فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۸۱۲ مورد.
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
212 - 242
حوزههای تخصصی:
پدیده گورخوابی چندسالی است در برخی از شهرهای ایران شکل گرفته است. این پدیده به عنوان یکی از مهم ترین مسائل آسیب پذیر در جامعه شهری، مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است. مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و با هدف شناسایی فرآیندهای بروز گورخوابی در میان گورخوابان به بررسی پرداخته است. از آنجا که برای فهم درست پدیده گورخوابی، شناخت دینامیک ورود به این شکل از زندگی حائز اهمیت است، ما نیز با استفاده از روش تحلیل روایت بر اساس روش هوئوپرت، به زندگی آن ها رسوخ کرده تا بتوانیم فرایندهای مهم زندگی که آن ها را به سمت گورخوابی کشانده است را به دست آوریم، استفاده نموده ایم. برای فهم عمیق تر عوامل رسیدن به گورخوابی، از تکنیک مصاحبه های باز و عمیق استفاده و نمونه گیری به صورت هدفمند انتخاب شده است. اعتبار یابی با استفاده از معیار زاویه بندی دنیزین و پایایی بر اساس چهار معیار صحت فرآیندهای دنبال شده، قابل فهم بودن، استفاده از مستندات و شواهد کافی و فراهم سازی مکانیزم های غلبه بر خطا بوده است. بر اساس یافته های تحقیق می توان به سه مدل کلیدی و برساختی درباره فرآیند گورخوابی دست یافت؛ 1- مدل سابقه اعتیاد در خانواده 2_ مدل فقر فرهنگی 3_ مدل عوامل اجتماعی _ اقتصادی.
تعیین کننده های اجتماعی تعامل افراد با غریبه های شهری در سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر شهری، ارتقاء مراقبت و احترام اجتماعی برای حمایت از آسیب پذیرترین افراد جامعه از اهمیت به سزایی برخوردار است. هدف مقاله حاضر، بررسی وضعیت تعامل اجتماعی شهروندان با غریبه های شهری و عوامل مؤثر بر آن در شهر سنندج است. روش این تحقیق پیمایش و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها در آن استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل افراد 15 سال به بالای ساکن شهر سنندج بود که حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران 350 نفر است که 360 نفر انتخاب و در نظر گرفته شدند. نمونه های مورد پژوهش از طریق خوشه بندی محلات شهر سنندج و انتخاب نمونه به شیوه تصادفی سیستماتیک از سه خوشه محل انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین فعالیت انتخابی در فضاهای شهری و تعامل با غریبه ها رابطه معناداری مشاهده می شود. نتایج تحقیق نشان داد که بین میزان تعامل با غریبه های شهری در افراد مجرد و متأهل تفاوت وجود دارد. همچنین بین متغیرهای فعالیت انتخابی در فضاهای شهری، احساس احترام و اعتماد عمومی و تعامل با غریبه ها رابطه معناداری هست.
نقش جهانی شدن در توسعه فرهنگی شهر صنعتی اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای متراکم و فشرده امروزی که هویت های دیجیتالی به یکدیگر واکنش آنی نشان می دهند؛ تفکر جهانی شدن و توسعه، می تواند ملاک های مهمی را برای بررسی میزان جهان بودگی و درک شهروندان از زیست بوم جهانیِ در حالِ تغییری باشد که به تبلور بازاندیشی و شکل گیری بازیگران جدید در ساختار فرهنگی و اجتماعی انجامیده است. از این رو، وفاق و همدلی و مِیلِ به تعامل و مشارکت در دنیای متکثر فرهنگی و نگاه چند جانبه گرایی به خوبی این امکان را فراهم می سازند تا فرد و جامعه از استبداد و حس رقابت جویی خصمانه و جَزم گرایی افراطی بپرهیزند. این پژوهش با هدف دستیابی به نقش جهانی شدن در توسعه فرهنگی شهر اراک با بهره گیری از تئوری های رونالد رابرتسون و مانوئل کاستلز و استفاده از روش های کیفی و تکنیک دلفی و نیز روش کمّیِ پیمایشی و تکنیک پرسشنامه حاوی 26 گویه با شیوه نمونه گیری خوشه ای استفاده و پردازش داده ها با نرم افزار تخصصی آماری انجام شده است. نتایج آزمون پیرسون با اطمینان 99 درصد و سطح خطای کمتر از 1 درصد نشان داد که پاسخگویان در مجموع 9 فرضیه آزمون شده، نقش جهانی شدن در توسعه فرهنگی جامعه خود را تأیید نمودند. این مقاله نشان می دهد در شهر صنعتی اراک شاخص هایی چون: تکثُر فرهنگی، بازاندیشی جهانی و جهان بودگی وضعیت مناسب تری به نسبت وفاق، برخورداری و ابداع فرهنگی و همچنین فضا و مکان در فرایند های پویای جامعه شهری دارند.
واکاوی سبک زندگی مصرفی جوانان و بزرگسالان متأهل در شهرهای اردبیل و پارس آباد بر حسب تجربۀ آن ها از ارتباطات رسانه ای از طریق رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
166 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مطالعه سبک زندگی مصرفی جوانان و بزرگسالان متأهل در شهرهای اردبیل و پارس آباد بر حسب تجربه آن ها از ارتباطات رسانه ای است. روش تحقیق به صورت کیفی از نوع داده بنیاد است. مشارکت کنندگان پژوهش را جوانان و بزرگسالان متأهل تشکیل داده اند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند و پایان نمونه گیری از طریق اشباع نظری مشخص شده است. ابزار گردآوری مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و تجزیه و تحلیل اطلاعات در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. نرم افزار مورد استفاده در این پژوهش، مکس کیودا بود. نتایج منجر به شناسایی 184 مضمون پایه، 19 مضمون فرعی و 10 مضمون اصلی شامل «سبک زندگی انفعالی، سبک زندگی ارتباطی، سبک زندگی ابداعی، مصرف فرهنگی، مصرف مادی، مصرف فراغت، مصرف سلامت، شرایط مردم، بعد اعتقادی و دینی، بعد جمیعت شناسی» بود. سپس برای تعیین مقوله های علّی، زمینه ای، محوری، مداخله گر، راهبردها و پیامدها، مدل پارادایمی پژوهش تدوین شد. با استفاده از یافته های این پژوهش، می توان سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های خوبی در زمینه سبک زندگی اسلامی- ایرانی اتخاذ کرد و در این زمینه تغییر سیاست های صدا و سیما می تواند باعث اجرای چنین سبک بومی در کشور گردد.
بررسی جامعه شناختی سبک زندگی جوانان کافی شاپ شهر دهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
107-133
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی، از جمله موضوعاتی است که در دهه های اخیر مورد توجه صاحب نظران و نظریه پردازان علوم انسانی و اجتماعی قرار گرفته است. زیرا توجه به این مسئله، برخاسته از تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیقی است که؛ سهم زنان و مردان را در زمینه های گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در دنیای مدرن آشکار ساخته است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی سبک زندگی جوانان کافی شاپ شهر دهدشت انجام شد. چارچوب نظری پژوهش مستخرج از نظریه های وبر، بوردیو، گیدنز و برمن است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل 205 نفر از جوانانی بود که در کافی شاپی های شهر دهدشت حضور داشتند. از آن میان بر اساس جدول مورگان، نمونه ای به حجم 100 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه و سنجش اعتبار متغیرها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 86/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با کمک نرم افزار spss نسخه 19 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین درجه جهان وطنی جوانان کافی شاپ شهر دهدشت و سبک زندگی آنان رابطه معناداری وجود دارد (p<0/000). در حالی که دو متغیر میزان دین داری و تعلقات قومی و قبیله ای رابطه معناداری نداشتند. در آخر، بر اساس نتایج پژوهش پیشنهادهایی ارائه شد.
شناسایی چالش ها و راهکارهای ظرفیت سازی نهادی در اجتماعات محله ای: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
161 - 196
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت ظرفیت سازی نهادی در اجتماعات محله ای پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش ها و راهکارهای ظرفیت سازی نهادی در اجتماعات محله ای انجام شد. برای این کار ضمن بررسی ادبیات و پیشینه پژوهش، چهارچوب کلی سوالات مطالعه برای فاز کیفی مطالعه مشخص شد. اطلاعات با روش کیفی و با رویکرد تحلیل محتوای قراردادی از طریق مصاحبه با 20 نفر از صاحب نظران حوزه های شهرسازی، برنامه ریزی شهری، علوم اجتماعی و ... که از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها در محیط نرم افزار مکس کیودا-2018 انجام شد. نتایج در دو مقوله اصلی چالش ها و موانع ظرفیت سازی نهادی و راهکارهای ظرفیت سازی و 13 زیرمقوله شامل: تمامیت خواهی دولت و نهادسازی تحمیلی، عدم بومی سازی ظرفیت سازی نهادی، فقدان ساختار سازمانی اجرایی کارآمد، موانع قانونی حقوقی، تعارض منافع و پتانسیل فسادزای برنامه های مشارکت نهادی، سرمایه اجتماعی پایین، بافت اجتماعی نامتجانس و روابط ارگانیک، (طراحی و اجرای برنامه های مشارکتی، طراحی و بازنگری قوانین و آیین نامه ها، تقویت نقش پرورشگری نهادهای دولتی، برنامه ریزی محله محور پایین به بالا، افزایش سرمایه اجتماعی، پیوند سنت و مدرنیته در ظرفیت سازی نهادی ارائه شد. در نهایت انجام مناسب ظرفیت سازی مستلزم توجه به چالش ها و موانع و استفاده از راهکارهای مناسب از جمله همکاری و هماهنگی عناصر ظرفیت سازی است.
شناسایی خرده فرهنگ های حاکم در سکونتگاه های غیر رسمی در شهرک باهنر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
127 - 160
حوزههای تخصصی:
مهمترین هدف این پژوهش، شناسایی خرده فرهنگ های حاکم، اولویت بندی آنها با توجه به تأثیرگذاری بر منطقه و تحلیل نقش کیفی هریک از شاخص ها بر وضعیت اجتماعی شهرک باهنر مشهد با استفاده از تحلیل مصاحبه در نرم افزار تحلیل متن مکس کیودا و نرم افزار آماری SPSS است. روش به کار گرفته شده، ترکیبی موازنه است که در آن برداشت اطلاعات به روش کیفی (مصاحبه نیمه ساختار یافته ,متن کاوی) و تحلیل آنان براساس روش های کمی (پرسشنامه)به دست آمده است.روش نمونه گیری به شکل کیفی- هدفمند و با استفاده از نظرات کارشناسی 13 نفر از خبرگان اجرایی و علمی نهادهای مرتبط با شهرک باهنر که سابقه فعالیت یا کار پژوهشی داشته اند جمع آوری و تنظیم شده است و داده های کیفی به دست آمده وارد نرم افزار مکس کیودا می شود، تا بنا به محتوای متن به دست آمده؛ کدگذاری و طبقه بندی شوند، پس از این مرحله، محتوا در قالب مؤلفه های اصلی، فرعی و شاخص ها استخراج می شود. برای روایی کار و استناد به مصاحبه های انجام شده، از آزمون توافق کوهن استفاده شده است. ضریب به دست آمده برابر با 0.614 و سطح معناداری 0.00 است که توافق ضمنی مؤلفه ها را نشان می دهد و در نهایت مؤلفه های مستخرج شده از مراحل قبل، در قالب پرسشنامه تنظیم و در اختیار کارشناسان مرحله قبل قرار میگیرد تا ضریب اهمیت هریک از مؤلفه ها را در شهرک باهنر نشان دهند. پرسشنامه های به دست آمده در نرم افزار SPSS24 وارد و با آزمون اولویت بندی فریدمن تحلیل می شود. با توجه به یافته های به دست آمده می توان ادعا کرد که مهمترین مؤلفه های تأثیر گذار بر وضعیت فرهنگی حاکم بر شهرک شهید باهنر مشهد به ترتیب، مؤلفه های اجتماعی، گزاره ای، ارزشی و نگرشی اند.در واقع هنجارهای اجتماعی بیشترین تأثیر و دیدگاه های نگرشی، کمترین تأثیر را داشته اند. مهمترین خرده فرهنگ های فرعی نیز به ترتیب اهمیت در زمینه نگرش و سبک زندگی (میانگین آزمون فریدمن 3.05)، پذیرش اجتماعی(2.98)، هیجان خواهی(2.91)، عدم تمایل به آینده (2.90)، مشارکت جویی(2.69)، لذت جویی(2.68) و مسئولیت پذیری (2.32) اند. در نهایت یافته های تحقیق در قالب تحلیل های کیفی(هرمونتیک) تفسیر شده اند.
فراتحلیل رابطه سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت: بر پایه مطالعه مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به چرخش فرهنگی که در سال های اخیر در جامعه شکل گرفته است برخی روابط و مناسبات دارای اهمیت ویژه ای نسبت به گذشته شده که از جمله آن می توان به رابطه میان سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت اشاره نمود. تاکنون پژوهش های متعددی پیرامون روابط سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت به خصوص در چارچوب نظری بوردیو انجام شده است. از این رو هدف پژوهش حاضر انجام فراتحلیل مطالعات رابطه میان سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت است. برای این منظور تمامی پژوهش هایی که در دهه 90 شمسی در فصلنامه های معتبر منتشر شده بود، استخراج و در 5 سطح با روش مطالعه مرور نظام مند مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت بر اساس معیارهای مشخص شده، 11 اثر انتخاب و در فرایند فراتحلیل استفاده شد. در مرحله آغازین، مفروضات همگنی و سوگیری انتشار بررسی و پس از انجام آزمون ها ناهمگنی و عدم سوگیری انتشار تایید و سپس داده ها توسط نرم افزار CMA ارزیابی شدند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد اندازه اثر سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت 0.470 است که بر اساس نظام تفسیر اندازه اثر کوهن در حد متوسط قرار دارد. همچنین متغیرهای جنسیت،مخاطب و تحصیلات به عنوان متغیرهای تعدیل گر در نظر گرفته شد و معین گردید ضریب اندازه اثر مردان(0.473) بیش از زنان(0.460)، در میانسالان(0.524) بیش از جوانان(0.416) و در افراد غیر محصل(0.535) بیش از افراد در حال تحصیل(0.270) است.
تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی بر رفتارهای جمعیِ نمایشی در بستر ویروس کرونا؛ مورد مطالعه: شهر بوشهر در سال 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
148-184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی در رفتارهای جمعیِ نمایشی در بستر ویروس کرونا در شهر بوشهر، با روش پیمایش و رویکرد توصیفی انجام شده است. جمعیت آماری متشکل از ساکنان 15 سال به بالای شهر با تعداد 197864 نفر هستند که نمونه ای به تعداد 384 نفر با تکنیک نمونه گیری تصادفی – خوشه ای از میان آن انتخاب شدند. پرسشنامه پژوهش محقق ساخت است که رواییِ محتوایی آن توسط استادان و پایایی اش به وسیله آزمون آلفای کرونباخ (79/.) تأیید شدند. فرضیه های پژوهش با آزمون های آماریِ تی تک نمونه ای، آزمون فریدمن و تحلیل واریانس آزمایش شدند. نتایج نشان می دهند میانگین واقعی نمره میزان رفتار جمعیِ نمایشی پاسخگویان برابر 195 و یازده صدم است که از میانگین مورد انتظار آن یعنی مقدار 174 بالا تر است و این نشان می دهد که رفتارهای جمعی نمایشی در ایام شیوع کرونا بالاتر از متوسط جامعه بوده است. در رتبه بندی میانگین ابعاد متغیر رفتارهای جمعیِ نمایشی، بُعد مد اجتماعی با میانگین رتبه ای 28/6، اولویت اول را دارد. در واقع آن بعد از رفتار نمایشی که تنها به طور دوره ای و در فرایند شیوع کرونا در معرض تغییر قرار گرفت. متغیرهای جنس، وضعیت تأهل، وضعیت تحصیلات و نوع منزل مسکونی پاسخگویان تأثیر معنی داری بر رفتارهای جمعیِ نمایشی دارند و افراد متأهل، زنان، افراد با تحصیلات پایین و افراد ساکن در مسکن غیرشخصی، بیشتر تحت تأثیر رفتارهای جمعیِ نمایشی قرار گرفته اند.
بررسی وضعیت پایداری اجتماعی در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت یافتن مفهوم توسعه ی پایدار در دهه های اخیر و نیز با توجه به اینکه توسعه ی پایدار شهری، بویژه در بعد اجتماعی، در روابط میان افراد تجسم می یابد، بنابراین بررسی و شناسایی بسترهای تحقق توسعه پایدار در شهرها نیازمندِ واکاوی و مطالعه مقولاتی در تعاملات انسانی، از جمله انسجام اجتماعی، یکپارچگی، مشارکت، اعتماد و همکاری شهروندان است که به تعبیری می توان مقولات یاد شده را در قالب مفهوم پایداری اجتماعی ترسیم نمود. بر همین اساس، در پژوهش حاضر به بررسی وضعیت پایداری اجتماعی در شهر کرمانشاه پرداخته ایم. در بعد نظری، مدل مفهومی این پژوهش بر هفت مؤلفه اصلیِ پایداری اجتماعی، شاملِ حس تعلق مکانی، مشارکت و اعتماد، تعامل و کنش متقابل، عدالت و دسترسی به امکانات و خدمات، بهره مندی اقتصادی، مسکن و احساس امنیت، استوار می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایش بوده و جامعه آماری آن شاملِ کلیه شهروندان بالای 15 سالِ ساکن در مناطق هشت گانه شهر کرمانشاه (۹۴۶۶۵۱ نفر) می باشد، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایِ متناسب با حجم نهابتاً 385 نفر از هشت منطقه شهر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شده است. ابزار گرداوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می یاشد و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSS (میانگین مؤلفه ها، تی تک نمونه ای و فریدمن)، مدل تصمیم گیری چند معیاره WASPAS و روش CVصورت گرفته است. نتایج مقایسه میانگین شاخص های پایداری اجتماعی از نظر شهروندان در شهر کرمانشاه نشان می دهد میانگین شاخص های؛ حس تعلق مکانی ( 27/3) ، تعامل و کنش متقابل (21/3)، شاخص عدالت و دسترسی به امکانات و خدمات (17/3)، شاخص کیفیت مسکن (15/3 )، احساس امنیت (10/3) و شاخص مشارکت و اعتماد (39/3 )، بر حسب نتایج آماری، به طور معنادار بیشتر از مقدار متوسط سه است، اما در شاخص بهره مندی اقتصادی (73/2) به طور معنادار کمتر از مقدار متوسط سه می باشد و از نظر شهروندان اصلاً وضعیت مطلوبی ندارد. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد؛ شاخص مشارکت و اعتماد با مقدار 87/4 در رتبه اول و بیشترین اهمیت را در پایداری اجتماعی داشته است. با توجه به نتایج مدل WASPAS ؛ مناطق یک با 3567/0 ، شش با 3554/0 ، دو با مقدار 3547/0 ، هشت با 3542/0، چهار با 3525/0، پنج با 3523/0 ، هفت با 3506/0 ، سه با 3497/0 به ترتیب در رتبه های اول تا هشتم قرار گرفته اند. در کل با توجه به نتایج مدلWASPAS ؛ تمامی مناطق در مقوله نیمه برخوردار قرار می گیرند. همچنین بیشترین نابرابری در بین مؤلفه ها مربوط به میزان همدلی میان اهالی محلات شهری با مقدار 091/0 می باشد.
ادراک داغ مکانی؛ استراتژی های مواجهه (مورد مطالعه: ساکنین مناطق کم برخوردار شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونت در مناطق کمبرخوردار شهری ساکنین آن را با داغننگ مکانی و پیامدهای منفی بیشمار مواجهه میسازد، بنابراین افراد به اتخاذ استراتژیهایی برای مقابله با داغننگ میپردازند. ازاینرو هدف از انجام این تحقیق مطالعه ادراک ساکنین مناطق کمبرخوردار شهر مشهد از داغننگ مکانی و استراتژیهای این افراد جهت مواجهه با آن است. بهمنظور فایدهمندی شناختی از نظریه داغننگ گافمن و داغننگ مکانی واکوانت استفاده شد. این مطالعه به روش کیفی، مبتنی بر شیوه نمونهگیری هدفمند با بهرهگیری از تکنیک مصاحبه نیمهساختیافته بر روی جامعه هدف ساکنین 6 منطقه کمبرخوردار شهر مشهد انجام شد. حجم نمونه براساس قاعده اشباع اطلاعاتی پس از 20 مصاحبه حاصل شد. تحلیل داده با تکنیک تحلیل مضمون ششمرحلهای براون و کلارک پیش بردهشد. یافتههای حاصل از مصاحبه با ساکنین مناطق کمبرخوردار شهر مشهد نشان داد این افراد داغننگ مکانی را به دو صورت احساسشده، از طریق برچسبهایی چون بینظمی ظاهری، فرومایه، انحرافی، هراسآور، سرمایههای فرومایه، و تجربهشده از طریق تجربه برچسب کلامی، تجربه اختلال در ارتباط و تجربه کنشهای فرومایه ادراک کرده بودند. تجربه و ادراک داغننگ مکانی موجب شد تا افراد استراتژیهایی جهت مواجهه با داغننگ بکار گیرند؛ ازاینرو تلاش داشتند جهت مواجهه با داغننگ بیاعتباری از استراتژیهای برهمکنشی مانند مطرودیت اجتماعی، اقناع اجتماعی، تکانشی محور، همگونسازی که رویکرد تعاملیمحور داشته و استراتژیهای غیر برهمکنشی مانند انفعالی، گذر موقعیتی که فاقد رویکرد تعاملیمحور است استفاده نمایند و جهت مواجهه با داغننگ احتمال بیاعتباری از استراتژیهای پنهانسازی و انطباقسازی (مانند انطباق ظاهری، پنداری، گفتاری، کرداری) جهت جلوگیری از بیاعتبارشدن و آشکارشدن داغننگ خود، استفاده کنند.
بررسی تعاملات اجتماعی رسانه ها در توجه به رفتارهای شهروندی در میان شهروندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تعاملات اجتماعی رسانهها در توجه به رفتارهای شهروندی است. از لحاظ دستیابی به هدف، روش تحقیق حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش گردآوری اطلاعات روش پژوهش موردنظر پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را تمامی شهروندان بالای 18 سال شهر تهران در سال 1401 تشکیل میدهند. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و نمونه برابر 384 نفر برآورد گردید. روش نمونهگیری نیز خوشهای چندمرحلهای بود. دادهها با نرمافزار SPSS تحلیل شد و برای تحلیل فرضیات از ضریب رگرسیون استفاده شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که تعاملات اجتماعی در رسانه ملی و رسانههای اجتماعی بر توجه به رفتارهای شهروندی تأثیر مثبت معناداری دارد. اما تعاملات اجتماعی در رسانههای محلی بر رفتارهای شهروندی تأثیری ندارد. ضریب همبستگی بین تعاملات اجتماعی در رسانهها باتوجهبه رفتارهای شهروندی برابر 65/0 و ضریب تعیین برابر 42/0 است. به عبارتی میتوان گفت که 42/0 تغییرات توجه به رفتارهای شهروندی توسط تعاملات اجتماعی در رسانهها تعیین میشود و 58/0 نیز توسط متغیرهای دیگر تعیین میشود. همچنین نتایج نشان میدهد که تعاملات اجتماعی در رسانه ملی 38/0 و تعاملات اجتماعی در رسانههای اجتماعی 57/0 تغییرات توجه به رفتارهای شهروندی را پیشبینی میکند.
مطالعه شهروندی فرهنگی در کلان شهر کرج و رابطه آن با سرمایه فرهنگی و فرهنگ شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکرد فرهنگی در همه امور ازجمله سیاست گذاری مدیریت شهری اهمیت یافته است و نظام های اجتماعی از آن حمایت می کنند. هدف پژوهش بررسی شهروندی فرهنگی در کلان شهر کرج است و رابطه ای که با سرمایه فرهنگی و فرهنگ شهروندی دارد. پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و روش آن پیمایشی است. جامعه آماری شهروندان 15 -65 ساله کرجی بودند که طبق فرمول کوکران 384 نفر با شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه گردآوری و به کمک spss و با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد، بین شهروندی فرهنگی با فرهنگ شهروندی رابطه معناداری وجود دارد اما بین شهروندی فرهنگی با سرمایه فرهنگی رابطه معناداری وجود ندارد. نتیجه اینکه شهروندان کرج حضور سایر ساکنان آن شهر را که با آنها از نظر زبان، نژاد، قومیت تفاوت دارند را در یک مجموعه شهری پذیرفته اند و با حقوق و وظایف خود نسبت به شهروندان دیگر آشنا هستند. با توجه به حقوق فرهنگی شهروندان، هریک از قومیت ها، نژادها و اقلیت های مذهبی اجتماعی دارای حق شهروندی است و فرهنگ شهروندی می تواند عاملی برای ارتقای حقوق فرهنگی آنها باشد.
تبیین اثر احساس امنیت اجتماعی، دینداری، احساس نابرابری اجتماعی بر تحمل اجتماعی در فضای شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحمل اجتماعی از عناصر اساسی روابط اجتماعی سالم است. این مفهوم در زندگی پرتنش کلان شهرها به عنوان هسته اصلی رشد در زمینه های اقتصاد، سیاست و فرهنگ اهمیت ویژه ای دارد و در صورت کاهش آن، جامعه در سطوح مختلف، دچار مسائل و مصائب بسیاری می شود. پژوهش حاضر به بررسی رابطه احساس امنیت اجتماعی، دین داری، احساس نابرابری اجتماعی با تحمل اجتماعی می پردازد. که با تکیه بر نظریات وگت، چونگ، دورکیم، راولز انجام شده است. روش انجام تحقیق به صورت پیمایشی است و جامعه آماری شامل شهروندان بالای 20 سال ساکن شهر اصفهان، در سال 1399-1400 به تعداد 1454186 نفر است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Gpower تعداد 461 نفر محاسبه شده است که با روش نمونه گیری طبقه ای با توجه به ویژگی های جامعه آماری بر اساس پایگاه اجتماعی – اقتصادی در مناطق 15 گانه اصفهان، مناطق 3،4،9،6،15 به صورت تصادفی انتخاب شد و پرسشنامه بین آنها توزیع گردید. یافته ها نشان می دهد که میانگین تحمل اجتماعی شهروندان در حد پایین طیف مورد بررسی بوده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون بیان می دارد که بین متغیرهای احساس امنیت اجتماعی (345/0) و دین داری (308/0) با متغیر تحمل اجتماعی رابطه معنادار و مستقیم ، بین متغیر احساس نابرابری اجتماعی (308/0-) با متغیر تحمل اجتماعی رابطه معنادار و معکوس وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده از مدل معادلات ساختاری می توان گفت بین متغیرهای احساس امنیت اجتماعی و احساس نابرابری اجتماعی با متغیر تحمل اجتماعی طبق مدل مفهومی تدوین شده ارتباط معناداری وجود دارد و در یک رابطه ساختاری هستند. اما در مورد دین داری بر تحمل اجتماعی معنادار نبود. متغیر احساس امنیت اجتماعی با اثر مستقیم (28/0) بیشترین مقدار واریانس ارتقا تحمل اجتماعی را تبیین کرده است.
تبیین جامعه شناختی سیاست گذاری های ﺗﻮﺳﻌﻪای دولت در بخش مسکن اقشار آسیب پذیر جامعه شهری و روستایی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین جامعه شناختی سیاست گذاری های توسعه ای دولت در بخش مسکن اقشار آسیب پذیر جامعه شهری و روستایی در استان اردبیل است. پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و از نوع نظریه میدانی است. جامعه مورد مطالعه شامل مدیران، کارشناسان و صاحب نظران حوزه مسکن در استان اردبیل است که به صورت نمونه گیری هدفمند صورت گرفته است. تحلیل اطلاعات، در سه مرحله کدگذاری (باز، محوری و گزینشی) با استفاده از نرم افزار (مکس کیو دی ای) انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که شرایط علی تحقیق سیاست گذاری های موفق در حوزه مسکن اجتماعی شامل مدیریت مقرون به صرفگی، مکان یابی با محوریت برابری اجتماعی و بهره مندی عمومی، بهسازی شهری همراه با جلب مشارکت مدنی، سازگاری با شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و اقلیمی منطقه، رعایت استانداردهای علمی مقوله محوری شامل ایجاد هماهنگی با برنامه های توسعه شهری و روستایی، توجه به فرهنگ اقلیم و اقتصاد مناطق، مخاطب شناسی، توجه به مسائل فرهنگی، اعتمادسازی قبل از اجرا، بستر و زمینه شامل مدیریت بهینه اراضی و تأکید بر بهره وری، انبوه سازی، ارتقای فنی، ایجاد حس تعلق به مکان هست. شرایط مداخله گر شامل ساخت خودیار و تدریجی، حمایت از تعاونی مسکن، سیستم تضمین کیفیت و ایجاد اطمینان است. راهبردها شامل کنترل شکاف عرضه و تقاضا، توجه به نمادهای فرهنگی و نشانه های اجتماعی، توجه به نمادهای فرهنگی و نشانه های اجتماعی، توجه به فرهنگ اقلیم و اقتصاد مناطق، کنترل قیمت اجاره و پیامدها شامل تعادل بازار، کاهش استهلاک، ارتقای شاخص های بهسازی مسکن روستایی، ایجاد حس تعلق به مکان با سبک های معماری نوین، واگذاری امور به مردم در اجرای طرح است.
بازشناسی و تحلیل نابرابری های اجتماعی – فضایی اسکان در جامعه شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شهر تهران، نابرابری های اجتماعی- فضایی به دلیل تعاملات پیچیده بازارهای زمین و مسکن از یک سو و ارتباط آنها با اشتغال، توزیع و کیفیت خدمات از سوی دیگر، یک موضوع جدی است. پژوهش حاضر از نظر هدف در حوزه پژوهش های کاربردی، از نظر جامعه آماری کل محدوده آماری شهر تهران در سطح مناطق 22 گانه و روش بررسی تحلیل ثانویه است. جهت نیل به هدف تحقیق در این مطالعه از داده های آمارنامه شهر تهران (سال های 1400 و 1396) و اطلاعات مربوط به وضعیت اشتغال و گروه های شغلی از طرح گونه شناسی فرهنگی، اجتماعی و هویتی محلات شهر تهران و شناسایی الگوهای همسایگی و اجتماعات محلی (1396) ، استفاده شد. داده های مورد نیاز در قالب نقشه با استفاده از GIS و GeoDa مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس شاخص مورانز آی و لیسا نتایج نشان داد، نواحی شمالی و جنوبی شهر تهران از نظر وضعیت شاخص های اجتماعی شرایط نامتوازن و ناهمگونی را تجربه می کند. الگوی توزیع فضایی متغیرها در مناطق 22 گانه بیانگر این است که شهر تهران گرایش به دو قطبی شدن بخش شمال - جنوب دارد. نتایج دلالت بر آن دارد که فضای شهری تهران به صورت خوشه ای سرشار از عدم تعادل های اجتماعی و در حال تجربه ی نابرابری های اجتماعی- فضایی چشم گیری میان قشرهای مختلف جتماعی است و آنچه که در واقعیت وجود دارد روز به روز بر نابرابری فضایی افزوده می شود.
تحلیلی بر الگوی رفتار مصرفی با تأکید بر کنش اقتصادی و ارزش ها در میان شهروندان اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
184 - 220
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر بر زندگی مصرفی افراد جامعه، ارزش ها است که به مثابه پدیده ای اجتماعی، نقش اساسی در شکل گیری، کنترل و پیش بینی کنش ها و گرایش های افراد جامعه دارد و عنصری محوری در ساختار فرهنگی جوامع به شمار می روند؛ لذا هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین نقش کنش اقتصادی و ارزش های مؤثر بر الگوی رفتار مصرفی است که با سه مؤلفه مصرف ارتباطی، مصرف انفعالی و مصرف ابداعی سنجش شده است. این پژوهش با روش پیمایشی بر روی 370 نفر از شهروندان شهر اصفهان اجرا شد که با روش نمونه گیری خوشه ای و بر مبنای مناطق 15 گانه اصفهان انتخاب شده بودند. نتایج نشان داد که کنش اقتصادی و تقویت خود تأثیر مستقیم، و تمایل به تغییر و محافظه کاری تأثیر غیرمستقیم بر الگوی رفتار مصرفی دارند. به طورکلی نتایج پژوهش بیانگر آن است که شهروندان اصفهانی بیشتر مصرف گرا هستند و مصرف آنان بیشتر انفعالی و در مرحله بعدی ابداعی بوده است؛ لذا الگوی رفتار مصرفی، یک مسئله چندوجهی است که ابعاد فردی، اجتماعی و اقتصادی را به طور همزمان در برمی گیرد که وجه فردی و اقتصادی آن بیشتر در نمونه مورد مطالعه، نمود داشته است. در پایان پیشنهادهایی برای سیاست گذاری در این زمینه در سطح خرد و کلان ارائه شده است.
تبیین دیالکتیک فضا و مفهوم حق به شهر از منظر نظریه های انتقادی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
179 - 220
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری را نمی توان تنها برساخته ای طبیعی در بستر فرایند رشد و تکامل تاریخی شهرها در نظر گرفت؛ بلکه این فضاها همواره از طریق عوامل متعدد و چندگانه ای همچون سرمایه، سیاست و جامعه سازمان دهی مجدد و بازتولید می شوند. این در حالی است که امروزه با توجه به تسلط سیاست های نئولیبرالیستی و سرمایه محور بر فضاهای شهری، ابعاد اجتماعی تولید فضا نادیده گرفته شده است. ازاین رو این مقاله با ماهیت بنیادی مبتنی بر نظریه انتقادی شهری و با اتخاذ روشی توصیفی- تحلیلی کوشش کرده است تا با تبیین دیالکتیک فضایی در رابطه با نقش سیاست، سرمایه و اجتماع در تولید فضا، اثرات آنها را بر فضا و جامعه شهری آشکار سازد. شیوه گردآوری داده های پژوهش از طریقه مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است و تجزیه وتحلیل موضوعات با به کارگیری تحلیل های کیفی- انتقادی بر پایه نظریه انتقادی شهری صورت پذیرفته است. یافته های این تحقیق آشکار می سازد که سیاست های اقتصادی مسلط بر فضاهای اجتماعی شهرها، معضلاتی همچون بحران مسکن و کالایی شدن آن در بازار آزاد، سوداگری در بخش مستغلات شهری، تضعیف نقش دولت در برنامه ریزی فضایی و اجتماعی شهر، تشدید پدیده زاغه نشینی، حکمرانی محلی سرمایه محور، طبقاتی شدن جامعه، قطبی شدن فضای شهری و نیز نادیده انگاری مفهوم حق به شهر را در پی داشته است. در ادامه این پژوهش با به کارگیری نظریه حق به شهر لوفور و پیوند آن با مفهوم پراکسیس شهری به عنوان یک کنش اجتماعی به دنبال ارائه یکسری از راهبردهای اجتماع محور است و در پایان نتیجه می گیرد که کنش ها و مطالبه گری شهروندان در غالب یک سازمان یافتگی اجتماعی می تواند در مقابل این سیاست های اقتصادی سرمایه محور و مسلط بر فضاهای شهری یک راهبردی مؤثر و جایگزین باشد.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر جهت گیری ارزشیِ مرتبط با کسب و کار در بین بازاریان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر جهت گیری ارزشی مرتبط با کسب وکار در بین بازاریان شهر اصفهان پرداخته است. بر مبنای چارچوب نظری و پژوهش های تجربی انجام شده در این زمینه، 5 عامل اجتماعی به عنوان متغیرهای اصلی انتخاب شده و تأثیر آن ها بر جهت گیری ارزشیِ مرتبط با کسب وکار مورد بررسی قرار گرفته اند. این عوامل عبارتند از: تعهد حرفه ای، تعلق نسلی، فرهنگ کاری، مصرف رسانه ای و پایگاه اقتصادی، اجتماعی. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع «پیمایشی» بوده و جامعه آماری پژوهش حاضر،کلیه افرادی است که در سطح شهر اصفهان مشغول به فعالیت اقتصادی می باشند. حجم نمونه، 524 نفر از بازاریان شهر اصفهان بوده که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. یافته های پژوهش نشان داد که متغیرهای مستقل مورد بررسی در این پژوهش، در مجموع 32 درصد از واریانس متغیر ارزش های کسب وکار را تبیین می کنند. با توجه به مقادیر مربوط به حجم اثر، شاخص ضریب تعیین این مقدار، بزرگ برآورد می شود. به عبارت دیگر متغیرهای مستقل پژوهش در حد بالایی توان تبیین واریانس متغیر جهت گیری ارزشی مرتبط با کسب وکار را دارند. نتایج مربوط به متغیرهای مستقل به صورت جداگانه بیانگر این است که تنها اثر متغیر تعهد حرفه ای بر جهت گیری ارزشی مرتبط با کسب وکار معنادار است و اثر متغیرهای دیگر معنادار نیست.
بررسی نقش خیابان در ایجاد مکث شهری و ورود سرمایه های فرهنگی به شهر؛ مورد مطالعه: خیابان ابوذر منطقه 17 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه بین رشته ای به مسأله چند بعدی خیابان به عنوان یک مفهوم فرهنگی و اجتماعی، نشان دهنده پیوند میان مطالعات شهری با حوزه های جامعه شناسی و مدیریت فرهنگی است. در مقاله حاضر به نقش خیابان به عنوان عنصری معنادار در فضای شهری پرداخته شده و هدف آن بازخوانی فرهنگی-اجتماعی این فضا در راستای کشف زوایای پنهان خیابان و کارکردهایش در ایجاد مکث شهری و ورود سرمایه های فرهنگی به شهر است. روش پژوهش کیفی بوده و از سه شیوه رویکرد نظریه مبنایی برای تدوین نظریه، مطالعه میدانی و مصاحبه گروه متمرکز با هدف کشف استفاده شده است. مشاهده مستقیم و غیرمستقیم، گفت و گو و مصاحبه با کارشناسان متخصص در قالب فوکوس گروپ و مصاحبه نیمه ساختاریافته با کنشگران عامل/ذی نفعان بهره بردار، از جمله ابزارهای گردآوری داده ها است. یافته ها نشان می دهند صحنه خیابان با ورود سرمایه های فرهنگی و اجتماعی قابل تبدیل، به فضایی برای مکث شهری، تماشا و دعوت از کنشگران مطالبه گر برای سهیم شدن در اداره شهر برای کاهش و تعدیل آسیب های اجتماعی است.