مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
فعل حرکتی
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، «مجاز» بهعنوان مهمترین منبع غنی سازی قاموس واژگان زبان، توجه زبان شناسان روس را به خود جلب کرده است. زبان های روسی و فارسی تصاویر کم و بیش متفاوتی از حرکت را به دست می دهند، در عین حال وجوه مشترکی دارند که با توجه به تعلق آنان به دو خانواده زبانی مختلف، جالب به نظر می رسد. کارکرد فعل حرکتی در گروه واژه های پایدار فعلی- اسمی به علت کارایی گسترده در همهً سبک های زبان قابل بررسی است. از میان دستورنویسان فارسی، خسرو فرشیدورد این دسته از ترکیب واژه ها را تحت عنوان «افعال مرکب»، «ترکیبات فعلی» یا «گروه های فعلی ترجمه ای» بررسی کرده است. تکیـهً اصلی مقالهً حاضر، بررسی مقایسه ای نقش فعل حرکتی udmu-xodumb در معنای مجازی و در قالب ترکیب واژه های پایدار است.
واژگانی شدگی، چارچوبی برای تبیین فعلِ غیر ساده حرکتی در زبان فارسی/ندا ازکیا/فرهاد ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به وجود مفهوم حرکت در همه زبان های دنیا، برخی از زبان شناسان ازجمله لئونارد تالمی تلاش کرده اند نشان دهند این مفهوم به شکل های مختلف در زبان های مختلف رمز گذاری می شود. بر همین اساس، کوشیده اند زبان ها را به رده های مختلف تقسیم بندی کنند. به این ترتیب، خودِ مفهوم حرکت به دو صورت فعل ساده و فعل غیرساده تجلی می یابد. با توجه به بحث برانگیزبودن مقوله فعل، به ویژه فعل غیر ساده، در زبان فارسی، در مقاله حاضر تلاش شده است تا توصیفی از فعل های حرکتی غیرساده در چارچوب الگوهای واژگانی شدگی ارائه شود و از منظری معنایی و شناختی تبیین گردد. بر این اساس، مشخص شد برروی پیوستاری از نهایت واژگانی شدگی تا نهایت قمر محوری، برخی از فعل های غیر ساده مانند فعل های ساده در قطب واژگانی شدگی جای می گیرند و بقیه آنها براساس میزان زایایی و رفتار نحوی شان، برروی این پیوستار پراکنده می شوند.
مفهوم سازی افعال حرکتی بسیط زبان فارسی: رویکردی شناختی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مفهوم سازی افعال حرکتی بسیط در زبان فارسی از دیدگاه زبان شناسی شناختی پرداخته است. بدین منظور داده های پژوهش بر اساس چارچوب نظری ارایه شده از سوی تالمی (2000[2007]) تحلیل گردیده؛ و بسامد وقوع مؤلفه های مفهوم حرکت در افعال حرکتی بسیط زبان فارسی بررسی شده است. تالمی چهار مؤلفه اصلی «پیکر»، «زمینه»، «مسیر [مبدأ، طول مسیر، مقصد]»، «جزء حرکتی» و دو مؤلفه فرعی «سبب» و «شیوه» را در مفهوم سازی رویداد حرکتی مؤثر دانسته است. پیکره پژوهش حاضر، متشکل از 126 فعل حرکتی است که از پایگاه دادگان ، پایگاه داده های زبان فارسی و سایر منابع مکتوب استخراج و در بافت جمله تحلیل شده اند. از نتایج این پژوهش می توان این گونه بیان نمود که از میان چهار مؤلفه اصلی حرکت از دیدگاه تالمی، مؤلفه «پیکر» و از میان مؤلفه های فرعی مسیر، مؤلفه «مقصد [نقطه پایان]» نسبت به سایر مؤلفه ها از بسامد بالاتری در مفهوم سازی رویدادهای حرکتی برخوردار است. همچنین دو مؤلفه «شیوه» و «سبب» در افعال حرکتی زبان فارسی یا به صورت های ادغامی در ریشه فعل یا به صورت جداگانه در سطح جمله در مفهوم سازی رویداد حرکتی مؤثرند.
واژگانی شدگی در فعل های حرکتی فارسی: الگویی تازه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت یکی از مفاهیم بنیادی در نظامِ شناختی بشر است. این مفهوم می تواند به گونه های مختلف در زبان ها بازنمایی شود. همین تفاوت در قالب بندی سازه های مفهومیِ حرکت، بنیاد نظریه الگو های واژگانی دهد. این نظریه می تواند خانواده های زبانی را برپایه چگونگی ادغام سازه های رویی رده بندی هایی نیز در این روی چشم می خورد. پژوهش حاضر می از طرح این نارسایی ها، با توجه به زبان فارسی، راه حل هایی ارائه دهد. نتیییل رویییی های مفهومییی ادغام می یی های مفهومی پیرامونی نیز در ادغام ی، مؤثر عمل می نند.
حرکتِ پنداری در زبان فارسی: رویکردِ شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت یکی از بنیادی ترین تجربه های بشر است و انسان با شبیه سازیِ حرکت در ذهن، آن را به حوزه های دیگری، که به واقع هیچ گونه حرکتی در آنها وجود ندارد، تسری می دهد. این شبیه سازی و تعمیم در زبان نیز منعکس می شود و کاربرانِ زبان، عناصر و اجزای حرکتِ حقیقی را برای توصیف حرکتِ مجازی نیز به کار می برند. این مقاله بر نوع خاصی از حرکتِ مجازی، با عنوانِ حرکتِ پنداری، متمرکز است. حرکتِ پنداری به موقعیت هایی اطلاق می شود که در آنها وضعیت یک موجودیتِ ایستا، و به لحاظ مکانی ثابت، با فعل حرکتی توصیف می شود. هدف این مقاله، بررسی و تحلیل حرکت ِ پنداری بر پایة دادههای زبان فارسی است. برای این منظور پیکره ای متشکل از 1750 جمله را بر اساس معیارهایی که برای اجزای حرکتِ پنداری، از سوی پژوهشگرانِ شناختی، تعریف شده است، گردآوری و از بین آنها 42 جمله را، که ساختِ حرکت ِ پنداری دارند، بررسی و تحلیل کردیم. نتایج بررسی ها نشان می دهد که در زبان فارسی رخدادِ اجزای مختلفِ ساختِ حرکتِ پنداری، مانند پیکرنما و فعل حرکتی، تابع محدودیت های معنایی و سبکی است. به این ترتیب که در فارسی اغلب از پیکرنماهایی که طول افقی دارند استفاده می شود. فعل های حرکتیِ به کاررفته در این ساخت ها نیز از نوع فعل هایی هستند که مسیر حرکت را واژگانی می کنند.
حرکت خیالی در زبان فارسی: برخی ویژگی ها و محدودیّت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت خیالی یکی از سازوکارهای جالب توجّه در زبان است که از طریق آن وضعیّت هستاری ایستا به کمک حرکت توصیف می شود و علی رغم آن که جمله، فعلی حرکتی را دربردارد، حرکت واقعی را منتقل نمی کند. پژوهش حاضر قصد دارد در وهله اول به تمایز حرکت استعاری و حرکت خیالی در زبان فارسی بپردازد و سپس برخی ویژگی ها و محدودیّت های ساخت حرکت خیالی را در زبان فارسی توصیف نماید. در این راستا، با جستجو در موتور جستجوگر گوگل و مراجعه به تارنماهای مربوط، 98 جمله حرکت خیالی در زبان فارسی گردآوری و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد حرکت استعاری و حرکت خیالی در دو بُعد با یکدیگر تفاوت دارند؛ اوّل آن که، برخلاف جمله های حرکت خیالی، جمله های حرکت استعاری بازنمود زبانی استعاره های مفهومی هستند؛ دوم آن که، جمله های حرکت خیالی نمونه های تکی و منحصربه فرد هستند، درحالی که هر یک از جمله های استعاریِ مربوط به حرکت، تنها یکی از بازنمودهای یک استعاره مفهومی زیربنایی هستند. بررسی ویژگی ها و محدودیّت های ساخت حرکت خیالی نیز نشان داد که در زبان فارسی شمار، جهت حرکت و کنشگر بودن هستار از عوامل تأثیرگذاری هستند که در ساخت حرکت خیالی نقش دارند. همچنین به نظر می رسد که این قابلیّت وجود دارد که چند حرکت خیالی در جهات مختلف با یکدیگر ترکیب و یک هستار ایستا و واحد را توصیف کنند. افزون برآن مشخص شد در ساخت جمله های حرکت خیالی زبان فارسی، همچون زبان انگلیسی امکان کاربرد عبارت های بیانگر طول زمان و مسافت وجود دارد. اما ظاهراً برخلاف زبان انگلیسی، محدودیّتی در رابطه با زمان دستوری و نمود وجود ندارد.
تحلیل شناختی استعاره های مفهومی حرکت در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم شامل ظهور گسترده استعاره ها می باشد که در تعریف استعاره سنتی، جنبه زیبایی شناسی دارند. اما امروزه استعاره به عنوان یکی از الگوهای شناختی زبان می تواند عاملی برای مباحث میان رشته ای گردد و نقش بسزایی در تبیین جهان بینی حاکم بر قرآن داشته باشد. قرآن، زندگی انسان را به صورت حرکت به سوی خداوند در قالب استعاره بیان می کند. بر همین اساس برای درک ارتباط مفاهیم حرکتی در قالب استعاره با مفهوم زندگی، استعاره های مفهومی با حوزه مبدأ حرکت در قرآن کریم، با رویکرد شناختی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و مشخص شد که افعال حرکتی چون جاء، اتی، تاب، ارسل، انزل، هدی و ضلل، به عنوان حوزه های مبدأ در درک استعاری حوزه های مقصد مانند: وحی، نبوت، سعادتمندی، گمراهی، قیامت، عذاب، مرگ، تغییر، پذیرش، اعمال و ... نقش آفرینی کرده اند. همچنین مشخص شد کاربرد هر یک از افعال حرکتی برای مفاهیم حوزه مقصد، علاوه بر انتقال ویژگی حرکت، ماهیت حرکت را نیز در هر یک از حوزه های مقصد تبیین می کنند. در نهایت استعاره های مفهومی حرکت استخراج شده در این مقاله، تحت پوشش استعاره بنیادی [زندگی سفر است] انسجام می یابند و به عنوان جنبه هایی از مفهوم زندگی از دیدگاه قرآن کریم در خدمت تحقق بخشیدن به هدف قرب الهی قرار می گیرند.
مقایسه افعال حرکتی در دو زبان فارسی و انگلیسی از دیدگاه شناختی و رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
223 - 246
حوزه های تخصصی:
مقوله «حرکت» در زبان های گوناگون، می تواند با استفاده از فعل های حرکتی بیان شود که نحوه رمزگذاری آن در زبان های گوناگون تفاوت دارد. هدفِ پژوهش حاضر، مقایسه فعل های حرکتی در دو زبان فارسی و انگلیسی است. در این راستا، از دیدگاه شناختی و رده شناختی تالمی (Talmy, 2000b) در پیوند با زبان های فعل- محور و قمر- محور بهره گرفته شده است. به باور وی، ﻗﻤر، ﻣﻘﻮله دﺳﺘﻮریِ هر سازه ای، ﻏیﺮ از متمم گروه اﺳﻤی یﺎ ﮔﺮوه ﺣﺮف اﺿﺎﻓﻪایِ ﻫﻤﺮاهِ ﻓﻌﻞ است کﻪ ﺑﺎ ریشه ﻓﻌﻞ راﺑﻄﻪ ﺧﻮاﻫﺮی دارد. به این منظور، بر اساس پیکره مرتب شده افعال حرکتی ازکیا (Azkia, 2012) 360 فعل حرکتی گردآوری شدند که 180 فعل به فارسی و 180 فعل به انگلیسی، تعلق داشتند. این فعل های حرکتی با استفاده از فرهنگ های دوزبانه و یک زبانه (آریان پور، آکسفورد، و عمید) در بافت جمله بررسی و ترجمه شدند. سپس از جنبه فعل- محور یا قمر- محور بودن، نحوه تقسیم بندی عناصر معنایی و قمر غالب با یک دیگر مقایسه شدند. یافته های پژوهش نشان دادکه زبان فارسی بر خلاف زبان انگلیسی، گرایش بیشتری به سوی قمر- محور بودن دارد. قمر غالب در زبان فارسی، قمرِ حالت و در انگلیسی، قمرِ جهت است. در نهایت، عناصر معنایی زبان فارسی به نسبت زبان انگلیسی، قمر- محورتر عمل می کنند و هر یک از این دو زبان، دسته بندی ویژه خود را در ارتباط با نظریه تالمی دارند.
بررسی قالب های معنایی و روش های بیان جهت در فعل های حرکتی فارسی: آمدن و رفتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با تمرکز بر دو مسیر بالا و پایین و ترکیب این دو با فعل های حرکتی رفتن و آمدن، کوشیده است تا قالب های معنایی فعل های ساخته شده از این دو مسیر را در دو زبان فارسی و انگلیسی با یکدیگر مقایسه کند و به این ترتیب، کارایی پایگاه شبکه قالبی را برای توصیف زبان فارسی بررسی نماید. بدین منظور، تعداد (120) جمله شامل فعل های مسیرنمای پیش گفته از پیکره اصلی بی جن خان استخراج و سپس سعی شد با استفاده از پایگاه شبکه قالبی، قالب های معنایی هرکدام از این افعال با معادل انگلیسی آن مقایسه شود. درنهایت نگارندگان با مقایسه قالب ها به این نتیجه رسیدند که شبکه قالبی برای آن دسته از فعل های مسیرنمای فارسی که مسیر یا جهت را در قید پیشوندی فعل کدگذاری می کنند، قالب متفاوتی با معادل انگلیسی آن دارد؛ ازسوی دیگر، در نوشتار پیش رو به روابط استعاری این افعال با قالب های معنایی دیگر نیز اشاره شد و به طور کلّی این نتیجه به دست آمد که زبان ویژه بودن این نوع رابطه و همچنین بازنمود نحوی متفاوت افعال و کدگذاری مختلف جهت در آن ها، بیان گر لزوم درنظرگرفتن تفاوت های زبانی به منظور کارایی بیشتر شبکه قالبی برای توصیف زبان های دیگر است.
بررسی مفهوم سازی حرکت در افعال مرکب فارسی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت به عنوان یکی از مفاهیم بنیادی در نظام شناختی بشر به گونه های مختلف در زبان ها بازنمایی می شود. پژوهش حاضر نحوه واژگانی شدگی فعل مرکب حرکتی در زبان فارسی را بررسی می کند. نوع پژوهش توﺻﯿﻔﯽ – ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ است که به چگونگی واژگانی شدگی در افعال مرکب حرکتی تشکیل شده از عنصر غیرفعلی (اسم، صفت یا قید) و همکرد (کردن، دادن، شدن، زدن، خوردن،رفتن، بردن، آمدن، کشیدن، و ...) براساس نظریه واژگانی شدگی تالمی (1985) می پردازد تا به میزان واژگانی شدگی این افعال در زبان فارسی که به دو گونه «مرکب واژگانی شده و مرکب تابع محور» تقسیم می شوند، دست یابد. ازاین رو، 100 فعل مرکب حرکتی مندرج در فرهنگ سخن (1381) جمع آوری و بررسی شدند. تحلیل ها نشان می دهد که واژگانی شدگی در مؤلفه های حرکت و شیوه از بسامد بیشتری برخوردار است. از نتایج دیگر، این است که اصل نظریه اسلوبین (1960)، درخصوص تمایل سخنگویان زبان های فعل محور بر حذف مسیر در جملات، درمورد زبان فارسی نیز صدق می کند. تالمی (۲۰۰۰ب) حضور شیوه و سبب را به طور هم زمان نفی می کند و زیر ساختی مجزا برای تعیین هریک به دست می دهد؛ اما حین بررسی با افعالی روبه رو شدیم که هم زمان شیوه و سبب را در فعل رمزگذاری می کنند.
بازنمود مفاهیم معنایی در افعال حرکتی زبان ترکی آذری بر اساس نظریه تالمی
منبع:
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
102 - 121
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی بازنمود مفاهیم معنایی مسیر و شیوه در فعل های حرکتی زبان ترکی آذری بر اساس نظریه تالمی (2000 الف و ب)می پردازد. در این چارچوب نظری، زبان ها به دو گروه فعل بنیاد و قمربنیاد تقسیم می گردند. در گروه اول رویداد حرکت از طریق فعل و در گروه دوم از طریق قمر بازنمایی می شود. این پژوهش دو هدف را دنبال می کند؛ اول این که زبان ترکی آذری در کدام یک از این گروه ها قرار دارد. دوم، فرضیه فِرِز (2008) و مسگر خویی (1392) مبنی بر فعل بنیاد بودن آن را به چالش می کشد. به همین منظور پیکره ای متشکل از 160 فعل حرکتی (اعم از ساده و مرکب) از فرهنگ لغت و صدای ضبط شده 20 گویشور (50-70 ساله) تهیه شده است. بررسی شواهد زبان ترکی نشان می دهد که در بسیاری از فعل های حرکتی ترکی آذری، عناصر حرکتی از طریق خود فعل محقق می گردند. در دیگر افعال (به ویژه فعل های مرکب) نمود مسیر و شیوه از طریق وابسته فعلی در حاشیه آن صورت می گیرد. بنابراین در زبان ترکی آذری، ویژگی های هر دو گروه مشاهده می شود. از این رو زبان ترکی بر روی پیوستاری میان زبان های فعل بنیاد و قمر بنیاد قرار دارد. چنین ویژگی ای نشان می دهد که رده افعال حرکتی در زبان ترکی که در گذشته فعل بنیاد تلقی می شدند، در حال حاضر تحت تاثیر زبان فارسی تغییر داشته اند که این امر خود را بیش تر در فعل های مرکب نشان می دهد.