فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر از منظری تاریخی و رده شناختی به بررسی اصطلاحات خویشاوندی در زبان فارسی می پردازد و نشان می دهد که اولا، نظام اصطلاحات خویشاوندی در زبان فارسی با همگانیهای گرینبرگی مطابقت دارد و دوم از دیدگاهی تاریخی اصطلاحات مربوط به یک خانواده هسته ای شامل پدر، مادر، خواهر، برادر، دختر، پسر، زن و شوهر از دوره باستان به امروز رسیده اند. اما اصطلاحات مربوط به عمه، عمو، خاله، دایی از عربی و ترکی وامگیری شده اند. ورود این واژه ها که تمایز جنس و نسل را بیان می کنند با حذف مقوله جنس در دوره میانه بی ارتباط نیست. حذف تصریف جنس که در دوره باستان موجود بوده است، باعث می شود در دوره میانه با ابزارهای دیگری مقوله جنس در اصطلاحات خویشاوندی (که از مقوله اسم اند) نشان داده شود. این اصطلاحات هر چه که بوده اند به فارسی امروز نرسیده اند. اما ورود معادلهای عربی و ترکی به فارسی و کاربرد گسترده آنها نشان می دهد تمایز جنس در اصطلاحات خویشاوندی برای فارسی زبانها ضروری بوده است.
واژگانی شدگی، چارچوبی برای تبیین فعلِ غیر ساده حرکتی در زبان فارسی/ندا ازکیا/فرهاد ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به وجود مفهوم حرکت در همه زبان های دنیا، برخی از زبان شناسان ازجمله لئونارد تالمی تلاش کرده اند نشان دهند این مفهوم به شکل های مختلف در زبان های مختلف رمز گذاری می شود. بر همین اساس، کوشیده اند زبان ها را به رده های مختلف تقسیم بندی کنند. به این ترتیب، خودِ مفهوم حرکت به دو صورت فعل ساده و فعل غیرساده تجلی می یابد. با توجه به بحث برانگیزبودن مقوله فعل، به ویژه فعل غیر ساده، در زبان فارسی، در مقاله حاضر تلاش شده است تا توصیفی از فعل های حرکتی غیرساده در چارچوب الگوهای واژگانی شدگی ارائه شود و از منظری معنایی و شناختی تبیین گردد. بر این اساس، مشخص شد برروی پیوستاری از نهایت واژگانی شدگی تا نهایت قمر محوری، برخی از فعل های غیر ساده مانند فعل های ساده در قطب واژگانی شدگی جای می گیرند و بقیه آنها براساس میزان زایایی و رفتار نحوی شان، برروی این پیوستار پراکنده می شوند.
قالب های معنایی «خوردن» ازمنظرِ معناشناسیِ قالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسیِ فعل خوردن ازمنظرِ معناشناسیِ قالبی پرداخته شده است. در این پژوهش که پژوهشی توصیفی است، ابتدا با استفاده از چند منبع، افعال هم معنا با خوردن استخراج شد و تفاوت های آنها مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از منابع متعددی، مانند پیکره همشهری، کتاب های الکترونیکی، وبلاگ ها و منابع قابل جستجو با رایانه و جملات ثبت شده توسط دانشجویان از محاوره های روزانه، رخدادهای مختلفِ خوردن استخراج شد و ازمنظرِ معناشناسیِ قالبی مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش به دنبالِ پاسخ گویی به سؤالات زیر بودیم: چه تفاوتی بین فعل های مختلفی که به انواع مختلف خوردن اشاره می کنند وجود دارد؟ قالب های معناییِ مختلفِ فعلِ خوردن چیست؟ آیا این قالب ها برای تبیینِ معناییِ باهم آیی های شامل این فعل قابل استفاده اند؟ نتایج نشان داد تفاوت های نحوی، معنایی و کاربردشناختی، افعال هم معنا با خوردن را از هم متمایز می کند. واکاویِ رخدادهای فعل خوردن به یافتن 26 قالب معنایی برای این فعل منجر شد که برخی قابل دسته بندی و قرار گرفتن زیر چتر قالب هایی کلی تر مانند قالب های هماهنگی و همزمانی، درتماس قرارگرفتن و نابودی بودند. با استفاده از قالب های معناییِ یافته شده و برخی از ویژگی های معنایی این قالب ها، چگونگیِ شکل گیریِ برخی از باهم آیی های شاملِ خوردن تبیین شد.
ادله ادبی دلالت فراسیاقی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از آیات قرآن کریم افزون بر معنایی که در ضمن فضای سیاقی و بافت زبانی افاده می کنند، قابلیت دلالت بر معانی دیگر، با چشم پوشی از سیاق متنی را نیز دارا هستند که از این معانی، در این پژوهش به مدلول فراسیاقی یاد می شود. کشف چنین دلالت هایی در کنار پایبندی به اصول و ضوابط تفسیری، در سایه جداسازی و تقطیع گزاره های قرآنی و یا فرانگری از تنگناهای سیاق متنی آیات، امکان پذیر است. شیوه بیانی بی بدیل، قرآن به دلیل برخورداری از شاخصه ها و مؤلفه هایی چون ذووجوه بودن، جامعیت دلالی در قالب ساختارهای موجز، قابلیت چند معنایی و تکرار گزاره های یکسان در مجموعه ها و سیاق های معنایی متفاوت، که جملگی برخاسته از ماهیت زبانی و ساختار خاص ادبی آیات قرآن کریم است، اعتبارمندی استنباط های فراسیاقی را فراهم می آورد. در این پژوهش، کوشش بر آن است تا با رویکردی توصیفی تحلیلی، بر پایه ویژگی های زبان شناختی و ادبی آیات قرآن، با تکیه بر منابع اصیل علوم قرآن و مصادر ادبی، ضمن ارائه نمونه ها و شواهدی عینی از آیات قرآن به اعتبارسنجی این رویکرد معناشناختی، در تبیین آیات پرداخته شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در روایات تفسیری اهل بیت(ع) نیز، مدلول فرا سیاقی قرآن، معتبر شناخته شده است.
بررسی کنش گفتاری «استدلال» در زبان تبلیغات مجلات انگلیسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت تبلیغات در به تصویر کشیدن زبان تفکرات غالب جامعه، پژوهش حاضر درصدد است تا به بررسی موشکافانة کنش گفتاری «استدلال» در زبان تبلیغات فارسی و انگلیسی مجلات بپردازد. بدین منظور، صد تبلیغ از مجلات انگلیسی و فارسی (پنجاه تبلیغ از مجلات فارسی و پنجاه تبلیغ از مجلات انگلیسی) که در ده سال اخیر به چاپ رسیده اند، مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از آن که تبلیغ های ذکرشده به صورت تصادفی انتخاب و گردآوری شدند، از مدل تولمن (1958) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج آماری آزمون «کای دو» روی عناصر مختلف کنش گفتاری استدلال، تفاوت های معناداری میان تبلیغات فارسی و انگلیسی نشان داد. یافته های این پژوهش نشان داد استدلال های تبلیغات فارسی بر پایة «ادعا» استوار است؛ حال آن که تبلیغات انگلیسی بیشتر از «داده» استفاده می کنند. در پایان، دلایل فرهنگی که به نظر می رسد منجر به این تفاوت شده است، مورد بحث قرار گرفتند.
بررسی رده شناختی افعال کمکی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار به بررسی کاربرد افعال کمکی فارسی در مقایسه با برخی از زبان های اروپایی می پردازد و موضوع آن محدود به مقوله هایی نظیر نمود استمراری و کامل ، زمان آینده و ساخت مجهول است. ابتدا به بررسی چگونگی استفاده از افعال کمکی در زبان فارسی می پردازیم و سپس با مقایسه این زبان با دیگر زبان هایی که از این روش برای رمزگذاری این مقولات بهره می برند، می کوشیم تا به تفاوت ها و شباهت ها در کاربرد این گونه افعال اشاره نماییم. بدین منظور داده های زبان فارسی را از گفتار روزمره، رسانه ها و کتب و داده های زبان های دیگر را از کتب دستور و منابع اینترنتی جمع آوری نموده و در چارچوب رده شناسی مورد تحلیل قرار داده ایم. مطالعة زبان های مختلف نشان می دهد که کاربرد هریک از این افعال کمکی امری تصادفی نبوده، بلکه دارای مراحل تکامل تاریخی و دستوری متفاوت بوده است. زبان فارسی به طور کلی گرایش به کاربرد فعل «بودن» برای نمود کامل و فعل «داشتن» برای استمرار دارد و از لحاظ کاربرد فعل کمکی در نمود کامل شباهت بیشتری به زبان های ژرمنی دارد. از سوی دیگر زبان فارسی تمایل به استفاده از افعالی برای زمان آینده دارد که مفهوم خواستن و اراده را در بر دارند. نهایتاً در این نوشتار با مقایسة بین زبانی افعال کمکی بر اساس بسامد کاربرد آن ها، سلسله مراتب نشانداری آن ها را در هر مورد معرفی نموده و وضعیت زبان فارسی را نسبت به این سلسله مراتب ها مشخص می نماییم.
بررسی نقش گرایانه و انتقادی گفتمان آموزشی دانشجویان و اساتید در محیط اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به طور کلی به برررسی نحوه ابراز زبان شناختی اساتید و دانشجویان ایرانی مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته زبان انگلیسی و به طور اخص به نحوه ایجاد و تداوم جایگاه و قدرت اجتماعی دربین آنان باتوجه به عوامل اجتماعی و فرهنگی می پردازد. برای انجام این مطالعه 84 متن رایانامه که اساتید و دانشجویان در سال تحصیلی 92-93 تبادل کرده اند از طریق گرامر نقش گرایانه هلیدی و اجزای تحلیل انتقادی گفتمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد اگرچه دو گروه مذکور از رایانامه به طرق متفاوتی برای ایجاد و تداوم ارتباطات اجتماعی خود بهره می برند اما هر دو برای انتقال معانی مورد نظر خود عمدتا متکی به فرآیندهای مادی و ذهنی هستند. آنان همچنین گفتمان و اعمال از قبل تعریف شده توسط عوامل اجتماعی – فرهنگی و مذهبی که در کلاسهای سنتی به کار می برند را به محیط اینترنت نیز انتقال می دهند(برنستین, 1971) و از این طریق جایگاه و قدرت اجتماعی خود را شکل می دهند. یافته های این مقاله می تواند به روشن شدن نقش عوامل اجتماعی – فرهنگی و دیگر عوامل موثر در فرآیند ارتباط رایانه ای منجر شود. دیدگاه انتقادی این مطالعه میتواند تاثیر عمیقی بر روی دانشجویان و اساتید آنها در رابطه با تعامل در محیط اینترنت داشته باشد و به اساتید راههای مشخصی برای شناخت و ارزش نهادن به زبان استفاده شده توسط دانشجویان ارائه دهد.
بررسی ارجاع گفتمانی در زبان فارسی بر اساس سلسه مراتب کهنگیِ گاندل، هدبرگ و زاخارسکی
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اصلی در تحلیل گفتمان ساخت اطلاعی است. تأثیر ساخت اطلاعی را در صورت نحوی، واج شناختی و ساخت واژی جمله می توان دید. در حوزه تأثیر ساخت اطلاعی بر صورت ساخت واژی جمله، مبحثی تحت عنوان ارجاع گفتمانی وجود دارد. در این مقاله، ارجاع گفتمانی در رمان «مدیر مدرسه» و کتاب «زبان و تفکر»، بر اساس سلسله مراتب کهنگی گاندل، هدبرگ و زاخارسکی (Gundel, Hedberg and Zacharski, 1993) که یک مدل شناختی است، بررسی شده است. در این سلسله مراتب شش وضعیت شناختی تعریف شده و ایده اصلی این است که انتخاب صورت لفظ ارجاعی بستگی به وضعیت شناختی مرجع در ذهن شنونده (خواننده) دارد. در مقالة حاضر، 12 صورت ارجاعی مختلف انتخاب شده است و بر اساس مثال های گردآوری شده، وضعیت های شناختی هر صورت ارجاعی در قالب یک جدول ارائه می شود. درنهایت، بر اساس ارقام به دست آمده، نتیجه گیری و مشخص می شود که پیش بینی های سلسله مراتب کهنگی تا چه حد با داده های زبان فارسی سازگار است.
تعیین رده گویش کردی ایلام براساس اندازه گیری VOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان سرنخ های مشخصه آوایی واکداری زمان شروع واک (VOT ) یکی از مهمترین سرنخ ها به شمار می آید. VOT اصطلاحی است که توسط آبرامسون و لیسکر در سال 1964 ابداع شد و به فاصله زمانی میان انفجار رهش همخوان انسدادی و شروع امواج شبه منظم نشان دهنده تکانه های حنجره گفته می شود و واحد اندازه گیری آن میلی ثانیه است. در این مطالعه، VOT در تمایز واکداری انفجاری های دهانی گویش کردی ایلام در دو جایگاه آغازین و میان واکه ای به کمک آزمون تولیدی که روی کلمات تولیدشده 5 گویشور زن و 5 گویشور مرد از گویش مذکور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمون ها نشان داد که VOT یک سرنخ قوی برای تمایز واکداری به شمار می رود و به طور خاص این یافته ها حاکی از آن بودند که گویش کردی ایلام در رده زبان هایی قرار دارد که برای تمایز واکداری از مقوله های غیر مجاور ]واکدار [ و ]بیواک دمیده[ استفاده می کنند و به دلیل حفظ پدیده دمش در دو جایگاه آغازین و میان واکه ای، مشخص شد که در این گویش اصل یکپارچگی بر اصل کم کوشی ترجیح داده می شود..
تحول معنایی وامواژه های عربی در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول معنایی یکی از تغییرات زبانی است که در سطح واژه ها رخ می دهد و منظور از آن، حفظ شکل ظاهری واژه و تغییر معنای نخستین و پذیرش معنایی تازه است. وام واژه ها یکی از زمینه های به وجود آمدن تحول معنایی هستند. در این مقاله، به تحول معنایی برخی از وام واژه های عربی کتاب کلیله و دمنة فارسی می پردازیم. ابتدا عوامل و نحوة تحول معنایی را از نظر زبان شناسان مطرح می کنیم و سپس وام واژه های تحول معنایی یافتة کتاب کلیله و دمنه را براساس این اصول مورد بررسی قرار می دهیم. در این بررسی که مطالعه ای طولی است، تحول معنایی وام واژه های عربی را در زبان فارسی قرن ششم هجری نسبت به قرون پیشین مقایسه کردیم. برای این کار، چهار لغت نامة عربی در قرن های دوم، سوم و پنجم را انتخاب و معنی آن ها را با لغت نامة دهخدا در زبان فارسی مقایسه کردیم. هدف این پژوهش بررسی جایگاه وام واژه ها در ادبیات تطبیقی و اهمیت بررسی آن ها در متون ادبی فارسی است. پس از بررسی چرایی تحول معنایی وام واژه ها، چرایی اهمیت آن ها در ادبیات تطبیقی را مشخص کردیم.
پیرامون واج شناسی فعل در کردی: نگاه بهینگی به تنوع گویشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنا بر اصل غنای واژگانی در نظریة بهینگی، محدودیتی بر درون داد وجود ندارد و تنوع زبانی در این نظریه به شکل تفاوت در ترتیب بین محدودیت ها تعریف می شود. این مقاله می کوشد با در نظر داشتن این فرضیه که صورت فعلی گویش سورانی در گذر زمان دچار تغییرات کمتری نسبت به صورت های فعلی گویش های اردلانی و کلهری شده است، آن را به عنوان صورت اولیه در نظر گرفته و در چارچوب نظریة بهینگی، نمونه ای از تنوع بین این سه گویش را به شکل تفاوت در ترتیب محدودیت ها نشان دهد. بدین منظور، پس از مصاحبه با ده گویشور سورانی، ده گویشور اردلانی و ده گویشور کلهری و به دست آوردن پیکرة صوتی، گونة سورانی به عنوان درون داد برای تابلوهای محدودیتی مختلف در نظر گرفته شد و با توجه به ترتیبی که از محدودیت های گویش های اردلانی و کلهری به دست آمد، دلیل تنوع موجود مشخص شد. دلیل این تنوع، ترتیب تسلط محدودیت های نشانداری بیشتر در کلهری و سپس در اردلانی نسبت به سورانی است.
نشانه- معناشناسی هستیمحور: از برهمکنشی تا استعلا براساس گفتمان رومیان و چینیان مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، کارکردهای نشانه- معناشناختی «رنگ» و «نور» را در داستان «مری کردن چینیان و رومیان در علم نقاشی و صورتگری»[1]، از دفتر اوّل مثنوی، بررسی کردیم. در این گفتمان، مولانا با معرفی نگاه پدیدارشناختی خود، چگونگی تجلی وجه دموکراتیک عرفان شرق را نشان داده است. پرسش اصلی مقاله این است که چگونه و براساس کدام شرایط و کارکردهای گفتمانی و فرهنگی، گذر از فضای فیزیکی- کنشی به فضای نمادین و استعلایی فراهم می شود. هدف از پژوهش، مطالعه ویژگی های تعاملی و برهم کنشی رنگ و نور و نشان دادن جایگاه سمیوسفرهای فرهنگی در گفتمان مولانا است. فرض ما این است که حضور هستی محور و پدیدارشناختی نور، فضای گفتمانی رنگ را از انحطاط هستی محور نجات و آن را در وضعیت استعلایی قرار می دهد؛ بنابراین، نور و رنگ در یک فضای بی رنگی سبب استعلای معنا می شوند. در چنین فضایی، ما با دیگری و هستی حضور یکی می شویم و همه چیز به محتوایی از موسیقی زیبایی شناختی روح جهان تبدیل می شود.
عبور از مربع معنایی گریماس و صعود با نردبان معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد گروهی از پژوهشگران، مربع معنایی گریماس در برخی از متون ساختاری مکانیکی و منجمد دارد و به خوبی نمایانگر معانی موجود در یک گفتمان نمی باشد؛ بنابراین مربع تنشی را که کاربردی پویا و سیّال دارد، برای این امر مناسب می دانند. این در حالی است که می توان به مدد «مربع های معنایی متوالی»، معانی موجود در ژرف ساخت یک روایت را به گونه ای سیّال و متحرک به تصویر کشید و یا به عبارتی دیگر می توان مراحل تولید معانی موجود در یک روایت را از معنای اولیه تا معنای نهایی آن به نمایش درآورد. در همین راستا، ما در این پژوهش با پیشنهاد الگوی جدید «نردبان معنایی»، به تجزیه و تحلیل چند روایت در ژانر غنایی پرداخته ایم تا ضمن کشف معانی درونی و ژرف ساختی آن ها، به اثبات ویژگی دینامیکی معنا در مربع معنایی نیز بپردازیم. پس از تجزیه و تحلیل مشخص شد که فرایند نردبان معنایی به مدد مربع های معنایی متوالی، نمایانگر جابجایی و سیّالیت معانی یک روایت است و مربع ها کاربردی مکانیکی و منجمد ندارند و فرآیند نردبان معنایی در تمامی روایت ها قابل تطبیق و اجرا است.
اصطلاحی شدن در زبان فارسی در قالب برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحوة شکل گیری اصطلاحات در زبان، یکی از مواردی است که در تحلیل های نحوی می توان به آن استناد نمود. از جملة این موارد می توان به ردفورد (1997 & 2014) اشاره کرد که وی با اشاره به نحوة شکل گیری اصطلاحات در زبان انگلیسی، فرض فاعل درون گروه فعلی را در قالب برنامة کمینه گرا تبیین نموده است. این پژوهش که به تحلیل اصطلاحات زبان فارسی اختصاص یافته است، نشان می دهد که اصطلاحی شدن در زبان فارسی فرضیة فاعل درون گروه فعلی را تقویت می کند. این پژوهش همچنین نشان می دهد که روند شکل گیری ساختار گروه بیشینه در زبان فارسی منطبق بر قاعدة ادغام در برنامة کمینه گرا و از پایین به بالا می باشد.
این پژوهش همچنین نشان می دهد که اصطلاحی شدن در زبان فارسی در سطوح فعل تیره، گروه زمان و ساختارهای متنی شکل می گیرد. علاوه بر این، تحلیل ارائه شده در این جستار نشان می دهد که اصطلاحی شدن در سطوح متعدد، قبل و بعد از انجام فرآیندهایی نظیر قلب نحوی و مبتدا سازی صورت می گیرد.