فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۹۷۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
«ترس» یکی از مهم ترین ویژگی های اخلاقی است که به حسب متعلق آن به دو قسم ارزشی و ضدارزشی تقسیم می شود؛ گاه فضیلت و گاه رذیلت به شمار می آید. دستة اول، از مهم ترین فضایل اخلاق است که نقشی سازنده در تربیت انسان ها دارد و موجب نجات از خطراتی است که انسان را تهدید می کند. دستة دیگر، که در زمرة رذایل اخلاقی قرار می گیرد، مایة ذلت و زبونی و مانع رشد و تعالی انسان می گردد. در قرآن، چند واژه معادل مفهومی ترس شناخته شده اند. عام ترین این واژگان «خوف» است. برخی دیگر از واژه هایی که معنایی قریب به خوف داشته و غالباً ترس معنا شده اند، عبارتند از: «خشیت»، «وجلة»، «رهبة»، «روع»، «رعب»، «فزع» و «اشفاق». ترس از فقر، مرگ و طاغوت از مهم ترین ترس های ضدارزشی در قرآن می باشند. اقدام به جنایت، پذیرش ولایت شیطان، عدم انفاق و اعراض از جهاد در راه خدا، تزلزل و دوستی با شیطان، خروج از حالت تعادل، برخی از پیامدهای ترس های ضدارزشی در قرآن هستند. ضعف ایمان، وابستگی مادی، عملکرد ظالمانه، عدم اعتماد به رزاقیت خدا، احساس ضعف و زبونی در خویشتن و مبهوت قدرت دیگران شدن، از عوامل ترس های ضدارزشی معرفی شده اند. این نوشتار، پس از بررسی واژگان قریب المعنی با ترس، به بیان ترس های ضدارزشی، آثار و عوامل می پردازد.
تأثیر سه سطح هویتی انسان (نفسانی، عقلانی و روحانی) بر رشد اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی در مثنوی براساس سیر تحولی ـ تشکیکی هویت انسان سه مرتبه هویتی را برای او قائل است. بر این اساس شخص در مرتبه نفسانی تحت کشش محرک های نفسانی و میدان هویتیِ بیرون از خود رفتار کرده، بازتاب هویت جمعی را «خود» خویش قلمداد می کند آدمی در این سطح هویتی در قبال استیفای حقوق خود از محیط، کمترین وظیفه را به محیط ارائه می دهد. در مرتبه هویت عقلانی، شخص بدون چشم پوشی از حقوق خود، در قبال حقوق محیط برای خویش وظایف تعیین شده ای قائل است. گفتگوهای درون شخصی حاصل مشاجرات عقل و نفس در این بازه هویتی است. اما هویت روحانی انسان که مولوی آن را نفس دوم یا هویت ازلی قلمداد می کند، در یک محیطِ بدون زمان به نام پسا مکان تعریف می شود. تعامل بین سطح هشیار یا «خود» انسان با این سطح هویتی، صرفاً از طریق «ذکر» حاصل شده و منجر به فربهی فکری شخص می شود. در این سطح هویتی، شخص در قبال حقوق اندک محیط بیشترین وظیفه را ارائه می دهد. مولوی الگوی چنین رفتارهایی را انبیا می داند. فرایند توبه، مقوله اختیار و زمان اندیشی (توزیع اندیشه در زمان های گذشته و آینده)، با ارتقای هویت انسانی دستخوش تغییر شده و در آستانه های خاصی کاملاً از بین می روند. عناصر یادشده در سطوح تحتانی هویت انسان پررنگ تر از سطوح میانی و فوقانی است.
واکاوی امکان تأسیس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بر مبنای حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
می توان با دو رویکرد به مفهوم فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی نگریست: «فلسفه» در حالت مضاف به تعلیم و تربیت اسلامی و فلسفه تعلیم و تربیت در حالت اتصاف به وصف «اسلامی». مدافعان رویکرد نخست با توجه به سه ملاک الف. تلقی محتوایی ب. تلقی روشی ساختاری ج. تلقی ترکیبی به سه گروه قابل تقسیم هستند. رویکرد برگزیده نگارنده، رویکرد نخست با نگاه ترکیبی است. در این رویکرد، دو روش پژوهشیِ «استطباقی» و «استنتاجی» به کارگرفته می شود. با توجه به ویژگیهای متمایزکننده حکمت متعالیه از دیگر نظامهای فلسفه اسلامی، نگارنده در پروژه پژوهشی خود، نظریه پردازی در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بر مبنای حکمت متعالیه (یا حکمت متعالیه تعلیم و تربیت) را در اولویت قرار داده است. در مقالة پیش رو، موضوع «امکان وقوعی» این نظریه از دو دیدگاه به بحث گذاشته است: 1 تحقق شالوده فلسفی ساختمان این دانش در دوره های زمانی گذشته 2 تحقق نسبی لوازم روش شناختی این دانش در جهان غرب.
اسلام، اخلاق و خودمهارگری روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همگان این مطلب را تصدیق می کنند که افراد، یک سری قواعد اخلاقی دارند که با آن، اعمال صحیح را از ناصحیح، متمایز می سازند. این قواعد اخلاقی، اعمال خودخواهانه، تکانشی، و کوته بینانه را محکوم کرده، در مقابل، اعمالی را تقویت می کنند که به منافعی در چشم انداز بالاتر می انجامد. در نتیجه، افراد دست به انتخاب می زنند. توانایی برای چنین انتخاب هایی، «خودمهارگری» نامیده می شود. امروزه در روان شناسی، خودمهارگری، یک توانایی شناخته می شود که رفتار فرد را تا مرز قواعد و معیارهای پذیرفته شده می رساند. اما شاید هر کسی در عمل براساس ایده های اخلاقی خود، در برخی جهات، ناکامی هایی داشته باشد. پس نیروی خودمهارگری به یاری و کمک، نیازمند است و آموزه های ادیان می توانند در این زمینه مؤثر باشند. ظاهراً در آموزه های اسلامی، بسیاری از فضیلت های اخلاقی، از موفقیت در خودمهارگری ناشی می شوند. مثلاً فضیلت هایی چون حزم، کرامت، صبر، و بالاتر از همه «تقوا»، از خودمهارگری سرچشمه می گیرند. در مقابل، رذایل اخلاقی آزمونی برای خودمهارگری در این حیطه به شمار می آیند. بنابراین هدف این مقاله، بررسی توان دین اسلام در پرورش رفتارهای فضیلت مندانه اخلاقی با ارتقای عوامل خودمهارگری می باشد. از بررسی ها درمی یابیم که دین اسلام با پنج شیوه، باعث ارتقای خودمهارگری می شود که عبارتند از: «ارائه معیارهای روشن»، «ایجاد انگیزش برای رفتار اخلاقی»، «نظارتگری بر رفتار»، «مدیریت تمایلات ناشایست»، و «مهار و تنظیم هیجانات».
نقد مبنای مابعدالطبیعی خودگرایی اخلاقی برمبنای تشخص از نگاه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودگرایی اخلاقی نظریه ای مربوط به اخلاق هنجاری است. ایدة اصلی این نظریه، از نظر «این رند»، رمان نویس، و فیلسوف غیر دانشگاهی امریکایی این است که هر شخص باید منحصراً به دنبال منافع خودش باشد. ایدة دیگر وی این است که عینیت گرایی، به معنای مورد نظر رند، در مابعدالطبیعه و معرفت شناسی، مستلزم خودگرایی اخلاقی در حوزة اخلاق است. وی با تأکید بر اینکه که هرچیزی در جهان خارج جزئی و خاص است و ما در خارج کلی نداریم، زمینه را برای تمسک خودگرایان اخلاقی بعدی به مفهوم خاصی از «تشخص» در تمام موجودات خارجی، به منظور توجیه اولویت خود بر دیگران فراهم ساخت. این درحالی است که طبق مبانی ملاصدرا، «تشخص» از آن وجود خارجی اشیا است و همان وجود، حقیقتاً کثیر و، در عین حال، حقیقتا واحد است. نتایجی که در این مقاله حاصل می گردد این است که، اولاً: نه تنها «تشخص»، مبنای متافیزیکی محکمی برای خودگرایی اخلاقی نخواهد بود، بلکه، ثانیاً: دیدگاه های بنیادین مابعدالطبیعی ملاصدرا در باب تشخص و تشکیک، می تواند به عنوان نوعی مقدمه یا مبنای مابعدالطبیعی برای فلسفة اخلاقی تلقی گردد که قائل به رعایت توازن میان منافع خود و منافع دیگران است.
مراحل تعلیم و تربیت از دیدگاه ابنسینا با تأکید بر نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین مراحل تعلیم و تربیت با توجه به دیدگاه ابنسینا در بارة نفس است. روش مورد استفاده در این پژوهش که پژوهشی کیفی و موردی است، روش توصیفی – تحلیلی است. در این پژوهش که مراحل تعلیم و تربیت با توجه به سیر تکاملی نفس تعیین گردید، سه مرحلة تمهید؛ اعتدال و اعتلا؛ مرحلة ملکوتی برای تعلیم و تربیت در نظر گرفته شد. مرحلة تمهید که شامل مرحلة نفس نباتی، حیوانی و انسان بالقوه (عقل هیولانی تا بالفعل) است از دوران پیش از تولد آغاز می شود و تا بلوغ صوری ادامه مییابد. دومین مرحله که شامل انسان بالقوه (عقل هیولانی تا بالفعل) و انسان بالفعل (حصول کلیة معقولات ثانی) است از 15 سالگی آغاز می شود و به دلیل فزونی عقل از 40 سالگی به بعد، پایانی برای این مرحله لحاظ شده است. مرحلة ملکوتی که مرحلة انسان بالفعل در معنای تام آن و وصول به مرتبة عقل بالمستفاد است، مرحلة نهایی تعلیم و تربیت شناخته شد که متناظر با هدف غایی نظام فلسفی ابنسینا یعنی دستیابی به سعادت حقیقی است. نتایج همچنین حاکی از آن است که ابنسینا با معطوف ساختن توجه به شروع تربیت پیش از تولد، تأدیب و تربیت اخلاقی کودک از پایان دو سالگی و... نظام تعلیم و تربیتی مادامالعمر متشکل از نظام رسمی و غیررسمی را پایه گذاری نمود.
سرشت و ساختار مقالات اخلاقی: اصول راهنما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو می کوشد تا ماهیت مقالات علمی پژوهشی در عرصه اخلاق را بازگوید و منطق حاکم بر آن را آشکار سازد. نگارنده نخست منطق نگارش را به مثابه فرآیند اقناع بیان می کند و بر این باور است که نوشتن آکادمیک تلاشی برای اقناع مخاطبان متخصص و در نتیجه مستلزم تن دادن به قواعدی مشخص است. سپس به تحلیل ماده و صورت مقالات علمی پژوهشی در عرصه اخلاق پرداخته، یکایک اجزای اساسی چنین مقالاتی را معرفی می کند و با برشمردن برخی لغزش های رایج در این زمینه، شیوه مقاله نویسی عالمانه را بازگو می کند. با این نگاه، نویسنده همه اجزای اصلی مقاله را تحلیل کرده و راه نگارش هر یک را گفته است و با بیان اصول راهنمایی برای نگارش چنین مقالاتی در عین تأکید بر اهمیت محتوا، ظرایف ساختاری را نیز خاطرنشان ساخته است.
تبیین الگوی تربیت عقلانی بر مبنای اندیشه امام خمینی«ره»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
این مقاله با هدف پاسخ به این پرسش، که الگوی تربیت عقلانی بر اساس اندیشه
امام خمینی«ره» چگونه است، به روش تحلیلی استنباطی صورت پذیرفته است. در پاسخگویی به این پرسش، ضمن اشاره به این نکته که عقل انسانی در دیدگاه امام، عقل جزئی است، شش مبنای تربیت عقلانی طبقه بندی و تجزیه و تحلیل می شود که سه مبنای اوّل عام، و زیربنای تمام روشهای تربیت عقلانی است و دیگر مبانی، یک به یک با روشهای ذکر شده متناظر است؛ این مبانی بدین قرار است: عقل، موهبت الهی به انسان است. عقل دارای ابعاد نظری و عملی است. عقل، تربیت پذیر است. تفکّر، زمینه شکوفایی عقل است. عقل از علم جدانشدنی است. کمال عقل در غلبه عقل بر هوای نفس است. در بخش اهداف، هدف غایی تربیت عقلانی از دید امام دستیابی به لقاء الله ذکر می شود که تحت لوای آن سه هدف کلی علم، ایمان و عمل قرار می گیرد. در بخش اصول و روشها سه اصلِ کاربرد روشهای منطقی، تلازم عقل و علم و تقدم تزکیه بر تعلیم آورده می شود که به دنبال آن سه روش تربیت عقلانی ذکر می شود که شامل تفکّر، علم آموزی و تزکیه نفس است. در نهایت این عناصر در یک شبکه مفهومی ترسیم شده در ارتباط طولی و عرضیشان با هم الگوی تربیت عقلانی بر اساس اندیشه امام را تشکیل می دهند.
نقش اخلاق اسلامی در رساندن انسان به کمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش اخلاق اسلامی در رساندن انسان به کمال است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع تحلیل اسنادی است. جامعهٴ تحقیق، شامل منابع دست اول (قرآن کریم و آثار مربوط و منتسب به پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) و دیگر بزرگان دینی) و منابع دست دوم (آثار برآمده از منابع غنی اسلامی) است که در کتاب ها، نشریات، پایان نامه ها، سایت های اینترنتی مذهبی و پژوهش ها و تحقیقات مرتبط با موضوع این تحقیق می باشد. نمونه گیری به شیوهٴ هدفمند انجام شده و بر این اساس، از منابع مرتبط با موضوع تحقیق، استفاده گردیده است. ابزار پژوهش نیز فیش برداری بوده است. در این تحقیق، به این مسائل پاسخ داده شده است: 1 اهمیت و جایگاه اخلاق در اسلام چگونه است؟ 2 نقش اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی از منظر قرآن کریم و معصومان(ع) چیست؟ 3 انگیزه های دستیابی افراد به کمال کدام است؟ 4 اصول و روش های اخلاقی در رساندن انسان به کمال از دیدگاه قرآن کریم و معصومان(ع) کدام است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد روش های اخلاقی ای که قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) ذکر کرده اند ، مسیر رسیدن انسان به کمال را روشن کرده است که با عمل به آن ها می توان به کمال حقیقی، دست یافت. در پایان نیز پیشنهادهایی برای کاربردی نمودن این تحقیق بیان شده است.
جایگاه قرب الهی در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
پژوهش حاضر به منظور بررسی جایگاه قرب الهی در تربیت اخلاقی و با تأکید بر آموزه های دینی انجام پذیرفته است. مکاتب مختلف برای تربیت اخلاقی اهداف متفاوتی بیان کرده اند؛ اما نظام معرفتی اسلام «قرب الهی» را هدف نهایی تربیت اخلاقی معرفی می کند. در این نوشتار، برای تبیین مفهوم قرب الهی و رابطة آن با تربیت اخلاقی، مفهوم و مصداق سعادت، و نیز نقش ولایت در کمال نهایی و سعادت انسان بررسی می شود؛ سپس با تبیین قرب الهی که مصداق حقیقی سعادت شمرده می شود، ملاک نیاز به وجود اهل بیت(ع) به عنوان ابزار رسیدن به تربیت اخلاقی مطرح می گردد. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی برای تبیین گزاره ها و رابطة میان قرب الهی و تربیت اخلاقی استفاده کرده، منابع کتابخانه ای ابزار پژوهش قرار گرفت.
ارزش های خانوادگی و روش های تحقق آن از دیدگاه اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
ارزش های خانوادگی اثری فراوان بر حاکمیت دارد و سبب گسترش ارزش ها در جامعه می شود. متأسفانه در جوامع امروزی این گونه ارزش ها کم اهمیت شده اند و به طور جدی تهدید می شوند. با بررسی منابع اسلامی به این نکته دست می یابیم که اسلام از روش های گوناگونی برای تثبیت و تقویت ارزش های خانوادگی بهره برده است. در نوشتار حاضر، شش روش تربیتی مهم را به منظور تحقق ارزش های خانوادگی بررسی می کنیم. این روش ها عبارت اند از: اعطای بینش، تحمیل به نفس، الگویی، دعا، تمثیل و موعظه که محور مباحث این مقاله را در جهت تحقق ارزش های خانوادگی از دیدگاه اسلام تشکیل می دهد.
مبانی انسان شناختی ارزش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، هر مجتمعی دارای ارزش ها و هنجارهایی بوده اند که همه برخاسته از بینش های ریشه ای (مبانی) آنهاست. بدین روی، با تبیین یا اصلاح آن مبانی می توان بر تعمیق و سعه عمل صحیح بر طبق آنها تأثیری بسزا نهاد. این نوشتار به اختصار بر «مبانی انسان شناختی» متمرکز است. انسانی که به دوبعدی بودن انسان، بقای روح پس از مرگ، اختیار و تکلیف، امکان تعالی انسان تا مقام خلافت الهی با کسب یقین و صبر و عمل به ارزش ها معتقد باشد، در فکر و نیت، گفتار و منش کاملاً متمایز از شخصی عمل می کند که اینها را قبول ندارد؛ زیرا اموری که برای این یکی ارزش است (مثل معنویات و ایثار)، ممکن است برای دیگری ضدارزش به نظر برسد و بعکس (مثل تجمل و مدگرایی). در عین اینکه برخی امور فطری (مثل نوع دوستی و کمال خواهی) نزد هر دو ارزش، و برخی (مثل ظلم، تحقیر و تمسخر) نزد هر دو ضدارزش محسوب می شوند.
تحقیق حاضر با روش تحلیلی توصیفی به بررسی موضوع موردبحث پرداخته است.
استکمال علمی و اخلاقی انسان از منظر خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس تنوع کارکردهای قوای نفس ناطقه (قوه نظری و عملی) نزد طوسی، استکمال علمی و عملی نیز متفاوت می شود. کمال علمی از سنخ معرفت و حقایق تکوینی (بینش ها) و کمال اخلاقی از جنس معارف جزئی و آثار عملی است. نظریه اخلاقی طوسی در واقع فراتر از سلامت نفس است و به آرمان های بالادستی، یعنی کمال نفس اشاره می کند. کمال به عنوان آرمان اخلاق دارای مراتب است که می توان آنها را با هرم طولی کمال ترسیم کرد. مراحل استکمال نزد طوسی، در آثار فلسفی به قوای عرضی نفس اشاره دارد و در آثار عرفانی نیز ناظر به سلوک نفس و سپهرهای وجودی طولی آن است. فرآیند استکمال در دو بعد علمی و اخلاقی است و طوسی برای استکمال آن برنامه عملی ارائه داده و تنها به نظریه پردازی نپرداخته است.
نوآوری های محسن فانی کشمیری در نظریه اعتدال(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
براساس نظریه اعتدال، که نظریه پردازان اول آن افلاطون و ارسطو هستند، اعتدال و میانه روی در هر عمل و احساسی موجب فضیلت اخلاقی و افراط و تفریط موجب رذیلت است. نظریه اعتدال، بیشترین رواج را در بین حکیمان مسلمانی، که رویکرد فلسفی به اخلاق داشتند، داشته است. اما تمامی این حکماء، تابع محض نظرات افلاطون و ارسطو نبوده اند و برخی ابتکارات و نوآوری هایی در این نظریه وارد کرده اند. یکی از این مبتکران، محسن فانی کشمیری است. وی تعداد اجناس عالی رذایل را بر خلاف قول مشهور، که هشت عدد می دانست، دوازده عدد دانسته است. تعریف جدیدی از عدالت و رذایل مقابل آن، ظلم و انظلام ارائه کرد، برداشت جدیدی از حد رذایل مقابل با حد فضیلت اعتدال داشت. اشکالات و انتقادهایی به برخی نظرات محقق طوسی و جلال الدین دوانی داشت.
تحلیل مناسبات ادراکات زیبایی شناختی و تربیت و تبیین مبانی و اصول تربیت زیبایی شناختی از دیدگاه شهید مطهری و علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
این مقاله جستاری است در مورد ارتباط زیبایی شناسی و تربیت که با تحلیلی در مورد تربیت زیبایی شناختی همراه شده است. زیبایی از گذشته مورد توجه اندیشه ورزان جهان بوده و هر کس به تناسب تعریفی که از زیبایی به نوعی نسبت خود را با تربیت زیبایی شناختی رقم زده است. در بخش اول این نوشتار سه ارتباط میان این دو مقوله بنیادین، یعنی حس زیبایی شناسی انسان و تربیت تبیین می شود که عبارت است از 1 زیبایی شناسی به عنوان مبنا و اصل 2 زیبایی شناسی به عنوان قوه و متعلَق تربیت 3 این همانی زیبایی شناسی و تربیت. در بخش دوم، آرای علامه جعفری و شهید مطهری در باب ادراکات زیبایی شناختی مورد بررسی قرار می گیرد و بر اساس آن از سه منبای الف نقش ذهن و عوامل اجتماعی در ادراکات زیبایی شناختی ب شکل پذیری تصویر در قوه مخیله توسط ورودی های حسی و ج ذو مراتب (تشکیکی) بودن زیبایی در عالم، سخن به میان می آید و بر اساس هر یک از این سه مبنا به ترتیب اصول تربیت زیبایی شناختی از جمله 1 کنترل و ارتقای ذائقه زیبایی شناختی 2 مدیریت توجه و تطهیر قوه خیال و 3 ارتقای ساحت وجودی متربی ارائه می شود.
رویکرد عقلگرایی در برنامه درسی بر اساس معرفت شناسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، که با استفاده از روش تحلیلی و استنتاجی و با هدف بررسی رویکرد عقلگرایی حاکم بر برنامه درسی مطابق با معرفت شناسی ابن سینا انجام شده، بر این فرض مبتنی است که دیدگاه های معرفت شناختی فیلسوفان بر کل ساختار و عناصر برنامه درسی اثر می گذارد و رویکرد متمایزی را فراروی آن قرار می دهد. در این تحقیق، مشخص شد که معرفت شناسی ابن سینا با عقل و تجربه آمیخته است؛ با وجود این، وی تجربه های حسی را مقدمه ای برای کسب معرفت عقلانی و برخورداری از قدرت تفکر و استدلال می داند و جایگاه رفیع و کارکردهای مهمی را برای عقل در نظر می گیرد. از نظر او با اینکه حس و عقل در بیشتر موارد به هم وابسته است، عقل معیار معرفت است و تجربه و روشهای تجربی در صورتی اعتبار می یابد که از پشتوانه عقلی برخوردار شود. چنین نگرشی، رویکرد عقلگرایی را در برنامه درسی در پی داشت که برای تبیین و توضیح آن از مهمترین ویژگیهای جهتگیری فرایند شناختی میلر، دیدگاه رشد و توسعه فرایندهای ذهنی و عقلی آیزنر و ولنس و ایدئولوژی انسانگرایی خردگرای آیزنر، کمک گرفته شد. به رغم ویژگیهای مشترک، تفاوتهایی نیز بین رویکرد عقلگرایی ابن سینا و دیگر رویکردهای شناختی و عقلی برنامه درسی به دست آمد که برخی از آنها بیان شد و تأثیر آن بر مهمترین عناصر برنامه درسی مورد بررسی قرار گرفت.
بررسی و نقد نگاه پست مدرنیسم به تعلیم و تربیت ارزش ها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«پست مدرنیسم»، که در بستر سکولار غرب زاده شد، دارای ویژگی های زیر است: بر نسبی گرایی و کثرت گرایی تأکید و هرگونه باور یقینی و ارزش مطلق را مردود می داند؛ با ذات گرایی سر ستیز داشته، هویت انسان را برساختة اجتماعی می پندارد؛ ابتنای ارزش ها بر واقعیت های تکوینی و تأثیرات ضروری اعمال بر سرنوشت انسان را برنمی تابد. در اهداف تربیتی، بر نهادینه سازی کثرت گرایی، تقویت روحیة خودسامانی در فراگیران تأکید و در اصول تربیتی بر پرهیز از جزم گرایی، مبارزه با نظام مندی و تأکید بر آزادی های فردی اصرار می ورزد. در روش های تربیتی نیز بر گفتمان فراگیرمحوری، توجه جدی به حاشیه نشین ها و نفی الگوپذیری تأکید دارند.
این اندیشه، به رغم برخورداری از یک سلسله نقاط قوت، همچون مبارزه با «جهانی سازی»، مبارزه با «علم گرایی» و تأکید بر «پویایی»، از نقاط ضعف فراوان نیز رنج می برد. مهم ترین آنها، گسیختگی فکری و تناقض آشکار در اندیشه، نادیده انگاشتن واقعیت ها و معرفت های یقینی، همچنین ارزش های ثابت و فطری است.
بررسی رابطه کاربست اصول تعلیم و تربیت اسلامی در کلاس درس با هوش معنوی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه کاربست اصول تعلیم وتربیت اسلامی در کلاس درس با هوش معنوی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان است. روش پژوهش توصیفی پیمایشی، و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را تمام دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه شهید باهنر کرمان تشکیل داده است. برای انتخاب نمونه آماری پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و 230 نفر از بین جامعه آماری به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته کاربست اصول تعلیم و تربیت اسلامی در کلاس درس و هم چنین پرسشنامه استاندارد هوش معنوی کینگ (2008) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هوش معنوی با اصل عدل، اصل آراستگی، اصل اصلاح شرایط، اصل مسئولیت، اصل تذکر، اصل مسامحت و اصل ابراز محبت رابطه مثبت و معنی داری دارد اما با اصل عزت رابطه معنا داری ندارد. هم چنین برای آزمون رابطه کاربست اصول تعلیم و تربیت با هوش معنوی دانشجویان از تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد که الگوی معناداری بهدست آمد. نتایج بررسی فرضیه فرعی اول نشان داد که تفکر انتقادی وجودی با اصل عدل و آراستگی و اصلاح شرایط و مسئولیت و تذکر و مسامحت و محبت رابطه معنی داری دارد و تنها با اصل عزت رابطه معنا داری ندارد.