فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی یکی از شاخه های نقد ادبی است که از دانش زبان شناسی و بلاغت در تحلیل متن بهره جسته و در بررسی نقدی و ادبی اثر برسه عنصر اصلی متن، نویسنده و مخاطب تکیه می کند. سوره انعام یکی از سوره های بلند قرآن کریم است که موضوع اصلی آن بیان اصول سه گانه عقیده اسلامی است، و تمام واژگان و عبارات و تصاویر هنری موجود در آن در پی اثبات یگانگی و حقانیت خداوند است. این پژوهش با تکیه بر روش تحلیل سبک شناختی توصیفی بعد از مقدمه ای کوتاه در بررسی مبانی نظری سبک شناختی و ظواهر آن به بررسی مهمترین ظواهر سبک شناختی در سوره انعام پرداخته و با تکیه بر پنج مبحث تکرار، تقدیم و تأخیر، استفهام، التفات و گفتگو تلاش می کند تا سبک های ارائه شده در سوره را واکاوی نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که تکرار واژگان و عبارت ها و جمله ها از مهمترین ظواهر سبک شناختی است و سبب انسجام موضوعی و هنری در بیان و تأکید توحید شده است. تقدیم و تأخیرها در سوره به هدف تاکید وحدانیت خداوند آورده شده است و مخاطب را به تامل در موضوع مورد بحث وا می دارد. گفتگو در سوره ابزاری هنری برای بیان حقانیت خداوند و پیامبر(ص) می باشد که گاهی با تصویرهای حقیقی در آمیخته می شود تا روشی مؤثر برای تبلیغ دین اسلام و اعتراف مشرکان و منکران به حقانیت خداوند باشد.
نگاهی به ظرائف ساختار صرفی اوزان جمع در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۵)
حوزههای تخصصی:
از وجوه زیبایی آیات قرآن کریم، گزینش ساختار و وزن صرفی مناسب برای الفاظ است. این ساختارها و اوزان متنوّع، همگی در راستای اغراض بلاغی ویژه و در نهایت دقّت و زیبایی قرار گرفته اند که شناخت آن، جنبه هایی از اعجاز آیات را روشن می نماید. واژگان جمع در قرآن از جمله مواردی است که بر آن اوزان صرفی متنوّعی شاهدیم که هر یک در جایگاه مناسب خود به کار رفته و امکان جابه جایی آن وجود ندارد. با بررسی این اوزان و مقایسه آن ها با یک دیگر، می توان به ظرائف کاربرد آن ها پی برد. در مقاله حاضر با تأمّلی بر شماری از واژگان جمع و قالب صرفی آن ها، دلایل گزینش این قالب ها ذکر گردید. از بررسی حاصل چنین به نظر می رسد که ظرافت معنایی، ظرافت آوایی و تناسب با بافت از مهم ترین ظرائف قرآن در کاربرد این اوزان است که در شبکه منسجم و منظم آیات جای گرفته اند.
دراسه سوسیونصیه فی روایه «ذاکره الجسد» ل «أحلام مستغانمی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ البناء الدلالی للروایه فی نسقه اللغوی یحتوی علی الأنساق السردیه والخطابیه إلى جانب الأنساق الفکریه. فالنقد السوسیونصی یدرس البناء الدلالی للنص من المنظور السوسیولوجی اکتفاء بالنص دون الرجوع إلی خارجه. وتتجلی العلاقات الحواریه القائمه فی البناء الاجتماعی للروایه من الناحیه الجمالیه فی إطار هذا الاتجاه النقدی، إمّا بدیموقراطیه الأصوات فی الروایه البولیفونیه، وإمّا بهیمنه إیدیولوجیه واحده فی الروایه المونولوجیه. ومن هذا المنظار النقدی، اتخذت الراوئیه الجزائریه الشهیره، أحلام مستغانمی، فی روایتها ذاکره الجسد اتجاها متمیزا لإقامه العلاقات الحواریه فی بناء النص الذی لا یمکن الحکم علیه بسهوله.
قامت هذه المقاله بدراسه البناء الداخلی لهذه المدونه السردیه النسائیه، بأسلوب وصفی تحلیلی، فی ثلاثه مستویات: الأسالیب الکلامیه، ونوعیه الراوی والضمائر السردیه، والمنظور الآیدیولوجی، لکشف أسلوب الروایه فی إقامه العلاقات الحواریه بین الأصوات فی مجتمع النص حسب النقد السوسیونصی. وتشیر النتائج إلی أنّ هذه الکاتبه لا تختار الحیاد ولا الانحیاز السردی فی إعلاء صوت الشخصیات بل تستخدم الأسلوب الوسط فی تشخیص الأسالیب الکلامیه للشخصیات، وذلک بتلاعبها بالضمائر السردیه. کذلک تطرح الروایهُ الآیدیولوجیات المختلفه فی البناء الاجتماعی للنص فی قضیتی المرأه والوطن؛ حیث یتمّ المنظور الآیدیولوجی النهائی للروایه حسب خصائص الروایات المتعدده الأصوات محاولهً ترسیم الدیموقراطیه فی بناء النص. کذلک إمکانیه التأویل لدی المتلقی فی الخطاب المفتوح النهایه تسم هذه الروایه النسویه بخصائص تعددیه -الأصوات، خلافاً لمن لا یعتبر الکتابات النسویه سوى روایات مونولوجیه.
الترجیح النحوی فی مسائل متعلقة بالعطف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أسهمت مظاهرُ اختلاف الآراء وتعدّد الأوجه الإعرابیة فی ولادة ظاهرة الترجیح فی النحو العربیّ، وقد عزّزها المنطقُ السائد بین النُّحَاة من أنّ أقوالهم النحویّة لیست قواعدَ ثابتةً لا تتغیرُ، وأنّ الکلام یخضع إلى سیاقه ومقامه بالدرجة الأولى، وتتحکّم به شبکةٌ قویةٌ من العلاقات اللفظیة والمعنویة تَصْهَر أبعادَه الدلالیة فی صنعتِه النحویّةِ.
هذا البحث یتناول، بحلّةٍ جدیدةٍ، بعضَ مسائل العطف التی تداولتها کتب النُّحَاة القدامى، مرکّزاً على دوافع النُّحَاة للترجیح بین الأوجه المحتملة لتراکیب العطف، وانتقاء الوجه الأقرب إلى الصواب دون الإضرار بالمعنى، أو الإخلال بمعاییر أحکام النحو وقواعده وفصاحته.
وقد انطلق فی اتجاهین: اتجاهٌ توصیفیٌّ؛ شَرَحَ مصطلح الترجیح فی إطاره اللغوی والاصطلاحی مبیّناً مفرداته فی کتب النُّحَاة القدامى، واتجاهٌ تطبیقیٌّ؛ بَسَطَ مسائلَ العطف المُشْکلة، وعَرَضَ الأوجهَ الإعرابیة التی قِیلت فیها والأدلّة والشواهد التی سِیقتْ فی برهانها والاحتجاج علیها، مرجّحاً الوجه الذی رآه مناسباً للمعنى والقصد.
ثم خلص البحثُ إلى نتائجَ تؤکّد أهمیةَ أنْ یُوظّف الترجیحُ النحوی فی مسائل النحو التی اکتَسَتْ طابعَ الخلاف وضرورةَ أنْ یراعیَ مستویاتِ النصِّ اللغویةَ وسیاقَه الدّلالی.
آخر الفنان الکردی فی شعر عبدالوهاب البیاتی؛ دراسة صورولوجیة فی الأدب المقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر الصورولوجیا أو علم الصورة فرعٌ من فروع الأدب المقارن وهو البحث عن صورة الآخر الأجنبی فی النصِّ الأدبی. یتیحُ لنا علم الصورة معرفة الإنسان للإنسان وعبر هذه المعرفة یبرز لنا الجوهر المشترک للإنسانیة. وعند ذاک ننطلق إلی عالم الأخوة التی تجمع الأنا بالآخر. ولو تأملنا هذا الجوهر لوجدناه لا یتبلور إلّا بالتفاعل مع الآخرین؛ من هنا تبرز أهمیة الدراسات الأدبیة المقارنة التی تقوِّم علاقاتنا مع الآخر. عبدالوهاب البیاتی یکون من عملاقة الشعراء فی الشعر العربی المعاصر الذی اختص قصائداً کثیرةً فی دیوانه إلی عرض صورة الآخر وفی کم کبیر من هذه القصائد یعرض صورة الفنانین الآخرین وفی ضمن هذه القصائد أنشد ثلاث قصائد فی وصف الفنانین الکردیین: عبدالله کوران، ویاشار کمال، وایلماز غونیه. مناخ التعایش السلمی الذی بدأ یظهر فی العالم، یبرهن لنا أهمیة الدراسات الصورولوجیة إذ لوحظ ان الصور التی تقدمها الآداب القومیة للشعوب الأخرى تشکل مصدراً أساسیاً من مصادر سوء التفاهم بین الأمم والثقافات سلباً وإیجاباً کما قد تمثّل الأنا العربی فی شعر البیاتی منظومة علاقات مع آخر الفنان الکردی فی إطار کلُّه صداقةٌ وودٌّ وتمجیدٌ. تحاول هذه المقالة من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی وفی ضوء النقد المقارنی أن تتوقف عند مواقع تصویر البیاتی عن آخر الفنان الکردی المتمثِّلِ فی عبدالله کوران، ویاشار کمال، ویلماز غونیه. والنتائج تدلُّ علی أنَّ الشاعر قد عرض صورة آخر الفنان الکردی فی صورة التسامح؛ وهذا النوع من قرءاة الآخر یُعتبر من أجمل صور قرائته، والحالة الوحیدة للتبادل الحقیقی التی تسود علیها روح الموضوعیة.
معالم نظام الترکیب الإسنادی فی مرحله التأسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یرصد هذا البحث بشکل موجز الأفکار الأولى لبناء نظام الترکیب الإسنادی فی الجمله عند سیبویه ومتابعه النحاه له فی بناء هذا النظام وتطویره، ولما کان کتاب سیبویه أول کتاب نحوی موثوق بصحته یصل إلینا، فإن هذه الأفکار التی نراها فی الکتاب تشکل نقطه البدایه فی بناء النظام النحوی العام، وما نظام الترکیب الإسنادی إلا جزء من هذا النظام رأیناه على صورته المکتمله عند النحاه المتأخرین، فکان هذا البحث لرصد بدایات تشکیل هذه الصوره، وقد کان فی قسمین رئیسیین: الأول الحدیث عن نظام الترکیب الإسنادی الاسمی، والثانی الحدیث عن نظام الترکیب الإسنادی الفعلی، وجاء ضمن کل قسم منهما بشکل أساسی بعض کلام سیبویه الذی یرسم معالم هذا النظام من حیث عنصراه وطبیعه علاقه هذین العنصرین بعضهما مع بعض وترتیبهما، لیتلو ذلک بعض کلام المبرد حول هذه القضایا مختوماً بإشارات موجزه عن عمل النحاه الخالفین فی تطویر هذا النظام.
بازخوانی انتقادی استشهاد به شعر در نحو عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار پیش رو تلاش شده تا شعر به عنوان یکی از منابع مورد استشهاد نحویان برای توجیه حالت های دستوری، بازخوانی و میزان اعتبار الگوهای مورد استشهاد سنجیده شود. محوری ترین نکته مورد بحث این است که تمایز میان ساختار شعر و نثر به ویژه آنجا که مسیله مربوط به دستور زبان می شود اهمیت می یابد. نثر به دلیل رعایت هنجارهای زبان از اعتبار بیشتری نسبت به شعر برخوردار است و شعر به جهت ویژگی های خاصی که از لحاظ ترکیبی دارد نمی تواند الگوی مناسبی برای استشهاد و استخراج قاعده نحوی باشد. آنچه زبان شعر را تعین ویژه می بخشد هنجارگریزی های ساختاری و معنایی در شعر است. ادبی بودن یک متن بر پایه ساز و کارهایی است که از نگاه فرمالیست ها بر بیگانه سازی زبان رایج استوار گشته است. بیگانه سازی در سطح فرم، زبان عادی را به زبان ادبی اعتلا می بخشد. مکانیزم هایی مانند: کاربرد وزن و قافیه، ایجاد تقدیم و تاخیر، حذف، افزایش، ابدال و مواردی نظیر آن از جمله ساز و کارهای بیگانه سازی در شعر است که در گفتمان نحو عربی در ذیل مقوله ضرورت های شعری طرح شده است. زبان شعر به علت قاعده گریزی های مکرر و ضرورت هایی که با آن مواجه است، نمی تواند الگوی مناسبی را برای استخراج قاعده ارایه دهد. ازاین رو می بایست مقوله شعر را جدا از نثر و گفتار فصیح در نظر گرفت. عدم تفکیک درست میان این دو سطح از زبان در نحو عربی باعث گسترده شدن دامنه موارد استثناء بر اصل قاعده شده است. این مسیله در نهایت به پیچید ه ترشدن نحو عربی و ناکارآمدی آن در نظام آموزشی زبان عربی منتهی شده است.
تحلیل رمان «فی المنفی» (در تبعیدگاه) جرج سالم از منظر داستان موقعیت
حوزههای تخصصی:
داستان موقعیت یک جریان ادبی غربی و یک شیوه ی داستان نویسی است که نام کافکا با آن گره خورده است. این نوع ادبی در ادبیات عرب تقریباً ناشناخته است و نویسندگان عرب از طریق مطالعه ی داستان های غربی با سبک و سیاق آن آشنا شدند. جرج سالم نویسنده سوری از جمله کسانی است که رمان «فی المنفی» (درتبعیدگاه) خود را در این قالب نگاشته و مقاله حاضر با رویکردی تحلیلی به بررسی شاخصه های این سبک در رمان فوق می پردازد.
یافته های پژوهش نشان می دهد که سالم در این رمان از قالب داستان موقعیت برای نشان دادن رابطه ی انسان و جهان بهره برده و بی پناهی، حقارت و ناتوانی انسان را در این جهان به تصویر می کشد. او در این راستا همه ی عناصر رمان را به خدمت می گیرد و موقعیتی ناگهانی، بی علت و غیرقابل فهم خلق می کند که تمام جنبه های زندگی شخصیت رمان را زیر سیطره ی خود می گیرد و امکان هر نوع برون رفت را از او سلب نموده و تنها با مرگ از سلطه ی این اراده ی بیرونی رهایی می یابد. جبرگونگی و چاره ناپذیری موقعیت، کشمکش با مرجع قدرت، محکومیت به سازش طلبی، حذف جنبه های فردیت بخشی، رازوارگی و جهان شمولی برجسته ترین مؤلفه های داستان موقعیت در این رمان است که با خوانش تحلیلی رمان، در این جستار از آن رمزگشایی شده است.
زبان شناسی فعل مجهول، دانشی برای تصویرگری صحنه های غیبی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل مجهول ساختاری است که در زبان عربی از اهمیت خاصی برخوردار است. این امر به دلیل اهتمام خاصی است که در این زبان به بیان وشیوه تعبیر داده شده است و نمود این ظرافت را در متن إعجاز گونه ی قرآن کریم به روشنی می توان مشاهده کرد. وجود صحنه های غیبی در قرآن به کمک فعل مجهول، این گونه صحنه های نامحسوس را در حدّ توان فهم وقوای دنیوی قابل درک می کند. از ویژگی های قرآن کریم می توان به تصویر سازی و مفهوم سازی های بی بدیل به نسبت هر صحنه و هر موقعیت اشاره کرد، حال آنچه مهم است توانایی های ذهن بشر است که با استفاده از قوای تخیل خویش هر صحنه را به نحوی مطابق با صحنه های محسوس مفهوم سازی می کند. آنچه در این جستار مطمع نظر نگارندگان است، اشاره به توانایی های ذهن انسان در درک صحنه های نامحسوس و غیبی قرآن کریم می باشد و کوشیده ایم تا اینگونه صحنه ها را با توجه به چند مفهوم اساسی زبانشناسی شناختی یعنی مفهوم انطباق ذهنی، چشم انداز، مفهوم طرح صحنه و ضبط صحنه بررسی کنیم تا از این رهگذر بر اهمیت تصویر سازی بیرونی و مفهوم سازی درونی ذهن اشاره کنیم.
وظائف الدّلاله المجازیّه لحقل الدّین فی شعر السّیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ ""القرآن الکریم"" و""الکتاب المقدّس"" مصدرین رئیسین احتفى بهما الشّعراء المعاصرون للتّعبیرعن رؤاهم وتطلّعاتهم. ولعلّ السّیّاب من الرّوّاد الأوائل فی هذا المجال، فقد کان ثاقب النّظر فی استثمار المواقف الأصیله والقیم المتباینه والرّموز الموحیه؛ لتحمل معه عبء تجربته الشّخصیّه من جهه، وفی الوقت نفسه تحمل وجهها الشّمولیّ فی التّعبیر عن التّجربه الإنسانیّه العامّه من جهه أخرى. فبإسقاطه رموز العصیان والعدوان والفساد على شخصیّات وأماکن ومجموعات فی عالم الیوم، جسّد واقعاً تتّسع فیه ثغرات الخراب، ویخنقه القلق والتّبرّم والشّکوى. وبتوظیفه رمز المثل الرّائد، وتمثّله رمز المؤمن الصّابر، والبطل الفادی، رسم صوره الانبعاث الحضاریّ المنطلق من المغرب العربیّ ومشرقه، برؤیا أعمق استبصاراً وأکثر تأثیراً ممّا قد تقدّمه لنا القراءات الإیدیولوجیّه المختلفه.
دراسة أسباب تأخّر الشرق الإسلامی من منظور الزهاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمیّز جمیل صدقی الزهاوی، بشخصیّة ممیّزة، علمیّة وفلسفیّة وسیاسیّة وأدبیّة. یبدو من خلال أشعاره، کعالم اجتماع متضلّع یعرف الدهالیز المظلمة والمتداخلة من شؤون المجتمع الإسلامیّ. فاضطلع بتسلیط الأضواء علی شتّی الأسباب المؤثِّرة فی انحطاط الشرق فی عصره، دون أن یترک کلّ صغیرة وکبیرة منها. وکثیراً ما تتردّد کلمة الشرق، أو ما یلائمها فی أشعاره. فالمجتمع الإسلامی، عنده، رغم ماضیه الحافل بالتقدّم والازدهار، انحدر إلی الحضیض وإلی أشقی البلاد تخلّفاً. هذه الدراسة باعتمادها علی المنهج الوصفی التحلیلی، تسعی إلی دراسة الأسباب التی أخّرت الشرق الإسلامی عند الزهاوی.
اللون ومعانیه الرمزیة فی آثار محمد الماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر اللون من العناصر الهامة فی حقل المحسوسات حیث یلعب دورا هاما فی حیاتنا ویُعدّ رمزا لمشاعرنا المختلفة من حزن وسرور. فاللون هو البعد الإضافی الذی یمنح الأدیب معان غیر متناهیة للتعبیر عن کل شیء جمیل فی العالم. وبالوصول إلی معان رمزیة للّون تظهر خوالج الأدیب وأفکاره. یتناول هذا البحث دراسة اللون فی آثار محمد الماغوط معتمدا علی منهج التحلیل، والوصف والإحصاء فی تناول الألفاظ اللونیة فی آثاره بعد دراسة دلالات الألوان المختلفة للوصول إلی بعض نتائج منها دور أفکار الشاعر فی استخدام الألوان وسبب تفضیل لون علی الآخر عنده. یختصّ فی هذا الإحصاء الحدُّ الأقصی باللّون الأحمر، فهذا یدلّ علی ما قام به من تحریض الناس وتهییجهم علی الثورة. وللون الأسود أقل ظهورا فی دیوانه رغم ظننا بأنه ینبغی أن یکون فی صدر الألوان نظرا إلی تشاؤم الشاعر وسوداویته.
بررسی عوامل پیدایش شعر عربی سیستان و ویژگیهای آن در قرنهای چهارم و پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو قرن چهارم و پنجم هجری، عصر طلائی شعر عربی در ایران به حساب می آیند؛ به طوریکه در تمامی نواحی ایران جنبش عظیمی در رابطه با شعر عربی شاهد هستیم. یکی از این نواحی که سهم عمده ای در رشد و شکوفایی شعر عربی در ایران داشته، اما هنوز در رابطه با آن پژوهشی صورت نگرفته، سیستان است. از اینرو پژوهش حاضر در نظر دارد با بررسی عوامل پیدایش شعر عربی در سیستان و همچنین ویژگیهای آن، بخشی از مسائل مربوط به شعر عربی در سیستان را فرا روی خوانندگان گرامی قرار دهد.
بررسی سه مؤلفه زمانیِ ""نظم""، ""تداوم"" و ""بسامد"" در رمان «ذاکره الجسد» اثر احلام مستغانمی (بر اساس نظریه زمان روایی ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان ذاکره الجسد، اثر نویسنده الجزایری، احلام مستغانمی، داستانی سیاسی- اجتماعی و عاشقانه است که موفق به دریافت جایزه ""نور"" به عنوان برترین اثر ادبی زنانه در جهان عرب شده است. از میان ساختمایه های روایی، عنصر زمان روایت، در این رمان مؤلفه ای قابل اعتنا است. کامل ترین تئوری پیرامون عنصر زمان در داستان، نظریه ژرار ژنت است. از نظر ژنت، زمان مندی روایت با در نظر گرفتن سه مؤلفه زمانی: نظم، تداوم و بسامد شکل می گیرد. در جستار پیش رو، نگارنده با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، سعی دارد تا مؤلفه های گوناگون زمان روایی را بر اساس نظریه ژرار ژنت در رمان ذاکره الجسد بررسی نمایند. بررسی زمان روایت در رمان مذکور نشان می دهد که روند روایت در این رمان مبتنی بر شیوه شکست زمان و رفت و برگشت های نامنسجم است. شکل روایت در آن، یک سیر مدور دارد؛ به گونه ای که پایان داستان به آغازش ارتباطی مستقیم پیدا کرده است. مستغانمی با این تمهید هنری، به گزینش های مختلفی دست یازیده و به نقل روایت های گذشته نگر و آینده نگر پرداخته است. در این اثر، به دلیل درنگ های توصیفی و همچنین استفاده فراوان از توصیف، عمل ذهنی، افعال انشایی، و تعهد اجتماعی نویسنده، سرعت روایت، کند شده است.
صورة المدینة فی روایة ""أصابعنا التی تحترق"" فی ضوء نظریة یوتوبیا لجورج ولز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ دراسة المدینة کدراسة نقدیة حظیت باهتمام کثیر منذ نهایة القرن الثامن عشر، والمدینة باعتبارها إمّا واقعیة وإمّا خیالیة مثل المدینة الفاضلة أو أرض الأحلام تعدّ من أهمّ البنیات داخل التقنیات السردیة فی روایة القرن العشرین. أمّا فی الفن الروائی، فلعلّ المدینة تعدّ من أهمّ البنیات داخل التقنیات السردیة الحدیثة باعتبار أنّ وعی البطل یتشکل ویتطور داخلها متفاعلا معها ومتأثراً بها وکاشفاً لها فی کثیر من الأحیان.
وتهدف هذه المقالة إلی تقدیم معاییر نظریة جورج ولز الإنجلیزی فی الیوتوبیا وتطبیقها علی روایة ""أصابعنا التی تحترق"". وقد توصلنا فی هذا البحث أنّ سهیل إدریس سعی فی ""أصابعنا التی تحترق"" أن یخلق صورة مدینة فاضلة وفق وجهة النظر الاشتراکیة مثل المعاییر الولزیة لذلک یری أنّ الحب، والأمن، والقانون، واستخدام المال فی الطریق الصحیح، وتکریم المرأة یجب أن تسود البلاد العربیة لکی تقترب من المدینة الفاضلة المنشودة.
منهج تعامل شراح المعلقات مع الشواهد فی شروحهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به نقش شاهد در دانش های زبانی و ادبی و نیز اهمیت معلقات در ادبیات عربی و جایگاه شروح این چکامه های ارزشمند مقاله حاضر روش شارحان معلقات در استعمال شواهد مختلف قرآنی، حدیثی، شعر و مثل را با روش توصیفی تحلیلی بررسیده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که شارحان توجه شایانی به شاهد داشته و این شواهد کاربردهای مختلفی چون شرح واژگان مشکل، تأکید معنی، توضیح مسئله ای نحوی یا صرفی، بیان نکته ای بلاغی، یا اشاره به قضایای آوایی و عروضی داشته اند.
أثر المسرح الملحمی البریختی فی التغریب عند سعد الله ونّوس مسرحیّه الملک هو الملک أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث أثر المسرح الملحمی عند بریخت فی مسرح سعد الله ونّوس الذی التزم بالواقع، وحاول أن یسهم فی زیاده وعی المتلقّی من خلال الاعتماد على تقنیات (التغریب)، ومحاوله توظیف التراث لخدمه المجتمع العربی وقضایاه ؛ إذ برزت مرحله جدیده فی مسرح ونّوس بعد نکسه حزیران نتیجه تأثره بالمسرح البریختی بهدف مواجهه الأزمات التی عصفت بالعالم العربی بعد انکسار الأحلام فی بناء المشروع القومی. ولم ینسخ ونّوس تقنیات المسرح الملحمی نسخاً، بل طوّعها ضمن علاقه جدلیّه ووظّفها خدمهً للمجتمع، وتحفیزاً للمتلقی على التفکیر فی إعاده خلق عالم عربی جدید.