فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۰۱ تا ۴٬۳۲۰ مورد از کل ۲۹٬۴۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
پذیرش زیبایی شناسی معماری بخصوص به صورت تجرییات عمیق افراد از بناها زمینه ای است که اهمیت بسزایی دارد و معمولاً توجه چندانی برای شناخت آن به لحاظ محتوای نظری نمی شود و همواره این سردرگمی وجود دارد که کدام الگوی نظری برای معماری از منظر زیبایی شناسانه همه جانبه تر است، چراکه این مفهوم کیفیتی مبهم به نظر می رسد. لذا هدف از انجام این پژوهش پرداختن به ابعاد نظری این موضوع از نگاه نظریه پردازان شاخص این حوزه یعنی اسکروتن و وینترز به روش تحلیل محتوا است. بررسی ها نشان دادند که زیبایی شناسی نظری در معماری تحت تأثیر دو عنصر قرار می گیرد: 1- قضاوت مفسر و 2-تجربه. این نوع از زیبایی شناسی تا حدی به تجربه انسان از فرم و محتوای ساختار فیزیکی ساختمان توجه دارد و این عناصر در تحلیل نهایی تجربه انسان ظاهر می شوند، تا ترجیحات زیبایی اثر معماری شکل بگیرید. لذا رویکرد تفسیری به بررسی زیبایی مبتنی بر دیدگاه های نظری محدود با توجه به اهمیت قضاوت مفسر در تحلیل ها تأکید دارند و چون زیبایی شناسی ذاتاً موضوعی ذهنی است، روش مفسر، جایگاه محقق را به عنوان یک خبره و با در نظر گرفتن موضع تفسیری در رابطه با دنیای زیبایی شناسی سایرین فرض قرار می دهد. ولی بین الاذهانی بودن قضاوت های زیبایی شناسی، چالشی را برای زیبایی شناسی نظری معماری از جمله زمینه بخشی اجتماعی/فرهنگی ایجاد می کند.
تبیین مولفه های تأثیرگذار و شناخت ویژگی های گیاهان برای معماران به منظور طراحی الگوی کاشت مناسب بام سبز در اقلیم گرم و خشک (تهران)
حوزههای تخصصی:
بام سبز، تا کنون به عنوان یکی از عناصر مهم معماری به شمار رفته است، حال آنکه این مقوله از نظر معماران دور مانده است و پژوهش های اندکی بر روی پوشش گیاهی مناسب برای بام سبز انجام شده است. خداوند در قرآن کریم در آیه 61 سوره هود فرموده اند:"هو انشاءکم من الارض و استعمرکم فیها"( او شما را از زمین انشاء کرد پس آباد کنید آن را) در حالی که انسان ها آنگونه که شایسته بوده است، به محیط زیست احترام نگذاشته اند و نسبت به زمین توجه کافی نداشته اند که امروزه عواقب ناشی از آن متوجه خودشان شده است. اگر چه تا به امروز کاشت هر گیاهی را روی بام امکان پذیر بوده است، اما طراحی فضای سبز روی بام با محدودیت هایی از جمله محدودیت های اقلیمی، طراحی سازه ای، هزینه نگهداری، تصورات طراح بام سبز مواجه بوده و از سوی دیگر سبک بودن سازه ی بام حائز اهمیت است. تاکنون گیاهانی عملکرد مناسبتری در بام سبز داشته اند که در خاک کم عمق و با مراقبت های کم رشد کرده اند. لذا هدف از پژوهش حاضر تبیین مولفه های اثر گذار به منظور طراحی الگوی کاشت بهینه جهت بام سبز در اقلیم گرم و خشک تهران بوده است. این پژوهش دارای ماهیت کاربردی و با رویکرد تفسیرگرایی و با روش توصیفی-تبیینی به معرفی گونه های گیاهی مناسب تهران پرداخته است. از مطالعات انجام شده این نتیجه حاصل شده است که گیاهانی مناسب بام سبز هستند که علاوه بر آنکه نیاز به رسیدگی و آبیاری کمتری داشته اند، دارای ویژگی های فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی متنوع بوده اند. این عوامل باعث پایداری و تاب آوری بیشتر بام سبز شده است. گونه های مثمر نیز به عنوان گونه های محدودکننده به شمار رفته اند که از نظر اولویت بندی، همنشینی شان با سایر گیاهان بررسی شده است.
سیاست گذاری بهبود وضعیت مدیریت محله در سکونتگاه های غیر رسمی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
51 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش سیاست گذاری بهبود وضعیت مدیریت محلی با رویکرد اجتماع محور در سکونتگاه های غیررسمی با رویکرد اجتماع محور می باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری داده ها و اطلاعات به صورت پیمایشی می باشد. به منظور بررسی و تدوین مبانی نظری مرتبط با موضوع تحقیق، از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از مدل SWOT و QSPM استفاده شده است. ازآنجاکه سازوکار مناسبات درونی شورایاری باید از «دبیرمحوری» به سمت «شورایارمحوری» حرکت کند؛ شورا و شهرداری باید به یک مدل کارآمد و شفاف، با حفظ استقلال نهاد نظارتی (شورا و شورایاری) از نهاد اجرایی (شهرداری) در نوع اداره محله، با توجه به وجود سه ضلع؛ شهرداری منطقه، سرای محله و شورایاری در هر محله، برسند. ازاین رو، به نظر می رسد طرح مذکور به دلیل داشتن هدف توانمندسازی محله ها، بتواند در راستای توانمندسازی و ایجاد کانال ارتباطی میان سازمان های دولتی و محله ها تأثیرگذار باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در راستای بهبود وضعیت فعلی مدیریت محلی باید راهبرد های ترکیبیِ معین استفاده گردند که به ترتیب عبارتند از: برنامه ریزی پایین بالا با ترکیب آرای جمعی، وجود پایگاه معتبر داده در راستای الزام برای مدیریت محله، افزایش مشارکت ساکنان محله با آگاه سازی در حوزه مدیریت و سرای محله ای.
پدیدارشناسی مفهوم محله با تأکید بر محلات شهر شیراز در دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
33 - 42
حوزههای تخصصی:
ی و ادراک شهروندان از شهر روی داده است. اساس مدیریت شهری شهرهای سنتی و مداخله در آن اجتماع محور و مبتنی بر نظامی اجتماعی بود که پیروِ انتقال صورت گرفته جای آن را متخصصین و مدیران مبتنی بر قدرت/دانش در شهرهای معاصر گرفتند. محله به عنوان یکی از مهمترین ارکان شهر سنتی و اساس شکل گیری شهر تحت کل های کوچک، بستر مداخلات اجتماعی و حس تعلق به مکان را برای ساکنین ایجاد کرده و در واقع وطن هر فرد محسوب می شد. با توسعه های معاصر و تغییرات بنیادین در نظام سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، و گذار به جامعه مدرن، مفاهیم نوینی نظیر منطقه و ناحیه با تقسیمات تخصص محور به منظور مداخله در شهر جایگزین مفهوم محله شد و برساخت اجتماعی شهر تحت مفهومی برخواسته از زمینه با مشارکت مردمی جای خود را به برساخت سیاسی فضاهای شهری تحت نفوذ حکومت مرکزی داد. در حال حاضر پژوهشگران و مدیران در نظر و عمل به دنبال احیای مفاهیمی همچون محله هستند. هدف از این پژوهش بررسی منظر محلات شیراز در دوران گذار از شهر سنتی به شهر معاصر است. پژوهش در پی پاسخ به این سؤال اساسی است که آیا شکل گیری فضاهای شهری در دوران قاجار مبتنی بر نظام محله ای، منجر به مرزبندی اجتماعی تحت عنوان محله بود؟ آیا تقسیمات محله در ادراک ساکنین و بازتولید فضا مؤثر بود؟ به منظور پاسخگویی به سؤال پژوهش با روش پژوهش اسنادی، نقطه عطف انتقال از شیراز سنتی به معاصر بررسی شده و با رویکردی پدیدارشناسانه، نمود ادراک شهروندان از شهر سنتی شیراز بر مبنای آثار به جای مانده از قبیل اسناد و اشعار، مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که منظر شهر سنتی و تجارب زیسته ساکنین تا اواخر دوران قاجار متفاوت از شیراز امروزی است که در پژوهش ها و اقدامات تخصصی، صرفاً به جنبه کالبدی بافت تاریخی شیراز توجه شده و تنها آثار تجسمی به جای مانده از مقیاس کلان شهری تا مقیاس خُرد هنرهای مستظرفه بدون توجه به تجارب زیسته ساکنین قدیم بررسی می شود. احیای مفاهیمی مردمی نظیر محله و حراست از بافت تاریخی در درجه اول مستلزم نگاهی پدیدارشناسانه به کالبد و معناست که پژوهشگر در فضایی مشابه مخاطب حلول کند و به طور عمیق با پدیده های شهر سنتی نظیر محله مواجه شود.
واکاوی تطبیقی معیارهای اقتصادی- اجتماعی در محله خواجه ربیع و نه دره کلانشهر مشهد
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهر و شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری در کشور از مشکلات کلان شهرها می باشد. یکی از معضلاتی که این نوع توسعه در پی داشته، پیدایش و توسعه سکونتگاه های غیررسمی و حاشیه ای بوده و به دنبال آن فقری است که در وجوه مختلف این سکونتگاه ها معنی پیدا می کند. محله های غیرمجاز شهری باعث مشکلات بحرانی چند وجهی می شوند. هم چنین در دهه های اخیر، رشد و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در اطراف شهرهای بزرگ به ویژه در کشورهای در حال توسعه با ماهیتی خودرو و خودجوش، مشکلات اقتصادی، اجتماعی عدیده ای را به همراه داشته که در نهایت باعث بروز ناپایداری الگوی توسعه شهری در کشورهای مذکور شده است. روش تحقیق دراین مقاله توصیفی – تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد و هدف آن، بررسی و ارزیابی تطبیقی شاخص های اقتصادی، اجتماعی در محله های خواجه ربیع و نه دره (به عنوان سکونتگاه های غیررسمی شهر مشهد) با کمک روش آماری تحلیل واریانس می باشد. هم چنین جهت تکمیل پرسشنامه با توجه به حجم جامعه آماری 29920 نفر و استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان تعداد 375 پرسشنامه مورد پرسشگری قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که محله نه دره از لحاظ شاخص های های اقتصادی، اجتماعی در سطح بالاتری نسبت به محله خواجه ربیع قرار دارد. همچنین نتیجه بررسی تحولات اقتصادی با استفاده از آزمون Chi-squared نشان می دهد که سکونتگاه های مذکور در حال گذار از فرهنگ سنتی خود می باشند.
تطبیق ساختار بصری نگاره های داستان نوح (ع) با روایت قرآنی در مکاتب تبریز اول و هرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
21 - 37
حوزههای تخصصی:
تصویرگری از داستان کشتی نوح (ع) به جهت شگفت انگیزی و منحصر بفرد بودن از دیرباز مورد توجه نگارگران قرار گرفته و در دورانهای مختلف از جمله ایلخانیان و تیموریان به آن پرداخته شده است و این خود بیانگر ظهور عناصر بصری و تصویری متفاوت در نگاره ای با یک مضمون ولی در دورانهای متفاوت است. به نظر می رسد قواعد سبکی هر دوره و دیدگاههای نگارندگان و حامیان این آثار بر نحوه به تصویر کشیدن این داستان قرآنی تأثیرگذار بوده است. هدف این پژوهش یافتن وفادارترین نگاره به داستان قرآنی کشتی نوح (ع) از میان دو نگاره کشتی نوح (ع) در کتابهای جامع التواریخ و مجمع التواریخ است. سؤال اصلی پژوهش این است که نحوه به کارگیری عناصر بصری (خط، رنگ و ترکیب بندی) به منظور بیان داستان قرآنی در دو نگاره مذکور چگونه است و هم چنین وفادارترین نگاره به داستان نوح(ع) در قرآن کریم از نظر ویژگیهای تصویری کدام نگاره است. به منظور پاسخ دهی به این سؤالها و همچنین تحقق هدف پژوهش، پس از بیان داستان کشتی نوح (ع) در قرآن کریم، جامع التواریخ و مجمع التواریخ و هم چنین توصیف ویژگیهای نگارگری در مکاتب تبریز اول و هرات، عناصر تصویری و بصری دو نگاره مورد نظر به عنوان جامعه هدف پژوهش جزء به جزء با یکدیگر مقایسه شدند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی- تطبیقی است. مطالعات و روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده، ابزار و شیوه مورد استفاده مشاهده و روش تجزیه و تحلیل کیفی است. یافته ها حاکی از آن است که نحوه به کارگیری عناصر تصویری و تمهیدات تجسمی در این دو نگاره به گونه ای است که بر اساس آن نگاره کشتی نوح (ع) در جامع التواریخ بازتاباننده جزئیات شاخص داستان قرآنی نیست و نگاره کشتی نوح (ع) در مجمع التواریخ به داستان قرآنی وفاداری بیشتری دارد.
مطالعه قابلیت های تدریس حسن نیرزاده نوری به کمک نمایش ایرانی بر پایه آرای هانری ژیرو
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
57-63
حوزههای تخصصی:
بی شک امر تعلیم و تربیت یکی از بزرگترین دغدغه های بشر در طول تاریخ بوده است و تعدد نظریه های تربیتی خود نشان از اهمیت این موضوع نزد همه فرهنگ های بشری دارد. به روز شدن و ایستا نبودن نظریه های تربیتی نیز خود مؤید تکاپو و قابلیت های ضمنی و عینی امر تعلیم و تربیت است که در عصر حاضر به همراهی با نظریه های انتقادی انجامیده است. هانری ژیرو یکی از مهمترین نظریه پردازان انتقادی معاصر و واضع نظریه تعلیم و تربیت مرزی است. این نظریه که یکی از اثربخش ترین نظریات تربیتی پست مدرنیستی است با اهداف رهایی ب خش سعی در تربیت نسل های جدید برای زندگی دموکراتیک در یک جامعه مساوات خواه دارد. حسن نیرزاده نوری، معلمی ایرانی است که از دهه سی تا دهه شصت خورشیدی به آموزش و تعلیم الفبا با کمک گرفتن از هنر نمایش پرداخته است. روش به کارگیری ارکان نمایش ایرانی توسط او فراتر از تعلیم صرف الفبا، به پرورش فکری و معنوی دانش آموزان می انجامد. پژوهش پیش رو به روش تحلیلی - توصیفی صورت گرفته و قصد دارد تا با مطالعه مؤلفه های تدریس نیرزاده و انطباق آنها با نظریه تعلیم و تربیت مرزی ژیرو، به این پرسش اصلی پاسخ دهد که شیوه نیرزاده چگونه می تواند همسو با مؤلفه های تربیتی هانری ژیرو شمرده شود؟ و پرسش فرعی اینکه شیوه تدریس نیرزاده با چه بخش یا بخش هایی از نظریه ژیرو تفاوت دارد؟ این پژوهش خود را بر این فرضیه استوار می سازد که آموزش ابتدایی در ایران با بهره مندی از هنر نمایش می تواند خود را به نظریات تعلیم و تربیت پست مدرن ژیرو (نظریه تعلیم و تربیت مرزی) نزدیک کند و در عین حال ارزش های بومی خود را حفظ کرده، به نسل نوآموز انتقال دهد.
تأثیر بهره مندی از دانش مرمت در فضاهای جمعی با بافت تاریخی به منظور ارتقای حس هویتمندی میان شهروندان (مورد پژوهشی: بازار تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۵
۱۰۱-۸۵
حوزههای تخصصی:
فضاهای تاریخی شهری به لحاظ ایجاد و احراز هویت، تجلی فرهنگ، باورها و رفتارها و مناسبات اجتماعی، از اهمیت زیادی برخوردار هستند. امروزه با گسترش سریع شهرنشینی، فضاهای قدیمی که استخوان بندی اولیه شهر محسوب می شوند، به بافت های آسیب پذیر اجتماعی تبدیل شده اند. فضاهای جمعی، محل تعاملات اجتماعی در جوامع هستند و نقش مهمی را در شکل دهی هویت شهرها ایفا می کنند. بازار نیز به عنوان یکی از فضاهای جمعی علاوه بر تأثیر بر شرایط اقتصادی، در ایجاد تعاملات رودررو و همچنین حس تعلق خاطر در شهروندان به محیط زندگی خویش، نقش مؤثری دارد. بازار تهران، یکی از قدیمی ترین مؤلفه های هویتی شهر تهران محسوب می شود که در چند دهه اخیر به لحاظ کیفی، برخی از ویژگی های اولیه خود نظیر حس آرامش و امنیت را از دست داده است؛ حال سؤال اصلی این پژوهش چنین است که آیا می توان با بهره مندی از دانش مرمت در یک فضای تاریخی، بر میزان حس تعلق خاطر کاربران افزود؟ در راستای پاسخ به این مسئله، هدف آن است تا به بررسی اهمیت مرمت در بازار تهران از نگاه کسبه به عنوان یک فضای جمعی تاریخی و تأثیر آن بر روی کاربران و همچنین، به مقایسه تأثیر بهره مندی از الگوهای مرمتی در فضاهای بازار به لحاظ تأثیرگذاری بر روی حس هویتمندی در میان کاربران پرداخته شود. روش تحقیق، پیمایشی- تحلیلی است که برای جمع آوری اطلاعات، از مطالعات میدانی، پرسش نامه و نرم افزار استفاده شده است. در بخش میدانی، منطقه مورد پژوهش به سه قسمت به لحاظ کیفیت فضایی تقسیم شده است و 100 پرسش نامه بر اساس طیف لیکرت در هر یک از این سه فضا پخش شد و در بخش تحلیلی، به تجزیه داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS در قالب جداول مکتوب پرداخته شد. نتایج گویای آن است که در بازار تهران کاربران فضا نسبت به محیط خود احساس وابستگی داشتند که این میزان در بخش های مرمت شده، 50 %، در حال مرمت، 30 % و مرمت نشده، 20 % است. این امر نشانگر آن است که میزان تعلق خاطر در فضاهای مرمت شده به نسبت سایر فضاها بیشتر بوده است.
نقش ساختار بازارچه های سنتی بازار تبریز در ماندگاریِ ذهنی فضا و عمقِ دسترسی کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۲۶۰-۲۴۵
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله درباره بررسی و تحلیل پیکره بندی و ساختار هندسی فضاها در بازارچه های تجاری به منظور بهینه سازی و افزایش کیفیت فضایی بازارچه های تجاری است. رویکرد نظری پژوهش مبتنی بر نظریه نحوِ فضاست که در آن به بررسی متغیرهایی چون ساختار هندسی بازارها اعم از طول و عرض متوسط مغازه ها و مسیرهای حرکتی، تعداد و انواع محورهای حرکتی و تعداد گره ها در این بازارها پرداخته می شود. در راستای دستیابی به این هدف، شناخت عوامل و مؤلفه های مؤثر بر میزان آنتروپی، خوشه بندی، عمقِ فضا، الگوی دسترسی کاربران و الگوهای ساختاری بازارچه ها و تحلیل تطبیقی این الگوها متناسب با نیازها و الزامات تجاری امروزی مورد مطالعه قرار گرفته است. روش به کاررفته در این پژوهش، روش همبستگی با روش تحلیل محتوا و تحلیل نرم افزاری است. به این ترتیب که در بخش کمّی کردن ویژگی های کیفی فضا و تحلیل آن از داده های حاصل از نمودار ها، گراف توجیهی و نرم افزار دپث مپ برای هفت نمونه از بازارچه های موجود در بازار تبریز به عنوان نمونه های موردی استفاده شده است. در نهایت یافته های به دست آمده به وسیله روش کیفی استدلال منطقی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. برای گرد آوری اطلاعات نیز از روش های کتابخانه ای، مشاهده، برداشت، ترسیم و شبیه سازی نرم افزاری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد بهینه ترین الگو برای یک مرکز تجاری خطی زمانی است که الگوی ساختاری پلان تک محوره باشد و هیچ گره یا تقاطعی در طول این محور وجود نداشته باشد. نسبت متوسط عرض مسیر حرکتی بر طول بازار نزدیک به ۱/۰ باشد و عمق مغازه های دورچین شده بیشتر از ۵/۲ برابر عرض متوسط مسیر نباشد. همچنین توجه به این مهم که مراکز تجاری دارای یک ورودی تعریف شده و خوانا و یک خروجی روی تک محور خود باشند، بسیار حائز اهمیت است و کیفیت فضایی را افزایش می دهد.
نسبت عالم مثال با نگارگری ایرانی در خوانشی نو از نگاره بارگاه «کیومرث»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری ایرانی همواره مورد توجه پژوهشگران بوده و بسیاری از آنان بر این اعتقادند که نگارگری ایرانی تجلی عالم مثال در جهان مادی است و هنرمند از طریق شهود عالم مثال و حفظ آن در قوه خیال آن را به تصویر می کشد. اما اخیراً این نظریه مورد انتقاد برخی پژوهشگران بوده و اشکالات آن مورد بررسی قرار گرفته است. نگاره بارگاه کیومرث اثر سلطان محمد نگارگر در شاهنامه تهماسبی به عنوان یکی از برجسته ترین آثار نگارگری ایرانی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است که در مقاله حاضر به مطالعه جایگاه عالم مثال در تحلیل این نگاره با رویکردی انتقادی به دیدگاه سنت گرایان در باب نگارگری ایرانی پرداخته شده و به این پرسش پاسخ می دهد که عالم مثال در بازخوانی این نگاره چه جایگاهی دارد و آیا می توان آن را برآمده از عالم مثال دانست یا خیر. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات در آن با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. طبق نتیجه پژوهش فضای این نگاره را می توان در مرز میان خیال پردازی و واقع گرایی دانست. هرچند تمایل به واقع گرایی و بازنمایی طبیعت در آن بیشتر دیده می شود. واقع گرایی در برخی عناصر تصویری از بین می رود و مجالی برای ورود به عالم خیال فراهم می کند. هرچند عناصر بسیاری در این نگاره ذهن مخاطب را به عالم خیال فرا می خواند، اما این که یک اثر خیال مخاطب را به کار بگیرد با این که اثر برآمده از عالم مثال باشد تفاوت بسیار دارد و صرف اینکه یک نگاره خیال انگیز باشد نمی توان آن را برآمده از عالم مثال دانست.
ساختار اندیشه در نقاشی خیالی نگاری بر مبنای مفهوم هنر سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
16 - 25
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نقاشی خیالی نگاری در رویارویی با ترویج مکتب های هنری دوران تجدد ایران، در تداوم سنت نگارگری و تلفیق آن با شیوه های هنری دوران خود شکل گرفت. نقاشان این شیوه در تلاش بودند تا روش بیانی ویژه خود را متناسب با هنر مردمی و مذهبی بیابند. خاستگاه هویت و اصالت این آثار به اصلِ درونی هنرمند ارجاع دارد و به واسطه نمادپردازی و رمزگرایی در قالبی مادی تجلی یافته است. آن چه مسئله است این است که چگونه می توان بر مبنای نظر «کوماراسوامی» و نسبت آرای وی در حوزه مفهوم هنر سنتی با آثار این مکتب، ساختار اندیشه و روش هنری در نقاشی خیالی نگاری را تبیین کرد تا بر این اساس، جایگاه و ارزش آثار نقاشی خیالی نگاری، میان مکاتب هنری و هنرهای سنتی نمود بیشتری یابد. هدف: هدف این نوشتار تبین ساختار اندیشه مکتب نقاشی خیالی نگاری بر مبنای تعریف و کارکرد هنر سنتی از نظر کوماراسوامی است. روش پژوهش: روش پژوهش در این مقاله به صورت نظری و بر اساس تحلیل کیفی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات به صورت مطالعه اسنادی و با بهره از منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها: کوماراسوامی هنر را بیان جسمانی فرمِ از پیش تصور شده ای می داند که به چیزی مافوق و ماوراى خودش اشاره دارد، و این هنر همواره سمبلیک و نمادین است. در این حوزه، هنرمند سنتی دو ساحت را از پیش می گذراند، یکی ساحت رهایی و دیگری اقتناص و عبودیت. هنر سنتی بر اساس شهود صور مثالی با ابتنای بر عقل شهودی مفهوم می یابد و بر مبنای این مفهوم، اندیشه و نیز هدف غایی نقاشی خیالی نگاری چیزی جز بیان حقیقت و رسیدن بدان نیست. در نتیجه حاصل از آن دریافتیم که ساختار اندیشه و روش هنری در مکتب نقاشی خیالی نگاری در سایه سنت و معنویت اسلامی، باورها و عقاید شیعی و جهان بینی عرفانی شکل گرفته و هنرمند با تکیه بر عقلانیت و ژرف اندیشی به آفرینش اثر هنری دست زده و همین عامل برای هنرمند نوعی عبادت تلقی شده است.
تطبیق بازنمایی تصویر زن در نقاشی معاصر افغانستان و تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
26 - 39
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بررسی حضور تصویر زن در نقاشی معاصر دو کشور همسایه، افغانستان و تاجیکستان، با عناصر مشترک درون تمدنی مانند فرهنگ، زبان و هنر، موضوعی در خور توجه است؛ چرا که از یک طرف نوع حکومت دو کشور به صورت جمهوری اسلامی و جمهوری، و نیز قرابت و همسایگی تاجیکستان به کشور روسیه و دیگر عوامل تمدنی، علی رغم همه مشترکات سبب ایجاد تفاوت هایی در بازنمایی تصویر زن در نقاشی معاصر این دو کشور شده است. پرسش هایی که در این پژوهش مطرح می شود این است که کدام هنرمندان این دو کشور، به بازنمایی تصویر زن در آثار خود پرداخته و مشترکات و تفاوت های آن ها چیست؟ هدف: تبیین و آگاهی از شباهت ها و تفاوت های بازنمایی تصویری زن در نقاشی معاصر افغانستان و تاجیکستان هدف پژوهش حاضر است. روش پژوهش: این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوهای موجود، به انجام رسیده است. یافته ها: تصویر زن به گونه های مشابهی در هر دو کشور بازنمایی شده است. اما در بازنمایی زن در ساحت عشق و ایثار، در نقاشی معاصر افغانستان، (از عصر امانی تا پایان ریاست جمهوری غنی)، شاهد نمادگرایی مضاعف و در تاجیکستان، روایت دینی از زن، به عنوان حوا و آغازگر جهان هستیم. همچنین بازنمایی بدن زن نیز، محملی برای بیان مصائب این قشر از جامعه افغانستان بوده و واقعگرایی نیز بر این مصائب صحه می گذارد. حال آن که در تاجیکستان، بازنمایی بدن زن، به کار گیری و معادل سازی آموزه های آکادمیک غربی است. واقع گرایی در ثبت زندگی روزمره زنان در آثار هر دو کشور دیده می شود. اما در افغانستان در مقایسه با تاجیکستان، بر موضوعاتی نظیر رنج های زنان و نقد سنت ها، آزادی بیان و حقوق زنان تأکید بیشتری شده است. تقابل سنت و مدرنیته، در نقاشی های هر دو کشور وجود دارد اما در افغانستان، علاوه بر تنوع در شیوه و مصالح، بر وجه انتقادی تأکید دارد حال آن که در تاجیکستان، این امر، بیشتر سبب ایجاد تنوع و تقلید در شیوه شده است. آنچه که در بازنمایی زن در نقاشی معاصر هر دو کشور مورد توجه است، تکریم و ستایش از مقام زنان است.
شهر پیامبر، تأملی بر ساختار شهر در نخستین سال های پس از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
319 - 334
حوزههای تخصصی:
ساختار شهرها از زمان پیدایش اولین شهرها تحت تأثیر عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. با گذشت زمان این عوامل دستخوش تحول و دگرگونی هایی شده اند. تلاش در راستای رسیدن به الگوی مناسبی از شهر اسلامی که بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه ی امروز باشد، به عنوان یکی از دغدغه های پژوهشگران حوزه ی شهرسازی و اسلام شناسی در دهه های اخیر مطرح شده است. شناسایی ویژگی های شهر اسلامی در زمان پیامبر(ص) به عنوان بنیانگذار دین اسلام، می تواند به شناسایی این الگو کمک شایانی کند. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های کتابخانه ای انجام شده است و روش تطبیقی- تاریخی و به بررسی نمونه هایی از شهرهای اولیه تاریخ اسلام همچون مکه و مدینه پرداخته شده است. مطالعات پیشین نشان می دهد، شهر در زمان پیامبر بیشتر از آنکه با اجزای کالبدی شناخته شود، با عملکرد اجزای خود خصوصاً مسجد شناخته می شد. استفاده از شیوه تخطیط به منظور تقسیم زمین، روشی است که منجر به شکل گیری اصل سلسله مراتب فضایی و قلمرو در این شهرها شده است. مسجد نیز به لحاظ عملکردی، با تبعیت از شیوه تخطیط، به صورت سلسله مراتبی و با الگوی فضای باز برای اتفاقات و رویدادهای شهری شکل می گیرد و در این دوران به عنوان مهم ترین فضای شهری عمل می کند و البته در دوره های بعدی پس از پیامبر اکرم(ص) -شاهد فروکاست اهمیت مسجد به جنبه کالبدی آن هستیم. اهداف پژوهش: 1.شناسایی ویژگی های شهرهای اسلامی در دوران اولیه اسلام به ویژه در زمان پیامبر(ص). 2.بازشناسی عوامل مؤثر در تکوین حیات شهری در قرن اول هجری. سوالات پژوهش: 1.مصادیق شهرسازی در شهرهای اولیه اسلام در زمان پیامبر(ص) چه بوده اند؟ 2.دین اسلام چگونه بر ساختار شهر در دوره پیامبر(ص) تأثیرگذار بوده است؟
تحلیل ویژگی های بصری و معنایی هنر در دوره عباسیان (با تأکید بر هنرهای معماری، نقاشی و منسوجات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
365 - 380
حوزههای تخصصی:
بعد از ظهور اسلام، این دین از نظر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر جامعه ها اثرگذار بود. هنر نیز تحت تأثیر این دین در این جامعه ها دچار تحولاتی گردید و با نام جدید هنر اسلامی مشهور شد. بنابراین هنر اسلامی اغلب بر آفرینش زیبایی با نقش های انتزاعی و استفاده از حروف، تمرکز داشته است. در این مقطع زمانی به خاطر محدودیت نسبی سایر هنرها همچون نقاشی، موسیقی، مجسمه سازی و حتی گاهی، حرام شمردن آن ها مسلمانان به گسترش شیوه های متنوع در زمینه هایی انتزاعی روی آوردند. در دوره عباسی، به عنوان یکی از درخشان ترین عصرهای تمدن و فرهنگ اسلامی، انواع هنرها شامل نقاشی خطاطی معماری و موسیقی و... مورد توجه بسیار قرار گرفته است؛ چنانکه قصرهای خلفا محل اجتماع آثار هنری و وجود هنرمندان بود. خلفای عباسی در همه زمینه ها تحت تأثیر فرهنگ ایرانیان بودند و به سبک شاهان ساسانی هنرمندان را حمایت می کردند و به آنان صله و پاداش می دادند. به نحوی که هنر در این عصر به کمال خود رسید. مؤلفه های هنر اسلامی در دوره عباسیان عبارتند از: شهرسازی، نقاشی در دوره عباسیان، خوشنویسی، موسیقی، نساجی، طراز. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای، انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در این دوره نقاشی با مکتب بغداد به اوج رسید، در معماری نیز علاقه خلفای عباسی منجر به رشد آن شد و در منسوجات بازتاب تحولات سیاسی و اجتماعی منجر به رونق طراز (پارچه های دارای کتیبه) شد. اهداف پژوهش: 1.بررسی ویژگی های بصری هنر در دوره عباسی. 2.بررسی ویژگی های معنایی هنر در دوره عباسی. سوالات پژوهش: 1.در دوره عباسی چه ویژگی های بصری هنری در هنرهای نقاشی، منسوجات و موسیقی وجود داشته است؟ 2.ویژگی های معنایی هنر در دوره عباسی چه بوده است؟
مضمون و ساختار عددی در ترکیب بندی عناصر و اجزای بدن پرسوناژها در نقاشی ایرانی؛ با تأکید بر نگاره ی افشاگری در مسجد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاره ی «افشاگری در مسجد»، به بررسی چگونگی سازمان یافتگی اجزای بدن پرسوناژها و ارتباط نمادین اعداد حاکم بر ساختار بامحتوای نگاره ی فوق می پردازد. بررسی روابط حاکم بر عناصر و اصول ترکیب بندی و نیز بررسی چگونگی عملکرد نمادین اعداد در ارتباط با مضمون در اثر فوق است. هدف این پژوهش ضمن شناخت چگونگی تمهیدات نگارگر ایرانی در ایجاد ساختار اجزای بدن پرسوناژها این نگاره است. تحقیق پیش رو پس از معرفی نگاره ی «افشاگری در مسجد»، ساختار موجود در نگاره را تجزیه و تحلیل و پس از آن مفاهیم عددی به دست آمده را مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش نشان می دهد ساختار پنهان اجزای بدن پرسوناژها به صورت خطوط موازی سازماندهی شده اند. پژوهش حاضر علاوه بر تأکید بر وجود نظم و ساختار مستحکم و هدفمند در ساختار نگاره، نتیجه می گیرد که اعداد 2، 5، 10، 12 و 16 در ترکیب بندی این تصویر در ارتباط با مضمون نگاره هستند. به این ترتیب این پژوهش نشان می دهد که ساختار نگاره بر مبنای مفاهیم نمادین اعداد شکل گرفته است و پیوند نگارگری با رموز عددی در بطن ساختار هندسی را نتیجه می گیرد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، تجزیه وتحلیل با نرم افزار و جمع آوری اطلاعات براساس مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است.
نگاهی به کتاب «تحلیل زیبایی شناسی موسیقی دستگاهی ایران»
حوزههای تخصصی:
کتاب تحلیل زیبایی شناسیِ موسیقیِ دستگاهیِ ایران، کتابی است به تألیف آقای محمّدرضا عزیزی؛ نوازنده تار و آهنگساز جوان موسیقی ایرانی که دانشجوی مقطع دکتری تخصّصیِ پژوهشِ هنر در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی نیز هستند، و نیز با نظارت و همکاری اینجانب که به همّت انتشارات نسل روشن در سال ۱۳۹۹ به چاپ رسیده و از منظر فلسفه و زیب اشناسیِ اسلامی به تبیین چارچوب زیبایی در موسیقیِ دستگاهیِ ایران می پردازد. هدف اصلی این اثر پژوهشی پاسخ به موضوعاتی قبیل چیستیِ اساسِ موسیقی ایرانی، تفکیک چهارچوب زیبایی شناختی ردیف دستگاهی ایران و چگونگی نگاه تحلیلی بر آثار موسیقایی در جهت شناخت هرچه بیشتر این هنر اصیل آن هم بر اساس مفاهیم مهم و کاربردی در فلسفه و حکمت ایرانی اسلامی بوده است.
تحلیل تاریخی- انتقادی دیدمان های غالب جنسیت در دوره پهلوی: یک روانکاوی اجتماعی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
37 - 63
حوزههای تخصصی:
جنسیت، تأثیری پدیداری پیرامون جنس و سامانه ای است که در بافت فرهنگی یک جامعه و در طول تاریخ برساخته می شود. جنسیت، تماماً وابسته به خودآگاه یک جامعه نبوده بلکه ناخودآگاه جمعی، نقش مهمی در شکل گیری آن دارد. بازنمایی عکاسانه جنسیت می تواند نظرگاه مناسبی برای بررسی این موضوع باشد. می توان اینگونه پرسید که چه رابطه ای میان بازنمایی جنسیت در تصاویر عکاسی و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی یک جامعه وجود داشته است و چگونه این روابط در سطوح خودآگاه و ناخودآگاه جمعی، نوع نگرش افراد به مقوله جنسیت را سامان بخشیده اند؟ هدف این پژوهش، بررسی این مسأله در جامعه ایرانِ دوره پهلوی است. چارچوب مفهومی این نوشتار بر آراء تبارشناختی فوکو و نظریات روانشناختی فروید و لاکان استوار است و نگارندگان می کوشند به نوعی تحلیل گفتمان (دیدمان) در این باره دست یازند تا موضع متفاوتی را برای فهم دیگرگون موضوع فراهم آورند. بنابراین می توان مسأله را این گونه صورت بندی کرد که از طریق چه دیدمانی و چگونه، بازنمایی جنسیت در دوره پهلوی شکل گرفته و چگونه روابط قدرت این بازنمایی را کنترل کرده اند؟ نتایج پژوهش، نشان می دهند که جنسیت در دیدمان های سیاسی و اجتماعی، مورد بازنمایی عکاسانه قرار گرفته است و روابط قدرت مردسالار، نظم جنسی متفاوتی را نه در شکل، بلکه در محتوای آن پدید آورده است.
کمک گرفتن از فضاهای انعطاف پذیر معماری با شیوع اپیدمی کوید19 ، با معرفی آسمانخراش مدولار (ساختمان پزشکی انعطاف پذیر) چین 2020
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
69-76
حوزههای تخصصی:
پس از دنیاگیری بیماری کویید ۱۹، ایجاد سریع فضا برای پاسخ به نیازهای جدید مانند نیاز بسیار زیاد به فضای نقاهتگاهی از جمله چالش هایی بود که در کوتاه مدت پیش روی معماری و معماران قرار داشت. معماری چه در موضوع تولید اندیشه و چه در امر تولید فضا از آنجا که با سرعت نسبتی ندارد برای یافتن پاسخ این چالش ها به گذشته رجوع کرد. نحوه زیستن انسان معاصر رابطه بسیار مستقیم با تحولات جامعه دارد همانطور که تحولات می توانند منجر به نوع خاص از الگوی رفتاری شود انسان نمی تواند خواهان تحولات و تغییرات برای تامین نیازهای خود باشد.انعطاف پذیری در معماری پاسخگوی بسیاری از نیازهای تغییر پذیر در فضاهای داخلی و خارجی محیط های ساخته شده به شمار می رود. طراحی ساختمان انعطاف پذیر که مطابق با تغییرات مد نظر کاربران و همچنین تغییرات محیطی دارای قابلیت انعطاف باشد روش موثر جهت ایجاد ساختمان ها خواهد بود.هدف از نگارش این مقاله بیان اهمیت و جایگاه فضاهای انعطاف پذیر در معماری است و از این رو با توجه به شرایط جامعه جهانی استفاده از فضاهای انعطاف پذیردر جهت ساخت سریع تر مکانهای بهداشتی یکی از راهکارهای مناسب مبارزه با این اپیدمی می باشد. با بررسی نمونه موفق آسمانخراش مدولار (ساختمان پزشکی انعطاف پذیر) در چین برنده مسابقه 2020 از سوی ایالات متحده امریکا شده است.
طراحی خانه موسیقی سنندج با تاکید بر نقش موسیقی فولکلور در معماری
منبع:
معماری سبز سال هفتم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
21-38
حوزههای تخصصی:
بشر همواره در طول تاریخ به تلاش های گوناگون دست زده تا باورها و آرمان های انسانی خویش را در قالب اشکال مختلف بیان و به دیگران منتقل کند. بی تردید تاکنون اهمیت هیچ یک از تلاش ها به اندازه هنر، در نمایان ساختن جوهر پندار و اندیشه انسان و فرهنگ او امکان پذیر نگشته است و هنرهای گوناگون همچون موسیقی، نقاشی، معماری، مجسمه سازی، رقص، تئاتر و غیره به مثابه یکی از راه های بیان دانش و اشتیاق بشری نقش ارزنده ای در بافت کلی فرهنگ و جامعه بزرگ بشری ایفا کرده است. در طول تاریخ موسیقی از جمله هنرهای جدانشدنی انسان بوده و حضور در فضاهای آکنده با موسیقی بخشی از فعالیت های آگاهانه انسان در جوامع بشری بوده است. بطوریکه اولین جرقه های نزدیکی دو هنر معماری و موسیقی و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن ها بر یکدیگر را گوته در اذهان مردم روشن ساخت. به گفته گوته یک فیلسوف برجسته معماری را به موسیقی منجمد تشبیه کرد. در راستای مطالب فوق پژوهش هدف از پژوهش حاضر طراحی خانه موسیقی سنندج با تأکید بر نقش موسیقی فولکلور در معماری می باشد که با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی به انجام و طراحی پژوهش پرداخته شد.
شناسایی مولفه های توسعه فرهنگی یک مطالعه کیفی پیرامون مراکز فرهنگی با رویکرد تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
91 - 101
حوزههای تخصصی:
امروزه مقوله فرهنگ و توسعه فرهنگی یکی از کلیدی ترین ابعاد نظام اجتماعی است؛ به همین دلیل نقش مراکز فرهنگی قابل تأمل است. بررسی شاخص های مؤثر در کارکرد این مراکز مسئله ای قابل تأمل است. این مطالعه یک پژوهش کیفی از نوع گراندد تئوری است و جامعه پژوهش را 10 نفر از خبرگان صاحب نظر در زمینه توسعه فرهنگی تشکیل می دهد. در گام بعدی با روش سلسله مراتبی (AHP) وزن دهی و رتبه بندی شاخص ها صورت پذیرفت. پرسشنامه تنظیم و توزیع و جمع آوری شده است. بخش کمی این پژوهش براساس مدل کرجسی و مورگان در جامعه کارشناسان فرهنگی متشکل از 298 نفر از مدیران مراکز اجرا گردید. تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه نشان داد که مؤلفه های اساسی مراکز فرهنگی شامل دینی و مذهبی، اشتغال، ملی و بومی، پوشش، سلامت، پژوهش، سبک زندگی، تکنولوژی و ارتباطات است. نتایج پژوهش به روش سلسله مراتبی (AHP) نشان می دهد که شاخص دینی و مذهبی اولویت اول و شاخص های ملی و بومی، پوشش، سبک زندگی، سلامت، پژوهش، تکنولوژی، ارتباطات و نرخ ناسازگاری اولویت دوم تا هشتم بوده است. ضمناً میانگین هر یک از شاخص ها نشان می دهد که شاخص های پوشش، دینی و مذهبی، پژوهش، سلامت، اشتغال، تکنولوزی، سبک زندگی و شاخص ملی و بومی به ترتیب بالاترین میانگین ها را داشته اند که این نتایج حاکی از وجود شکاف بین مدیران و تصمیم گیران مراکز آموزشی و مجریان است. اهداف پژوهش مطالعه مؤلفه های توسعه فرهنگی. بررسی شکاف بین مدیران و تصمیم گیران مراکز آموزشی و مجریان. سؤالات پژوهش چه ارتباطی بین مؤلفه های توسعه فرهنگی وجود دارد؟ چه عواملی در شکاف بین مدیران و تصمیم گیران مراکز آموزشی و مجریان وجود دارد؟