این مقاله تحقیقی، با هدف بررسی گفتمان های تجددگرا و نوسنت گرای موسیقی در ایران معاصر (1385- 1285) به بررسی خصوصیات و عناصر اصلی شکل گیری و تکوین گفتمان های یاد شده پرداخته است تا ضمن تبار شناسی تاریخی و معرفی ویژگی های گفتمانی این دوره، تفسیر و بازشناسی معنا کاوانه ای از گفتمان های یادشده ارائه نماید. این مقاله، از منظر مطالعات فرهنگی و به کمک روش تحلیل تاریخی گفتمان، نشان می دهد که چگونه بستر های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر گفتمان های یاد شده، تأثیر مستقیم و غیر مستقیم گذاشته اند. نتایج این مقاله، به کمک روش کیفی و از طریق تکنیک تحلیل گفتمان و تبار شناسی تاریخی به دست آمده است. در این دوران، این گفتمان ها تحت تأثیر شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر شکل گرفته و تکوین یافته اند. همچنین در این دوران، ورود موسیقی نظامی، انقلاب مشروطه، پروژه نوسازی رضاشاه، سفر روشنفکران به غرب، عوامل فراملی، برنامه نوسازی موسیقی قدیم ایران، برنامه اداره موسیقی کشور، تأسیس رادیو، تأسیس هنرستان های موسیقی و در نهایت عزل و نصب مین باشیان و وزیری، تأسیس مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران و رشد محافل آکادمیک، نقاط عطفی در شکل گیری درون مایه های اصلی گفتمان های تجدد گرا و نوسنت گرا به شمار می آیند، یعنی قدرت شرحه شرحه، بر موسیقی اعمال شده است.
معمولا برای تفکیک و بازشناخت اقوام و ملل گوناگون، به بررسی و تحلیل ارزشهای آنان مثل دین و مذهب، زبان و ادبیات، آداب و سنن و حتی نژاد و پیشینه تاریخی میپردازند. یکی از بارزترین نمودهای عینی و ذهنی شناسایی و تمییز اقوام و ملل، «پوشاک» آنان است. هنوز در کشور ما تحقیقات علمی و تحلیلهای روششناختی مناسبی در زمینه پوشاک انجام نگرفته است. این مقاله سعی دارد با اشارهای کوتاه به سرفصلهای اساسی در این زمینه، باب بحث و تفحص در ابعادی چون نمادهای پوشاک، زبان پوشاک و ادبیات آن، نشانهشناسی و هویتپردازی به خصوص هویتسازیهای ملی و قومی همراه با پوشاک را، باز کند. باید توجه داشت که مقاله حاضر رویکردی نشانهشناختی را در این روابط مد نظر داشته است.
ماسبذان به عنوان بخشی از ایالت بزرگ جبال در غرب ایران، به واسطه داشتن شرایط مناسب اقلیمی و موقعیت استراتژیک جغرافیایی، از آغاز دوره اسلامی تا حمله مغول همواره مورد توجه خلفا، سلاطین، سرداران و بزرگان کشوری و لشکری بوده و در نتیجه، بخشی از رخدادهای مهم سیاسی- اجتماعی جهان اسلام در این گستره جغرافیایی حادث شده است. با توجه به تغییر شرایطِ اقلیمی و جغرافیایی این منطقه، بسیاری از اماکن جغرافیاییِ قدیمیِ آن از میان رفته یا تغییر نام داده است و اینک ناآشنا هستند. این مقاله به روش پژوهش تاریخی و با شیوه توصیفی- تحلیلی، ضمن تحدید حدود ایالت ماسبذان، به معرفیِ اماکنِ جغرافیاییِ آن در دوره مورد مطالعه پرداخته است. این پژوهش نشان داد که در دوره مورد پژوهش، از نام ماسبذان برای نامیدن این ناحیه استفاده نشده و در اواخر همین دوره، ماسبذان به عنوان جزئی از کردستان از جبال جدا شده است؛ همچنین در این مقطع، چندین مکان جغرافیایی مهم؛ همچون: سیروان، آذیوخان، قلعه ماهکی، قلعه خولنجان و قریه الرذ در این ناحیه قرار داشته اند. مهمتر از هر چیزی در این پژوهش معلوم شد که برخلاف عقیده همه پژوهشگران، قلعه بهار، به عنوان پایتخت کردستان در عهد ایلخانی و مرکز حکومت سلیمانشاه ایوه، نه در نزدیکی همدان که در ناحیه کوهستانی ماسبذان قرار داشته است.
" هدف این مقاله بررسی فرصتها و تهدیدهای فناوری ارتباطی و اطلاعاتی (ICT) در ارتباط با نابرابری جنسیتی میباشد. تحقیقات نشان میدهد که آموزش ICT با توجه ویژه به دختران به صورت مستقیم موجب افزایش سواد رسانهای آنان شده و نابرابریهای زمینهای را که عمدتاً در فرایند جامعهپذیری توسط نهاد خانواده و نهاد آموزش و پرورش ساخته و بازتولید میشود، تعدیل مینماید و امکان کار از راه دور را برای زنان فراهم میکند. در صورتی که امکان بهکارگیری زنان و دختران در امور مختلف مربوط به ICT نباشد و مادامی که دسترسی زنان به آموزش در حوزههای علمی و فناوری ارتباطی افزونتر نشود، احتمال اینکه شکاف نابرابری فرصتهای جنسیتی در حوزه ICT ترمیم شود، کاهش مییابد.