فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۴۴۸ مورد.
۱۶۱.

ارتباط بین فعالیت بدنی با برخی شاخص های فیزیولوژیک و پیکرسنجی شهروندان استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت بدنی فشارخون ضربان قلب نسبت دور کمر به دور باسن شاخص توده بدن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۴ تعداد دانلود : ۴۴۳
هدف از انجام پژوهش حاضر ارتباط بین فعالیت بدنی با برخی شاخص های فیزیولوژیک و شاخص های پیکرسنجی شهروندان بالای 15 سال استان خوزستان بود. این پژوهش توصیفی ازنوع همبستگی – پیمایشی بود که به روش میدانی انجام شد. ازطریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 2075 نفر (1022 مرد و 1053 زن) از شهروندان بالای 15 سال استان خوزستان (میانگین سن 02/10 ± 69/22 سال، میانگین وزن 90/3 ± 11/67 گیلوگرم و میانگین قد 35/10 ± 27/168 سانتی متر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه ویژگی های فردی و شغلی، پرسش نامه میزان فعالیت بدنی بک (1982)، فشارسنج دیجیتال، ترازوی دیجیتال و متر نواری بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره و آزمون تی مستقل استفاده شد . نتایج پژوهش نشان داد که در سطح معناداری α ≤ 0.05 ، بین میزان فعالیت بدنی با شاخص های فیزیولوژیک (ضربان قلب، فشارخون سیستول و دیاستول) و شاخص های پیکرسنجی (شاخص توده بدن ( BMI ) و نسبت دور کمر به دور باسن ( WHR ) رابطه معنا داری وجود نداشت؛ اما بین شاخص ورزش در فعالیت بدنی با ضربان قلب و نسبت دور کمر به دور باسن رابطه منفی و معنا داری مشاهده شد. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که میزان فعالیت بدنی شهروندان مرد استان خوزستان (83/2) بیشتر از شهروندان زن (79/2) است. همچنین، میزان فشارخون سیستول، دیاستول، شاخص توده بدن و نسبت دور کمر به دور باسن شهروندان مرد بیشتر از شهروندان زن است؛ اما میزان ضربان قلب شهروندان زن استان خوزستان (01/83) بیشتر از شهروندان مرد (54/77) است. با توجه به نتایج پژوهش، انجام فعالیت بدنی مناسب و شرکت در برنامه های ورزشی می تواند باعث بهره مندی از فواید جسمی مانند کاهش ضربان قلب و نسبت دور کمر به دور باسن شود.
۱۶۲.

بررسی اثرهای تمرین هوازی بر تعدیل تغییرات هماتولوژیک در اسب های تولیدکننده پادزهر منووالان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت هوازی فاکتورهای هماتولوژی اسب های تولیدکننده پادزهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۴ تعداد دانلود : ۳۳۷
در فرایند تولید پادزهر، تغییرات هماتولوژیک در اسب ها مشاهده می شود که بر سلامت آن ها تأثیرگذار است. به کارگیری فعالیت های ورزشی به عنوان روش غیردارویی می تواند در حفظ و ارتقای سلامت دام نقش مهمی ایفا کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرهای تمرین هوازی بر تعدیل تغییرات هماتولوژیک در اسب های تولیدکننده پادزهر منووالانبود. بدین منظور، 10 رأس اسب نژاد مخلوط بالغ پنج تا هشت ساله با میانگین وزنی 350-300 کیلوگرم، در چرخه تولید پادزهر به صورت تصادفی به دو گروه زهر (V) و گروه زهر + تمرین (TV) تقسیم شدند. گروه آزمایشی برنامه تمرینات هوازی را به مدت 22 هفته، سه جلسه در هفته و حداکثر زمان 30 دقیقه با شدت 50-60 درصد ماکزیمم ضربان قلب انجام دادند. از آزمودنی های هر دو گروه در دو نوبت قبل از شروع و پایان پروتکل، ازطریق سیاهرگ وداج برای ارزیابی فاکتورهای هماتولوژیک، خون گیری انجام شد. نتایجنشانداد که تعدادگلبول هایقرمز،هموگلوبین،هماتوکریت، تعداد پلاکت ها و تعداد گلبول های سفید، لنفوسیت و ائوزینوفیل ها، در هر دو گروه نسبت به سطوح پایه کاهش داشتند؛ اما تعداد مونوسیت ها، نوتروفیل ها، MCH و MCV MCHC در هر دو گروه افزایش یافتند؛اگرچه مقایسه نتایج بین دو گروه زهر و گروه زهر+ تمرین، در هیچ یک از فاکتورهای مذکور معنادار نبود (P ≥ 0.05). درمجموع، نتایجاینبررسینشانداد که بیشترین تغییرات هماتولوژیک تحت تأثیر عامل زهر قرار می گیرد و این شدت از تمرینات تأثیر معناداری در تعدیل تغییرات هماتولوژیک گروه TV ندارد.
۱۶۳.

تأثیر مکمل دهی رزوراترول و فعالیت هوازی بر میزان پروتئین SIRT1 و PGC-1α عضله اسکلتی و UCP-1 بافت چربی زیرپوستی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی رزوراترول UCP-1 SIRT1 PGC-1α

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۹ تعداد دانلود : ۴۲۰
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر هم زمان و مکمل دهی رزوراترول و فعالیت هوازی بر میزان پروتئین SIRT-1 ، PGC-1α عضله نعلی و بافت چربی شکمی -کشاله ای و UCP-1 بافت چربی شکمی -کشاله ای در موش های صحرایی نر بود. در این پژوهش، 32 سر موش صحرایی(میانگین وزن10 ± 260 گرم، سن هشت هفته)، به صورت تصادفی به چهار گروه شاهد، تمرین، مکمل-تمرین و مکمل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 12 هفته ( هفته ای پنج جلسه، هر جلسه به مدت 45 دقیقه) روی نوارگردان فعالیت کردند. گروه مکمل-تمرین روزانه 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدنشان مکمل رزوراترول دریافت کردند. برای اندازه گیری پروتئین بافتی UCP-1 ، SIRT1 و PGC-1α از روش الایزا (ساندویچ دوتایی) استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل داده ها استفاده شد و سطح معنا داری ( P≤0.05 ) درنظر گرفته شد . نتایج نشان داد که میزان پروتئین های SIRT1 و PGC-1α در بافت عضله و چربی سفید زیرپوستی در گروه تمرین- مکمل و گروه مکمل، به ترتیب با P≤0.001 و P≤0.05 افزایش معناداری داشته است. پروتئین UCP-1 نیز در بافت چربی سفید، پس از تمرینات افزایش معناداری را نشان داد (P≤0.001) . با توجه به نتایج به دست آمده، احتمالاً مکمل دهی رزوراترول به همراه فعالیت بدنی هوازی تأثیر قوی تری بر افزایش میزان SIRT-1 و PGC-1α عضله نعلی و بافت چربی شکمی -کشاله ای و UCP-1 بافت چربی شکمی -کشاله ای نسبت به استفاده جداگانه از فعالیت بدنی یا مکمل رزوراترول دارد و احتمالاً موجب تغییر فنوتیپ چربی سفید زیرپوستی به چربی بژ (بینابینی) می شود.
۱۶۴.

تمرین استقامتی افزایش بیان ناشی از دیابت نوروتروفین-4/5 را در ریشه های حسی عصب سیاتیک کنترل می کند(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نروپاتی دیابت نوروتروفین-4/5 تمرین استقامتی عصب سیاتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۳۸۱
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن نوروتروفین-4/5 در ریشه های حسی عصب سیاتیک رت های نر دارای نروپاتی دیابت بود. بدین منظور، تعداد 20 سر موش نر ویستار (ده هفته سن، میانگین وزن 4/8 ± 3/326 گرم) به کار گرفته شدند. رت ها به طور تصادفی به چهار گروه پنج تایی، دیابت تمرین کرده، گروه دیابت کنترل، گروه سالم تمرین کرده و گروه سالم کنترل تقسیم شدند. دو هفته پس از القای دیابت، پروتکل تمرین استقامتی به مدت شش هفته با شدت ملایم (معادل 55-50 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه) برای پنج روز در هفته انجام شد. برای سنجش بیان نوروتروفین-4/5 از تکنیک ریل تایم استفاده شد. همچنین، برای تجزیه وتحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که نروپاتی دیابت باعث افزایش معنادار بیان ژن نوروتروفین-4/5 در ریشه های حسی عصب سیاتیک شد ( 0.001 ≥ P ). شش هفته تمرین استقامتی نیز باعث افزایش معنادار بیان ژن نوروتروفین-4/5 در ریشه های حسی عصب سیاتیک رت های نر سالم شد ( 0.05 ≥ P ). همچنین، تمرین ورزشی بیان ژن نوروتروفین-4/5، در ریشه های حسی عصب سیاتیک رت های دارای نروپاتی دیابت تغییر معناداری نداد ( 0.938 = P )؛ اما بیان ژن نوروتروفین-4/5 گروه دیابت تمرین در مقایسه با گروه دیابت کنترل، کاهش معناداری یافت ( 0.001 ≥ P )؛ بنابراین، به نظر می رسد که دیابت و شش هفته تمرین استقامتی به تنهایی باعث افزایش بیان ژن نوروتروفین-4/5 در ریشه های حسی عصب سیاتیک می شود؛ اما در تعامل با یکدیگر تأثیرات آن ها کاهش می یابد.
۱۶۵.

اثر ویتامین D و تمرین تداومی بر نشانگرهای آپوپتوز بافت آئورت در رت های مسموم شده با آب اکسیژنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آپوپتوز بافت آئورت ویتامینD کاسپاز سه تمرین تداومی BcL2

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۸ تعداد دانلود : ۳۵۳
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر ویتامین D و تمرین تداومی بر آپوپتوز در بافت آئورت در رت های مسموم شده با آب اکسیژنه بود. تعداد 36 رت نر بالغ در شش گروه به صورت زیر تقسیم شدند: گروه اول: کنترل؛ گروه دوم: دی متیل سولفوکساید (DMSO)؛ گروه سوم: آب اکسیژنه؛ گروه چهارم: دریافت داخل صفاقی آب اکسیژنه و ویتامین D؛ گروه پنجم: آب اکسیژنه + فعالیت تمرینی منظم؛ گروه ششم: آب اکسیژنه + ویتامین D + فعالیت تمرینی منظم. سپس، رت ها قربانی شدند و از بافت آئورت جدا شدند و مقدار پروتئین های کاسپاز سه، Bax و Bcl2 با روش الایزا اندازه گیری شد. از آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه برای آنالیز داده ها استفاده شد و معناداری به ص ورت 0.05  P < درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد گروهی که فقط آب اکسیژنه دریافت کردند، نسبت به سایر گروه ها سبب افزایش Bax، کاسپاز سه و نسبت Bax/Bcl2 شدند و نیز میزان Bcl2 را کاهش داده بودند  (P < 0.05). همچنین، مشخص شد که ویتامین D، انجام تمرین تداومی و ترکیب این دو نیز سبب کاهش Bax، کاسپاز سه و نسبت Bax/Bcl2 و افزایش میزان پروتئین Bcl2 نسبت به گروهی که فقط آب اکسیژنه دریافت کردند، شدند (P < 0.05). تمرین های تداومی همراه با مکمل ویتامینD  باعث کاهش آپوپتوز ازطریق کاهش نسبت Bax/Bcl2 می شوند که احتمالاً این امر از آسیب های واردشده به بافت آئورت جلوگیری می کند.
۱۶۶.

پاسخ حاد و سازگاری شاخص های فیزیولوژیک و انتزاعی اشتها و وزن بدن به فعالیت هوازی در زنان میان سال و سالمند چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی ورزش حاد صبحانه ثابت اشتها کنترل وزن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۸ تعداد دانلود : ۴۱۳
در مداخلات کنترل وزن با خنثی شدن هزینه انرژی ورزش توسط افزایش اشتها، کاهش وزن کمتر از حد انتظار است؛ بنابراین، در این پژوهش، پاسخ حاد و سازگاری مزمن شاخص های فیزیولوژیک و انتزاعی اشتها و وزن بدن را به فعالیت هوازی در زنان چاق میان سال و سالمند بررسی کردیم. در ابتدا و پس از هشت هفته تمرین هوازی(سه جلسه دویدن در هفته برای صرف 500 کالری با 50 درصد ضربان قلب لحظه واماندگی در GXT) وزن، اشتها، گلوکز، انسولین و گرلین پلاسمایی 26 زن میان سال و سالمند چاق غیرفعال (وزن: 9/36 ± 58/92 کیلوگرم، سن: 3/7 ± 19/56 سال، حداکثر اکسیژن مصرفی: 78/3 ± 07/32 لیتر در دقیقه) در دو گروه تجربی و کنترل، قبل و پس از صرف صبحانه و یک جلسه فعالیت هوازی، اندازه گیری (چهار سنجش) شدند. از آزمون های تی مستقل، تی همبسته و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد.با اینکه تمرین هوازی وزن گروه تجربی را کاهش داد(001.0 =P )؛ ولی وزن هر دو گروه دربین سنجش های اول با دوم و سوم با چهارم به دنبال صبحانه و یک جلسه ورزش افزایش یافت  (P < 0.05). قبل از دوره تمرین، گرلین گروه تجربی پس از صبحانه و فعالیت حاد افزایش یافت (P = 0.023) و در گروه کنترل (فقط صبحانه) کاهش یافت (P = 0.001). همچنین در هر دو گروه تجربی و کنترل، انسولین (P = 0.001) و گلوکز خون (P = 0.003) افزایش یافتند؛ درحالی که احساس گرسنگی   (P = 0.001) کاهش یافت. پس از دوره تمرین، بهره سیری صبحانه فقط در گروه تجربی افزایش معنا داری یافت (P = 0.018). پاسخ حاد گلوکز افزایش یافت (P < 0.05) و پاسخ حاد گرلین، انسولین و احساس گرسنگی در گروه تجربی کاهش یافت (P < 0.05)؛ اما در گروه کنترل، پاسخ حاد گلوکز و انسولین افزایش یافتند (P < 0.05)؛ اما گرلین و گرسنگی کاهش (P < 0.05) یافتند. افزایش گرسنگی ناشتایی ناشی از تمرین سبب دست نیافتن به کاهش وزن موردانتظار از تمرین می شود که پیشنهاد می شود حداقل در صبحانه، غذاهای کم کالری تر مصرف شود. همچنین، با توجه به اثر یک جلسه ورزش در افزایش بهره سیری غذا، پیشنهاد می شود که صبحانه به بعد از جلسه ورزش موکول شود. 
۱۶۷.

کاهش بیان ژن عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی در بافت ریه موش-های صحرایی پس از یک دوره تمرین شنا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین شنا عامل نکروز تومور آلفا عامل هسته ای کاپای بی بافت ریه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۷ تعداد دانلود : ۴۷۳
با توجه به نقش مهم التهاب در بروز بسیاری از اختلالات ریوی، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین شنا بر بیان ژن عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی در بافت ریه موش های صحرایی بود. برای بررسی این هدف، 20 سر موش صحرایی ویستار پنج هفته ای با محدوده وزنی23 ± 102 گرم به طور تصادفی به دو گروه کنترل (تعداد = 10) و تمرین شنا (تعداد = 10) تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل سه ماه تمرین شنا (پنج روز در هفته) بود که از 25 دقیقه در هفته اول (با اضافه بار تمرینی چهار لیتر در دقیقه) به 60 دقیقه (با اضافه بار تمرینی10 لیتر در دقیقه) در هفته انتهایی رسید. با استفاده از تکنیک Real-Time PCR ، بیان ژن های عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی در بافت ریه موش های صحرایی سنجیده شد. از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها و آزمون تی مستقل برای مقایسه بین گروهی استفاده گردید ( α<0.05 ). نتایج نشان داد که ۱2 هفته تمرین شنا سبب کاهش معنادار بیان ژن های عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی در بافت ریه شد (به ترتیب P=0.0001 و P=0.001 ). عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی مسئول اصلی رونویسی آبشاری از سایتوکاین ها و کموکاین های پیش التهابی و درنتیجه، شروع پاسخ های التهابی هستند؛ بنابراین، به نظر می رسد که کاهش این عوامل می تواند التهاب و خطر ابتلا به اختلالات ریوی را کاهش دهد.
۱۶۸.

بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر سطوح برخی پروتئین های شبکه آندوپلاسمی بافت سیاتیک موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شبکه اندوپلاسمی دیابت عصب سیاتیک فعالیت استقامتی XBP-1 و ATF6

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۹ تعداد دانلود : ۴۳۹
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تمرین استقامتی بر میزان پروتئین های XBP-1 و ATF6 در بافت سیاتیک موش های صحرایی نر نژاد ویستار دیابتی بود.پژوهش ازنوع تجربی با طرح پس آزمون به همراه گروه کنترل بود و به شیوه آزمایشگاهی انجام گرفت. در این پژوهش، 32 سر رت 10 هفته ای با میانگین وزن 16/10 ± 253 گرم در چهار گروه سالم کنترل، سالم تمرین، دیابت کنترل و دیابت تمرین به صورت تصادفی تقسیم شدند. برای القای دیابت پس از 12 ساعت ناشتایی، از روش تزریق درون صفاقی محلول STZ (45 میلی گرم/کیلوگرم) استفاده شد. 48 ساعت پس از تزریق، پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت شش هفته اجرا شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، رت ها تشریح شدند و عصب سیاتیک آن ها استخراج شد. میزان پروتئین های XBP-1 و ATF6 به روش الایزا اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل آماری از نرم افزار اس.پی.اس.اس.و از آزمون آماری تحلیل واریانس دوطرفه با اندازه گیری تکراری و تی مستقل برای آزمون تعقیبی استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که تمرین استقامتی باعث کاهش معنادار میزان پروتئین های XBP-1 (P=0.007) و ATF6 (P=0.001) در گروه دیابت تمرین کرده نسبت به گروه دیابت کنترل می شود. این یافته ها نشان می دهد که میزان پروتئین های XBP-1 و ATF6 که احتمالاً از عوامل مؤثر بر دیابت و تخریب عصب هستند، دراثر تمرین استقامتی در رت های سالم و دیابتی کاهش یافته اند که می تواند به روند جلوگیری از تخریب عصب کمک کند.
۱۶۹.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل کلرلا بر کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در قلب موش های صحرایی نر دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی مکمل کلرلا سوپراکسید دیسموتاز کاتالاز بافت قلب دیابت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۹ تعداد دانلود : ۳۹۳
هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل کلرلا بر فعالیت کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در قلب موش های صحرایی نر دیابتی بود. تعداد 50 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار 14-12 هفته ای، با میانگین وزن 10 ± 220 گرم در قفس های پلی کربنات با شرایط دمایی 22-20 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 10 ± 45 چرخه روشنایی/ تاریکی 12:12 ساعت، با دسترسی آزاد به آب و غذای ویژه موش های آزمایشگاهی نگهداری شده بودند. این موش ها پس از یک هفته آشناسازی با محیط آزمایشگاه به طور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند (چهار گروه دیابتی و یک گروه غیردیابتی): تمرین، مکمل، تمرین + مکمل، کنترل دیابتی و کنترل غیردیابتی. برنامه تمرینی در هشت هفته که با سرعت 21-10 متر در دقیقه و مدت زمان 50-10 دقیقه بود، اجرا شد. القای دیابت با یک بار تزریق درون صفاقی محلول استروپتوزوسین  (STZ) حل شده در بافر سیترات 1/0 مولار و به میزان 55 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن انجام شد. آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز به روش الایزا اندازه گیری شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس عاملی (2×2) استفاده شد . تمامی مداخلات (کلرلا، تمرین و تمرین مکمل) منجر به کاهش مقدار گلوکز خون در موش های دیابتی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بعد از دوره مداخله، مقدار فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز در همه گروه های دیابتی به طور معنا داری کمتر از موش های سالم غیردیابتی بود و همچنین، هر سه نوع مداخله مانع کاهش فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز ناشی از دیابت شده بود. هرچند تفاوتی بین مقدار تأثیر تمرین با مکمل وجود نداشت، اثر تجمعی مصرف مکمل همراه با تمرین سبب می شود که اثرگذاری گروه توأم در جلوگیری از کاهش مقدار فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز، بهتر از هر دو مداخله تمرین و مکمل به تنهایی باشد؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که هشت هفته مکمل سازی کلرلا، تمرین هوازی و مکمل سازی کلرلا همراه با تمرین هوازی، مانع کاهش فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز ناشی از دیابت در بافت قلبی موش های صحرایی نر است.
۱۷۰.

بررسی هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی و تداومی بر MicroRNAs های مرتبط با انتقال معکوس کلسترول در موش های سالمند نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: miR-33a miR-144 ABCA1 تمرین استقامتی تداومی و تناوبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۸ تعداد دانلود : ۶۳۳
سالمندی با تغییراتی در کلسترول خون و به دنبال آن، بیماری های قلبی- عروقی همراه است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر دو نوع تمرین تناوبی و تداومی بر MicroRNA های مرتبط با انتقال معکوس کلسترول در موش های سالمند بود. تعداد 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار مسن (23 ماه) با میانگین وزنی 75/441 گرم به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی و یک گروه کنترل شامل گروه تمرین تداومی (تعداد = 10)، تمرین تناوبی (تعداد = 10) و گروه کنترل (تعداد = 10) قرار گرفتند. تمرین تداومی و تناوبی شامل هشت هفته تمرین روی تردمیل و پنج روز در هفته بود که گروه تداومی تمرین را با 60 درصد سرعت بیشینه و به مدت 16 دقیقه در هفته اول شروع کردند و با 70 درصد سرعت بیشینه و مدت 45 دقیقه از هفته چهارم به بعد ادامه دادند. گروه تناوبی تمرین را با شدت 40 تا 80 درصد سرعت بیشینه از هفته اول شروع کردند و با30 تا 110 درصد سرعت بیشینه از هفته چهارم به بعد ادامه دادند. بعد از دوره تمرین، بیان miR-33a و miR-144 و بیان ژن ABCA1 به روش RT –PCR اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آزمون آنوا با سطح معنا داری P < 0.05 انجام شد. نتایج نشان داد که بیان miR-33a و miR-144 در دو گروه تداومی و تناوبی نسبت به گروه کنترل کاهش داشتند؛ اما این کاهش در هر دو گروه نسبت به گروه کنترل تنها درمورد miR-33a معنا دار بود ( P < 0.001 ). بیان mRNA ژن ABCA1 در گروه تداومی و تناوبی پس از هشت هفته تمرین نسبت به گروه کنترل افزایش داشت؛ بااین وجود، این افزای ش تن ها در گ روه تناوبی نس بت به گ روه کنت رل م عن ادار ب ود ( P = 0.002 ). بین تأثیر تمرین تناوبی و تداومی بر بیان miR-33a و miR-144 تفاوت معنا داری وجود نداشت؛ اما درمورد بیان mRNA ژن ABCA1 تفاوت معنا داری در دو گروه تداومی و تناوبی مشاهده شد ( P = 0.028 ). با توجه به نتایج این مطالعه، به نظر می رسد که هر دو تمرین استقامتی تناوبی و تداومی می توانند باعث کاهش بیان miR-33a و به دنبال آن، افزایش بیان mRNA ژن ABCA1 شوند؛ اما این افزایش در تمرین تناوبی نسبت به تمرین تداومی بیشتر است.
۱۷۱.

آثار یک دوره تمرین هوازی و مصرف خوراکی استویا بر شاخص های گلیسمیک، مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتای موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت استویا تمرین هوازی مقاومت به انسولین شاخص عملکرد سلول بتا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۴ تعداد دانلود : ۳۸۵
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر تمرین هوازی و مصرف عصاره استویا بر شاخص های گلیسمیک، مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتای موش های صحرایی دیابتی بود. در این مطالعه، 28 ﺳﺮ موش صحرایی ﻧﺮ ﻧﮋاد ویﺴﺘﺎر ﺑﺎ میانگین وزنی 8/15 ± 86/188 ﮔﺮم به ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓی به چهار گروه (کﻨﺘﺮل دیﺎﺑﺘی، دیﺎﺑﺘی ﺗﻤﺮیﻦ، دیابتی عصاره و دیابتی تمرین همراه با مصرف استویا) تقسیم شدند. ﺗﻤﺮینات هوازی ﺷﺎﻣﻞ دویدن روی نوار گردان، پنج روز در ﻫﻔﺘﻪ به مدت شش ﻫﻔﺘﻪ بود و دریافت عصاره نیز برای همین مدت ادامه یافت. در پایان مداخله ﺳﻄﻮح ﮔﻠﻮکﺰ، اﻧﺴﻮﻟیﻦ سرم برای سنجش شاخص HOMA-IR  و HOMA-β اﻧﺪازه ﮔیﺮی شد. نتایج نشان داد که برنامه تمرینی هوازی و دریافت عصاره استویا سبب کاهش معنادار سطوح گلوکز و افزایش معنادار HOMA-β درگروه های تجربی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد ( 0.05 P < ). سطوح مقاومت به انسولین، در گروه های تجربی پایین تر از گروه دیابتی بود؛ اما این تفاوت به لحاظ آماری معنادار نبود( P >0.05 )؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت ﮐﻪ تمرین هوازی و ﻣﺼﺮف ﻋﺼﺎره استویا، هرکدام ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ و ترکیبی می توانند ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻌﻨادار گلوکز و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺳﻠﻮل ﻫﺎی ﺑﺘﺎی ﭘﺎﻧﮑﺮاس موش ﻫﺎی صحرایی دﯾﺎﺑﺘﯽ منجر شوند. افزون براین، ﻣﺼﺮف عصاره ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺗﻤﺮﯾﻦ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﺮف عصاره استویا و تمرین هوازی، ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎیی می توانند تأثیر مضاعفی داشته باشند.
۱۷۲.

تدوین نُرم های عوامل آمادگی جسمانی برای مردان سنین 60- 18 ساله شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نرم آمادگی جسمانی مردان اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۵ تعداد دانلود : ۳۸۷
هدف کلی پژوهش حاضر، تدوین نُرم های عوامل آمادگی جسمانی برای مردان سنین 60-18 ساله شهر اصفهان بود. پژوهش حاضر ازنوع توصیفی برای تدوین نُرم است. تعداد 396 نفر از مردان سنین 60-18 ساله شهر اصفهان با میانگین سنی 12/44  ± 39/47 سال، قد 6/20  ± 170/16 سانتی متر، شاخص توده بدن 2/92  ± 24/65 کیلوگرم/ مترمربع و وزن 8/54  ± 71/26 کیلوگرم، نمونه آماری پژوهش را تشکیل دادند که به صورت تصادفی در طبقات سنی مختلف تقسیم و انتخاب شدند. از آزمون های دویدن/ راه رفتن راکپورت برای اندازه گیری استقامت قلبی- عروقی، شنای روی زمین تعدیل شده برای سنجش استقامت عضلات کمربند شانه ای، درازونشست برای سنجش استقامت عضلات ناحیه شکم، نیروسنج دستی برای سنجش قدرت عضلات مچ دست، جعبه اندازه گیری انعطاف بدنی برای تعیین انعطاف ناحیه کمری و عضلات همسترینگ، چین پوستی سه ناحیه ای و معادله جکسون و پولاک برای تخمین درصد چربی بدن استفاده شد. از آمار توصیفی، معادله Z و محاسبه نقاط درصدی، به تفکیک آزمون های مختلف آمادگی جسمانی، نُرم تهیه شد. یافته های پژوهش نشان داد که میانگین استقامت قلبی- عروقی آزمودنی ها 43/8 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه، درصد چربی 17/79 درصد، قدرت مچ دست 38/04 کیلوگرم، استقامت عضلانی ناحیه شکم تعداد 22/95 دراز و نشست، انعطاف بدنی 29/18 سانتی متر و استقامت عضلانی ناحیه کمربند شانه ای تعداد 16/29 شنای سوئدی بود. در مقایسه میانگین و نُرم های افراد همسال کشورهای دیگر، آزمودنی های پژوهش در متغیرهای استقامت قلبی- عروقی، استقامت عضلات ناحیه شکمی و قدرت مچ دست در وضعیت ضعیف، در متغیرهای درصد چربی بدن و شنای سوئدی در وضعیت متوسط، اما در متغیر انعطاف بدنی در وضعیت تقریباً مطلوب قرار داشتند. به طورکلی، وضعیت آمادگی جسمانی و میزان فعالیت ورزشی منظم آزمودنی ها درحد بهینه نبود.
۱۷۳.

تأثیر فعالیت بدنی منظم بر برخی سایتوکین ها در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس: مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سایتوکین سیستم ایمنی فعالیت بدنی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۹ تعداد دانلود : ۵۲۳
هدف این مقاله مروری، بررسی نظام مند تأثیر فعالیت بدنی منظم بر سایتوکین در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است. این مطالعه مروری نظام مند، براساس واژه های سیستم MeSH در پایگاه های اطلاعاتی پاب مد، گوگل اسکولار، ساینس دایرکت و اشپرینگر به زبان انگلیسی و پایگاه های اطلاعاتی مگ ایران و جهاد دانشگاهی به زبان فارسی انجام شد. معیار های انتخاب مقاله شامل فارسی یا انگلیسی بودن زبان مقاله، بازه زمانی 15 سال اخیر، صرفاً مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس، بررسی اثر فعالیت بدنی منظم در مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس به همراه ارزیابی فاکتورهای پیش التهابی و ضدالتهابی بود. روش کار مطالعات به وسیله مقیاس PEDro ارزیابی شد. ازبین 1320 مطالعه موردبررسی، 18 مطالعه شرایط موردنظر را داشتند. میانگین شاخص PEDro مطالعات مرور شده 12/1 ± 72/6 بود. مطالعات از تمرین های استقامتی (سه مطالعه)، مقاومتی (پنج مطالعه)، ترکیبی (شش مطالعه)، ویبریشن (یک مطالعه) و تمرین در آب (سه مطالعه) استفاده کرده بودند. پرکاربردترین سایتوکین در مطالعات مرورشده به ترتیب مربوط به اینترلوکین شش و 10 (به ترتیب 10 و نه مطالعه) بودند. مطالعات بیشتری لازم است؛ اما فعالیت بدنی منظم می تواند به عنوان یک روش درمانی کمکی در بیماری مولتیپل اسکلروزیس موردتوجه باشد و ازطریق تعدیل سایتوکین ها، بر روند بیماری مولتیپل اسکلروزیس مؤثر باشد.
۱۷۴.

اثر تمرین استقامتی زیربیشینه، بی تمرینی و آگونیست هورمون آزادکننده گونادوتروپین بر غلظت سرمی هورمون رشد و هورمون های تیروئیدی در دختران مبتلا به بلوغ زودرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بلوغ زودرس تمرینات استقامتی بی تمرینی آگونیست GnRH هورمون رشد تیرویدوتیرونین تیروکسین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۶ تعداد دانلود : ۳۰۳
هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین استقامتی و مصرف آگونیست هورمون آزادکننده گونادوتروپین (GnRH) و بی تمرینی، بر سطوح سرمی هورمون رشد (GH)، تیرویدوتیرونین (T3) و تیروکسین (T4) در دختران با بلوغ زودرس مرکزی بود. تعداد 25 دختر شش تا هشت سال با بلوغ زودرس (میانگین قد 124 سانتی متر، وزن 3/27 کیلوگرم) به صورت تصادفی به سه گروه (دارو، ورزش و دارو + ورزش) تقسیم شدند و 10 دختر شش تا هشت سال سالم (بدون بلوغ زودرس) با همان میانگین قد و وزن، به عنوان گروه کنترل درنظر گرفته شدند. ابتدا،سطوح سرمی GH، T3 و T4 به روش الایزا اندازه گیری شدند. سپس، گروه های آزمایش، برنامه تمرین استقامتی را سه جلسه در هفته، 25 تا 75 دقیقه با شدت 45 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 12 هفته انجام دادند. همچنین، درطی مطالعه، گروه های دارو آگونیست GnRH را (هر چهار هفته یک میلی لیتر) به صورت تزریق عضلانی دریافت کردند. سطوح سرمی GH، T3 و T4، 48 ساعت پس از اتمام پروتکل و پس از چهار هفته بی تمرینی دوباره اندازه گیری شدند. آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد که 12 هفته تمرین استقامتی به تنهایی و همچنین، تمرین استقامتی + آگونیست GnRH باعث کاهش سطوح GH، T3 و T4 شدند و پس از بی تمرینی، مقادیر هورمون ها تقریباً به سطوح پیش از تمرین بازگشتند. دارو سطوح GH را پس از 16 هفته کاهش داد؛ اما تأثیری در سطوح هورمون های تیروئیدی نداشت. باتوجه به یافته های این پژوهش، تمرینات استقامتی و استفاده از آگونیست GnRH می توانند تأثیر مثبتی بر عملکرد هورمون ها در دختران با بلوغ زودرس داشته باشند و بی تمرینی به ازبین رفتن فواید حاصل منجر می شود.
۱۷۵.

تأثیر فعالیت ورزشی تناوبی شدید انسدادی بر عملکرد سیستم ضداکسایشی و شاخص های آسیب سلولی زمان های بازیافت در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت ورزشی تناوبی شدید محدودیت جریان خون (تمرین انسدادی) آنزیم های ضداکسایشی شاخص های آسیب سلولی دوره بازیافت زنان غیرفعال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۴۴۳
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر یک جلسه فعالیت ورزشی تناوبی شدید همراه با انسداد بر عملکرد سیستم ضداکسایشی و شاخص های آسیب سلولی زمان های بازیافت در زنان غیرفعال بود. 14 زن دانشجوی غیرفعال دانشگاه خوارزمی با (میانگین قد 69/6 ± 21/161 سانتی متر، وزن 81/6 ± 92/58 کیلوگرم، سن 86/1 ± 57/25 سال، شاخص توده بدنی53/2 ± 48/22 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی87/4 ± 87/39 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه انسدادی (هفت نفر) و غیرانسدادی (هفت نفر) تقسیم بندی شدند. قبل، بلافاصله، سه ساعت و 48 ساعت پس از انجام آزمون از آزمودنی ها خون گیری شد تا میزان آنزیم ضداکسایشی و شاخص های آسیب سلولی ازطریق روش آزمایشگاهی الایزا مشخص شود. از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف برای بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها استفاده شد. همچنین، از آزمون های تحلیل واریانس آنوا با اندازه گیری مکرر دوراهه با عامل بین گروهی در سطح معنادار ( P<0.05 ) استفاده گردید و درصورت وجود اختلاف معنادار از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که پس از یک جلسه فعالیت ورزشی تناوبی شدید، بین گرو ه های انسدادی و غیرانسدادی در میزان گلوتاتیون ردوکتاز تفاوت معنادار وجود نداشت. همچنین، در میزان لاکتات دهیدروژناز گروه های انسدادی و غیرانسدادی تفاوت معنادار نبود؛ اما در میزان کراتین کیناز گروه های انسدادی و غیرانسدادی تفاوت معنادار بود و میزان آن در گروه انسدادی افزایش یافت. به طورکلی، به نظر می رسد که فعالیت ورزشی تناوبی شدید انسدادی توانسته است میزان آسیب سلولی را در گروه انسدادی به طور معناداری افزایش دهد.
۱۷۶.

تأثیر یک ماه تمرینات مرسوم برآمادگی جسمانی، ترکیب بدنی واجرای کاتای قهرمانان بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کاراته کاتا تمرینات مرسوم قدرت عضلانی توان هوازی توان بی هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۸ تعداد دانلود : ۴۰۳
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات مرسوم یک ماهه در کاراته شامل تمرینات قدرتی، هوازی و کاتا بر گشتاورهای فلکشن و اکستنشن ران و زانو، استقامت عضلانی، توان هوازی و بی هوازی، ترکیب بدنی و اجرای کاتای قهرمانان بین المللی کاتای تیمی سه نفره ایران با سابقه قهرمانی لیگ های جهانی و آسیا بود. این کاتاروها با دامنه سنی 3 ± 5/31 سال، شاخص توده بدنی 5/1 ± 5/25 کیلوگرم بر مترمربع، چربی بدنی 5/1 ± 5/12 درصد در تمرینات یک ماهه شامل هشت جلسه هوازی، شش جلسه قدرتی، شش جلسه تکنیک و کاتا و چهار جلسه ترکیبی (قدرت و هوازی) شرکت کردند. از ابزار مختلف آمار توصیفی همچون میانگین، انحراف معیار و درصد تغییرات فردی و تیمی برای مقایسه اطلاعات پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. نتایج افزایش قابل توجهی را در تمامی گشتاورها نشان داد. همچنین، افزایش قابل توجهی در مقادیر استقامت عضلانی مرتبط با نیم اسکات با وزن بدن (50 درصد)، پرس سینه با 8/0 وزن بدن (5/19 درصد)، بارفیکس (5/33 درصد) و در اجرای کاتا بهبودی از نسبتاً قوی به قوی مشاهده شد؛ بااین حال، در مقادیر ترکیب بدنی، توان هوازی (دوی 1600 متر) و توان بی هوازی (پرش سارجنت) تغییر چندانی مشاهده نشد. به نظر می رسد باوجود مفیدبودن تمرینات مرسوم کاراته، برای اثربخشی بیشتر باید به نیازهای فردی، رژیم غذایی مناسب و تمرینات تکمیلی توجه ویژه ای شود.
۱۷۷.

ویژگی های تیپ بدنی، ترکیب بدنی و فیزیولوژیک بازیکنان هندبال نوجوانان و جوانان مرد نخبه ایران به تفکیک پست بازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هندبال پیکرسنجی ترکیب بدنی توان هوازی پست بازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰۹ تعداد دانلود : ۸۶۱
هدف پژوهش حاضر، مقایسه ویژگی های تیپ بدنی، ترکیب بدنی و فیزیولوژیک بازیکنان تیم ملی هندبال نوجوانان و جوانان مرد نخبه ایران، به تفکیک پست بازی بود. براساس پست های بازی، بازیکنان در پست گوش (10 نفر)، پست بغل (11 نفر)، پست خط زن (11 نفر)، پست پخش (10 نفر) و پست دروازبان (هشت نفر) طبقه بندی شدند. میانگین سنی بازیکنان 3/2 ± 17 سال بود. ویژگی های پیکری (با استانداردهای انجمن بین المللی پیشبرد پیکرسنجی ورزشی و به وسیله کالیپر و متر پیکرسنجی) و فیزیولوژیک توان هوازی (آزمون یک مایل دویدن)، توان بی هوازی (آزمون وینگیت 30 ثانیه با کارسنج مونارک) و قدرت پنجه (قدرت گرفتن پنجه با دستگاه دینامومتر) نیز ارزیابی شدند. برای مقایسه ویژگی های موردبررسی در پست های مختلف، از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها نشان داد که بازیکنان پست گوش با میانگین 6/5 ± 180 کوتاه قدترین بازیکنان هستند و این مقدار در مقایسه با دیگر پست ها معنادار است ( 0.05 ≥ P ). سایر متغیرهای پیکری دربین پست های مختلف معنادار نیستند ( 0.05 < P ). از متغیرهای فیزیولوژیک، توان هوازی دربین پست های گوش-خط زن، خط زن-پخش، پخش-دروازبان و دروازبان-گوش، تفاوت معنادار دارد ( 0.05 ≥ P ) (پخش < گوش < بغل < خط زن < دروازبان). نتایج نشان داد که بازیکنان تیم ملی هندبال نوجوانان و جوانان مرد نخبه ایران، شرایط فیزیکی و فیزیولوژیک مناسبی ندارند. با توجه به نقش های ویژه بازیکنان در هر پست و نیازمندی فیزیکی و فیزیولوژیک آن پست، استفاده از این داده ها به عنوان مرجع در کشف یا شناسایی بازیکنان در پست های مختلف مفید خواهد بود.
۱۷۸.

مطالعه تطبیقی محتوای نشریه های علمی- پژوهشی فیزیولوژی ورزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مطالعه تطبیقی تحلیل محتوا نشریه علمی- پژوهشی فیزیولوژی ورزشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۵ تعداد دانلود : ۴۲۲
هدف پژوهش حاضر، مطالعه تطبیقی و بررسی محتوایی نشریه های علمی- پژوهشی فیزیولوژی ورزشی داخلی بین سال های 1395-1388 بود. پس از جست وجو بین نشریه های علمی- پژوهشی، هشت نشریه اختصاصی فیزیولوژی ورزشی داخل کشور شناسایی شدند. پس از مراجعه به نسخه بایگانی شماره های هر نشریه و ورود داده های کمی خام در برگه کدگذاری، شاخص های آماری توصیفی با نرم افزار اس.پی.اس.اس. محاسبه شدند و جدول های توزیع فراوانی تنظیم شدند. پس از تحلیل محتوای هر نشریه، مطالعه تطبیقی شاخص ها دربین نشریه ها انجام شد. جمع بندی ها نشان داد که در فاصله بین سال های 1388 تا 1395، تعداد 1045 مقاله در مجلات علمی- پژوهشی فیزیولوژی ورزشی به چاپ رسیده است. دراین میان، نشریه پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی با 263 مقاله، دارای پرتعدادترین مقاله و نشریه دانشگاه بیرجند با 56 مقاله، کم تعدادترین مقاله بود. ازلحاظ سرعت پذیرش مقالات و سهم مشارکت نویسندگان دارای مرتبه استاد تمام، نشریه جهاد دانشگاهی، رتبه اول و نشریه دانشگاه مازندران، آخرین رتبه را کسب کردند. نشریه دانشگاه سبزوار، بالاترین درصد مطالعات تجربی (30/24 درصد) و نشریه دانشگاه مازندران، بیشترین درصد مطالعات حوزه ورزش و بیماری ها را (80/19 درصد) در برداشتند. ازلحاظ تنوع گروه های مختلف سنی آزمودنی ها، نشریه دانشگاه گیلان، بیشترین و نشریه دانشگاه سبزوار، کمترین تنوع گروه سنی را در مقالات داشتند. همچنین، ازنظر تنوع حیطه مطالعاتی، مقالات نشریه های دانشگاه مازندران و دانشگاه شهید بهشتی از بیشترین توازن موضوعی برخوردار بودند و مقالات نشریه دانشگاه سبزوار کمترین توازن موضوعی را داشتند. درمجموع، برای افزایش سطح کیفیت نشریه ها و مقالات چاپ شده، تعیین اولویت های پژوهشی و ایجاد برخی محدودیت ها توسط نشریه ها ضروری به نظر می رسند.
۱۷۹.

تأثیر تمرین استقامتی و عصاره متانولی گلدر بر سطوح سرمی بتاتروفین و تغییرات هیستوپاتولوژیک پانکراس در موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بتاتروفین تمرین استقامتی عصاره گلدر تکثیر سلول های بتا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۵ تعداد دانلود : ۵۲۹
از هورمون بتاتروفین به عنوان یک هدف درمانی جدید در بهبود عملکرد بافت پانکراس بیماران دیابتی نام برده می شود. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیر یک دوره تمرین استقامتی همراه با عصاره متانولی گیاه گلدر بر سطوح سرمی بتاتروفین و و تغییرات هیستوپاتولوژیکی بافت پانکراس در موش های صحرایی دیابتی بود. تعداد 40 سر موش نژاد ویستار به طور تصادفی در پنج گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی تمرین، دیابتی عصاره و دیابتی تمرین همراه با عصاره تقسیم شدند. پس از القای دیابت با استرپتوزوتوسین، گروه های تمرین چهار هفته روی تردمیل جوندگان به تمرین استقامتی پرداختند و گروه های عصاره، عصاره متانولی گلدر را به صورت گاواژ دریافت کردند. غلظت سرمی بتاتروفین با استفاده از روش الایزا و تغییرات بافت پانکراس با روش رنگ آمیزی ائوزین- هماتوکسیلین ارزیابی شد. نتایج نشان داد که در گروه دیابتی عصاره ( P = 0.002 ) و گروه دیابتی تمرین همراه با عصاره، سطوح بتاتروفین به طور معناداری افزایش می یابد ( P = 0.01 ). در گروه تمرین همراه با عصاره، مقاومت به انسولین به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل دیابتی است ( P = 0.007 ). شاخص عملکرد سلول های بتا تغییر معناداری را در هیچ گروهی نشان نمی دهد ( P = 0.65 ). میانگین تعداد سلول های بتا و اندازه جزایر لانگرهانس در گروه تمرین همراه با عصاره بیشتر از سایر گروه های تحت درمان است ( P ≤ 0.05 ). درمجموع، نتایج نشان داد که عصاره گلدر بیشترین تأثیر را بر سطوح بتاتروفین و ترکیب تمرین و عصاره گلدر بیشترین تأثیر را بر تغییرات هیستوپاتولوژیکی بافت پانکراس دارد.
۱۸۰.

پیش بینی زمان رسیدن به واماندگی در سرعت های مختلف نوارگردان از روی برخی از متغیرهای فیزیولوژیک و جسمانی در مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان رسیدن به واماندگی متغیرهای فیزیولوژیک پیش بینی عملکرد سرعت دویدن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۲ تعداد دانلود : ۴۳۱
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی زمان رسیدن به واماندگی در سرعت های مختلف از روی برخی متغیرهای فیزیولوژیک و جسمانی در مردان جوان بود. تعداد 75 نفر از دانشجویان پسر (سن: 22/1 ± 74/20 سال، وزن: 78/10 ± 25/67 کیلوگرم، قد 06/0 ± 3/174 سانتی متر و توان هوازی 29/3 ± 1/47 میلی لیتر بر وزن بدن در دقیقه) به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ارزیابی های تن سنجی و فیزیولوژیک شامل آستانه لاکتات، توان هوازی و بی هوازی، ضربان قلب استراحتی، سطح فعالیت بدنی، سرعت در حداکثر اکسیژن مصرفی، استقامت و قدرت پایین تنه و توان انفجاری پایین تنه انجام شد. برای ثبت ضربان قلب، اشباع اکسیژن و زمان دویدن، آزمودنی ها یک وهله فعالیت دویدن روی نوار گردان را با سرعت های 8، 10، 12 و 14 کیلومتر در ساعت و شیب صفر تا واماندگی انجام دادند. یافته ها نشان داد که سرعت حداکثر اکسیژن مصرفی، ضربان قلب حین فعالیت، ضربان قلب استراحتی، سطح فعالیت بدنی و توان انفجاری پایین تنه، عوامل پیش بینی کننده زمان رسیدن به واماندگی در سرعت هشت کیلومتر در ساعت هستند ( 0.05 P≤ )؛ سرعت حداکثر اکسیژن مصرفی، سابقه دویدن، ضربان قلب استراحتی، سرعت در آستانه لاکتات و وزن، پیش بینی کننده زمان رسیدن به واماندگی در سرعت 10 کیلومتر در ساعت هستند ( 0.05 P≤ ). سرعت در آستانه لاکتات، سابقه دویدن، وزن، ضربان قلب استراحتی و توان بیشینه، پیش بینی کننده زمان رسیدن به واماندگی در سرعت 12 کیلومتر در ساعت هستند ( 0.05 P≤ ) و سرعت حداکثر اکسیژن مصرفی، سطح فعالیت بدنی، وزن، توان بیشینه و سابقه دویدن، پیش بینی کننده زمان رسیدن به واماندگی آزمودنی ها در سرعت 14 کیلومتر در ساعت هستند ( 0.05 P≤ ). سرعت حداکثر اکسیژن مصرفی، ضربان قلب استراحتی و سابقه دویدن، در اکثر سرعت ها مشترک بودند. براساس نتایج، برای پیش بینی زمان رسیدن به واماندگی می توان از سرعت حداکثر اکسیژن مصرفی، سابقه دویدن، ضربان قلب استراحتی و آستانه لاکتات استفاده کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان