فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
107 - 128
حوزههای تخصصی:
موریتانی کشوری وسیع بافرهنگی ریشه دار در شمال غربی قاره که زبان رسمی آن، عربی است. این زبان، اساس فرهنگ و ادبیات موریتانی را تشکیل می دهد. تاریخ معاصر کشور موریتانی عرصه مبارزه مستمر مردم این سرزمین با استعمار و تلاش های آزادی خواهانه آن هاست. سال ها سلطه استعمار غربی بر این کشور، ضربه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی متعددی بر پیکر آن وارد ساخته، اما از سوی دیگر همین استعمار موجبات ظهور جنبش های ادبی، اجتماعی و سیاسی فراوانی را فراهم ساخته که هدف اصلی خود را رهایی این سرزمین از قبضه استعمار به شمار می آورد. ارباب این جنبش ها از وسایل گوناگونی برای رسیدن به اهداف خود بهره جسته اند که در صدر آن ها می توان به شعر و ادبیات اشاره نمود. شعر عربی در موریتانی پا به پای مبارزات و تحولات ایستادگی نموده و درگذر زمان با تکامل هر چه بیشتر خود، منادی آزادی و مطالبه گر حقوق مردم این کشور بوده است. شعر موریتانی با در نظر گرفتن شرایط موجود در کشور سه مرحله را پشت سرنهاده که هر یک از این مراحل ویژگی ها، اهداف و پیشگامان خود را دارد. شاعران پایداری موریتانی در مبارزات ادبی خود برخی از جنبه ها را بیش از موارد دیگر مدنظر داشته اند که از آن ها تحت عنوان مؤلفه های پایداری یاد می شود. این پژوهش که از نوع کیفی است، به روش توصیفی، تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده و سعی شده باهدف معرفی ادبیات موریتانی، بیان اصول و انواع آن، برترین مؤلفه های پایداری منطبق با سه مرحله فوق به همراه برخی نمونه های شعری مربوط به هر دوره شرح و توضیح داده شود.درنهایت دریافته است که شعر عربی موریتانی بخشی جدایی ناپذیر از ادبیات عربی است و از مهم ترین ابزارهای مبارزاتی، انتقادی، اصلاح جامعه و سیاست برشمرده می شود.
بررسی و تحلیل نمونه هایی بلاغی در سوره إسراء با تأکید بر نقش آن در کشف غرض الهی
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
27 - 50
حوزههای تخصصی:
دراسه فی البنیتین الإیقاعیه والدلالیه للقافیه وطرائق استخدامها فی الشعر الفلسطینی المقاوم بعد نکسه 1967م(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
247-281
حوزههای تخصصی:
تعدّ القافیه من أهمّ مکوّنات النصّ الشعری حیث لا تقتصر وظیفتها فی الإیقاع والتطریب ولاتعتبر مجرّد محسن صوتی فحسب، بل إنّ لها وظیفه دلالیه تبعدها عن هیمنه الوظیفه الصوتیه، ومن هنا اکتسبت هذه التقنیه أهمیه خاصه فی القصیده العربیه الحدیثه عموماً والقصیده المقاومه الفلسطینیه خصوصاً لنقل لطائف المعنی وأحاسیس قائلها. یسعی البحث إلی الکشف عن أنماط القافیه وطرائق ااستخدامها فی الشعر الفلسطینی المقاوم بعد نکسه 1967م ومدی إسهامها فی البنیتین الإیقاعیه والدلالیه اعتماداً علی المنهج التوصیفی – التحلیلی و الإحصائی.توصّل البحث إلی أنّ شاعر النکسه کثیراً ما یوظّف التقفیه البسیطه الموحّده لمرتکز إیقاعی سوی أننّا نلاحظ أنّ الخطیب قد تسیر مساراً آخر حیث تحاول تکوین الانسجام بین الإیقاع والدلاله فی هذا النمط من القافیه. إنّ توظیف القافیه المتقاطعه بموازاه هندستها وانتظامها لا تؤدّی إلا تکوین النتائج الباهره فی المستوی الدلالی للقافیه، غیر أنّ معین بسیسو قد یحاول تکوین طرافه دلالیه ولغویه وإیقاعیه فی هذا النمط من القافیه بتوظیف تقنیه موازنه لغویه وإیقاعیه وجعل القافیه بؤره دلالیه للقصیده. إنّ شاعر النکسه قد خلق قوّه إیقاعیه تعبیریه بتوظیفه النمطین من القافیه المتغیره والمقطعیه وقد نجح فی التلاؤم والانسجام بین الإیقاع والدلاله سوی أننا نجد سمیح صباغ قد یهتمّ بالجانب الإیقاعی دون الدلالی حیث یخلق أجواء إیقاعیه رتیبه بتوظیف القوافی المقحمه الزائده الفقیره دلالیاً.
بررسی قضایای نقدی - ساختاری از دیدگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی قضایای نقدی – ساختاری از منظر ابن خلدون می پردازد. این نویسنده بزرگ صرف نظر از تاریخ نگاری، علم اجتماع و فلسفه در عرصه نقد ادبی هم دارای دیدگاه های ارزشمندی است. ازجمله این نظریات می توان به تعریف ایشان در مورد ادب و مفهوم نقد و جایگزینی واژه (ملکه) به جای (موهبت) که می توان از ابداعات وی برشمرد، اشاره نمود. هدف اصلی در این مقاله آن است که آراء و رویکردهای ادبی ابن خلدون به درستی بیان شده و نیز تلاش می شود تا با بهره گیری از روش پژوهش ادبی و تاریخی دیدگاه ها و شیوه وی و همچنین مطالعه بحث های مرتبط با نقد دوره اندلس توصیف و تحلیل شود. یافته های تحقیق نشان می دهد، ابن خلدون که ازجمله طرفداران ترجیح لفظ بر معنا است، پیرامون تعریف ذوق و اسلوب به عنوان معیارهای نقد و سه اسلوب شعر و نثر و قرآن، نگرش ویژه ای دارد. او به تبیین ارتباط خاصی میان دین و شعر و کلام مصنوع پرداخته است. با اهتمام به مجموعه رویکردهای نقدی ابن خلدون و تجمیع دیدگاه های ایشان می توان به تلقی نسبتاً جامعی از شخصیت ادبی- نقدی او دست پیدا نمود.
تحلیل نظام اللغه المعنوی فی سوره المزمّل علی أساس نظریه هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
221-245
حوزههای تخصصی:
للاتجاه الوظیفی فی اللسانیات مکاتب مختلفه، ومن أهمها مکتبه لندن ولهذه المکتبه(1916) مؤسسون من أبرزهم مایکل هالیدی الذی طوّر نظریه فیرث السیاقیه(1960) ثم وضع نظریه (1985) أسماها النحو النسقی (النظامی). هذه النظریه، مبنیه علی أساس تعدد وظائف اللغه. إنّ هذه الدراسه، تحاول أن تعالج سوره "المزمل" معالجه لسانیه فی ثلاث وظائف تجریبیه، تبادلیه ونصیه معتمده على نحو هالیدی النظامی ومستخدمهً المنهج الوصفی- التحلیلی وإحصائی. مع الترکیز علی الوظیفه التجریبیه، تبیّن أنّ العملیه المادیه تکون أکثر ورودا فی هذه السوره وبواسطه وضوحها ووقوعها فی الخارج تبرز دور محاولات النبی والمؤمنین فی المجتمع من جهه وتسهّل إبلاغ الرساله من جهه أخری. بعد دراسه الوظیفه التبادلیه، توصّلنا إلی أنّ قطبیه کل الآیات موجبه والآیات حافله بالصیغه الإخباریه وتخبر عن قطعیه وقوع حوادث السوره. بعد تحلیل الوظیفه النصیه، اتّضح أنّ المبتدأ البسیط یحتلّ مکانا واسعا فی هذه الآیات والمعلومات القدیمه تشغل أکثر مواضع المبتدأ. مع دراسه انسجام الآیات، تبیّن أنّ الانسجام النحوی یلعب دورا بارزا فی اتحاد الآیات.
واکاوی آموزه های فلسفی در داستان های کامل کیلانی (مطالعه موردی: حیّ بن یقظان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه از جمله مباحث مورد نیاز عموم مردم جامعه است و دانستن و کاربرد آن به قشر خاصّی محدود نمی گردد. از این رو آموزش آن به کودکان نیز امری دور از ذهن و خارج از فطرت کودک نیست؛ بلکه پرورش کودک بر این شیوه، او را در حلّ بسیاری از مسائل زندگی کمک می نماید. از آن جا که داستان جایگاه ویژه ای در تربیت کودک دارد، در نتیجه کمک گرفتن از آن برای آموزش مبانی فلسفه، مورد انتظار است تا علاوه بر تحقّق اهداف محض داستان، تفکّر روشمند را به کودک بیاموزد. از جمله داستان هایی که مبانی و مؤلّفه های فلسفه را به همراه دارد، داستان «حیّ بن یقظان» ابن طفیل اندلسی است که توسط کامل کیلانی، برای کودکان بازنویسی گردیده است. بنابراین پژوهشگر با استفاده از روش توصیف و تحلیل، بخش های مختلف این داستان را مورد بررسی قرار داد تا آموزه های فلسفی را در لابه لای آن بیابد و به چگونگی پرداخت آن ها در قالب داستان، آگاه شود که نتیجه حاصله بیان می دارد که کیلانی سعی کرده برخی از ابزارها و اصول فلسفه و تفکّر درست را به کودک بیاموزد؛ وی در این امر، هیچ اصطلاح فلسفی خاصّی را به کار نبرد و با زبان سلیس و روان و تصریح به فواید عقل و اندیشه، آموزه های فلسفی را در متن داستان جای داده است. وی کودک را به کشف روابط علّی و معلولی میان پدیده ها و استفاده از حواس برای درک آن ها سوق داده و با ارتباط و بهره گیری از دانشمندان و کارکرد روش های علوم طبیعی همانند آزمون و خطا، آشنا کرده است.
مؤشّرات سیمیائیه فی شعر محمّد عفیفی مطر قصیده مکابدات کیخوتیه نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
51 - 72
حوزههای تخصصی:
لقد تمکّنت السیمیائیه بفرض منهجیتها المجدیه على ساحه النقد الأدبی المعاصر من إجلاء مکامن النصوص الشعریه ورصد شبکه علاقاتٍ نصّیهٍ فیها؛ فهی تعمل على إضاءه نشاط النصوص فی المقاربات النقدیه والکشف عن شیفرات البنى اللغویه وتقییم مدى مرونتها مع التعابیر الإبداعیه. یعدّ محمّد عفیفی مطر شاعراً مصریاً کبیراً یحظى تعبیره بنسقٍ من الرموز والمفاهیم الغامضه التی تتوّجه معظمها نحو إشاراتٍ معرفیهٍ نشیطهٍ تتیح فرصهً مغتنمهً لمقاربه شعره من رؤى مختلفهٍ کرؤیه السیمیائیه. من هذا المنطلق، اخترنا السیمیائیه فی دراستنا لقصیده مکابدات کیخوتیه کی نخطو مع الاستعانه بها فی ساحه دلائلها المکنونه وإشاراتها المعرفیه الفاعله مهما کانت لسانیهً أو غیر لسانیهٍ. تدلّ حصیله البحث على أنّ الشاعر لتحقیق السمات التعبیریه العلیا فی القصیده المعنیه، یستعیر معظم ألفاظه من لغه الحیاه الیومیه ویسعى أن یقلّل من وطأه لغته التصویریه الغامضه من جههٍ ویبعد عن التعبیر المباشر من جههٍ أخرى، لکنّه ما زال ینغمس فی سلسلهٍ من المفارقات الضدّیه الّتی تحدث خرقاً کبیراً بین واقعه الملموس وتصوّراته الذهنیه. تجتمع غایه الصور المستعمله لهذه القصیده فی الطبیعه والمفردات الّتی تتعلّق بها، وإن یرافق هذه الصور خرق النظام اللغوی المعتاد فی طریقه التمتّع بالمفردات والنظره إلیها. تملک عتبات القصیده النصیه دوراً سافراً فی إناره طریقه ولوج الشاعر فی النصّ وإیصاله إلى نهایهٍ منشودهٍ، إلى جانب فضاء النصّ الجمالی الذی یبیّن فی القصیده خصوصیته الفریده عن طریق ألوان التشاکل والتباین حصولاً على الانسجام النصّی الشامل بواسطه اختیار الألفاظ المتباعده والمتقاربه معاً.
الفضاء الروائی فی روایه "کان لی قلب" لفوزی الطائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نّ الإنسان غیر منفصل عن فضائه بل إنه هذا الفضاء ذاته. وقد یکون احساس المبدع والفنان دون غیره بالفضاء احساساً عمیقاً. من هنا کانت علاقه الفضاء بالأدب وطیده، بل هو الماده الجوهریه للکتابه الروائیه علی وجه الخصوص، إذ لا یخلو أی عمل من استحضار هذا المکون الذی یعدّ السند الأساس له والملحوظ الرئیس المشکّل لنسیجه. إنه إحدی هویاته التی لایمکن إغفالها أو اختزالها وإلّا عُدّ العمل ناقصاً ومبتوراً. ففی هذا البحث وضمن دراسه الفضاء الروائی فی روایه کان لی قلب للکاتب العراقی فوزی الطائی، ومن أجل التعامل مع المعطیات النظریه لجعلها فی خدمه التحلیل والتأویل للکشف عن دلالات الفضاء الروائی واستکناه معانیه نبحث عن أجوبه لهذین السؤالین: ما أبعاد الفضاء الروائی فی روایه کان لی قلب؟ ما أثر المکان على مضمون السرد الروائی وهیکلیته وأسالیبه البلاغیه وعناصره الجمالیه؟ إن هذا البحث یتطرق إلی الفضاء الجغرافی لأنه المکوّن الأکثر حضوراً وتجسداً فی الروایه وهو السمه التی تطبع مقوله الفضاء ویقدم فیه الروائی حداً أدنی من الإشارات الجغرافیه التی تحرّک خیال القارئ لاکتشاف المکان الذی تصوره القصه الخیالیه. وحسب أشهر الدراسات التی تطرقت إلی مستویات المکان نبحث فی الأماکن الثابته المغلقه والمفتوحه والمتنقله فی الروایه. سیکون المنهج المتبع فی البحث هو المنهج التحلیلی الوصفی مترافقاً مع تحلیل المحتوى واستنباط النتائج من خلال دراسه النماذج المستخرجه من نصّ الروایه. والنتیجه التی توصل إلیها البحث ،هی أن الفضاء الروائی فی روایه کان لی قلب له تأثیرات معنویه ودلالیه ورمزیه ولفظیه على بنیه السرد الروائی.
روایت شناسی داستان کوتاه «ید فی القبر» غسان کنفانی بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
روایت یکی از مهمترین فنون ادبی و عنصری اساسی در نظریه ادبی است که تحلیل آن بر اساس نظریه های جدید، ما را در راه درک متون ادبی یاری می رساند. نظریه پردازان بسیاری ساختار روایت را مورد بررسی قرار داده اند. ژرار ژنت فرانسوی، از برجسته ترین نظریه پردازان ساختارگرا است که نظریه او از کامل ترین و مؤثرترین نظریه های روایت شناسی به شمار می آید. هدف نگارندگان این است که با رویکردی تحلیلی-توصیفی مبتنی بر نقد روایت شناختی، مؤلفه های زمان، وجه یا حال و هوا و لحن نظریه ژنت را در داستان کوتاه «یدٌ فی القبر» از مجموعه «القمیص المسروق» اثر غسان کنفانی را مورد واکاوی قرار دهند و توان داستان پردازی این نویسنده و همچنین میزان نظام مند بودن اثر داستانی او را بسنجند. این بررسی نشان می دهد که نظریه ژنت الگویی فراگیر و کاربردی برای بررسی روایت است و از سوی دیگر استعداد کنفانی را در به کارگیری عناصر داستانی و شگردهایی مناسب با درون مایه این داستان و ارائه اثری منسجم، جذاب و پرهیجان هویدا می سازد. استفاده ازتکنیک های زمانی، راوی اول شخص، بهره گیری از شیوه گفتگو، وصف پردازی های زیبا و... این ادعا را اثبات می کند.
خطاهای شعری ازدیدگاه ابوهلال عسکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه عقلانی ابوهلال عسکری درنقد شعر چکیده تفاوت دیدگاه ناقدان ادبی در مورد خاستگاه ، هدف و منطق شعر ، نظرات مختلفی را درمورد خطای شاعران به وجود آورده است . ابو هلال درکتاب الصناعتین خطاهای شاعران را فراتر از گستره نحو ، وزن و قافیه بررسی کرده است. وی هرچنددراین کتاب به لزوم تفاوت زبان شعرو زبان معمولی اشاره کرده است امادرنقدابیات ؛ با نگاهی مبتنی بر نقد منطقی ، حرکت شاعر را به قواعد عقلانی وقانونهای وضعی وتنگناهای لفظی محدود ساخته است و هیچ گونه خطایی را برای شاعران متاخر جایز ندانسته است . وی با چنین دیدگاهی با ذکر شواهدی از خطای شاعران تازیانه انتقادخودرابرپیکر ابیات. آنان فروآورده است انواع خطاهایی را که وی در «الصناعتین» مطرح ساخته در عنوان های اصلی و فرعی عنوان بندی وشرح نمودیم تا از سویی مطالب پراکنده ساختاری شکل گرفته یابد و بیانگر نگاه کلی ابو هلال به موضوع باشد واز سوی دیگر این تقسیم بندی و شرح بتواند راهنمایی عملی برای نقد شعر از زوایای گوناگون گردد . این نوشتارخطاهای شعری را ازنظرابوهلال درشش عنوان اصلی : خطای عرضی ، خطای منطقی ،خطا دروصف وتشبیه ، مخالفت باعرف ، خطای واژگانی ومعنای مکشوف ، تقسیم نموده است ودرهرعنوان اصلی ، عنوانهایی فرعی را با ذکرابیات موردنظر ابوهلال مطرح ساخته وبه شرح خطای ابیات ازنظرابوهلال ودرمواردی به نقدنظراوپرداخته است . کلمات کلیدی: خطای شعری، ابوهلال، الصناعتین، نقد منطقی، خطای عرضی
تحلیل انتقادی گفتمان روایی در کلیله و دمنه عربی (مطالعه موردی: باب الناسک و الضیف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون روایی، علاوه بر کارکردهای تعلیمی و زیبایی شناختی، رسانه هایی قدرتمند برای اشاعه ایدئولوژی های سیاسی - اجتماعی به شمار می روند. از این منظر، شگردهای به کار رفته در این متون را می توان به مثابه تمهیداتی در نظر گرفت که مؤلّف یا سایر عوامل دخیل در تولید متن، تلاش کرده اند از طریق آن ها سلطه گفتمانی خود را بازتولید کنند. هدف مقاله حاضر، تفسیر آن دسته از شگردهای متنی و فرامتنی است که به منظور بازتولید این نوع سلطه در یک متن روایی (باب «الناسک و الضیف» از مجموعه کلیله و دمنه عربی) به کار گرفته شده اند. در این راستا، متن روایی مذکور، با استفاده از مفاهیم کلیدی حوزه تحلیل گفتمان انتقادی و روایت شناسی در چهار محور روایتگری، فرایند روایت، ادراک معنای نمادین روایت و بافت روایت تحلیل شد. طبق نتایج تحقیق، در سطح روایتگری، نوعی رابطه سلسله مراتبی میان شخصیت ها مشاهده می شود که بر اساس آن برخی شخصیت ها در قیاس با شخصیت های دیگر در تولید محتوای روایت نقش فعّال تری ایفا می کنند. بررسی سطح فرایند روایت نشان می دهد که کنش ها و نقش های مثبت به شخصیت های فرادست و کنش ها و نقش های منفی به شخصیت های فرودست داستان نسبت داده شده اند. مطالعه سطح ادراک معنای نمادین روایت حاکی از این است که عناصر نمادین دو داستان اصلی و فرعی باب « الناسک و الضیف» به گونه ای باهم ترکیب شده اند که خواننده را به سمت پذیرش پیام ایدئولوژیک داستان سوق دهند. بررسی سطح بافت روایت حاکی از این است که روابط سلسله مراتبی میان شخصیت های متن، بازتابی از منازعات اجتماعی محیطی است که متن در آن تولید یا ترجمه شده است.
بیرم التونسیّ؛ شاعر الشّعب والحرّیه (دراسه وتحلیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
141-158
حوزههای تخصصی:
محمود بیرم التونسیّ (1893م-1961م) الشّاعر والکاتب المصری المعاصر، یعود جلّ شهرته إلی أشعاره الشّعبیه أو الفولکولور. یعتبر التونسی فضلاً عن کونه شاعراً، مؤلّفاً موسیقیاً وکاتباً للمسرحیات والسّناریوهات السّینمائیه والبرامج الإذاعیه. وهو الّذی حوّل شعر الزّجل إلى فن حدیث راق. أکسبت القصائد العامیه الّتی نظمها التونسیّ الأدب الشعبی رصیداً هائلاً وضخماً وأعطته زخماً کبیراً لا یستهان به. حیث مهّدت الطریق لنشوء نمط جدید من أدب الفولکولور فی غضون الخمسینات والستّینات. تطرّق التونسی فی کثیر من مقطوعاته الشّعریه إلى القضایا السیاسیه والاجتماعیه والوطنیه لکنّه طرق أحیاناً أبواب المدح والرثا والدین والشّعر السّاخر أیضاً. یرمی مقالنا هذا واعتماداً على المنهج الوصفی- التحلیلی دراسه أشعار التونسی العامیه ومن أبرز معطیات البحث أنّ الشاعر کرّس شعره للتعبیر عمّا یمسّ حیاه الشّعب من أحداث سیاسیّه وثوریه وما یعانیه أبناء شعبه من المشاکل والمصائب بنبره حاسمه وناقده. و أبرز میزه یتمیّز بها شعر بیرم التونسیّ هی أنّه نظم باللّغه الدارجه أو الشعبیه لما لهذه اللّغه من تأثیر فی أکبر شریحه من الشّعب المصری الّذی علّق علیه الشاعر آماله لمواجهه التّحدیات وتجاوز المشاکل.
مؤلفه های التزام اسلامی در رمان «لیالی ترکستان» نجیب کیلانی
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
53 - 68
حوزههای تخصصی:
نجیب کیلانی از پیشگامان ادبیات متعهد اسلامی به شمار می آید که با تالیفات فراوان در این حوزه، از مشهورترین نظریه پردازان ادب اسلامی معاصر می باشد. از جمله برجسته ترین رمان های کیلانی رمان «لیالی ترکستان» می باشد که در آن به مبارزات ضد استعماری مردم مسلمان ترکستان پرداخته است. پژوهش حاضر با تکیه بر رویکرد درون متنی و با روش توصیفی تحلیلی به موضوع تعهد به اسلام و آموزه های اسلامی در این رمان و انعکاس موضوعات متعهدانه در آن پرداخته است. با بررسی های انجام شده می توان گفت که نجیب کیلانی در رمان «لیالی ترکستان» به مقوله اسلام و ارزش های اسلامی و التزام به اسلام و مفاهیم آن بسیار پرداخته است. تحریم ازدواج با کفار، دفاع از اسلام، به دوستی نگرفتن دشمنان خدا، نفی تحقیر شرایع اسلام، الهام پذیری از قرآن و شهادت از نمونه های بارز تعهد به اسلام در این رمان به شمار می آید.
مظاهر تهمیش هویّه البطل وأسالیبها السّاخره فی قصّه الاستغاثه القصیره لزکریّا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
137-161
حوزههای تخصصی:
إنّ السّخریّه لا تعنی الاستهزاء والتّنقیص فحسب، بل إنّها تعتبر أسلوباً فنّیّاً للتّعبیر عمّا فی بال الکتّاب والشّعراء من القضایا السّیاسیّه والاجتماعیّه. زکریّا تامر هو الکاتب السّوریّ یُعتبر ممّن أخذوا الأسالیب الفنّیّه السّاخره أداه فاعله للتّعبیر عن انتقاداتهم تجاه المفاهیم الخاطئه عند المجتمع والنّظام السّوریّ الحاکم آنذاک. وتموج هذه الأسالیب فی قصّته القصیره "الاستغاثه" فی مختلف الألوان. وهذه الدّراسه، عبر المنهج الوصفیّ-التّحلیلیّ واستناداً علی الصّور الکاریکاتیریّه الّتی قدّم اقتراحها الباحثون ورسمها الرّسام الکاریکاتیریّ بطلب منهم، لتقریب الفکره وتجسیدها للقارئ، تهدف إلی الکشف عن ظاهره تهمیش هویّه البطل کمفهوم من تل ک المفاهیم الخاطئه الّتی سخر منها زکریّا تامر، وکذل ک الکشف عن الأسالیب الفنّیّه المستخدَمه فی بیان السّخریّه من هذه الظّاهره عبر القصّه القصیره. وتوصّلت الدّارسه إلی أنّ مظاهر تهمیش هویّه البطل جرت فی الأسلوب السّاخر الّذی یستهدف مفاهیم، منها دمشق النّائمه والجسد المبدّد، والمثقّف الجاهل لمکانه البطل، والسّلاح بغیر مفعول، والوزیر الزّائف الضّائع العازل، ورفض موت الخزی والعار، ومصیر البطل وسیفه. وکانت الأسالیب الفنّیه تشتمل علی تقنیه الواقعیّه السّحریّه، والمجاز اللغویّ، والتّصویر الحسّیّ المؤلم المضح ک، والتّهکّم الظّاهر والخفیّ، والمدح بما یشبه الذّمّ، والتّناقض بین ألفاظ أو معان، والتّناصّ.
بررسی تلویح گفتار در نمایشنامه «گنجشک گوژپشت» محمد الماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
35 - 50
حوزههای تخصصی:
تلویح گفتار یکی از اساسی ترین موضوعات زبانشناسی کاربردی است که نخستین بار توسط «گرایس» مطرح شد. وی برای گفتگوها ی عامه ی مردم، مبانی منطقی با عنوان اصول همکاری وضع کرد که نادیده گرفتن این اصول موجب پیدایش گفتار تلویحی می شود. این نظریه کارکرد بسیار ویژه ای در نمایشنامه دارد؛ چرا که نمایشنامه افزون بر دارا بودن عنصر «گفتگو» دارای مجموعه ای از گفتارهای دو پهلو است که دربردارنده معانی ضمنی است. در این جستار نگارندگان سعی دارند براساس مطالعات کیفی و با روش کاربرد شناسی زبان به تحلیل نمایشنامه «گنجشک گوژپشت» بر اساس نظریه گفتار تلویحی گرایس وی بپردازند تا از معنای ظاهری و روساخت نمایشنامه به زیرساخت آن انتقال یابند و بتوانند پیام اصلی این اثر را به مخاطب منتقل نمایند. دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که اصول همیاری «گرایس» به وسیله شگردهای زبانی- بلاغی همچون اطناب، تکرار، استعاره ی تمثیلیه، آیرونی و استفهام قابل نقض است. تلویح گفتارهای عرفی و عمومی موجب می شوند که مدلول های تلویحی جدیدی به متن افزوده شود که به تقویت ژرف ساخت و پویایی آن می انجامد
أثر القراءه الشاذه فی بناء القاعده النحویّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یهدف هذا البحث إلى دراسه أثر القراءات القرآنیه الشاذه فی بناء القواعد النحویه، کما یحاول أن یبین العلاقه بین القراءات القرآنیه والأحرف السبعه، فالقراءات القرآنیه ظاهره من الظواهر المنبثقه عن المشافهه فی القرآن الکریم، وتشکل الأحرف السبعه والقراءات مظهراً من مظاهر الإعجاز القرآنی، فهی تؤید بعضها بعضاً من غیر تناقض، ویرى بعض الباحثین أنَّ القراءات القرآنیه لم تنل المکانه الواجبه عند النحاه فی أثناء تقعید النحو العربی، فالقراءه الشاذه التی فقدت شرط التواتر لا تقل شأناً عن أوثق ما نُقِلَ إلینا من ألفاظ اللغه وأسالیبها، فالقراءات الصحیحه أو الشاذه شواهد نحویه فصیحه وربما هی أفضل من الشواهد الشعریه، وقد أهدر معظم النحاه جانباً کبیراً من الاستعمالات الفصیحه واللهجات العربیه حین لم یعتمدوا القراءات، إذ شذذوا ما لم یتفق مع أقیستهم وکان الأجدر الأخذ بالقراءات وتقعید النحو بناءً علیها وتصحیح قواعده استناداً إلیها.
نقدِ سبک شناسانه ی اشعار اجتماعی شیخ احمد وائلی (تحلیل زبانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی یکی از شاخه های نقدِ ادبی است که از دانش زبان شناسی و بلاغت در تحلیل متن بهره می جوید و در بررسی نقدی و ادبی، بر سه عنصر اصلی متن، نویسنده و مخاطب تکیه می کند. این پژوهش که بر مبنای سبک شناسی ساختارگرا مبتنی است، می کوشد تا به کشف زوایای زبانیِ پنهان اشعار اجتماعی شیخ احمد وائلی بپردازد و از این منظر، اشعار وی در سطوح آوایی، لغوی و نحوی با شیوه ی توصیفی-تحلیلی مورد کنکاش قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شاعر با استفاده از اوزان خفیف و سبک و نیز کاربرد زحاف های فراوان، موسیقی اشعار خود را رونق بخشیده است و به ندرت از اوزان عروضی خارج می شود، ضمن آنکه تکرار واژه و عبارت و به خصوص حرف ندا کلام او را آهنگین نموده است. در سطح لغوی، شاعر سعی دارد با فراخوانی میراث گذشته، مجد و عظمت گذشته را به مسلمانان یادآوری نماید، ضمن آنکه الهام گرفتن از طبیعت، باعث شده است اشعار او پویا و روان باشد. در سطح نحوی نیز شاعر سعی کرده است از کارکردهای مختلف جملاتِ اسمیّه و فعلیه بهترین بهره را ببرد، و در بسیاری از قصاید، حرف ندا را حذف می کند.
أبعاد الشخصیّه فی روایه «ترنیمه امرأه.. شفق البحر» لسعد محمد رحیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ لتنوّع الشخصیّات تأثیراً حاسماً فی ظهور ما یسمّى بالأبعاد؛ وقد بات هذا التأثیر معترفاً به فنّیاً؛ وقد تعدّدت الأبعاد هذه واختلفت وفقاً لطبیعه الشخصیّه الروائیه. وتتلخّص هذه المقوّمات مجتمعه فی البعد الجسمی/الفسیولوجی، والبعد الاجتماعی/ السوسیولوجی، والبعد النفسی/ السایکولوجی. تنطلق هذه الدراسه مستفیده من المنهج الوصفی - التحلیلی وهی تسعى جاهده فی سبیل توفیر مظلّه معرفیه لشخصیّات الروائی العراقی، سعد محمد رحیم، عبر البحث فی روایته، «ترنیمه امرأه.. شفق البحر»، وصولاً إلى معرفه الخلفیه المشکّله لکلّ شخصیّه والمکوّنه لها، ولیتمّ ذلک لابدّ من الکشف عن سلوکیّاتها وأفعالها من خلال عرض الکیانات لدیها. وتبیّن أنّ الکاتب یقوم بوصف الجوانب المادّیه والاجتماعیه والنفسیّه لشخصیّاته، ومن خلال استخدامه بعض التقنیات کالمونولوج الداخلی وتیّار الوعی یکشف عن نفسیّه البطل المحطّمه وذاکرته المثقله بکوابیس الحرب ومرائرها وعبء الماضی الذی أبهضه، حیث جعله نائباً عنه فی شخصیّته أو قناعه الذی تستّر خلفه. وکذا بقیه الشخصیّات، فهی ذات طابع مرآتی أو ربّما تلصّصی، یعکس المشاهد التی خلّفها وهی مغتربه تبحث عن هویّتها.
تأملی در یکی از خطبه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در یکی از جلسات درس که به «نهج البلاغه» اختصاص یافته بود، در مأخذ مورد بحث ما «خطبه ایمان» در کنار دیگر مطالب مطرح گردید؛ خطبه ای ده سطری با محتوایی متنوع، فشرده و پرنغز، موجز و سؤال برانگیز، نیازمند تفسیر و تأویل، در عباراتی گاهی به ظاهر از هم گریز. این ویژگی ها باعث شد تا ذهن نگارنده را در آن سوی کلاس و درس درگیر کند و چراهای چند پیش آورد. درین گیرودار رهایی از چراها، چون به شروح عربی معتبر و اوّلیه و نزدیک به زمان تدوین «نهج البلاغه» و سائر مآخذ ائمه فن رجوع شد، با دو پدیده جدید روبه روگشتم که موجب گفتار در پیش رو گردید و مرا در حال حاضر از دیگر مباحث گرفت. این دو پدیده: یکی -افزودن قسمی تازه بر متن «نهج البلاغه» از «ایمان» بود توسط شارحی برجسته و نام آور. دیگری -در ارتباط با همبستگی دو جمله بود که چنین می نمودند از هم گریزانند، و پاسخ یکی از چراهای نگارنده. این دو پدیده جدید در فضایی از اندیشه و تأمل مورد بحث و بررسی دقیق قرار می گیرند، قوت و ضعف ها در آیینه اخلاص تجسم می یابد، تا آنجا که نویسنده مقاله هم درین محفل آیینه گردان محض نباشد.
مستویات الأداء اللّغوی فی أشعار نازک الملائکه (دراسه و تحلیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
85 - 103
حوزههای تخصصی:
إن الهدف الأساسی الذی تروم الباحثتان الوصول إلیه هو تسلیط الضوء على کیفیه استخدام نازک الملائکه اللغه الشعریه ودراسه طبیعه الألفاظ التی تتناولها ودلالاتها المعنویه. على هذا الأساس وللوصول إلى الهدف نفسه، هذا المقال بعد الغور فی دواوین نازک الشعریه، یعالج الموضوع بالمنهج الوصفی التحلیلی ومن خلال انقسام المستویات الأداء اللغوی عند الشاعره إلى خمسه أقسام، وهی الأداء بلغه الموروث واللغه المحکیه ولغه الحزن ولغه الحبّ واللغه الرومنسیه. من أهمّ النتائج التی توصّلنا إلیها فی هذا البحث أنّنا رأینا لغه الحزن عند الشاعره ممزوجه بالغربه التی عاشتها الشاعره نفسها وعبّرت عنه فی أغلب قصائدها. أما بالنسبه إلى الحبّ، فهناک علاقه بینه وبین القصائد المبهمه المبطنه المملوءه بالأسرار التی لا یفکّ شفراتها إلا هی، والّتی عبّرت عنها بمعان عدّه لتُجری نهرها الشعری، حیث جاءت ألفاظها محمّله بالدلالات الروحیه السامیه. لألفاظ الطبیعه أیضا حظّ کبیر فی قصائدها لما تقتضیه العلاقه بین الشعراء الرومانسیین والطبیعه؛ وکان عدم الاستقرار فی حیاتها عاملاً مهمّاً لرسم الطبیعه فی قصائدها. إنّ ظاهره التکرار التی عبّرت عنها الشاعره بأنّها إلحاح على جهه هامّه فی العباره یعنى بها الشاعر أکثر من عنایته بالعباره، قد أعطت لتکرارها لوناً براقاً بما تشتهیه القصیده. وفیما یخصّ الکلام المحکی فقد تناولته من لسان الناس بلغه بسیطه غیر مستغلقه وتنطلق من صوغ المتداول. والأداء بلغه الموروث، والذی تصدره الموروث الأدبی والشعر القدیم، ولکنه لم یوقعها فی حدود الرصف الجامد، بل هو عملیه اتحاد للإتیان بشیء جدید.