استاد مطهری با توجه به افکار جدید، توانست روند تاریخ را با توجه به اصل علیت تبیین کند. در این نوشتار که کنار آرای استاد به دیدگاههای برخی افراد برجسته مانند هگل و مارکس و به گونهای مفصلتر به دیدگاه فیلسوف فرانسوی و نماینده مهم مکتب اگزیستانسیالیسم؛ سارتر پرداخته شده، به این مهم توجه میشود که ارزش مطالعه و بررسی تاریخ چیست و بر چه اصولی استوار است. استاد مطهری در ارائه تفکر خود با وجود آن که به سنن و قوانین تاریخی و جریان ثابت اصل علیت تأکید داشت، به بسیاری از دغدغههای افراد طرفدار آزادی در جهان پاسخ مثبت داد. بررسیها نشان میدهد او در عین حال که توانست از عهده تبیین منطقی جریان اصل علیت در تاریخ برآید و نوعی ضابطه و قانونمداری را در روند تاریخی به اثبات رساند، این امکان را یافت که بر اختیار و آزادی انسان در تعیین سرنوشت خویش تأکید کند. کاری که به جرأت بنا به اظهار نظر بسیاری مانند آن چه سارتر بدان تأکید میکند، مارکسیسم نتوانست آن را به انجام برساند. شاید اغراق نباشد که بگوییم نارسایی افکار افرادی مانند سارتر که برای حفظ آزادی و اختیار انسان به ناچار در افکار خود زمینههای فروکاست نقش علیت در تاریخ را فراهم آوردند، در اندیشه های شیعی استاد به خوبی ترمیم شده است.
بحث از اصالت داشتن جامعه، یکی از مبادی فسلفه نظری تاریخ قلمداد شده است. مسأله این است: آیا فرد اصالت دارد یا جامعه یا دیدگاه سومی در کار است که به گونهای برای هر دو اصالتی را قائل است. این بحث میان متفکران مسلمان نسبتاً جدید است و شاید اول بار علامه طباطبایی بدان توجه کرده؛ سپس شهید مطهری و استاد مصباح یزدی در این باب به تأملاتی پرداختهاند. شهید مطهری از دیدگاه اصالت هر دو دفاع میکند (البته با تبیین خاصی که از این مسأله میدهد) و استاد مصباح یزدی انتقادهایی بر این رای وارد، و اصالت جامعه را کاملاً نفی میکند. در این مقاله، بیان دیدگاه این دو متفکر و داوری بین ایشان مد نظر بوده و با توجه به اصرار دو طرف بر استناد سخن خود به قرآن، تاملی نیز در برخی آیات قرآن کریم ارائه شده است. روال بحث اینگونه بوده که پس از توضیح مختصری از سه دیدگاه اصالت فرد، اصالت جامعه و اصالت هر دو، به مبادی تصوری بحث (مفهوم اصالت، مفهوم ترکیب جامعه) پرداخته شده؛ سپس با توضیح وجوه شباهت و افتراق این دو دیدگاه به بررسی ادله فلسفی و قرآنی طرفین و داوری بین آنها اقدام شده است.
متفکران ادیان گوناگون دربار? اثباتپذیری وجود خدا، دیدگاههای مختلفی دارند؛ دستهای، افزون بر امکان اثباتپذیری حق تعالی، براهین گوناگونی برای مدلّل ساختن مدعای خود اقامه کردهاند. برهان مبتنی بر خوارق عادت، یکی از براهینی است که غربیان برای اثبات خدا بهکار بردهاند. البته ملا محمد مهدی نراقی نیز در انیسالموحدین به این برهان تمسک میکند. این مقاله، ضمن بیان دو تقریر مرحوم نراقی، تقریر جان هاسپرز، جان هیک و استاد جوادی آملی، در ادامه به پارهای از اشکالات منتقدان و پاسخ آنها نیز پرداخته است.