فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسئله و هدف: در این نوشتار ضمن انتقاد از کارکرد پایین شیوه های سنتی خط مشی گذاری در تحقق اهداف سازمان ها، به کم رنگ شدن سرمایه اجتماعی بین سازمانی و همچنین به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و تأثیر این دو درگرایش به تغییر رویکرد سیاست گذاری سازمان ها از شیوه های سنتی به شبکه ای اشاره شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی میزان پاسخگویی ساختار فعلی خط مشی گذاری (سلسله مراتبی) پلیس های مأموریتی ناجا (پیشگیری و راهور) در رابطه با اهداف سازمان و همچنین مطالعه نقش عوامل موثر(فناوری اطلاعات و ارتباطات و سرمایه اجتماعی ) درگرایش به استفاده از الگوهای شبکه ای درسیاست گذاری و تصمیم گیری های سازمانی است. روش: روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی است. حجم نمونه ازجامعه آماری پلیس های پیشگیری و راهور با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 120 نفر تعیین شده است که به صورت تصادفی طبقه ای ( از هر پلیس 60نفر) برای اجرای آزمون مشخص شدند و موردآزمون قرار گرفتند. روایی ابزار جمع آوری اطلاعات با استفاده از نظر خبرگان مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن نیز87/0=@ برآورد گردیده است. تحلیل داده ها (که با ابزار پرسشنامه جمع آوری گردیده )از طریق آمار توصیفی و آماره های آزمون کای دو و ضریب کندال صورت گرفته است. یافته ها: یافته های این تحقیق نشان میدهد که فرایند فعلی خط مشی گذاری پلیس از حالت مکانیکی به سمت ارگانیکی در سال های اخیر است. نتایج به دست آمده مبین وجود ارتباط مستقیم بین فناوری اطلاعات و ارتباطات و سرمایه اجتماعی و تغییر عملکردسیاست گذاری سازمان از شیو ه های سنتی یا همان سلسله مراتبی به شبکه ای است.
تبیین عوامل، اثرات و پیامدهای حاشیه نشینی و ارائه راهکارهای تعدیل آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
رشد اجتماعی بیشتر در کلاس های چندپایه؛ مقایسة رشد اجتماعی دانش آموزان کلاس های چندپایه با تک پایه
بررسی ارتباط گروهی از متغیرها با کاهش انگیزش تحصیلی دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی گروهی از عوامل مرتبط با کاهش انگیزه تحصیلی دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی می باشد. نمونه آماری تحقیق شامل 312 نفر از دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی، دانشکده پردیس و دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در سال تحصیلی 86-1385 می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شده بودند. روش پژوهش همبستگی بوده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته، آزمون انگیزه تحصیلی، پرسشنامه سلامت روانی، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ، امیدواری، مقیاس حمایت اجتماعی، پرسشنامه استرسورهای دانشجویی استفاده شده است. نتایج مطالعه نشان داد که 56 نفر (9/17 درصد) دارای انگیزش تحصیلی بسیار پایین هستند، 249 نفر (8/79 درصد) دارای انگیزش تحصیلی متوسط هستند و فقط 7 نفر (2/2 درصد) از انگیزش تحصیلی بالایی برخوردارند. همچنین نتایج به دست آمده با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که متغیرهای مورد مطالعه توانایی پیش بینی انگیزش تحصیلی دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی را دارد. با توجه به نتایج، متغیرهای عزت نفس (001/0p<)، بومی بودن (001/0p<)، تحصیلات پدر (001/0p<)، تحصیلات مادر (001/0p<)، استرسورهای خوابگاه و استرسورهای محیط به عنوان عوامل درون سازمانی (001/0p<)، جنسیت (05/0p<)، و امیدواری (05/0p<) به ترتیب اولویت می توانند انگیزش تحصیلی دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی را پیش بینی کنند و سهم عزت نفس در پیش بینی انگیزش تحصیلی بالاتر از سایر متغیرها است
مقاله: تبیین جایگاه رسانه ملی در ساختار مهندسی فرهنگی کشور به منظور مواجهه پویا با تهاجم فرهنگی غرب
روند پژوهی گفتمان های جهانی شدن
حوزههای تخصصی:
الگوی فضایی اندام وار احساس امنیت در فضاهای عمومی شهری نمونه موردی: شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از معیارهای توسعه شهری، که به عنوان معیار اثربخشی برنامه های توسعه تلقی می شود و رفتارهای شهروندان و به تبع آن پویایی شهر، به ویژه چگونگی حضور و ایفای نقش شهروندان در شهر را تحت تأثیر قرار می دهد، احساس امنیت و یا ترس از قربانی جرم شدن در شهر است. رشد سریع شهرنشینی در ایران و شهر بندرعباس و پیامدهای ناشی از آن، از جمله ناامنی و عدم پویایی و تحرک شهروندان و به تبع آن ترس از قربانی شدن، بیانگر آن است که احساس امنیت در فضاهای عمومی شهری به عنوان یک مسأله و نیاز شهروندان مطرح است. این پژوهش در پاسخ به ضرورت فوق، با هدف ارایه الگویی اندام وار برای ارتقای احساس امنیت در فضاهای عمومی شهر بندرعباس انجام شده است. مرور ادبیات نظری در خصوص احساس امنیت، نشان دهنده این است که احساس ناامنی در بستر مکان رخ می دهد و رفتار انسان در فضا و مکان های مختلف، متفاوت است. مبانی تئوریک این مقاله بر نظریه ها و رویکردهای تئوریک پیشین؛ به ویژه الگوی آزار و اذیت، الگوی بی نظمی، الگوی چشم انداز پناهگاه، الگوی فضای قابل دفاع، الگوی نظارت اجتماعیِ و... شکل گرفته است. الگوی تئوریک ارایه شده با استفاده از روش پیمایش و تکنیک مصاحبه در فضاهای عمومی شهر بندرعباس به آزمون گذاشته شد. یافته های پژوهش نشان داد سه دسته عوامل اجتماعی، زمینه ای و کالبدی در تعامل با یکدیگر به صورت اندام وار چگونگی احساس امنیت در فضاهای عمومی را تبیین می کنند. لذا پیشنهاد می شود برای دستیابی به الگوی مناسب احساس امنیت در فضاهای عمومی شهری، باید به شاخص های فضایی کالبدی، اجتماعی و زمینه ای به طور توأمان توجه شود.
عوامل مؤثر در گرایش به مهاجرت اساتید دانشگاه های اهواز به خارج از استان خوزستان
حوزههای تخصصی:
با توجه به شکاف توسعه بین استان خوزستان و سایر استان ها، به نظر می رسد این استان و به ویژه مراکز شهری و دانشگاهی آن، به محل دافعه نیروی متخصص و کارآمد بدل شده که این مسئله فرایند توسعهِ استان را بسیار تحت تأثیر قرار می دهد. در این مقاله با در نظر گرفتن نظریه ها ی «سرمایه انسانی» و ارتباط آن با «مدل هزینه- فایده» و نیز نظریه «جاذبه- دافعه»، علل گرایش به مهاجرت اساتید دانشگاه های اهواز به سایر استا ن ها مورد بررسی قرار گرفته است. برای ارزیابی مدل و شناخت تأثیر عوامل مختلف بر میزان تمایل به مهاجرت، از روش پیمایش استفاده شده و 400 نفر از اساتید دانشگاه های علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، شهید چمران، دانشکده نفت، دانشگاه کشاورزی رامین، دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه پیام نور اهواز مورد مطالعه قرار گرفته اند.
نتایج تحقیق نشان می دهد داشتن تجربه اقامت در سایر استان ها، بالا رفتن میزان سابقه کاری اساتید، نحوه ارزیابی وضع موجود از نظر عوامل اقلیمی- جغرافیایی، امنیتی، اجتماعی- فرهنگی و عوامل خدماتی- رفاهی در استان خوزستان، از متغیرهای تأثیرگذار بر تمایل اساتید دانشگاه ها به مهاجرتِ خارج از استان است. یافته های این پژوهش، مؤید نظریه ها ی سرمایه انسانی و جاذبه و دافعه برای تبیین گرایش به مهاجرت اساتید دانشگا ه های اهواز به سایر استان ها است. جهت جذب و نگهداری نیروی های متخصص و تحصیلکرده در این استان، پیشنهاداتی ارائه شده است.
بررسی میزان سلامت سازمانی در مدارس دخترانه و پسرانه دوره متوسطه استان
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی مقایسه ای میزان سلامت سازمانی در مدارس دخترانه و پسرانه و همچنین در شهرهای مختلف استان کردستان می باشد. روش تحقیق، توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه معلمان دوره متوسطه استان کردستان در سال تحصیلی 87-1386 است که تعداد آنها 3610 نفر می باشد. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بوده و حجم نمونه 410 نفر می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه سلامت سازمانی می باشد که ضریب اعتبار آن به وسیله آلفای کرونباخ 95/0 تعیین شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها که با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شده است، از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است.
یافته های پژوهشی این تحقیق عبارت است از:
1- از دیدگاه دبیران تفاوت معناداری میان سلامت سازمانی مدارس دوره متوسطه استان کردستان بر اساس جنسیت وجود دارد.
2- رابطه معناداری میان مدارس شهرهای مختلف استان کردستان با سلامت سازمانی وجود ندارد.
تحلیل هم آیندی: گامی به فراسوی دوآلیسم نظریه/ روش در مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مروری بر مباحث روش شناختی موجود در مطالعات فرهنگی مشخص می شود که نوعی دوآلیسم نظریه/ روش همچنان در این مباحث جاری است. تأکید ویژه بر کیفی بودن پژوهش های مطالعات فرهنگی نمی تواند راه کاری بایسته جهت فراروی از این دوآلیسم باشد؛ بنابراین دامن زدن به جدال کمّی/ کیفی که در مباحث روش شناختی مطالعات فرهنگی به ویژه در ایران بسیار دیده شده است، نمی تواند چندان راه گشا باشد. نگارندگان این مقاله با طرح مجادلات دوآلیستی در روش شناسی جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی می کوشند با توجه به سیاست نظریه و روش در مطالعات فرهنگی، روی کردی تحلیلی معرفی کنند که به جای باقی ماندن در سطح مجادلات دوآلیستی، راهی به فراسوی آن بگشایند. این روی کرد که به تحلیل هم آیندی شهره است، در مقاله حاضر به تفصیل معرفی شده، تبارهای مفهومی آن نزد ماکیاولی، مارکس، لنین، گرامشی و آلتوسر مرور، و سپس ملاحظاتی درباره کاربست های آن در مطالعات فرهنگی مطرح شده است. این ملاحظات بیشتر ناظر بر رابطه این فراروی از دوآلیسم
نظریه/ روش با امکان تحقق مطالعات فرهنگی به مثابه دانشی مداخله گر، زمینه مند و دارای حساسیت های تاریخی است.
نقش بازارهای حاشیه شهری در تمرکز زدایی از مرکز شهر
حوزههای تخصصی:
امروزه در بسیاری از شهرها، تمرکز بیش از اندازه در بخش مرکزی شهر، مشکلات متعددی را برای شهر و شهروندان ایجاد نموده است. تراکم و ازدحام جمعیت، ترافیکهای سنگین، هزینه های زیاد جهت احداث تاسیسات و خدمات جدید، وقوع تصادفات و تلفات جانی و مالی، آلودگی های زیست محیطی و غیره نمونه هایی از این مشکلات می باشند. شهر لنگرود با دارا بودن دو بازار هفتگی در روزهای شنبه و چهارشنبه، بیشترین حجم مبادلات انواع محصولات و کالاها را در منطقه شرق گیلان برعهده دارد. از آنجایی که پراکندگی این بازارها در معابر و محلات مرکز شهر، مشکلات متعددی را برای شهر و شهروندان ایجاد می نموده، در سالهای اخیر بازارهای هفتگی از بخش مرکزی شهر به محلی ویژه واقع در حاشیه شهر (پارک فجر) انتقال داده شده است. علاوه بر بازارهای هفتگی، بازاری ویژه با عنوان پارک بازار در همسایگی بازار هفتگی دایر شده که علاوه بر فعالیت های روزانه مغازه ها و واحدهای تجاری درون آن، بازاری هفتگی با خصوصیاتی ویژه و منحصر به فرد با عنوان ""جمعه پارک بازار"" نیز در آن برپا شده است. روش تحقیق از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر دو روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هر چند بازارهای حاشیه شهر لنگرود، در کاهش جریان ترافیکی (ترافیک سواره) بخش مرکزی شهر موثر نبوده و لیکن در امر ساماندهی دستفروشان شهر، موفق عمل کرده است
شبکه اجتماعی مهاجران افغانستانی در مشهد(مورد پژوهش : مهاجران ساکن شهرک گلشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبکههای اجتماعی غیررسمی فرصتی برای تبادل اطلاعات و تصمیمگیری، و موقعیتی برای حمایت اجتماعی و اقتصادی از مهاجران فراهم میآورد. دراین میان، پیوندهای فرد مهاجر با اعضای خانواده، خویشاوندان، دوستان و همسایگان سهم بسزایی را به خود اختصاص میدهد. نتایج مطالعة ابعاد ساختاری، تعاملی و کارکردی شبکههای دوستی، خویشاوندی، همکاری و همسایگی 100 خانوار برگزیدة مهاجر افغان ساکن در شهرک گلشهر مشهدنشان میدهداین مهاجران بیشترین حمایتهای مالی و عاطفی را از خویشاوندان خود دریافت میکنند. ازسوی دیگر، عضویت 19 درصد از ایرانیان در شبکة اجتماعی مهاجران، تا اندازهای بر پیوند آن ها با جامعة میزبان (ایران) دلالت دارد، اما تجمّع مسکونی 42 درصد از این مهاجران در شهرک گلشهر با ثبات مسکونی بالا (24 سال)، نیز اقامت حدود 90 درصد اعضای شبکة اجتماعی مهاجران در این نقطه و تداخل گسترده در بین خرده شبکههای آنان حاکی از شکلگیری کُلنی مهاجران افغان در مشهد است. این تجمّع ازیکسو به حفظ و بازتولید خرده فرهنگ افغانی در مشهد و ازسوی دیگر به تشدید جداییگزینی فضایی مهاجرـ میزبان انجامیده است.
جایگاه دین روستایی در جامعه شناسی روستا: علل بی توجهی و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی روستایی در ایران سابقه ای نزدیک به نیم قرن دارد. مطالعات روستایی در ایران و بالاخص جامعه شناسی روستایی بعد از اصلاحات ارضی به طور خاصی بر موضوع روستا به مثابه پدیده اقتصادی ـ سیاسی و در راستای اهداف اقتصادی ملی و بین المللی متمرکز شد. در نتیجه این روند، بیشترین موضوعاتی که در این مطالعات مورد توجه قرار گرفتند سیستم تولید و نظام قدرت سنتی در روستا بود. از جمله موضوعاتی که در این گفتمان علمی توجهی به آن نشد مقوله مذهب و امر دینی در روستا است. مذهب به مثابه هسته نظام فرهنگی و زمینه بازتولید انسجام اجتماعی نقشی کلیدی در جامعه روستایی ایران دارد، که از یک سو حافظ سنت است و از سوی دیگر می تواند عامل تغییر و عنصر مشروعیت بخش تغییرات باشد. در این مقاله از طریق فراتحلیل مطالعات روستایی در علوم اجتماعی، به بررسی علل درونی و بیرونی بی توجهی به مقوله مذهب در گفتمان جامعه شناسی روستایی ایران از دهه 40 تا 80 شمسی (علی رغم رخداد انقلاب اسلامی در این دروان) پرداخته شده است. علل بیرونی از جمله اقتصاد سرمایه داری و مسائل شهری سبب شد روستا به مثابه عنصری اقتصادی و جمعیت شناختی شده اهمیت یابد و علل درونی مانند تأثیر سنت مارکسیستی و پوزیتیوسیتی بر گفتمان جامعه شناسی روستایی و فقدان مفهوم بندی دقیق در باب دین و دین داری روستایی و در نهایت مقتضیات گفتمان روشنفکری دانشگاهی سبب شد به دین روستایی بی توجهی شود. در نتیجه، جامعه شناسی روستایی نتوانسته جریان اصلی فرهنگ و جامعه روستایی را، با توجه به هسته این نظام فرهنگی یعنی دین، به درستی تبیین کند، لذا مسائل فرهنگی و اجتماعی روستا، از دهه 40 تا آغاز دهه 90، همچنان تداوم داشته و دارد. در نهایت باید گفت که جامعه شناسی روستایی برای فهم زندگی فرهنگی و اجتماعی روستا و برای برنامه ریزی دقیق تر و کارآمدتر در حیطه توسعه روستایی، نیازمند تمرکز هرچه بیشتر بر مقوله دین و فرهنگ روستایی ایرانی است.