فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۲٬۱۹۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در مباحث خود در باره درک کلیات مطالب گوناگون و متفاوتی را مطرح کرده است؛ وی از یک سو چنین می گوید که در ادراکات حسی و خیالی، نفس مبدع و آفریننده این صور است و سپس با حرکت جوهری و استکمالی خویش به مراتب بالای ادراک یعنی ادراک عقلی دست یافته و متحد با جوهر مفارق عقلی به نام عقل فعال می شود و صور کلی را در عقل فعال مشاهده کرده و یا اینکه عقل فعال صور کلیات را به او افاضه می کند. (دیدگاه مشایی) از سوی دیگر گاهی از اتحاد نفس با مثل (ارباب انواع) و عقول عرضیه سخن می گوید. (دیدگاه اشراقی). در برخی موارد هم با نگاه خاص و ویژه خود به این نکته اشاره می کند که نفس در مراتب عالی سیر استکمالی خویش فانی در ذات حق تعالی می شود و حقایق اشیاء را آنچنان که هستند، در ذات حق می بیند. در این نوشتار ضمن بیان دیدگاه نهایی ایشان بر اساس مبانی حکمت متعالیه به این نکته اشاره شده است که برای جمع میان این دیدگاه ها می توان از دو رویکرد و تفسیر فلسفی و عرفانی در قضیه بهره برد. درک کلیات با فناء در ذات حق بیشتر با تفسیر عرفانی سازگار است و جمع میان دو دیدگاه مشایی و اشراقی عمدتا با تکیه بر دیدگاه خاص فلسفی ملاصدرا امکان پذیر است.
بررسی تطبیقی معنای اصالت وجود از نگاه صدرالمتألهین و آقاعلی مدرس زنوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
اصالت وجود به همراه وحدت وجود، اساس حکمت متعالیه ی صدرالمتألهین است و دو معنی دارد که در معنای نخست، تنها وجود است که عالمِ واقع را تشکیل می دهد و ماهیت جز به نحو مجازی، تحققی در خارج ندارد. این معنا با وحدت شخصیه ی وجود، سازگار است. در معنای دوم، تنها وجود است که تحقق بالذات دارد، اما ماهیت هم به تبع وجود، در خارج تحقق دارد. این معنا با وحدت تشکیکی وجود، مطابقت دارد.
اگرچه صدرا معنای نخست را، که دیدگاه نهایی اوست، بارها و به صراحت بیان کرده است، در مطالبی که باعنوان براهین اصالت وجود آورده، فقط معنای دوم را اثبات کرده است و هدفش این بوده است که در مقابل طرفدارانِ اعتباری بودن وجود، بر تحقق خارجی وجود تأکید ورزد، نه اینکه تحقق خارجیِ ماهیت را انکار کند. البته برخی از شارحان حکمت او به تکمیل این براهین برای اثبات معنای نخست پرداخته اند.
آقاعلی مدرس زنوزی تنها مدعی معنای دومِ اصالت وجود است و براهین وی هم فقط همین معنا را اثبات کرده اند. وی ازآن رو که منکر وحدت شخصیه ی وجود است، اعتقادی به معنای اولِ اصالت وجود نداشته، آن را در فلسفه ی خویش مطرح نکرده است.
علاّمه طباطبائی: معرفت شناسی مبناگرا
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
علاّمه طباطبائی در معرفت شناسی خویش، توجّه و التفات خاصّی نسبت به «بدیهیّات» نشان می دهد. وی در این زمینه با تأکید بر «تصدیقات بدیهی» و نقش مبنایی آنها در ساختار معرفت، به ارائة مبناگرایی خویش می پردازد. خطاناپذیری «تصدیقات اوّلی» و اهمیّت آنها در معرفت شناسی علاّمه طباطبائی سبب شده است تا دیدگاه وی را به صورت «مبناگرایی خطاناپذیر» آشکار نماید. بی شک مسئلة «شناخت یقینی» و ارزش معرفت بخشی آن در معرفت شناسی علاّمه طباطبائی، جولانگاه اصلی وی در انتخاب این نوع از مبناگرایی بوده است. تسلسل ناپذیری «تصدیقات نظری»، به عنوان مهم ترین دلیلی است که علاّمه طباطبائی در اثبات دیدگاه مبناگرایانة خویش، بدان تمسّک می جوید. وی در این زمینه، رابطة «تصدیقات نظری» با «تصدیقات بدیهی» را بر اساس رابطة توالد مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. این در حالی است که چنین رابطه ای را بین «تصدیقات بدیهی» و «اصل امتناع تناقض» منتفی می داند. در معرفت شناسی علاّمه طباطبائی، «اصل امتناع تناقض»، نه به عنوان یک «باور پایه»، بلکه به عنوان «اُمّ القضایا» و مهم ترین پشتوانة فکری و منطقی حاکم بر اندیشة بشر لحاظ می گردد که بدون توجّه به آن، اساس هر گونه آگاهی و تفکّری نیز منتفی خواهد شد.
نقد تفسیر عرفی از اصالت وجود صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بعد از ملاصدرا تا کنون تفاسیر متعددی از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت صورت گرفته که می توان این تفاسیر را به سه دسته تفکیک کرد: الف) تفسیر عرفی، ب) تفسیر فلسفی، ج) تفسیر عرفانی. نگارنده بر این باور است که تفاسیر فلسفی و عرفانی تفاسیری صحیح از اصالت وجودند ولی تفسیر عرفی تفسیری ناصحیح از اصالت وجود است که ناشی از نگاهی غیردقیق به مقوله هستی است. در این مقاله با مراجعه به آثار متعدد ملاصدرا تفسیر عرفی از سه جهت مورد بررسی و نقد قرار گرفته است: الف) تعاریف و اصطلاحات ب) معنا و مفاد ج) بیان لوازم باطل این تفسیر.
تبیین شناخت شناسانة علیّت در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مبانی و امکانات فلسفه صدرا به ما اجازه می دهد تا برای رسیدن به تبیین شناخت شناسانه علیت، سه تغییر اساسی انجام دهیم: نخست، در فاعل شناخت و دوم، در متعلق شناخت و تغییر سوم، در خود شناخت. در فاعل شناخت، براساس مبانی فلسفه صدرا، نفس با بدن و قوای خود به نحو حیثیت تقییدی شأنی، اتحاد و بلکه عینیت وجودی دارد؛ به طوری که مسئله دوگانگی نفس و بدن رفع می شود، نفس با جهان خارج ارتباط مستقیم برقرار کرده و آن را ادراک می کند. در متعلق شناخت، هم براساس مبانی فلسفه صدرا، حقایق فلسفی مانند ضرورت، علیت، وحدت، فعلیت و ... به نحو حیثیت تقییدی اندماجی با وجود خارجی و واقعیت عینی اتحاد و بلکه عینیت وجودی داشته و بدین ترتیب دستگاه شناسایی انسان آن را مستقیم ادراک می کند. در مورد شناخت براساس مبنای صدرا، علم امری وجودی است، نه ماهوی؛ بدین ترتیب می تواند ارتباط عالم و معلوم را برقرار و تبیین کند. براساس این سه تغییر بنیادین در فلسفه صدرا عقل، علیت را در خود ادراک و شهود حسی، به نحو مستقیم ادراک و شهود عقلی می کند و در مرحله دیگر، مفهوم علیت را انتزاع می کند.
مسأله آغاز؛ طرح و بررسی دیدگاه صدرالمتألهین (ره) و علامه طباطبائی (ره) در باب حدوث زمانی عالَم طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة حدوث عالَم از دیرباز مطمح نظر حکما و فلاسفه بوده است؛ این مسئله در حوزة تفکر اسلامی، به دلیل ارتباطی که با مضامین دینی داشته است، مورد توجه و بررسی بسیار قرار گرفته است؛ به گونه ای که چندین نظریه برای به تصویر کشیدن حدوث عالَم از سوی متفکرین مسلمان در طول تاریخ تفکر اسلامی و در عرصه های کلام، فلسفه و عرفان، طرح شده است.
صدرالمتألهین در عین التزام به چارچوب مباحث فیلسوفان گذشته، به فضل نظریة حرکت جوهری، تصویری بدیع از حدوث زمانی عالَم ارائه نموده است. از طرف دیگر، مرحوم علامه طباطبائی در باب حدوث زمانی عالَم دارای نظری دو وجهی است؛ ایشان از سویی، همنوا با صدرالمتألهین، قائل به حدوث تجددی تکْ تکِ اجزای عالَم هستند و از سوی دیگر، بر خلاف صدرا، کل عالَم را نیز حادث زمانی می داند.
در این مقاله، پس از ذکر پاره ای مقدمات، نظریة ملاصدرا و علامه طباطبائی در باب حدوث زمانی عالَم طرح شده است و پس از نشان دادن وجوه اشتراک و تمایزشان، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
راهبرد اصلی در حل معمای واقع گرایی اخلاقی درابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مباحث مربوط به فلسفه اخلاق در آثار فیلسوفان مسلمان، از جمله ابن سینا نه بصورت مستقل بلکه به نحو پراکنده و بمناسبت سایر موضوعات و مباحث مطرح شده اند. همین پراکندگی و عدم انسجام موضوعی گاه زمینه سوء فهم ها و سوء تعبیرهایی را فراهم آورده و حتی موجب ادعاهایی خلاف واقع در مورد دیدگاه های اخلاقی این فلاسفه گردیده است. از جمله وجود عباراتی در کتب مختلف ابن سینا و ملاصدرا که متضمن این مطلب است که قضایای اخلاقی از سنخ مشهورات می باشند، موجب شده بسیاری از بزرگان ادعا کنند، از نقطه نظر اخلاقیِ ابن سینا ، گزاره های اخلاقی دارای هویتی اجتماعی و اجماعی بوده و واقعیتی بیش از توافق انسانها بر آنها ندارند.. مسلماً چنین ادعایی محذوراتی چون قراردادگرایی و حتی نسبی گرایی اخلاقی را در پی خواهد داشت که از ساحت تفکر این دو فیلسوف بسیار دور است. در این مقاله ضمن بیان عباراتی که متضمن چنین ادعایی هستند، نویسنده می کوشد که ضمن رفع و دفع این سوءفهم و ادعای نادرست، به راهبردی جامع در زمینه تفکیک ساحات مختلف اخلاقی از یکدیگر دست یابد که در موارد مشابه نیز از وقوع مغالطات و سوءتعبیرها جلوگیری نماید. و در پایان نیز با به کار بردن راهکار پیشنهادی به بازخوانی عبارات منقول ازابن سینا پرداخته و نشان می دهد که نمی توان از این عبارات برداشتی مبنی بر ناواقع گرایی اخلاقی و قراردادگرایی نمود.
بررسی کارکرد هوش مصنوعی ضعیف در اقسام علم و آگاهی با توجه به مبانی معرفت شناسی صدراییان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور و پیش رفت رایانه ها در طی بیش از نیم قرن گذشته، همواره این پرسش که رایانه ها، به مثابه ی ابزار تحقق هوش مصنوعی ضعیف، تا چه حد می توانند واجد خصوصیات ذهن بشر شوند، جایگاه ویژه ای داشته است. در این میان، مقایسه ی کارکرد ذهن انسان و رایانه برای یافتن پاسخ این مسأله ضروری است. ما در این پژوهش، درصدد بوده ایم تا با توجه به مبانی معرفت شناسی صدرائیان، به این پرسش پاسخ دهیم. ازاین رو در مرحله ی نخست، اقسام علم از دیدگاه صدرائیان را بررسی و تدقیق نموده ایم و نشان داده ایم با این مبانی، رایانه در هیچ کدام از اقسامِ علم و آگاهی، دارای عینیت کارکرد با انسان نیست. سپس با توجه به ویژگی های تبیین شده از هرکدام از اقسام علم، کارکرد رایانه در آن قسم را به صورت مجزا تحلیل کرده ایم. در نهایت، چنین نتیجه گیری نموده ایم که هوش مصنوعی ضعیف در مطلق علم و آگاهی، دارای «کارکرد ناقص» است.
بررسی تطبیقی مفهوم مرگ در روانشناسی وجودی و دیدگاه قرآنی علاّمه طباطبائی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی حقیقت مرگ
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
مرگ به عنوان یکی از اساسی ترین دغدغه های پیش روی انسان همواره مورد توجّه اندیشمندان علوم انسانی بوده و هر نظریّه پرداز به فراخور منابع معرفتی خویش، از زاویه ای به این مسئله پرداخته است. در مسلّم بودن این موضوع برای تمام انسان ها تردیدی نیست، امّا در اینکه کیفیّت مرگ چگونه است و اساساً انسان در قبال آن چه موضع گیری می تواند داشته باشد، همیشه محلّ تضارب آراء گردیده و هر مکتبی برای طرفداران خود، دستورالعمل هایی توصیه نموده است. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی، ابتدا دیدگاه روانشناسان وجودی در موضوع مرگ و آنگاه دیدگاه قرآنی علاّمه طباطبائی(ره در تفسیر المیزان مطرح شده که با بیان پیش فرض ها و مبانی فکری هر دو دیدگاه یک مبنای تطبیق به خوانندگان محترم ارائه می گردد. در برخی مباحث، هر دو دیدگاه اتّفاق نظر دارند و در بعضی دیگر، دیدگاه قرآنی تکاملی تر می باشد. نوع نگاه انسان محوری در روانشناسی وجودی و خدامحوری در دیدگاه قرآنی، موجب تضاد هر دو دیدگاه گردیده و در پایان، ذیل پانزده (15) بند، وجوه اشتراک و افتراق دو دیدگاه مطرح شده است.
اعتبار خبر واحد در تفسیر و اعتقادات از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلمرو اعتبار خبر واحد از مباحث مهم در معرفت شناسی دینی است. هرچند نتایج این بحث در دانش هایی چون تفسیر، تاریخ و کلام نیز کاربرد دارد، خاستگاه اصلی آن در علم اصول فقه است. نگرش رایج دانشمندان علم اصول آن است که خبر واحد، تنها در حوزه فقه معتبر است. علامه طباطبایی از مخالفان سرسخت اعتبار خبر واحد در تفسیر و معارف غیرفقهی است و به اعتقاد او، خبر واحد تنها در محدوده احکام شرعی معتبر است. وی در مواضع مختلفی از آثار خویش به ویژه تفسیر المیزان به این مبنا پای بند بوده، از خلال سخنان وی نیز می توان چهار دلیل بر این مدعا اصطیاد کرد. او مفید علم نبودنِ خبر واحد، اثر شرعی نداشتن خبر واحد در تفسیر و معارف، محال بودن جعل حجیت در حوزه اخبار تکوینی و کثرت اخبار جعلی را دلایلی بر این مدعا ذکر کرده است. علامه اعتبار خبر واحد را در تفسیر، منوط به موافقت محتوای اخبار با قرآن می داند. در این مقاله، هر یک از ادله علامه بررسی و نقد شده است. به نظر می رسد ادله اقامه شده از جانب ایشان، وافی به مقصود نیست.
پیامدهاى اخلاقى تربیتى نظریه حدوث جسمانى و حرکت جوهرى نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
حرکت جوهرى و حدوث جسمانى نفس از جمله اصول مهم حکمت متعالیه است که پذیرش یا رد آنها پیامدها و عواقب گوناگونى در پایش مسیر فلسفى یا اخلاقى به همراه خواهد داشت. در این مقاله به برخى از لوازم و پیامدهاى اخلاق تربیتى این دو نظریه پرداخته شده که عبارت اند از: تأثیر افعال و رفتار در ملکات اخلاقى، نقش نیت در تکامل و رشد انسان، اثر معاش در معاد، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن اخلاق، نوع الانواع نبودن انسان، تبدیل علم، حیات و قدرت از محمول بالضمیمه به نحوه وجود، پیوند طبیعت و ماوراى طبیعت، تبیین دقیق نظام آفرینش و ارتباط آن با خدا، کنار نهادن کبر و انانیت.
ادراکات فطری در منظومه معرفتی ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با نظر به اینکه اساس زندگی انسان مبتنی بر معلومات و معارف او است، توجه به اینکه نظام معرفتی وی بر چه اصولی استوار است و تا چه حد می توان بر استحکام و اتقان آنها اعتماد کرد ضروری است. هرچند مباحث معرفت شناسی در آثار ملاصدرا به طور پراکنده بیان شده است، ولی ایشان این مباحث را، بر اساس مبانی فلسفی خویش، با ظرافت و استحکام بالایی مطرح کرده است که خود گویای ژرف نگری و توجه وی به مباحث معرفت شناسی است. یکی از بنیادی ترین مباحث معرفت شناسی مسئله ادراکات فطری یا همان شالوده و بنیانِ یقینیِ معارف بشری است که اعتقاد و اعتماد به این شالوده معیارِ ارزشمندی و اعتبار ادراکات بشر است. غرض از طرح این بحث این است که با بررسی مبانی معرفتی ملاصدرا، دقت و توجه او را در بیان مبناگروی خود و ذکر مصادیق و کارکردهای آن جویا شویم.
اثرگذاری اقناع در افعال ارادی از دیدگاه فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
نقش اقناع در جریان فعل ارادی نزد فارابی و ابن سینا در پرتو توجه به نوعی تمایلات عاطفی در مخاطبان از اهمیت برخوردار است. بررسی دو وجه فعلی و انفعالی اقناع سبب اعتبار آن به عنوان نوعی خاستگاه برای افعال ارادی است. عامی بودن اکثریت افراد و تبعیت آن ها از امیال در افعالشان، در بعد فعلی نقش انگیزش و خاستگاه آن (اقناع) را در صدور فعل ارادی آشکار می سازد. در بعد انفعالی نیز تبعیت نظری و عملی افراد از انفعالات و اهمیت سکون نفس، نقش اقناع را نشان می دهد.
تأکید فارابی و ابن سینا بر اهمیت میل در بعد روانشناختی در انسان ها از یک سو توجه به انگیزش در جهت دهی به امیال را تبیین می کند و از سوی دیگر انفعالاتی نظیر سکون نفس، بستر لازم برای صدور فعل ارادی و میل به انجام آن را در فرد فراهم می سازد. بنابراین اقناع با ایجاد انگیزش، سکون نفس و سایر انفعالات، از دو وجه می تواند مورد توجه قرار گیرد: 1 از وجه ایجابی با ایجاد تمایل به افعال موافق؛ 2 از وجه سلبی با هموار نمودن موانع عاطفی صدور فعل از قبیل بیگانگی و عدم انس مخاطب نسبت به فعل.
تحلیل «وجود» کانتی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
هدف اصلی این پژوهش تحلیل «وجود» نزد کانت با کمک گرفتن از دیدگاه ولف، هیوم، و فلاسفه اسلامی درباره وجود است. با توجه به این که کانت در نقد عقل محضدر دو موضع به تحلیل «وجود» می پردازد، ابتدا در بخش تحلیل استعلایی در مبحث «مقولات محض فاهمه»، به منزله یکی از مقولاتِ وجهه نظر «جهت»، و دیگربار در بخش دیالکتیک استعلایی در نقد برهان وجودی، این مقاله با هدف ارائه تبیینی جامع و منسجم از این دو موضع نشان می دهد که کانت در دیالکتیک استعلایی، برای اجتناب از ایدئالیسم جزمی و ایدئالیسم شکاکانه، داده شدگی وجود را متأثر از هیوم برای نقد برهان وجودی به کار می گیرد، اما در تحلیل استعلایی که بر فهم ما از وجود متمرکز است، متأثر از ولف که برای او وجود امری فرعی و مجهول است، وجود را از مراتب علم ما به گزاره ها می داند. هم چنین با برقراری نوعی هم ارزی ابتدایی میان «اصالت وجود در حکمت متعالیه» و «داده شدگی وجود نزد هیوم»، و «اصالت ماهیت و اعتباری بودن مفهوم وجود نزد سهروردی» و «متمم بودن آن نزد ولف» از ابزارهای مفهومی برای تحلیل وجود در حکمت متعالیه و حکمت اشراق، هم چون «معقولات ثانیه فلسفی»، «زیادت وجود بر ماهیت»، و «جهات ثلاث» برای تبیین وجود نزد کانت کمک گرفته می شود.
بررسی تطبیقی نظریه ملاصدرا در باب فضایل معرفتی عقلی با نظریه زگزبسکی و پلانتینگا (با تأکید بر کارکرد قوه معرفتی کسب باورهای دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
از مقایسة نظریه معرفت شناختی ملاصدرا با نظریه معرفت شناختی فضیلت گرایانة معرفت شناسانی مانند زگزبسکی و پلانتینگا، می توان استنباط کرد که نظریة ملاصدرا جزو نظریه های معرفت شناختی مبتنی بر فضیلت قرار می گیرد. پلانتینگا به فضیلتمندی قوای مولد باور و زگزبسکی علاوه بر آن به تأثیر کارکرد قوای اخلاقی (فضایل اخلاقی) بر کارکرد قوای عقلانی در تولید معرفت توجه کرده است. در واقع هر یک از ایشان به وجهی از مؤلفه های مؤثر بر ایجاد و شکل گیری باور توجه کرده اند و از این رو نظریه کامل و بدون اشکالی نیستند. اما ملاصدرا در نظریه معرفت شناختی خویش به فضیلتمندی قوای مولد باور، تأثیر عملکرد قوای اخلاقی بر قوای عقلانی، کارکرد متناظر آنها در تولید باور و فرایند مؤدی به صدق باور توجه کرده است. پلانتینگا اعتقاد دارد فقط قوای مولد باور موجب تولید باور هستند، زگزبسکی و ملاصدرا نیز تولید و ایجاد باور را به قوای مولد باور نسبت می دهند، اما معتقدند قوای اخلاقی، بستر و زمینة مناسب شکل گیری باور صادق را مهیا می کنند. ملاصدرا علاوه بر قوای مولد باور و قوای بسترساز، دو فرایند اعتماد پذیر و مؤدی به صدق وحی و الهام (که باورهای صادق و معتبر تولید می کنند) را پیش می نهد.
جایگاه یقین در ایمان از منظر علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
وجوه فردی و جمعى روایت حى بن یقظان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان رمزی حی بن یقظان («حی»، رمزی از عقل و «یقظان»، رمزی از خداوند) به گونه ای روایت شده است که می توان آن را به وجوه مختلف و حتی متفاوت تفسیر نمود. می توان برخی از این تفاسیر را چنین خلاصه کرد: الف) اثبات جاودانگی نفس ناطقه انسان؛ ب) نظریه پردازی دوگانه در باب ابتدای خلقت انسان؛ ج) بررسی رابطه میان فرد و اجتماع و ارائه این نظریه که منشأ جامعه فرد است؛ د) شرح غربت و تنهایی انسان. این دو تفسیر اخیر، بر اساس مقایسه رساله حیّ بن یقظان ابن طفیل با کتاب تدبیرالمتوحّد ابن باجّه صورت گرفته است. طی تفسیر اخیر، انسان موجودی گمشده در این جهان است که به دنبال پیدا کردن خویش است. اگر انسان بتواند خودش را پیدا کند می تواند به مراحل کامل انسانیت برسد. نکته مهم روایت حی ابن یقظان این است که انسان در جستجوی خویش، به اموری دست پیدا می کند که همگی وجوه اجتماعی دارند: تقلید اصوات و وضع لغت، اختراع لباس، تهیه مسکن، آماده ساختن وسایل و ابزار دفاعی مانند چوب دستی و نیزه، بهره گیری از حیوانات اهلی؛ کشف آتش و به کار بردن آن در پختن غذا و رفع نیازمندیهای دیگر، آگاهی انسان به اهمیت اعضا و جوارح خود و همچنین تشریح آنها و سرانجام کشف نقش اساسی قلب در ساختمان بدن که می تواند استعاره ای از وجود رهبر و ضرورت یا حاکم در جامعه باشد. در این مقاله، تلاش می شود تا به روش تحلیل فلسفی، و با تمرکز بر تفسیر داستان حی بن یقظان و مقایسه آن با سلامان و ابسال، به شرح غربت انسان پرداخته شود و وجوه اجتماعی آن نیز به بحث گذاشته شود.
مبانی رابطه نفس و بدن در اندیشه صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله چگونگی ارتباط نفس مجرد و بدن جسمانی و همچنین مسئله یگانگی یا دوگانگی نفس و بدن از محوری ترین پرسش های مطرح در مبحث رابطه نفس و بدن است. تبیینی که هر فیلسوف از دو مسئله فوق ارائه می دهد مبتنی بر مبانی ای است که آن فیلسوف در نظام فلسفی مورد پذیرش خود به آنها معتقد شده است.
نوشتار پیش رو به بررسی برخی از مهم ترین مبانی حکمت متعالیه که نقش اساسی در شکل گیری نظریه صدرالمتألهین در باب رابطه نفس و بدن دارند پرداخته است؛ مباحثی همچون ترکیب اتحادی نفس و بدن، حرکت جوهری و تشکیکی بودن وجود واحد انسانی، تجرد مثالی نفس، و چندوجهی بودن نفس از جمله مبانی اثرگذاری است که پیش زمینه نظریه صدر المتألهین در باب رابطه نفس و بدن را باید در آنها جست.
اصالت ماهیت و عینیت وجود از دیدگاه ملا رجبعلی تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملا رجبعلی تبریزی از فیلسوفان دورة صفوی و معاصر صدرالمتألهین فیلسوف بزرگ جهان اسلام است. با وجود این که تبریزی معاصر ملاصدراست به شدت با اصالت وجود مخالفت می کند و به اثبات اصالت ماهیت می پردازد. او در عین حال وجود را امری خارجی و فرع بر ماهیت می داند. به نظر می رسد این دیدگاه متأثر از تعریف وی از ماهیت و وجود و رابطة آن دو در خارج است. در مقالة حاضر به تشریح تعریف تبریزی از ماهیت و وجود و نسبت آن دو در خارج و هم چنین ادلة وی بر اصالت ماهیت می پردازیم. در پایان نیز بررسی ای انتقادی از ادلة تبریزی بر اصالت ماهیت ارائه می دهیم.
سازگاری رهیافت مشایی و اشراقی به مسئله نفس در اندیشه سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
مبحث نفس در طول تاریخ، آرای بسیار مختلفی به خود دیده است. ماهیت نفس، حدوث و قدم آن، و کیفیت ارتباط نفس با بدن، همواره از چالشی ترین مباحث در آرای فلسفی و کلامی بوده اند. ابن سینا، به عنوان یک فیلسوف مشّائی، در اکثر نوشته های خود، دیدگاه ارسطویی مبنی بر حدوث نفس را پذیرفته؛ اما در برخی از رساله های عرفانی و نیز در قصیده عینیّه، عباراتی دال بر گرایش او به دیدگاه افلاطونی مبنی بر قدم نفس دیده می شود. این امر مشکلی را برای مفسران ابن سینا ایجاد کرده که چگونه این دو دیدگاه متناقض را توجیه کنند. نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی به بررسی این مسئله پرداخته است. در این فرایند به دست می آید که دیدگاه ابن سینا در حکمت مشرقی تغییر نیافته و او همچنان به ادعای پیشین خود در باب حدوث نفس وفادار مانده است. بنابراین، بین رهیافت مشائی و اشراقی ابن سینا تفاوتی نیست.