فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسأله وجود ذهنی تا زمان ملّاصدرا یکی از پیچیده ترین مباحث فسلفه اسلامی بوده است که اکثر فلاسفه و متکلمان اسلامی درباره آن اظهار نظر کرده اند؛ اما نتوانستند بر بر این مشکل فائق آیند. صدرالمتألهین با طرح حمل اولی و شایع و تمایز آن دو، توانست این مسأله را حل کند. وی با خروج علم از سنخ ماهیت و ورود آن به سنخ وجود، توانست رویکردی ابتکاری نسبت به این مسأله داشته باشد و دقیق ترین اشکالات آن را برطرف کند.
ملّاصدرا بر خلاف حکمای پیشین، علم را از تحت مقولات خارج می کند و آن را از سنخ وجود می شمارد. در نتیجه، این توانایی را پیدا می کند که بین علم و وجود ذهنی تمایز قائل شود و وجود ذهنی را ظلّ علم قلمداد کند. وی با طبقه بندی هستی در نظام تشکیکی وجود و با طرح حمل حقیقه و رقیقه، در تطابق ماهوی ذهن و عین، انطباق آن دو را ناشی از انطباق عینی وجود برتر ماهیت معلوم بر وجود خاص دانست.
مواجهه فلسفی ملاصدرا با عرفان ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بی تردید ملّاصدرا از مکتب ابن عربی به طور گسترده ای تأثیر پذیرفته است؛ از این رو، برخی ملّاصدرا را نه مؤسس یک نظام فکری که تابع ابن عربی دانسته اند. چگونه می توان با وجود استفاده گسترده ملاصدرا از ابن عربی، حکمت متعالیه او را فلسفه ای مستقل دانست؟ این پرسش پایه این جستار است. دستاورد این پژوهش نیز عبارت است از اینکه: مکتب فلسفی ملّاصدرا در عین پذیرش اولیه اقوال عرفانی ابن عربی، وجوه تمایزی نیز نسبت به آن دارد؛ تمایزهایی در محورِ نگرش وجودی و تنوع روشی و تأکید بر برهان. همچنین، از آنجا که فلسفه ملّاصدرا به مثابه شبکه معرفتی مشتمل بر نگرش، مسائل، روش و هدف است، در پی دگردیسیِ برخی جنبه های عرفان ابن عربی در فلسفه ملاصدرا، دیگر جنبه های فلسفه او نیز دست خوش تغییرشده است.
ارزشیابی وجودی علم حصولی در پرتو نظریة ادراک از دور ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مکتب فلسفی صدرا، از سویی میتوان شواهدی یافت که بر برتری وجود ذهنی یک ماهیّت نسبت به وجود خارجی آن دلالت دارند؛ و از سوی دیگر نیز شواهدی یافت میشود که برتری وجود خارجی یک ماهیت نسبت به وجود ذهنی آن را تأیید میکنند. در این میان، شواهدی که بر برتری وجود ذهنی دلالت دارند، این مزیّت را دارند که میتوان بر اساس آن، مطابقت ذهن و خارج را از منظر وجودی تبیین کرد؛ اما بر اساس آن نمیتوان شواهد برتری وجود خارجی را به نحو کامل ردّ یا توجیه کرد. به نظر میرسد توجه ویژه به ابعاد هستی شناختی و معرفت شناختی نظریة «ادراک از دور»، این قابلیت را دارد که همزمان، شواهد برتری وجود ذهنی و نیز شواهد برتری وجود خارجی را به نحوی جامع و منسجم، تفسیر و توجیه نماید و مشکل تعارض میان آنها را حل کند.
خردناستیزی دین در نگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازش یا ستیز دین و خرد با یکدیگر، دغدغه ای پرماجرا، برای بسیاری از اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان بوده است. این دغدغه برای فیلسوفی چون صدرالمتألهین شیرازی که به حکم اشتغالش به فلسفه، برهان محور است و ازسوی دیگر مفسر قرآن و شارح احادیث پیشوایان دین است، مجال گفتگوی بیشتری را می طلبد. وی علاوه بر اتخاذ جانب عدالت، درباب نسبت مزبور، نادرستی نظریه های رقیب را نیز نمایان می سازد. نوشتار حاضر، می کوشد با کاوش نوشته های این حکیم مسلمان، هم خردناستیزی دین در نگاه وی را روشن نماید و هم نادرستی نظریه های گرفتار افراط و تفریط در این زمینه را آشکار سازد.
درون نگری، گواهی، و حافظه در نظام فلسفی ملاصدرا و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
یکی از مباحث مهم در معرفت شناسی معاصر سخن از منابع معرفت است. معرفت شناسان پنج منبع معرفت را بر می شمرند: ادراک حسی، عقل، درون نگری، گواهی، و حافظه. نویسندگان در این مقاله سه منبع معرفت، یعنی درون نگری، گواهی، و حافظه را با محوریّت آرای صدرا و دکارت به صورت مقایسه و تحلیل مورد بحث و بررسی قرار داده اند. دکارت و صدرا درون نگری، گواهی، و حافظه را از جمله منابع معرفت می دانند و معتقدند انسان از این راه ها می تواند معرفت کسب کند. آن ها معلومات حاصل از درون نگری را یقینی تلقی می کنند. همچنین هر دو از گواهی به منزله انتقال دهنده، و از حافظه به مثابه نگه دارنده معرفت یاد می کنند.
مقسم تصور و تصدیق از منظر معرفتشناسی نوصدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکیک «تصور» و «تصدیق» از تمایزهای اصلی است که متقدمین در منطق و متأخرین در معرفتشناسی از آن بهره بردهاند، هر دو گروه مقسم این دو را «علم حصولی» می دانند، این تقسیم در «معرفتشناسی نوصدرایی» برای اقسام معرفت به کار رفته است، اما نمیتوان «تصدیق» را در اصطلاح معرفتشناسی بنا بر تعریف فلسفه اسلامی «علمحصولی» دانست. این تحقیق با مرور ادبیات فیلسوفان مسلمان به ویژه نوصدراییان، مدعی است که تفکیک تصور و تصدیقْ هستیشناختی، و «علم حصولی» به عنوان مقسمْ «هستی علمی» است. اما استعمال «تصدیق» در منطق و معرفتشناسی مساوق با «قضیه» میباشد، نه یک «هستی علمی» که در عین بساطت خارجی در تحلیل عقلی دو مفهوم «حکایت» و «حکم» از آن انتزاع میشود. «تصدیق» در منطق به معنای «اذعان به صدق قضیه» و در معرفتشناسی به معنای «معرفت به تحقق یا عدم تحقق یک امر» است. پیشنهاد میشود برای امور متناظر با «تصور» و «تصدیق» در معرفتشناسی از «معرفت تصوری» و «معرفت تصدیقی» استفاده شود.
آسیب شناسی کاربردهای قرآنی ملاصدرا؛با محوریّت مبحث نفس کتاب الشواهد الربوبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا، در مبحث نفسِ کتاب الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیّة، مانند بسیاری دیگر از آثار خود، به کرّات از آیات قرآن بهره برده است. در مقالة حاضر، این کاربردها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، کاربست آیات در این مبحث، در چهار بخش دستهبندی شده و سپس درستی یا نادرستی کاربرد این آیات در آن مواضع، مورد ارزیابی و مداقّه قرار گرفته است. فرضیة بحث، استفادة بجا و صحیح ملاصدرا از این آیات بوده؛ اما نتیجة مداقّة بیشتر آن است که در بسیاری از موارد، آراء و پیشفرضهای فلسفی وی سبب شدهاند که فهم او از این آیات و به کارگیری آنها در مواضع و موارد خاص، با ظاهر و سیاق آیات مباین و ناسازگار باشد؛ و لذا نوعی تفسیر یا تأویل باطل محسوب میشوند. تنها در موارد اندکی، استفادة صدرا از آیات و تفسیر آنها، منطبق بر معنای ظاهری و سیاق آیات بوده است، و او در ارائه چنین تفاسیر صحیح و متقنی از مبانی فلسفی و حِکمی خود بهره برده است.
راهکار متمایز ملاصدرا از ابن سینا در رفع ""اجتماع دو مقوله"" در وجود ذهنی و کارایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
ارسطو، علی رغم این که «کلی جواهر» را جوهر دانسته است، علم را عرض می داند. این امر این پرسش را رقم زده است که «کلی جوهر» چگونه می تواند در عین جوهر بودن، عرض باشد؟ ابن سینا در پاسخ، موضوع گزاره مورد نزاع را از «صورت ذهنی جوهر» به «ماهیت جوهر» تغییر داده است، تا صدق آن را در قالب حمل شایع صناعی بالذات تضمین نماید. ملاصدرا با توجه به این تغییر و نقد ابن سینا، راه چاره را در طرح حمل اولی ذاتی دانسته است. با بررسی راهکار ابن سینا و ملاصدرا می توان به خوبی ضرورت طرح تمایز «حملین» به وسیله ملاصدرا را دریافت. همچنین می توان به خوبی پی برد که راه حل های ایشان علی رغم ادعای قوام صفری یکسان نیست. و نیز نمی توان آن گونه که فلاحی می گوید راهکار ملاصدرا مبنی بر تمایز حملین را ناکارآمد دانست، اگرچه این راهکار تنها پاسخگوی بخشی از معضل پدیدآمده است.
تحلیل مبانی ملاصدرا در تفسیر وی از قصة آدم(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیری که ملاصدرا از داستان آدم(ع) در قرآن کریم عرضه کرده، بر پیش فرض ها و مبانی فلسفی و معرفتی خاصّی مبتنی است. بررسی زبان قرآن و مبانی فلسفی و معرفتی ملاصدرا در تفسیر، با محوریّت تفسیر قصّة آدم، از اهداف این مقاله است. از دیدگاه ملاصدرا، زبان قرآن در قصّة آدم، زبان معرفت بخش؛ و قصّه، مشتمل بر ویژگی های به ظاهر متضاد است. تفسیر باطنی با حفظ ظاهر، تمثیلی بودن در عین تاریخی نگری، از ویژگیهای تفسیر وی است. تفسیر فلسفی ملاصدرا، به لحاظ مبانی، قابل نقد و بررسی است. بعضی از نقدهای وارد بر تفسیر قصّة آدم عبارتاند از: آموزة انسان کبیر، که به صورت مشترک لفظی به کار رفته و به دو معناست: یکی نفس کلّی که جزو عقول است، و دیگری به معنای نفس سماوی؛ و نیز مبتنی است بر طبیعیات حکمت مشاء در تبیین حرکت مستدیر افلاک. از لوازم تفسیر صدرایی، سجدة گروهی از فرشتگان بر حضرت آدم است که با عمومیّت آیات سجدة فرشتگان هماهنگ نیست.
آرای هراکلیتوس درباره ی جنبش ذاتی طبیعت و مقایسه ی آن با دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحثی که همواره در طول تاریخ فلسفه، محل بحث و گفت وگو بوده، مسأله ی جنبش ذاتی طبیعت یا به تعبیر عام تر، صیرورت و دگرگونی آن است. تا آن جا که تاریخ فلسفه نشان می دهد، اندیشه ی فیلسوفان همواره میان ثبات و تغییر، مردد بوده است: برخی به کلی، واقعیت داشتن حرکت در طبیعت را انکار کرده و تغییر و تحولاتِ مشهود را ساخته و پرداخته ی ذهن تلقی کرده اند؛ برخی دیگر اما، از حرکت به مانند حقیقتی انکارناپذیر سخن گفته و آن را مبنای نظام فلسفی خویش قرار داده اند. در میان فیلسوفان یونانی، اولین کسی که با انکار ثبات، از تغییر و جنبش دائم اشیائی طبیعی سخن به میان آورده، هراکلیتوس است. در میان فیلسوفان مسلمان نیز بیش از همه، ملاصدراست که از جنبش ذاتی جوهر اشیا سخن گفته و آن را یکی از ارکان مهم حکمت متعالیه ی خود دانسته است. هراکلیتوس بر مبنای چهار اصل مهم فلسفه ی خود، یعنی لوگوس، تغییر، تضاد و وحدت در عین کثرت، به تبیین اصل تغییر و صیرورت در طبیعت پرداخت و آن را ویژگی اساسی و فراگیر و نافذ عالم طبیعت دانست. ملاصدرا نیز با ابتنا بر اصول مهم فلسفه ی خود، همچون اصالت وجود و تشکیک وجود، حرکت را از عوارض تحلیلی وجود دانست و ثابت کرد که حیثیت حرکت، از حیثیت وجود اشیا، انفکاک ناپذیر است. این مقاله پس از تحلیل اندیشه ی هراکلیتوس و مقایسه ی آن با آرای ملاصدرا نتیجه گرفته است که به رغم تفاوت های آشکاری که میان دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد، ارائه ی تفسیر نزدیک به هم و تقریب آرا ایشان درباره ی جنبش ذاتی طبیعت، امری ناممکن نمی نماید.
واکاوی و نقد دیدگاه حکیم عبدالرّزاق لاهیجی در حسن و قبح و قضایای مشتمل بر آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث انگیزترین مباحث در دانش های کلام، اخلاق، فلسفه ی اخلاق و اصول فقه که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان از یونان باستان تاکنون بوده است، حسن و قبح و گزاره های مشتمل بر آنهاست.
مجموع آنچه درباره ی گزاره هایی چون عدل حسن است و ظلم قبیح است گفته شده مربوط به ارائه ی تعریف و چیستی آنها و نیز چگونگی فهم و ادارک آنها می باشد که در آثار حکیمان و متکلمان به طور پراکنده آمده است و در برخی از آثار آنان گونه ای از اضطراب، ناشفاف بودن، مغالطه و خلط حوزه های مختلف دیده می شود. در این میان، حکیم لاهیجی از معدود حکیمانی است که موشکافانه، به تحریر محل نزاع نشسته و با تفکیک هنرمندانه ی حوزه های مفهوم شناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی گزاره های اخلاقی به تحلیل آنها و تصحیح باورپیشینیان در آنها پرداخته است. این مقاله کوشیده است تا ضمن اشاره به پیشینه و مقدمات مسأله به ارائه ی دیدگاه حکیم لاهیجی و نقد و بررسی آن بپردازد که مهم ترین آن ادعاء بداهت حسن و قبح و گزاره های مشتمل بر آنهاست.
بررسی تطبیقی سیر از کثرت به وحدت در هستی شناسی افلاطون و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
مباحث مربوط به خلقت و ترتیب بندی موجودات، اصل خیر را در رأس هرم هستی شناسی خود می نهد و سعی در توجیه ارجاع کثرات به وحدت متعالی دارد. از سوی دیگر ملاصدرا نیز بر مبنای اصول فلسفی و دینی خود با نگاهی وحدت محور با طرح نظریة بدوی خود یعنی (وحدت تشکیکی وجود) و نظریة نهایی خویش (وحدت شخصی وجود) به نحوی خاص می کوشد تا چگونگی ارجاع این کثرات به وحدت متعالی را مبین سازد.
با وجود تفاوت هایی که در این زمینه در اندیشة این دو فیلسوف، بر اساس مبانی فلسفی متفاوت آن ها وجود دارد، هر دو، کثرات را به امری واحد ارجاع می دهند به نحوی که کثرات را بیش از سایه ای از وحدت متعالی نمی انگارند و در این رابطه چینش مورد نظر افلاطون از نظام هستی متناظر با نظریة بدوی ملاصدرا از هستی است
وجوه اشتراک و شباهت در دیدگاه های معرفت شناختی ملاصدرا و هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه به عنوان دانشی که متکفّل مسائل زیر بنایی است؛ نیازمند اتصاف به صفت تیقّن و یقینی بودن است. در غیر این صورت به عنوان دانش پایه ای نمی تواند مسائل زیر بنایی سایر علوم را در قلمرو خود مورد بحث قرار داده و به وضوح تبیین کند.
هوسرل و ملاصدرا دو فیلسوفی هستند که با وجود تفاوت در نظام فکری شان به مسئله تیقن و ماهیت یقین پرداخته اند. هوسرل با طرح فروکاهش ها «reduce» و اپوخه «epoche» و ملاصدرا با طرح مسئله « اتحاد عقل و عاقل و معقول» راه رسیدن به یقین و کیفیت یقین را شرح داده اند. ما در این نوشتار به وجه اشتراک میان دو فیلسوف از این جنبه معرفت شناسی خواهیم پرداخت.
ملاصدرا با طرح نظریه اتحاد عقل ، عاقل و معقول و نیز پر اهمیت جلوه دادن فاعل انسانی در مسئله شناخت ؛ علم و نفس را از گونه مجردات دانستن و عدم غیبت مجردات از یکدیگر ؛ معنای ویژه ای از یقین را ارائه داده است که مسبوق به سابقه نیست. البته در این معنای یقین نباید جایگاه علم حضوری و ابتنای علم حصولی بر علم حضوری را فراموش کرد.
همین معنای یقین در هوسرل نیز مشاهده می شود . وی آگاهی را ساحت سه جانبه – فعل آگاهی ،اگو، متعلق آگاهی- می داند که با عقل ، عاقل و معقول متناظر هست. و باز این سه امر در اندیشه هوسرل در اتصاف با یکدیگر قرار دارند.هوسرل چونان صدرالمتالهین نقش فاعل شنا سا به عنوان نقطه مرکزی می پذیرد؛ و از آن به عنوان (( اگوی استعلایی )) یاد می کند.
معنا شناسی بدیهیات از منظر سه فیلسوف مسلمان (ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تبیین جایگاه بدیهیات در نظام فکری فلاسفه اسلامی، یکی از اساسی ترین مسائل فلسفی است که با وجود اهمیت فراوان و نقش بی بدیلش در نظام معرفتی فیلسوفان، از جنبه های مختلف، بررسی نشده است؛ به گونه ای که ابهام های موجود در معناشناسی بدیهیات و عدم تمایز بین ادراکات بدیهی و نظری، موجب استفاده نادرست از قضایای نظری و بدیهی و در نتیجه، حصول معارف مبهم در نظام معرفتی می گردد. بررسی معنای دقیق مفاهیم بدیهی، شمار بدیهیات و منشأ حصول بدیهیات، از جمله مسائلی است که این مقاله به عهده گرفته است. با اشاره اجمالی به دیدگاه های این سه فیلسوف، درمی یابیم که تحلیل ایشان در تبیین منطقی مفهوم بدیهیات با وجود اختلاف تعابیر گوناگون مشابه یکدیگر است؛ اما ابن سینا و ملاصدرا به تبیین فلسفی مفهوم بدیهیات نیز نظر داشته اند، به گونه ای که بدون بدیهیات، هیچ استدلال و بیانی امکان پذیر نیست. با توجه به این نکته، بدیهیات از نظر فلسفی نه قابل اثبات است و نه قابل انکار.
چنین نکته ای در آرای سهروردی مشهود نیست. نظر ابن سینا و ملاصدرا در شمار بدیهیات یکسان است و سهروردی تعداد آن ها را به سه قسم فرو کاسته و صریحاً به تضییق دایره بدیهیات پرداخته است. درباره منشأ حصول بدیهیات، ابن سینا استمداد از عقل فعال و سهروردی، شهود و ملاصدرا حس را مطرح می کند.
تبیین ارتباط قضا عینی الهی با اختیار انسان در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اراده و اختیار انسان و ارتباط آن با مسئله قضا الهی و مراتب آن در ساختار فکری حکمت متعالیه از برجستگی خاصی برخودار است. قضا الهی مبین انتساب همة عالم هستی در دو مرتبه علمی و عینی به حق تعالی است. چنانچه قضا الهی را ازنظر تطبیقی با عوالم کلی وجود، همان مرتبه صور عقلی محسوب می کنیم که ورای صور طبیعی و نفسانی است، این صور به عنوان مرتبه ای از مراتب علم الهی بوده و قضا علمی نامیده می شود، که در مرحله بالاتر به علم ذاتی الهی منتهی می شود؛ و اگر نظام علّی و معلولی عالم هستی و انتساب این عالم به علت تامه و هستی بخش خود را موردنظر قرار دهیم. قضا عینی نامیده می شود. بنابراین، مسئله اختیار انسان نیز در دو سطح مذکور قابل طرح است. سؤال اصلی این پژوهش این است که چگونه می توان بین اراده و اختیار انسان و ضرورت هستی که همان قضا عینی است، ارتباطی دوجانبه برقرار کرد، به طوری که پذیرش یکی باعث رد دیگری نشود. پاسخ این مسئله در حکمت متعالیه در دو سطح حِکمی ـ فلسفی و توحیدی ـ عرفانی مطرح شده است. این مقاله درصدد تبیین و تشریح آن با روش توصیفی و تحلیلی می باشد.
مقایسه ی ایمان وحیانی صدرا و ایمان فلسفی کارل یاسپرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
ایمان یکی از مهم ترین موضوعات دین و فلسفه ی دین است و در واقع، گوهر دین داری محسوب می گردد. واژه ی ایمان به وفور در قرآن و کتب مقدس به کار رفته است؛ به همین دلیل، فهم و طلب آن از نظرگاه تمام معتقدان به خدا مهم به نظر می رسد و هر کس در قلمرو خود سعی می کند معنای این کلمه و منظور خداوند از کاربرد آن را دریابدایمان در طول تاریخ، باعث بحث های دامنه داری،چه در میان متکلمان اسلامی و چه در میان فیلسوفان دین گردیده است، به صورتی که دسته ای ایمان را از سنخ اعتقاد به گزاره ها و دسته ای با نقد تلقی گزاره ای از ایمان، آن را به رویایی با خدا و اعتماد و دل سپردن به او تعریف می کنند.
در مقاله ی حاضر، در میان اقوال و آرایی که در مورد ایمان بیان شده ما به بررسی دیدگاه ملاصدرا، فیلسوف مسلمان ایرانی و کارل یاسپرس، فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی پرداخته ایم و برآنیم تا پس از بیان یک پیشینه ی کوتاه از مسأله ی ایمان در میان متکلمان اسلامی و نقل قول چند متفکر غربی در باب ایمان، به بیان و مقایسه ی مسأله ی ایمان از دیدگاه این دو فیلسوف بپردازیم و در نهایت، نظریات آن ها را باهم مقایسه نماییم. ایمان ملاصدرا ایمان برخاسته از وحی و از سنخ ایمان مذهبی است. وی دارای تلقی گزاره ای و دارای روی کردی معرفت گرایانه است و حقیقت ایمان را علم و تصدیق می داند و عمل را از ارکان ایمان نمی شمارد. نظر صدرا در بحث ایمان، برگرفته از نظریه ی اصالت وجود، تشکیک وجود و ... می باشد، ولی ایمان مد نظر یاسپرس ایمان فلسفی نام دارد که مبتنی بر وحی نیست و گونه ای تجربه ی فراگیرنده محسوب می گردد. ایمان فلسفی یاسپرس برگرفته از چند اصل اساسی فلسفه ی وی می باشد، از جمله: وجود و مراتب آن، خدا و تعالی، آزادی و اختیار انسان، تاریخی و انفسی بودن حقیقت.
اندیشه های وجودی ملاصدرا در تقارب با عرفاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در باب هستی شناسی، مسئله علیت و رابطه حق تعالی با ممکنات است که دغدغه آن، مسائل دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد. معمولاً فلاسفه و متکلمین را از قائلین به علیت و عرفاء را از منکرین علیت دانسته اند؛ به طوری که انکار علیت از سوی عرفاء اجماعی تلقی شده است. چراکه آنان به جز هستی واحد من جمیع الجهات، واقعیتی را قبول ندارند تا سخن از رابطه با آن به میان آید. نگارنده در این مقاله به بررسی بحث وحدت وجود نظر دارد. بنابراین برای یافتن جایگاه این اصل در کلام عرفاء و ملاصدرا به بررسی دیدگاه آنان در باب وحدت و کثرت پرداخته شده است. با بررسی جایگاه نظری وحدت وجود نزد عرفاء، که در ظاهر انکار علیت را به اذهان متبادر می کند، و بررسی نظریه دقیق ملاصدرا که میل از نظریه وحدت تشکیکی به وحدت شخصی است نگارنده این نتیجه را می گیرد به که ملاصدرا در اندیشه های وجودی خود کاملا در مسیر عرفاء قرار گرفته است؛ به طوری که در کتاب اسفار پس از بیان نظریه وحدت تشکیکی وجود، اثبات وحدت شخصی وجود را وعده می دهد که همان اعتقاد عرفاست. همچنین این نکته دریافت می شود که اثبات مطلب فوق مستلزم انکار علیت نخواهد بود. چراکه وحدت شخصی وجود، مستلزم حذف ممکنات نیست؛ بلکه ممکنات واقعاً موجودند و در نظام هستی جایگاهی دارند.
سیر معرفت شناختی انسان کامل در دو قوس نزول و صعود از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در یک فرایند جریان شناسانه، حکمت متعالیة صدرالمتألهین را مورد مداقه قرار داده و عقل کلی را که همان نور انسان کامل است به عنوان صادر اول و مبدأ فیضان عقول در مراتب تشکیکی معرفی کرده است؛ عقلی که در قوس نزولی اش مرحله به مرحله از وحدتِ وساطت جمعیه به طرف کثرات تا عقل بالقوه پیش می رود و سپس در سیر صعودی از عقل بالقوه به سوی عقل مستفاد و بالفعل رجوع می کند و دیگر بار در وحدت جمعیة الهیه که نور، ابتهاج و عشق است فنا می شود و به این ترتیب قاب قوسین اوادنا محقق می شود. در این نزول و صعود همه عقول از عقل ابزاری و جزئی گرفته تا عقل کلی، متناسب با همان مرحله از حرکت جوهریِ نفس آدمی، چراغ راه او هستند و هیچ یک دیگری را نفی نمی کنند بلکه هر مرحله زمینه ساز مرحله بالاتر است.