فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
ویژگی های ایمنی شیر مادر بخوبی شناخته شده ولی تاثیر فعالیت های بدنی روی خصیصه های ایمنی شیر مادر همچنان نامشخص است هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات هوازی منتخب در دامنه شدت های حداکثر تا 60 و 70 در صد ضربان قلب ذخیره در 5 هفته اول و 5 هفته دوم تمرینات روی غلظت IgA شیر مادر و نیز ترکیب بدن آنان بوده است بدین منظور 28 مادر غیر ورزشکار سن 7/5+29 سال و دقیقه / کیلو گرم / میلی لیتر 4+36 VO2max در دو گروه تجربی و کنترل در این تحقیق شرکت کردند گروه تجربی تمرینات ویژه ای را در مدت ده هفته انجام دادند نمونه های شیراز هر دو گروه جمع آوری و با روش ELISA اندازه گیری و در مراحل مختلف تحقیق ترکیب بدن نیز اندازه گیری شد غلظت های IgA در فشار کار 60 در صد (60/0=P و 70 در صد 001/0=P ) HRR در مقایسه با میانگین مقادیر استراحت در دو گروه افزایش معنی داری را نشان داد متغیرهای ترکیب بدن نیز از نظر مقایسه اثر کلی فقط در عامل های گروه 003/0=P واثر متقابل گروه دوره زمانی تمرینات 024/0=P معنی دار بوند نتایج این پژوهش نشان می دهد تحت تاثیر ورزش دست متوسط دستگاه ایمنی ترشحی مادر با تغییر مواجه می شود به گونه ای که غلظت IgA شیر افزایش می یابد همچنین با کاهش وزن چربی و در صد چربی و افزایش چگالی بدن سطح آمادگی هوازی مادران افزایش پیدا می کند که مغایرتی با کارایی شیردهی آنان ندارد .
تأثیر شش هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عوامل فیبرینولیتیک (t-PA، PAI-1 و کمپلکس t-PA/PAI-1) مردان جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عوامل فیبرینولیتیک (t-PA، PAI-1 و کمپلکس t-PA/PAI-1) مردان جوان غیرفعال بود. به این منظور، 18 مرد جوان غیرفعال به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (9n=، سن:41/1±33/24 سال، قد:91/4±22/176 سانتی متر، وزن:59/6±27/72 کیلوگرم) و کنترل (9n=، سن:01/2±27/23 سال، قد:88/6±22/180 سانتی متر، وزن: 23/7±27/76 کیلوگرم) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت شش هفته و سه جلسه در هفته پروتکل تمرینیHIIT را اجرا کردند که هر جلسه شامل چهار تا شش تکرار دویدن با حداکثر سرعت در یک ناحیه 20 متری با 30 ثانیه بازیافت بود. نمونه های خونی یک روز قبل و 48 ساعت بعد از اجرای پروتکل تمرینی، به صورت ناشتا برای تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی جمع آوری شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل تجزیه و تحلیل شد و نتایج نشان داد، به دنبال شش هفته اجرای HIIT، مقادیر استراحتی PAI-1 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معنادار 13/35 درصد کاهش (012/0=P) و مقادیر t-PA 69/50 درصد و کمپلکس t-PA/PAI-1 140درصد افزایش یافتند که این تغییرات نسبت به گروه کنترل معنادار نبود (257/0=P و 127/0=P). همچنین، نتایج پژوهش حاضر، افزایش معنادار 8 درصدی VO2max، حجم پلاسما و کاهش معنادار 68/15 درصدی چربی بدن را در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد اجرای شش هفته HIIT علاوه بر کاهش مؤثر چربی بدن و افزایش آمادگی هوازی، به بهبود نسبی فرایند فیبرینولیز و هموستاز در مردان جوان غیرفعال منجر می شود.
تأثیر فعالیت ورزشی مقاومتی دایره ای کوتاه مدت با شدت های گوناگون بر محور GH/IGF-I جوانان مرد دانشگاهی سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر فعالیت ورزشی مقاومتی دایره ای کوتاه مدت بر محور ترشحی GH/IGF-I در دانشجویان مرد سالم است. 27 دانشجوی مرد با میانگین و انحراف استاندارد سن 78 /1 ±40 /21 سال، قد 45 /0 ±72 /1 سانتی متر و وزن 39 /5 ±85 /68 کیلوگرم انتخاب و به صورت تصادفی ساده به سه گروه 9 نفری فعالیت ورزشی مقاومتی دایره ای با
شدت های 40، 60 و 80 درصد RM1 تقسیم شدند. برنامة مقاومتی دایره ای شامل 10 مرحله بود. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون های ANOVA یک سویه و t زوجی و نرم افزار SPSS انجام گرفت. فعالیت ورزشی مقاومتی دایره ای در همة شدت ها تأثیر معنی داری بر GH داشت. همچنین برنامة مقاومتی با شدت 40 درصد بر IGF-I تأثیر معنی داری داشت. نتایج این پژوهش نشان داد شدت یک جلسه ورزش مقاومتی دایره ای می تواند تأثیرات فزاینده و متفاوتی بر GH و IGH-I داشته باشد.
اثر یک برنامه ورزشی منتخب روی ترکیب بدن و توان هوازی دختران دانشجو
حوزههای تخصصی:
برایبررسی تاثیر یک برنامه ی منتخب هوازی روی توان هوازی وترکیب بدن ،نمونه ای 20 نفر که برای شرکت درتحقیق داوطلب شدند استفاده شد. آزمودنی ها ،دختران دانشجوی مرکزتربیت معلم بودندکه به دوگروه مساوی تجربی وکنترل تقسم شدند. آزمودنی های گروه تجربیتحت تمرینات منتخب قرار گرفتند.تمرینات شامل 20 دقیقه فعالیت هوازی ‹دویدن› با شدت 60 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب بود . 10 دقیقه برای گرم کردن و10 دقیقه برای سرد کردن درنظر گرفته شده بود.تمرینات به مدت 6هفته وتعداد جلسات درهرهفته 3 تا5 بار بود.گوه کنترل تمرین خاصی راانجام نمی دادند وبه همان رونهد قبل از تحقیق خود ادامه می دادند.درآزمون نهایی درصد چربی بدن گروه تجربی به طور معنی داری کمترازگروه کنترل وتوان هوازی آن به طور معنی دار بالاتر از گروه کنترل بود05/0 تجربیP< با وجودی که بیشتر آزمودنی های گروه وزن خود راازدست داده بودند‹به طور متوسط 2/1 کیلوگرم›، این کاهش معنی دار.وزن چربی نبوده است‹05/0 چربی این P< دختران گروه تجربی کاهش میانگین 38/2 کیلوگرم ووزن بدون P< گروه افزایشی حدود5/1 کیلوگرم را به طور متوسط نشان داد،اما هیچ یک از این تغییرات معنی دار نبوده .
اثر یک دوره تمرین تداومی بر پر اکسیداسیون لیپیدی القائی هوموسیستئین در هیپوکامپ پشتی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات اخیر نشان می دهند که افزایش سطوح هوموسیستئین در خون و سیستم عصبی با افزایش فشار اکسایشی ارتباط دارد. هدف این پژوهش، بررسی اثر چهار هفته تمرین تداومی با شدت متوسط بر پِر اکسیداسیون لیپیدی القائی هوموسیستئین در هیپوکامپ پشتی موش های صحرایی نر است. بدین منظور 42 سر موش ویستار به وزن 40 ±200 گرم، به طور تصادفی در چهار گروه شم، پایه، کنترل و تمرین تداومی تقسیم شدند. بعد از تعیین مقدار مؤثر هوموسیستئین، 86/0 میکروگرم از آن توسط سرنگ هامیلتون، از طریق کانول تعبیه شده در هیپوکامپ پشتی مغز موش های گروه های پایه، کنترل و تمرینی به صورت دوطرفه تزریق شد. همچنین به گروه شم نیز حلال هموسیستئین تزریق گردید. پروتکل مورد استفاده، دویدن روی نوار گردان ویژه جوندگان به مدت چهار هفته و پنج روز در هفته، با سرعت و مدت معین بود. شاخص های مورد نظر شامل مالون دی آلدئید (MDA) و سوپر اکسید دیسموتاز (SOD) در ناحیه هیپوکامپ بودند. نتایج مطالعه اولیه نشان داد تزریق هوموسیستئین به مقدار 86/0 میکروگرم، در هیپوکامپ پشتی موش های ویستار نر اثرات تخریبی (افزایش MDA) ایجاد کرده است (001/0P=). از طرف دیگر، انجام چهار هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط باعث کاهش فشار اکسایشی القاء شده با هوموسیستئین در هیپوکامپ پشتی مغز آزمودنی ها گردید (02/0P=). سطح SOD هیپوکامپ در گروه تمرینی، در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد (001/0P=). با توجه به نتایج، می توان گفت اجرای تمرین تداومی به دنبال آسیب فشار اکسایشی القائی هوموسیستئین، موجب کاهش سطوح MDA و افزایش سطوح آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز شده و دستگاه دفاع ضد اکسایشی هیپوکامپ را تقویت می کند؛ بنابراین تمرینات تداومی می تواند به عنوان شیوه ای درمانی مد نظر قرار گیرد.
اثر تمرین استقامتی و مصرف زیره کوهی بر نیمرخ لیپیدی و عوامل قلبی - عروقی موش های نر هیپر کلسترولمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی بر نیمرخ لیپیدی و استقامت قلبی- عروقی در موش های سوری نر هیپرکلسترولمیک پس از مصرف عصاره زیره کوهی بوده است. بدین منظور، تعداد 60 سر موش سوری نر هیپرکلسترولمیک (8 هفته ای با وزن40-20 گرم) به 4 گروه شاهد، تمرین استقامتی، زیره کوهی و تمرین استقامتی+ زیره کوهی تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت 6 هفته (5 روز در هفته و به مدت 40 دقیقه با سرعت 18 متر بر دقیقه) انجام شد. عصاره زیره کوهی نیز در طی 6 هفته و به میزان 8/0 میلی گرم (محلول در 4/0 میلی لیتر آب مقطر) در گروه های زیره کوهی و تمرین استقامتی+ زیره کوهی مصرف شد. تریگلیسیرید (TG)، کلسترول تام (TC)، HDL-c و LDL-c، ظرفیت تمرین هوازی، ضربان قلب، فشار خون سیستولی و دیاستولی استراحتی قبل و در پایان دوره، اندازه گیری شد. یافته ها حاکی از آن بود که 6 هفته تمرین استقامتی همراه با مصرف عصاره زیره کوهی (به عبارتی نتایج گروه تمرین استقامتی + زیره کوهی)، باعث افزایش معنی دار ظرفیت تمرین هوازی (پیش آزمون (متر) 9/19±4/293، پس آزمون (متر)2/39±7/600، 000/0P=) شد، همچنین کاهش معنی دار غلظت TC (پیش آزمون (mg/dl) 08/37±7/297، پس آزمون (mg/dl) 8/30±1/146، 019/0P=)، LDL-c (پیش آزمون (mg/dl) 4/14±8/151، پس آزمون (mg/dl) 7/8±12/0، 001/0P=)، ضربان قلب استراحتی (025/0P=) و فشار خون سیستولی استراحتی (010/0P=) را در مقایسه با سایر گروه ها به همراه داشت. از طرفی، مصرف زیره کوهی، به افزایش معنی دار HDL-c منجر شد (پیش آزمون (mg/dl) 1/12±9/75، پس آزمون (mg/dl) 9/17±9/119، 003/0P=). همچنین نتایج تحقیق نشانگر عدم تغییر معنی دار وزن بدن در گروه تمرین استقامتی+ زیره کوهی بود. نتایج تحقیق پیشنهاد می-کند که اجرای برنامه یاد شده (6 هفته تمرین استقامتی همراه با مصرف زیره کوهی)، به طور معنی داری نیمرخ لیپیدی، ظرفیت تمرین هوازی، ضربان قلب و فشار خون سیستولی را تحت تأثیر قرار می دهد و در حفظ وزن بدن موش سوری نیز مؤثر است؛ بنابراین ممکن است جهت پیشگیری از بروز بیماری قلبی مفید باشد.
تاثیر استنشاق اسانس نعناع و ترکیب نعناع و الکل بر عملکرد هوازی طی یک جلسه تمرین در زنان ورزشکار برتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی WC ,WHR ,BMI و درصد چربی بدن در بانوان متقاضی تحصیل دررشته تربیت بدنی دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی شاخص های پیکر سنجی شامل ,WHR ,BMI WC و درصدچربی بدن در بانوان متقاضی تحصیل دررشته تربیت بدنی دانشگاه پیام نور انجام گرفت.
جامعه آماری این تحقیق را 1800 نفراز بانـوان متقـاضی ورود به مقطع کارشناسی رشـته تربـیت بـدنی دانـشـگاه پـیام نورتشــکیل می دهند که از این تعداد 664 نفـربه صورت تصـادفی برای نمـونه تحقیق انتخاب شدند.بر اسـاس یافته های پژوهـش، برای آزمـودنی های مورد مطالـعه BMI برابر56/3 ±23/08 کیلو گرم بر متر مربع ، WHR برابر0/07±0/7 ، WCبرابر9/69±77/54 سانتی متر و میزان درصد چربی بدن برابر7/12±32/87 %به دست آمد.تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد ارزیابی مربوط به WC ,WHR,BMI و درصدچربی بدن دربین بانوان 54-19 ساله که به عنوان شاخص های پیشگو در مطالعات اپیدمیولوژیکی و سوخت وسازی و نیز بروز بیماریهای مرتبط با چاقی مطرح اند، در مقایسه با نمونه های خارجی همخوانی دارد.این تشابه احتمالاً به دلیل وجود سطح تحصیلات، اهمیت دادن به ترکیب بـدن و داشـتن فـعالیـت ورزشی ، اطـلاع از خـطر های ناشی از چـاقی و کـم تحـرکی می باشد.مقایسه اطلاعات به دست آمده از آزمودنی ها با هنجارهای متداول نشان داد که آزمودنی ها از نظر درصد چربی بدن در طبقه بالای متوسط قرار گرفته و نوعاً مشکلی از بابت تندرستی نداشته اند.از نظر BMIدر طبقه قابل قبول و در دامنه کمتر از حد طبیعی قرار گرفته اند. از نظر شاخص WHRدر طبقه با میزان خطر کم قرار گرفته اندو خطری آنان را تهدید نمی کند.بطور کلی نتایج نشان داد که آزمودنی ها از نظر ترکیب بدنی و شاخص آن دچار مشکلی خاص نبوده و خطر های وابسته به بهداشت آنان را تهدید نمی کند.
مقایسه تأثیر دو تمرین هوازی استقامتی پیوسته و منقطع بر سطوح پروتئین شوک حرارتی 70 در موش های با تومور سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مقایسه اثر تمرین استقامتی پیوسته و بر سطوح HSP70 در موش های مبتلا به سرطان سینه است. بدین منظور 30 عدد موش بالب سی ماده (4 تا 5 هفته ای میانگین وزنی 76/17 گرم) خریداری شد که کاشت آدنیوکارسیومای موشی به طور تصادفی به سه گروه: تومور - کنترل، تومور - تمرین استقامتی پیوسته و تومور - تمرین استقامتی تقسیم شدند. آزمودنی ها تأثیر تمرینی. تمرین استقامتی پیوسته با شدت 25 درصد vo2max در هفته اول شروع شد و در پایان هفته به شدت 75درصد vo2max رسید. تمرین استقامتی نیز با شدت 20 درصد vo2max در هفته اول با یک تکرار شروع شد و با شدت 55 درصد vo2ma با 10 تکرار در هفته آخر به پایان رسید. بعد از خاتمه تمرینات و جدا کردن طحال موش، سنجش HSP70 با استفاده از آزمایش الیزا انجام شد. داده ها تحلیل واریانس یک سویه و تعقیبی توکی معنی داری 05/0تجزیه تحلیل شدند. نتایج نشان داد اگرچه میزان HSP70 در گروه کمتر از گروه کنترل بود، اما این اختلاف معنی دار نبود (05/0p>). همچنین یافته ها نشان داد میزان HSP70 در گروه استقامتی از گروه کنترل بیشتر است. با این حال، اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). نتایج پژوهش نشان داد به دنبال تغییر در میزان این پروتئین، تمرینات استقامتی سبب کاهش معنی دار حجم تومور و تمرینات استقامتی سبب افزایش معنی دار حجم تومور در مقایسه با گروه کنترل شده است (00/0p=). طبق یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که فعالیت ورزشی استقامتی با تغییر در میزان HSP70 می تواند به عنوان مکمل در کنار سایر روش های درمانی در بهبود و درمان تومور مؤثر باشد.
اثر هشت هفته تمرین مقاومتی - تناوبی و مقاومتی - تداومی بر برخی متغیرهای هماتولوژیک در پسران غیرورزشکار 14 تا 17 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی - تناوبی و مقاومتی ـ تداومی بر برخی متغیرهای هماتولوژیک در پسران غیرورزشکار 14 تا 17 ساله است. بدین منظور 37 نفر از دانش آموزان غیرورزشکار با میانگین سنی 58/0 33 /15 سال به صورت تصادفی انتخاب و به سه گروه تقسیم شدند. گروه آزمایشی اول شامل 13 نفر بود که تمرین مقاومتی و تناوبی را به صورت همزمان اجرا کردند. گروه آزمایشی دوم نیز شامل 13 نفر بود که اجرای همزمان تمرین مقاومتی و تداومی را بر عهده داشتند و گروه کنترل که 11 نفر بودند و در کلِ مدت انجام پژوهش هیچ گونه فعالیت و تمرین خاصی را انجام نمی دادند. پروتکل تمرینی به مدت هشت هفته و به صورت سه جلسه در هفته اجرا شد. مدت هر جلسه تمرین 80 دقیقه بود که بخش اول آن شامل تمرین دویدن تناوبی یا تداومی روی نوار گردان بود و بخش دوم آن تمرین مقاومتی بود که برای هردو گروه آزمایشی یکسان و شامل حرکات پرس سینه، پرس پا، کشش جانبی، خم کردن ران، دراز و نشست، باز کردن پشت و پرس بالای سر بود. برای اندازه گیری تعداد گلبول های قرمز، غلظت هموگلوبین و هماتوکریت خون 72 ساعت قبل و بعد از دوره تمرینی از آزمودنی ها نمونه گیری خونی گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل متغیرها از آزمون t همبسته و همچنین تحلیل واریانس یک راهه ANOVA و در صورت معنی دار بودن تفاوت میانگین ها از آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در هر دو گروه آزمایشی افزایش معنی داری در تعداد گلبول های قرمز (01 0/0p<)، غلظت هموگلوبین (05/0p<) و هماتوکریت (01 0/0p<) به وجود آمد، در حالی که در گروه کنترل تغییرات معنی داری مشاهده نشد. همچنین مقایسه دو گروه آزمایشی نشان داد تمرین مقاومتی ـ تناوبی بیشتر از تمرین مقاومتی ـ تداومی موجب افزایش معنی دار تعداد گلبول های قرمز، غلظت هموگلوبین و مقدار هماتوکریت خون می شود (05/0p<)؛ بنابراین هشت هفته تمرین همزمان مقاومتی و تناوبی و تمرین همزمان مقاومتی و تداومی موجب افزایش معنی دار گلبول های قرمز، غلظت هموگلوبین و هماتوکریت خون پسران غیرورزشکار 14 تا 17سال می شود.
و کورتیزول بزاقی به افزایش حجم برنامه تمرین در دختران ژیمناست نخبه iga نیمرخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر مصرف مکمل کولین بر سطح اسیدهای چرب آزاد پلاسما در انتها و دوره بازیافت یک جلسه فعالیت ورزشی بلند مدت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مطالعه تأثیر مصرف مکمل کولین، بر تغییرات اسیدهای چرب آزاد پلاسما و سوخت و ساز چربیها در انتها و دوره بازیافت یک جلسه فعالیت بلند مدت در مردان نخبه رشته سه گانه (سن 83/2 ± 44/21 سال، وزن 34/5 ±54/71 کیلوگرم و حداکثر اکسیژن مصرفی 36/4 ± 25/71ml kg-1 min-1 ) بود. 9 مرد نخبه رشته سه گانه، در قالب طرح تحقیق انتقالی یک سویه کور، دو جلسه فعالیت 120 دقیقه ای دویدن بر روی نوارگردان با شدت 59 تا 64 % VO2MAX را اجرا نمودند. آزمودنی ها یک ساعت قبل از فعالیت جلسه اول، دارونما و یک ساعت قبل از فعالیت جلسه دوم، مکمل کولین بیتارترات مصرف نمودند. نمونه گیری خون قبل از شروع، انتها و نیم ساعت پس از پایان فعالیتها برای اندازه گیری اسیدهای چرب آزاد پلاسما بعمل آمد، برای اندازه گیری این مشخصه از روش رنگ سنجی استفاده گردید. داده ها بوسیله آزمون تحلیل واریانس مکرر در سطح معنی داری (P≤ 0.05 ) تجزیه و تحلیل گردیدند. مقایسه نتایج دو جلسه فعالیت نشان داد سطح اسیدهای چرب آزاد پلاسما در انتهای فعالیت همراه با مکمل کولین بطور معنی داری از مقدار مشابه در فعالیت همراه با دارونما پائین تر بود ولی در دوره بازیافت فعالیت همراه با مکمل کولین، از مقدار مشابه در فعالیت همراه با دارونما بطور غیر معنی داری بالاتر بود. می توان نتیجه گرفت مصرف مکمل کولین می تواند از طریق تسهیل انتقال اسیدهای چرب آزاد پلاسما از غشاء پلاسمائی، برداشت آنها توسط سلولهای عضلانی و متعاقباً فرآیند اکسایش چربیها را طی فعالیتهای ورزشی بلند مدت افزایش دهد.
تأثیر تمرینات هوازی در آب بر روی عملکرد قلب زنان میانسال
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۷۸ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
تأثیر چهار هفته تمرین متناوب هوازی شدید (هاف) بر VO2max، Tmax و VO2max v بازیکنان فوتبال باشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر چهار هفته تمرین متناوب هوازی شدید ویژة فوتبال بر شاخصهای عملکردی هوازی بازیکنان فوتبال بود. به این منظور 18 بازیکن فوتبال شرکت کننده در لیگ آزادگان ایران با میانگین سنی 24/2 ± 88/21 سال، قد 33/5 ± 22/174 سانتیمتر، وزن 7/5 ± 7/67 کیلوگرم و درصد چربی 29/3 ± 38/12، در قالب دو گروه تمرین (12 نفر) و کنترل (6 نفر) برای شرکت در این پژوهش داوطلب شدند. برنامة چهار هفتهای تمرین متناوب هوازی شدید (هاف)، سه جلسه در هفته شامل چهار دوره حرکت با توپ بود که در مسیر ویژة طراحیشده انجام گرفت. درصد حداکثر ضربان قلب جدا شد. دادهها با استفاده از t مستقل تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد که پس از چهار هفته تمرین VO2max، Tmax، vVO2max در بین دو گروه تمرینی و کنترل تغییر معناداری پیدا نکرد. بهطور کلی میتوان گفت که چهار هفته تمرین بهصورت هفتهای سه جلسه بر شاخصهای هوازی بازیکنان فوتبال تأثیر معناداری ندارد.
تأثیر یک دوره تمرین هوازی موزون کم فشار بر تغییرات سطوح CRP زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تأثیر یک دوره تمرین هوازیِ موزونِ کم فشار بر تغییرات سطوح پروتئین واکنش گر C (CRP) زنان سالمند بود. 23 زن سالمند 60-75ساله با میانگین وزن 6/11 2/59کیلوگرم، قد 4/5 2/152سانتی متر و سن 9/3 3/67 سال به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (13نفر) و کنترل (10نفر) تقسیم شدند. شاخص های آنتروپومتریک شامل قد، وزن، نمایه توده بدن (BMI)، نسبت دور کمر به لگن (WHR) و نمونه خون اولیه برای سنجش CRP 48 ساعت قبل از شروع پروتکل تمرین در حالت ناشتا بین ساعات 8-9 صبح انجام شد. برنامه تمرین 8 هفته و به صورت سه جلسه40-50 دقیقه ای در هفته انجام شد که شامل گرم کردن (10دقیقه)، انجام حرکات ایروبیک ایستاده با شدت40-75% ضربان قلب بیشینه (30دقیقه) و حرکات نشسته (10 دقیقه) بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، خون گیری ثانویه و اندازه گیری های آنتروپومتریک در شرایط مشابه پیش آزمون تکرار شد. از آزمون t همبسته برای بررسی تفاوت درون گروهی و آزمون t مستقل برای بررسی تفاوت بین گروه ها استفاده شد. نتایج نشان داد 8 هفته تمرین هوازی موزون کم فشار تأثیری معنی دار بر کاهش سطوح CRP (005/0 > p) زنان سالمند دارد حال آنکه این کاهش معنی دار در گروه کنترل (89/0 > p) دیده نشد. همچنین، بین اختلاف میانگین CRP (007/0 > p) در دو گروه تجربی و کنترل، تفاوتی معنی دار مشاهده شد. در نهایت، یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که تمرینات هوازی موزون کم فشار علاوه بر بهبود تغییرات سطوح CRP زنان سالمند، موجب بهبود عوامل قلبی عروقی آن ها نیز می شود.
مقایسة اثر تمرینات با حجم بالا و تمرینات با شدت بالا بر مقدار تجمع لاکتات، زمان اجرا و میزان بهبود 2VO اوج در دوندگان استقامتی 10-14 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسة اثر تمرینات با حجم بالا و تمرینات با شدت بالا بر مقدار تجمع لاکتات، زمان اجرا و میزان بهبود اوج اکسیژن مصرفی (VO2peak) در دوندگان استقامتی 10-14 ساله انجام شد. بیست دانش آموز دوندة استقامتی پسر با سن 32/2±5/12 سال، قد 27/3±62/154 سانتی متر، وزن 12/5±5/34 کیلوگرم، حداکثر ضربان قلب 1/3±5/207 ضربه در دقیقه و اوج اکسیژن مصرفی 22/3±45/36 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه به صورت متقاطع و در دو حالت در گروه های فعالیتی A و B در دو مدل فعالیت تناوبی با شدت بالا و حجم پایین (HT) (60 ثانیه فعالیت با شدت90٪ 2VOاوج و 60 ثانیه استراحت با شدت 30٪ 2VOاوج) به مدت 30 دقیقه و با شدت پایین و حجم بالا (VT) (60 ثانیه فعالیت با شدت 65٪ 2VO اوج و 60 ثانیه استراحت با شدت 30٪ 2VOاوج) به مدت 60 دقیقه طی دو دورة شش هفته ای و به فاصلة پنج هفته از یکدیگر، به صورت داوطلبانه شرکت کردند. اوج اکسیژن مصرفی، نسبت تبادل تنفسی (RER)، رکورد دوی 1500 متر و لاکتات پلاسمای آزمودنی ها، هنگام فعالیت های تناوبی مختلف ثبت شد. به منظور مقایسة تفاوت میانگین ها از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری (05/0P≤) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد در m1500T آزمودنی ها بین پیش و پس از آزمون نوع فعالیت HT، کاهش معناداری داشتند و این تفاوت بین مدل فعالیتی HT نسبت به مدل فعالیتی VT معنادار بود (05/0P<). در مورد متغیرهای RER و لاکتات بیشینه (Lacmax)، کاهش معناداری بین پیش و پس از استفاده از مدل فعالیتی HT نسبت به مدل فعالیتی VT مشاهده شد (05/0P<). در مورد متغیر 2VO اوج این نتایج نشان داد که با استفاده از این دو مدل فعالیتی، افزایش معناداری بین مقادیر پیش و پس از فعالیت به وجود آمد (05/0P<). بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که مدل فعالیتی HT نسبت به مدل فعالیتی VT در مورد متغیرهای RER، peak2VO، Lacmax و m1500T کارایی بالاتری دارد و با توجه به محدودیت زمانی در برنامة تمرینی این گروه از ورزشکاران، این مدل تمرینی ممکن است جایگزین خوبی برای مدل های تمرینی طولانی مدت و خسته کننده به لحاظ دورة زمانی باشد.
بررسی آثار روش گرم کردن بر نتایج یک برنامه تمرین قدرتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۰ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
آیا گرم کردن می تواند تاثیر زیادی در میزان قدرت عضلات فرد دریک جلسه تمرین یا مسابقه به وجود آورد؟ گرم کردن اعم از فعال ، غیر فعال ،تا چه حد موجب بهره گیری بیشتر از یک برنامه ی تمرینی خاص می شود ؟ رونشدن این نکات کمک می کند تا هرچه بهتر بتوانیم از برنامه های گرم کردن در فعالیت های ورزشی وتوانبخشی بهره بگیریم .برای اجرای تحقیق 40 نفر از دانشجویان واحد عمومی تربیت بدنی به صورت تصادفی انتخاب شدند بیست نفر درگروه اول ،یعنی گروه گرم کردن فعال وبیست نفر نیزدر گروه دوم یعنی گرم کردن غیرفعال‹دو آب گرم ›جایگزین شدند.آزمون حداتکثر قدرت ایزومتریک اختیاری دستها ‹متغیروابسته› با استفاده از دینامومتر درسه مرحله اجرا شد.مرحله ی اول ، پیش آزمون سنجش حداکثر قدرت ایزومتریک دست ها برای هردو گروه درشرایط یکسان اجرا گردید.در مرحله ی دوم، پس از اعمال متغیر مستقل تحقیق‹ شیوه ی گرم کردن فعال وغیرفعال›، آزمون حداکثر قدرت دست ها انجام شد.در مرحله ی سوم،آزمودنی ها به مدت هشت هفته وهر هفته سه جلسه تمرین معین را که برای هردو گروه مشترک بود،همراه با برنامه ی گرم کردن درابتدای آن انجام دادندوسپس آزمون حداکثر قدرت ایزومتریک دست ها اجرا شد.نتایج به دستآمده توسط آزمون t، برای گروه های مستقل وپیوسته در حد آلفای 5 درصد بررسی ومعلوم شد که احتمالاً گرم کردن اعم از فعال وغیر فعال موجب افزایش ایزومتریک اختیاری دست ها در یک جلسه تمرین یا مسابقه می شود واختلاف معنی داری بین میزان افزایش ناشی از روش گرم کردن وجود ندارد واین امر در میزان قدرت به دست آمده پس از دوره ی تمرینی ،مشابه با دو روش متفاوت گرم کردن نیز صادق است.