فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی از انجام این پژوهش معرفی و رده بندی صنایع همکار با دانشگاه ها در انتشارات مشترک صنعت و دانشگاه است. روش پژوهش: به منظور گردآوری داده های هم انتشاری دانشگاه و صنعت ایران در بازه زمانی2010- 2015 در پایگاه وب آوساینس از برچسب های آدرس سازمانی نویسندگان استفاده شد که با حذف موارد نامرتبط 1280 مورد هم انتشاری بازیابی گردید. تحلیل هم نویسندگی در این پژوهش در سطح سازمانی و میان سازمان های صنعتی و دانشگاه ها صورت گرفت و به منظور رده بندی صنایع همکار با دانشگاه های ایران، از دسته بندی صنایع بر اساس «رده بندی بین المللی استاندارد صنعتی در تمام فعالیت های اقتصادی» [1] استفاده شد. یافته ها: در هم انتشاری دانشگاه و صنعت، بیشترین همکاری میان صنایع تولیدی با دانشگاه ها بوده است. در این رده «تولید مواد دارویی، محصولات دارویی شیمیایی» و «تولید کک و فرآورده های نفتیِ تصفیه شده» بیشترین هم انتشاری ها را به خود اختصاص داده اند. «معدنکاری و استخراج معادن» در رده دوم هم انتشاری با دانشگاه قرار دارد که در این طبقه «استخراج نفت خام و گاز طبیعی» رتبه اول را دارد. نتیجه گیری: صنایع دانش بنیان و صنایع فرایندهای بنیادی در هم انتشاری های صنعت و دانشگاه بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده اند که به دلیل متکی بودن این صنایع به دانش دانشگاهی و فناوری های جدید است. از سوی دیگر، وفور معادن و ذخایر نفت وگاز در ایران و متکی بودن ایران به اقتصاد نفتی نیز دلیل دیگری است که در ایران صنایع رده «معدنکاری و استخراج معادن» هم انتشاری های زیادی با دانشگاه ها داشته باشند. نتایج این پژوهش می تواند در سیاست گذاری های پژوهشی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی میزان رعایت مولفه های مدل 4 بعدی مدیریت ارتباط با مشتری در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران از دیدگاه مدیران و کتابداران و مقایسه دیدگاه های مدیران با کتابداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی میزان رعایت مولفه های مدل 4 بعدی مدیریت ارتباط با مشتری در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران و مقایسه دیدگاه های مدیران با کتابداران. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به روش پیمایش توصیفی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را مدیران (11 نفر) و کتابداران (134 نفر) کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران تشکیل می دهند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه برگرفته از مدل 4 بعدی مدیریت ارتباط با مشتری می باشد و یافته ها با استفاده از آمار توصیفی ( فراوانی، درصد فراوانی، میانگین) و آمار استنباطی (آزمون فریدمن و من- ویتنی u) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که مولفه تکنولوژی (میانگین 16/3 از 5)، مولفه تمرکز بر کاربران خاص (میانگین 03/3 از 5)، مولفه سازماندهی مناسب فرآیندها (میانگین 95/2 از 5) و مولفه مدیریت دانش (میانگین 57/2 از 5) در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران به طور متوسط رعایت می شوند. همچنین، پس از بررسی دیدگاه های مدیران و کتابداران مشخص گردید که بین دیدگاه های مدیران با کتابداران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران درباره میزان رعایت مولفه های مدل 4 بعدی مدیریت ارتباط با مشتری تفاوت معناداری وجود دارد.
طبقه بندی انواع دادگان مورد نیاز و روش های خطایابی و استانداردسازی متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پایه ای ترین مراحل پردازش خودکار متن، تشخیص خطاهای املایی و استانداردسازی نویسه هاست. بدون گذر از این مرحله، ذخیره سازی مستندات متنی با مشکلات متعددی مواجه شده و موجب اختلال در بازیابی ماشینی آن ها می گردد. بدین ترتیب، متخصصان حوزه های پردازش زبان طبیعی و زبان شناسی رایانشی همواره در تلاش ظهستند تا با ارائه روش ها و الگوریتم های مطلوب انواع داده ها را در بوته پردازش قرار داده و به داده ای استاندارد دست یابند. در زبان انگلیسی و برخی زبان های دیگر، تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده و به دنبال آن زبان فارسی نیز در این زمینه مورد تحقیق قرار گرفته است. این تحقیقات متعدد گاهی در حد پژوهش به قوت خود باقی مانده و گاهی نیز در قالب محصول عرضه شده است. مقاله حاضر به طبقه بندی انواع روش ها و دادگان مورد نیاز در این تحقیقات پرداخته و فرایند هر کدام از آن ها را به طور خاص و نحوه سنجش میزان دقت پردازش آن ها را به طور عام شرح می دهد. در این مقاله همچنین، نحوه عملکرد سامانه های تک زبانه فارسی توصیف شده و به نحوه برخورد آن ها با چالش های زبان فارسی اشاره می گردد.
مدیریت دانش سازمانی در کتابخانه های دانشگاهی ایران: مستندسازی و سازوکارهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانش سازمانی به دلایل مختلفی مانند بازنشستگی و جابجایی مدیران در مسیر فراموشی و محو قرار دارد. مستندسازی قادر است از طریق ثبت، ارزیابی، سازماندهی، نگهداری و انتشار دانش و تجربیات مدیران، از محو دانش جلوگیری کند. پیش نیاز مستندسازی، تعیین ویژگی ها و سازوکارهای آن است. بر این اساس هدف این پژوهش شناسایی و رتبه بندی سازوکارهای مستندسازی در کتابخانه های دانشگاهی ایران بود. روش شناسی: روش پژوهش پیمایشی-تحلیلی و با توجه به هدف پژوهش، نوع آن کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش مدیران کتابخانه های دانشگاهی ایران بود. اعضای جامعه ۱۷۲ نفر بود که بر اساس جدول اندازه جامعه و نمونه کرجسی و مورگان، ۱۱۶ نفر به صورت طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ۱۰۰ نفر به پرسشنامه پاسخ دادند و میزان پرسشنامه های برگشتی ۲/۸۶ درصد بود. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه الکترونیکی محقق ساخته در قالب طیف لیکرت بر اساس چند پرسشنامه آماده و مرور پیشینه پژوهش استفاده شد. پرسشنامه اولیه برای تعیین روایی محتوایی (صوری) بین متخصصان توزیع شد و پس از انجام دادن اصلاحات لازم و تغییرات پیشنهاد شده توسط متخصصان، نسخه نهایی آن تدوین شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه تعداد ۳۰ نسخه توسط جامعه مورد بررسی تکمیل شد که از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ،۸۷.۴۵ به دست آمد. برای توصیف و تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. در آمار توصیفی از میانگین و برای بررسی متغیرها از تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون فریدمن استفاده گردید. این پژوهش از آن رو که به بررسی دیدگاه های مدیران جامعه آماری میپردازد و بر اساس دیدگاه نمونه ای از آنها در مورد جامعه قضاوت می کند، پیمایشی است و از این منظر که نتایج پژوهش را می توان در عمل برای مستندسازی دانش در کتابخانه ها به کار گرفت و تا حدودی مشکلات آن ها را در این زمینه مرتفع ساخت، پژوهشی کاربردی است. یافته ها: سازوکارهای مستندسازی دانش بر پایه چرخه یکپارچه حیات دانش سازمانی دالکر شناسایی و براساس درجه اهمیت و میانگین های کسب شده، رتبه بندی شدند. بدین ترتیب، ۱۱ سازوکار ثبت و استخراج، ۹ سازوکار ارزیابی/ انتخاب، ۷ سازوکار کدگذاری، ۸ سازوکار پالایش، ۹ سازوکار اشتراک، ۷ سازوکار دسترسی، ۷ سازوکار فراگیری، ۸ سازوکار به کارگیری، ۷ سازوکار ارزیابی و ۶ سازوکار به روزرسانی معرفی شدند. مهم ترین منابع کسب دانش ضمنی و عینی مشخص شد و با توجه به تحلیل عاملی اکتشافی در سه عامل منابع کسب و ثبت دانش ضمنی مدیران، منابع دانش عینی برای کدگذاری و بازنمون و منابع دانش عینی برای وب کاوی و داده کاوی نام گذاری شدند. بحث و نتیجه گیری: مستندسازی دانش در کتابخانه های دانشگاهی ایران از الگویی خاص تبعیت نمی کند. با توجه به مشکلاتی که کتابخانه های دانشگاهی در زمینه مستندسازی دارند، در این پژوهش سازوکارهای لازم برای تسهیل اجرای مستندسازی معرفی شده است. این سازوکارها براساس دیدگاه های مدیران این مراکز شناسایی و رتبه بندی شده و بر ویژگی های اصلی مستندسازی یعنی، استخراج، اعتبارسنجی، اصلاح و انتشار دانش ثبت شده متمرکز است، لذا نتایج آن از قابلیت لازم برای استفاده در محیط های کتابخانه ای برخوردار است. با توجه به این که در زمینه مستندسازی دانش پژوهش های اندکی صورت گرفته است، بر این اساس در اجرای پژوهش کمبود منابع لاتین و فارسی وجود داشت و برخی از پاسخ دهندگان در خصوص موضوعات مربوط به متغیرهای پژوهش شناخت محدود داشتند که این موضوع از طریق ارائه تعاریف مربوط به مفاهیم مدیریت دانش در ابتدای پرسشنامه و نیز در پی نوشت آن مرتفع گردید. تشکیل کمیته مستندسازی، انتصاب فردی به عنوان کارشناس دانش، تهیه فرم های مخصوص ثبت دانش و تدوین شیوه نامه مستندسازی از مهم ترین پیشنهادهای پژوهش بود.
بررسی عملکرد مرور دانشجویان در محیط وب برحسب تجربه و سطح کامل بودن مدل ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، شناخت نقش مدل های ذهنی دانشجویان کارشناسی دانشگاه شیراز در فرایند مرور در وب سایت های فروش کالا با توجه به میزان تجربه آنهاست. روش شناسی: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است. نمونه مورد مطالعه شامل 90 دانشجوی داوطلب دانشگاه شیراز است. ابزار گردآوری داده ها شامل یک پرسش نامه محقق ساخته برای تعیین میزان تجربه و سطح کامل بودن مدل ذهنی کاربران و ضبط و مشاهده فایل های ثبت رخداد به منظور استخراج عملکرد مرور(میزان موفقیت و زمان) بود. یافته ها : یافته ها نشان داد بین کاربران با سطوح متفاوت کامل بودن مدل ذهنی از حیث میزان موفقیت در مرور، تفاوت معناداری وجود دارد. کاربرانی که مدل ذهنی کامل تری دارند بیشترین موفقیت و کاربران با مدل ذهنی ناقص، کمترین میزان موفقیت را دارند. از سوی دیگر، بین گروه های باتجربه و بی تجربه از نظر عملکرد مرور تفاوت وجود دارد، به طوری که کاربران باتجربه نسبت به کاربران بی تجربه در مدت زمان کمتری به موفقیت بیشتر در مرور دست می یابند. در گروه بندی افراد از نظر تلفیق تجربه و مدل ذهنی، نتایج نشان داد کاربران باتجربه با مدل ذهنی کامل، بیشترین و کاربران مبتدی با مدل ذهنی ناقص، کمترین موفقیت را در مرور دارند. ارزش/ اصالت : با وجود اهمیت شناخت وضعیت و سطح کامل بودن مدل ذهنی کاربران از قابلیت ها و ویژگی های مرور، این مسئله کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
بررسی تأثیر رفتار تسهیم دانش بر عملکرد سازمانی(مطالعه موردی: سازمان فضایی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از فعالیت های اصلی در حوزه مدیریت دانش، فرایند به اشتراک گذاری دانش است، زیرا از طریق آن کارکنان می توانند در جهت بهبود مزیت رقابتی سازمان ایفای نقش کنند. اشتراک دانش اثربخش میان کارکنان می تواند تأثیر قابل توجهی بر ارتقاء کیفیت فعالیت های تحقیق و توسعه بگذارد. از طرفی به نظر می رسد رفتار تسهیم دانش می تواند عملکرد سازمانی را بهبود بخشیده و موجب دستیابی سازمان به مزیت رقابتی گردد. بنابراین، هدف از این تحقیق بررسی تأثیر تسهیم دانش (با توجه به عوامل تمایل، قصد و رفتار) بر عملکرد سازمانی است.
روش تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است که بر اساس رویکرد حداقل مربعات جزئی به کمک نرم افزار Smart.PLS الگوسازی شده است.
تجزیه و تحلیل 85 داده گردآوری شده از جامعه آماری نشان داد که «تمایل» تأثیر مثبت و معناداری بر «قصد» و «قصد» تأثیر مثبت و معناداری بر «رفتار» دارد. همچنین، اشتراک دانش به میزان نسبتاً زیادی بر عملکرد در سازمان فضایی اثرگذار است. نتایج نشان می دهد که هرکدام از عملکردهای مالی، فرایند و داخلی بر عملکرد سازمان فضایی نیز تأثیر مثبت و معناداری دارد.
رابطه بین شاخص های پایگاه استنادی علوم و ریسرچ گیت: مطالعه موردی مقاله های داغ و پراستناد پژوهشگران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش «مقاله های برتر» پژوهشگران ایرانی شامل «مقاله های پراستناد» و «مقاله های داغ»، در پایگاه استنادی علوم بر اساس شاخص های استنادی این پایگاه و شاخص های آلتمتریکس ریسرچ گیت مورد مطالعه قرار گرفته است. نوع پژوهش کاربردی است و با استفاده از شاخص های علم سنجی و آلتمتریکس انجام شده است. داده ها از پایگاه استنادی علوم و ریسرچ گیت گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نسخه 16 نرم افزار SPSSاستفاده شده است. یافته ها نشان داد، تعداد 245578 مقاله از پژوهشگران ایرانی تا ماه می، سال 2015، در پایگاه استنادی علوم نمایه شده است. از بین این مقاله ها، 909 مقاله به عنوان مقاله های داغ و پراستناد معرفی شده اند. این مجموعه مقاله، 77710 بار استناد شده اند. میزان پوشش مقاله های مورد بررسی در ریسرچ گیت 6/99 درصد بود. 5/99 درصد مقاله ها به اشتراک گذاشته شده در ریسرچ گیت حداقل یک بار مشاهده شده اند. نتایج بیانگر آن است که ضریب همبستگی بین متغییر تعداد دفعه های استناد به مقاله ها در پایگاه استنادی علوم و تعداد دفعه های مشاهده، بارگیری و استناد مقاله ها در شبکه اجتماعی ریسرچ گیت مثبت و معنادار است. نتایج حاکی از پوشش عالی و تعداد بازدیدکنندگان قابل توجه ریسرچ گیت است. افزایش دفعه های مشاهده مقاله ها در شبکه اجتماعی ریسرچ گیت، افزایش تعداد دفعه های استناد به مقاله ها را به همراه داشت. نتایج حاکی از تأثیر بالای ریسرچ گیت در افزایش مشاهده پذیری آثار علمی دارد. بنابراین، پژوهشگران می توانند از این شبکه به عنوان ابزار «خود-آرشیوی» و «جستجوی اطلاعات» استفاده نمایند.
بررسی موتورهای جستجوی کودکان از نظر امکانات جستجو، واسط کاربری و نمایش اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره بیستم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
106 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از امکانات فراهم شده برای ایمن نگه داشتن کودکان در محیط آنلاین، به کار بردن ابزارهای جستجویی است که وب سایت ها را به منظور تناسب سنّی، غربالگری می کنند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه و ارزیابی موتورهای جستجوی کودکان از نظر امکانات جستجو، واسط کاربری و نمایش اطلاعات است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی است و با روش پیمایشی اجرا شده است. برای گردآوری داده ها از سیاهه وارسی محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 19 موتور جستجوی مطرح مخصوص کودکان است که در متون به آنها اشاره شده است. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که موتورهای جستجوی Boolify و KidzSearch به میزان80% و موتورهای جستجوی Safe Search Kids با میزان 5/72 % بیشترین میزان همخوانی با معیارهای در نظر گرفته شده برای یک موتور جستجوی کودکان را دارا هستند. نتایج: نتایج نیز موتورهای جستجوی Boolify، KidzSearch، Safe Search Kids، KidRex و Kid's Search را مناسب ترین موتورهای جستجو برای کودکان ایرانی و فارسی زبان معرفی می کند.
سیستم پیشنهاد دهنده زمینه آگاه برای انتخاب گوشی تلفن همراه با ترکیب روش های تصمیم گیری جبرانی و غیرجبرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیستم های پیشنهاد دهنده بر اساس علایق و نیازمندی های مشتری، کالاها و خدمات متناسب را به او پیشنهاد می دهند. استفاده از این سیستم ها زمان جست وجوی مشتری را کاهش داده و کیفیت انتخاب وی را بالا می برد. از طرفی، استفاده از اطلاعات زمینه آگاه در سیستم پیشنهاددهنده، مانند زمان و مکان خرید و عادات رفتاری کاربر به ارتقاء کیفیت و افزایش رضایتمندی مشتری کمک می کند. مشتری های مختلف علایق و نیازهای متفاوتی دارند. به همین دلیل، فاکتورهای مؤثر بر خرید در آن ها متفاوت است. کشف نیازهای مشتری بدون پرسش مستقیم از او و به وسیله پردازش اطلاعات زمینه ای، به افزایش کیفیت سیستم پیشنهاددهنده منجر می شود. در این مقاله، یک سیستم پیشنهاددهنده زمینه آگاه برای انتخاب گوشی تلفن همراه در گوشی های مجهز به سیستم عامل اندروید طراحی و پیاده سازی شده است. این سیستم با استفاده از حسگرهای گوشی تلفن همراه کاربر اطلاعات زمینه ای او را استخراج می کند. سپس، با استفاده از اطلاعات زمینه ایِ به دست آمده شاخص های غیرمؤثر بر خرید گوشی جدید را حذف می کند. در نهایت، درخت سلسله مراتبی شاخص ها را ایجاد کرده و با استفاده از اطلاعات کاربر و ماتریس مقایسات زوجی به وزن دهی شاخص های مؤثر می پردازد. در نهایت، گوشی مناسب فرد به او پیشنهاد داده می شود. این سیستم با ترکیب روش غیرجبرانی حذفی و روش جبرانی فرایند تحلیل سلسله مراتبی به انتخاب و پیشنهاد گوشی مناسب فرد می پردازد. در نهایت، سیستم پیشنهاددهنده زمینه آگاه در اختیار مشتریان گوشی تلفن همراه قرار گرفته و دو فاکتور رضایت از نتایج پیشنهادات و رضایت از رابط کاربری مورد ارزیابی قرار گرفته است. همچنین، یک پیشنهاددهنده سنتی و غیرزمینه آگاه نیز در اختیار آن ها قرار می گیرد تا این دو فاکتور در دو سیستم با هم مقایسه شود. در نهایت، نشان داده می شود که استفاده از اطلاعات زمینه ای، کیفیت پیشنهادات و رضایت مشتری را افزایش داده است. همچنین، به دلیل کاهش تعداد فاکتورهای مؤثر بر خرید و در نتیجه، کاهش تعداد مقایسات زوجی، رضایت مشتری از رابط کاربری را نیز اندکی افزایش داده است.
استفاده از تکنیک داده کاوی جهت دسته بندی کاربران هدف کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی اصفهان (مطالعه انگیزه ها و رفتارهای اطلاع یابی آنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دسته بندی کاربران هدف کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی اصفهان به جهت شناسایی رفتارها و نیازهای اطلاعاتی آنان پرداخته است. این پژوهش که از نوع کاربردی و به روش پیمایشی- توصیفی بوده، با رویکرد کمی و با استفاده از تکنیک شبکه عصبی در داده کاوی انجام شده است. ابزار پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته و داری64 گویه با پایایی معدل ضریب آلفای کرونباخ 0.862می باشد. جامعه نمونه پژوهش 356 نفر از اعضای هیئت علمی و دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال تحصیلی94-93 بوده که با استفاده از نرم افزار MATLAB، بر حسب هر یک از مؤلفه های اصلی پژوهش (هدف و انگیزه اطلاع یابی، میزان استفاده از منابع اطلاعاتی، موانع اطلاع یابی، مهارت های اطلاع یابی و میزان استفاده از خدمات اطلاعاتی) خوشه بندی گردیده اند. سپس با حذف هر یک از زیرمؤلفه های اصلی پژوهش مشخص شد، بیشترین هدف و انگیزه اطلاع یابی در بین افرادجامعه پژوهش، تحقیق و انجام فعالیت های پژوهشی و کم اثرترین مؤلفه کسب وجه علمی و رقابت با هم ترازان؛ بیشترین منابع اطلاعاتی مورد نیاز کاربران کتابخانه ترجمه کتاب های لاتین و کمترین نیاز آنان گزارش ها و طرح های پژوهشی؛ مهمترین مانع اطلاع یابی آنان دسترسی نداشتن به اینترنت مناسب و کم اثرترین عامل،پر دردسر بودن استفاده ازمنابع؛ بیشترین مهارت اطلاع یابی کاربران آگاهی آنان از نیاز اطلاعاتی خود و مجراهای دسترسی به آن و کم اثرترین مؤلفه، توانایی تشخیص اهمیت اطلاعات حاصل از جستجوهای آنان با نیاز اطلاعاتیشان و مؤثرترین خدمات در رفع نیازهای اطلاعاتی آنان، توانایی کتابداران و متخصصان اطلاع رسانی در بازیابی اطلاعات و آگاهی آنان از منابع و خدمات اطلاعاتی و کم اثرترین،آشنایی با انواع منابع و خدمات اطلاعاتی در زمینه رشته تخصصی خودو امکان استفاده از منابع اطلاعاتی به صورت فایل های دیجیتالی و بدون نیاز به حضور در کتابخانه شناسایی شده است. شبکه عصبی به دلیل کارآمدی و قدرتمندی در تحلیل فضاهای پیچیده و با توجه به برخورداری از دقت بالا، توانسته از داده های حاصل از رفتارها و نیازهای اطلاع یابی جامعه پژوهش ویژگی های برجسته را فرا گیرد و از طریق آن ها کاربران را دسته بندی نماید. استفاده از شبکه عصبی خودسازمانده کوهونن به دلیل عدم نیاز به خروجی و ناظر توانسته است به صورت مستقیم و با کمترین خطای ممکن داده های حاصل از تراکنش های رفتارهای اطلاع یابی کاربران را تحلیل نماید. با توجه به هدف و یافته های پژوهش حاضر، دسته بندی کاربران هدف کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی اصفهان با استفاده از تکنیک شبکه عصبی در داده کاوی بر مبنای نیازها و رفتارهای اطلاع یابی آنان امکان پذیر است.
موانع و چالش های توسعه فروشگاه های برخط کتاب در ایران: دیدگاه مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:شناسایی موانع و چالش هایی که بر توسعه فروشگاه های برخط کتاب در ایران تأثیرگذار هستند. روش شناسی:از رویکرد کیفی و روش ""مایلز و هابرمن"" در تحلیل داده های کیفی استفاده شد. با شش نفر از مدیران بزرگ ترین فروشگاه های برخط کتاب در ایران مصاحبه شد، مصاحبه ها پس از پیاده سازی در نرم افزار مَکس کیودا تجزیه و تحلیل و کدگذاری و در زمینه های موضوعی گسترده تر دسته بندی گردید. یافته ها:موانع و چالش های توسعه فروشگاه های برخط کتاب در ایران در چهار گروه دسته بندی می شود. این چهار دسته عبارت اند از: زیرساخت های شبکه ای، مسائل فرهنگی، مسائل عام صنعت نشر در ایران، و مسائلی که خاص فروشگاه هاست. نتیجه گیری:مسائل زیرساختی و فرهنگی دو رکن اساسی در زمینه توسعه کتاب فروشی های برخط هستند.
بررسی کیفیت استنادها به تولیدات علمی نویسندگان صاحب نام در میان رشته های مختلف موضوعی براساس ضریب تأثیر رشته و نوع مدارک در بازه زمانی ۱۰ ساله (۲۰۰۰-۲۰۰۹) در پایگاه وب آو ساینس آی.اس.آی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بررسی کیفیت استنادها به تولیدات علمی نویسندگان صاحب نام در رشته های مختلف موضوعی براساس ضریب تأثیر رشته و نوع مدارک در بازه زمانی ۱۰ ساله (۲۰۰۰-۲۰۰۹) در پایگاه وب آو ساینس آی. اس. آی هدف این پژوهش است. روش شناسی: این پژوهش با استفاده از روش تحلیل استنادی انجام گرفته است. به منظور درک کیفیت استنادها به تولیدات علمی نویسندگان صاحب نام در میان رشته های مختلف موضوعی از شاخص های نرخ استناد نسبی و استناد نسبی رشته استفاده شد. یافته ها: استناد نقش مهمی در ارزیابی تولید علمی، مجله یا پژوهشگر دارد، به طوری که در رتبه بندی ها، استناد باید در کنار شاخص تولید علمی وجود داشته باشد. اگر مقدار این شاخص ها بزرگ تر از یک باشد استنادات به تولیدات علمی نویسندگان صاحب نام دارای اثرگذاری بالا در سطح رشته و در مجموعه مجلات این نویسندگان می باشد. در این پژوهش کیفیت استنادها به نویسندگان صاحب نام براساس نوع مدارک در رشته های پزشکی بالینی، اقتصاد و بازرگانی دارای شاخص نسبی رشته بیشتر از یک و براساس ضریب تأثیر رشته مقدار این شاخص در همه رشته ها به جز رشته علوم فضا بالاتر از یک بود. بحث و نتیجه گیری: در این پژوهش کیفیت استنادها به نویسندگان صاحب نام براساس نوع مدارک در رشته های پزشکی بالینی، اقتصاد و بازرگانی دارای شاخص نسبی رشته بیشتر از یک و براساس ضریب تأثیر رشته مقدار این شاخص در همه رشته ها به جز رشته علوم فضا بالاتر از یک بود؛ پس استناد به تولیدات علمی نویسندگان صاحب نام دارای اثرگذاری بالا در سطح رشته ودر مجموعه مجلات این نویسندگان می باشد.
سامانه کتاب دان: نخستین سامانه کتابخانه ای بازی وارسازی شده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بازی وارسازی را کاربست محرک های مرتبط با انجام بازی در بسترهای به ظاهر نامرتبط با بازی دانسته اند. در واقع بازی وارسازی بنا دارد کارهای مرسوم و ملال آور روزمره را در حوزه های گوناگون بگونه ای عرضه کند که انجام آن برای بازیگران/کاربران خوشایند جلوه نماید. پژوهش حاضر بر آن است تا ضمن تعریف مفهوم بازی وارسازی، کارکردها، ومؤلفه های آن به تشریح ارتباط این مفهوم با فعالیت و خدمات کتابخانه ها بپردازد. در این راستا سامانه کتاب دان نیز که برای نخستین بار در ایران با کاربست مؤلفه های بازی وارسازی و در پیوند با وبسایت کتابخانه طراحی شده، معرفی می شود. روش : این پژوهش در دو مرحله انجام شده است. در مرحله نخست، با استفاده از روش مروری و بر اساس مطالعه جامع و نظام مند متون مرتبط با بازی وارسازی مؤلفه های مرتبط با طراحی یک نرم افزار بازی وارسازی کتابخانه ای استخراج شده است. در مرحله دوم، با توجه به مطالعات بخش نخست برای نخستین بار در کشور سامانه ای با نام «کتاب دان» با بهره گیری از سازوکارهای بازی وارسازی در کتابخانه های دنیا طراحی شده است. فرایند طراحی این سامانه نیز بر مبنای رویکرد شش مرحله ای ورباخ و هانتر انجام پذیرفت. یافته ها: تجربه پیاده سازی سامانه کتاب دان نشان داد که برای طراحی چنین سامانه ها و نرم افزارهایی در وبسایت های کتابخانه ای باید در کنار توجه به مؤلفه های سه گانه بازی وارسازی (مکانیک ها، دینامیک ها، و ساختارهای بازی) به نظریه های انگیزشی رایج در این حوزه نیز اهتمام ویژه ای داشت. دو نظریه مطرح در این زمینه یعنی نظریه های خودتعیین گری و جریان می توانند در طراحی چنین نرم افزارهایی بسیار یاری رسان باشند. بحث و نتیجه گیری: ضروری است در طراحی نرم افزارها و سامانه های بازی وارسازی کتابخانه ای به هدف اصلی بازی وارسازی، یعنی خوشایند ساختن فرآیندهای ملال آور روزمره برای کاربران و جذب هر چه بیشتر آنان توجه نمود. پژوهش حاضر در بخش طراحی نرم افزار یک پژوهش موردی است که طبیعتاً از تجربه های مرتبط با آن می توان در پاره ای موارد دیگر نیز بهره جست. با این حال مدیران و کتابداران باید همواره به قابلیت ها و ویژگی های منحصربه فرد کتابخانه و کاربران خود در طراحی چنین نرم افزارهایی اهتمام لازم را داشته باشند.
اپیدمیولوژی اطلاعات: مفهومی نوظهور در حیطه تعامل انسان و اطلاعات مبتنی بر دیدگاه آیزنباخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی زمینه ظهور اپیدمیولوژی اطلاعات، معرفی، چگونگی گسترش چارچوب های آن، و کاربست سنجه های این حوزه در حیطه سلامت عمومی می پردازد. اپیدمیولوژی اطلاعات توسط آیزنباخ به عنوان علم توزیع عوامل تعیین کننده اطلاعات در یک محیط الکترونیکی، به ویژه در اینترنت و در یک جمعیت مشخص، با هدف نهایی آگاه سازی افراد از سلامت عمومی و سیاست های مربوط به آن تعریف شده است. در این مطالعه مروری، به منظور تبیین و بررسی مفهوم اپیدمیولوژی اطلاعات و وجوه گوناگون آن از روش کتابخانه ای و بررسی متون استفاده شده است. در مطالعه حاضر پس از مقدمه، زمینه ظهور، تعریف اپیدمیولوژی اطلاعات، چارچوب های این علم و سنجه های آن مورد بررسی قرار گرفته و در آخر، رابطه چارچوب های اپیدمیولوژی اطلاعات با سلامت عمومی بیان می شود. با توجه به نتایج به دست آمده از مطالب مقاله حاضر، می توان چنین ادعا کرد که فناوری های نوظهور دیجیتال باعث تغییر پارادایم در انتخاب مسیرهایی می شود که به یافتن اطلاعات سلامت معتبر توسط افراد جامعه یاری می رساند. پژوهش های انجام شده در زمینه اپیدمیولوژی اطلاعات باعث می شود که متخصصان حوزه طراحی پایگاه های اطلاعات سلامت بر اساس شاخص های تعیین شده در این زمینه نسبت به توسعه و کاربردپذیری این پایگاه ها اقدام نمایند. همچنین، نتایج چنین پژوهش هایی حاکی از آن است که امکان کاربرد برخی سنجه های اپیدمیولوژی اطلاعات به عنوان نظام هایی هشداردهنده در مورد شیوع انواع بیماری های نوظهور وجود دارد. از این سنجه ها تحت عنوان «سنجه های اپیدمیولوژی اطلاعات» یاد شده که بازتاب اپیدمیولوژی اطلاعات مبتنی بر عرضه (بررسی آنچه که در سایت ها، وب سایت ها، وبلاگ ها و غیره به منظور نظارت موضوعی محتوای آن ها بر مبنای تغییرات در طول زمان منتشر شده است) و اپیدمیولوی اطلاعات مبتنی بر تقاضا (تحلیل پرس وجوهای موتور جست وجو به منظور بررسی رفتار اطلاع یابی افراد در اینترنت) هستند. همچنین، طبق نتایج به دست آمده، گردآوری اطلاعات مرتبط با اپیدمیولوژی اطلاعات و استفاده از سنجه های آن می تواند در تحقق اهداف سیاست گذاری این حیطه مفید واقع شود.
از کتابداری تا علم اطلاعات و دانش شناسی: تاریخ نگاری، زمینه های شکل گیری و سیر تحول عنوان رشته در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی مقاله حاضر بررسیِ چگونگیِ تغییرِ عنوان رشته از «کتابداری و اطلاع رسانی» به «علم اطلاعات و دانش شناسی» در ایران است. روش: در پژوهش حاضر از روش تحلیلی _ تاریخی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل آثار، رخدادها، تلاش ها و اقدام های انجام شده درخصوص تغییر نام رشته کتابداری از آغاز تاکنون است. به همین منظور، ابتدا نام رشته بر اساس برنامه های درسی و آموزشی از سال 1344 تاکنون بررسی و طبقه بندی شد. سپس بنیان های فکری و رویکردهای غالب در شکل گیری عنوان شناسایی و تبیین گردید. همچنین، مجموعه اقدام ها و تلاش های صورت گرفته تا پیش از تغییر عنوان در 23 مهر 1391، که در حقیقت پیش زمینه های تغییر عنوان رشته به شمار می روند، شناسایی و نقش هر یک مشخص شد. در نهایت، تاریخ نگاری و پیشینه دو اصطلاح «علم اطلاعات» و «دانش شناسی» بر اساس حضور در عنوان های بروندادها و رخدادهای علمی رشته ترسیم گردید. یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد، برنامه های درسی و آموزشی مصوب از آغاز تاکنون حکایت از سه دوره زمانی با سه عنوان مجزای «کتابداری»، «کتابداری و اطلاع رسانی»، و «علم اطلاعات و دانش شناسی» را دارد که به ترتیب محور اصلی آن ها «آموزش فهرست نویسی و رده بندی»، «توسعه خدمات کتابداری و اطلاع رسانی»، و «آموزش فناوری اطلاعات» بوده است. دیگر نتایج این بررسی نشان داد در شکل گیری عنوان جدید رشته سه رویکرد غالب «دانش شناسی»، «علم اطلاعات» و « عناوین ترکیبی» نقش داشته اند که سردسته رویکرد اول هوشنگ ابرامی، سردسته دومی عباس حُرّی، و سومی به دلیل تعدد و تنوع فکری و عدم تمرکز بر یک عنوان، فاقد سردسته است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد عنوان جدید در حقیقت شکل تغییریافته و اصلاح شده عنوان قدیم است. افزون بر این، آثار ذکرشده در این مقاله، کتاب شناسی مناسبی برای تحقیقات آینده خواهد بود.
بررسی نقش واسطه ای سواد اطلاعاتی در ارتباط بین سبک یادگیری با عملکرد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای سواد اطلاعاتی در تأثیر سبکهای یادگیری بر عملکرد تحصیلی دانشجویان کارشناسی علوم فنی- مهندسی و علوم انسانی دانشگاه تهران می باشد رویکرد: این پژوهش در زمره پژوهشهای کاربردی و توصیفی- پیمایشی قرار می گیرد که به شیوه مقطعی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش،2025 دانشجوی کارشناسی دانشکده فنی- مهندسی و ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1393-1394 بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 323 دانشجو مورد پیمایش قرار گرفتند. ابزار پژوهش، دو پرسشنامه استاندارد قابلیتهای سواد اطلاعاتی برای آموزش عالی و پرسشنامه شاخص سبکهای یادگیری فلدر و سولومان بود که روایی محتوایی و پایایی این دو پرسشنامه نیز مورد تأیید قرار گرفت یافته ها و نتایج:. تحلیل مدل پژوهش نشان داد که سبکهای یادگیری در بُعد درون داد و پردازش، دارای قابلیت تبیین متغیر سواد اطلاعاتی؛ و بُعد ادراک و متغیر سواد اطلاعاتی، دارای قابلیت تبیین متغیر عملکرد تحصیلی دانشجویان می باشند. همچنین معناداری اثرات غیرمستقیم ابعاد درون داد و پردازش بر متغیر عملکرد تحصیلی از طریق سواد اطلاعاتی نیز مورد تأیید واقع شد. برای بُعد درون داد، سبک دیداری دانشجویان ترجیح قوی نسبت به سبک کلامی و برای بُعد پردازش، سبک فعال ترجیح متوسط نسبت به سبک تأملی دارد. ابعاد ادراک و فهم، میانگین سبکها تفاوتی با همدیگر نداشتند. بنابراین با توجه به نقش واسطه ای سواد اطلاعاتی به عنوان عامل تأثیرگذار در ارتباط بین سبک یادگیری و عملکرد تحصیلی، باید در جهت شناخت سبکهای یادگیری دانشجویان و ارتقای سواد اطلاعاتی آنها اقدام شود
کاربست مدیریت اطلاعات شخصی توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی در تدوین پایان نامه ها بر اساس مدل قلمرو مدیریت اطلاعات شخصی مطالعه موردی: دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت کاربست مدیریت اطلاعات شخصی توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی در تدوین پایان نامه ها بر اساس مدل قلمرو مدیریت اطلاعات شخصی در امر تحصیل اجرا گردید. روش شناسی: نوع پژوهش کاربردی و ماهیت آن توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان ورودی 1391 تحصیلات تکمیلی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بوده است. حجم نمونه به صورت سرشماری تعیین شد و 110 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته ای بود که روایی آن از طریق متخصصان تأیید و پایایی آن به وسیله ی آزمون آلفای کرونباخ 96/0 محاسبه گردید. داده های گردآوری شده به کمک روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آماره t تک گروهی، t مستقل و تحلیل واریانس تک متغیری) در سطح 05/0a= مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که کاربست فعالیت های مدیریت اطلاعات شخصی به جز فعالیت دوباره یابی بالاتر از حد متوسط است. از نظر ویژگی های جمعیت شناختی تفاوت معناداری مشاهده نگردید. این در حالی است که با افزایش سن دانشجویان، کاربست فعالیت های یافتن، نگه داری و فرا-سطح افزایش یافته است. اصالت اثر: این پژوهش بر آن است تا بر اساس یک مدل مشخص چارچوبی یکپارچه را برای بررسی وضعیت کاربست فعالیت های مدیریت اطلاعات شخصی توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز ارائه دهد.
پیش بینی کارآفرینی سازمانی بر اساس مؤلفه های رهبری توزیع شده (مطالعه موردی: کارکنان سازمان صنایع دفاع ایران در سال 1395)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور پیش بینی کارآفرینی سازمانی بر اساس مؤلفه های رهبری توزیع شده انجام گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی _ همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کارکنان مشغول به خدمت صنایع دفاع در سال 1395 با حجم 600 نفر تشکیل می داد. روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده بود. حجم نمونه با توجّه به مدل کرجسی _ مورگان، 234 نفر در نظر گرفته شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی رهبری توزیع شده (DLI) (با پایایی 96/0 = α) در قالب هفت مؤلفه ی فرهنگ سازمانی، تصمیم گیری مشارکتی، توسعه حرفه ای، ماموریت، چشم انداز و اهداف، اعتماد، حمایت همه جانبه، رفتارهای رهبری و پرسشنامه ی کارآفرینی سازمانی (DERDC) (با پایایی 88/0 = α) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار spss.v. 22و روش رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد مؤلفه های رهبری توزیع شده به گونه معنی داری توان تبیین 56/0=R 2درصد مؤلفه کارآفرینی سازمانی را دارا هستند (75/0= R، 96/63= (225، 4)F و 01/0 > P) و سهم تصمیم گیری مشارکتی (251/0 = )، اعتماد (242/0 = )، فرهنگ سازمانی (226/0 = ) و مؤلفه مأموریت، چشم انداز و اهداف (132/0= ) در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار است و سهم بقیه مؤلفه های ارائه شده معنی دار نیست. بنابراین ضروریست تلاش در جهت القا و توسعه توانمندی های کارآفرینی کارکنان از طریق سبک های رهبری مناسب به عنوان یک الویت جدی در دستور کار سیاست گذاران و برنامه ریزان و مدیران عالی سازمان ها قرار گیرد.
ارزیابی کیفی پورتال های نهاد کتابخانه های عمومی کشور بر اساس الگوی ارزشیابی کیفی وب.کیو.ای.ام
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و ارزیابی کیفی پورتال های نهاد کتابخانه های عمومی کشور بر اساس الگوی ارزشیابی کیفی وب کیو. ای. ام. است.نوع پژوهش کاربردی و روش پژوهش حاضر، پیمایشی – توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش ، پورتال های نهاد کتابخانه های عمومی کشور در سال 1395 بود که تعداد 32 پورتال مشاهده و امتیازدهی شده است. برای گردآوری داده ها از مشاهده مستقیم و بر اساس سیاهه وارسی انجام شده است که بر اساس الگوی ارزیابی کیفی وب و مبتنی بر استاندارد ایزو 1-9126 انجام شده است. یافته ها نشان داد که از لحاظ معیار اصلی "کاربرد پذیری" با میانگین 39/0 در وضعیت متوسط ارزیابی شدند و از لحاظ "قابلیت عملکرد" میانگین کل 27/0 در وضعیت نامطلوبی قرار دارند و همچنین از لحاظ معیار "قابلیت اطمینان" میانگین کل 57/0 در وضعیت متوسط به بالا قراردارند و از نظر "شاخص کارائی" با میانگین 704/0 نیز در وضعیت مطلوبی ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که پورتال های مورد پژوهش از نظر شاخص کارایی وب کیو ای ام در رتبه اول ، قابلیت اطمینان(اعتبار) در رتبه دوم ، کاربرد پذیری در رتبه سوم و قابلیت عملکرد در رتبه آخر قرار دارند .یعنی پورتال های مورد پژوهش از نظر معیارهای "کاربرد پذیری" و "قابلیت عملکرد" دچار نقاط ضعف بیشتری هستند. ودر معیارهای "کارائی" و "قابلیت اطمینان" با میانگین بالای 50 درصد در وضعیت مطلوب تری هستند.
بررسی عوامل واگرایی در نگارش وابستگی سازمانها و مراکز پژوهشی و تاثیر آن بر جامعیت نتایج بازیابی شده در پایگاه تامسون رویترز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل واگرایی در نحوه نگارش نام سازمان ها و مراکز پژوهشی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و تأثیر آن بر جامعیت نتایج بازیابی شده در پایگاه تامسون رویترز نوشته شده است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی است و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه پژوهش را کلیه مدارک نمایه شده سازمان ها و مراکز پژوهشی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری طی سال های 2000 تا 2016 میلادی تشکیل می دهند. در مجموع 403 صورت نگارشی برای 25 سازمان بررسی شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد برای هر سازمان یا مرکز پژوهشی به طور میانگین 16 صورت نوشتاری مختلف وجود دارد. همچنین، سرنام، غلط املایی، اختصار، جابه جایی کلمات، فاصله گذاری، تغییر نام سازمان ها و رعایت نکردن الگوی واحد در نگارش، عمده دلایل واگرایی شمرده می شوند. علاوه بر این، در تمامی سازمان ها و مراکز پژوهشی، به استثنای دو مورد، واگرایی در نگارش وابستگی سازمانی بر روی جامعیت نتایج تأثیر منفی گذاشته است. نتیجه گیری: با توجه به آشفتگی و نبود وحدت رویّه مشاهده شده در درج وابستگی سازمانی و تأثیر منفی ای که این عامل بر بازیابی نام سازمان ها و مراکز پژوهشی و رتبه بندی آنها در نظام های رتبه بندی بین المللی و موارد جز آن می گذارد، انجام اقدام هایی با هدف یکدست ساختن وابستگی های سازمانی ضروری به نظر می رسد. در این راستا، تعیین وابستگی سازمانی استاندارد توسط سیاست گذاران هر سازمان و الزام پژوهشگران و نویسندگان به استفاده از وابستگی سازمانی ازپیش تعریف شده، مهم ترین راهکار پیشنهادی است.