فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
57 - 74
حوزههای تخصصی:
لطالما اهتم علماء البلاغه بتقصی الدقّه الدلالیه فی القرآن الکریم مستفیدین من مکتسبات العلوم اللغویه الجدیده. إنّ الآیات المتشابهات فی القرآن الکریم التی یرى علماء البیان أنّها تتضمّن المدى الدلالی، هی من جمله أدلّه المعارضین للإعجاز الأدبی. تناول هذه المقالهُ مستخدمهً المنهج الوصفی التحلیلی، دراسهَ وجهه نظر فاضل صالح السامرائی ونهجه فی بیان الإعجاز، معتمدا على قصص القرآن الکریم. لقد استفاد هذا الأدیب العراقی فی شرح آرائه من علمَی النحو والبلاغه بصوره تطبیقیه وقام بتأویل الآیات المتشابهات. من خلال دراسه قصّه موسى ( A ) فی کتابَیه التعبیر القرآنی ولمسات بیانیه ، یتّضح أنّ وجهه نظره مبنیّهٌ على أساس التقسیمات والترتیب نفسه الذی طُرح قدیما حول الآیات المتشابهات. فمن أجل تحلیلها، قد جمعَ الآیاتِ المتشابهات إلى جانب بعضها کی یتمکّن من شرحها وفقا لقاعده السیاق والتکرار والتناسب فی تبیین المقاصد القرآنیه والبلاغه والإعجاز الأدبی فی القرآن، لا سیّما فی رسم الصوره الفنیه؛ لذلک رفض الترادف فی القرآن الکریم.
خوانش دیدگاه زبانشناختی ابن خلدون بر بنیاد انگاره ی سوسور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
ممکن است در آغاز این سؤال مطرح شود که چه رابطه و پیوندی میان فردیناند دو سوسور، زبان شناس سوئیسی قرن بیستم و ابن خلدون، انگاره ساز و نظریه پرداز تونسی تبار قرن هشتم و نهم هجری می تواند وجود داشته باشد که سبب گشته در این نوشتار، اندیشه ی مقایسه ی دیدگاه های این دو درباره ی زبان به ذهن نویسنده متبادر گردد؟ زبان به عنوان یک نهاد اجتماعی یا به عبارت بهتر، «دانش زبانی جمعی» و بحث درباره ی آن به عنوان یک نظام با دو عنصر متمایز زبان و گفتار، همچنین دو رهیافت در زمانی (تاریخی) (diachronic approach)و هم زمانی (ایستا) (synchronic approach) در زبان، برای نخستین بار در دوره ی معاصر توسّط زبان شناس سوئیسی: لوئی فردیناند دو سوسور مطرح گردید و به عنوان انگاره ای بی بدیل مورد توجّه قرار گرفت؛ ولی حقیقت آن است که جلوه هایی از این انگاره پیش تر در نظریه ی زبانی ابن خلدون، انگاره ساز برجسته ی مسلمان –که در حوزه ی جامعه شناسی و فلسفه ی اجتماع نیز پیش از دورکهایم «انگاره ی همبستگی مکانیک و ارگانیک» را درباره ی جوامع مختلف مطرح نمود- با شاکله ای تقریباً مشابه ارائه شده است. مقاله ی حاضر در پی آن است تا در آغاز،پس از معرفی کوتاه انگاره ی سوسور برخی ایده های برجسته ی موجود در آن را به شکل کوتاه مطرح نماید و سپس آن ها را بر اساس سخنان ابن خلدون در این باره مورد ارزیابی قرار دهد. دریافت فرجامین جستار حاضر، حکایت از آن دارد که ابن خلدون نیز مانند دوسوسور، زبان را از یک سو به عنوان یک نظام و کلّ منسجم و هماهنگ و به ویژه در زمره ی نظام های نشانه بنیاد موردبررسی قرار داده است و به تمایز میان زبان و گفتار اشاره کرده است و از سوی دیگر با اشاره به ماهیت دگرگونی پذیر زبان، آن را به عنوان موجودی در حال تغییر مطرح ساخته است و رهیافت های درزمانی و هم زمانی آن را موردمطالعه و بررسی قرار داده است.
صوره الطفل فی شعر الأطفال المقاوم شعر سلافه الحجاوی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
155-182
حوزههای تخصصی:
تمثّل الطفوله فی التجربه الإبداعیه عنصراً مهماً وحیویاً وحساساً للغایه یوظفها الأدیب أو الشاعر وفق رؤیته الإنسانیّه ومنطلقاته الإبداعیه. ومن هذا المنطلق غطّت صوره الطفوله (البراءه والطهاره) معظم تجارب الشاعره المناضله الفلسطینیه سلافه الحجاوی فی دیوانها حلم شعر الأطفال وأعمالها الشعریه الأخری ممّا عکس ثراء هذا الجانب الوجودانی فی شعرها. لقد تمخضت الدراسه عبر المنهج الوصفی-التحلیلی عن أثر توظیف صور الطفوله المستوحاه من واقع المعاش والطبیعه وعناصرها من قبل الشاعره فی انتاج صورها الشعریه الولیده من رحم المعاناه، وتسلیط الأضواء علی صوره واقع أطفال فلسطین وانقاذهم من جحیم المعاناه التی یعانونها فی أرضهم المستباحه. تدلّ نتائج البحث علی أنّ نصوصها الشعریه المشفره وغیر المشفره الموجّه للأطفال مفعمه بالقیّم الإنسانیّه النبیله ومبادئ الأخلاق والمعرفه والإبداع. فأتت الطفوله وصورها فی ظل الاحتلال الصهیونی والتجویع والحرمان موزعه بین الأمل والألم، وبین الحّب والکراهیه، بین الحریه والسجن، وبین البناء والهدم، وبین المدرسه والمعتقل، مؤکده فی ذلک علی ضیاع القیّم الإنسانیّه وسط صمت بشری رهیب، ورغم تلک المآسی التی فجّرها المحتل الصهیونی فی وئد الطفوله واحلامها، فکان شعرها یبث دوماً رسائل المحبّه والتعایش.
الثّنائیّة القصدیّة بین التّراث العربیّ والدّراسات الغربیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یرصد هذا البحث بشکل موجز الأفکار الأولى لقضیة من قضایا القصد وهی: ""الثّنائیّة القصدیّة""، التی اکتسحت صفحات الدراسات العربیّة والغربیّة کونها تبرز قیمة العمل الإبداعی ورقیّه، لأنّها تمثّل: مجموعةً من الأهداف والأغراض والمرامی البعیدة المدى التی تستوطن النّص، والمتلقی علیه أن یتصیّدها ولا یقف عند القصد القریب بل یسعى إلى القصد البعید وبهذا ینتج عن ذلک ""ثنائیّةً قصدیّةً"". ولا شکّ أن معرفة هذه الأخیرة تحتاج إلى درایةٍ بها وهذا موطن الإشکال؛ فالقصد الأوّل ثابتٌ لأنّه ظاهرٌ سطحیٌّ وفی الغالب یدرکه کلّ قارئٍ، والقصد الآخر متعدّدٌ ومتغیّرٌ لأنه باطنیٌّ تلمیحیٌّ ولا یدرکه کلّ قارئٍ عدا الذکی والمثقّف والواعی من خلال تمعّنه فی النّص وتوظیف إمکاناته المعرفیّة والسیاقیّة.
وتتجسّد الدّراسة وفق مفاصل محدّدة هی، أوّلاً: تعریف القصد والثّنائیّة القصدیّة، وثانیاًّ: الثّنائیّة القصدیّة فی الدراسات العربیة التراثیة، وثالثاً: الثّنائیّة القصدیّة فی الدراسات الغربیة، فهذین العنصرین الأخیرین رسما معالم الثنائیة من ناحیة تسمیتهما المختلفة من عالم لآخر، بل حتى عند العالم نفسه، وأیضا التعریف بهما، والتمثیل لهما بنماذج متنوعة اللغة والمضمون، ورابعاً: المقارنة بین الدرسیْن، الذی تمّ التطرّق فیه لنقاط الاتفاق والاختلاف.
وقد توصّلت الدراسة إلى أنّ فکرة الثّنائیّة القصدیّة تظهر عند العلماء القدامى من دون ذکرٍ لهذا المصطلح، بل اقتصروا بتقسیم المعنى إلى قسمین اثنین مثلهم فی ذلک مثل الدارسین الغربیین. کما أنّه یمکن أن نلمس أثناء المقارنة بین الدرسیْن، وجود نقاط اتّفاق أکثر من نقاط الاختلاف، وهذا دلیل على وجود علاقة فکریة وطیدة بینهما، لأنّ الهدف فی النهایة واحد، هو عرض النّص وتحلیله دلالیًا ومقصدیًا سواء الظاهر منها أو الباطن.
تصویرپردازی در شعر ابراهیم نصرالله (بررسی موردی تشبیه، استعاره و مجاز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابراهیم نصرالله یکی از شخصیت های متعهد و برجسته ادبیات مقاومت فلسطین است که به مدد شگردهای هنری و بلاغت تصویر، روشنگر تجربه های انسانی می شود و روایتی از عشق و مبارزه، رنج و اندوه، پایداری، امید و هر آنچه را که بر انسان فلسطینی می گذرد در اختیار مخاطب آثارش قرار می دهد. وی در این راستا از ظرفیت های بالقوه زبان و ادبیات برای تأویل پذیری و جانداری شعر بهره برده تا به نیاز مخاطب خویش پاسخ دهد. این پژوهش، به روش توصیفی، تحلیلی و آماری با تکیه بر تصاویر بلاغی به بررسی دیوان «الأعمال الشعریه» نصرالله می پردازد تا به این مهم دست یابد که تصویرپردازی در اشعار این شاعر، چگونه در راستای انتقال اندیشه های وی به مخاطب به کار رفته است؟ بررسی حاکی از این است که ابراهیم نصرالله، آگاهانه از طیف گسترده ای از تصاویر در راستای زیباسازی شعر و در نتیجه القای اندیشه ها و عواطف خود نسبت به مردم دردمند فلسطین بهره برده است. تصویرپردازی در اشعار وی بازنمود قدرت معناآفرینی و خیال پردازی شاعر در انتقال عواطف نسبت به فلسطین و در خدمت ارزش های والای انسانی و در نتیجه تاثیرگذاری بیشتر در مخاطب است، از همین رو به رونق و زیبایی بلاغی و محتوایی شعر وی انجامیده است.
تحلیل گفتمان انتقادی اشعار احلام نصر بر اساس نظریه «لاکلا و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
78 - 103
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی با دخالت دادن عواملی همچون ایدئولوژی و قدرت، قابلیت زبان شناختی بهتری نسبت به سایر روش های تحلیل گفتمان در تفسیر متون دارد، همچنین نظریه «لاکلا و موفه» به سبب وارد کردن تحلیل گفتمان انتقادی به عالم سیاست و اجتماع برای شناخت و تبیین پدیده های اجتماعی و سیاسی مناسب است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل گفتمان انتقادی اشعار احلام نصر به عنوان شاعر داعش بر اساس مفاهیم نظریه «لاکلا و موفه» است که عبارت اند از: دال مرکزی، وقته ها، دال شناور، دال خالی، غیریت سازی، برجسته سازی و حاشیه رانی و استعاری سازی. اهمیت پژوهش حاضر، ضرورت شناخت اندیشه های مبلغان داعش برای مقابله با شیوه کنش آن ها در عرصه اجتماع است، به ویژه این که گروه های تکفیری در سالیان اخیر در منطقه غرب آسیا گسترش یافته و فصل جدیدی از مسائل امنیتی را رقم زده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دال مرکزی این گفتمان، تشکیل خلافت اسلامی است و وقته های جهاد، هجرت، تسخیر دنیا و شریعت، حول آن مفصل بندی شده است. احلام نصر بر اساس دال خالی قرون اولیه اسلام، دال مرکزی تشکیل خلافت را مطرح کرده است. دال شناور در اشعار وی، مصداق خلفای دوازده گانه قریشی است که با به کاربردن لقب «الحسینی» برای «ابوبکر بغدادی» وی را از مدلول های آن معرفی می کند. دال مرکزی و وقته های گفتمان در این اشعار، برجسته شده، همچنین مفهوم امنیت در حکومت «بشار اسد» و نمادهای ناسیونالیستی از قبیل زبان و نژاد به حاشیه رانده شده است. احلام نصر با تشبیه «ابوبکر بغدادی» به حضرت «ابراهیم»(ع) و داعشیان به صحابه پیامبر(ص) و تداعی نبرد «قادسیه» و شکست ایرانیان، گفتمان اشعارش را استعاری سازی کرده است و بدین وسیله آینده ای درخشان و عاری از مشکلات فعلی را برای مردم مناطق تحت سلطه داعش ترسیم می کند. نتیجه این که روح سلفی گری و خصومت بر گفتمان داعش غلبه دارد که بازتاب آن در اشعار احلام نصر و عملکرد آن ها ملاحظه می شود.
تمظهرات التشظی فی روایه أحیاء فی البحر المیت لمؤنس الرزاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تناولت هذه المقاله ظاهره التشظی فی روایه أحیاء فی البحر المیت التی هی ولیده مجتمع متبعثر ومتخلخل والتی یظهر عبرها تداخل الفضاءات والحلقات السردیه والتشظی فی الزمان والمکان والتشظی فی الشخصیات والحبکه وکأن الکاتب مؤنس الرزاز یهدف إلى تجسید رؤیه لا یقینیه ولا منطقیه لیکسر الجمود فی النص السردی ویقدمه عاریا کعمل متخیل، مُسقِطاً القناع الواقعی الذی بنیت علیه الروایه الکلاسیکیه؛ فلیست روایته إلا ممارسه لدیمقراطیه التعبیر تستهدف عکس اللاائتلافات وتجاوز کل ما هو منطقی وواقعی إلى حریه لا نهایه لها فی التشکیل تصل إلى درجه التشظی والتبعثر فی النص الروائی لیبتدع شکلا روائیا جدیدا. تهدف المقاله إلى عرض تمظهرات التشظی فی روایه أحیاء فی البحر المیت بالاعتماد على المنهج الوصفی- التحلیلی، حیث تمثل الروایه تجربه جدیده مشظاه ومتکسره للتعبیر عن تجربه عدمیه وأجواء کابوسیه قد ترافق الإنسان المعاصر. ویسعى الروائی إلى إبراز التخلخل وعدم الانتظام داخل أعماله الروائیه عبر بعض التقنیات الحداثیه کتداخل الفضاءات والحلقات السردیه وبناء الزمکانی المتشظی والمتفکک فی الشخصیات والحبکه داخل مسار الروایه الأصلیه، وهو ما درسناه خلال هذه المقاله. وأهم ما توصل له البحث أنّ هذا التشظی یعبر عن مرحله الانهیار فی المجتمع العربی التی امتدت منذ هزیمه حزیران وبلغت ذروتها فی الاجتیاح الإسرائیلی للبنان، کما یعکس تفککاً عربیا بشعا ومرعبا ویصبح صدى لواقع التکسر الاجتماعی العربی ووعاءً للواقع وانکساراته، وهو لیس انعکاسا تلقائیا أو عفویاً، بل هو مدبر ومتعمد.
مکانهالمدینه من منظور المصادرالدینیهالإسلامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر المدینه بمعاییرها المتمیّزه فی المصادر الإسلامیهأرضیهً مؤاتیهً لوصول الإنسان إلى الکمال. ویحاول الباحثان فی بحثهما هذا والذی یعتبر توظیفیّا فی هدفه ووصفیاً تحلیلیاً من حیث المنهج، تسلیط الضوء على مکانه المدینه من وجهه نظر المصادر الدینیه خاصه القرآن الکریم، لأنه طالما لا یتم النظر إلی المدینه من هذا المنظور فکلّ تخطیط وتعریف عن المدینه للوصول إلى المدینه المنشوده لایجدی وبالنظر إلى أنّالإسلام قد وضع أحکام لکل جوانب الحیاه، وأنّ القرآن هو تبیان لکل شیء فالباحثان حاولا أن یبحثاعنهیکلیه المدینه التی یؤکّد الإسلام علیها ویبیّن کیفیه تقییم القرآن مکانه المدینه المنشوده وما هی معاییرها المؤیّده.و توصلت النتائج إلىأنّ المدینه من منظور الإسلام تحظى بمکانه مرموقه ورغم أن القرآن لم یتناول خصائص المدینهوأفضیتها وبناها بشکل مباشر ، ولکنّه یشیر إلى کثیر من خصائصها وأفضیتها وبناها بشکل غیر مباشر فمن هذا المنطلق یمکنترسیم وتعریف المدینه الإسلامیه کما یجب الانتباه أنّ المصادر الإسلامیه ترسم العلاقات الداخلیه للمدینه والقضایا الإنسانیه وذلک أکثر أهمیه من الصوره وهیکله المدن کما تؤکّد على البنى الاقتصادیه، والأمنیه، والعداله من بین البنى السائده على المدن بمعناها العامّ.
بررسی نقش ساز و کار تقابل در پیوند آیات قرآن (با محوریت سوره ی آل عمران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
21 - 39
حوزههای تخصصی:
تقابل معنایی یکی از ابزارهای هنری و زیبایی آفرین است که بالاترین مراتب زیبایی را در ساختار و محتوای قرآن کریم باعث گشته است. توجه و مطالعه ی زیباشناسی تقابل و ساختار های تقابلی در آیات ارجمند قرآن می تواند با تقدیم مفاهیم نهفته ارزشمند و داده های هنری احساس برانگیز، به بازنمودن برخی ابهامات و پیچش های معنایی در آن ها کمک کند و تا حدود زیادی به نیاز ها و پرسش های روح و عقل انسان پاسخ گفته و بر آن ها تأثیر گذارد و ازآنجاکه تقابل در قرآن کریم جلوه ای از زیبایی ها و شگفتی های این کتاب آسمانی و وجهی از وجوه اعجاز آن است، ضرورت و اهمیت بررسی نقش ساز وکار تقابل در این سوره که از ویژگی های خاصی برخوردار است، به خوبی آشکار می گردد. در این پژوهش ضمن شناسایی این سازوکار و ابزار هنری در سوره ی آل عمران، تأثیر آن در ایجاد توازن آوایی و زیبایی ساختار و ایجاد پیوند و توازن معنایی و زیبایی محتوای این سوره مورد بررسی قرارگرفته است. در این راستا ابتدا به بررسی معنای لغوی و اصطلاحی واژه ی"تقابل" و اهمیت و جایگاه آن در ایجاد زیبایی سخن پرداخته شده و سپس با تحلیل نمونه هایی از انواع تقابل معنایی در سوره ی آل عمران، روشن می شود که چگونه این ابزار بلاغی توانسته است در این سوره انسجام آوایی و وحدت ساختاری ایجاد کند و در انسجام و وحدت معنایی آیات و تقدیم مفاهیم والا در آن ها نقش داشته باشد. و با تقابل سازی صفات خداوند باعث ارائه ی تعریف جامع و کاملی از خداوند یکتا در این سوره شده و تسلط همه جانبه او بر امور هستی از ازل تا ابد را اثبات کرده و به نفی همه ی خدایان ادّعایی کافران پرداخته است.
بررسی پارادوکس در شعرعرار مطالعه موردی: دیوان (عشیات وادی الیابس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
36 - 56
حوزههای تخصصی:
مصطفی وهبی التل(1944-1899) معروف به عرار یکی از شاعران معاصر اردن است که پارادوکس یا ناسازواری هنری از هنجار گریزی معنایی و یکی از مهم ترین عناصر شعری وی محسوب می گردد. یافته های این پژوهش از طریق بررسی دیوان اشعار وی به نام (عشیات وادی الیابس) با روش توصیفی – تحلیلی پس از بحث راجع به پارادوکس و کاربرد آن در اشعار شاعر به دست آمده است. پارادوکس یکی از مقوله های مهم نقد ادبی است و متناقض نما، تجمع شاعرانه دو مفهوم متضاد است که از دیدِ عقلی محال و ناشدنی به نظر می آید، امّا در ورای آن حقیقتی نهفته شده که تنها ذهن کاوش گر به دریافت مفهوم آن نایل می گردد. بررسی الگوی اشعار تمسخرآمیز، پارادوکس عاشقانه شاه و درویش، پارادوکس عدم انسجام، پارادوکس اشتقاقی، پارادوکس عدم سازگاری (جمله با جمله) از مهم ترین اهداف این پژوهش است. آفریدن مضامین تازه و نکته سنجی های دقیق و باریک خیالی با به کار کشیدن تشبیهات، استعارات و مجازهای خاص شاعر از تصاویر و معانی پارادوکسی از مهم ترین نتایج این پژوهش است این پژوهش به دنبال آن است که به این سؤال پاسخ دهد که شاعر با چه شیوه ای از پارادوکس یاری جسته است که موجبات برجسته سازی سخن خویش را فراهم ساخته و هدف وی از این رویکرد چه بوده است؟ و بر این فرضیه استوار می باشد که پارادوکس در دیوان وی فقط برای زیبا آفرینی ساخته نشده و نشان دهنده مفاهیم متناقض هست و شاعر در این گونه متناقض نماها واقعیت را ارائه می نماید
دینامیه المعنى والسیاقات الدلالیه فی شعر ابن لُبّال الشریشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
37 - 50
حوزههای تخصصی:
إنّ دراسه دینامیه المعنى والسیاقات الدلالیه للنص الشعری منهج نقدی یتناول دراسه السیاقات والرؤى التشکیلیه التی اختارها الشاعر لتفجیر الدلالات فی شعره. فصله المعنى بالعناصر الدلالیه فی الشعر صله وثیقه؛ لذا نرى أن کلّ شاعر یتطرق إلیها فی شعره. تهدف هذه المقاله إلى دراسه الأثر اللغوی وبنیاته الإیحائیه فی شعر ابن لُبّال فتعالج معتمده على المنهج الوصفی التحلیلی، الظواهر الدلالیه التی ظهرت فی شعر الشاعر بجلاء. وتوصّل البحث إلى أن ابن لبال استخدم التکرار لیجسد عمق السرور والفرح، کما نجد فی شعر ابن لبال عدداً عدیداً من عناصر إبلاغیه المعنى وتأثیر السیاق من خلال الألفاظ المتنوعه التیقد تجلّت أیضا فی قسم من أشعاره. فیعمد ابن لبال إلى توظیفها لتنسجم مع المعنى المستفاد، وصولا إلى إنتاج الدلالیه اللازمه، مثلاً الکراهه من منصب قضاء بلده. ولا شک أنّ ظاهره الترادف الإشاری احتلّت حیّزا مهما فی شعر ابن لُبّال؛ إذ تقوم على التأکید والتقریر بما یدور فی باله. أیضا التلاعب بالکلمات، وشبکه التساؤلات، وبؤره الدلاله، وإیجابیه اللُغَز، والنهج الاستهلالی، تقنیات اعتمد الشاعر علیها فی تحسین شعره وتفعیل دینامیه المعنى وتخزینه بمعانٍ متنوعه یتفاعل معها الشاعر ویخاطب بها عقلیه المتلقی فی کشف المعنى.
شروط الاستثناء کمخصّص فی علمی النحو والأصول دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
37 - 50
حوزههای تخصصی:
یعدّ الاستثناء من الأسالیب الشائعه فی اللغه العربیه، حیث قد حظی باهتمام وافر لدى الألسنیین وخاصه علماء النحو والأصول لتبیین دلالاته فی صمیم اللغه. ومما یدل علیه هذا الأسلوب هو تخصیص المستثنى بالحکم، ولا یفید الاستثناء هذا المعنى حتى تتوفر له شروط. ترمی هذه الدارسه إلى تبیین هذه الشروط وتقییمها معتمدا على المنهج الوصفی والتحلیلی، کما یوظف المنهج المقارن لدراسه آراء النحویین والأصولیین فیما یتعلق بهذه الشروط. تدل نتائج البحث على أنّ القدامى من النحاه لم یتعرضوا إلى دراسه الاستثناء کمخصص، بینما عالجه المتأخرون متفقین على إفاده الاستثناء معنى التخصیص متأثرین بالأصولیین فی هذا الموضوع. فوجهات نظر النحویین والأصولیین تکون متشابهه فی بعض شروط الاستثناء، لکنها تختلف فی بعض آخر منها. وقد کان لعلماء الأصول دور فی عدد من هذه الشروط کقصد المتکلم والانفصال الزمنی بین المستثنى والمستثنى منه، وهناک شروط أخرى کمقدار المستثنى وجنسه، وهذه الشروط وإن استمدت حجتها من کتب النحو، إلا أنّها اکتست بطابع فقهی میزها عمّا وجد فی کتب النحو. فمثل هذه الشروط تکون محل النزاع بین الفریقین.
التوظیف الفنی فی سیمیاییه الألوان عند ابن الرومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لم یکن فی بدأ الأمر بین الشعر و النثر بوناً شاسعاً. کان الشعر کلمات موزونه تحدی بها الإبل، لا غموض فیه و لا تعقید، فلم یکن یعز علی قاریء شعر أن یستخرج فحواه. و لکنه لم یبق علی سلاسته و وضوحه قید الأبد، أخذت معانیه تتسع و أوزانه تتکاثر، و ما ونی الشعراء یهتمون بشعرهم اهتماماً بالغاً، فمنهم من یقلب شعره حولا لتنقیحه و یستفرغ جهده فی إجادته ما شاء الله له أن یجتهد، و یستعین من الطاقه ما یملک و ما لا یملک فی تنمیقه و السمو به إلی قمه عالیه متشبثاً بأسالیب البیان وشتی ضروب البدیع.مما استخدمه الشعراء لتنمیق أشعارهم و سیرها فی الناس هو استخدام ضروب الألوان و تلوین أشعارهم بها، و ابن الرومی من أهم الشعراء الذین یتشبثون بهذه الماده الشعریه لتدبیج أشعاره. تناولت هذه الدراسه توظیف اللون عند ابن الرومی و عمدت إلى و لوج شعریه الألوان عند الشاعر و مدى قدرته على توظیفها دلالیاً و جمالیاً؛ لأن نشأه الشاعر فی بییه تتصف بالجمال و تعدد الألوان؛ دفعه للاهتمام بالفن التشکیلی و ممارسه الرسم. و یهدف إلى إحصاء الظواهر اللونیه فی شعره و إبرازها؛ و قد اعتمد البحث منهج التحلیل و الوصف و الإحصاء فی تناول الألفاظ اللونیه. قد أکثر ابن الرومی فی أشعاره من استخدام ماده اللون کثره بالغه، و هی فی شعره بمنزله علبه الألوان عند الرسام، کأنی بالشاعر أراد أن یجعل من دیوانه طبیعه فیها الألوان و الأزهار و الأشجار تجری تحتها الأنهار. إنه یحسن استخدام الألوان و تسعده علی ذلک حاسته التصویریه، و یبرز فاعلیه الألوان و دلالاتها فی لوحاته لیستقطب انتباه الملتقی إلی حد أکثر. و متى ما أشبعنا النظر فی صور الشاعر الخیالیه؛ نرى أن الألوان الأبیض، و الأسود، و الأحمر، و الأخضر، و الأصفر و الأرزق هی أکثر ما استخدمه الشاعر من الألوان على التوالی.
روش تحلیل «ماهیتِ صورت» داستان نقدی بر نظریه «ماهیت صورت» سید بحراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد داستان در ادبیات عربی، در اواخر قرن بیستم، متاثر از ریخت شناسی وساختارگرائی، وارد مرحله نوینی گشت که به عناصر داستان وشیوه های روایت می پرداخت وکمتر به موضوع «نگرش هنری» داستان اهمیت می داد. نگرش هنری تجربه منحصر بفرد نویسنده از پیچیدگی های زندگی است که منجر به « شناخت داستانی» می شود تا خواننده با درک آن از داستان لذت ببرد و بینش نوی را تجربه کند. سید بحراوی در کتاب «الانواع النثریه فی الادب العربی المعاصر(اجیال وملامح )» با معرفی آثاری گوناگون ازنویسندگان دنیای عرب، می کوشد تا با رهایی از چهارچوب تحلیل های از پیش تعین شده، تجربه بشری راوی را که معادل با تجربه زبانی نویسنده است، تحلیل کند. وی این تجربه را که برآمده از محیط عربی است، «ماهیت صورت» (محتوی الشکلThe content of the Form) نامید که با رهایی از وابستگی ذهنی به غرب در پی ارائه یک بینش هنری از تجربه انسان عربی است. آیا روش تحلیل وی در گونه های نثری نوآوری دارد؟ و آیا می توان از آن برای درک داستان بهره برد؟ آیا این کتاب نقدی در رسیدن به این هدف موفق بوده است؟ با روش تحیلی – توصیفی وباتکیه بر روش تحلیل محتوای کمی وکیفی، می توان نتیجه گرفت که مسأله کتاب «گونه های نثر ادبی معاصر»، نه تحلیل ساخت عناصر داستانی و روایت، بلکه درک زیباشناسانه روایت از تجربه بشری انسان عربی، با ارائه بینش هنری نهفته در شبکه عناصرداستانی است تا ضمن تبیین ویژگی ها و روش تحلیل آن، نمونه داستان هایی را که دارای محتوای ساخت داستانی با هویت عربی هستند، معرفی کند.
العلاقه بین الترجمه والنقل الثقافی فی إیران عصر ناصر الدین شاه القاجاری نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هذه المقاله تهتمّ بدراسه العلاقه بین الترجمه والنقل الثقافی فی عصر ناصر الدین شاه القاجاری، وعلی منهجیه الدراسه التاریخیه یمکننا القول بأنّ فی القرن الثالث عشر الهجری واجهت إیران أحداثا مختلفه فی العالم. فی هذه الفتره اتجهت أوروبا إلی الشرق رغم اجتیازها التطورات السیاسیه، الفلسفیه والصناعیه. أصبحت الترجمه فی هذا المجال، قناهً للنقل الثقافی حتی تنقل منجزات المجتمع المنشیء للمجتمع المستهدف.لم یکن هذا النقل، نقلاً ساذجا بل تمّ تشکیل ازدواجیه (المصالحه- الصراع) التی استمرت فتره طویله، خاصه مع وعی الجماعات الثقافیه للمجتمعات الشرقیه بطبیعه التطورات والنصوص الأوروبیه المشتقه منها. تمّ اختیار معاییر مختلفه للترجمه من بین المترجمین وبعض المؤسسات الدولیه التی أسّست للترجمه. وقد یکون بإمکاننا أن نعتبر المعاییر الداخلیه والخارجیه هی الأسباب الرئیسه لذلک. حدّدت العوامل الداخلیه، أعمالها وقیمها وأنماطها التی قدّمتها حیث یتعلق هذا الأمر بالدوافع الموجوده لکل مترجم. تتعلق المعاییر الخارجیه أیضًا بالسلطه السیاسیه ودورها فی اختیار الآثار للترجمه.
سلطه اللغه وصناعه الحقیقه فی فلسفه ما بعد الحداثه (قراءه فی مجموعه «تنبّأ أیها الأعمی» لأدونیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهتمّ ما بعد الحداثه بسلطه اللغه کأساسٍ لفهم القیم وصناعتها، وتؤکد أنّ اللغه وکل ما یصدر عنها هی رموز ثقافیه خارجه عن نطاق "المطلقیه". وهذا الاهتمام أدّی إلی فرض "النسبیه" و"الفردیه" علی المبادئ الشامله. وتعتمد هذه الظاهره علی تحریر الدال من مدلوله أی من تبعیته معنیً محدداً، فأصبحت اللغه مجموعه دوال طلیقه وحره، لا تستقر فی میناء ولا تدور حول محور مرکزی. هذا ما تقدمت به ما بعد البنیویه بخطوه أولیه وانتهت إلیه التفکیکیه. یقوم هذا البحث بدراسه ظاهره سلطه اللغه وصناعه الحقیقه فی مجموعه «تنبأ أیها الأعمی» لأدونیس، علی أساس المنهج الوصفی – التحلیلی، بغیه إدراک کیف أنّ أدونیس وظف اللغه کی یکشف عن تلک السلطه التی تتمیز بها فی اختلاق الحقیقه وتغییر الواقع. فأدونیس نادی بسلطه اللغه، دون أن یرتبک، بل أخذت ملامح رفض المرکزیه المعنائیه تبدو واضحه فی شعره. فهو أظهر، أنّ اللغه مجموعه علامات لها مدلولات لا نهائیه، وأنّ هذه العلامات هی التی تشکلّ الاختلاف الذی نادی به "جاک دریدا"، وهی التی تجعل مصیر المعانی مفتوحاً علی دیمومه مستمره تصل إلی تجربه تعددیه المعنی. والأهم من ذلک، أنّ هذه الأسس الفکریه الموجوده لدى أدونیس وشعره متأثّره بأفکار جان جاک دریدا تذهب بالقارئ إلى أن یعتقد أنّ الحقیقه نسبیه والمطلق لیس إلا وهماً من صناعه اللغه، وهی الفکره التی أسفرت عن کثیر من التحدیات فی مواجهتها مع الفکره الإسلامیه ما یؤدّی إلی أزمه کبیره فی قراءه الشعر العربی الحدیث وفهمه ویسبب نوعا من الأزمه فی النقد الأدبی الحدیث.
آلیات التوثیق فی رحلات أبی حامد الغرناطی "تحفه الألباب" نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ألّف أبوحامد الغرناطی رحلتین علی صعید أدب الرحله العربی؛ الأولی منهما " تحفه الألباب ونخبه الإعجاب " والثانیه " المعرب عن بعض عجائب المغرب ". السِمه الممیِّزه فیهما کلتیهما هی العجائبیهُ، أی یسعی الرحاله أن یأتی بالحوادث العجیبه ویرکّز علی المشاهد التی تثیرُ فینا الاستغراب. وانطلاقاً من هذا نجده یسمّی رحلتیه مستخدماً کلمه "العجائب" فی صیاغه العنوان. هذا المنحی لدی الغرناطی یجعل المتلقی یقف أمامها ویعتبرها قصصاً خرافیه لیست لها أرضیه واقعیه. الغرناطی المعجَب بذکر المشاهدات المدهشه طیله سفره قد فطن لهذا الأمر واستخدم آلیات عدیده لیطمئن القارئ ویصطنع عالماً حقیقیاً إلی جانب تطرّقه إلی القصص العجیبه. دراستنا هذه تهدف إلی معالجه آلیات التوثیق وأدواتها وغایاتها فی رحله تحفه الألباب عبر المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ. وتشیر النتیجه إلی أنّ هذه الآلیات مع ما لها من أدوات قد تجلّت فی رحلته بطرق مختلفه، منها: النقل مشاهدهً وسماعاً من الثقات، والتدقیق فی ضبط مصادر المنقولات ورُواتها، والمنطقیه فی الحکی والسرد. والجدیر بالذکر أنّ هناک أخباراً فی الکتاب لم یعرضها المصنّف بأسلوبٍ مُوحٍ بالثقه فیبدو أنّها تفتقر إلی أدوات الثقه. وقد یعود السبب إلی أن الرحاله ینوی أن یعوّد القارئ بالتدریج من خلال ما یقدِّمه من مستندات علی أسلوبه الموثّق. إلّا أنّ هذه الأمور قلیله والأسلوب الممیّز فی منهج الغرناطی السردی هو تطبیق الطریقه التوثیقیه.
جلوه های پایداری در رمان عشاق اثر رشاد ابوشاور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
175 - 197
حوزههای تخصصی:
رمان پایداری فلسطین، بیانگر سیمای شخصیت فلسطینی، قبل و بعد از واقعه نکبت بوده و از رنج ها و محنت های ملتی حکایت دارد که با شهامت و جسارت به مبارزه و مقابله با استعمارگر صهیونیسم و انواع ظلم و ستم پرداخته است و می توان آن را یکی از وسیع ترین حوزه های ادبیات عرب دانست که به عنوان ابزاری برای مقاومت و پایداری در دست نویسنده، آحاد مردم را به دفاع از ارزش ها، آزادی، دفاع از کرامت انسانی و عدالت تشویق کرده تا از جان و مال خود دریغ نکنند. خون شهیدان، به عنصری مهم در دست نویسنده تبدیل و برای ادامه سیر پایداری بر آن پافشاری می شود و شهادت طلبی یکی از محورهای پایداری به شمار می آید؛ کما اینکه اشغال سرزمین فلسطین، رمان فلسطین را به سمت پایداری و مقاومت، سوق داده است. در این راستا رمان عشاق، به بیان واقعیت تلخ اوضاع فلسطین، ترک رؤیاپردازی و زمینه چینی برای قیام، انقلاب و انتفاضه می پردازد. این رمان اثر رشاد ابوشاور با تأثیر از چنین فضایی و با ترسیم تصویر فلسطین و ذکر سایر اراضی اشغالی، به تعیین سرنوشت ملت فلسطین، با یک راهکار، یعنی پایداری و مبادرت به حفظ تمدن و هویت آن تأکید دارد. این جستار در تلاش است با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی جلوه های پایداری در رمان عشاق اثر رشاد ابوشاور، رمان نویس معاصر فلسطینی بپردازد. نتایج این جستار حاکی از آن است که نویسنده در بررسی عناصر پایداری در این رمان موفق عمل کرده و بخش وسیعی از آن را به آرمان فلسطین و آزادی آن اختصاص داده است.
إطلاله على منهج ابن عصفور فی مثل المقرّب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
19 - 36
حوزههای تخصصی:
مکانه علم النحو المرموقه بین العلوم العربیه مما أیّدها کلّ من أراد الصحه فی قراءه القرآن الکریم أو فَصاحه التکلم باللغه العربیه أو الکتابه بها. ومن أهمّ ما یدلّ على هذه المکانه وفور التألیفات النحویه من قدیم الأیام والتعلیقات علیها وتشعّب المذاهب فیها. ومن أقوى دوافع العلماء فی هذا المضمار الإتیان بمصنَّفٍ یسهّل قواعد العربیه على المتعلّمین. ولأن نستوعب نصوصهم ونصل إلى منهج مقبول فی تألیف الکتب الدراسیه، علینا التعرّف على منهجهم. والمنهجیه هی الطریق الوحیده التی بها یُعرف النهج الذی سار المؤلّف علیه وتتّضح طوابعه التعلیمیه المفیده فبها نُقوِّم الکتب ویمکننا فهم النصوص. وأما من النحاه فمن قام بشرح مصنَّفه لأسبابٍ ما. ومن میزات هذه الشروح إبقاء منهج الشرح على درب منهج النصّ وصیرورتهما کتألیف واحد، الأمر الذی یعطینا مَیَداناً أوسع فی المنهجیه. فبحثنا عن شروح النحاه على مؤلّفاتهم واخترنا منها ما صُنّف مبکراً وقلّ تعرّفنا علیه وهو مُثُل المقرَّب شرح ابن عصفور الإشبیلی لکتابه المقرَّب . ومن هذا المنطلق، توخّى البحث المنهج الوصفی التحلیلی للوصول إلى الهدف المنشود، ألا وهو التعرف على محتوى مُثل المقرّب ومنهج ابن عصفور فیه، ومذهبه النحوی، وکیفیه مزاولته مسائل النص وتسهیل سبل استیعابه. ومن أهمّ ما حصل البحث علیه تجلّی مظاهر من منهجه التعلیمی، وهی الطریقتان الاستقرائیه والتکشیفیه، والعدول عن التعاریف الذهنیه، والتجنّب عن الغور فی الخلافات النحویه؛ وقد تبین أن منهجه العام فی أصول النحو یضاهی منهج البصریین.
عناصر نقاشی در دیوان "مایفوق الوصف"سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عناصر نقاشی در شعر، از موضوعات بینارشته ای ادبیات تطبیقی است که با رونق مکتب آمریکایی در پژوهش ادبی معاصر به کار گرفته شد؛ اما این محور، علی رغم زمینه های پژوهشی متعدد، مورد استقبال کمتری قرار گرفته است. باید توجه نمود که شاعران بسیاری، رویکرد و صبغه نقاشیگری دارند و در حقیقت با کلمات به جای شعر سرودن، رسم و نقاشی می کنند. این فرایند در اشعار شاعرانی که علاوه بر حرفه شعرسرایی، نقاش هم هستند، بسیار موضوعیت پیدا کرده است. در ادبیات معاصر عربی شاعرانی که از این دو حرفه درکنارهم برخوردار هستند؛ اندک نیستند که مطرح ترین چهره در شعر عربی دوره أخیر، سوزان علیوان، شاعر و نقاش معاصر است که جزو شاعران جیل التسعینات (دهه نود قرن بیستم) است. وی بسیاری از سازوکارهای نقاشی را به کار برده است و میان نقاشی وشعر او همبستگی زیادی وجود دارد. گویی او در دفترهای شعری اش، با موم و رنگ نقاشی می کند. از این رو شعر او، زمینه ای برای بروز عناصر متعدد نقاشی است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی عناصر نقاشی در شعر سوزان علیوان می پردازد. نتیجه پژوهش نشان می دهد؛ سوزان علیوان در شعر خود از عناصر نقاشی مختلفی نظیر رنگ، قاب بندی، تقارن و قرینه سازی، عینیت و ایستایی بهره گرفته است که این موضوع در عناوین، مقاطع و بندهای شعری دیوان ما یفوق الوصف او تجلی پیدا کرده است.