فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
81-104
حوزههای تخصصی:
یُعتبر استدعاء التراث من الظواهر البارزه فی الأدب المعاصر، وإنَّ الشخصیات التاریخیه ذوات الوجود الحقیقی أحد معطیاته الّتی غالباً ما نلاحظها فی النصوص الشعریه، حیث تتجاوز حدود زمنها ولا تتوقف عنده بل تسیر لتصلَ إلى الحاضر ومِن ثَمَّ إلى المستقبل. ومن الشعراء الّذین جنحوا إلى استدعاء الشخصیات التاریخیه ووظّفوها ضمن سیاقاتهم الشعریه هی الشاعره نجاح إبراهیم[i]. عملت نجاح إبراهیم على إحیاء الموروث التاریخی فی نتاجها الشعری وکذلک أحاطت بموروثات أغلب الشعوب، حیث ربطت تجارب تلک الموروثات بتجاربها الشعریه، وألقت من خلالها کلَّ ما یعتمر بداخلها من مشاعر ورؤى. والهدف من هذه الدِّراسه الّتی اعتمدت على المنهج الوصفی-التحلیلی؛ هو دراسه الشخصیات التاریخیه التی انکَبَّتْ علیها نجاح إبراهیم واستمدَّت منها دلالاتها، والتعبیر عمّا تحمله هذه الشخصیات من رموز؛ بناءً على هذا، ارتأینا أن ندرس هذه الشخصیات فی ثلاثه محاور وهی: الشخصیات الممثّله للوجه الوضیء، کشخصیه أمینوبی وزبّاء وإیاز، والشخصیات الممثّله للوجه المظلِم، کشخصیه نیرون وآکله الأکباد وموسى بن نُصیر، والشخصیات العامّه، کشخصیتی الکسعی وورد. ولسبر أغوار هذه الشخصیات التراثیه وفک رموزها تتطرقنا إلى آلیات استدعائها فی قصائد الشاعره. ظهر لنا من خلال هذا البحث أنَّ أبرز الشخصیات الّتی قامت الشاعره بتوظیفها هی الشخصیات الممثّله للوجه المظلِم، وأنَّ أغلب آلیات الاستدعاء الّتی وظّفتها الشاعره لاستلهام الشخصیات التاریخیه هی آلیه الاسم المباشر. اعتمدت نجاح إبراهیم على الشخصیات التاریخیه إمّا لتعبِّر عن الإباء والأنَفَه اللّذینِ اتّخذتهما منهاجاً، وإمّا تعبیراً عن نفسها وعن وطنها وما یدور فیه من أحداث.. وُلدتنجاح إبراهیم الشاعره فی عفرین بسوریا عام 1965م، وعاشت کل سنواتها فی محافظه الرِّقَّه فی مدینه الطبقه التی فیها سدُّ الفرات العظیم ثم نزحت عنها بسبب الحرب. بدأت الکتابه منذ عام 1978م، ونُشرت أولى قصصها فی مجله "الضاد" عام 1989م، ثمّ نُشرت لها قصص کثیره فی المجلات والصحف وصُدر لها مؤلَّفات عدَّه، منها کتابها الأوّل تحت عنوان "المجد فی الکیس الأسود" عام 1992م؛ وهو عباره عن مجموعه قصصیه. وقد فازت الأدیبه بجوائز عدیده على مستوى سوریا، والوطن العربی، والعالم فی القصه والرّوایه والشعر، منها: جائزه تشوقوأورا العالمیه عام 2016م عن مجمل إبداعها الأدبی، وجائزه ناجی نعمان الدولیه عام 2019م وجائزه العجیلی للقصه القصیره، وجائزه دمشق للثقافه والتراث وغیرها من الجوائز، وشارکت فی العدیدمن المهرجانات الأدبیه فی سوریا والعراق ولبنان وایران، وتُرجمت بعض أعمالها إلى الفرنسیه، والترکیه، والأرمنیه والفارسیه و... وهی عضو اتحاد الکتّاب العرب فی سوریا منذ عام 1998 (إبراهیم، 2018م: 71-73).
جمالیه التکرار فی الصحیفه السجادیه ترکیزاً على دعاء العرفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الصحیفه السجادیه من النصوص الدینیه القیمه التی قد تحلّت بمیزات أدبیه وأسلوبیه جدیره بالاهتمام. من الظواهر الأسلوبیه المهمه التی تجلّت بشکل لافت للنظر فی هذا الکتاب الشریف وخاصّه فی دعاء العرفه هو التکرار الذی تمثّل فی الصوائت والصوامت والکلمات والجملات والعبارات المختلفه مما منح هذا الدعاء الشریف لوناً إیقاعیاً رائعاً متلائماً مع متطلّبات سیاق النصّ. نظراً لفاعلیّه تکرار العناصر البنّاءه للجمله من الناحیه الدلالیه، فیسعى هذا البحث من خلال المنهج الوصفی التحلیلی أن یسلّط الضوء على التکرار بوصفه من أهم العناصر الإیقاعیه وآثارها الدلالیه فی الدعاء المدروس. وقد تبیّن من هذا البحث أنّ الإمام السجاد j لم یستخدم التکرار فی الدعاء عشوائیاً، بل استخدمه کعنصر إیقاعی مهمّ بشکل واعٍ لترسیخ المعنى والتأثیر فی النفوس وإثاره المشاعر والأفکار، مما یدلّ کلّ الدلاله على أنّه توجد هناک علاقه وطیده بین المستویین الصوتی والدلالی. قد حقق التکرار أغراضاً بلاغیه کثیره کتأکیدالمعنى أو الترغیب فیه أو التلذذ والاستغذاب للمکرر و غیر ذلک من المعانی.
بررسی نشانه شناختی قصیده مازال یکبر أوراس بذاکرتی سروده عبدالله حمادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره پنجم بهار و تالستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۸)
77-107 صفحه
حوزههای تخصصی:
بر اساس اصول نشانه شناسی می توان خوانش ها و تأویل های متعددی را برای فهم و درک بهتر یک اثر ادبی ارایه داد. بسیاری از شاعران الجزایری در قصاید خویش از واژه «أوراس» به عنوان نمادی از هویت وطن استفاده می کنند. عبدالله حمادی (1947)، شاعر بزرگ معاصر الجزایر در قصیده خویش، مازال یکبر أوراس بذاکرتی از رمز بهره برده است. دلالت های أوراس در این قصیده و جایگاه و اهمیت آن و رمزگان و نشانه ها و ارتباط آنها با أوراس موضوعی است که نیاز به بررسی دارد و جستار حاضر با استفاده از مبانی نشانه شناسی به کشف رمزگان موجود در این قصیده پرداخته و کوشیده است با مراجعه به ابیات قصیده با روش توصیفی- تحلیلی رمزگان مربوط به عنوان، خالق اثر، زیبایی های کلام، زمان و مکان، فرم و موسیقی و هنجارگریزی نحوی آن را تحقیق و بررسی کند. بررسی نشان داد که این قصیده نشان دهنده فضایی انقلابی، خشن و همچنین بازتاب حزن و اندوه شاعر است و آهنگ متعادل آن بر گیرایی متن افزوده است، همان طورکه حروف، صامت ها، مصوت ها و تکرار آنها بر فضای متلاطم انقلابی و خشم شاعر از وضع موجود دلالت می کند و هنجارگریزی نحوی نیز با محتوا و مضمون قصیده همخوانی دارد.
«إنّ» و«أنّ» بین المصدریه والتوکید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
37 - 56
حوزههای تخصصی:
یعتبر موضوع « إنّ » و« أنّ » من المصادیق البارزه للمنهج المعیاری فی دراسه النحو العربی. و یعتقد عامه علماء النحو أنّ « إنّ » و« أنّ » کلتیهما للتوکید، وتکون « أنّ » مصدریه، بینما لا تکون « إنّ » مصدریه أبداً. هدف المقاله هو إثبات أنّ « إنّ »، إضافهً إلى کونها للتوکید، من الممکن أن تأتی مصدریه أحیاناً، وذلک فی وسط الکلام، وأنّ « أنّ » للمصدریه فقط، دون التوکید. ولإثبات تلک المسأله، کان لا بدّ لهذه الدراسه من التعریف بمواضع کسر همزه « إنّ » وفتحها وجوباً وجوازاً، وذلک لرسم صوره واضحه حول الموضوع لدى القارئ. فتناولت الدراسه مواضع فتح همزه « إنّ » وجوباً، حیث اکتفت بضابط تلک المواضع، وهو أن تصلح مع معمولیها لتکوین مصدر مؤوّل، ثم تطرقت إلى مواضع کسر همزه « إنّ » وجوباً، وبعد ذلک ذکرت مواضع جواز الأمرین؛ الکسر والفتح اللتین یظهر فیهما تعسّف المنهج المعیاری فی النحو العربی واضحاً. إنّ المنهج الذی اتبعته الدراسه هو مناقشه آراء النحاه فی نقطتین رئیسیتین، هما: ما هی الأدلّه الموجوده على کون «أنّ» توکیدیه؟ هذا أولاً، وثانیاً إنّ عدم جواز کون «إنّ» للمصدریه لا یقبله واقع اللغه العربیه. وقد اعتمدت المقالهُ على المنهج الوصفی فی دراسه النحو العربی الذی ینصّ على أنّ النحوی یجب أن یصف الظواهر اللغویه لا أن یضع القوانین لها، وکذلک على علم الأصوات الذی ینصّ على العلاقه المباشره بین الصوت والمعنى، غیرَ مستغنیهٍ عن المنهج التحلیلی، وأثبتت عدم وجود أدلّه على کون « أنّ » للتوکید، ولا مانع من کون « إنّ » للمصدریه فی بعض المواضع فی وسط الکلام. وقد أشارت إلى مسأله مهمّه فی هذا الصدد، وهی أنّ مسأله إمکان التأویل وعدمه لیست مهمّه، لأنّها لیست واقعیّه؛ فالمهمّ هو موقع جمله « إنّ » والمعنى الذی یرسمه ذلک الموقع فی الذهن.
تیسیر اللغه الناتجه عن الحذف والتخفیف فی العلاقات القائمه بین أل والتنوین والنداء والإضافه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
131 - 146
حوزههای تخصصی:
تتناول هذه الدراسه العلاقات القائمه بین ألْ وبین التنوین والنداء والإضافه وتُبیّن دور هذه العلاقات وتأثیرها فی تیسیر اللغه العربیه ضمن البحث حول ظاهرتی الحذف والتخفیف، معتمده على المنهج الاستقرائی الوصفی، مشیره إلى آراء علماء النحو قدیمه وحدیثه، تهدف إلى استخراج آرائهم بالنسبه إلى العلاقات القائمه بین "ألْ" وثلاث من العلائم المشهوره للاسم. والهدف الرئیس ترسیم شکل حقیقی من شبکه هذه الترابطات للکشف عن حقیقهٍ قد خُفِیت وراء تلک العلاقات، والتی تجلب التیسیر والتسهیل للغه والأداء النطقی. تدلُّ النتائج الحاصله على أنّ ه هناک علاقه أخرى بین علاقه التخارج (العلاقه القائمه بین "ألْ" والتنوین، و"ألْ" والإضافه)، وعلاقه البدلیه (العلاقه القائمه بین "ألْ" والمنادى)؛ وهی علاقه التخفیف بأنّه عندما نقوم بخروج التنوین من الکلمه المُحلاّه ب "ألْ" أو نحذف "ألْ" التعریف من المضاف أو ما یتعرّض للنداء، فی الحقیقه حذفناها تخفیفاً وتیسیراً لعملیه أداء الکلمه فی اللغه، وأیضاً بما کشفنا عنه من دراسه التخفیف فی الإضافه؛ یمکننا أن نضیف صفه التخفیف إلى فوائد الإضافه المعنویه، علاوه على التخصیص أو التعریف
بررسی و نقد مؤلفه های سبکی در "قصیده بائیه" شریف رضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی به عنوان جدیدترین شیوه نقد و تحلیل متون از کارآمدی قابل توجّهی برخودار است. این شیوه نه فقط در نقد جدید بلکه در نقد قدیم هم توسط ناقدان سرشناسی چون جاحظ و أبوهلال عسکری، عبدالقاهر جرجانی و دیگران مطرح و معیارها و عناصر آن کشف و بررسی شده است. این پژوهش قصد دارد تا به تحلیل قصیده بائیه شریف رضی، که قصیده ای کلاسیک و محکم بر پایه اصول شعری دوره جاهلی است بر پایه مؤلفه های سبکی مشهور که در نقد قدیم و نقد جدید (از قبیل، مطلع و مقطع، صور خیال، عنصر عاطفه و...) مطرح بوده را مورد مطالعه قرار دهد. شاعر در این قصیده ی غرّا با سبک و اسلوبی جزیل و حماسی، به حسب و نسب خود فخر ورزیده است و معانی متعالی و نابی به کار برده است. قصیده ی مورد نظر از معانی بلند و از انسجامی محکم برخوردار است، کما این که ویژگی های بلاغی، واژگانی و آوایی قصیده در پی انتقال مضمون فخر و خودستایی است و هارمونی زیبایی میان محتوا و عناصر ساختاری قصیده برخوردار است. روش نقد در این مقاله روش توصیفی تحلیلی است که در پی کشف و بررسی مهم ترین عناصر و ویژگی های سبکی قصیده است.
أنماط القافیه فی دیوان (البکاء بین یدی زرقاء الیمامه) لأمل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
القافیه رکن أساسیّ من أرکان الشّعر العمودیّ؛ عدّها النّقّاد شرطاً لازماً فی الشّعر؛ فالشّعر قول موزون مقفّى یدلّ على معنى وفقاً لتعریف قدامه بن جعفر. غیر أنّ القافیه کغیرها من أدوات الشعر تطورت لتواکب التّطور الحاصل فیه الذی وصل إلى ما بات یعرف الیوم بقصیده التّفعیله، إذ نحت هذه القصیده منحى جدیداً فی التّعامل مع القافیه؛ فأعادت إنتاجها دلالیّاً وکسرت رتابه مکانها المحدّد فی آخر کلّ بیت لتصبح فی آخر السّطر الشّعریّ أو الجمله الشّعریّه أو المقطع. إنّ اختلاف البناء بین القصیده القدیمه وقصیده التّفعیله فرض على القافیه أشکالاً مختلفه ومستویات متعدّده؛ فقد یستخدم الشّاعر الیوم أکثر من قافیه، ولا یطلب منها الحضور القسری المتتابع، بل تأتی فقط حین الحاجه إلیها لتأکید دورها الدّلالی، ولا تجمّد القافیه بشکل واحد فی القصیده الواحده بل یغیّر الشّاعر فیها بحسب الحاله الشّعوریه. والقافیه عند أمل دنقل إحدى أدوات النّضج الفنّیّ، وقد استخدم أنماطاً متعدّده لها بشکل ینسجم مع تعقید التّجربه والحاله الشّعوریّه والتّطوّر الذی وصلت إلیه قصیده التّفعیله من حیث الشّکل والمضمون.
بررسی تلویح گفتار در نمایشنامه «گنجشک گوژپشت» محمد الماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
35 - 50
حوزههای تخصصی:
تلویح گفتار یکی از اساسی ترین موضوعات زبانشناسی کاربردی است که نخستین بار توسط «گرایس» مطرح شد. وی برای گفتگوها ی عامه ی مردم، مبانی منطقی با عنوان اصول همکاری وضع کرد که نادیده گرفتن این اصول موجب پیدایش گفتار تلویحی می شود. این نظریه کارکرد بسیار ویژه ای در نمایشنامه دارد؛ چرا که نمایشنامه افزون بر دارا بودن عنصر «گفتگو» دارای مجموعه ای از گفتارهای دو پهلو است که دربردارنده معانی ضمنی است. در این جستار نگارندگان سعی دارند براساس مطالعات کیفی و با روش کاربرد شناسی زبان به تحلیل نمایشنامه «گنجشک گوژپشت» بر اساس نظریه گفتار تلویحی گرایس وی بپردازند تا از معنای ظاهری و روساخت نمایشنامه به زیرساخت آن انتقال یابند و بتوانند پیام اصلی این اثر را به مخاطب منتقل نمایند. دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که اصول همیاری «گرایس» به وسیله شگردهای زبانی- بلاغی همچون اطناب، تکرار، استعاره ی تمثیلیه، آیرونی و استفهام قابل نقض است. تلویح گفتارهای عرفی و عمومی موجب می شوند که مدلول های تلویحی جدیدی به متن افزوده شود که به تقویت ژرف ساخت و پویایی آن می انجامد
سیمیائیه العنوان فی شعر نادیه الملّاح دیوان مرثیه راقصه لملاک لم یخلق بعد نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
37 - 52
حوزههای تخصصی:
المنهج السیمیائی منهج حدیث یتمتّع بفاعلیه کبیره فی قراءه النصوص الشعریه، للکشف عن نظام العلامات وتبیین وجوه الدلاله الکامنه فی کل نظام سیمیائی. یفتح هذا المنهج آفاقاً بین النصّ وقارئه ویعتمد على ضوابط محدّده. إنّ العنوان من أهمّ النقاط التی تعالجها السیمیائیه؛ إذ یعدّ من المفاتیح لسبر أغوار النصّ، وله دور أساسی فی الکشف عن غایه العمل الأدبی. فهو الذی یحدّد هویه النص ویختزل معانیه ودلالاته المختلفه وأداه لقراءه أفکار الأدباء ومشاعرهم. إن العناوین المختاره لقصائد نادیه الملّاح الشاعره البحرینیه المعاصره ذات نزعه رومانسیه ترسم علامات وألوانا إشاریه یمتزج بعضها مع الآخر فی لوحه سیمیائیه یمکن تحلیلها وتأویلها من خلال المنهج السیمیائی؛ لذلک اختصّت هذه الدراسه بکشف هذه العلامات من خلال آلیات المنهج السیمیائی التی تعدّ الأقدر على استنباط تلک الدلالات من خلال بیان ممکنات النصّ بالعنوان. یعتمد هذا البحث على المنهج الوصفی التحلیلی من خلال استقراء بنیه العناوین الصرفیه والنحویه والدلالیه، واستعراض أهمّ مظاهر الانزیاح الواقعه فی عناوین قصائد نادیه الملّاح. أظهرت الدراسه أنّ عناوین قصائد نادیه الملّاح وثیقه الصله بالنص ومفتاح للولوج إلى نصّها کنقطه التلاقی بین الشاعره والنصّ. إنّ الشاعره فی اختیار العناوین تبدو متأثره بحوافزها النسویه الرومانسیه التی تناسب مشاعرها وتتجلّى فی معجمها اللغوی؛ فتارهً توحی بالحزن وتارهً أخرى تمثل الفرح؛ لذلک یمکن کشف نفسیه الشاعره وأفکارها وعلاقتها باللّٰه والإنسان وغیر الإنسان من خلال العناوین المعتمده فی الدیوان. تهیمن الجمل الاسمیه على العناوین دلاله على حاله من الثبوت والدوام فی عقائدها ومشاعرها الإنسانیه. تختزل أغلب عناوین قصائد الملّاح مضمون القصیده، وتکرّر الشاعره مفردات العنوان فی قصائدها، کجزء لا یتجزأ من النص الشعری. یکثر فی عناوین قصائد الملّاح توظیف الآلیات الفنیه التی تضفی جمالیه فنیه على النص، کالانزیاح الترکیبی والانزیاح التصویری. یغلب فی هذه العناوین الحذف بالنسبه إلى غیرها من أنواع الانزیاح الترکیبی وتوظیف التشخیص بالقیاس إلى غیرها من أنواع الانزیاح التصویری.
أثر العدول فی توجیه المعنى فی شرح ابن هشام "بانت سُعاد"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتناول هذه الدّراسه قراءه نصیّه نحویّه جدیده للبرده، تتمثّل فی ظاهره العدول أو الانزیاح التی وظّفها الشّاعر کعب فی إبداعه الصّلد، فأفرزت غنىً فنیّاً، ودلالیّاً، من خلال لغته الشّعریّه التی تحمل طاقات إیحائیه، وإمکانات تعبیریّه، تمثّلت فی أنماط متعدّده من العدول: النّحویّ والصّرفیّ؛ ذلک العدول الذی کشف عن بواطنها، وفتّق أسرارها ابن هشام الأنصاری فی شرحه قصیده "بانت سعاد"، فدلّت الدّراسه على قدره ابن هشام العقلیّه على استنباط الوجوه النّحویّه المتعدده،من مثل:النّقل، والقلب، والتناوب، وغیرها، وربطها بالمعنى؛ إذ یرجع تعدد المعنى إلى القراءات المتنوّعه للبیت الشّعری، فحاولت فی دراستی هذه إعاده إنتاج المعنى اعتماداً على ربط النّحو بالدلاله. وهذا العدول عن الصیغ الأصلیّه فی السّیاق النّصّی له أبعاد بلاغیّه، ومقاصد بیانیّه، یعمد إلیه النّاظم، فیکشف عن وجه من وجوه البیان الدّلالی الّذی یفاجِئ المتلقی، ویثیر دهشته، لمخالفته القواعد المألوفه فی العرف اللغوی؛ ممّا یؤدّی إلى کسر النّظام النّحوی، والانحراف باللغه من مسار الجمود إلى التّطوّر حیث الإبداع، والتّوجّه نحو البؤر ذات الدّلالات المرکّزه التی تسهم فی تقویه المعنى بسبب التّوسّع الدّلالی فی الصّیغ والبنى التی تشتمل علیها النّصوص المدروسه.
توظیف الأمثال العامیّه فی تفسیر الشعراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
207-234
حوزههای تخصصی:
"تفسیر الشعراوی" للشیخ «محمّد متولی الشعراوی» من جمله التفاسیر التی یُمکن اعتبارها حلقه اتصال بین المنهج التقلیدی فی التفسیر والمنهج الحدیث التی تطرق إلیه معظم المفسّرون الجدد؛ فالشعراوی أبداً یحاول تیسیر فحوی الآیات والسور القرآنیه بصوره تجعل القارئ لا یملّ حدیثه وینجذب إلیه أیّما انجذاب. الأدبیه هی السمه الغالبه فی تفسیر الشعراوی فهو یعتمد علی شرح الأسالیب النحویه والبلاغیه فی القرآن بأسلوب یمیّزه عن أقرانه من المفسّرین وهذا ما جعله یعتمد على غیر قلیل من الأمثال العامیه فی تفسیره ممّا لا نجد هذا الأسلوب –إلاّ نادراً - عند غیره من المفسّرین. من هذا المنطلق یحاول هذا البحث بالاعتماد علی المنهج الوصفی-التحلیلی أن یبیّن مکانه الأمثال العامیه وتوظیفها فی تفسیر الشعراوی. تُظهر لنا نتائج البحث بأنّ الشعراوی اعتمد على الأمثال فی ثلاثه مستویات) أ: فکّ شفره الاستعارات ب: بیان العله والأسباب. ج: نقل المفاهیم العقلیه إلى العینیه والمحسوسه. ولا ننسى الإشاره إلى أنّ کلّ هذه العوامل أدّت إلى الاختصار والإیجاز فی القول.
الاستلزام الحواریّ فی الخطاب القرآنیّ وفق نظریَّه غرایس "قصَّه زکریّا ومریم العذراء (علیهما السَّلام) أنموذجاً"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إِنَّ الاستلزام الحواریّ، کأبرز المفاهیم فی البحث التداولی الغربی الحدیث، لصیق بلسانیَّات الخطاب الَّتی أخذ معها الباحث الّلسانی منحی متمیِّزا. وقد أظهر الاستلزام الحواریّ جانباً من جوانب الإعجاز فی القرآن الکریم، وتکمن أهمّیته فی تفسیر التراکیب القرآنیّه وربطها بمقامها. وهذه الدراسه محاوله لتطبیق نظریه الاستلزام على قصّتی زکریّا ومریم -علیهما السَّلام- فی القرآن موزَّعه فی سورتی آل عمران و مریم؛ وسبب اختیار هاتین القصّتین یرجع إلی أنَّهما أبلغ وأروع القصص القرآنیّه فی خرق العادات، وهما موجَّهتان فی أَسالیبهما للتأثیر علی المخاطب وتعاملاتِه واستماله العقول وتوجیه النّفوس. وبما أنَّ القصّه تلعب دوراً بارزاً فی التربیه ولا تزال موضع عنایه البشر، فقد اتّخذ البارئ – عزَّ وجلّ- القصص وسیله من وسائل الإقناع والتأثیر فی کتابه العظیم وضمّنها أدلّته وحججه علی الجاحدین والمشرکین. وقد اکتفی هذا البحث بمبدأ التعاون الَّذی جاء به غرایس باعتباره منظّراً لهذا البحث التداولی الحدیث بطریقه وصفیَّه تحلیلیه. والنتائج تدلُّ علی أن عشر حوارت فی القصَّتین تشمل الاستلزام الحواریّ، حیث عدلت عن المعانی الحقیقیه إلی المعانی المجازیه المستلزمه لتعطی دلالات جدیده وأنَّ خرق قاعده الکم والکیف أکثر الخروقات لتحقیق الاستلزام الحواریّ. وفی الحوارات الخاصَّه لزکریَّا ومریم (علیهما السَّلام)، تم خرق قواعد الحوار بطریقه تناسب الاستلزام الحواریّ ومن أهمّ ملامح ذلک استخدام اسم الاشاره، الإیجاز، الإطناب، والصور البیانیه لتظهر کرامه زکریَّا (علیه السَّلام) وشوقه من أعماق النفس للذریَّه وکرامه مریم (علیها السَّلام) بخارق العاده فی حملها وقداسه ولدها وتنزیهها من التهم الشنیعه الَّتی اتهمها بها قومها.
بنیه التعبیر فی روایه عازف الغیوم لعلی بدر فی ضوء نظریه التواصل اللغوی لجاکبسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
43 - 58
حوزههای تخصصی:
لقد تطور علم اللسانیات الحدیث تطورا ملحوظا فی مجال دراسه اللغه، وأنتج هذا التطور تحولاً فی المفاهیم اللغویه، من حیث الوظائف التواصلیه لغویه کانت أم اجتماعیه، مما أدّت هذه الظاهره إلى بروز تفاسیر مختلفه للنص والخطاب. یعد رومان جاکبسون منظرا حقیقیا لنظریه التواصل اللغوی التی تکون أهم النظریات اللغویه الحدیثه؛ إذ قسَّم البناء اللغوی والتواصل بین الأفراد على أساس سته عناصر لعملیه الاتصال وستّ وظائف للغه یتمّ عملها على طاوله تلک العناصر. تعد دراسه الروایات الحدیثه من أهم المواضیع الأدبیه، کما هی ماده خصبه للدراسه والبحث بالنسبه للباحثین والنقاد، وکذلک الروایه من الأجناس الأدبیه التی ترتبط مباشره بالتواصل اللغوی والاجتماعی؛ وذلک لکونها متکونه من الحوار والسرد، فتطبیق وظائف التواصل على الروایه یعد عملا نقدیا فی غایه الأهمیه. نتبع فی بحثنا هذا المنهج الوصفی التحلیلی، حیث نهدف من خلاله إلى دراسه روایه عازف الغیوم ، لعلی بدر بعرض النماذج التی یشاهد فیها استخدامه الدقیق والمتقن للتعبیر بالوظائف اللغویه للتواصل على ضوء نظریه التواصل اللغوی لجاکبسون. فوجدنا سرده وحواره مناسباً للنهوض بغایات بحثنا، ویساعدنا ذلک فی وقوفنا على خصوصیه اللغه ووظائفها فی روایته. من أهمّ النتایج التی توصّلت إلیها الدراسه؛ هی أن فی روایه عازف الغیوم مساحه واسعه للبحث فی مجال اللغه؛ إذ وجدنا الحوار خاضعاً لعملیه التواصل حسب أرکان النظریه السته والوظائف التواصلیه الست، فکشفنا مواطن النظریه فی الروایه، حیث إن الروائی علی بدر اهتمّ فی خطابه بالتواصل مع المتلقی فی السرد والحوار موافقاً بین عناصر اللغه ووظائف التواصل.
السرد النسائی فی میزان النقد الرجالی: دراسه نماذج نقدیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیش الکتابه النسائیه الیوم مرحله جدیده من التعبیر الإبداعی سواء من حیث النوع أو الکم، الأمر الذی یستدعی منا المساءله والمتابعه النقدیه الجاده، وإن کان تعاطی الکتابه النسائیه لیس بالأمر الهین لا سیما فی العالم العربی نظرا لعدم رسوخ التصورات المنهجیه فی المعالجه النقدیه للأدب النسائی، إضافه إلى ارتباط العملیه النقدیه بما یسمى بالهویه الجندریه، الأمر الذی یتطلب من الناقد أن یکون حذرا وهو یسیر فی هذا الدرب الوعر إذا أخذنا بعین أن الناقدات المنحازات إلی النسویه یستبعدن البراءه عما یکتبه الرجل، وأن معظم الجهود النقدیه التی بذلها الرجال حول النصوص الأدبیه النسائیه لا تخلو من دس ذکوریه، فهل الحقیقه کذلک؟ هذا ما سنحاول الإجابه علیه معتمدا علی المنهج الوصفی التحلیلی من خلال هذه الورقه التی تسلط الضوء على جمله من المسائل النقدیه التی طرحها النقاد الرجال فی العالم العربی من قبیل: الکتابه بالجسد، وکسر التابو الجنسی، طرح القضایا النسویه، میثاق السیره الذاتیه.
منهج الجاربردی فی کتابه الفکوک فی شرح الشکوک؛ میراث ثقافی إسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
23 - 45
حوزههای تخصصی:
تراث کلّ أمّه هو رصیدها الباقی، ومدّخرها المعبّر عمّا کانت علیه من تقدّم فی کلّ مجالات الحضاره والثّقافه. والمکتبات فی أقطار العالم جمعت کثیراً من المیراث المکتوب للمسلمین فی العصور الذهبیه للحضاره الإسلامیه. وإخراج هذه المخطوطات وتحقیقها تحقیقاً علمیاً واجب علی الباحثین. کتاب الفکوک فی شرح الشکوکلإبراهیم بن أحمد الجاربردی (712ق) - العالم الإیرانی فی القرن الثامن الهجری - أحد هذا المیراث المکتوب الذی شرح المؤلف فیه کتاب والده أحمد بن حسن الجاربردی (746ق)، الموسوم ب شکوک علی الحاجبیه وهو شرح لکافیه ابن الحاجب (646ق). کتاب الکافیه لقی - على صغر حجمه - اهتمام العلماء الذین جاءوا بعده فهبّ جمع منهم لشرحه ونقده حیث حظی بمائه واثنین وأربعین شرحاً بالعربیه، منها ما کسب شهره واسعه فی الأوساط العلمیه ومنها ما لم یحظ بشهره تذکر فبقی مغموراً غیر معروف کشرح أحمد بن حسن الجاربردی وشرح إبراهیم الجاربردی لکتاب والده هذا. والمهم أنّ هذه المقاله تتناول البحث فی منهج الکتاب الأخیر فی عرض الماده العلمیه والتعلیلات والشواهد، وموقف مؤلفه فی الخلافات النحویه وتشیر نتائج هذا البحث إلى أنّ الجاربردی کثیر الاحتجاج بالجمل النثریه وأسلوبه یتسم بالغموض والتطویل إذ یلجأ إلى التعلیلات المنطقیه، وهو لم یکن بصریاً ولا کوفیاً بل کان یذهب مذهب القیاس الصحیح والنقل الکثیر.
مستویات الأداء اللّغوی فی أشعار نازک الملائکه (دراسه و تحلیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
85 - 103
حوزههای تخصصی:
إن الهدف الأساسی الذی تروم الباحثتان الوصول إلیه هو تسلیط الضوء على کیفیه استخدام نازک الملائکه اللغه الشعریه ودراسه طبیعه الألفاظ التی تتناولها ودلالاتها المعنویه. على هذا الأساس وللوصول إلى الهدف نفسه، هذا المقال بعد الغور فی دواوین نازک الشعریه، یعالج الموضوع بالمنهج الوصفی التحلیلی ومن خلال انقسام المستویات الأداء اللغوی عند الشاعره إلى خمسه أقسام، وهی الأداء بلغه الموروث واللغه المحکیه ولغه الحزن ولغه الحبّ واللغه الرومنسیه. من أهمّ النتائج التی توصّلنا إلیها فی هذا البحث أنّنا رأینا لغه الحزن عند الشاعره ممزوجه بالغربه التی عاشتها الشاعره نفسها وعبّرت عنه فی أغلب قصائدها. أما بالنسبه إلى الحبّ، فهناک علاقه بینه وبین القصائد المبهمه المبطنه المملوءه بالأسرار التی لا یفکّ شفراتها إلا هی، والّتی عبّرت عنها بمعان عدّه لتُجری نهرها الشعری، حیث جاءت ألفاظها محمّله بالدلالات الروحیه السامیه. لألفاظ الطبیعه أیضا حظّ کبیر فی قصائدها لما تقتضیه العلاقه بین الشعراء الرومانسیین والطبیعه؛ وکان عدم الاستقرار فی حیاتها عاملاً مهمّاً لرسم الطبیعه فی قصائدها. إنّ ظاهره التکرار التی عبّرت عنها الشاعره بأنّها إلحاح على جهه هامّه فی العباره یعنى بها الشاعر أکثر من عنایته بالعباره، قد أعطت لتکرارها لوناً براقاً بما تشتهیه القصیده. وفیما یخصّ الکلام المحکی فقد تناولته من لسان الناس بلغه بسیطه غیر مستغلقه وتنطلق من صوغ المتداول. والأداء بلغه الموروث، والذی تصدره الموروث الأدبی والشعر القدیم، ولکنه لم یوقعها فی حدود الرصف الجامد، بل هو عملیه اتحاد للإتیان بشیء جدید.
واکاوی تکنیک های بیانی در میهن سروده های شاذل طاقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
129 - 142
حوزههای تخصصی:
قلم شاعر در برانگیختگی احساس جمعی و خلق اندیشه و گرایش های ضد ظالمانه مردمی بسیار مؤثر است و خود در استقلالش و پیروزی ملّت نقش مهمی دارد؛ به ویژه اگر شعر او با تکنیک های بیانی مؤثّری همراه باشد. شگردهایی که باعث می شود شعر شاعر، تأثیرگذار گردد و مردم را بیش از گذشته علیه آنان بشوراند تا زمینه استقلال میهن فراهم آید. از جمله شاعران میهن گرای عراقی که در سروده های میهنی اش از تکنیک های بیانی متنوّع و مؤثّری بهره گرفته، شاذق طاقه شاعر معاصر و متعهّد و مبارز عراقی است که میهن در شعر او در قالب مضامین مختلف و در شیوه ها و تکنیک های بیانی گوناگون ارائه شده است. این مقاله در صدد است تا تکنیک های بیانی شاعر را در اشعار میهنی وی با استفاده از روش توصیفی تحلیلی مورد واکاوی قرار دهد. دستاوردهای پژوهش حاضر نشان می دهد که شاعر در کاربرد تکنیک های بیانی به حفظ تناسب و هماهنگی این شیوه ها با مضمون میهن و مضامین درونی آن توجه نموده است و تکنیک های متنوعی از قبیل انسان انگاری، به کارگیری گفتمان دینی، شیوه روایتی و نمادگرایی به کار برده است.
خود شرقی انگاری و اگزوتیسم در رمان سیدات القمر جوخه الحارثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیرهای شاعرانه و نظری از اگزوتیسم و خودشرقی انگاری، فرض های رایج را مبنی بر این که این ادبیات، تنها یک محصول جانبی ناخوشایند استعمار است، به چالش می کشند. این مطالعه در مورد یک متن پسااستعماری بوده و در یک روش توصیفی- تحلیلی، چارچوب های خود شرقی انگاری و اگزوتیسم ادبی را در معرض دید قرار می دهد و در نهایت، تلاشی است برای درک اگزوتیسم به عنوان پدیده ای که تنها نماینده استعمار و ایدئولوژی های استعمار نیست. سیدات القمر جوخه الحارثی، اولین کتاب یک نویسنده عرب است که برنده جایزه من بوکر بین المللی 2019 شده؛ و اولین رمان نوشته شده توسط یک زن از عمان است که به انگلیسی ترجمه شده است. این داستان که در یک دهکده کوچک و خیالی عمانی به نام «العوافی» اتفاق می افتد، در پرتره ای پیچیده از یک شبکه خانوادگی می چرخد. در این رمان شاهد عمانی هستیم که الحارثی آرام آرام آن را از یک جامعه سنتی برده دار به حالت مدرن خود باز تعریف می کند. مضامین اگزوتیک، مانند زن، برده داری، آداب و رسوم و تغییرات اجتماعی و ...، به زیبایی در این رمان ترکیب شده است. یافته های تحقیق، نشان می دهد الحارثی با تصاویر خودشرقی انگارانه از آداب و رسوم و ... متعلق به ساکنان العوافی عمان، تحت تاثیر تحصیل در غرب، سعی در جلب توجه جهانی دارد و تقریبا موفق بوده است، زیرا او سعی کرده تصویری اصیل و بکر از عمان را در ذهن خوانندگان عمانی و غیرعمانی تثبیت کند.
دراسه مقارنه لترتیب مکوّنات الجمله فی اللغتین العربیه والفارسیه على ضوء علم التصنیف اللغوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
101 - 126
حوزههای تخصصی:
یهتمّ علم التصنیف اللغوی بدارسه التشابهات الترکیبیه بین اللغات فی سیاقٍ متصل. لقد أثبتت الدراسات اللسانیه وجود اشتراکات بین لغات العالم، وهی ما عُرفت بالعالمیات اللغویه أو قواعد جرینبرغ العالمیه نسبهً لواضعها. إنّ موضوع ترتیب مکوّنات الجمله من أهم المواضیع التی تدرس فی التصنیف اللغوی. فهناک تنوّع بین اللغات على هذا الصعید، مما یشکل أرضیه مناسبه للدراسه التصنیفیه. إضافه إلى ذلک، ترتبط أغلب الخصائص اللغویه للغهٍ ما بکیفیه ترتیب المکوّنات الرئیسه للجمله، وهی الفعل، والفاعل، والمفعول. لقد درسنا فی هذا البحث، تسلسلات الفعل والفاعل، والمضاف والمضاف إلیه، والصفه والموصوف، والفعل والمفعول فی اللغتین العربیه والفارسیه اللتین تنتمیان إلى طبقتین مختلفتین، من حیث ترتیب المکوّنات الرئیسه؛ وذلک بغیه معرفه خصائص تسلسل المکوّنات فی اللغتین، والعوامل المؤثره علیه، والوقوف على وضع اللغتین بالنسبه إلى القواعد العالمیه اللغویه الخاصه بتسلسل المکوّنات. لإنجاز الدراسه، تمّ جمع ألف جمله من النصوص الرسمیه المختلفه لللغتین، کنموذج لغوی وقد أتی ببعضها کأمثلهٍ أثناء الدراسه. لقد تبیّن أن اللغه العربیه توافق ما ذهب إلیه علماء اللغه بالنسبه للغات VSO، کما أنها تتناسب مع القواعد العالمیه ذات الصله. بالمقابل، تخالف الفارسیه ببعض خصائصها آراء العلماء بالنسبه للغات SOV، کما هناک تباین فی انطباقها مع القواعد العالمیه، فهی توافق فی قاعدهٍ وتخالف فی أخرى. مما توصلت إلیه هذه المقاله أیضا حریه تسلسل المکوّنات فی اللغتین، مما یستخدم عادهً لإبراز أهمیه أحد المکوّنات من خلال تقدیمه على مکوناتٍ أخرى فی الجمله.
التقاطب المکانی فی روایه طیور أیلول لإمیلی نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد المکان من أهم المکونات الرئیسه فی النص الروائی، لأنه هو الفضاء الذی یضم تحته کل عناصر العمل الروائی وعلاقاته، من حیث أنه الموقع الذی تدور فیه الأحداث وهو فی الواقع، ملجأ للشخصیات وهو من العناصر المکمله للعنصر الزمانی فی الروایه. وقد شهد المکان العدید من التطورات الحدیثه فی الدراسات المعاصره حیث تعددت مفاهیمه وتقسیماته. لقد تناولنا فی بحثنا هذا أحد هذه التقسیمات ما تسمى بالتقاطب المکانی أو ثنائیه الأماکن المغلقه والمفتوحه وصراع الفضائین المتقابلین وأثرهما علی شخصیات الروایه. ولقد اخترنا روایه طیور أیلول للکاتبه إمیلی نصر الله لکونها مکثفه بالأماکن المغلقه والمفتوحه مثل البیت، والمدرسه، والمدینه، والقریه وإلخ... وأهم ما توصل الیه البحث هو اهتمام الکاتبه إمیلی نصرالله بالثنائیه المکانیه وقد احتلت الأماکن المغلقه مساحه واسعه فی الروایه وهذا یعود إلی أسباب معیشیه ونفسیه لدی الشخصیات، کما تبین لنا أن کل الأماکن المنفتحه لیست مصدرا للسعاده والرخاء،حیث هناک اختلاف فی وجهه النظر عند الأشخاص من حیث مشاعرهم تجاه هذه الأمکنه وما یلحق بهم من خسائر مادیه وروحیه، والمنهج المتبع فی هذا البحث هو الوصفی-التحلیلی حیث یعتمد على ظاهره الرصد والوصف والتحلیل من خلال الوقوف على نماذج مختاره من الروایه.