فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۰۶۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، ارائه ی یک چارچوب نظری و مدل پارادایمی از برساخت های شخصی پسران از نزاع هایِ بین فردی شان در بستر محله های زندگی آنهاست. برای تحقق این هدف از روش شناسی کیفی و روش نظریه ی زمینه ای استفاده شد. مشارکت کنندگان این تحقیق را با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار، هجده پسر ۱۵ تا ۱۸ ساله ی شیرازی تشکیل دادند که در کانون اصلاح و تربیت استان فارس به علت ارتکاب نزاع های بین فردی حضور داشتند. برای دستیابی به چارچوب نظری و مدل پارادایمی از طریق ۳ مرحله ی کدگذاری، بیش از ۵۰ مفهوم، ۱۳ مقوله ی فرعی، ۶ مقوله ی اصلی و یک مقوله ی هسته با عنوان «قمپزشدن برای سازگاری با شرایط زندگی در محلات» استخراج گردید. چارچوب نظری کشف شده حاصل از این پژوهش مطرح می کند که پسران در فضای اجتماعی نامساعد محلات خود، به طور مکرر در معرض نزاع های متنوع قرار می گیرند. با این مواجهه، علاوه بر حساسیت زدایی نسبت به پدیده ی نزاع و مشروعیت بخشی به کاربرد آن، این قضیه در ذهن پسران خطور می کند که آنها نیز ممکن است قربانی نزاع شوند؛ بنابراین ترس از بزه دیدگی و همچنین پیش بینی قربانی شدن، آنها را به فکر چاره ای اساسی می اندازد. بر این اساس پذیرش ارتکاب نزاع، مطلوب ترین و اجتناب ناپذیرترین راهبرد برای حل مسائل شخصی و خانوادگی، در دسترس پسرانِ محلات پایینِ شهری است. آنها با ارائه و نمایش یک نزاع شکوهمند و فتح آن، نه تنها مشکل حاضر خود را حل می نمایند، بلکه با کسب یک هویت قمپزی، از خطرات احتمالی آتی نیز پیشگیری می کنند. از نظر پسران، کسب هویت قمپزی در این محلات برای ادامه ی حیات ضروری است که منجر به کاهش آسیب و در نهایت باعث بیمه شدن خود و دگران مهم آنها در برابر انواع قربانی شدن می شود.
بررسی تأثیر کنترل اجتماعی بر نگرش جوانان 29-18 ساله به مصرف مشروبات الکلی در شهر بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی تأثیر کنترل اجتماعی بر نگرش جوانان 29-18 ساله شهر بهبهان به مصرف مشروبات الکلی است. نمونه مورد مطالعه 384 نفر از جوانان این شهر است که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها بر اساس پرسشنامه های اطلاعات زمینه ای، محقق ساخته انجام شده است و داده های پژوهش با بهره گیری از جداول توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شدند. نظریه مورد استفاده در این پژوهش، نظریه کنترل اجتماعی هیرشی بوده است. یافته ها نشان داد: بین الگوی کنترل در خانواده، تعهد به دلبستگی خانوادگی، میزان مشغله کاری در شبانه روز و تقید به باورهای دینی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. در رگرسیون چندمتغیره به روش گام به گام، مهم ترین متغیر کنترل اجتماعی، الگوی کنترل در خانواده بود. هر چهار متغیر مستقل در معادله رگرسیونی باقی ماندند و در کل این متغیرها، حدود 38 درصد واریانس نگرش جوانان به مشروبات الکلی را تبیین کردند.
بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری والدین با خشونت خانگی نسبت به فرزندان در شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی علیه کودکان مشکل میلیونها کودک و خانواده است و در هر جامعهای رخ میدهد و آثار آن روی کودکان از هر نژاد، رنگ، طبقه اجتماعی و مذهب چشمگیر بوده، در تمام دوره رشدی فرد وجود دارد . تحقیقات نشان داده اند که شیوه های فرزندپروری والدین هم یک عامل ایجادکننده و هم یک عامل بازدارنده بر خشونت خانگی علیه کودکان است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری والدین با خشونت خانگی آنها نسبت به فرزندان در شهر اهواز بود. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان و والدین آنها درشهر اهواز بوده که براساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 384 نفر انتخاب شده اند . همچنین، برای سنجش از پرسشنامه های کودک آزاری و ضربه برنستاین (CTQ) و شیوه های فرزندپروری والدین بامریند استفاده شده است. یافته ها بیانگر آن است که بین شیوه فرزندپروری آسان گیرانه و شیوه فرزندپروری مستبدانه با خشونت خانگی نسبت به فرزندان همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد، اما بین شیوه فرزندپروری منطقی (مقتدرانه) والدین با خشونت خانگی نسبت به فرزندان همبستگی منفی معنی داری وجوددارد . در نهایت به جز بعد شیوه فرزندپروری آسان گیرانه با خشونت جسمی ، بین کلیه شیوه های فرزندپروری با ابعاد خشونت خانگی (جسمی، عاطفی و غفلت) نسبت به فرزندان همبستگی معنی داری برقراراست. تفسیر نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره گام به گام نشان می دهد که متغیرهای شیوه فرزندپروری مستبدانه، منطقی و شیوه فرزندپروری آسان گیرانه ، 35/ 48 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نموده اند.
بررسی تأثیر جنبه های منفی شبکه های اجتماعی و روابط آنلاین بر دانش آموزان نوجوان با تأکید بر زورگویی سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زورگویی گونه ای از پرخاشگری همسالان است که اغلب در مدارس رخ می دهد و به نظر می رسد پدیده ای جهانی است که تقریباً در همه کلاس های درس مدارس، دیده می شود. از زمان گسترش استفاده از فنّاوری های اطلاعاتی و ارتباطی، نگرانی های اجتماعی مرتبط با آثار منفی این شبکه ها به ویژه بر نوجوانان وجود داشته است. در این پژوهش که با روش اَسنادی و مراجعه به پژوهش های پیشین انجام شده است درپی بررسی و پاسخگویی به این پرسش ها بوده ایم که عبارتند از: زورگویی سایبری چیست؟ چه تفاوت ها و شباهت هایی با زورگیر آفلاین یا سنتی دارد؟ پیامدهای زورگویی برای قربانیان آن چیست؟ ویژگی های شخصیتی افراد زورگو و قربانی چیست؟ چه اندازه زورگویی سایبری رواج دارد و پیامدهای آن چیست؟ براساس نتایج در زورگویی سایبری برخلاف زورگویی سنتی جدایی فیزیکی متجاوز و قربانی امکان پذیر است؛ سوء استفاده کننده در فضای مجازی اینترنت، احساس گمنامی دارد و اغلب بر این باور است که خطر ناچیزی برای ردیابی بدرفتاری او وجود دارد. اقدام به خودکشی، اختلال تغذیه، فرار از خانه، افسردگی، اخراج از مدرسه و رفتارهای پرخاشگرانه در بزرگسالی از جمله پیامدهای قربانیان زورگویی است. بنابراین زورگویی و زورگویی سایبری ارتباط نزدیکی با هم دارند و در بسیاری موارد با زورگویی در مدرسه یا محله آغاز می شود و در فضای مجازی گسترش می یابد.
رهیافتی آسیب شناختی به راهبردهای فرهنگی پیشگیری از اعتیاد در ایران؛ از سیاست گذاری تا عملیاتی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به مثابه پدیده ای چندوجهی و البته با تأثیراتی چندساحتی، معضله ای ا ست که امروزه بنا بر اعتقاد قریب به اتفاق پژوهشگران و متفکران این حیطه، به عنوان یک مسئله اجتماعی و فرهنگی در کشور به شمار می آید. هدف از مقاله حاضر، آن است که با روشی کیفی (مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، استفاده از اسناد بالادستی و نیز انجام 20 مصاحبه با اساتید حوزه بررسی مسائل اجتماعی و مددکاری اجتماعی) و با رویکردی تبیینی تحلیلی به آسیب شناسی سیاست های فرهنگی پیشگیری از اعتیاد در ایران مبتنی بر پیوستار چهار مرحله ای «رویکرد و نظریه فرهنگی، سیاست گذاری فرهنگی، برنامه ریزی فرهنگی و مدیریت فرهنگی» بپردازد. در نهایت، پیشنهادات و راهبردهایی در جهت تدوین سیاست های فرهنگی پیشگیری از اعتیاد مبتنی بر رویکرد چهار مرحله ای ارائه شده است.
بازنمایی بسترهای تسهیل کنندة مصرف مواد مخدر در دانشجویان(تحقیقی کیفی درباب دانشجویان مبتلا به اعتیاد در دانشگاه شهید باهنر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناسایی و فهم بسترهای تسهیل کنندة مصرف مواد مخدر درمیان دانشجویان مبتلا به اعتیاد در دانشگاه شهید باهنر کرمان است. در این زمینه، پانزده تن از دانشجویان وابسته و مبتلا به مصرف مواد تحت بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش شناسی کیفیِ نظریة زمینه ای صورت گرفته است. پنج مقولة اصلی و یک مقولة هسته ازخلال کدگذاری داده ها استخراج شدند. اعتیاد از نمای نزدیک (اعتیاد در خانواده)، هم گشتی و معاشرت با افراد مصرف کننده، هم ذات پنداری و الگوپذیری از الگو های نقش، عادی سازی ذهنیت مصرف مواد، تداول مکانی و محله ای مصرف مواد و بستر مهیای زود آشنایی و مشاهده گری رفتارها و تعاملات مصرف محور، از مقوله های استخراجی اثرند. می توان با مداقة کلی در مقوله های پژوهش گفت که گرایش و ابتلا به اعتیاد درمیان دانشجویان تحت بررسی، تحت تأثیر بسترهای تسهیل کننده ای چون مشاهده، هم گشتی و تداول محله ای و مکانی مصرف، قبل از ورود آنها به دانشگاه بارگذاری شده و هم ذات پنداری، الگو پذیری و عادی شدن ذهنیت مصرف مواد در چنین بسترهایی در اعتیاد آنها نقش بسزایی داشته است.
سنجش میزان گرایش جوانان ۱۵تا ۳۵ ساله به اعتیاد از نوع الکل (آزمون تجربی نظریه پیوند افتراقی برگس و ایکرز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
الکل با سابقه مصرفی ۸۰۰۰ ساله قدیمی ترین ماده مصرفی است که هزینه های هنگفت پزشکی و اجتماعی را به خود اختصاص داده است. در این تحقیق تلاش بر این بوده تا علاوه بر سنجش میزان گرایش به الکل در بین نوجوانان و جوانان ۱۵ تا ۳۵ ساله شهر ارومیه، متغیرهای تأثیرگذار گرایش به الکل را نیز به مثابه سوالات اساسی مطالعه مورد نظر مد نظر قرار دهد. بر این اساس پس از تعیین چارچوب نظری و ارائه مدل نظری مرکب، از یک نظریه بنام پیوند افتراقی برگس و ایکرز فرضیه های تحقیق تعیین گردید. در این مطالعه فرضیات از این قرارند: بین تسلط پذیری در گروه، بین سهل گیری زیاد والدین، بین ناسازگاری اعضای خانواده، بین اعتیاد والدین با گرایش نوجوانان و جوانان به الکل رابطه وجود دارد. در این مطالعه واحد تحلیل، افراد جوان و نوجوان بوده و سطح تحلیل آن شهر ارومیه است. شیوه نمونه گیری به صورت تصادفی انجام گرفت و ارومیه به چهار منطقه تقسیم شد. در همین ارتباط با تکنیک پرسشنامه از یک نمونه ۴۱۰ نفری جوانان و نوجوانان ۱۵ تا ۳۵ ساله ی شهر ارومیه به جمع آوری اطلاعات پرداخته شد. از روش پیمایش، تکنیک تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره استفاده گردیده و از تحلیل مسیر نیز برای بررسی آثار مستقیم و غیر مستقیم هریک از متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته بهره گرفته شد. از روش اعتبار محتوا برای سنجش اعتبار مقیاسهای ساخته شده و از آلفای کرونباخ نیز برای نشان دادن پایایی استفاده گردید. نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه ها نشان دادند که بین سهل گیری والدین، ناسازگاری والدین، تسلط پذیری درگروه و اعتیاد والدین، با گرایش جوانان و نوجوانان به الکل رابطه ی معنی داری وجود دارد. میزان گرایش به الکل ازحد متوسط به بالا نشان داده شد. در نهایت نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره و تحلیل مسیر نشان داد بیشترین میزان هم بستگی بامتغیر وابسته متعلق به متغیرهای سهل-گیری والدین(35%)، اعتیاد والدین(28%)، ناسازگاری والدین(26%)، تسلط پذیری درگروه(21%) است.
برساخت اجتماعی خودکشی: ارائه یک نظریه مبنایی
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به دنبال کاوش در برساخت اجتماعی پدیده خودکشی از منظر اقدام کنندگان به خودکشی در شهر آبدانان است. داده های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و اسناد و مدارک گردآوری شده و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. با کمک روش نمونه گیری کیفی، نظری و هدفمند با 8 نفر از مطلعین کلیدی مصاحبه شده تا اشباع نظری حاصل گردد. سرانجام داده های گردآوری شده در قالب 64 مفهوم، 4 مقوله عمده و یک مقوله هسته کدگذاری و تحلیل شده اند. 4 مقوله عُمده عبارت اند از: گسیختگی خانوادگی، فشار ساختاری، فردیت عقیم مانده و فشار هنجاری. مقوله هسته نیز که دیگر مقولات کُلی را شامل می شود مقوله ""طرد اجتماعی"" است. یافته ها بر مبنای نتایج این مطالعه، اقدام به خودکشی برساختی اجتماعی است و به مثابه امری بسترمند، نتیجه واکنش ها و تعاملات جوانان آبدانانی به فرصت ها و محدودیت های محیط اجتماعی و فرهنگی است. به عبارت دیگر، بازسازی معنایی خوانش اقدام کنندگان به خودکشی از چگونگی برساخت پدیده خودکشی، حاکی از آن است که آن ها پدیده خودکشی را به مثابه واکنش و راهبرد گریزناپذیر به جدایی از جریان اصلی محیط اجتماعی- فرهنگی درک و تفسیر کرده اند.
نقش رسانه در بزهکاری کودکان و نوجوانان (مقایسه دو گروه مددجویان کانون اصلاح و تربیت و شهروندان غیرکانونی 13-18 ساله شهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تعامل گسترده انسان با کار باعث شده تا افراد در هر مکان و موقعیتی که باشند درجه ای از فشارهای عصبی یا فشار را در محیط کار احساس می کنند و این واقعیت امری معمولی و انکارناپذیر در تمام سازمان های مدرن امروزی است. این پژوهش با هدف بررسی آسیب شناختی پیامدهای دوری محل کار از خانه بر فرد و خانواده مورد مطالعه کارخانه سهامی ذوب آهن اصفهان (کارکنانی که در داخل و خارج از استان اصفهان مشغول به کار هستند) در سال 1393 انجام شده است. روش این بررسی پیمایشی بوده و داده هایی جمع اوری شده به کمک پرسشنامه محقق ساخته در میان افراد توزیع و جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل 250 نفر از کارکنان ذوب آهن بوده که در سه شهر همدان، زرند کرمان و یزد کار می کنند، اما ساکن شهر اصفهان هستند. حجم نمونه به کمک جدول مورگان برآورد شد و 150 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها بویژه تحلیل رگرسیون نشان داد که بین مجموعه متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق همبستگی نسبتاً قوی وجود دارد و مقدار ضریب تعیین تعدیل شده برابر با 389/0 است که این مقدار گویای این واقعیت آماری است که 39 درصد از کل میزان پیامدهای دوری محل کار از زندگی وابسته به 6 متغیر مستقل؛ شدت روابط خویشاوندی و خانوادگی، رضایت زناشویی، فرهنگ کار، دلزدگی شغلی، درآمد و رضایت شغلی است.
بی سازمانی اجتماعی و امکان شکل گیری آسیب های اجتماعی (مطالعه موردی: محله هرندی)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررس ی بی سازمانی اجتماعی در محله هرندی (دروازه غار سابق) در شهر تهران و تأثیر آن در بروز آسیب های اجتماعی می پردازد. روش تحقیق پژوهش حاضر به شکل کیفی و با استفاده از مصاحبه های عمیق صورت پذیرفته است. رویکرد نظری تحقیق، بی س ازمانی اجتماعی و مهم ترین دیدگاه های مرتبط با آن می باشد. براساس این نظریه ها، بی سازمانی اجتماعی زوال شهری را به دنبال دارد و زمینه شکل گیری انواع آسیب های اجتماعی را فراهم می کند. یافته های تحقیق نشان می دهد که ساختار محله هرندی با وضعیت بی سازمانی اجتماعی مواجه است که این وضعیت، سبب بروز انواع آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد، تن فروشی، خرید و فروش مواد، قمارهای دسته جمعی و ... می شود.
مطالعه پدیدارشناختی اقدام به خودکشی در شهر آبدانان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند سال اخیر خودکشی در میان جوانان آبدانان رشد فزاینده ای به خود گرفته است. توصیف تجربه و درک از خودکشی و جهان پدیداری و پیامدهای این اقدام جهت شناخت زیست جهان جوانان این منطقه از اهمیت به سزایی برخوردار است. روش شناسی پژوهش حاضر کیفی است و از پدیدار شناسی اگزیستانسیالیستی برای انجام عملیات میدانی تحقیق و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شده است. یافته های به دست آمده از تجربه زیسته اقدام کنندگان به خودکشی، نشان از درک خودکشی به مثابه تسهیل گری ، سنت گریزی و واقعیت گریزی دارد. به همین جهت، احساس و درک متفاوتی نسبت به این اقدام در افراد مورد بررسی شکل گرفته است که دامنه آن از پذیرش تا طرد خودکشی در نوسان است. تجربه و درک شرکت کنندگان از جهان پدیداری، بر ناامیدی و تداوم سختی ها دلالت دارد. این اقدام پیامدها و آثار متفاوتی بر بدن زیست مند آن ها برجای گذاشته است که در ذیل دو مضمون کلی «شکنندگی بدن جسمانی» و «انزوای بدن پدیداری» قابل دسته بندی است. برساخته های معنایی حکایت از آن دارد که اقدام کنندگان به خودکشی در حال تجربه زیست جهان پیچیده، ناامن و دشواری هستند.
بررسی تأثیر رسانه و دینداری بر جدی انگاری جرایم جنسی- اخلاقی (مطالعه نمونه ای از دانشجویان دانشگاه خوارزمی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های جدی انگاری جرم نشان می دهند که جرایم چقدر برای مردم یک جامعه جدی هستند؟ همچنین این مطالعات گویای این مهم هستند که با توجه به ارزش های اجتماعی حاکم بر جوامع مختلف سطح جدی انگاری جرایم به ویژه جرایم جنسی– اخلاقی متفاوت است. بر این اساس، مقاله حاضربه دنبال بررسی تأثیر عوامل اجتماعی مؤثر بر جدیت و اهمیت جرایم جنسی- اخلاقی (با تأکید بر نقش دین و رسانه) است. در این پیمایش تعداد 380 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی به عنوان نمونه انتخاب و اطلاعات توسط پرسش نامه جمع آوری شد. متغیر وابسته این تحقیق، جدی انگاری جرایم جنسی و اخلاقی است. یافته ها نشان می دهند که این جرایم گرچه برای پاسخگویان جدی هستند؛ ولی آن ها در مقایسه با جرایم دیگر، جرایم جنسی و اخلاقی را در رتبه های آخر قرار می دهند، همچنین میزان دینداری، رسانه ها و سطح توسعه یافتگی استان محل سکونت، رابطه معناداری با میزان جدی انگاری جرایم جنسی و اخلاقی دارند؛ اما در این بین، رابطه دینداری بسیار قوی تر است. تحلیل روابط نشان می دهد دینداری موجب افزایش جدی انگاری پاسخگویان به جرایم جنسی– اخلاقی می شود. این در حالی است که تماشای برنامه های تلوزیونی ماهواره و نیز استفاده بیشتر از اینترنت و افزایش سطح توسعه یافتگی محل سکونت با کاهش جدی انگاری جرایم جنسی– اخلاقی همراه است. یافته های این تحقیق در چارچوب دلالت های نظریه جرم دورکیم و رویکرد بر ساخت گرایی تفسیر شده است.
تحلیل جامعه شناختی درک و تصوّر کنشگران اجتماعی نسبت به جرایم زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به روش کیفی انجام شده و تلاش می کند تحلیلی جامعه شناختی از درک و تصور کنشگران اجتماعی از جرایم زنان ارائه دهد. بی تردید جرایم زنان ابعاد پیچیده ای دارد که در بسترهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ریشه دارد و با شناخت و فهم این ریشه ها می توان به دلایل زنان در ارتکاب جرم پی برد و زوایای پنهان آن را آشکار کرد.
یافته های این تحقیق براساس مصاحبه های عمیق کیفی با 51 زن و مرد تهرانی به دست آمده و سعی دارد تصوّر کنشگران اجتماعی و نوع قضاوت آنها را دربارة جرایم زنان دریابد. از دید کنشگران اجتماعی، جرایم زنان با عواملی چون فقر، نیاز مالی، اوضاع نامساعد زندگی، نارضایتی از همسر، استیلای مردانه قابل تبیین است. انجام این گونه تحقیقات زمینه ای را فراهم می سازد تا فاصلة میان واقعیت اجتماعی جرایم زنان و ذهنیت اجتماعی شناسایی شود. ذهنیت اجتماعی درباب جرایم زنان برحسب جنسیت می تواند تصاویر متفاوتی ارائه کند. باتوجه به کیفی بودن تحقیق، نویسندگان به هیچ وجه قصد تعمیم یافته های تحقیق را در سطح کلان ندارند، هرچند یافته های این پژوهش با بسیاری از تحقیقات کیفی و کمی و نیز نظریات مختلف جامعه شناسی و جرم شناسی مطابقت دارد.
بررسی جامعه شناختی رفتارهای تخریبی (وندالیسم) و رابطه آن با سرمایه اجتماعی در خانواده و مدرسه در دبیرستان های پسرانه شهر نورآباد لرستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله رفتارهای تخریبی (وندالیسم) و رابطه آن با سرمایه اجتماعی در خانواده و مدرسه با استفاده از نظریه های سرمایة اجتماعی پاملا پکستون، جیمز کلمن، دارلن رایت و کوین فیتزپاتریک و نظریة پیوند اجتماعی هیرشی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، روش تحقیق پیمایشی و جمعیت آماری آن شامل 3014 دانش آموز پسر مقطع متوسطه شهر نورآباد (لرستان) مشغول به تحصیل در سال 89 - 1388 بوده است که بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران 340 دانش آموز از دبیرستان های دوازده گانه شهر به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب گردیدند. برای سنجش متغیرهای مستقل و متغیر وابسته از پرسشنامة خود ساخته بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد، با آن که دانش آموزان مورد مطالعه، بیشتر ساکن شهر هستند (6/70%) تا روستا (2/29%)، اکثر پدران شان، مشاغل یدی و تحصیلاتی تا حد دیپلم دارند، مادران فاقد شغل (خانه دار) و بی سواد هستند و سطح درآمد بیشتر خانواده های آنها پایین است؛ 1/66% پاسخگویان، طی یکسال گذشته دارای رفتار تخریبی بوده اند؛ که این میزان بیشتر از سطح چنین رفتارهای است که در سال های اخیر در تحقیقات داخلی مشاهده شده است و در دو شاخص سرمایة اجتماعی خانوادگی و مدرسه ای با نسبتی تقریبا برابر حدود 48% پاسخگویان سرمایة اجتماعی خود را زیاد و خیلی زیاد و 30% آنها سرمایه اجتماعی شان را کم و خیلی کم ارزیابی نموده اند. میزان رابطه رفتار تخریبی با شاخص سرمایه اجتماعی در خانواده با 28/0- و با سرمایه اجتماعی در مدرسه برابر با 298/0- است. در نهایت بر اساس نتایج رگرسیون چند متغیره، دو مولفه حمایت خانوادگی و مولفه احساس تعلق و دلبستگی به مدرسه 129/0 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. به این ترتیب، می توان گفت: هر قدر سرمایة اجتماعی در خانواده و مدرسه و اکثر مؤلفه های شاخص های مزبور بالاتر باشد، رفتارهای تخریبی دانش آموزان کمتر خواهد بود.