فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تاکنون تحقیقات متعددی درباره خشونت علیه زنان و دختران انجام شده است که وجه مشترک اکثریت قریب به اتفاق آنها تبیین رفتار فاعلان خشونت است. در مقاله حاضر، از دیدگاه عقلانیت رفتاری ادعا شده است که فاعلان خشونت با آگاهی از نابهنجار بودن رفتار خشونتآمیز سعی می کنند قربانیان خود را از بین کسانی انتخاب کند که از کمترین حمایت اجتماعی برخوردارند. این مقاله بخشی از نتایج تحقیقی است که با جامعه آماری دختران و زنان 18 تا 30 ساله ساکن در شهر مشهد به روش پیمایشی صورت گرفته است. ابزار اصلی گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه و مشاهده و روش های اصلی آماری به کار گرفته شده تحلیل عاملی، تحلیل خوشه ای و رگرسیون چندگانه بوده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که مزاحمت از طریق وسایل نقلیه، زل زدن و خیره شدن و متلک پرانی از اشکال رایج رفتارهای خشونت آمیزی است که بیش از دوسوم زنان و دختران در طول دوره بررسی لااقل یکبار آن را تجربه کرده اند. ضعف پایگاه اجتماعی-اقتصادی و رفتار غیراجتماعی قربانیان متغیرهای مستقلی اند که احتمال قربانیشدن زنان و دختران را در زمینه خشونت افزایش میدهند و برعکس، پایبندی مذهبی زنان و دختران مهم ترین عاملی است که احتمال رفتار خشونتآمیز علیه آنان را کاهش میدهد.
بررسی نگرش نسبت به ادامه تحصیل پس از ازدواج و تأثیر آن بر تصمیم گیری درباره فرزندآوری (مطالعه زنان در شرف ازدواج شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تعیین نقش نگرش نسبت به تحصیلات و تصمیم به ادامه تحصیل بر تصمیم گیری درباره فرزندآوری در بین زنان در شرف ازدواج شهرستان نیشابور می باشد. روش تحقیق: این مقاله بر اساس داده های یک پیمایش بر روی 415 نفر از زنان در شرف ازدواج 10 تا 39 ساله که برای انجام آزمایشات و شرکت در کلاس های مشاوره ی قبل از ازدواج در آبان و آذرماه سال 1392 به آزمایشگاه مرجع سلامت این شهرستان مراجعه نموده و ازدواج اول آن ها بوده، صورت گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای ساخت یافته است. متغیر وابسته قصد فاصله گذاری از ازدواج تا تولد فرزند اول، متغیر مستقل نگرش نسبت به تحصیلات و قصد ادامه تحصیل و متغیرهای مخدوش کننده عبارتند از مقیاس های نگرشی و برخی متغیرهای جمعیت شناسی.
یافته ها: نگرش زنان نسبت به تحصیلات و تصمیم آنها درخصوص ادامه تحصیل پس از ازدواج بعنوان یک متغیر مهم و تأثیرگذار بر قصد فاصله گذاری از ازدواج تا تولد فرزند اول می تواند در برنامه ریزی ها مورد توجه قرار گیرد. چرا که نگرش مثبت زنان نسبت به تحصیلات و تصمیم آنها برای ادامه تحصیل پس از ازدواج به رقم سن پایین ازدواج در جامعه ی مورد بررسی، رفتار باروری را از طریق فاصله گذاری بین ازدواج تا تولد فرزند اول تحت تأثیر قرار می دهد. به عبارتی تداخل بوجود آمده بین تحصیلات زنان و باروری آنها معمولاً با فاصله انداختن از ازدواج تا تولد فرزند اول پاسخ داده می شود که این پاسخ مستقیماً بر میزان و رفتار باروری جامعه مورد نظر اثر می گذارد. بنابراین سیاست های جمعیتی اگر بتوانند برنامه هایی را اجرایی کنند که موجب سازگاری نقش مادری با ادامه تحصیلات زنان پس از ازدواج شود می توانند بسیار مؤثرتر باشند.
مطالعه جامعه شناختی تاثیر پایگاه اقتصادی اجتماعی بر خشونت دیدگی زنان در جریان زندگی زناشویی (مطالعه موردی کارمندان و کارکنان دانشگاه آزاد شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی جامعه شناختی خشونت علیه زنان در جریان زندگی زناشویی می پردازد. بر همین اساس فرضیاتی از سه دیدگاه منابع، نظریه یادگیری و نظریه تضاد استنتاج شده است. روش تحقیق به صورت پیمایشی بوده و واحد تحلیل آن فرد می باشد. جامعه آماری شامل کارگران، کارمندان و اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد شهر تهران در سال 1388-1387 است. در این تحقیق انتخاب نمونه ها از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای صورت گرفته است.
حجم نمونه برابر 533 نفر از زنان متاهل می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها، در دو سطح (آمار توصیفی و آمار استنباطی) انجام گرفته است. نتایج حاصله نشان داد که متغیرهای تصمیم گیری زن در امور مهم زندگی، تجربه و مشاهده خشونت زن در خانواده پدری، تجربه و مشاهده خشونت مرد در خانواده پدری، حمایت خانوادگی زن، پایگاه اقتصادی اجتماعی زن و تفاوت پایگاهی بین زن و مرد رابطه معناداری با خشونت دارند و بین حمایت خانوادگی مرد و پایگاه اقتصادی اجتماعی مرد و خشونت رابطه معناداری وجود ندارد. نتیجه کلی این است که بیشترین خشونت از سوی همسر در میان کارگران و کمترین میزان آن در میان کارمندان برآورد شده است.
جنبش های فمینیستی در ایران دوره ی پهلوی
حوزههای تخصصی:
اثربخشی تحلیل ارتباط متقابل(TA) برتغییر قصه عشق و دلزدگی زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط متقابل بر تغییر قصه عشق و دلزدگی زناشویی زنان است. طرح پژوهش نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری است. جامعه پژوهش زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره وابسته به شهرداری شیراز در سه ماهه آخر سال 92 به تعداد87 نفر بودند. تعداد 24 نفر به صورت تصادفی از بین کسانی که نمره (درجه) دلزدگی آنان بالای 3 بود، به عنوان نمونه انتخاب و در2 گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در 10 جلسه آموزش تحلیل ارتباط متقابل (TA) شرکت داده شدند، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. در این مطالعه از مقیاس های دلزدگی پاینز و قصه عشق استرنبرگ استفاده شد. داده های پژوهش به روش های تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره و آزمون t جفت شده به کمک نرم افزار SPSS2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بودند که آموزش تحلیل متقابل، دلزدگی زناشویی زنان را به گونه ای معنا دار کاهش می دهد، اما تاثیری معنادار بر قصه عشق زنان نداشت. نتایج بدست آمده در دوره پی گیری نیز پایدار بودآموزش تحلیل ارتباط متقابل بر کاهش دلزدگی زنان موثر است و می توان در جلسه های مشاوره ای و روان درمانی زوج و خانواده مورد استفاده مشاوران قرار بگیرد.
رابطه سبک های دلبستگی و خشونت دیدگی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت علیه زنان به وسیله همسران آن ها، یک مسئله شناخته شده در تمام کشورها و فرهنگ-های دنیاست. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و خشونت دیدگی در زنان می باشد. بدین منظور 396 نفر از زنان ساکن در شهر کرمانشاه با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده و پرسشنامه همسرآزاری قهاری (1384) و مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک (ECR) را تکمیل کردند.
تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که دو سبک دلبستگی (اجتنابی و اضطرابی) پیش بینی کننده انواع خشونت دیدگی در زنان است. یافته ها حاکی از آن است که ترس از جدایی و طرد شدن و هم-چنین تکیه بیش از حد بر خود در اوقات استرس، می تواند عامل خطری در جهت خشونت دیدگی زنان باشد.
تاملی بر نظریه ی خانه نشینی زن در فقه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی رفتاری زن در خانواده و جامعه از موضوعات بحث برانگیز در فقه اسلامی است. گروهی بر این باورند که زن باید در خانه بنشیند و به مسئولیت های همسری و مادری مشغول باشد و حضورش در جامعه تنها در موارد ضروری مجاز است. گروهی دیگر از این نظریه انتقاد کرده و حضور اجتماعی زن را حقّ مشروع وی به شمار آورده اند. اختلاف نظر در این مسئله ناشی از تنافی ظاهری ادله ی قرآنی و روایی مربوط به آن است. ادله ی متعددی از قرآن و سنت بر مشروعیت حضور اجتماعی زن دلالت دارد و با وجود آنها، روایات متعددی نیز درباره ی لزوم حبس زن در خانه وارد شده است. بسیاری از فقهای عظام با هدف جمع میان دو دسته ادله، روایات خانه نشینی را به استحباب حبس یا جلوس زن در خانه حمل کرده اند و بدین ترتیب «خانه نشینی» به عنوان الگوی رفتاری مطلوب برای زن مسلمان معرفی شده است. فرضیه ی نگارنده در این نوشتار آن است که حکم اولی یا نفسی برای زن مسلمان اباحه ی حضور اجتماعی است و در شرایط عادی نشستن در خانه یا حضور در جامعه رجحانی ندارد. مبتنی بر این فرضیه روایات دالّ بر حبس یا جلوس زن در خانه ناظر به جهات ثانوی است. نگارنده ضمن بررسی پیامدهای خانه نشینی زن رشد یافته در جامعه ی مدرن، تحلیل اخلاقی روایات دالّ بر خانه نشینی زن را نقد کرده و ماهیت ثانوی حکم خانه نشینی را تبیین خواهد کرد.
گرایش شوهران به خشونت علیه همسران: مطالعه موردی شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان زن در سطح ملی و جهانی زن در ایران
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان آسیب شناسی مسایل زنان آسیب شناسی خانوادگی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی مسایل اجتماعی و انحرافات
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی خانواده زنان
هدف اصلی این مطالعه، بررسی رابطه ی تعدادی عامل های جمعیت شناختی، اجتماعی، فرهنگی و روان شناختی با گرایش شوهران به خشونت علیه همسران در خانواده است. روش پژوهش، پیمایشی است و جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی مردان متاهل تک همسر ساکن شهرستان شیراز تشکیل داده که در زمان پژوهش حداقل یکسال از تاریخ ازدواج آن ها گذشته است. داده های پژوهش از روش پرسشنامه ی ساختار یافته و با شیوه ی نمونه گیری چند مرحله ای طبقه بندی شده ی تصادفی از یک نمونه ی 400 نفری از جامعه ی آماری بدست آمده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین سن شوهر و تفاوت تحصیلات همسران با گرایش شوهر به خشونت علیه همسر رابطه ای معنی دار وجود ندارد، اما از سوی دیگر، بین تعداد فرزندان، سن ازدواج شوهر، اختلاف سنی همسران، اعتقاد شوهر به کلیشه های جنسیتی، قومیت شوهر، خویشاوند همسری، شغل شوهر، مشاهده ی خشونت به وسیله ی شوهر در خانواده و خاستگاه و رضایتمندی شوهر از زندگی زناشویی، با گرایش شوهر به خشونت علیه همسر رابطه ای معنی دار وجود دارد. همچنین یافته های پژوهش نشان دهنده ی همبستگی قوی بین عامل فرهنگی اعتقاد شوهر به کلیشه های جنسیتی و گرایش شوهر به خشونت علیه همسر است
بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی مرتبط با آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان دختر دانشگاه شیراز نسبت به خودآزمایی سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دیگر بیماری و مرگ از وقایعی نیستند که منحصراً از نظر زیستی قابل بررسی باشند بلکه با عوامل گوناگون و متعدد اجتماعی- فرهنگی ارتباط دارند. سرطان سینه یکی از بیماری هایی است که با مبتلا کردن زنان تاثیرات زیان باری بر زندگی اجتماعی می گذارد. با توجه به این که درمان این بیماری چنانچه در مراحل اولیه شناسایی شود، نتایجی مطلوب تر را در پی خواهد داشت، بسیار ضروری است تا زنان از آگاهی کافی، نگرش مثبت و عملکرد مناسب در این زمینه برخوردار باشند. این پژوهش به صورت مقطعی و در مورد 305 نفر از دانشجویان انجام شده است. شیوه ی نمونه گیری سهمیه ای بوده و در نهایت، افراد به صورت تصادفی ساده گزینش شده اند. پرسشنامه، ابزار پژوهش بوده و از نرم افزارSpss جهت تجزیه و تحلیل داده ها بهره گیری شد. بر اساس یافته ها، آگاهی 1/43درصد از افراد مورد مطالعه پایین بوده و 32/34 درصد نسبت به خودآزمایی سینه، نگرش منفی داشته اند. هم چنین، تنها 3/2 درصد به صورت منظم اقدام به انجام خودآزمایی سینه می کنند. بنابر نتایج یاد شده، تلاش در راستای آموزش بیش تر زنان و ارتقای آگاهی آن ها بسیار ضرورت دارد.
مطالعه ی زمینه های مرتبط با جامعه پذیری در خانواده و عزت نفس زنان متاهل
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ی زمینه های مرتبط با جامعه پذیری گذشته با زمینه های فعلی بر عزت نفس زنان متاهل انجام شده است. در این مطالعه که به روش پیمایش صورت گرفته، 400 نفر از زنان متاهل شهر لار مورد بررسی قرار گرفتند. چارچوب نظری مورد استفاده در این مطالعه، نظریه ی کنش متقابل نمادین بوده است.
یافته های پژوهش نشان می دهد که از 400 نفر زن متاهل، 3/17 درصد دارای جامعه پذیری اقتدارگرایانه، 4/66 درصد بینابین و 3/16 درصد از زنان دارای جامعه پذیری دموکرات بوده اند. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده، 6/15 درصد از زنان احساس منفی، 4/69 درصد احساسی متوسط و 15درصد از آن ها احساس مثبت نسبت به خود داشته اند. در تحلیل چند متغیره ی عامل های جامعه پذیری گذشته توانسته اند در کل 6/35 درصد از واریانس متغیر وابسته و عامل های جامعه پذیری کنونی 25 درصد از واریانس متغیر وابسته را در جامعه ی آماری تبیین کنند.
بررسی آموزش خانواده به شیوه شناختی - رفتاری بر رضایتمندی زناشویی والدین 88- دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی ناحیه 2 شیراز در سال تحصیلی 87
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تاثیر آموزش های شناختی – رفتاری بر میزان رضایت زناشویی زوجین مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش 30 زوج ( 60 زن و مرد ) از بین کلیه ی والدین دانش آموز دختر مدارس ابتدایی ناحیه ی 2 شیراز در سال تحصیلی 87-88 که داوطلب شرکت و دارای شرایط لازم بودند، انتخاب و به روش تصادفی خوشه ای در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. پرسشنامه ی رضایت زناشویی انریچ پیش از شروع آموزش های شناختی و رفتاری در مورد هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش 15 ساعت ( 5 جلسه سه ساعته ) تحت آموزش های شناختی – رفتاری استخراج شده از محتوای پرسشنامه ها قرار گرفتند. در این مدت بمنظور حذف اثر آزماینده، گروه کنترل تحت آموزش های نا مربوط قرار داشت. ( آموزش هایی غیر از آموزش خانواده، مانند روش تربیت درست فرزندان و غیره ) پس از پایان دوره ی آموزشی دوباره پرسشنامه ی رضایت زناشویی در مورد هر دو گروه اجرا شد و با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس دو سویه، یافته های بدست آمده از اجرای بار دوم پرسشنامه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش های شناختی – رفتاری موجب افزایش رضایت زناشویی زوجین می گردد و در سطح 05/0 معنی دار است. به بیان دیگر، آموزش خانواده به صورت معنی داری موجب افزایش رضایت زناشویی شده است و معلوم شد که جنسیت زوجین تاثیری بر میزان اثر بخشی آموزش های شناختی ندارد
مطالعه پدیدارشناسانه نگرانی مردان از ابژه سازی و خود- ابژه سازی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با اتکا به رویکردی پدیدارشناسانه، استقرایی و اکتشافی، به دنبال کشف فهم مردان از «غیرت ناموسی» و همچنین کشف موقعیت ها و لحظاتی از زندگی روزمره بوده ایم که مردان در آن غیرتمندانه احساس و رفتار می کنند. بدین منظور از نظریه مبنایی به عنوان روش پژوهش کیفی بهره گرفته ایم. داده های پژوهش نیز به وسیله مصاحبه و مشاهده مستقیم جمع آوری شده اند. جمعیت مورد مطالعه شامل مردان 20 تا 40 ساله تهرانی است و نمونه ها شامل 25 مرد و 5 زن بوده اند که طبق روش نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. طبق نتایج این پژوهش، غیرت ناموسی نگرانی و تشویش مردان ایرانی از ابژه سازی و خود_ابژه سازی نوامیس خود و کنش های متناظر با آن است. منظور از ابژه سازی تقلیل کلیت وجودی زن به جنسیت اش و تعامل با او به عنوان یک شی جنسی از سوی اجتماع مردانه و از طریق نگاه، کلام، تماس های بدنی، روابط عاطفی، معاشرت های اجتماعی و روابط جنسی است. خود_ابژه سازی نیز به نقش ارادی یا غیرارادی اما فعال زن در چنین تجربیاتی اشاره دارد. بر اساس یافته ها مردان درجات متغیری از نگرانی را در برابر سطوح مختلف ابژه سازی و خود_ابژه سازی تجربه می کنند. ترکیب ادراک مرد از فضای تعامل، وضعیت سایر مردان و وضعیت زن، نقش برجسته ای در برانگیختن عواطف غیرتمندانه یا غیرغیرتمندانه و واکنش های متناظر با آن ها دارد. از این رو در بیش تر موارد غیرت بیش از آن که عاطفه ای درونی باشد، عاطفه ای فرهنگی و موقعیت مند به نظر می رسد.
اقتدار و نمایندگی: بازبینی فعالیت های زنان در دوره رضا شاه
منبع:
گفتگو آذر ۱۳۸۴ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران دوره پهلوی اول و دوم
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی خانواده زنان
هویت و فضای عمومی در شهر: مطالعة موردی: دختران دانشجو در شهرستان رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی شهری یکی از نشانه های بارز نفوذ مدرنیته به زندگی جوامع بشری است و تعلق داشتن به جمع و حضور در فضاهای اجتماعی یکی از نیازهای زندگی انسان امروز است. در جوامع گوناگون استفاده از فضاهای عمومی شهر برای افراد جامعه برحسب متغیرهایی چون سن، جنس، گروههای اجتماعی، اقلیتهای قومی و نژادی و... متفاوت است و این عوامل بر میزان و نحوة حضور در فضاهای عمومی شهر تأثیرگذار هستند. بحران هویت در میان نسل جوان جامعه که آینده ساز آن تلقی میشوند امروزه عمیق تر شده و از جنبههای سطحی و ناپایدار به جنبههای کنشی و ذهنی پایدار رسیده است. جوان امروزی نیازمند آن است که افزون بر سازگارشدن با هنجارهای اجتماعی و غیررسمی جامعه، عادت وارههای خویش را گاه حتی در جهتی نه چندان دلخواه دستکاری کند. هدف مقالة حاضر شناخت، بررسی و تحلیل چگونگی شکل گیری و تحول زمینه های اجتماعی و فرهنگی هویت و موقعیت جوانی دختران دانشجو در شهر رفسنجان است. بدین منظور، با استفاده از روش کیفی و از خلال مصاحبه های فردی و گروهی50 نفر از دختران دانشجو در رفسنجان متناسب با شاخص های مورد نظر انتخاب شدند و با کمک تکنیک تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد فشارهای روانی ـ اجتماعی بر دختران جوان که هم از سوی خانواده و هم قوانین رسمی و غیررسمی جامعه بر آن ها اعمال می شود، اندیشهها و کنشهای دختران را تحت تأثیر قرار داده و هویت جنسیتی آن ها را پررنگتر ساخته است. یافته ها همچنین تضاد و ارائة موقعیت دوگانة دختران و زنان را در مواجهه با گسست و همسازی میان سنت و مدرنیتة موجود در جامعه و در نتیجه اختلال در شکل گیری هویت آن ها را نشان می دهد.
بررسی وضعیت اشتغال زنان استان مازندران در بخش صنایع دستی ( منطقه ی شاخص : شهرستان ساری )
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه صنایع دستی به عنوان دومین عامل رشد و توسعه ی تولید ناخالص ملی و نیز در کناز صنعت گردشگری به عنوان مهمترین منبع رشد اقتصاد جهانی، نقش زنان شاغل در این حوزه چه در سطح جهانی و چه در سطح کشور و به تبع آن در سطح استان مازندران، بسیار درخور توجه است. اگر گفته شود بیش از نیمی از 150 نوع رشته صنایع دستی در کشور از طرف زنان فعال است و در برخی از آنان نقش مبدع و پیشکسوت را ایفا می کنند، سخن گزافی نیست.
اما به راستی با عنایت به چنین نقش و جایگاه شایسته جمعیت زنان شاغل در بخش صنایع دستی - به ویژه در استان مازندران - وضعیت کیفی و کمی اشتغال آنان در مقایسه با مردان چگونه و در چه سطحی است؟ تحصیلات موقعیت های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی چه تاثیری در کیفیت حضور زنان در این بخش دارد؟
در این مقال وضعیت کیفی و کمی اشتغال زنان استان مازندران در بخش صنایع دستی در گذشته و حال، در مقایسه با مردان و در محدوده منطقه شاخص شهرستان ساری، به منظور سیاستگذاری کلان توسعه در آینده با استفاده از آمارهای ماخوذه از سازمان های ذی ربط مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
زنان و تحصیلات دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تغییرات اجتماعی معاصر، انقلاب آموزشی زنان و مشارکت گسترده آن ها در عرصه های مختلف جامعه است. در ایران، آمار پذیرفته شدگان دانشگاه ها در سال های اخیر بیانگر رشد میزان قبول شدگان دختر در دانشگاه هاست.
در این تحقیق، به دلایل روی آوردن زنان به تحصیلات دانشگاهی و پیامد های اجتماعی آن می پردازیم. فرضیه های تحقیق با استناد به نظریه بودون در مورد آثار منتجه در نظام های کنش متقابل مطرح شده اند و با استفاده از اطلاعاتی که به روش پیمایشی جمع آوری شدند آزمون شده اند. جمعیت آماری ۲۰۰۰ نفر از زنان 38-18 ساله چهار استان کشور است. پیامد های اجتماعی از طریق متغیرهای ۱) بالا رفتن سن ازدواج ۲) کاهش باروری ۳) تربیت بهتر فرزندان ۴) مشارکت اجتماعی بیشتر ۵) نحوه همسر گزینی ۶) مشارکت در تصمیم گیری در خانواده مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد: انتخاب دانشگاه با انگیزه اشتغال و کسب درآمد و بعد از آن انگیزه های دیگر انجام می شود. با بالا رفتن تحصیلات، سن ازدواج بالا می رود، میزان آزادی زنان در انتخاب همسر افزایش می یابد، تعداد فرزندان کاهش می یابد، الگوی تربیت فرزندان تغییر می کند. تحصیلات زنان با مشارکت بیشتر آنان در تصمیم گیری های خانواده رابطه داشت. ولی تحصیلات دانشگاهی زنان با مشارکت اجتماعی آنان رابطه معنادار نداشت. به طور کلی در این تحقیق مشخص شد که اثرات تحصیلات دانشگاهی زنان در سطح خانوادگی مشهود است، اما در سطح اجتماعی مشهود نیست و این می تواند به دلیل ساختارهای اجتماعی موجود باشد.