فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
آلیات الإقناع فی قصیدة «لا تصالح»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الإقناع جهد لغوی هدفه التأثیر على المتلقی وانبعاث مشاعره وأحاسیسه ومراعاة مقتضى حاله عبر القوى العقلانیة والاستدلال المنطقی. بما أن للشعر وظائف حجاجیة عدیدة تتناول هذه المقالة آلیات الإقناع فی قصیدة «لا تصالح» الخطابیة لأمل دنقل عبر أسلوب تحلیل الخطاب إذ إنه یوظّف أسالیب الإقناع والبرهان فی قضیة الوطن التی تتردّد فی معظم أشعاره حتى یرضى الإنسان العربی رفض الصلح مع العدوّ. یأتی الشاعر لاکتساب هذه البغیة بمبررات فی عشر وصایا وفی هذه التبریرات یقوم بتوظیف تقنیات عدّة حتى یقنع مخاطبه ویرضیه ویستفزّه لطلب الثأر. وقد رصدت هذه الدراسة أکثر أسالیب الإقناع حضورا فی النص الدنقلی فی ثلاث مستویات: اللغویة، والبلاغیة والمنطقیة. إن النظرة الفاحصة فی القصیدة تطلعنا بأن ظاهرة التکرار، والتقدیم والتأخیر، والجمل الاعتراضیة، والاستفهام، والرمز، والاستعارة، والتشبیه، والقیاس والاستدلال المنطقی تعتبر من الظواهر التی تسعى إلى إقناع مخاطبی شعر دنقل وإرضائهم.
تحلیل قصیده البحّار و الدرویش (دریانورد و پارسامرد) بر پایه نظریه ی ژاک لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از نظریات روانشناسی برای تحلیل ادبیات و آثار ادبی کارایی قابل ملاحظه پیدا کرده است در این میان، نظریه ی روانکاوی ژاک لکان با تکیه بر عناصر سه گانه، مشهور به نظم های سه گانه از قبیل نظم خیالی، نظم نمادین و نظم واقع در دوره ی اخیر به یکی از پرکابردترین نظریات برای نقد و بررسی فرآورده های ادبی تبدیل شده است. این نظریه در تحلیل شخصیّت های روانی و سوژه هایی که مسیر تکاملی خاصی را می پیمایند، مفید و مؤثّر است و برای تحلیل همه جانبه ی چنین شخصیّت هایی به کار می آید. در میان قصائد عربی برخی از آن ها ممتاز و در درجه ی اولی اهمیّت قرار می گیرد، از جمله ی آن ها قصیده ی البحّار و الدرویش خلیل حاوی است که به گونه ای نمادین از رابطه ی میان شرق و غرب با توجّه به به کارگیری دو شخصیّت بحار و درویش سخن می گوید. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با روش توصیفی – تحلیلی و تکیه بر نظریه ی لکان و عناصر سه گانه در نظریه ی او به تحلیل قصیده ی بحار و درویش از خلیل حاوی بپردازد. نتیجه نشان می دهد که شاعر به عنوان روایتگر شخصیّت های نمادین دریانورد و درویش آن ها را به سرعت از ساحت خیالی بیرون آورده و وارد ساحت غیر ممکنات یا نظم واقع قرار داده است و در طی این مرحله کنش های شخصیّت را برای دسترسی به ناپیداها و امور غیر ممکن که در امر نمادین اتّفاق می افتد به تصویر کشیده است. سرانجام قصیده با مرگ که از عناصر ساحت واقع است پایان می پذیرد و این ساحت پر بسامدترین ساحت در قصیده مورد نظر است.
وصف الطبیعه عند الحلّی و وردزوث: دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الموضوع الرئیس الذی یدور حوله البحث هو وصف الطبیعه لدى اثنین من الشعراء من مدرستین مختلفتین وبیئتین مختلفتین هما صفیّ الدین الحلّی، أشهر شعراء العصر المغولی فی العراق أو العصر المملوکی فی مصر والشام والشاعر الإنجلیزی ولیام وردزورث عمید المدرسه الرومانسیه فی بریطانیا، فکانا متعاندین فی نظرتهما للطبیعه. تناول البحث فی البدایه مختصراً من حیاه کلا الشاعرین والخصائص الأدبیه لعصریهما ثمّ عرّج على أسلوب وصف الطبیعه لدیهما.
أمّا الموضوع الأصلی للبحث فهو تحلیل ثلاث من قصائد الشاعرین من نواحی الألفاظ والمعانی والبناء والبلاغه والمقارنه بینهما لتبیین نقاط اشتراکهما واختلافهما، لیصل فی نهایه المطاف إلى هذه النتیجه، وهی أنّ العاطفه تکاد تنعدم فی صور صفیّ الدین الحلی لذلک لا یستطیع الانسجام مع الشاعر أو التواصل معه وهو یمثّل دور الراوی ولا نرى الرساله التی یرید الشاعر إیصالها للمتلقّی الذی یحسّ بلاهدفیه الشعر وغیاب الشاعر، بینما نرى فی قصائد ولیام وردورث صوراً کامله لحالات الشاعر المختلفه.
قصیده کلیه میراث دار سوررئالیسم سمبولیسم و تصوف
حوزههای تخصصی:
قصیده کلیه یکی از جدیدترین پدیده های شعر عربی معاصر و به تعبیر منتقدان عرب شکل تکامل یافته قصیده عربی و اوج نوآوری در مسیر تطور آن است . این قصیده نمونه و الگوی هماهنگی شکل و مضمون و تداخل آگاهی و شعور با ناخودآگاهی و اتحاد ذات با هستی و درآمیختن شاعر با کائنات و ذوبان تمامی موجودات در قصیده است . قصیده کلیه متکی برمیراث تصوف افراطی اسلامی ومیراث تصوف غرب است که به طور عمده با دومکتب سوررئالیسم وسمبولیسم پیوند یافته است . مجموع این پدیده ها به ایجاد پیچیدگی و غموض شدید در شعر و افراط در خروج بر قواعد فنی شعر عربی وارکان فکری و بیانی آن و تحول بنیادی در مفهوم موسیقی شعری منتهی شده است . در این گفتار تلاش شده که علل اصلی غموض و پیچیدگی شناخته شود و ضمن آوردن نمونه های شعری ‘برکاربردهای زبانی تازه و شیوه های جدید در تصویرپردازی و روش های نو در اندیشه و تأمل و منابع غربی و فلسفی و صوفیان آن ‘ که تکیه گاه شاعران قصیده کلیه است ‘تأکید شده است .
درآمدی توصیفی- تحلیلی بر اسطورة سندباد در شعر صلاح عبدالصبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطورة سندباد در هفت قصیده از دیوان صلاح عبدالصّبور آمده است. این اسطوره در شعر وی بر مضمون هایی همچون: سرگشتگی، فرار از واقعیّت های تلخ زندگی، شناخت و معرفت و سرکشی و نوآوری دلالت دارد.
سندباد به روش های گوناگونی در شعر عبدالصّبور آمده است؛ گاهی نقاب شاعر است و گاهی قهرمان روایت اوست. حضور وی اشاره وار، نمادین و با گفتگوهایی گاه عامیانه و گاه عالمانه است.
سندباد در شعر عبدالصّبور سه چهرة مختلف دارد: 1- مبارز، شجاع و مسافری که در پی ن اشن اخته های جه ان است و م ردم را نی ز ب ه جنبش ف رامی خواند. 2- ترسو و بزدل که از سفر می هراسد و 3- صوفی مسلکی است که به سفرهای درون می پردازد و در پی گمشده های معنوی است.
فلنوسع للحسین (ع) (قسمت دوم)
حوزههای تخصصی:
استدعاء التراث فی مرآة اشعار عبدالوهاب البیاتی (بهره گیری ازمیراث در آینه اشعار عبدالوهاب بیاتی)
حوزههای تخصصی:
بیاتی یکی از سه نفری بود که دغدغه پیشتازی در شعر عربی معاصر را داشت و برای پدری شعر معاصر تلاش کرد.او خالق اسطوره های زیاد و پدیدآورنده صورتک (ماسک) در شعر معاصر است سرچشمه های میراثی که بیاتی ازآن استفاده نموده به شش دسته تقسیم می شود و شامل: ادبی، تاریخی، دینی، صوفی، فلکلور و اسطوره است. او نمونه های و شخصیت های زیادی با جنسیت ها و ملیت های مختلف به کار گرفت و شیوه ی بهره مندی از میراث نزد وی متنوع است و شامل تکنیک هایِ صورتک، بینامتنیت و آشنایی زادیی است. از طریق نمونه ها و شخصیّت های مختلفی که استفاده نموده و از بعضی متون شعری که اقتباس کرده موضوعات زیر برمی آید: انقلاب، خشونت، ربودن، تبعید، غربت، سرکشی، درد، عذاب و مرگ. بیاتی اعتقاد داشت که وی ثمره گذشته است و بین او و میراث نوعی انس و الفت وجود دارد و به همین جهت با میراث، همذات پنداری می کرد؛ زیرا در اصول آن نوعی تاکید بر دیدگاه هایش و وحدت تجربه انسانی می دید. بیاتی همیشه می خواست هنجارهای رایج را در هم شکند و بر کُندی دنیا و زندگی بتازد تا آزادی، عدالت و کرامت انسانی را محقّق کند. بیاتی، گذشته را به صورت خشک و جامد برداشت نمی نماید بلکه آنرا براساس دیدگاه خود پدید می آورد.
خط عربی و نوشتن قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
نقد التّناص القرآنی فی قصیدة «ثورة فی الجحیم» لجمیل صدقی الزّهاوی (نقد تناص قرآنی در قصیده ی «ثورة فی الجحیم» از جمیل صدقی زهاوی)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ضمن بیان مفهوم بینامتنی و انواع آن، پرسش هایی در مورد چگونگی کاربرد بینامتنی قرآنی در شعر زهاوی مطرح شده است. خلاصه ای از قصیده ( انقلابی در دوزخ ) از سروده های این شاعر می آید و هدف اصلی آن بیان می شود. در ادامه به انواع مختلف بینامتنی که در اشعار زهاوی بسامد بیشتری دارد، اشاره می شود که از جمله آن می توان از مواردی چون: بینامتنی فواصل آیات، واسلوب وترکیب ها ومفردات قرآنی ( از قبیل موازی ونفی کلی وجزئی) یاد نمود. در این زمینه، نکته ی قابل توجه، استفاده ی شاعر به دو گونه مثبت و منفى در بینامتنی اسلوبی و ترکیبی است؛ این در حالی است که در بینامتنی فواصل آیات، استفاده منفی شاعر دیده نشده است. در زمینه بهره گیری شاعر از مفردات قرآنی نیز، استفاده مثبت بیشتر از استفاده منفی نمود دارد. شیوه ی بررسی در این مقاله، به شکل تحلیل و توصیفی است.
اللهجه التی نزل بها القرآن الکریم: قراءه جدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختار الباری تعالى اللغه العربیه لتکون وعاءً لمعجزاته وإطاراً لکراماته عن حکمه وتقدیر ودرایه وتدبیر. وقد اختلفت آراء الباحثین فی اللهجه التی نزل بها القرآن الکریم وذلک لتعدد لهجات العرب وقت نزوله. فمنهم من اعتبرها لهجه قریش لکون الرسول (ص) من قریش، ومنهم من اعتبرها لغه مشترکه بین مجموعه من القبائل، ومنهم من اعتبرها لغه مشترکه بین العرب جمیعاً.
یبدأ البحث بذکر شیء حول مکانه مکه المکرمه وأسواقها قبل الإسلام ثمّ یوضّح بعض المصطلحات الضروریه، وهی: اللغه، واللهجه، واللغه المشترکه، واللهجه النواه، واللغه الموحَّده، واللغه العامه، واللغه الأدبیه، ثم یعرض للآراء المطروحه، حول مسأله نزول القرآن بلهجه قریش محاولاً مناقشه المسأله من زاویه مختلفه.
وقد أثبت البحث أنّ اللهجه التی نزل بها القرآن لم تکن لهجه خاصه، لا بقریش ولا بغیرها، بل کانت لغه عامه، أو بالأحرى، هی اللغه الفصحى التی یتحدث بها العرب إلى یومنا هذا بعد إسقاط بعض التغیّرات التی طرأت علیها على مرّ التاریخ، وأنّ کافه الأدله التی سیقت على سیاده لهجه قریش هی أدله غیر صحیحه تفتقر إلى الدقه ولا تستند إلى وثائق ومستندات قویه. کما أنّ التسلیم بوجود اللغه العامه ینفی وجود المسمّیات الأخرى بالنسبه للغه العربیه؛ فلا لغه مشترکه ولا لغه نواه ولا لغه أدبیه ولا غیر ذلک، بل لغه واحده تستجیب لکلّ الظروف وتلبّی کافه الحاجات. کماأنّنا نستطیع، إن سلّمنا باللغه العامه، تفسیر کافه الظواهر اللغویه التی حیّرت الدارسین لعربیه ما قبل الإسلام، کالتشابه الموجود فی الشعر الجاهلی والنصوص الأدبیه الأخرى وغیر ذلک.
پیرنگ استعاری در داستان کوتاه زیر سایبان از نجیب محفوظ با تأکید بر نطریه فرگِسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه ساختارشناسانه به ادبیات داستانی و بررسی عناصر تشکیل دهنده متن و کشف الگوی پیوند آنها و گشودن رمزهای بارگذاری شده در متن، زمینه های درک بهتر و کاملتر از متن را فراهم می آورد. نویسنده در هر داستان، یک یا دو عنصر داستانی را برجسته تر می کند و الگوی داستانی خود را بر مبنای آن ترسیم می کند. داستان کوتاه «زیر سایبان» (تحت المظلة) از نویسنده مشهور مصری نجیب محفوظ با ارائه پیرنگ به هم ریخته و مکان استعاری و زاویه دید سوم شخص عینی یا کانونی گر بیرونی، از داستانهای مدرن عربی محسوب می شود. در داستان مدرن، تداعی های ذهن نویسنده، شالوده ای برای بازگویی اپیزودهای جدا و نامرتبط است. نویسنده با ارائه این تکنیک توانسته است اهمیت و مرکزیت فلسطین در جهان عرب و مسئله اشغالگری و جنگ های نیابتی را با تصاویری فانتزی نشان بدهد و بر معنا باختگی و انفعال جامعه عربی تأکید کند. نسبی گرایی، بی زمانی، پاردوکس، آشنایی زدایی و غافلگیری از نوآوری ای نجیب محفوظ در این داستان به شمار می آید.
بررسی آراء بلاغی احمد هاشمی (مطالعة موردی: قسمت بدیع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب جواهر البلاغة اثر احمد هاشمی مصری، از کتاب های برجسته در علوم بلاغت است. حجم مناسب، دسته بندی وعنوان گذاری مباحث، تطبیق ها، تمرین ها وتقریظ های متعدّدی که بر این کتاب نوشته شده است، آن را از بدو نگارش تاکنون، مورد توجّه علاقمندان این علم، وهمچنین کتاب درسی دانشگاهی قرار داده است، این کتاب نیز به فارسی برگردانده شده و شرح ه ا وتوضیح های گوناگونی بر آن نگاشته اند. با همة ای ن تفاصیل، گ اهی در لابه لای این کتاب – و البتّه ترجمه های آن- مطالب سستی ره پیدا کرده که ممکن است موجب اخلال در امر آموزش شود. در این مقاله، به بیان برخی از این امور- در قسمت بدیع- که به نظر صحیح نمی آیند و سپس دلیل خطا بودن و وجه صحیح آن را بیان نیز ذکر کرده ایم.
تطبیق دیدگاه های ابنِ طباطبا با آراء منتقدان دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أسلوب ""الموال"" ومکانته فی الشعر الشعبی الخوزستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الشعر الشعبی یمثّل جزءا ضخما من التراث الثقافی والأدبی لکل شعب، ومتممّا له، فلا یمکن فصله عن دراسة الأدب الفصیح، إذ یحفظ بین دفتیه بعض الجوانب اللغویة، والثقافیة، والأدبیة. وقد حظی هذا النوع من الشعر العامی فی سائر البلدان بالإهتمام والعنایة من قبل الباحثین المهتمین بالدراسات الفولکلوریة، فکلما زادت هذه الدراسات تکشّفت لنا قضایا هامة، وأیقنّا أنّ هذا النمط الشعری بإمکانه أن یقدّم لنا مادة لغویة وثقافیة وأدبیة تساعدنا علی معرفة الشعوب وآدابها. والشعر الشعبی فی خوزستان أیضا له مکانته الخاصة فی الأوساط الأدبیة فهناک الکثیر من الأنماط الشعریة الشائعة علی مستوی الدول العربیة انتشرت لأول مرة فی محافظة خوزستان ثم انتقلت للبدان الأخری، وأحیانا تمّ تسجیلها بإسم هذه البلدان العربیة؛ لأنّ الشعر العامی الخوزستانی وحتی الفصیح لم یجد من یرعاه ویقوم بدراسته وإن وُجِدت إهتمامات فما هی إلا إشارات عابرة أو محاولات مبعثرة فی طیات الکتب.
وإنّنا فی هذه المقالة قمنا بدراسة میدانیة فی محافظة خوزستان ودرسنا من خلالها الشعر المحکی بلهجة سکانها العرب. فحاولنا أن نسلّط الضوء علی أقدم نوع من الشعر الشعبی وهو الموال- الفن الذی طالما أهمله الباحثون- وبیّنا فیه موطن الموال، ونشأته، وأنواعه، ووزنه، وأغراضه، وروّاده؛ وقد توصّلنا فی بحثنا إلی هذه النتیجة أنّ الموال هو أقدم فن فی مجال الشعر الشعبی وباستطاعته أن یلعب دوراً هاماً فی الحفاظ علی اللهجة المحکیة وانتقال مختلفِ المفاهیمِ الإجتماعیةِ والسیاسیةِ فی العصرِ الراهنِ.
الضّرورة الشّعریة عند الرّضی الأسترآباذیّ فی شرح الکافیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یضطرّ الشعراء فی بعض الأحیان إلى الخروج من قواعد اللغة والشعر وأصولهما حتّى یستطیعوا أن یحفظوا موسیقى الشعر وجماله. قد سمّی هذا الاضطرار أو الاختیار الشاعریّ ب «الضرورة الشعریة». والرضی الأسترآباذی من أشهر العلماء الذین بذلوا جهدا کثیرا فی البحث والدراسة فی مجال الضرورة الشعریة. ویحاول هذا المقال دراسة الضرورة الشعریة عند الرضی الأسترآباذیّ فی کتاب شرح الکافیة، بناء على المنهج الوصفی التحلیلی لتحدید آراء الرضی حول الضرورة الشعریة وکیفیة معالجتها فی کتاب شرح الکافیة. فی رأی الرضی خروج الشاعر من قواعد اللغة ووزن الشعر، مسموح به. ولا یوجد هذا الخروج فی الشعر فقط بل یوجد فی الآیات القرآنیة والأحادیث الشریفة وکلام العرب، یعنی أنّ الشعراء والکتاب والمتکلمون، یحفظون جمال الکلام بالاستعانة من التغییر أو الزیادة أو النقص فی الکلمات وعدم مراعاة قواعد اللغة والشعر، وموسیقاه فی بعض الأوقات. والرضی یأتی بمثال من دواوین الشعراء لکل ضرورة شعریة ویشرحه ویفسّره بشکل دقیق.
نگاهی ادبی به استشهادات غیرمستقیم ائمه به قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت و جایگاه منحصر به فرد قرآن سبب شده است تا استشهاد به قرآن، مهم ترین و رایج ترین مستند در احتجاجات و مناظرات مسلمانان باشد. اما از آنجا که شناخت و استفاده انسان ها از قرآن به فراخور استعداد و فهمشان از این کتاب الهی متفاوت است، بهترین و عالی ترین شیوة استشهاد به قرآن را در احتجاجات معصومین(ع) مشاهده می کنیم. استشهادات معصومین(ع) به قرآن، برخی مستقیم و برخی غیر مستقیم است؛ در استشهاد مستقیم به قرآن، حتی شنوندگان نا آشنا به قرآن نیز اشارات کلام را دریافت می کنند، در حالیکه استشهادات غیرمستقیم (پنهان) را فقط آشنایان با قرآن خواهند فهمید. این مقاله که به استشهادات غیرمستقیم معصومین(ع) به قرآن اختصاص دارد این مقوله را با رویکردی ادبی بررسی می کند و چهار نوع برای آن برمی شمرد: واژگانی، گزاره ای، الهامی و تلمیحی
تحلیل رمان "ساق البامبو" اثر سعود السنعوسی، بر اساس گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ گرایی نوین از رویکردهای جدید در حوزه مطالعات فرهنگی و ادبی به شمار می رود که در دهه 1980 عمدتاً بر نظریه های گرین بلات و دیگر منتقدان تاریخ گرایی نوین پا گرفت. این رویکرد جدید قصد دارد مرز بین تاریخ و ادبیات را بردارد و رابطه این دو را از منظری نو بازنگری کند و در نتیجه زمینه ای برای نقد متن فراهم آورد. تاریخ گرایان نوین هنگام تحلیل یک متن، مؤلف آن را رها کرده و نویسنده را متأثر از نیروهای گفتمانی می دانند و برای تحلیل معانی موجود در متن به رابطه تنش آمیز گفتمان ها توجه می کنند. یکی از دغدغه های اصلی آنان، ساختارهای قدرت است. فوکو یکی از مهم ترین نظریه پردازان این نحله فکری، زبان را عرصه بروز روابط قدرت و تعیین کننده سوژه غالب و سوژه تحت سلطه می داند. جستار حاضر برای تحلیل روابط قدرت و زبان، رمان ساقه بامبو اثر سعودالسنعوسی رمان نویس کویتی را انتخاب کرده است که با نوشتن این رمان توانست ششمین جایزه بوکر عربی را در سال 2013م از آن خود کند. پژوهش حاضر در صدد است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی گفتمان هایی که در این رمان، قدرت و زبان از طریق آن ها اعمال می شود مشخص کند و به حقایق موجود در متن، سکوت و گاه مقاومتی که از سوی مفعولان قدرت در مقابل فاعلان قدرت دیده می شود اشاره کند. نتایج پژوهش نشان می دهد؛ گفتمان های مختلفی از جمله گفتمان جنسیت، گفتمان خرافه باوری، گفتمان اربابی-خدمتکاری، گفتمان فرادستان و گفتمان پدرسالاری در این رمان حضور دارند و هریک از این گفتمان ها به نوعی در ساختارهای قدرت و ساختار فرهنگی جامعه نقش ایفا می کنند.
الخرج ة العامیّ ة وتأثیرها فی أوزان الموشّ حات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الدراسات والأبحاث الکثیرة التی تناولت علاقة الموشحات بالشعر العربی تراوحت بین موقفین متباینین: أولهما دراسات لم تجد فی الموشحات الأندلسیة خروجاً على نظام الشعر العربی، وثانیهما دراسات وجدت فی الموشحات خروجاً وانزیاحاً على عمود الشعر الخلیلی فی الوزن والقافیة واللغة، ولکن الموشحات من وجهة نظر أخرى سواء أکانت على أوزان الخلیل أم على إیقاعات الخرجة العامیّة، فقد جمعت بین علاقتین: علاقة بلغة الشعر وأوزانه، وهی عربیة صحیحة لا خلاف علیها وعلاقة مغایرة لها تماماً، وهی تعبّر من خلال لغتها وأوزانها عن ثقافة العامة وأغانیها الشعبیة ذات العلاقة ببیئة الموشح الذی خرج ، من قریب أو بعید، على إیقاعات عمود الشعر الخلیلی. غیر أن هذا الخروج لا یمثّل انقطاعاً تاماً عن الشعر، ولا یکرّس الشذوذ فیه، ولا یشکل قاعدة مستقلة لها لغتها وأوزانها الخاصة بها، بل هی تجربة متولدة من صلب الشعر، جاءت لتُغنی مسیرة تطوره بالعدول والخروج على العرف وعلى أسلوب الإیقاع، فکانت تجربة نقد ومخالفة ، ولیس تجربة ناسفة، حیث قامت على منطق التطور والتکمیل لا منطق التبدیل. ومن هنا انصب اهتمام البحث على الإیقاع والتلحین، وذلک من خلال العلاقة القائمة بین التلحین الموسیقی والموشح، وما یترتب على ذلک من تأثیر الخرجة العامیّة والخرجة الرومنثیة اللتین بُنی الموشح على إیقاعهما الموسیقی الذی لا یخضع لأوزان الشعر الخلیلی ، وهذا أمر یرجّح فرضیة أن الموشح نُظم لیُغنّى لا لیُقرأ کما یُقرأ الشعر.
السّمات الأسلوبیّة فی قصیدة «بلقیس» ل «نزار قبّانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
النص الشعری فضاء مفتوح، وعالم متشابک من الإشارات اللغویة العائمة، ولمّا کان لکلّ نصّ خصوصیّته وتمیزه، فکذلک کلّ نص یستدعی منهجه النقدی الذی یجذبه، ودراسة نص بلقیس ل "" نزار قبّانی""تستجیب لخصائص النص الأسلوبیّة، من دون أن تُقیّد نفسها باتّجاه ما للأسلوبیة، أو تعریف محدّد للأسلوب، ومن ثمّ تُفید من وسائل الأسلوبیّة الإجرائیّة المتعدّدة، ومن طروحاتها النظریّة.
تهدف الدّراسة إلى الوقوف عند الظواهر اللغویة والأدبیة ذات التردّد اللافت فی القصیدة، وتحلیلها للوصول إلى السّمات الأسلوبیّة فیها،ثمّ تتناول مکوّنات بنائیة وإیحائیة متعدّدة تندرج ضمن مستویات أسلوبیة مختلفة، وذلک فی محاولة لإلقاء الضوء على الصورة التی أراد الشاعر الإیحاء بها من خلال أسلوب قصیدة المقاطع.
یکتسب البحث أهمیته من کونه یهدف إلى استجلاء مسؤولیة التعبیر الفنّی التی تنهض بها قصیدة ""بلقیس"" عبر أسلوب المقاطع؛ لیجد الشاعر عبرها ضالته ومتنفّسه للإیحاء بما یمور فی حنایا عالمه الدّاخلی، ویعکس رؤیته لفوضى واقعه المتشظّی.