فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۶۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مخاطب شناسی و تاریخ گذاری آیه 91 انعام یکی از اختلافات تفسیری مسلمانان از قرون ابتدایی تاکنون بوده که همواره مناقشاتی را ذیل این آیه برانگیخته است. برخی برخلاف قراین صریح این آیه عتاب آمیز، مخاطب آن را مشرکان پنداشته و در اثبات دعاوی خود، به عدم تعامل پیامبر با اهل کتاب در مکه استناد ورزیده اند. در حالی که برخی دیگر با عنایت به قراین متنی آیه، مخاطب آن را یهودیان دانسته اند، لیکن با تکیه بر پیش فرض مذکور، نزول این آیه را در مدینه تصور کرده اند. گروه سوم نیز مخاطب آن را یهودیان و نزول آیه را همزمان با دیگر فقرات سوره، در مکه دانسته اند؛ اما در جمع میان این پیش فرض تاریخی و چگونگی عتاب یهودیان در مکه به تکلّف افتاده اند. این نوشتار پس از بررسی دیدگاه ها، مخاطب بودن یهودیان ذیل این آیه را پذیرفته و سپس در پرتو سایر آیات مکی، به ادعای عدم ارتباط پیامبر با اهل کتاب در این برهه پرداخته و ضمن ردّ آن، مکی بودن این آیه و امکان عتاب یهودیان در این دوران را اثبات نموده است.
بررسی انتقادی شبکه شعور کیهانی در عرفان حلقه و مقایسه آن با رحمانیت الهی در آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران در دو دهة اخیر شاهد پیدایش و فعالیت برخی جریان های شبه دینی و معنویت گرا بوده که در کانون توجه جامعه شناسان، فیلسوفان دین، روان شناسان دین، دین پژوهان و معنویت پژوهان قرار گرفته اند. جریان معروف به «عرفان کیهانی» یا «حلقه» یکی از آنهاست. این جریان پایه های نظری و عملی خود را بر «شبکه شعور کیهانی»، بنا کرده است. عرفان کیهانی، اگرچه با نگاهی دقیق و ژرف، چیزی جز بافته هایی ناموزون، معیوب و التقاطی از آراء مکاتب مختلف نیست، اما کوشیده است تا با وام گیری از ادبیات زیست بوم اسلامی و ایرانی، خود را به عنوان مکتبی منسجم معرفتی جلوه دهد. مهم ترین روش رهبر و گردانندگان این جریان برای رسیدن به چنین هدفی، تطبیق آموزه های خود با گزاره های تثبیت شدة اسلامی است. برای نمونه، رهبر این جریان در جای جای آثار خود، شبکه شعور مدعایی خود را با رحمانیت الهی منطبق دانسته است.
این پژوهش به دنبال این است تا با بررسی و مقایسه شبکة شعورِ کیهانی جریان حلقه، با رحمانیتِ الهی اسلامی به عنوان یک مورد پژوهی مشخص، میزان تطابق پذیری مدعیات این پدیده با آموزه های اسلامی را راستی آزمایی کند.
یافته ها حاکی از این است که تصویر ارائه شده از شبکة شعور کیهانی در منابع حلقه با رحمانیت الهی منابع اسلامی همخوان نیست و حاکی از نافرجامی این جریان برای برقراری این همانی میان ادعاهای خود با منابع اسلامی است.
درآمدی انتقادی بر هرمنوتیک روشنفکری دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مجتهد شبستری، به عنوان سلسله جنبان گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی، سهمی عمده در اشاعه و ترویج گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی بر عهده گرفته است و با تأسی از معرفت شناسی پست مدرنیستی، نوعی نسبی گرایی و ساختارشکنی در تفسیر های دینی او ظاهر گردید. در این جستار، این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی گفتمانی برون دینی است که متدولوژی آن سنخیت و همگونی با کتاب مقدس و نص ندارد و توشه گیری علی الدوام و بلاانقطاعِ این نحله فکری از نظریات جدید، از جمله هرمنوتیک، این گفتمان را به استحاله کشانده است که نتیجه منطقی و بلافصل آن گسست آشکار از کتاب و سنت و غلتیدن در وادی گفتمان سکولار و نسبی گرای هرمنوتیکی است. این مقاله نشان می دهد که می توان در عین کثرت گرابودن، از نسبی گرایی مصون ماند، امری که شبستری توفیقی بدان نیافته است. درواقع، مجتهد شبستری نسبی گرایی را نه مقوله ای منفی، بلکه از رهاوردهای ارزنده خویش می انگارد. نقد مبادی فکری شبستری، آنهم عمدتاً از آبشخور هرمنوتیکی آن و با تأکید بر تأثرات گادامری تلاش ما در این مقاله است. این متکلم نواندیش دینی، با زمانی و تاریخی خواندن دین، آن را به عصر نزول محدود می کند و توانایی های فرازمانی آن را برمی چیند. افزون بر این، او وحی را به سخن نبی تنزل می دهد. اما واقعیت این است که نمی توان، به تأسی از ژاک دریدا، واسازی متن را برگرفت و به کار بست و کمترین اثری از وثاقت معنای متن را برجای گذاشت
الحاد جدید: چیستی، بنیان ها، و زمینه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الحاد جدید وصف جریانی است که در دهه نخست قرن حاضر، با انتشار سلسله ای از کتاب های پرفروش و در واکنش به حملات تروریستی برخی افراطیون دینی، به عرصه افکار عمومی آمد. این جریان هرچند ریشه در گذشته دارد و مبانی و مفروضات آن همان مبانی و مفروضات ملحدان گذشته است، با اتخاذ رویکردی بسیار خصمانه، به جریانی توفنده و جدید علیه دین و دین داران تبدیل شد. سخنگویان، و به اصطلاح پرچمداران آن عبارت اند از داکینز، دنت، هریس، و هیچنز. برخی از این ملحدان پیش تر به عنوان یک طرح کلان دست به عمومی و همه فهم کردن علومی چون زیست شناسی، به ویژه نظریه فرگشت و انتخاب طبیعی، زده بودند و اینک از آن جهت حمله به باورهای دینی استفاده می کنند. آنها در نقد خود به جای تکیه بر استدلال یا نقد دلایل و براهین مؤمنان، رویدادهای تاریخی و نیز رفتار و کردار برخی گروه های تندرو دینی، به ویژه اسلامی، را معیار داوری خود درباره دین و خداباوری می دانند. همچنین ملحدان جدید بدون آن که مبانی و تکیه گاه های خود را اثبات کنند، با تکیه بر آنها چنین وانمود می کنند که باورهای دینی اموری فرگشتی است و در نتیجه می توان با توجه به این نظریه و نیز با تکیه بر جهان بینی طبیعت گرایانه آن باورها را تبیین تجربی و طبیعی کرد. در این مقاله با توجه به دیدگاه های منتقدان آنها، اعم از خداباور و الهی دان و خداناباور، نشان داده ایم که اولاً طبیعت گرایی آن گونه که این ملحدان از آن می گویند و بر آن تکیه می کنند، یک نظریه علمی نیست، بلکه در واقع نوعی جهان بینی و نگرشی مابعدالطبیعی است. ثانیاً ملحدان در همین موضع مرتکب خطای آشکاری می شوند و آن خلط معانی گوناگون طبیعت گرایی است. ثالثاً بر خلاف نظر آنها میان علم و دین تعارضی نیست، بلکه اگر تعارضی هست به قول پلنتینگا میان طبیعت گرایی و علم است.
تبیین وجودی شیطان از منظر فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عالمان اخلاق، عرفان، کلام، فلسفه، تفسیر و... هر کدام از حیثیات ویژه ای درباره ی چیستی، هستی و کارکردهای وجودی شیطان به مداقه پرداخته اند. هدف این پژوهش تبیین وجودی شیطان از دیدگاه فخر رازی است. فخر بر این باور است که شیطان از ماده شطن به معنای دور است و در اصطلاح به اجنه کافر اطلاق می شود. او در آثار مختلفش سه دلیل عقل برای وجود شیطان بیان کرده است. علاوه بر آن از طریق مراتب صدور افعال از حیوانات از جمله انسان دلیل منکران وجود شیطان را تبیین می کند و سپس از طرف مختلف نفوذ شیطان در انسان این دلیل را مورد نقادی قرار می دهد. او در تبیین جایگاه شیطان در عالم هستی، شیطان را ممکن الوجودی معرفی می کند که نه متحیز است و نه صفت برای یک شی متحیز است، بلکه آن را جزء ارواح سفلیه شریر و خبیث معرفی می کند.
دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی پیرامون روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن حکومت وسیاست در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
بازپژوهی آراء اجتماعی اندیشمندان مسلمان در حوزه مسائل بین الملل، موضوعی درخور توجه است. علامه طباطبایی، مفسری آشنا با گستره اندیشه های معاصر، به فراخور آیات قرآنی، بدین امر اهتمام داشته است. مقاله حاضر با روشی تحلیلی، خطوط کلی جهان بینی قرآنی علامه طباطبایی در عرصه بین الملل و اصول حاکم بر تعامل های دولت اسلامی با دیگر کشورها را بررسی کرده است. به اجمال می توان اذعان داشت که وی معتقد است غالب احکام اسلامی دارای روح اجتماعی هستند؛ همچنین قرآن کریم، ظرفیت استخراج تمامی آموزه های بنیادین علوم انسانی را دارا است. نگرش علامه طباطبایی نسبت به برخورداری جامعه از واقعیتی عینی و فرافردی و اصالت بخشی به مصلحت های جامعه، مبانی دیگری است که سبب شکل گیری اصول دولت اسلامی در عرصه تعاملات بین المللی از این منظر شده است. همزیستی مسالمت آمیز، عدالت طلبی، صلح گرایی، اصل دعوت، پایبندی به پیمان های بین المللی، از مهم ترین اصول حاکم بر تعامل های بین المللی دولت اسلامی در نگاه ایشان است.
تطور مضمون و مدلول قاعده لطف در کلام شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اینکه مضمون قاعده لطف از برخی آیات قرآن کریم و روایات، قابل استنباط است اما از میان فرق کلامی، متکلمان معتزله در استخراج، تدوین و بهره وری کلامی از آن پیش قدم بوده اند. در این مقاله رویکرد متکلمان شیعه به قاعده مذکور در سه دوره تاریخی مورد بحث قرار گرفته است. در دوره اول که از آغاز کلام شیعه تا زمان خواجه طوسی را شامل می شود. قاعده مذکور کما بیش به همان ساختار معتزلی خود که در آن لطف به دو قسم مقرِّب و محصِّل تقسیم می شد، باقی ماند. در دوره دوم یعنی از زمان خواجه طوسی به بعد تا اواخر قرن چهاردهم هجری قمری، اقسام دوگانه به یک قسم یعنی لطف مقرِّب تقلیل یافت. در همین دوره علامه حلی اصل ارسال رسل و ابلاغ تکلیف را از مصادیق لطف ندانست. این اقدام علامه حلی در کنار پاره ای از شبهات که اصل وجوب لطف بر خداوند را هدف قرار دادند و آن را انکار می کردند، باعث شد به تدریج اعتبار منطقی این قاعده در نظر برخی متکلمان برای اثبات ضرورت ارسال رسل، تضعیف شده و از دست برود. گروهی دیگر از متکلمان شیعه که در دوره سوم از آن ها سخن خواهیم گفت از اواخر قرن چهاردهم هجری قمری تاکنون- قریب به پنج دهه- کوشیده اند با عرضه مضمونی جدید از قاعده لطف بر اشکالات مذکور فائق آیند و اعتبار قاعده را بازآفرینی کنند. شرح و بسط دوره های سه گانه و پیگیری روند تاریخی تحولات در مقاله خواهد آمد.
ارزیابی کارآمدی « تأویل گرایی» در فهم قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر گاه ظاهر آیات قرآن با دلایل بیرون از قرآن تعارض داشته باشد، فهمنده قرآن باور به معنای تأویلی که معنایی دورتر است، منتقل می شود. دلیل مخالف ظهور آیه، غالباً از داده های علوم عقلی، تاریخی و تجربی فراهم می آید. مقاله حاضر ضمن تقریر چیستی و چرایی عبور از «معنای ظاهری» به «معنای تأویلی»، از روایی یا ناروایی چنین فرایندی سخن می گوید و نشان می دهد که اعتبار و کارآمدی برگزیدن «معنای تأویلی»، مُطلق و همه جایی نیست، بلکه این شیوه با موانع و محدودیت هایی روبه روست. مهم ترین چالش استفاده از راهکار «تأویل» آن است که گاه معنای تأویلی را نمی توان اراده متکلم برای فضای نزول قرآن دانست. زیرا آن معنا، مبتنی بر داده های علوم جدید مطرح شده است و در فضای نزول، دلیلی برای عدول از ظاهر وجود نداشته است. افزون بر این، استشهاد به تأویل در مواجهه با قرآن ناباوران، کاربرد چندانی ندارد، زیرا ایشان، به خطاناپذیری قرآن (که خاستگاه عدول از معنای ظاهری است) التزام ندارند.
بررسی تطبیقی آموزه نجات در ادیان الهی با تأکید بر مذهب تشیع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نجات بخشی ادیان اصطلاحی است غالباً ناظر به معنای رستگاری اخروی؛ سخن بر سر آن است که از نظر ادیان آسمانی چه کسانی می توانند از آتش دوزخ رهیده، اجازه ورود به بهشت را کسب نمایند. آیا این ادیان تنها پیروان خود را اهل سعادت و بهشت می دانند یا برای پیروان دیگر ادیان نیز سهمی از بهشت قایل اند؟ از گذشته های دور رویکرد پیروان هر یک از ادیان در این مسئله عموماً رویکردی منحصرگرایانه بوده است؛ ارباب ادیان، هر یک، تنها پیروان خود را شایسته نجات دانسته و برای دیگران سرانجامی دوزخی ترسیم نموده اند. این نوشتار، نخست، نجات بخشی را از دریچه باور زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان بررسی نموده، سپس، به طور ویژه دیدگاه مکتب تشیع را در این باره به بحث گذاشته است. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است.
مطالعة حوزه های معنایی «صبر» در آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«صبر» در آموزه های دینی، به عنوان یکی از مفاهیم اساسی ایمان شناخته می شود. این واژه به همراه مشتقّات خود، ۱۰۳ بار در قرآنبه کار رفته است که نشان از اهمیّت ویژة این خصیصة اخلاقی از دیدگاه دین مبین اسلام و قرآن کریمدارد. این واژه با حفظ معنای لغوی و اصطلاحی با بسیاری از مفاهیم اخلاقی و دینی ارتباط معنایی پیدا می کند. بر این اساس، تبیین ارتباط صبر با مفاهیمی نظیر نماز، ایمان، تقوا، اسلام، یقین، نیکی و... از جمله مباحثی است که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد. لذا مقالة حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی بر آن است که در یک فرایند منظّم به شناسایی این واژه در لغت نامه ها و پس از آن، با نگرشی فراگیر به کلّ متن قرآن، به تحلیل و بازیابی شبکه ای معنای صبر بپردازد. بررسی معنای صبر در منظومة آیات قرآنی، موضوع محوری این پژوهش است. واژة «صبر» در آیات قرآنی با تعدادی از مفاهیم و واژگان، همچون «تقوا»، «نماز»، «زکات»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «ایمان»، «اسلام»، «یقین» و «نیکی» همنشین شده است. واژگان «حلم» و «أناه» نیز با واژة «صبر» رابطة جانشینی دارند. همچنین، واژة «صبر» با واژگانی مانند «عجله» و «جزع» رابطة تقابل دارد و از این دو واژة متقابل نمونه هائی در قرآندیده می شود.
بررسی مقابله ای تحلیل سیاق سوره «نبأ» در تفسیر المیزان و یافته های زبان شناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعجاز متن قرآن کریم در جهان امروز بر همگان آشکار است. از همین رهگذر، بررسی تفاسیر مختلف در قالب نظریه های نوین زبان شناختی، می تواند به اثبات اعجاز قرآن یاری رساند. بررسی پدیده های زبانی در تفاسیر برای رسیدن به تحلیلی جامع و خلل ناپذیر، امری ضروری به شمار می رود. از دیرباز پرداختن به مقوله سیاق، از اساسی ترین و زیربنایی ترین اصول در علوم تفسیری به ویژه تفسیر قرآن بوده است. پژوهش حاضر با به کارگیری چارچوبی تلفیقی از نظریه های کنش گفتار سرل (1999) و انسجام متن هلیدی و حسن (1976)، با روشی توصیفی تحلیلی، به اثبات جنبه های زبان شناختی متن در سوره مبارکه «نبأ» پرداخته و سعی در کشف میزان انطباق این تحلیل زبان شناختی با آنچه در تفسیر المیزان با در نظر گرفتن «سیاق کلام» مطرح شده، دارد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تفاسیر ارائه شده در تفسیر المیزان با نتایج به دست آمده از تحلیل متن در قالب چارچوب های مذکور، نسبتاً همسوست و مطالعات زبان شناختی در حوزه نام برده در بالا می تواند علاوه بر تسهیل درک مفاهیم قرآنی، شبهات موجود در زمینه اعجاز کلامی قرآن را به چالش کشد.
مقایسه ی آرای فلوطین درخصوص صادر اول با آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پساارسطویی افلوطین و نوافلاطونیان (3 و 4 ب.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
فلوطین به سه اقنوم احد، عقل و نفس قائل است که اقنوم دوم قابل تطبیق با صادر اول است. احد عقل را بی آن که بداند، به وجود می آورد. عقل به مثابه ی تصویر احد، ابتدا واحد و نامتعین است، اما سپس میلی گناه آلود او را از احد جدا می کند. عقل پس از جدایی، گویی پشیمان می شود و دوباره به سوی احد بازمی گردد. این بازگشت باعث متعین شدن عقل و کامل شدن فعلیت او و پیدایی ایده ها می شود. با این که تبیین فلوطین تفاوت های زیادی با آراء مستنبط از متون دینی در خصوص صادر اول دارد و به علاوه، بر اساس زمینه ی فکریِ کاملاً متفاوتی شکل گرفته است، مشابهت هایی نیز میان این دو وجود دارد. همچنین دست کم در برخی موارد، تفاوت ها کمتر از چیزی است که به نظر می آید. در این مقاله، مسائل درخورِ مقایسه ی دو دیدگاه تبیین و بررسی خواهد شد.
واکاوی ملاک تحدی در قرآن و نقد منطق تنزّلی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسأله «تحدی» یکی از اصلی ترین مسائل حوزه اعجاز و به ویژه اعجاز قرآن کریم است که در تعریف معجزه نقشی بنیادی دارد. قرآن در آیات متعددی به صراحت همگان را بدون هیچ محدودیت زمانی و مکانی به مبارزه طلبیده است، لیکن در مراتب و دامنه تحدی و اوصاف کیفی و کمّی متن معارض، اختلاف نظرهای اساسی رخ داده و شبهاتی طرح شده که لازم است با رفع برخی ابهام ها و اتخاذ مبانی دقیق بر پایه مفاهیم آیات تحدی، شبهات رفع و دفع شود.
نگارنده در پژوهشی تازه در آیات تحدی می کوشد با تحلیلی بر پایه قراین پیوسته آیات، مراتب و دامنه تحدی را باز شناسد. با این رویکرد پرسش های زیر تعقیب می شود:
1. کمّیت مورد نظر قرآن در تحدی ثابت یا متغیر و در هر فرض چگونه است؟
2. با توجه به قراین پیوسته آیات تحدی، آیا منطق تنزّلی قابل طرح است؟
3. نسبت سیر تنزیلی آیات تحدی با منطق تنزّلی مراتب تحدی چیست؟
4. آیا ملاک مورد نظر در تحدی با گذر زمان تغییر می پذیرد یا خیر، و بر پایه هر یک، چه نتایجی به دست می آید؟
5. دلیل استفاده از ملاک های متفاوت برای تحدی در آیات تحدی چیست؟
بررسی ارتباط «طور ورای عقل» ملاصدرا و «سپهر دین» کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
آیا حوزه ای فراتر از عقل که منطق ناپذیر و احکامش ضد عقل باشد، وجود دارد؟ این پرسش همواره عرفان را به رویارویی در برابر فلسفه فراخوانده است. ازاین رو دو حوزه «عقل» و «طور ماورای عقل» و نسبت بین این دو همیشه موردتوجه عرفا، عرفان شناسان و دین پژوهان در غرب مسیحی و شرق اسلامی بوده است. ملاصدرا و کی یرکگور می پذیرند که عقل منبع معرفتی کامل برای درک حقایق نیست. کی یرکگور در مواجه با پارادوکس موجود در سپهر دین حکم به توقف عقل می دهد. ملاصدرا قلمروهای ادراکی و حوزه های معرفتی را در هر دو حوزه عقل و طور ورای آن، دارای هماهنگی و انسجام می داند. کی یرکگور زیست اندیشوری است که در تقسیم بندی خویش از مرحله های زندگی، سپهر دین را فراتر از اخلاق، عقل و زیبایی شناسی برشمرده است. از دیدگاه ملاصدرا و کی یرکگور سپهر دین و طور ورای عقل دارای هویتی رازآلود و تمثیلی است؛ تمثیلی که زبان شعری و ساخت های ادبی نیست بلکه یک طرز خاص از تفکر و یک روش خاص برای نیل به معرفت است. در این مقاله به بررسی همسانی ها و ناهمسانی های این دو شیوه ی زیست (سپهر دین و طور وراء عقل) از نگاه این دو پرداخته شده است.
چگونگی نقش آفرینی ملائکه در تدبیر امور انسان از منظر قرآن کریم (با تأکید بر آرای تفسیری علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
تدبیر هستی در مقام تکوین و تشریع به صورت مستقل، ویژه خداوند بزرگ است. با وجود این، قرآن کریم به صراحت از حضور و نقش آفرینی موجوداتی به نام ملائکه در بسیاری از شئون تدبیری جهان سخن گفته است. ملائکه چگونه موجوداتی هستند و نقش آنان در تدبیر امور انسان که بخش مهمی از هستی به شمار می آید، چگونه است؟ این پژوهش با تکیه بر آرای تفسیری علامه طباطبایی تصویر روشنی از چیستی ملائکه و چگونگی نقش آفرینی آنان در تدبیر امور انسان از نگاه قرآن ارائه می نماید. ملائکه گروهی از مخلوقات خداوند و مجرد از ماده و مکلف به تکالیف تکوینی الهی هستند و در جهان ماده تمثل می یابند؛ درحالی که دارای مراتب وجودی مختلفی هستند. نقش های اصلی این موجودات نامرئی در امور انسان عبارتند از: 1. واسطه بین خداوند و جهان مشهود؛ 2. استغفار برای اهل زمین؛ 3. ثبت اعمال انسان؛ 4. حفاظت از انسان؛ 5. یاری مؤمنان در موقعیت های خاص.
روش های به کارگیری قاعده جری و تطبیق در حوزه فهم قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
الفاظ و معارف قرآن از حقایق و اصولی جامع سرچشمه گرفته اند که فرامنطقه ای و فراتاریخی می باشند. بر این اساس می توان با کشف مفهوم حقیقی و حکم جامع و گذر نمودن از خصوصیات مصداقی، مفاد ظاهری آیات را بر مصادیق دیگر تطبیق نمود. بنابراین آنچه این نوشتار به دنبال آن است، پرداختن به روش های به کارگیری قاعده جری و تطبیق می باشد و در همین راستا، به بررسی مفهوم و مصداق منطقی و روش تنقیح مناط می پردازیم؛ زیرا در قاعده جری و تطبیق نیز این گونه است. بعد از انجام اموری که مقدمه فهم متن به شمار می آیند، آیات هم موضوع در کنار هم قرار داده می شود تا با کمک الغای خصوصیات غیر مؤثر، حکم عام کشف شود (جری) و این حکم و مناط، می تواند مبنایی مطمئن برای تطبیق بر مصادیق دیگر باشد.
تبیین و بررسی هستی و چیستی «ادراک امر متعالی» در تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شلایرماخر، حقیقت دین را به احساس یا شهود وابستگی به «امر متعالی» تفسیر می کند. پیروان او نیز تفصیل های قابل توجهی از این اندیشه ارائه کرده اند. براساس این رویکرد، «دین»، ادراک غیر قابل بیان و تفسیری است که تجربه گر، آن را در عین هستی خود می یابد. ازاین رو می توان گفت ادراک تحقق یافته در تجربه دینی که متعلق به امر متعالی است از سنخ علم شهودی یا حضوری است، نه از جنس علم حصولی و مفهومی. این دیدگاه، با این پرسش مواجه است که آیا این نوع ادراک از امر متعالی، کارآیی لازم را در تبیین و اثبات دین دارد یا تبیین و انتقال آن، نیازمند فرایند و ملاک دیگری است که دین و پیامبر باید معارف دینی اعم از خداشناسی و ... را از آن طریق به مخاطبان خود ارائه و اثبات کنند. نوشتار حاضر، پس از گزارش تبیین ها از تجربه دینی، به بررسی هستی و چیستی «ادراکِ» متعلق به امر متعالی می پردازد و نسبت آن را با تبیین، اثبات و دفاع عقلانی از معرفت دینی، با محوریت نظریه شلایرماخر می سنجد.
روابط بینامتنی خطبة فدک با قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«بینامتنی» نظریّه ای است که روابط بین متون و چگونگی ارتباط و تعامل آنها را مورد کنکاش قرار می دهد و موجب آفرینش متن جدید می شود. بر اساس این نظریّه، هر متنی یک بافت جدید از نقل قول های متحوّل شده است. روابط بینامتنی ابزار مفیدی برای مخاطب در خوانش متن محسوب می شود. بر اساس این نظریّه، اتّصال خطبة فدک حضرت زهرا(س) (به عنوان قرآن ناطق) و قرآن صامت در دو سطح روساخت و زیرساخت قابل پژوهش است. به نظر می رسد که تعامل آگاهانة حضرت زهرا(س) با قرآن زمینة سازش و هماهنگی میان متن پنهان و متن حاضر را فراهم کرده است. از این رو، در موارد زیادی، درک عمیق خطبة فدک حضرت جز در پرتو شناخت رابطة کیفی آن با قرآن امکان پذیر نیست. این پژوهش به روابط بینامتنی خطبه های آن حضرت با قرآن کریم می پردازد تا افق معنایی جدیدی از این خطبه را ارائه دهد. روش مورد استفاده در این جستار، از نوع تحلیلی اسنادی است. نتایج به دست آمده از تحقیق، گویای آن است که پُربسامدترین روابط بینامتنی خطبة فدک با قرآن، از نوع ساختاری است و به شکل نفی متوازی است که در آن، حضرت توانسته نوعی سازش استوار میان کلام خویش و متن غایب ایجاد کند و تعاملی آگاهانه با آن خَلق نماید.
تقدم خداآگاهی بر خودآگاهی در معرفت نفس از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
علامه طباطبایی معرفت نفس را یگانه راه به سوی کمال می داند و همانند ملاصدرا بر این باور است که چون ممکن الوجود با ربط به حضرت حق تحقق می یابد، علمش به خداوند نیز عین ربط است؛ ازاین رو معرفت رب بر دیگر معارف، حتی شناخت نفس نیز مقدم است. علامه دست کم پنج نوع دلیل بر این ادعا آورده که بازشناسی آنها برای اولین بار در این مقاله صورت گرفته و به برخی سؤالات و شبهات درباره آن پاسخ داده شده است. ضمن اینکه علم به خداوند، نوری است که به واسطه آن همه چیز شناخته می شود و بین خدا و مخلوقات، حجابی غیر از آنها نیست.
تبیین فلسفی دیدگاه آرمان گرایانه و واقع گرایانه قرآن نسبت به انسان بر اساس مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
قرآن کریم دو دیدگاه متفاوت و در عین حال سازگار با هم نسبت به انسان دارد؛ نگاهی آرمان گرایانه در مقام تشریع و تکلیف و در عین حال دیدگاهی واقع گرایانه در مقام امتثال اوامر الهی. در نگاه نخست – که نگاه قرآن به انسان در مقام تشریع است- قرآن کریم معتقد است که تمامی انسان ها این قابلیت و توانایی را دارند که به کمال نهایی خویش دست یابند و این توقع از تمامی انسان ها، توقعی به جاست. اما از منظر دیگر- که دیدگاه قرآن به انسان در مقام امتثال است- معتقد است که اکثر انسان ها در واقعیت نخواهند توانست به این مهم نائل آیند. از منظر ملاصدرا با اصولی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری نفس، اتحاد عاقل و معقول و دیگر اصول حکمت متعالیه می توان گفت که نفس انسان با حرکت جوهری خویش و با انتخاب معقولات متناسب و در مجموع با تربیت صحیح عقل نظری و عقل عملی این توانایی و قابلیت را دارد که خود را به مرحله تجرد تام برساند. اما در عین حال اکثر انسان ها از این امر مهم غافل شده و لذا در عمل راه دیگری را در حیات خویش اتخاذ می کنند.