فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
دین در جامعه ایرانی با توجه به شرایط تاریخی، اجتماعی و سیاسی آن، از جایگاه بالایی برخوردار است. پژوهش در حوزه ارزش ها و رفتار دینی مردم، در جهت درک تحولات و از سویی پیش بینی تغییرات آن، متضمن انجام مطالعات مستمر در طی سال های مختلف می باشد. مطالعه حاضر به روش تحلیل ثانویه انجام پذیرفته و سعی دارد یافته های حاصل از پیمایش های ملی مختلف طی سال های 1353 تا 1390 را مورد تحلیل قرار دهد. بنابراین با عنایت به داده های پژوهش های قبلی موجود، دو بعد رفتار و باور دینی در چهار سطح فردی، جمعی، سیاسی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه برای تحلیل رفتار و باور مردم ایران از دو رویکرد سکولار شدن جامعه با تکیه بر نظرات «پیتر برگر» و نیز تعبیر کارکردی و عملکردی دین از نظریه «لوهمان» استفاده شده است. در مجموع یافته های حاصل نشان می دهد که چندان تفاوتی مبنی بر افزایش یا کاهش چشمگیر در رفتارها و احساسات دینی فردی مردم ایران مشاهده نمی گردد. به عبارتی، جامعه دچار نوعی «تثبیت کارکردی» شده و از این حیث افراد جامعه همان قدر مذهبی اند که در گذشته بوده اند. بنابراین تلقی سکولارشدن جامعه، قضاوتی ناصحیح است. البته تفاوت در میزان دینداری جوانان با بزرگسالان و مسن ترها را می توان ناشی از اقتضائات سنی آن ها دانست. در سطح باورها و رفتارهای جمعی، عیلرغم عدم وجود داده هایی مبنی بر مقایسه آن با دهه های گذشته، ولی در مقایسه با آنچه در اوایل انقلاب و دوران بعد از آن ملاحظه می گردد، نوعی «تغییر کارکردی در حوزه رفتارها و باورهای دینی جمعی» را می توان استنباط نمود. در واقع کاهش در رفتارهای دینی جمعی آن هم از نوع رسمی بیشتر بازتاب تغییرات دوران و کارکردهای خاص خود، به ویژه در زمان انقلاب و دوران جنگ است که نوعی نمونه آرمانی «دین دوران» را بر اذهان و آرمان های مذهبی به یاد می آورد. در نهایت مقایسه رفتارها و باورهای دینی سیاسی و اجتماعی نوعی «قطبی شدن عملکرد دین» را در دو حوزه سیاسی و اجتماعی نشان می دهد. به عبارتی نوعی «سیاست زدایی از دین» یا «سیاسی شدن دین» و نیز «اخلاق زدایی دینی» یا «اخلاقی کردن دینی» را شاهدیم. ازاین رو، تعبیر سکولارشدن در این دو حوزه برداشتی دوگانه است.
تحلیل جامعه شناختی پیامدهای رسانه های اجتماعی بر ارزش های جوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، رابطه حضور و تعامل در رسانه های اجتماعی را با ارزش های جوانان مورد مطالعه قرار می دهد. پرسش اصلی این است که استفاده از رسانه های اجتماعی چه تأثیری بر پایبندی جوانان به ارزش ها دارد. این مقاله به صورت پیمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس و بهره گیری از پرسشنامه اینترنتی محقق ساخته صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کاربران جوان رسانه های اجتماعی در پنج شهر اصفهان، تهران، تبریز، مشهد و ساری در سال 1393 تشکیل می دهند و حجم نمونه برابر با 2100 نفر است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین مدت زمان عضویت در رسانه های اجتماعی، میزان استفاده از رسانه های اجتماعی، نوع استفاده و واقعی تلقی کردن محتوای مطالب ارائه شده در رسانه های اجتماعی و پایبندی جوانان به ارزش های خانوادگی، دینی و اجتماعی و فرهنگی رابطه معنادار معکوس وجود دارد.
رابطه هویت ملی و هویت قومی در بین جوانان کُرد (مطالعه موردی دانشگاه پیام نور سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تقویت هویت ملی به منظور وحدت و انسجام جمعی عام و حفظ هویت های قومی، با اتخاذ سیاست «وحدت در کثرت» قابل تحقق است. این مقاله به بررسی جامعه شناختی رابطه هویت ملی و هویت قومی در بین جوانان کرد پرداخته و سعی کرده است به پرسش های زیر پاسخ علمی و دقیق دهد:
میزان پای بندی به هویت ملی و هویت قومی چقدر است؟
چه رابطه ای بین هویت قومی و هویت ملی وجود دارد؟
عوامل موثر بر پای بندی به هویت ملی و هویت قومی کدامند؟
یافته های تحقیق نشان می دهد دانشجویان کرد نسبت به همه مولفه های هویت ملی و هویت قومی پای بندی زیادی دارند، اما نسبت به دولت پای بندی کمی نشان می دهند. این ناشی از نوعی احساس نابرابری (تبعیض و محرومیت) است که دولت را عامل آن می دانند. همچنین، نشان می دهد بین هویت ملی و هویت قومی برخلاف برخی نظریه ها رابطه معکوس و متضاد وجود ندارد، بلکه رابطه بین آنها مستقیم و سازگار است؛ بدین معنی که افراد دارای هویت های چندگانه هستند و در شرایط و موقعیت های خاصی خود را آن می شناسانند و شناخته می شوند. در تحلیل چندمتغیره، متغیر نابرابری اجتماعی اهمیت خاصی را یافت، به طوری که در تبیین و پیش بینی پای بندی به هویت ملی و هویت قومی، بالاترین سهم را دارا شد. "
واقعیت اجتماعی شهروندی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله تحلیل و تبیین واقعیت اجتماعی شهروندی در ایران پس از انقلاب اسلامی است. هدف مقاله به دست دادن تحلیلی جامعه شناختی از فرایند شکل گیری شهروندی در ایران همراه با سازو کارهای شکل دهنده شهروندی است. همچنین شکل بندی اجتماعی این پدیده مدرن در ایران پس از انقلاب 57 نیز از حیث "" نوع اجتماعی، محتوای اجتماعی، شکل اجتماعی و قلمرو اجتماعی"" شهروندی در ابعاد "" مدنی، سیاسی و اجتماعی"" آن مدنظر قرار گرفته است. چهارچوب نظری مقاله نظریه اجتماعی شهروندی و روش آن جامعه شناسی تاریخی است و در آن به طرح سه پرسش از ماهیت فرایندهای موثر بر شکل گیری شهروندی و ساز و کارهای تاثیرگذار آن و ساختارهای شکل بندی شهروندی و نیز سه فرضیه مرتبط با آن پرداخته شده است.
این فرضیه ها ناظر به اثرگذاری گفتمان قوانین موضوعه و قانون اساسی، جهت گیری های برنامه های توسعه و همچنین شکل گیری تقاضاهای سیاسی ـ اجتماعی مدرن است.
رابطه بین شیوه های فرزندپروری والدین و راهبردهای مقابله با استرس فرزندان
حوزههای تخصصی:
رقص در جامعه ما
روانکاوی فرهنگ عامه: رهیافتی برای فهم مسائل اجتماعی
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۳ شماره ۷۹
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری علم به سبک ویگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری علم به سبک ویگ، با معیار قرار دادن دستاوردهای علوم جدید، دربارة اهمیت بخش های مختلف تاریخ علوم قضاوت میکند. مورخان ویگیست تاریخ را به صحنة مواجهة دو گروه دانشمندان عاقل و دانا و متحجران نادان تبدیل میکنند. ایشان تنها قسمت هایی را از تاریخ علوم برای مطالعه و بررسی، با ارزش میدانند که به علوم جدید ربط پیدا کند. در این مقاله، ضمن معرفی هربرت باترفیلد، ناقد این جریان در تاریخ نگاری عمومی، به نقد و بررسی دیدگاه ویگی در تاریخ نگاری علم خواهم پرداخت. ویگیزم نه تنها مورخ را از ارائة روایتی حقیقی از تاریخ علم بازمیدارد، بلکه بخش های مفید و آموزنده را از تاریخ علم حذف کرده، فقط قسمت های «به نظر ما درست» را حفظ میکند. سپس نشان خواهم داد که گاهی از ویگیزم گریزی نیست و این رویکرد میتواند به شکل مشروع، در جنبه هایی از کار تاریخ نگاری علم وارد شود.
سرمایه اجتماعی شبکه و جنسیت: بررسی ویژگیهای ساختی، تعاملی و کارکردی شبکه اجتماعی زنان و مردان در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تعاملات اجتماعی از عناصر بنیادین هر جامعه ای محسوب می شود. بر اساس دیدگاه شبکه، روابط و پیوندها به عنوان سرمایه اجتماعی محسوب می شوند و فرد از طریق آن ها به منابع و حمایت های موجود در شبکه دسترسی می یابد. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه سرمایه اجتماعی شبکه زنان و مردان در تهران می باشد. فرض بر آن است که زنان و مردان به دلیل تفاوت در ساختار زندگی و به دلیل نابرابری های جنسیتی، دارای سرمایه اجتماعی متفاوت می باشند. تفاوت در سرمایه اجتماعی شبکه، در ابعاد ساختی (اندازه و ترکیب شبکه)، تعاملی (فراوانی تماس، صمیمیت) و کارکردی (حمایت ها) مطرح می باشد. در این پژوهش که با روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است، تاثیر جنسیت و متغیرهای زمینه ای بر سرمایه اجتماعی شبکه مورد آزمون قرار گرفته است. جامعه آماری را افراد 18 سال به بالای تهران تشکیل می دهند. حجم نمونه 320 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای با احتمال متناسب با حجم انتخاب گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شبکه های زنان و مردان از نظر ساخت (اندازه و ترکیب شبکه) تفاوت های قابل ملاحظه ای ندارند، اما از نظر خصوصیات تعاملی و کارکردی متفاوت می باشند. زنان انواع زنانه تر حمایت (عاطفی) و مردان انواع مردانه تر حمایت (مالی و اطلاعاتی) را فراهم می کنند. افراد شاغل و متاهل سرمایه اجتماعی بالاتری دارند. آنچه که شبکه روابط زنان و مردان را از هم متمایز می سازد، فرصت ها و محدودیت هایی است که زنان و مردان دارند و ناشی از نابرابری های جنسیتی و عدم توزیع برابر امکانات و فرصت ها در جامعه می باشد.
"
عوامل مرتبط پایگاه اجتماعی- اقتصادی، تعارض زناشویی و حمایت اجتماعی با خشونت خانگی والدین نسبت به فرزندان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ارتباط عوامل خانوادگی و اجتماعی (پایگاه اجتماعی- اقتصادی، تعارض زناشویی و حمایت اجتماعی) با خشونت خانگی والدین نسبت به فرزندان بود. این تحقیق به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه در سطح شهر اهواز اجرا شده است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر اهواز و حجم نمونه384نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شد. این تعداد دانش آموز از روش نمونه گیری خوشه ای از میان مناطق مختلف شهر اهواز انتخاب گردیده و بصورت تصادفی پرسشنامه در اختیار آنان قرار گرفت برای سنجش هر کدام از متغیر های این تحقیق، گویه ها با استفاده از طیف لیکرت و دیگر طیف ها طراحی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه، داده های مورد نیاز جمع آوری شد(لازم به ذکر است تعداد 57 سوال از پرسشنامه تحقیق که مربوط به متغیرهای حمایت اجتماعی، تعارزات زناشویی و پایگاه اجتماعی- اقتصادی می باشد توسط والدین دانش آموز پاسخ داده شده است. مقیاسهای کودک آزاری وضربه (CTQ)برنستاین وهمکاران)1995 مقیاس پایگاه اجتماعی-اقتصادی والدین (SES)دانکن،مقیاس حمایت اجتماعی ( (MSPSS زیمت وهمکاران 1998و مقیاس تعارض زناشویی(MCQ )ثنایی وهمکاران(1379)در این پژوهش استفاده گردید. نتایج تحقیق حاکی از معنی دار دبودن رابطه بین متغیر های پایگاه اجتماعی اقتصادی، تعارض زناشویی و حمایت اجتماعی با خشونت والدین علیه کودکان بود. و این مساله نیازمند توجه هر چه بیشترخانواده ها ومسولان جهت پیشگیری ،کنترل وکاهش تبعات منفی آن را در سطح خانواده وجامعه را نشان می دهد.
لایه های هویت ملی ایرانی در برنامه های توسعه جمهوری اسلامی ایران (1394-1368)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه های توسعه از اسناد فرادستی مهم نظام جمهوری اسلامی ایران است که آینده مطلوب را در میان مدت ترسیم می کند. یکی از حوزه های مغفول در این برنامه که کمتر به آن توجه شده، جایگاه هویت ملی ایرانی در برنامه های توسعه است، چراکه ﻫﻮﯾﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ ﮐﻨﺘﺮلﮐﻨﻨﺪه ﺗﻮﺳﻌﻪ، ﺗﻀﻤﯿﻦﮐﻨﻨﺪه ﭘﺎﯾﺪاری ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺑﻮده و ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻮﺟﺒﺎت ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ را ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﻨﺪ. سؤال اصلی این است که لایه های هویت ملی در برنامه های پنج گانه توسعه جمهوری اسلامی ایران چگونه است. برای پاسخ به سؤال، از روش تطبیقی تحلیلی و تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد: هویت ملی ایرانی در برنامه های توسعه ، ترکیبی از سه لایه هویت اسلامی، هویت ایرانی و هویت متجددانه با عناصر و مؤلفه های مختلف است که اهمیت و برجستگی لایه ها و عناصر هویت ملی، تابعی از گفتمان های دولت های حاکم در زمان تهیه و تدوین برنامه های توسعه مزبور است.
اقتدار و نمایندگی: بازبینی فعالیت های زنان در دوره رضا شاه
منبع:
گفتگو آذر ۱۳۸۴ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران دوره پهلوی اول و دوم
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی خانواده زنان
امنیت اجتماعی با نگرش محله ای
حوزههای تخصصی:
ساختار روابط انسانی در خانواده و گرایش به مهاجرت
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر سعی دارد پدیده گرایش به مهاجرت را در ارتباط با نهاد خویشاوندی مورد بررسی قرار دهد. کمتر محققی این پدیده را از منظر رابطه آن با شبکه خویشاوندی بررسی کرده است. برهمین اساس، بر آن شدیم تا در این مقاله، از منظری خاص و جدید، به مسأله فرار مغزها نگاه کنیم و نقش بازدارنده و یا تسهیل کننده خانواده و روابط خویشاوندی در امر مهاجرت تحصیل کرده ها را مورد بررسی قرار دهیم. در مقاله حاضر از رهیافت نظری «کارکردگرایی ساختاری» و همچنین از تئوری «فاصله اجتماعی» بهره برده ایم. بنابراین، برخلاف رویکردهایی که مهاجرت نیروهای متخصص از کشور را ناشی از وجود برخی عوامل کششی در کشورهای مقصد می دانند، مقاله حاضر این امر را بیشتر ناشی از ناکارآمدی ساختارهای جامعه می داند. برای تحلیل این ناکارآمدی ساختاری در سطح نظام خویشاوندی، از تئوری فاصله اجتماعی استفاده شده است. با استفاده از این تئوری می توان گفت که با بیشتر شدن فاصله اجتماعی میان افراد خویشاوند، نفوذ متقابل آنها بر همدیگر کاهش یافته و در نتیجه نظام خویشاوندی آن، کنترل سنتی خود بر فرد را از دست می دهد، و همین عدم وابستگی و همبستگی فرد با خویشانش، زمینه ای را فراهم می سازد تا او به محض رویاروبی با مشکلات و یا مهیا شدن امکانات سفر، اندیشه خروج از کشور و اقامت در نقطه ای دیگر از جهان را در سر بپروراند.
در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری را دانشجویان رشته های انسانی (علوم اجتماعی) و فنی (مهندسی برق) دانشگاه تهران تشکیل می دهند. جمع آوری داده ها نیز از طریق پرسشنامه و در قالب طیف لیکرت انجام گرفته است. یافته های تحقیق بیانگر این امر هستند که میان چهار متغیر اصلی، یعنی وسعت نظام خویشاوندی، گستره روابط خویشاوندی، فراوانی روابط خویشاوندی و عمق روابط خویشاوندی، و متغیر گرایش به مهاجرت از کشور، رابطه ای معنی دار و معکوس وجود دارد. همچنین، از بین چهار متغیر مستقل، دو متغیر «گستره روابط خویشاوندی» و «عمق روابط خویشاوندی» رابطه ای معنی دار با متغیر گرایش به مهاجرت داشته اند. به عبارت بهتر، افرادی که روابط بیشتر و صمیمی تری با خویشان خود دارند، گرایش کمتری به مهاجرت از کشور از خود نشان می دهند.
آموزش در فضای مجازی: پنجره ای میان رشته ای برای تولید دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با عطف توجه به پرسش امکان تولید دانش با رویکرد میان رشته ای، مقاله حاضر به بحث درباره نوعی وب۲ و مجهزسازی کاربران به ابزار مشارکت و تولید دانش در فضای مجازی می پردازد. به این منظور به قابلیت های یک نرم افزار در فراهم کردن فضای تولید دانش توجه شده مثال هایی از مشارکت که بر روی این نرم افزار انجام شده است توضیح داده می شود. سپس این مثال ها تجزیه و تحلیل می شوند تا نشان داده شود که برای ایجاد مشارکت آنلاین چه چیزی لازم است و این مشارکت تحت چه شرایطی ممکن است منجر به تولید دانش شود. مشارکت کنندگان در این تحقیق شامل تعدادی دانشجو معلم بودند که در یک دوره ی آموزش ریاضیات که به صورت تلفیقی (ترکیبی از آموزش کلاسی و آنلاین) بود شرکت داشتند. مشارکت کنندگان در گروه های ۹-۶ نفری قرار داده شدند و از آنها خواسته شده بود که به حل مساﺋل ریاضی و بحث درباره ی آنها و چگونگی تدریس این مساﺋل به دانش آموزان مقطع ابتدایی بپردازند. از روش تحقیق نظریه ی داده بنیاد برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد و نظریه ی یادگیری فرهنگی- اجتماعی ویگوتسکی به عنوان دریچه ای برای مطالعه ی محیط اجتماعی به کار برده شد. یافته های تحقیق حاکی از مواردی از تولید دانش به صورت انفرادی و اجتماعی است؛ زمانی که اعضای گروه هیچ اشاره ای به اطلاعات یا پاسخ های اعضای دیگر گروه نمی کنند تولید دانش به صورت انفردی روی داده است. برعکس، زمانی که آنها در زمینه مسئله ای با هم مشارکت می کنند، تولید دانش بیشتر ماهیتی اجتماعی دارد. علاوه بر این، نقش مدرس، مداخله یا کناره گیری وی، و قابلیت های چندرسانه ای نرم افزار در شکل گیری نوع تولید دانش مؤثر بوده اند.