فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۳٬۲۱۶ مورد.
چگونه کتاب بخوانیم؟
حوزههای تخصصی:
سرمایه ی اجتماعی و گفتمان انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی و نقش کلیدی آن در ثبات امنیت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو ابتدا به تعریف سرمایه اجتماعی و نقش محوری آن در ایجاد و تقویت سرمایه های دیگر انسانی، فیزیکی و اقتصادی از دیدگاه جامعه شناسان و متخصصین علوم اجتماعی پرداخته و همچنین عملکرد و کارکرد سرمایه اجتماعی به مثابه راه حلی اجراء شدنی در سطح اجتماعات محلی برای رفع مشکلات و معضلات حاد اجتماعی و ایجاد توسعه پایدار در مقایسه با سرمایه فیزیکی و انسانی تعیین خواهد کرد. سپس به جایگاه و نقش اصلی سرمایه اجتماعی به مثابه یک اصل پذیرفتنی در راستای تقویت و ثبات امنیت اجتماعی و افزایش ضریب آن و همچنین نقش دولت و سازمان های دولتی در ایجاد و تقویت سرمایه اجتماعی و تعیین رابطه دو سویه آنها می پردازد. در ضمن مقاله حاضر با رویکردی انتقادی، عدم توجه به حفظ سرمایه اجتماعی در جامعه ایران، کاهش و فقدان سرمایه اجتماعی در جامعه ای که طی دو دهه گذشته آن را گریبانگیر انواع معضلات، بحران ها و تعارضات متعدد اجتماعی کرده است به موضوع خواهد پرداخت.
بازتاب هویت فرهنگی ایرانیان در سفرنامه های عصر صفوی و قاجاری
منبع:
بشارت ۱۳۸۷ شماره ۶۶
حوزههای تخصصی:
"سفرنامه های دوره صفوی و قاجاری، صرف نظر از کاستی های محتوایی و روش شناختی شان،به عنوان یکی از اسناد معتبر تاریخی، شرح آداب و رسوم و بازنمایی جهان ایرانی در منظومه فکری سفرنامه نویسانی است که با تصویر سازی از ایران بنیاد های شناخت نسبت به جهان ایرانی را در ذهن و ضمیر مخاطبانشان استوار ساختند.
دوره صفویه که با تلفیق سه عنصر مهم هویت ساز یعنی مذهب، اسطوره و سرزمین، پایه گذار عصر نوینی در فرآیند هویت یابی ایرانیان به شمار می آید و دوره قاجاریه، که سرآغاز مداخله همه جانبه اروپاییان در جهان ایرانی و تاثیر عمیق آن بر هویت ایرانی است، در نقطه تمرکز این مقاله واقع شده اند. هدف مقاله پاسخ به این پرسش اصلی است که مهمترین ممیزه های فرهنگی ایرانیان که در این سفرنامه ها مورد توجه قرار گرفته است کدامند؟
مقاله با توجه به تعریف مفهوم هویت که بر وجود «دیگران» در فرآیند هویت یابی تاکید می کند، و توجه به نقش مولفه های فرهنگی در تکوین هویت ملی، مولفه های هویت فرهنگی ایرانیان را به صورت زیر احصا نموده است: مولفه های مثبت عبارتند از: مدارای دینی، دین مداری، میهمان نوازی، علم آموزی، شعردوستی، دلبستگی به مولفه های هویت ایرانی، مرجعیت روحانیت در بین مردم و رواج فرهنگ عفاف در میان توده ها.
و در بعد منفی شناسه های مهم عبارتند از: خرافه گرایی و تقدیر باوری، تجمل گرایی، پنهانکاری و دورویی، فقدان شایسته سالاری، عافیت طلبی و مسامحه کاری، فقدان روح نقادی و فساد دستگاه سیاسی و جدایی کامل بین دولت و مردم. "
سرمایه اجتماعی ایرانیان
حوزههای تخصصی:
جنسیت و علم؛ بررسی پژوهش ها در ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنوان «جنسیت و علم» به توصیف و تبیین روند و کمیت و کیفیت حضور و جایگاه زنان در نهاد های علمی می پردازد. هدف اصلی این مقاله، تحلیل پژوهش های انجام شده و قابل دسترس در خصوص «جایگاه زنان در علم» در ایران و سایر کشورهای جهان است. مطالعات انجام شده در خارج از ایران در قالب دو دسته کلی شامل مطالعات تاریخی و مطالعات فمینیستی فراوان صورت گرفته در سطح جهانی، تعداد پژوهش های انجام شده در مورد «جایگاه زنان در علم» در ایران بسیار اندک است. این مطالعات در دو دسته قابل مقوله بندی است: 1- مطالعاتی است که به بررسی وضعیت مشارکت زنان در آموزش عالی و پیامدهای اجتماعی فرهنگی آن پرداخته است. 2. مطالعات اندکی که بر سهم نابرابر و وضع تبعیض آمیز موقعیت زنان در نهاد علم متمرکز شده اند. دسته نخست پژوهش ها، در میان مطالعات ایرانی پر رنگ تر است. علاوه بر این، مطالعه ای تاریخی درباره بررسی موضوع جایگاه زنان در علم در پژوهش های داخلی یافت نشده است. در مجموع، بررسی ها به وجود موانع اجتماعی و فرهنگی برای زنان در دستیابی به موفقیت ها و موقعیت های علمی و حرفه ای چه در فضای اجتماعی درون علم و چه در فضای اجتماعی بیرون علم اشاره دارد. برخی تحقیقات خارجی نیز، دلالت بر این دارند که نقش فرهنگ و دولت در زدایش این موانع یا کاهش آن ها، مهم و اساسی است. بررسی پژوهش های تحلیل شده در این مقاله همچنین نشان از وجود کمبود پژوهش های علمی در خصوص جایگاه زنان در علم، علی الخصوص در ایران دارد. وجود چنین خلا تحقیقاتی، انجام پژوهش های علمی را مشروع و ضروری می سازد.
تفسیر زنان از بازنمایی هویت زنانه در تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این مقاله به بررسی نحوه تفسیر زنان از بازنمایی هویت زنانه مجموعه های تلویزیونی پرداخته شده است. این مقاله نسبت به تعمیم دادن پژوهش هایی که مجموعه های داستانی را در بازتولید نقش همسری و مادری در زنان مؤثر می دانند، رویکردی انتقادی دارد و می کوشد با استفاده از مدل «رمزگذاری و رمزگشایی» استوارت هال، به بررسی این موضوع بپردازد که مخاطبان زن با توجه به آنکه ویژگی های متفاوتی از نظر اشتغال، تاهل و میزان تحصیلات دارند، چگونه نسبت به محتوای مجموعه های تلویزیونی که سعی در بازتولید هویت زن خانه دار دارند، به خوانشی متضاد با اهداف این مجموعه ها می پردازند.
"
بررسی هویت ملی و ارتباط آن با برخی متغیرهای اجتماعی و جمعیتی ( مطالعه موردی شهر یاسوج )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی فرهنگ تولید در اسلام و تجارب جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
گزارش عملکرد شوراهای تخصصی (شوراهای تخصصی شورای عالی انقلاب فرهنگی): شورای تخصی نقشه جامع علمی کشور
موانع فرهنگی تحزب در ایران ( دوره اول تحزب )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این پژوهش با رویکرد تاریخى به علل فرهنگى ناپایدارى احزاب سیاسى ایران پرداخته شده است.
با پیروزى انقلاب مشروطه مجلس شوراى ملى آغاز بکار کرد و از دوره دوم مجلس احزاب رسماً کار خود را آغاز کردند.
اما شکل گیرى احزاب در ایران شکل متفاوتى داشت. زیرا مناسبات جامعه از لحاظ ساختارى، براساس همان مناسبات قبل از مشروطه بود. و احزاب در زمین و زمانى متولد شدند که ابداً متعلق به ایشان نبود. در این شرایط احزاب به جاى بالا بردن میزان مشارکت مردمى در سیاست، (که یکى از کار ویژه هاى مهم احزاب است) مشغول زد و خورد با رقباى خود بودند و کارشان از زد و خورد به ترور و تکفیر منتهى شد و نه تنها فضاى منازعات سیاسى را آشتى پذیر جلوه ندادند، بلکه خود تبدیل به عاملى براى ستیز در جامعه شدند؛ زیرا واژه حزب، تقلیل معنایى داده بود و به همان انجمن هاى مخفى قبل از مشروطه اطلاق مى شد. احزاب به جاى جذب مردم، تنها به جذب قدرتمندان و متمولان مشغول بودند و هرجا هم که مى توانستند کارى انجام دهند، یا به دلیل درگیرى بین احزاب، موفق به کار نمى شدند یا با اعمال نفوذ حاکمیت مستبد و بیگانگان، از صحنه فعالیت خارج مى شدند.
روى هم رفته، احزاب از مجلس دوم که کار خود را شروع کردند تا مجلس پنجم، رشد نسبتاً ناچیزى داشتند و بیشتر وقت خود را صرف کوبیدن و از میدان به در کردن رقیب مى کردند و به جاى رقابت سیاسى، دست به ستیز سیاسى مى زدند. در این دوره، فرصت طلبان از احزاب به عنوان ابزار قانونى، بسیار سود برند. مثلاً رضاخان با استفاده از احزاب طرفدار خود در مجلس پنجم توانست قاجاریه را خلع کند و خود را شاه ایران بخواند. در نتیجه، احزاب ایران در اولین دوره فعالیت خود به صورت ابزار و آلت دست صاحبان قدرت جلوه کردند. این دوره، با عدم موفقیت احزاب و ظهور دیکتاتور از حکومت مشروطه، پایان یافت؛ زیرا با وجود احزاب سیاسى که از منادیان دوره مدرن بودند، بازهم مناسبات دوره قبل از مشروطه جارى بود. و قبل از این که ساختارهاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى مورد نیاز احزاب ایجاد شده باشد، خود احزاب متولد شدند که چون با ساختارهاى موجود در تضاد بودند، نمى توانستند به طور جدى کار کنند. و تنها به صورت نمایشى ناقص از احزاب سایر ملل، به فعالیت خود ادامه مى دادند.
"