فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۲٬۰۱۶ مورد.
The Effect of Gloss Type and Mode on Iranian EFL Learners’ Vocabulary Acquisition تأثیر انواع مختلف فهرست معانی در یادگیری لغات زبان آموزان انگلیسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Vocabulary is an important component of language proficiency which provides the basis for learners’ performance in other skills. But, since vocabulary learning seems to be so demanding, learners tend to forget newly-learnt words quite soon. In order to identify vocabulary learning conditions which can produce a more lasting effect, this study investigated the effect of three kinds of gloss conditions, that is traditional non-CALL marginal gloss, audio gloss, and extended audio gloss, on vocabulary gain of EFL learners. To this end, three experimental and one control groups, each comprising 15 participants, took part in the current study. In order to ensure that the participants were from the right proficiency level, KET (Key English Test) was used as the homogenizing tool. Participants in each group read two unseen passages under one of the three mentioned conditions for experimental groups, with no gloss offered for control group. They all completed one pre-test, one reading session, one post-test, and one delayed post-test of vocabulary. The data were analyzed using t-tests and one-way ANOVAs for both immediate and delayed post-tests. Statistical analyses of the results revealed that the audio gloss group, who were provided with the voice of a speaker to read the meaning of the target word, and extended audio gloss group, who had access to audio gloss as well as L2 English example, both significantly outperformed the other groups in terms of vocabulary acquisition in both the immediate retention and in the delayed retention of key words. Further results and implications are discussed in the paper.
L2 Learners’ Enhanced Pragmatic Comprehension of Implicatures via Computer-Mediated Communication and Social Media Networks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Second or foreign language (L2) learners’ development of interlanguage pragmatic (ILP) competence to understand and properly interpret utterances under certain social and cultural circumstances plays a pivotal role in the achievement of communicative competence. The current study was designed to explore the effects of synchronous computer-mediated communication (SCMC) and asynchronous computer-mediated communication (ACMC) course modules delivered through social media networks (SMN) on the development of the Iranian L2 learners’ comprehension of implicatures. The participants of the study were 90 English-as-a-foreign-language (EFL) undergraduate students attending three intact classes. The classes were randomly assigned to one control and two experimental (SCMC and ACMC) groups. An open-ended implicature comprehension test was used to assess students’ ILP development in this pretest-posttest comparison-group study. The control group received the traditional teacher-fronted instruction, and the S/ACMC groups received instruction via synchronous and asynchronous modules of SMNs for 4 months, respectively. Students’ attitudes towards the CMC-based courses were also sought. Split-plot ANOVA results indicated that both experimental groups developed significant ILP ability to comprehend and interpret L2 implicatures after the instruction; however, by comparison, the ACMC group improved more considerably. It is concluded that, first, comprehending L2 implicatures is not impervious to computer-mediated instruction and, second, different CMC affordances may result in differential ILP developmental effects in teaching L2 pragmatics. The findings can help L2 teachers decide how to use CMC affordances and SMN modules to raise L2 learners’ pragmatic awareness
Assessing Task- based English Language Needs of Medicine Students: Are They Aligned with Pedagogical Tasks in EMS Courses?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Assessing learners’ present and real life language needs can contribute to learners’ active participation in learning processes. Assessing learners’ taskbased needs and aligning them with pedagogical tasks are significant in English for medical purpose (EMS) courses. The main objectives of the present study were to assess learners’ needs and to determine whether they are practiced in EMS courses. In this study, pedagogical tasks practiced in EMS courses at universities of medical sciences in Iran were identified and the taskbased language learners practiced by stakeholders in real life situations were assessed. The results showed that some of the pedagogical tasks were not aligned with the real life task-based needs. Moreover, the pedagogical tasks and task-based needs were not aligned in terms of mode, channel, and degree of interaction. The results can be applied by EMS teachers and material developers for meeting the learners’ specific needs.
Grammaire explicite en classe de FLE en association avec les méthodes communicatives(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Les défenseurs de l’approche communicative ont basculé ces derniers temps du côté de l’intérêt et l’explicitation de la grammaire en classe de FLE. La grammaire implicite et le passage du sens à la forme proposés par les méthodes communicatives, ne satisfont pas les contextes, comme l’Iran, éloignés du milieu francophone. Le principal objectif de ces méthodes est d’augmenter, chez l’apprenant, la capacité d’agir dans les domaines variés de la société. Cependant, cet objectif est loin d’être réalisable jusqu’au bout dans les établissements universitaires iraniens focalisés plutôt sur les textes spécialisés et soutenus à travers lesquels se révèle le besoin de la connaissance de la grammaire, de la syntaxe, etc. L’infirmité due au manque de la maîtrise de la grammaire contraint les étudiants face à une grande partie de la finalité de leur cursus en licence et en master II, lors de la production écrite, surtout. Cet article envisage une mise en revue des savoir-faire et des savoir-savant des étudiants iraniens après les quatre premiers semestres d’apprentissage du français. Étant donné que la bonne connaissance de la grammaire est le seul moyen d’évaluer un apprenant, il faut accentuer la sévérité à leur égard et dans les tâches d’écrit.
Pedagogic Implications Of A Contrastive Analysis Of The Phoneme Frequency In English And Persian
Некоторые принципы отбора идактического материала и учебных пособий в обучении русскому языку в Иране (на начальном этапе) (برخی اصول انتخاب محتوای کتاب های درسی و کمک درسی در آموزش زبان روسی در ایران (دوره مقدماتی))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مسئله تدوین کتاب درسی برای دوره مقدماتی آموزش زبان روسی در ایران بررسی می شود. نویسندگان سعی دارند نیازهای آموزشی نوین را که به هنگام انتخاب محتوای درسی برای این دوره حائز اهمیت هستند، تجزیه و تحلیل کنند و در این راستا به اصول فراگیری زبان روسی توسط ایرانیان تکیه می نمایند. بر اساس نتایج به دست آمده در نظر گرفتن ویژگی های ملی و حتی آداب و سنت ها در روند آموزش مقدماتی زبان خارجی تأثیر مثبت خواهد داشت و به ارتقای اثربخشی آموزش کمک خواهد کرد. در این مقاله همچنین برخی اصول انتخاب مواد درسی در آموزشِ مؤثرِ خط و املا و نیز روش استفاده از برنامه های کامپیوتری در آموزش زبان روسی به دانشجویان ایرانی مورد بررسی قرار می گیرد.
بررسی قواعد نظم در منظومه روایی هویدگمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر اشعارمانوی شعرهای دینی و عرفانی هستند،این اشعار در مراسم دینی خوانده می شدند و کاربرد دینی و فرهنگی داشته اند و برای تطهیر روح و روان آدمی به آن نیازو از آن بدین منظور استفاده می کرده اند. از اینرو تردیدی نیست که مانی و مبلغان دین مانویت برای بازتاب آموزه های خود از سنت شفاهی و هنرشعرورزی استفاده می کردند تا برای مخاطبینشان قابل فهم تر باشد و بهتر تحت تاثیر قرار گیرند.این مبلغان به شهرهای گوناگون سفر می کردند و با زبانهای مختلفی آشنا بودند لذا سرودهای خود را به زبان هر منطقه ای که می رفتند ترجمه ویا گاه به همان زبان سرایش می کردند.ما دراین مقاله برآن هستیم تا با بررسی یکی از همین سروده ها با نام هویدگمان که قطعه های پارتی و سغدی آن در دسترس است اساس نظم را در این دو زبان مورد بررسی قرار دهیم.لذا در این مقاله ابتدا به معرفی این قطعه خواهیم پرداخت آنگاه این سروده را از نظر بلاغی و نظام شعری که عبارتند است وزن ،قافیه و صنایع ادبی مورد بررسی قرار خواهیم دادتابر خوانندگان و علاقه مندان به این پژوهش این قواعد روشن شود.لازم به تذکر است هرجا در این مقاله صحبت از هویدگمان به میان می آید منظور نویسنده شامل قطعه پارتی و سغدی می شود.
باورهای مهرپرستی در آخرالزمان زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ جهان در اساطیر ایرانی سه مرحله اصلی دارد که عبارتند از بندهشن، گمیزشن، وزارشن. بندهشن مرحله آغاز آفرینش است که هنوز دو اصل خیر و شر جدا از هم هستند، گمیزشن مرحله اختلاط و ستیز این دو اصل است، و وزارشن مرحله جدایی این دو اصل از هم با شکست کامل نیروهای شر. از آنجا که این سه بخش سه مرحله اصلی از یک روند هستند و کاملاً به هم مربوط و پیوسته اند، رویدادهای اصلی هیچ یک از این سه را نمی توان و نباید بدون توجه به دو مرحله دیگر مطالعه و بررسی کرد؛ این امر در خصوص مرحله اول و سوم بیشتر صدق می کند. فرشگرد دربردارنده وقایعی است که در مرحله وزارشن روی خواهند داد. در این مقاله فرشگرد را با توجه به رویدادهای مربوط به بندهشن مذکور در برخی متون پهلوی بررسی کرده ایم، شواهدی از مهرپرستی رومی را از نظر گذرانده ایم، و در پایان به این نتیجه رسیده ایم که آخرالزمان زردشتی بر اساس باورهای مهرپرستی ایرانی تعریف شده است. مهرپرستی دین ایرانیان پیش از دین آوری زردشت بوده، و بسیاری از آموزه ها و باورهای این کیش در اوستا و متون پهلوی و همچنین در مهرپرستی رومی باقی ماند. برای گردآوری اطلاعات در این پژوهش از روش کتابخانه ای بهره برده شده است، و از شیوه تطبیقی تحلیلی برای تحلیل اطلاعات.
ساختار صوری دساتیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بخش نخست این مقاله، تلاش شده تا نشان داده شود در تنظیم و نحوه بیان مطالب دساتیر، شیوه ای خاص برگزیده شده است. بر اساس این شیوه، در ابتدای هر یک از شانزده بخش مختلف دساتیر دو بند یکسان آمده که باید آنها را متأثر از آموزه های قرآنی دانست. اما شاخصه و معیار هر نامه، بند سوم آن است که با بند سوم نامه های پیش و پس از خود تفاوت دارد. تکرار این بند که مضمون خاصی را به مطالب پیشین نمی افزاید، سبب می شود تا بخش های مختلف هر نامه، از یکدیگر جدا شده و موضوعات گوناگون دسته بندی شوند. در بخش دوم مقاله، با توجه به صورت و ساختار کلی نامه های دساتیر، روشن می شود که نامه مه آباد نه تنها بلندترین نامه دساتیر به لحاظ تعداد بند است، بلکه مهم ترین و اصلی ترین آنها نیز هست. علاوه بر این، ارجاعات مکرر و دلایل متنی نیز نشان می دهند که دیگر نامه های دساتیر را باید در حکم مؤید های نامه مه آباد به حساب آورد. در ادامه، نشان داده می شود که ساختار نامه های گلشاه، سیامک، هوشنگ، تهمورس، فریدون، منوچهر و کیخسرو شباهت های قابل توجهی با یکدیگر دارند و می توان داوری ای که آنها را ذیل یک دوره تاریخی کوچک دساتیری (کهین چرخ) به حساب می آورد، مورد پذیرش قرار داد. در پایان، با مقایسه نامه ساسان نخست با دیگر نامه های دساتیر، ناهماهنگی آن در قیاس با دیگر بخش ها مورد تأیید قرار می گیرد و به این فرضیه اشاره می شود که شاید مطالب آن از جای دیگری به اینجا آورده شده باشند.
کیومرث و دیو اَرزور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی از نوشته های فارسی میانه به داستانی درباره کیومرث اشاره شده است که هم در متون کهن تر مانند متون اوستایی نشانی از آن نیست و هم در حماسه نامه های فارسی و عربی اثر آن را به سختی می توان پی گرفت. این داستان به کشته شدن دیوی به نام ارزور به دست کیومرث اشاره می کند که جزو مهم ترین کارهای کیومرث در روز خرداد و ماه فروردین (ششم فروردین) برشمرده می شود. همچنین در اوستا ارزور نام کوهی است که محل گردهم آیی دیوان است و در نوشته های پهلوی مانند بندهش، شایست نشایست و روایت پهلوی هم از آن به عنوان درِ دوزخ و گذرگاه اهریمن و دیوان یاد شده است. در این مقاله تلاش می شود با جستجوی نام ارزور در متون اوستایی و سپس فارسی میانه و بعد از آن در داستان کیومرث و نبردهای او با اهریمن و دیوان در شاهنامه و آثارالباقیه ارتباط بین کوه ارزور، درِ دوزخ و دیو ارزور توضیح داده شود و تا حد ممکن جزئیات داستان کیومرث و دیو ارزور در متون پهلوی و فارسی روشن و نکات مبهم آن در روایت شاهنامه بازسازی و شرح داده شود. به نظر نگارنده داستان شاهنامه را با توجه به منابع پهلوی و روایت ابوریحان بیرونی چنین می توان بازسازی کرد: کیومرث، دیو خرزور/ ارزور پسر اهریمن را می کشد؛ پس از آن اهریمن، خرزوران (= پسر خرزور) را به جنگ با کیومرث می فرستد و سیامک در این مبارزه کشته می شود. در نهایت هوشنگ پسر سیامک انتقام پدر را از خرزوران می گیرد و او را می کشد.
جُستاری بر چرایی عدم ذکر نام «آرش کمانگیر» در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه «آرش کمانگیر» یکی از حماسه های زیبا و پر تکرار پارسی است که ریشه در اسطوره های پیش از زرتشت دارد. شخصیت آرش کمانگیر تا پیش از حضور برجسته شخصیت «رستم» در شاهنامه، در کتاب های حماسی منثور و منظوم پارسی نقش پررنگی دارد. این پژوهش با رویکرد کتابخانه ای به بررسی و تحلیل اسطوره آرش کمانگیر می پردازد و آن را بازمانده اسطوره «ایزد خورشید، باروری و باد» می پندارد و بر آن است که شخصیت «رستم» دگردیس شده داستان حماسی آرش است و نیز به این دلیل داستان حماسی آرش در شاهنامه ذکر نشده است. زیرا کارکرد نقش«رستم» آمیخته ای از نقش«آرش، زو، منوچهر» است. او همچون آرش ایران را از خشکسالی(افراسیاب) نجات می دهد، همچون معنی نام«زو و منوچهر» یاریگر ایرانیان است و همچون منوچهر و آرش کهن سال و میرا است. معنی نام اسب رستم «رخش» و معنی نام«سهراب» یادآور پرتو نور خورشیدند. معنی نام «رودابه و رستم» و کارکرد شخصیت«زو» در ایجاد نهرها و آبادانی از دیگر نشانه های استحاله شخصیت های داستان آرش به شخصیت رستم است
بررسی نقش مایه های جانوری و گیاهی موجود بر سکه های پادشاهان نخستین ساسانی (از اردشیر اول تا هرمزد دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش مایه ها ی حک شده بر سکه های ساسانی حاوی مضامینی هستند که بیانگر فرهنگ، هنر و باورهای رایج درآن دوره است. این نقش مایه ها که نمادهای ایزدان باستانی ایران یا برآمده از باور های اساطیری- دینی و هنری آن دوره هستند، به دنبال یک رخ داد سیاسی، به صورت کاملا" نمادین، بر تاج های پادشاهان ساسانی ظاهر شده اند. هدف از این پژوهش بررسی نقوش جانوری و گیاهی بر سکه های نخستین پادشاهان ساسانی و مطالعه و تفسیر نمادین این نقوش است.برخی از پرسش های مرتبط با این پژوهش به شرح ذیل است: تصویرپردازی های اساطیری گیاهی و حیوانی در سکه های نخستین شاهان ساسانی چه جایگاهی در باورهای دینی این دوره داشته اند و ارتباط نمادین این نقوش با ایزدان باستانی چیست؟ با بررسی این نقوش می توان نتیجه گرفت که تحولاتی که در تصویر پردازی سکه های ساسانی به وجود آمده اند ناشی از رویدادهای سیاسی-تاریخی آن دوره اند. تصویرپردازی های حیوانی نیز که در واقع مظاهری از ایزدان زرتشتی چون ورثرغنه، آناهیتا و ... بودند، از زمان بهرام دوم به بعد بر تاج های شاهان ساسانی نمایان و به یکی از خط مشی های اصلی هنر ساسانی تبدیل شدند. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شده است.
بررسی تاریخی زبان و ترجمه در تئاترهای مشهد: از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
169 - 204
حوزههای تخصصی:
اجراهای نمایشی از قبیل مرثیه خوانی، تعزیه یا روحوضی همیشه بخشی از جامعه ایران بوده است و پیشینه ای طولانی دارد؛ امّا تئاتر به مثابه پدیده ای فرهنگی و مدرن از اواخر دوره قاجار به جامعه ایران معرّفی شد. محتوای نمایش، نحوه اجرا یا بازیگری و زبانِ انتقالِ مفاهیم سه عنصر مهم در تئاتر هستند. مطالعات تاریخی و مطالعات ترجمه تاکنون به جنبه های مختلف ترجمه تئاتر پرداخته اند؛ امّا به نقش زبان و ترجمه در تئاتر در مشهد به ویژه از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی توجّهی نشده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که زبان و ترجمه به مثابه دو عنصر اصلی تئاتر در مشهد طی حدود 80 سال از اوّلین اجراها در اواخر دوره قاجار تا انقلاب اسلامی چه تحوّلاتی را پشت سر گذاشته است و بیشتر تئاترهای مشهد با چه زبانی ارائه شده اند و ترجمه چه نقش و جایگاهی داشته است؟ ابتدا با روش کتابخانه ای، منابع اوّلیه، از جمله تمام روزنامه های مشهد از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی، نظیر آفتاب شرق، آزادی، بهار، چمن، خراسان، صدای خراسان، نوای خراسان و غیره، مورد بررسی قرار گرفت و همه مطالب مربوط به تئاتر استخراج شد. سپس از پژوهش ها و منابع ثانویه بهره گرفته شد و نتایج مربوط به زبان و ترجمه به شکلی توصیفی‑ تحلیلی ارائه گردید. نتایج پژوهش تأکید بر آن دارد که اوّلین تئاترهای مشهد به زبان ترکی اجرا شدند. سپس ترجمه ترکی به فارسی جای آن را گرفت. در دوره پهلوی اوّل، ترجمه آثار روسی در ایران رونق داشت و پس از شهریور 1320، ترجمه آثار شاخص ترکی، انگلیسی و فرانسه نیز به این جریان اضافه شد. در اواسط دوره پهلوی، شیوه تلخیص جای ترجمه را گرفت و سطح ترجمه در تماشاخانه های مشهد تنزل پیدا کرد. در دهه 1340، با ظهور گروه های تئاتری جدید در مشهد، زبان فارسی زبان غالب این هنر در مشهد شد.
معرفی نسخه خطی خرده اوستای کتابخانه هرندی-کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دستنویس های ارزشمندی که در کتابخانه هرندی کرمان وابسته به کتابخانه آستان قدس رضوی، نگهداری می شود نسخه خرده اوستا با 102 برگ، به شماره 36 است که به دست ملامرزبان پسر ظهراب پسر گشتاسب پسر بهمن پسر فرامرز پسر اسفندیار پسر رستم پسر اردشیر پسر کریم داد سیستانی، در سال 1227 یزدگردی برابر با سال 1273قمری، به الفبای فارسی نوشته شده و فاقد ترجمه است. در برگ های پایانی کتاب فرجامه ای به خط فارسی از نویسنده آمده است. کاتب مردی شناخته شده در کرمان و از خاندان منجمان سرشناس دوره قاجار است. خرده اوستا مجموعه ای از ادعیه و نیایش های کوتاهی است که مؤمنان بهدین آن را همه روزه در اوقاتی خاص تلاوت می کنند. این نسخه شامل متونی همچون اردیبهشت یشت، ورهرام یشت، آتش نیایش، آفرینگان گهنبار و پتت است. اهمیت این نسخه در آن است که شاید از جمله قدیمی ترین متون اوستایی است که به خط فارسی نگاشته شده و نیز کاتب با معرفی هشت نسل از نیاکانش، روشن می کند از نسل زرتشتیان سیستان بوده که بعدها به کرمان مهاجرت کردند. این مقاله در پی معرفی و شناسایی این نسخه و خاندان کاتب برآمده است.
زبان و شاخصه های شعر جنگ در فارسی و انگلیسی: بررسی ناتورالیسم و مؤلفه های آن در اشعارِ منتخب قیصر امین پور و ویلفرد اوون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
97 - 129
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگان مکتب ناتورالیسم با بهره گیری از ابزار مختلف و مؤلفه های گوناگون توانسته اند به بازتاب حوادث و رویدادهای زندگانی به شیوه ای دقیق و توصیفی در شعر و رُمان بپردازند. مهم ترین موضوعات مطرح در این مکتب عبارت اند از: جنگ، فقر، فحشا، خونریزی و کشتار. پژوهش حاضر با بهره گیری از شاخصه ها، ابزار و لوازم این مکتب که به نظر می آید در شعر مقاومت و جنگ به شکل چشمگیری دیده می شود، به بررسی تطبیقی اشعار منتخب قیصر امین پور و ویلفرد اوون پرداخته است تا تحلیلی شکلی و محتوایی از آنها به دست آورد. برای این منظور، قطعه شعر « شعری برای جنگ » از سروده های سال های 1357 تا 1363 قیصر امین پور و شعر « چه شیرین است » اثر ویلفرد اوون، شاعر انگلیسی، از دفتر شعرها (1920) برگزیده و انتخاب شده اند. مؤلفه های مورد بررسی در این پژوهش عبارت اند از: توصیف جزء به جزء و دقیق؛ کاربرد زبان محاوره ای و بی پیرایه؛ خشونت زبانی و تنافر آوایی و به کارگیری زبانی تُند، سریع و خشن؛ و توصیف فجایع، زشتی ها، اضطراب ها و وحشت جنگ. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شعر جنگ در انگلستان و مغرب زمین در بحبوحه جنگ جهانی اوّل، عمدتاً، شعری ضد جنگ است، هرچند شعرهای حماسی و شورانگیز در ابتدای سال های جنگ توسّط شاعرانی مانند رابرت بروک و زیگفرید ساسون سروده شد، در ایران امّا به جنگ از منظر حماسه و عرفان نگریسته شده است؛ هرچند علی رغم چنین رویکردهایی، تصویر جنگ دردآلود و سرشار از صحنه هایی ناتورالیستی و خشن و بی پیرایه و در مواقعی ضد جنگ است.
یک روایت شرقی مصور از نبردهای خشایارشا در اروپا؛ داده های یک کاخ اشکانی و جایگزینی متفاوت برای گزارش های یک جانبه یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نبردهای خشایارشا یکم با یونانیان اروپایی، در کنار نبردهای تروآ و ماراتون، از پرآوازه ترین رخدادهای نظامی تاریخ جهان است. شرح این لشگرکشی بزرگ پارسی به جهان یونانی تنها در نوشته های یونانی و در نتیجه از نقطه نظر آنان برجای مانده و دیدگاه شرقی درباره آن چه در این رخداد گذشته است، در اختیار پژوهشگران امروزین نیست. برپایه گزارش هرودوت و به پیروی از آن، دیودور در کتاب یازدهم خویش از مجموعه کتابخانه تاریخی، سپاه جهان شاهی پارس پس از شماری پیروزی، سرانجام در نبرد سالامیس شکست خورد و با ترک خودخواسته شهر فتح شده آتن و بازگشت خشایارشا به آسیا و در ادامه، پیروزی های اولیه مردونیه و در نهایت ناکامی او، مرزهای نظامی این جهان شاهی به حدودساتراپی های اروپایی پیشین خود بازگشت. مقاله به تحلیل یک گزارش دیگر می پردازد که درباره روایتی مصور در یک کاخ اشکانی است و پیرو آن، خشایارشا خود را پیروز نهایی خوانده است. مقاله به این نتیجه رسیده است که اولا خاطرات مرتبط با وقایع روزگار هخامنشی در تاریخ نگاری عصر اشکانی بر جای مانده بود و دوم این که برمبنای دیدگاه شرقی، روایات یونانی مرتبط با موضوع لشگرکشی خشایارشا در اروپا، قابلیت نقد جدی دارند. مقاله بیان می کند که نیروهای خشایارشا و مردونیه از قوای یونانی شکست نخوردند، بلکه به علت خسارات برآمده از دو توفان، توان نظامی شان آسیب دید. همچنین نبرد پلاته نیز آن گونه که هرودوت و دیودور از نقش یونانیان در نتیجه آن یاد کرده اند، صورت نگرفته است. در اثر همین عملیات نظامی خشایارشا، بنیاد شمال و مرکز یونان رو به سستی نهاد .