ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
۱۶۰۱.

The effect of high-intensity interval training on follistatin, irisin plasma levels and lipid profile in overweight and obese women

کلیدواژه‌ها: follistatin Irisin lipid profile obese women Interval training

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۷۴
Purpose: The aim of this study was to investigate the effect of high-intensity interval training on serum levels of irisin, follistatin, and metabolic status of overweight and obese women. Methods: The current research was a semi-experimental type with a pre and post-test design. 30 women with an average age of 22.9±2.11 years, weight 82.45±6.1 kg, BMI above 28 kg/m2) voluntarily participated and they were randomly divided into two groups of 15 people including HIIT (4 bouts of 60 seconds of running at an intensity of 80-90% HRmax with a 4-minute rest in the first four weeks) and control (did not have a regular exercise program). Blood samples were taken 24 hours before the start of the training period and 48 hours after the end of the last session, to measure irisin, Follistatin, and metabolic status, by ELISA method. Then, an independent t-test was used to examine changes between groups, and a correlated t-test was used for intragroup comparison. Data analysis was done by SPSS version 25 software at a significance level of 0.05. Results: After 8 weeks of intervention, the HIIT group showed that HIIT exercises led to a significant increase in irisin(p=0.25) and follistatin(p=0.12), triglyceride (p=0.30), and total cholesterol levels. (p=0.41), LDL (p=0.14), VLDL (p=0.17), weight (p=0.31), fat percentage (p =0.21)) and BMI (p=0.251); And there was a significant increase in maximum oxygen consumption (p=0.11). However, no significant change was observed in the amount of HDL (p=0.55). Conclusion: According to the findings of the present study, in order to maintain or prevent the decrease in bone density of postmenopausal women, resistance exercises can be recommended.
۱۶۰۲.

تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر وزن، دریافت غذا و نسفاتین-1 پلاسمای رت های نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی نسفاتین-1 دریافت غذا چاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۱۶
مقدمه: به منظور افزایش دانش و آگاهی از ارتباط بین فعالیت ورزشی، اشتها و چاقی، در پژوهش حاضر تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر تغییرات وزن، دریافت غذا و پپتید ضد اشتهای نسفاتین-1 در رتهای نر چاق، بررسی گردید. روش شناسی: 16 سر رت نر ویستار 2 ماهه، به مدت 8 هفته با غذای پرچرب تغذیه شدند تا به میانگین وزنی g30 ±319 رسیدند. سپس رتها به صورت تصادفی به دو گروه 8 تایی: گروه کنترل و گروه تمرین استقامتی (5 روز در هفته به مدت دوازده هفته، هر جلسه 60 دقیقه با سرعت25 تا 30 متر در دقیقه) دویدن روی تردمیل بدون شیب تقسیم شدند. از روش الایزا برای آنالیز آزمایشگاهی نسفاتین-1، انسولین و گلوکز و از آزمون آنالیز واریانس مکرر و تی مستقل برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که وزن گروه تمرین به طور معناداری نسبت به گروه کنترل پایین تر بود (001/0p=). دریافت غذای گروه تمرین، 4 هفته اول کاهش معناداری نشان داد (001/0p=)، اما در هفته های بعدی به گروه کنترل نزدیک شد. نسفاتین-1 پلاسما، در گروه تمرینی به طور معناداری بالاتر بود (001/0p=). گلوکز و انسولین گروه تمرین به طور معناداری پایین تر بود (001/0p=). نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق، تمرین استقامتی مانع از روند افزایش وزن در رت ها شد که شاید کاهش میزان غذای دریافتی، یکی از عوامل تأثیر گذار باشد. احتمالا افزایش پپتید ضد اشتهای نسفاتین-1 در این رابطه نقش بازی می کند که نیاز به تحقیق بیشتر و عمیق تر در این زمینه است.
۱۶۰۳.

اثر محافظتی کاسنی در طی هشت هفته تمرین مقاومتی بر بیان ژن های TNF-α و IL-6 در بافت کلیه موش های صحرایی ماده مصرف کننده تستوسترون انانتات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استروئیدهای آنابولیک تمرین مقاومتی کاسنی تستوسترون انانتات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۱۷
هدف از این مطالعه بررسی اثر محفاظتی کاسنی در برابر آسیب های ناشی از تستوسترون انانتات بر سطوح بیان ژن سایتوکین های فاکتور نکروز تومور-آلفا و اینترلوکین-6 در بافت کلیه موش های صحرایی ماده در طول هشت هفته تمرین مقاومتی است.مواد و روش ها: در این پژوهش تجربی، 22 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار به طور تصادفی به 3 گروه: ۱) گروه تمرین + دارونما(شم) ، 2) گروه تمرین + تستوسترون انانتات، 3) گروه تمرین + تستوسترون انانتات + کاسنی تقسیم و سه گروه به مدت هشت هفته تمرین مقاومتی انجام دادند. موش های گروه 2 و 3، تستوسترون انانتات به میزان 20 میلی گرم بر کیلوگرم را به صورت تزریق عضلانی سه روز در هفته دریافت نمودند. همچنین گروه 3، عصاره کاسنی به میزان ۶ گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن به شکل گاواژ سه بار در هفته دریافت کردند. بیان ژن ها در بافت کلیه به روش Real-Time PCR اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 21 و با آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (p≤0/05).یافته ها: بیان ژن های TNF-α و IL-6 در گروه تمرین + تستوسترون انانتات به میزان معناداری بالاتر از گروه تمرین + دارونما بود (P<0/0001). گروه تمرین + تستوسترون انانتات + کاسنی موجب کاهش معنادار بیان ژن های TNF-α و IL-6 نسبت به گروه تمرین + تستوسترون شد(P<0/0001).نتیجه گیری: به نظر می رسد مصرف کاسنی در کاهش عوارض ناشی از مصرف تستوسترون انانتات در ب موش ها نقش مؤثری داشته باشد.
۱۶۰۴.

مقایسه اثر برنامه تمرینی قدرتی، قدرتی-راه رفتن و دویدن به جلو و قدرتی- راه رفتن و دویدن به عقب بر ترکیب بدنی و آمادگی عملکردی مردان میان سال 50 تا 60 سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترکیب بدنی آمادگی عملکردی راه رفتن به عقب مردان میان سال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۱۲
مقدمه و هدف: اثر تمرینات ترکیبی بر آمادگی جسمانی افراد مختلف به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته، اما تفاوت راه رفتن/ دویدن به جلو و عقب در بخش هوازی این تمرینات کمتر بررسی شده است. لذا هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر تمرینات مقاومتی با تمرینات ترکیبی قدرتی هوازی (راه رفتن/ دویدن به جلو در مقابل راه رفتن/ دویدن به عقب) بر ترکیب بدنی و آمادگی عملکردی مردان میان سال بود.مواد و روش ها: بدین منظور، 48 مرد میان سال به طور تصادفی به چهار گروه تمرین قدرتی - هوازی رو به جلو، تمرین قدرتی- هوازی رو به عقب، تمرین مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت هشت هفته هر هفته سه جلسه به تمرین پرداختند. پس از تمرینات، آزمون های ترکیب بدنی، قدرت بالاتنه، قدرت پایین تنه، چابکی و تعادل و استقامت هوازی به عمل آمد. داده ها توسط روش آماری آنووا با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0.05>P تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن بود که بین گروه ها تفاوت معنی داری در وزن، توده بدون چربی و توده چربی وجود نداشت (0.05<P). در مورد قدرت عضلانی اندام تحتاتی و فوقانی، چابکی و تعادل و استقامت هوازی نتایج نشان داد که هر سه گروه تمرینی از قبل از تمرینات تا بعد از تمرینات بهبود معنی داری داشته اند (0.001>P) اما بین گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: می توان گفت هشت هفته برنامه تمرین ترکیبی (قدرتی راه رفتن/ دویدن به جلو و قدرتی راه رفتن/ دویدن به عقب) اثرات معنی دار و سودمندی بر عملکرد جسمانی مردان میان سال دارد و نباید نگران اثرات تداخلی این تمرینات بود. لذا با توجه به اثر احتمالی راه رفتن به عقب بر سایر متغیرهای عملکردی و برای تنوع بخشی به تمرینات ترکیبی می توان از راه رفتن به عقب به عنوان بخشی از تمرین هوازی بهره برد.
۱۶۰۵.

تأثیر انواع مختلف بازیافت پس از فعالیت شدید بر برخی عوامل فیزیولوژیکی و روانشناختی در دانشجویان پسر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازیافت ماساژ عملکرد بی هوازی میران درک فشار کار عوامل روانشناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۰۹
مقدمه: امروزه استفاده از انواع بازیافت ها از جمله فعال، غیرفعال، ماساژ، کششی، تحریک الکتریکی و ترکیبی از اینها مورد توجه قرار گرفته است. اما نتایج مطالعات در مورد اثر بخشی آنها متناقض می باشد. هدف: لذا، هدف این پژوهشعبارت است از بررسی تأثیر اجرای چهار نوع بازیافت فعال، غیرفعال، ماساژ و ترکیبی پس از فعالیت شدید بر عملکرد بی هوازی، میزان لاکتات خون، میزان درک خستگی، احساس توانمندی و درک فشار کار دانشجویان تربیت بدنی است. روش شناسی: 12 نفر از دانشجویان پسر تربیت بدنی خوارزمی به صورت داوطلبانه به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها پس از پنج دقیقه گرم کردن استاندارد، بلافاصله فعالیت شدید شش وهله ای روی چرخ کارسنج اجرا شد. پس از پنج دقیقه بازیافت فعال به مدت 20 دقیقه انواع بازیافت را اجرا کردند. لاکتات خون بلافاصله، پنج و 25 دقیقه بعد از اجرایفعالیت شدید اندازه گیری شد. پس از اتمام بازیافت، آزمون وینگیت 30 ثانیه ای اجرا شد. همچنین آزمون میزان درک فشار کار و POMS پس از اجرای آزمون وینگیت به عمل آمد. یافته ها: با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیر های مکرر و آزمون تعقیبیLSD نتایج تحقیق نشان داد میزان تأثیرگذاری بازیافت ترکیبی در پاکسازی لاکتات خون، بازیافت ترکیبی و غیرفعال در بهبود اوج توان، بازیافت ترکیبی در میانگین توان، بازیافت ترکیبی و فعال در حداقل توان، بازیافت ترکیبی، فعال و ماساژ در شاخص خستگی، بازیافت ترکیبی و ماساژ در میزان درک خستگی و احساس توانمندی بیشتر از دیگر انواع بازیافت می باشد (05/0p˂) نتیجه گیری: بر طبق نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد اجرای بازیافت ترکیبی بیشترین تأثیر را در پاکسازی لاکتات خون و بهبود عملکرد بی هوازی، درک خستگی و احساس توانمندی نسبت به بازیافت فعال، ماساژ و غیرفعال داشت.
۱۶۰۶.

تغییرات مسیر ژنی TSC2(RAGs)/mTOR /4E-BPs بافت کلیه رت های نر به دنبال یک دوره تمرین مقاومتی و مصرف مکمل اسپیرولینا پلانتسیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی اسپیرولینا mTOR RAGs TSC2 4E_PBs

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۷۹
هدف: تاثیر تمرینات مقاومتی در کنار مکمل های گیاهی بر مسیر پیام رسان mTOR در بافت های غیرعضلانی کمتر بررسی شده است. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی تاثیر یک دوره تمرین مقاومتی و مکمل اسپیرولینا بر مسیر ژنی TSC2(RAGs)/mTOR /4E-BPs بافت کلیه موش های صحرایی نر بود. روش: تعداد 32 موش صحرایی 3ماهه و با میانگین وزن 20±150 گرم به طور تصادفی به چهارگروه کنترل، تمرین مقاومتی، مکمل اسپیرولینا و تمرین+مکمل اسپیرولینا تقسیم شدند. گروه های مکمل هرروز 200 میلیگرم اسپیرولینا مصرف می کردند. پروتکل تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته، هفته ای 3 روز و یکبار در روز انجام شد. میزان بیان متغییرهای وابسته تحقیق با روش Real Time_PCR اندازه گیری و با تحلیل واریانس دوراهه مورد تجزیه قرار گرفتند. یافته ها: افزایش معناداری در میزان بیان ژن 4E_PBs در گروه تعاملی مکمل اسپیرولینا و تمرین مشاهده شد (012/0 P=)، ژن TSC2 در هیچ کدام از گروهها نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری نداشت. در فاکتور RAGs افزایش معناداری در هر سه گروه مکمل اسپیرولینا (001/0 P=)،گروه تمرین مقاومتی (001/0 P=) و گروه تعامل تمرین مقاومتی و مکمل (001/0 P=) مشاهده شد. همچنین افزایش معناداری در میزان بیان ژن mTOR در گروه مکمل اسپیرولینا (001/0 P=) و گروه تمرین مقاومتی (014/0 P=) مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه که در گروه تعامل تمرین مقاومتی با مصرف مکمل اسپیرولینا افزایش معناداری در بیان ژن mTOR مشاهده نشد و همچنین به دلیل نقش بافت کلیه در عملکرد فیزیولوژیکی بدن، انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه امری ضروری بنظر می رسد
۱۶۰۷.

مقایسه تاثیر یک جلسه فعالیت حاد مقاومتی و هوازی بر دستگاه دفاعی آنتی اکسیدانی و پراکسیداسیون لیپیدی در مردان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین حاد مقاومتی تمرین حاد هوازی سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی مردان جوان سالم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۱۶
مقدمه و هدف: اثر تمرینات حاد هوازی و مقاومتی بر دفاع آنتی اکسیدانی و پراکسیداسیون لیپیدی به خوبی مطالعه نشده است. هدف تحقیق حاضر بررسی ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC)، بیلی روبین، و مالون دی آلدهید (MDA) پلاسما پس از یک جلسه تمرین حاد مقاومتی و هوازی در مردان جوان سالم است. روش شناسی: تحقیق از نوع نیمه تجربی است. شرکت کنندگان 29 نفر از دانشجویان سنین 19 تا 23 سال بودند که به طور تصادفی به سه گروه شامل گروه تمرین حاد مقاومتی (10 نفر)، گروه تمرین حاد هوازی (10 نفر) و گروه کنترل (9 نفر) تقسیم شدند. شرکت کنندگان فاقد هر گونه بیماری و عدم اعتیاد به سیگار یا مصرف مکمل های غذایی بودند. TAC، بیلی روبین و MDA با کیت های استاندارد و ابزارهای دقیق آزمایشگاهی اندازه-گیری گردیدند. برای مقایسه میانگین ها از آزمون های پارامتریک t همبسته و آنالیز واریانس یک راهه استفاده شد. تجزیه و تحلیل های آماری با نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام گرفت و سطح معنی داری 05/0p < منظور گردید. یافته ها: بعد از یک جلسه فعالیت حاد مقاومتی و هوازی، میزان بیلی روبین (به ترتیب 006/0 p < و 005/0p < ) و TAC (به ترتیب 001/0p < و 02/0p < )، افزایش معناداری یافت؛ اما در میزان MDA تغییر معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). میانگین تغییرات در هیچ کدام از عوامل آنتی اکسیدانی و پراکسیداسیون لیپیدی سرم، بین گروه ها معنادار نبود (05/0p>). بحث و نتیجه گیری: انجام یک جلسه تمرین حاد مقاومتی و هوازی، به یک نسبت باعث پاسخ سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی بدن می شود؛ و بر اساس نوع و ماهیت تمرین، نمی توان بین پاسخ های داده شده، تفاوتی قائل شد.
۱۶۰۸.

تأثیر 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط (W-WJMIEP-R) بر سطوح سرمی ویتامین D، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرینات هوازی ویتامین D هورمون پاراتیروئید کلسیم فسفر زنان یائسه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۱۱
مقدمه و هدف: پوکی استخوان بیماری متابولیکی استخوان است که کاهش عمومی و شدید چگالی استخوان را به همراه دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دوازده هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی ویتامینD، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه کم تحرک بود. روش شناسی: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بود. 20 زن یائسه کم تحرک داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60سال و شاخص توده بدن 24/3±46/29کیلوگرم بر مترمربع به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (10زن) و کنترل (10زن) در این پژوهش شرکت نمودند. گروه فعالیت ورزشی در برنامه 12 هفته ای، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت زمان 50 تا 60 دقیقه تمرینات هوازی با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند، درحالیکه گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشتند. از گروه تجربی و کنترل 24 ساعت قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی در حالت ناشتا به منظور اندازه گیری متغیرهای وابسته نمونه گیری خون به عمل آمد. اطلاعات مربوطه با روش آماری توصیفی و استنباطی تی همبسته و آنکوا در سطح معناداری (05/0≥p ) و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج بین گروهی نشان داد که پس از 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط سطوح سرمی ویتامینD، کلسیم و فسفر تفاوت معناداری نداشت (05/0<P )، درحالیکه سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید افزایش معناداری داشت (05/0≥p ). بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت متوسط 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر را تحت تأثیر قرار نمی دهد، درحالی که هورمون پاراتیروئید را افزایش می دهد که احتمالاً ناشی از دوگانگی اثرات آن برای بهبود توده استخوانی در زنان یائسه 50 الی 70 سال است.
۱۶۰۹.

اثر تمرین هوازی همراه با رژیم غذایی کتوژنیک بر سطوح سرمی استئوکلسین و لپتین در مردان میان سال مبتلا به سندروم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی رژیم غذایی کتوژنیک استئوکلسین لپتین سندروم متابولیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۱۲۲
مقدمه و هدف: متابولیسم استخوان توسط بافت چربی از طریق ترشح آدیپوسایتوکین ها تنظیم می شود. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر تمرین هوازی همراه با رژیم غذایی کتوژنیک بر سطوح سرمی استئوکلسین و لپتین در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک بود.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد. تعداد 40 نفر از مردان با ابتلا به سندروم متابولیک به عنوان آزمودنی های پژوهش انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل (10 نفر)، تمرین هوازی (10 نفر)، کنترل رژیم غذایی کتوژنیک (10 نفر) و تمرین هوازی توام با کنترل رژیم غذایی کتوژنیک (10 نفر) تقسیم شدند. پروتکل تمرین هوازی با دوره 45 دقیقه ای فعالیت ورزشی هوازی برای مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک با شدت 70-60 درصد ضربان قلب بیشینه از فعالیت ورزشی هوازی با توالی 3 جلسه در هفته به مدت 12 هفته متوالی انتخاب گردید. هم چنین رژیم های غذایی تجویزی با تمرکز بر مصرف کربوهیدرات (با محدود کردن میزان مصرف کربوهیدرات تا 40-30 گرم در روز) بود و محدودیتی در کالری دریافتی روزانه و نوع چربی مصرفی یا غلظت کلسترول موجود در رژیم غذایی ایجاد نشد. خون گیری پس آزمون آزمودنی ها در هر سه گروه، سه روز پس از آخرین جلسه تمرینی به عمل آمد. یافته ها: نتایج تغییر معنی داری در سطوح استئوکلسین در گروه تمرین (0.019=P < span lang="FA">) و  تمرین توام با رژیم غذایی (0.004=P < span lang="FA">) و هم چنین تغییر معنی داری در سطوح لپتین در گروه تمرین (0.01=P < span lang="FA">) و گروه تمرین توام با رژیم  غذایی (0.01=P < span lang="FA">) نسبت به گروه کنترل نشان داد. بحث و نتیجه گیری: مشارکت بیماران مبتلا به سندروم متابولیک در برنامه تمرین هوازی توام با کنترل رژیم غذایی کتوژنیک می تواند در بهبود اختلال متابولیکی و متابولیسم استخوان نقش به مراتب بهتری نسبت به تنها استفاده از این مداخله ها داشته باشد.
۱۶۱۰.

تأثیر شدت و حجم تمرین مقاومتی بر سطوح نیم رخ لیپیدی و apoA-I سرمی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آپولیپوپروتئین A-I نیم رخ لیپیدی موش های صحرایی تمرین مقاومتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۱۱۸
مقدمه و هدف: فعالیت بدنی و ورزش اثرات سودمندی بر سطوح لیپوپروتئین ها دارد. اطلاعات اندکی در مورد تاثیر حجم و شدت تمرین مقاومتی بر نیم رخ لیپیدی- لیپوپروتئینی سرم، به ویژه سطوح آپولیپوپروتئین A-I (apoA-I)، وجود دارد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر شدت و حجم تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی apoA-I و نیم رخ لیپیدی موش های صحرایی بود. روش شناسی: 32 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن 24 ± 287 گرم به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند: (1) کنترل، (2) تمرین با شدت پایین، (3) تمرین با شدت متوسط، (4) تمرین با حجم بالا در شدت متوسط. تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان با وزنه های متصل به دم حیوانات بود. پس از 4 هفته تمرین مقاومتی، وزن بدن، غلظت های سرمی apoA-I و نیم رخ لیپیدی اندازه گیری شد. یافته ها: پس از 4 هفته تمرین مقاومتی تفاوت معناداری در نیم رخ لیپیدی سرم بین گروه ها مشاهده نشد. سطوح سرمی apoA-I در گروه 4 در مقایسه با گروه های کنترل و تمرین با شدت پایین افزایش معنادار داشت. بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد تمرین مقاومتی با شدت و حجم مناسب علاوه بر جلوگیری از افزایش وزن، می تواند موجب افزایش سطوح سرمی apoA-I در موش های صحرایی شود و تغییرات سطوح سرمی apoA-I متاثر از حجم تمرین مقاومتی است.
۱۶۱۱.

تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا در ترکیب با مصرف عصاره زالزالک بر میزان فیبروز قلبی و نشانگرهای التهابی در بافت قلب رت های سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ورزشی HIIT عصاره زالزالک فیبروز التهاب اینترلوکین 1 بتا فاکتور نکروز توموری آلفا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۲۸
اهداف:سالمندی با افزایش التهاب سیستمیک و میزان فیبروز در بافت قلب همراه است. فعالیت ورزشی منظم و گیاه زالزالک می تواند در تعدیل التهاب و فیبروز موثر باشند. هدف این پژوهش تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) در ترکیب با مصرف عصاره زالزالک بر میزان فیبروز قلبی و نشانگرهای التهابی در بافت قلب رت های سالمند بود.مواد و روش ها:در یک مطالعه تجربی تعداد 36 سر رت نر سالمند21 ± 2 ماه تهیه شد و به طور تصادقی به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. مداخله تمرینی شامل پنج جلسه تمرین HIIT در هفته و دادن عصاره زالزالک به میزان 100 میلی گرم/کیلوگرم به روش گاواژ به رت ها به مدت هشت هفته بود. نمونه گیری پس از اتمام دوره برای سنجش TNF، IL1 و میزان فیبروز انجام گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس، آزمون بونفرونی و نرم افزار Image J مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد که کاهش معنی داری در غلظت های بافتی IL1، TNF و میزان فیبروز میان گروه های تحقیق وجود داشت. هر دو مداخله ی تحقیق منجر به کاهش معنی داری در غلظت بافتی TNFو IL1 در مقایسه با گروه کنترل گردید. همچنین، بیشترین کاهش در میزان فیبرزو در گروه تمرین +عصاره مشاهده شد. با این حال، نتایج آزمون بونفرونی تفاوت معنی داری بین گروه ترکیب تمرین+عصاره در مقایسه با با گروه تمرین و گروه عصاره در کاهش میزان فیبروز نشان داد نتیجه گیری: به نظر می رسد ترکیب تمرین HIIT و مصرف زالزالک تأثیر بیشتری بر کاهش التهاب و میزان فیبروز در افراد سالمند دارد.
۱۶۱۲.

بررسی تغییرات ویسفاتین پلاسمایی و برخی شاخص های متابولیکی به دنبال یک دوره تمرین هوازی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ویسفاتین شاخص های متابولیکی تمرین هوازی زنان دیابت نوع2

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۰۳
مقدمه: ویسفاتین پروتین مترشحه از بافت چربی است، مطالعات ارتباط مستقیم بین سطوح ویسفاتین پلاسما و دیابت نوع 2 را نشان داده اند، اما تاثیر تمرینات ورزشی بر سطوح این هورمون نامشخص است. هدف تحقیق حاضر، بررسی تغییرات ویسفاتین پلاسما و شاخص های متابولیکی به دنبال تمرین هوازی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 بود. مواد و روش ها:40 نفر زن مبتلا به دیابت نوع 2 (میانگین سنی 26/5±88/58 سال و شاخص توده بدنی 69/3±25/32 کیلوگرم/مترمربع)، به شیوه ی در دسترس و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه تقسیم شدند.20 آزمودنی در گروه هوازی(12 هفته، 3 جلسه/هفته، 50-20 دقیقه و با شدت 60 تا 80 درصد ضربان قلب بیشینه) و 20 نفر در گروه کنترل (فاقد هر گونه فعالیت بدنی) قرارگرفتند. نمونه های خونی قبل و بعد از 12 هفته مداخله جمع آوری و جهت بررسی سطوح پلاسمایی ویسفاتین، انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله(HbA1c)،گلوکز، تری گلیسیرید(TG)، کلسترول(CHOL)، لیپوپروتین با دانسیته بالا(HDL-c) و لیپوپروتین با دانسیته پایین(LDL-c) مورد استفاده قرار گرفت. داده های بدست آمده با از نرم افزار SPSS نسخه 21 و با سطح معنی داری 05/0> α تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 12 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی دار ویسفاتین،گلوکز، HbA1c، CHOL،TG و LDL-c شد. هم چنین شاخص های وزن، درصد چربی، شاخص توده بدنی و نسبت محیط کمر به لگن در گروه هوازی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت. نتیجه گیری: کاهش معنی دار ویسفاتین پلاسما به دنبال تمرین هوازی احتمالا ناشی از کاهش مقادیر شاخص های تن سنجی و بهبود شاخص های گلیسمی و نیمرخ لیپیدی است.
۱۶۱۳.

مقایسه سرعت انقباض بالا و پایین فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زای عضله اکستنسور زانو بر اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در دختران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا سرعت انقباض اقتصاد دویدن پاسخ های متابولیکی دختران جوان تمرین کرده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۲۶
مقدمه و هدف: مکانیسم فعال سازی منحصربه فرد انقباض اکسنتریک، عضله را مستعد آسیب می سازد. تارهای نوع II نسبت به نوع I جهت آسیب عضلانی مستعدترند، لذا به نظر می رسد سرعت در استرس مکانیکی و میزان آسیب اثرگذار باشد. هدف این مطالعه، مقایسه سرعت انقباض بالا و پایین فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا عضله اکستنسور زانو بر اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در دختران تمرین کرده بود. روش شناسی: 16 دختر جوان تمرین کرده به صورت تصادفی در دو گروه فعالیت اکسنتریک با سرعت بالا (゚/s240) و پایین (゚/s60) قرار گرفتند. آسیب عضلانی در دو گروه سرعت بالا و پایین به ترتیب توسط 20 و 5 ست 15 تکراری  با شدت 150 درصد حداکثر گشتاور اکستنسوری ایزومتریک در عضلات اکستنسوری زانوی پای برتر ایجاد گردید. شاخص های آسیب عضله قبل، یک و 48 ساعت پس از آسیب و اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در شدت های مختلف (60، 70 و 80 درصد vVO2max)، 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از فعالیت اندازه گیری شدند. یافته ها: شاخص های آسیب عضلانی به طور معنی داری در هر دو گروه تغییر یافت (05/0>p ) که نشان دهنده ایجاد آسیب عضلانی بود. تفاوت معنی داری بین شاخص های آسیب عضلانی، اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در شدت های مختلف دویدن بین دو گروه مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: زمانی که مدت تحت تنشن قرار گرفتن عضله اکستنسور زانوی پای برتر مشابه باشد، تفاوت 4 برابری در سرعت انقباض فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا، به اندازه کافی نمی باشد که بتواند تفاوتی در شاخص های آسیب عضلانی، اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی ایجاد کند.  
۱۶۱۴.

مقایسه اثر شدت های مختلف تمرینات مقاومتی دایره ای بر میزان اشتهای دانشجویان دختر وپسر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشتها ورزشکاران دختر و پسر تمرینات دایرهای مقاومتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۹۴
مقدمه و هدف: تأثیر فعالیت ورزشی بر ذخایر چربی، پروتئین و کربوهیدرات روشن شده است و این احتمال وجود دارد که فعالیت ورزشی بویژه تمرینات مقاومتی بر دریافت غذایی و اشتها نیز تأثیر بگذارد. بر این اساس، هدف از این پژوهش، مقایسه اثر شدتهای مختلف تمرینات مقاومتی دایرهای بر میزان اشتهای ورزشکاران بود. مواد و روش ها: پس از ترجمه پرسشنامه استاندارد VAS (فلینت 2000) و تعدیل برخی از سوالها، با نظرخواهی از متخصصین روایی صوری، و توسط آزمون-  آزمون مجدد پایایی آن (آلفای کرونباخ0.63) بدست آمد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان پسر و دختر ورزشکار دانشگاه گیلان بودند که از میان آنها ، 45 آزمودنی پسر ( در 3 گروه 15 نفری) و 45 آزمودنی دختر (در 3 گروه 15 نفری) به ترتیب با میانگین سنی 1.85±21 و 2±21.24 سال، قد 5.99±176.02 و 4.93±161 سانتی متر، وزن9.29±68.36 و 6.89±55 کیلوگرم و شاخص توده بدن 1.9±21.20 و 2.9±21.91 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب و به صورت تصادفی در سه جلسه مجزا، فعالیت مقاومتی دایرهای را با شدتهای متفاوت (50%، 65% و80% یک تکرار بیشینه) انجام دادند. برای تحلیل دادهها از آزمون کلموگراف اسمیرنف، آزمون t همبسته، ANOVA و آزمون توکی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تمرینات دایرهای به ترتیب با شدت 50% و 65% 1RM بر افزایش میزان اشتهای دانشجویان پسر و دختر تأثیر معنیداری داشته است (0.05>P). در حالی که بین میزان اشتهای پسران با شدت (65% و 80% 1RM) و در دختران با شدت (50% و 80% 1RM) تفاوت معناداری ملاحظه نگردید. همچنین، بین میزان اشتهای دختران و پسران دانشجو پس از هر سه شدت تمرینات دایرهای تأثیر معنیداری مشاهده نشد (0.05≥P).  بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گیری کرد که تمرینات دایرهای با شدت پایین در مقایسه با شدت بالا میتواند در کاهش اشتها مؤثر باشد. لذا، با رعایت ملاحظات تمرینی، انجام این گونه تمرینات برای پیشگیری از تمایل زیاد به مصرف غذا و اشتهای زیاد به ویژه در رشته های مستلزم کنترل وزن توصیه می شود. 
۱۶۱۵.

تأثیر تمرین موازی، پلایومتریک و تناوبی شدید هوازی بر عملکرد استقامت هوازی ویژه بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تمرین موازی تمرین تناوبی شدید هوازی تمرین پلایومتریک حداکثر اکسیژن مصرفی آزمون هاف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۰۴
مقدمه و هدف: تمرینات مختلفی برای افزایش عملکرد استقامت هوازی در بازیکنان فوتبال پیشنهاد شده است. اما هنوز مشخص نیست که کدام برنامه تمرین مطلوب تر است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرین پلایومتریک، تناوبی شدید هوازی و موازی بر عملکرد استقامت هوازی ویژه در بازیکنان فوتبال آماتور مرد بود. روش شناسی: 32 بازیکن فوتبال حاضر در لیگ دسته سوم (سن = 7/4 ± 4/25 سال، قد = 1/7 ± 6/177 سانتی متر، توده بدن = 1/11 ± 2/74 کیلوگرم) در این مطالعه شرکت کردند. بازیکنان ابتدا بر اساس منطقه بازی و توان هوازی یکسان سازی شدند سپس به روش تصادفی در یکی از گروه های تمرین پلایومتریک (11 نفر)، تناوبی شدید هوازی (11 نفر) و موازی (10 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین تناوبی شدید هوازی شامل 4 وهله 4 دقیقه ای دویدن با شدت 90 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه با 3 دقیقه استراحت فعال بین وهله ها بود. برنامه تمرین پلایومتریک شامل اجرای 9 حرکت جهشی و پرتابی در 3 نوبت با 10 تکرار بود که با شدت کم تا بیشینه انجام شد. برنامه تمرین موازی شامل اجرای همزمان دو برنامه تمرین پلایومتریک و تناوبی شدید هوازی در یک جلسه بود که ابتدا برنامه تمرین پلایومتریک اجرا شد. برنامه های تمرین به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شدند. پیش و پس از تمرین، آزمون استقامتی فوتبال هاف و هلگراد به منظور برآورد استقامت هوازی ویژه اجرا شد. یافته ها: استقامت هوازی ویژه در همه گروه های تمرین به طور معناداری افزایش یافت (پلایومتریک: از 18 ± 1349 به 36 ± 1387، تناوبی شدید هوازی: از 29 ± 1359 به 42 ± 1412 و موازی: از 23 ± 1335 به 33 ± 1436 متر، 05/0 > P ). اما، این افزایش در گروه موازی بالاتر از گروه های دیگر بود (05/0 > P )، هرچند تفاوت معناداری بین گروه های تناوبی شدید هوازی و پلایومتریک مشاهده نشد (653/0 = P ). بحث و نتیجه گیری: تمرین موازی نسبت به تمرین تناوبی شدید هوازی و پلایومتریک صرف در افزایش استقامت هوازی ویژه بازیکنان فوتبال آماتور مرد مؤثرتر است.  
۱۶۱۶.

بررسی ارتباط بین سطح فعالیت بدنی و شدت بیماری در افراد مبتلا شده به بیماری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کووید-19 ورزش سیستم ایمنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۱۱
مقدمه و هدف: پاند می کرونا ویروس جدید جان هزاران نفر را گرفته و اکثر کشورها با این بیماری درگیر هستند، لذا هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین میزان فعالیت بدنی و شدت اثرگذاری بیماری کووید-19 بر افرادی که دچار این بیماری شده اند می باشد. مواد و روش ها: جامعه آماری این مطالعه شامل تما می افراد مبتلا شده به بیماری کووید-19 شهرستان شهرکرد بود. از این میان تعداد 178 (86 مرد سن 4.76±44.7 سال، قد 7.34±173.5 سانتی متر و وزن 5.65±85.7 کیلوگرم و 92 زن سن 5.14±38.4 سال، قد 6.8±157.3 سانتی متر و وزن 4.5±71.3 کیلوگرم) پرسش نامه (پرسش نامه بک و پرسش نامه شدت اثرگذاری بیماری) تکمیل شد و مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون با سطح معناداری 0.05 استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که سطح فعالیت بدنی با شدت اثرگذاری بیماری کووید-19 بر روی افراد رابطه معکوس و معناداری دارد به طوری که افرادی که بی تحرک تر بودند شدت اثرگذاری بیماری بیشتر بوده و افرادی که دارای فعالیت بدنی منظم و متوسط بودند بیماری اثر بسیار کمتری داشته و همچنین در اثر افزایش شدت فعالیت بدنی به صورت حرفه ای شاهد تا حدودی افزایش اثرگذاری بیماری بر روی افراد بودیم.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش، فعالیت بدنی می تواند برای دفاع از کل بدن مفید باشد و ممکن است از جمله اقدامات پیشگیرانه در برابر پیامدهای عفونت ویروسی دستگاه تنفسی شمرده شود.
۱۶۱۷.

تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی استقامتی- مقاومتی همراه با مکمل یاری سیر بر سطوح سرمی hs-CRP، IL-6 و IL-10 در پسران غیرفعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی - مقاومتی مکمل یاری سیر HS-CRP IL-6 IL-10

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۳۱
مقدمه و هدف: چاقی وضعیتی است که با اختلال در هموستاز شاخص های التهابی شناخته شده است، لذا هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی استقامتی- مقاومتی توام با مکمل یاری سیر بر سطوح سرمی hs-CRP، IL-6 و IL-10 در پسران غیرفعال دارای اضاقه وزن بود.مواد و روش ها: این مطالعه بر روی 46 پسر سالم غیرفعال داوطلب (سن: 1.88±19.51 سال، وزن: 7.07±77.05 کیلوگرم، قد: 6.53±164.25 سانتی متر) انجام شد که به طور تصادفی در 4 گروه تمرین- دارونما، مکمل، و مکمل- تمرین در نهایت دارونما تقسیم شدند. گروه های مصرف کننده مکمل، روزانه 250 میلی گرم سیر مصرف کردند. گروه های تمرین نیز هفته ای سه جلسه به مدت 8 هفته تمرینات ترکیبی را اجرا نمودند. سطوح سرمی hs-CRP، IL-6 وIL-10  با استفاده از کیت های الایزا اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون تی همبسته و آنکووا تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنی داری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.یافته ها: در بررسی سطوح پس آزمون بین گروه ها بین سطوح اینترلوکین 10 تفاوت معنی داری وجود داشت (P=0.002, F=5.92) اما در غلظت های اینترلوکین-6 و hs-CRP تفاوت معنی داری یافت نشد (P=0.15, F=1.86؛ P=0.27, F=1.22). نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد سطوح اینترلوکین 10 در گروه های تمرین - دارونما با دارونما (0.023=P) و مکمل با دارونما (0.003=P) بطور معنی داری متفاوت بودند؛ اما بین 3 گروه تمرین- دارونما، مکمل، و مکمل - تمرین تفاوت معنی داری در هیچ از یک متغیرهای مورد بررسی یافت نشد (P=0.078, F=2.72؛ P=0.15, F=1.86؛ P=0.27, F=1.22) (به ترتیب برای متغیرهای IL-10، IL-6 و hs-CRP).بحث و نتیجه گیری: بهبود شاخص های التهابی hs-CRP، IL-6 وIL-10 با انجام تمرینات ترکیبی به تنهایی یا به همراه مصرف مکمل سیر احتمالاً به ضرورت انجام تمرینات در مداخلات بهبود شاخص های التهابی منتخب اشاره می کند.
۱۶۱۸.

تاثیر مجزا و ترکیبی تمرین هوازی و مکمل یاری سیاه دانه بر سطوح پلاسمایی رزیستین و مقاومت به انسولین در موش های دیابتی نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیابت تمرینات هوازی سیاه دانه رزیستین مقاومت انسولینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۱۰۷
مقدمه: رزیستین هورمون جدید مترشحه از آدیپوسیت ها است که می تواند در ارتباط با مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی باشد. تداخل ورزشی و تداخل دارویی مخصوصا  داروهای گیاهی، از جمله ی بهترین  رویکردهای بهبود وضعیت در  افراد دیابتی محسوب می شود. هدف:  هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تاثیر مجزا و ترکیبی تمرین هوازی و مکمل یاری سیاه دانه بر سطوح پلاسمایی رزیستین و  مقاومت انسولینی در موش های صحرایی مبتلا به دیابت نوع 2 بود. مواد و روش ها: : تعداد 75 سر موش نر نژاد ویستار در پنج گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابت + تمرین، دیابت + سیاه دانه، دیابت+تمرین+سیاه دانه قرار گرفتند. دیابت با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین(  (50mg/kg القا شد  برنامه تمرینی شامل 8 هفته تمرین هوازی روی نوارگردان (5 جلسه در هفته، هر جلسه به مدت 30 دقیقه و  22 متر در دقیقه و شیب 5 درصد)بود. پس از 8 هفته تمرین هوازی و مصرف سیاه دانه سطح پلاسمایی گلوکز ناشتا، انسولین ناشتا، مقاومت انسولینی و رزیستین اندازه گیری شد. داده ها با روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه و Tukey با سطح معنی داری 5%>p تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ، شاخص گلوکز ناشتا، مقاومت انسولینی، و رزیستین در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم به طور معنی داری بالاتر بود. همچنین میانگین شاخص های رزیستین، گلوکر ناشتا، مقاومت انسولینی  در گروه های دیابت+سیاه دانه و دیابت +تمرین و دیابت+تمرین+سیاه دانه در مقایسه با گروه کنترل دیابتی به طور معنی داری پایین بود .اما در گروه دیابتی+تمرین+سیاه دانه این کاهش چشمگیرتر بود.و شاخص سطوح انسولین ناشتا در گروه های دیابت+سیاه دانه و دیابت +تمرین و دیابت+تمرین+سیاه دانه معنی دار مشاهده نشد. نتیجه گیری : نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که انجام فعالیت های ورزشی به همراه مصرف سیاه دانه، می تواند به عنوان یک روش درمانی مکمل در بهبود وضعیت بیماران دیابتی مد نظر قرار گیرد.
۱۶۱۹.

اثر چهار هفته بی تمرینی، پس از یک دوره تمرین هوازی، برسطح اپلین پلاسما و آستانه درد موش های صحرایی دیابتی نوع I(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت بدنی هوازی بی تمرینی اپلین آستانه درد دیابت نوع I

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۱۱۳
مقدمه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر چهار هفته بی تمرینی پس از ده هفته تمرین هوازی بر سطح اپلین پلاسما و آستانه درد موش های صحرایی دیابتی نوع یک بود.                                                                                 مواد و روش ها: 24 سر رت نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 20±300 گرم ، در دو گروه تقسیم و به یکی از گروه ها، بوسیله تزریق زیرپوستی استرپتوزوسین (50 میلی گرم درکیلوگرم)، دیابت نوع I، القاء شد. سپس هر کدام از دو گروه سالم و دیابتی، در دو زیر گروه ورزش (تجربی) و بی تحرک (کنترل)، تقسیم شدند. گروه های تجربی، در یک دوره تمرین هوازی 10 هفته ایی، پنج روز درهفته، روزی یک ساعت، دویدن، بر روی تردمیل و متعاقب آن،  در یک دوره چهار هفته ایی بی تمرینی شرکت داده شدند. از دستگاه تیل فلیک برای ارزیابی آستانه درد و برای محاسبه میزان اپلین، از کیت مخصوص ارزیابی اپلین پلاسما، استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها، بوسیله روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و t ستیودنت برای گروه های مستقل، انجام شد(P<0.05).                                     یافته ها: اعمال یک دوره تمرین ورزشی هوازی، در موش های سالم و دیابتی، باعث کاهش معنی دار سطح اپلین پلاسما و افزایش معنی دار آستانه درد شد (p<0.05). این تغییرات، پس از دوره بی تمرینی، به سطح قبل از تمرین بازگشت.                                                                                  بحث و نتیجه گیری: در مجموع، یافته های این پژوهش، نشان داد، بی تمرینی برسطح اپلین پلاسما وآستانه درد، تأثیرگذار است.                                                                             
۱۶۲۰.

بررسی ارتباط مؤلفه های زیست حرکتی با تیپ بدنی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر دلفان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیشینه اکسیژن مصرفی بی هوازی زیست حرکتی تیپ بدنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۰۰
مقدمه و هدف: نوع تیپ بدنی معرف شکل مورفولوژیکی در مقاطع معینی از سن است که با آمادگی قلبی - تنفسی مرتبط است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط متغیرهای زیست حرکتی با تیپ بدنی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر دلفان بود.مواد و روش ها: بدین منظور تعداد 150 دانش آموز پسر غیرورزشکار با میانگین قد 13.85±152.45 سانتی متر، وزن 12.76±44.07 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 3.91±19.08 کیلوگرم بر مترمربع در پی فراخوان عمومی مرکز ورزش درمانی فتیان به صورت داوطلبانه و در دسترس در این پژوهش شرکت نمودند. جهت بررسی تیپ بدنی از متغیرهای منتخب پیکرسنجی به روش هیث وکارتر (اکتومورف، مزومورف، اندومورف) و برای بررسی مؤلفه های فیزیولوژیکی از شاخص VO2max، توان بی هوازی و توان انفجاری استفاده شد. تحلیل داده ها با روش آماری آزمون همبستگی و تحلیل واریانس یک راهه و دانکن در نرم افزار SPSS نسخه 26 در سطح 0.05>P انجام شد.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد ارتباط بین تیپ بدنی مزومورف با شاخص های زیست حرکتی، مثبت و معنی دار می باشد. همچنین این ارتباط برای تیپ بدنی اکتومورف با شاخص توان هوازی (0.008=P < span lang="AR-SA">) و انفجاری (0.009=P < span lang="AR-SA">) معنی دار و با توان بی هوازی معنی دار نبود (0.213=P < span lang="AR-SA">). در ارتباط با تیپ بدنی اندومورف نتایج نشان دهنده ارتباط منفی با توان هوازی (0.011=P < span lang="AR-SA">) و عدم ارتباط با توان بی هوازی و انفجاری بود. در مقایسه تیپ های بدنی یافته ها نشان داد بیشینه اکسیژن مصرفی در گروه های مزومورف و اکتومورف بالاتر از گروه اندومورف بود (0.011=P < span lang="AR-SA">). در عملکرد بی هوازی شرکت کنندگان با تیپ بدنی مزومورف عملکرد بهتری نسبت به تیپ بدنی اندومورف واکتومورف داشتند (008/0=P < span lang="FA">) همچنین در توان انفجاری، شرکت کنندگان با تیپ بدنی مزومورف عملکرد بهتری نسبت به شرکت کنندگان با تیپ بدنی اندومورف و اکتومورف داشتند (0.012=P < span lang="FA">) اما تفاوت سایر گروه ها معنی دار نبود.بحث و نتیجه گیری: طبق یافته های این پژوهش تیپ بدنی اکتومورف مستعد رشته های ورزشی با ماهیت هوازی و تیپ بدنی مزومورف مستعد رشته های انفجاری با ماهیت بی هوازی هستند. بنابراین به معلمان و مربیان ورزش پیشنهاد می شود که در طی فرآیند استعدادیابی به این نکات توجه نمایند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان