فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۶۱ تا ۲٬۳۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
353 - 365
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین مدل چابکی سازمان در شرکت آب و فاضلاب استان تهران بود.روش شناسی: پژوهش حاضر ، از منظر بعد زمانی، مقطعی بود. در این تحقیق با بررسی10نفر از اساتید و متخصصان شرکت آب و فاضلاب استان تهران، متغیرهای موثر شناسایی گردید این تحقیق با استفاده از روش داده بنیاد، از نوع تحقیقات مقطعی انجام شد که این داده ها در خلال چند هفته جمع آوری شد. در این پژوهش از نرم افزار Maxqda جهت تجزیه و تحلیل داده های کیفی و نظریه پردازی استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد تعداد201کد باز از میان 543مفهوم شناسایی شده است. 20مقوله اصلی و49مقوله فرعی شامل اختیار سازمانی، بهبود مستمر،پویایی سازمانی، پیامدهای سازمانی، پیامدهای فردی، پیامدهای گروهی، تغییر و تحول سازمانی، تقویت مدیریت استراتژیک سازمان، توسعه و توانمندسازی، جو سازمانی، زیرسیستم های مدیریت سازمان، سیستم های اطلاعاتی کارآمد سازمان، شایستگی نیروی انسانی، شرایط اقتصادی مدیریت سازمان، محیط اجتماعی- فرهنگی، محیط جهانی فناوری، محیط سیاستگذاری و برنامه ریزی کلان مدیریت سازمان، محیط سیاسی مدیریت سازمان، مدیریت چابک سازمان، هماهنگی استراتژیک بوده است.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می بایست با تاکید بر توانایی ها و مهارت های فنی کارکنان سازمان سعی شود اطلاعات و دانش به روز، در اختیار کارکنان قرار داده شود در این راستا باید دوره های آموزشی مناسب برای کارکنان در نظر گرفته شود و سطح توانایی افراد افزایش یابد تا بتوانند دانش های جدید خارجی را به موقع تشخیص و ثبت نمایند.
تفاوت جنسیتی در دینداری و نظریه ی قدرت-کنترل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اجماع دانشمندان علوم اجتماعی بر دینداری افزون تر زنان نسبت به مردان در کلیه ی ادیان و مذاهب، تبیین چرایی این الگوی باثبات تجربی یک معمای علمی محسوب شده است. برای حل این معما، جامعه شناسان نیز تلاش های نظری گوناگونی انجام داده اند که جدیدترین آن در اواخر قرن بیستم به عنوان «نظریه ی ترجیح ریسک» ارائه گردید. مدعای اصلی این نظریه آن بود که بخش مهمی از تفاوت های جنسیتی در دینداری را می توان به سطوح مختلف ترجیح ریسک یا ریسک پذیری/ریسک گریزی میان زنان و مردان اسناد داد. مطالعه ی حاضر در تداوم همین حوزه ی مطالعاتی جدید در جامعه شناسی دین در خصوص ارتباط ریسک پذیری/ریسک گریزی و دینداری در پرتوی یک مدل نظری ترکیبی شکل گرفت. از این رو، در سطح نظری تلاش شد تا با ترکیب نظریه ی جرم شناسانه ی «قدرت-کنترل» و نظریه ی جامعه شناسانه ی «ترجیح ریسک» مدلی برای تبیین جامعه شناسانه ی تفاوت های جنسیتی در دینداری تدوین گردد. سپس، در سطح تجربی تلاش گردید تا با مقابله ی این مدل نظری با داده های حاصل از جمعیت ملّی مسلمانان ایرانی میزان انطباق و تناظر پیش بینی های این مدل نظری با داده ها و شواهد تجربی مورد ارزیابی و داوری سیستماتیک قرار گیرد. در مجموع، نتایج حاصل از این پژوهش حکایت بر حمایت تجربی مدل نظری مزبور در میان مسلمانان ایرانی داشت به نحوی که دو سازه ی «ساختار خانوادگی» و «ریسک گریزی» توانستند شکاف جنسیتی در تمامی ابعاد دینداری مسلمانان ایرانی را به طرز قابل ملاحظه ای کاهش دهند.
پیش بینی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بر اساس سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
613 - 631
حوزههای تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی، اختلال روانی جدی و پیچیده ای است که حاوی یک الگوی فراگیر بی ثبات در روابط بین فردی، خودانگاره، عواطف و تکانشگری است که از اوایل بزرگ سالی آغاز می شود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بر اساس سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان انجام شد. این پژوهش غیرآزمایشی و از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان مقاطع مختلف در دانشگاه های شهر تهران بودند که 372 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات، مقیاس فرم کوتاه تمایزیافتگی خود دریک (2011)، پرسش نامه دلبستگی بزرگ سالان بشارت (2011)، مقیاس دشواری تنظیم هیجانی گراتز و رومر (۲۰۰۴) و پرسش نامه ارزیابی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بودند. داده های پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی، رابطه بین تمایزیافتگی خود و ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را به طور جزئی تحت تأثیر قرار می دهد و همچنین دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی، رابطه بین سبک های دلبستگی و ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را به طور جزئی تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو با توجه به نتایج فوق در یک نتیجه گیری کلی سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان به طور مجزا می توانند ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را پیش بینی کنند.
بررسی وجود دام فقر تغذیه محور در سکونتگاه های غیررسمی شهر مشهد: مطالعه موردی محله شهید قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان عوامل بسیاری که بر بهره وری نیروی کار اثرگذارند، کمبود غذای دریافتی می تواند اثرات زیان باری بر بهره وری فرد داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی دام فقرتغذیه محور است که ریشه در نظریه دستمزد کارایی دارد که بر اهمیت سوء تغذیه و فقر تاکید می کند. داده های این مطالعه از طریق تکمیل پرسشنامه در سال 1395 و در میان 220 خانوارِ ساکن در یکی از محلات اسکان غیررسمی شهر مشهد (محله شهید قربانی مشهد) به دست آمد و از سیستم معادلات همزمان برای بررسی امکان وجود دام فقر تغذیه محور استفاده شد. نتایج نشان داد که الگوی غذایی ساکنان این منطقه تفاوتی آشکار با میانگین خانوارهای شهری استان و کشور دارد. ساکنان این منطقه برای گروههای کالایی با مواد مغذی بالا شامل گوشت، شیر و تخم پرندگان و میوه ها و سبزی ها در حدود نیمی از متوسط هزینه خانوارهای شهری کشور و استان هزینه کرده بودند. نتایج حاصل از سیستم معادلات همزمان حاکی از آن بود که باوجود بهره گیری اندک ساکنان این منطقه از الگوی غذایی دارای مواد مغذی، چرخه دام فقر تغذیه محور در میان ساکنان آن شکل نگرفته است وتغذیه نامناسب نتوانسته موجب ایجاد دور باطل کاهش درآمد، کاهش بهره وری و تغذیه نامناسب شود. بنابراین باید به دنبال شناسایی سایر عوامل تاثیرگذار بر فقر در این منطقه بود تا بتوان سیاست های مناسبی برای کاهش فقر پیشنهاد داد.
سبک زندگی سلامت محور در بین گروه های مختلف سنی: مطالعه ای در شهر سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
57 - 91
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این مقاله آن است که آیا درک از سلامت در نزد بزرگسالان و جوانان متفاوت است؟ رفتار سلامتی در این دو گروه سنی به چه شکلی ظاهر می شود؟ برای پاسخ به این پرسش از روش داده بنیاد و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته با 34 نفر جوان و بزرگسال درشهر سمنان، استفاده شد. این پژوهش در دو محله با سطوح متفاوت از رفاه اقتصادی انجام شده است. شیوه نمونه گیری با روش نمونه گیری هدفمند آغاز شد و حجم نمونه با اشباع نظری مشخص شد. یافته های پژوهش نشان از وجود چهار مقوله اصلی بهداشت، سلامت، درک از زندگی و رفتار درمانی در فهم رفتار سلامتی دارد. با توجه به مقوله ها و زیرمقوله های شناسایی شده، چهار پاردایم اصلی شناسایی شد. این پاردایم ها عبارتند از 1.الگوی پاردایمی رفتار سنتی، 2.الگوی بدن زیبا و متناسب، 3. الگوی بدن به مثابه ابزار، 4.الگوی بازگشت به طبیعت. جوانان عمدتا در گروه سنی بدن زیبا و متناسب دیده می شوند. پیامد شرایط در این الگو ظهور بیماری ثانویه و مصرف نمایشی کالاهای درمانی-بهداشتی است. بزرگسالان عمدتا در الگوی بدن به مثابه ابزار قرار می گیرند. عملگرایی در این الگو مسلط است و پیامد شرایط آن منجر به استفاده هم زمان از همه کالاهای درمانی-بهداشتی عرضه شده توسط طب سنتی و مدرن است. تناقض در رفتار سلامتی در این پاردایم بسیار شدید است. نقش سرمایه فرهنگی در همه پاردایم ها درعوامل علی دیده می شود.
پدیدارشناسی تجربه زیسته مادری (مورد مطالعه مادران 20 تا 45 ساله شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی این پژوهش توصیف عمیق درک مادران از تجربه ی مادریشان است. روش مطالعه : روش انجام پژوهش از نوع کیفی و به شیوه پدیدارشناسی است. جامعه ی موردمطالعه ی این تحقیق، مادران 20 تا 45 ساله شهر اراک است و جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه های عمیق فردی صورت گرفته است. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب شدند و پس از انجام 24 مصاحبه، اشباع نظری حاصل شد. پس از ضبط مصاحبه ها، داده ها مکتوب شدند و مورد تحلیل قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روش کولایزی (1978) که موستاکاس (1994) نیز آن را تشریح کرده، کمک گرفته شده است. یافته ها: تحلیل داده ها نشان می دهد که مادران شرکت کننده باوجود تفاوت هایشان در تحصیلات و شغل، به اشکال مختلف سه مقوله ی اصلی بازاندیشی، هویت یابی و فشار اجتماعی را در تجربه ی مادریشان داشته اند. نتیجه گیری: بازاندیشی با خرده مقولاتِ: مادری همدلانه، جبرانی، آگاهانه، رقابتی و مادری به معنای برنامه ریزی، نشان می دهد که مادران امروز در مورد چگونگی مادریشان بازبینی می کنند. هویت یابی نیز با خرده مقولاتِ: خلق فراغت و تلاش برای ایجاد یا گسترش شبکه های ارتباطی، نشان می دهد که مادران در جریان کنش مادری درصدد کسب بسته های جدید هویتی نیز هستند. همچنین فشار اجتماعی با خرده مقولاتِ: فقدان نهادهای حمایتی و مادر مسئول اصلی در قبالِ فرزند، اشاره به فشاری می کند که مادر از جانب جامعه در ارتباط با چگونگی ایفای نقش خود حس می کند.
دیالکتیک سوژه و فضا: زنانِ معلم در فضاهای رسمی و غیر رسمی (مورد مطالعه: معلمان شهر کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر ضمن اتکا بر مضمونِ نظریِ فضامندیِ روابطِ اجتماعی، درصدد ارائه ی تحلیلی کیفی از شیوه های برساخت سوبژکتیویته ی زنان در فضاهای رسمی و غیررسمی است. رویکرد نظری برگرفته از سنتی انتقادی (از آرای فمنیست ها تا نظریات فوکو و هانری لوفور) است که ضمن داشتن التفاتی دایمی به محوریت امر اجتماعی، برساخت سوبژکتیویته را در متن فضا تحلیل می کند. روش مطالعه: میدان مطالعه زنان شهر کامیاران و به طور مشخص زنانِ معلم است که به طور روزمره هر دو نوع فضا را تجربه می کنند. سوای مشاهده مستقیم میدان مطالعه توسط پژوهشگر و اشتراک در تجارب زیسته با سوژه های مورد مطالعه ، داده ها از طریق مصاحبه-های عمیق فردی گردآوری شده اند و با استفاده از شیوه تحلیل مضمونی تفسیر گشته اند. یافته ها: یافته ها در قالب 20 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی صورتبندی شده اند و نتایج نشان می دهد که زنانِ معلم در فضای رسمیِ مدرسه به میانجی نوعی «نمایشِ عمومی» با سازوکارهای انضباطی مدرسه کنار می آیند، اما در زیر پوست این نمایشِ عمومی نوعی «روایت نهانی» برای مقاومت در برابر این نظام انضباطی برمی سازند. درست اما همین زنان در فضاهای غیررسمی از «نمایش عمومی» نه به عنوان دستمایه ای برای کنار آمدن با نظام انضباطی بلکه به مثابه محملی برای ابراز وجود و نمایش خویشتنِ زنانه استفاده می کنند و با ورود به معاشرت های دوستانه و برقراری تعامل با دیگری و گذران اوقات فراغت درصدد تحقق نَفس زنانه برمی آیند. نتیجه گیری: به بیان دیگر، در این فضاها تلاش زنان برای برساخت روایتی نهانی جهت محافظت از خویش کم رنگ تر و ناضروری تر می شود و جای خود را به تلاش جهت تقویت عاملیت زنانه می دهد که معمولاً به واسطه کنش هایی مثل نقاب زدایی از چهره، بدن نمایی و تصرف فضا انجام می گیرد. کنش زنانه در فضاهای رسمی معطوف به نوعی مقاومت ظریف و نامرئی برای پنهان کردن خویش و گریختن از چنگال نظام انضباطی است، اما در فضاهای غیررسمی در جهت نوعی کنش گری فعالانه برای بازنمایی زنانگی و تصرف فضاها پیش می رود.
کاوش مردم نگارانه انتقادی چالش های بحران آب در روستاهای شهرستان ممسنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال ارائه تحلیل مردم نگاری انتقادی از چالش های بحران آب در روستاهای شهرستان ممسنی است. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی مردم نگاری انتقادی استفاده شده است. داده ها به کمک مصاحبه گردآوری شد و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. پاسخ دهندگان در این پژوهش، 25 نفر از ساکنان محلی روستاهای شهرستان ممسنی در استان فارس بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها، روش تحلیل شبکه مضمونی به کار رفت و در فرایند شش مرحله ای تحلیل داده ها، یک شبکه تحلیل مضمونی استخراج شد. در این شبکه مضمونی، 10 تم بنیادین به 3 تم سازمان دهنده «حکمرانی ناکارآمد منابع آب»، «آسیب پذیری»، «محرومیت روستایی» و 1 تم فراگیر «فاجعه انسانی آب» تقلیل یافت. تحلیل شبکه مضمونی در این مطالعه نشان می دهد در روستاهای مطالعه شده، سازه های تعیین کننده ای مانند حکمرانی ناکارآمد منابع آب به عنوان تشدیدکننده بحران آب، آسیب پذیری و محرومیت روستایی در بستر اجتماعی روستا به عنوان پیامد بحران آب موجب تشدید بحران آب و درنهایت، بروز «فاجعه انسانی آب» در روستاهای مدنظر شده است.
همسان همسری ارزشی و رضایت زناشویی مطالعه موردی: شهر نورآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
141 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی میزان رضایت زناشویی برحسب میزان توافق در نظام ارزشی زوجین در شهر نورآباد در استان لرستان بوده است. حجم نمونه 200 زوج بود که به شیوه خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دو پرسش نامه مقیاس ارزشی زوجین «شوارتز» و رضایت زناشویی «اینریچ» استفاده شده است. نتایج نشان داد میانگین نمره زنان در همه ابعاد نظام ارزشی بیش از مردان و میانگین نمره رضایت زناشویی مردان بیش از زنان بوده است. بیشترین تفاوت رضایت زوجین، به مسائل شخصیتی همسر، اوقات فراغت، مسائل مربوط به بچه ها و روابط جنسی و کمترین تفاوت به نظارت مالی مربوط بوده است. در شرایطی که زوجین در نظام ارزشی توافق داشته اند، رضایت زناشویی آنها بیشتر بوده است. ضرایب همبستگی نیز نشان داد افزایش نمره نظام ارزشی مردان در بُعد شخصی و فراشخصی با افزایش رضایت زناشویی زنان و افزایش نمره زنان در بُعد شخصی نظام ارزشی با افزایش رضایت مردان و کاهش رضایت زنان همبسته بوده است. اگرچه میانگین نظام ارزشی زنان بیش از مردان بوده است، این امر سبب توافق نداشتن در نظام ارزشی و نارضایتی زناشویی شده است. در مجموع، می توان گفت همسان همسری ذهنی (همسانی در نظام ارزشی) در مقایسه با همسان همسری عینی (همسانی در تحصیل، سنی، شغل و ...) نقش مهم تری در رضایت زناشویی دارد.
Presenting Model of Rotation from Centralization to Reducing of Focus on the Field of Formality and Power in Decision-Making of Staff Levels in Education in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of tis research was presenting model of rotation from centralization to reducing of focus on the field of formality and power in decision-making of staff levels in education of Tehran. Methodology: Present research in terms of purpose was applied and in terms of implementation was quantitative. The study population was the principals and employees of the staff level of education ministry and the principals and teachers of secondary high schools of Tehran city in the academic years of 2018-19, which based on Cochran's formula from them, were selected 440 people by simple random and multi-stage cluster sampling methods. To collect data was used from 37-items researcher-made questionnaire that its content validity was confirmed by experts and the structure validity of instrument was confirmed by factor analysis and its reliability was calculated 0.94 by Cronbach's alpha method. Data were analyzed with exploratory factor analysis and structural equation modeling methods in SPSS and AMOS software. Findings: The findings showed that the model of rotation from centralization to reducing of focus on the field of formality and power in decision-making had six components of formality, power in decision-making, horizontal communication, delegation of authority, information technology and school-based. Also, the mentioned model had a good fit and all six components of formality, power in decision-making, horizontal communication, delegation of authority, information technology and school-based had a significant direct effect on the rotation from centralization to reducing of focus (P<0.05). Conclusion: Regarded to the results of the present study through improving the components of formality, power in decision-making, horizontal communication, delegation of authority, information technology and school-based can be achieved from centralization to reducing of focus on the field of formality and power in decision-making.
Construction and Standardization of Passion Quotient Test in Elementary Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the role and importance of passion in elementary students, the present study was conducted with the aim of constructing and standardizing passion quotient test in elementary students. Methodology: This study was a descriptive from type of correlation. The population of this research was elementary students in District 5 of Tehran city in the academic year of 2019-20, which number of 500 people of them was selected as a sample by multi-step cluster sampling method. For passion quotient was prepared a researcher-made test (20 items) and its psychometric indices were examined. For this purpose, the content validity of the instrument was calculated by opinion experts, its structural validity was calculated by exploratory factor analysis by principal components method and its reliability was calculated by Cronbach's alpha and combined methods. For analyze data were used from SPSS-25 and LISREL-8.8 statistical software. Findings: The results showed that the content validity of the instrument was confirmed by opinion experts and its construct validity by factor analysis method indicated the existence of four factors of interest, sensation seeking, focus and intimacy in relationships. The reliability of total and factors of interest, sensation seeking, focus and intimacy in relationships with Cronbach's alpha method were calculated 0.94, 0.88, 0.70, 0.90 and 0.71, respectively and with combined method were calculated 0.96, 0.90, 0.88, 0.91 and 0.83, respectively. Conclusion: Passion quotient test with four factors of interest, sensation seeking, focus and intimacy in relationships had good validity and reliability. Therefore, it can be used to investigate and measure the passion quotient of elementary students to plan to improve their passion and motivation.
Modeling the Structural Equations of Mode Metacognition with a Tendency to Cyberspace Mediated by Self-efficacy in Gifted Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of the present study was to determine the structural relationships between mode metacognition and cyberspace with self-efficacy mediation in gifted students in Ghaemshahr, Babol, and Sari. There is a structure. Methodology: The method was correlation using structural equation modeling. The statistical population of the study consisted of all 1000 gifted female high school students in three grades (first, second and third) of Ghaemshahr, Babol and Sari cities. For each observed variable (18 variables observed in the model), and considering the possibility of incomplete questionnaires, 350 people were selected as the sample size by census method. جعفری & Kalantari (2016) cyberspace questionnaire, Morris (2001) self-efficacy questionnaire and Onil & Abedi (1996) mode metacognition questionnaire were used to collect data. Data were analyzed using SPSS 18 and AMOS 23 software. Findings: The results show that mode metacognition has a direct effect on the tendency of cyberspace in gifted students of Ghaemshahr, Babol and Sari. Conclusions: Therefore, those who have learned poor cognitive adjustment strategies may be more susceptible to using high-risk behaviors as a means of alleviating negative cognition than others.
مقایسه اثربخشی فیلیال تراپی و تراپلی بر اضطراب کودکان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۵
117 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی فیلیال تراپی و تراپلی بر اضطراب کودکان با آسیب شنوایی انجام شد. این مطالعه یک پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. 39 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور مساوی و تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 13 نفر) جایگزین شدند. یکی از گروه های آزمایش در برنامه فیلیال تراپی در 10 جلسه 90 دقیقه ای و دیگری در برنامه تراپلی، در 10 جلسه 40 دقیقه ای شرکت کردند، درحالی که گروه گواه در این برنامه ها شرکت نکرد. آزمودنی ها با استفاده از پرسش نامه اضطراب کودکان پیش دبستانی اسپنس (2001) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری تحلیل شدند. یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که فیلیال تراپی و تراپلی بر اضطراب کودکان با آسیب شنوایی اثر مثبت و معناداری داشت (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد که بین میزان اثربخشی فیلیال تراپی و تراپلی در خصوص اضطراب و خرده مقیاس های آن، تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0P>). لذا از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برنامه های فیلیال تراپی و تراپلی می توانند نقش مهمی در کاهش اضطراب در کودکان با آسیب شنوایی ایفا کنند.
هنر درباری و خشونت نمادین (مورد مطالعه: طراحی قالی عصر صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
101 - 78
حوزههای تخصصی:
هنر در عصر صفوی در همراهی با گفتمان(های) مسلط جامعه به یک ابزار قدرت و در سطحی دیگر به خشونت نمادین بدل میشود، این مسئله از آنجا که بسیاری از هنرهای صفوی از جمله قالیبافی در کارگاههای درباری تولید می شده اندو تحت حمایت و نظارت مستقیم دربار بوده قابل تامل است و این ذهنیت را تشدید می نماید که دربار به نوعی تلاش داشته علایق و جهانبینی خود را تا بر روی این تولیدات هنری فرهنگی و اجتماعی انعکاس دهد. نقشمایه ها، نمادهاو نشانه ها در قالی سبک شهری، بازتاب دهنده ی گفتمانهای غالب و نشاندهنده مناسبات و روابط موجود در جامعه و ارزشها و هنجارهای آن می باشد، این میدان جدید یکی از قویترین میدانهای هنری عصر صفوی بوده که اشکال بالقوه ایجاد نمود که در شرایط خاص فعال و کاربردی شدند.هدف اصلی پژوهش شناسایی رابطه گفتمانی بر میدان قالی صفوی و تجلیات خشونت نمادین بر طرح و نقش قالی این دوره است. ماهیت پژوهش کیفی و تاریخی است و با روش تحلیلی توصیفی به تبیین عملکرد گفتمانی و مظاهر خشونت نمادین در میدان قالی سبک شهری دوران پرداخته است. رویکرد مورد استفاده در تفسیر، نظریه قدرت نمادین پی یر بوردیو میباشد. این رویکرد سبب گردید تا دریابیم نظارت و توجه ویژه به کیفیت و تولید و استفاده دولت صفویه از فرهنگ و هنر برای توسعه و تعمیق گفتمان های خود موجب شکل گیری میدانهای تخصصی در حوزه های گوناگون و بلاخص میدان جدید قالی سبک شهری شده است.خشونت نمادین نیز حاصل شکل گیری همین میدان تخصصی است و به کنشگر این امکان را می دهد که هنر را آنگونه خلق کند که شرایط میدان قدرت اقتضا می کند.
سرمایه اجتماعی زمینه ساز توسعه اقتصادی(موردمطالعه: منطقه آزاد ارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
245 - 270
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل اصلی رشد و توسعه اقتصادی، سرمایه اجتماعی است. سرمایه ای که زیربنای توسعه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی یک شهر و حتی یک کشور است. این پژوهش با هدف ترسیم مدل سرمایه اجتماعی برای تحقق اهداف توسعه اقتصادی مناطق آزاد به انجام رسیده است؛ روش پژوهش کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد می باشد؛ تکنیک جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و روش نمونه گیری، نمونه گیری هدفمند می باشد که تا مرحله اشباع نظری جمع-آوری داده ها ادامه یافته است. جامعه آماری پژوهش کارشناسان فعلی وسابق منطقه آزادارس می باشند که از بین آنان، 15 نفر به عنوان مطلع کلیدی انتخاب و با آنان مصاحبه شد. نتایج پژوهش حاکی از این است که از جمله شرایط مداخله گر موثر در توسعه اقتصادی منطقه آزاد ارس بر پایه سرمایه اجتماعی می توان به مواردی مانند عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل سیاسی و دولتی و برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی اشاره کرد؛ استراتژی های مربوط به سرمایه اجتماعی که در توسعه اقتصادی منطقه آزاد ارس از دید پاسخگویان حائز اهمیت می باشند عبارتند از: اعتمادسازی، آموزش و آگاهی، شبکه سازی و گسترش روابط اجتماعی و مشارکت مدنی که نظارت راهبردی به عنوان مقوله مهم و موثر در این زمینه مطرح می باشد؛ در بررسی پیامدهای توسعه اقتصادی منطقه آزاد با در نظر گرفتن نقش سرمایه اجتماعی پاسخگویان به مواردی مانند افزایش تولید داخلی، افزایش میزان اشتغال و افزایش ظرفیت داخلی با تاکید بر منابع انسانی اشاره داشته اند. در نهایت در بررسی راهبردهای موثر نیز، توجه به مقوله عوامل سیاسی و دولتی به عنوان راهبرد موثر در توسعه اقتصادی منطقه آزاد ارس مطرح شده است.
ارزیابی سیر تحول ادراک زیبایی شناختی محیطی در گذار از جامعه سنتی به مدرن با تاکید بر مساله بحران هویت در سیمای شهر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
167 - 195
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحولات ایجاد شده در حوزه هنرها و جابجایی مرزهای تعریف هنر از قرن بیستم به بعد متاثر از تحولات جامعه شناختی این عصر، در نگاه زیبایی شناختی بشر مدرن به محیط نیز تاثیر قابل توجهی داشته است. اما براستی این تغییر معیارها و مولفه های زیبایی شناسی در معماری، ریشه در کدام تحولات بنیادین در نگرش زیبایی شناسانه به هنر، در گذار از جامعه سنتی دیروز به جامعه مدرن امروز دارد؟ در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا با روش تحلیلی-تطبیقی مبتنی بر اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای و با رویکردی جامعه شناسانه و با تحلیل فرآیند آفرینش و سیر هنر در گذار از جامعه سنتی پیشین به جامعه مدرن امروز، به شناسایی مهم ترین عوامل نزول ماهیت هنر و کاهش طول عمر تجربه زیبایی شناختی آثار هنری معاصر، به ویژه در عرصه معماری، دست یافت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که زیبایی شناسی در هنر از جمله هنر معماری ایرانی، در گذار از جامعه سنتی دیروز به جامعه مدرن امروز، بتدریج از آنچه واجد کیفیات زیبایی شناسی نمادین و مفهومی با عمر بلندتر که روح جمعی جامعه در آن جاری است، دور شده و به سمت زیبایی شناسی فرمی، فردگرا و فاقد مفاهیم ارجاعی، که دارای عمق ادراک سطحی تر و در نتیجه عمر کوتاه تری است، گرایش پیدا کرده است.
مسیرهای دین دار شدن و ارتباط آن با میزان دین داری شهروندان (مورد مطالعه: ساکنان شهر قائم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر مستخرج از پژوهشی تجربی درباره مسیرهای شکل گیری دین داری افراد و ارتباط آن با میزان دین داری آنها می باشد که بر روی نمونه ای 293 نفری از ساکنان قائم شهر در استان مازندران به انجام رسیده است. یافته ها نشان دادند که در جامعه مورد بررسی، مسیر "تقاضای منفعلانه" رایج ترین و مسیر "تقاضای فعالانه" نامتداول ترین طریق برای دین دارشدن می باشند. این در حالی است که تحلیل های رگرسیونی نشان داد از میان چهار مسیر اصلی برای دین داری، مسیر "تقاضای فعالانه" دارای قوی ترین و "تقاضای منفعلانه" واجد ضعیف ترین ضریب تأثیر بر میزان دین داری افراد هستند. در یک نگاه دقیق تر مشخص شد پنج مسیر از شش مسیر فرعی که دارای ضرایب رگرسیونی معنادار برای توضیح واریانس میزان دین داری هستند تقاضامحورند و تنها یک مسیر (جامعه پذیری دینی) عرضه محور است. از طرفی، شدت ضرایب تأثیر مسیرهای فعالانه به نحو مشهودی از ضرایب تأثیر مسیرهای منفعلانه بیشتر است. لذا مقایسه میان محورهای دین داری نشان می دهد مسیرهای متفرع از محورهای فعالانه بیش از منفعلانه و مسیرهای تقاضامحور بیش از عرضه محور بر میزان دین داری افراد، تأثیرگذارند. به عبارت دیگر، بهترین مسیرهای دین دار شدن، از تقاطع طلب (تقاضا) و اراده (فعال بودن) عبور می کنند (تقاضای فعالانه). در مجموع، حدود 62 درصد از تغییرات در میزان دین داری توسط نه متغیر (مسیرهای فرعی) مذکور تبیین شده است.
راهبردهای توسعه فرهنگی در ایران: مطالعه موردی دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه به عنوان یک ایده از دورانی به زبان فارسی راه یافت که فرهیختگان ایرانی به موضوع عقب ماندگی ایران پس از رابطه با جوامع اروپایی پی بردند و تعداد محدودی از نخبگان هیئت حاکمه، به فکر تغییر وضع موجود افتادند. هدف این افراد رسیدن به مرحله ای بود که دولت های پیشرفته غربی در آن قرار داشتند، بدین منظور در عصر قاجار با توجه به عقب ماندگی اقتصادی و عدم پیدایش گروه های نوساز نیرومند، نخبگان حاکم راه اصلاحات از بالا را در پیش گرفتند، موضوعی که بعدها در دوره پهلوی نیز ادامه یافت. مقاله حاضر پژوهشی است پیرامون راهبردهایی که درزمینه توسعه فرهنگی در دوره پهلوی اول از سوی هیئت حاکمه و نخبگان حاکم برای رسیدن به توسعه فرهنگی در پیش گرفته شد. رویﮑ ﺮد ﭘ ﮋوﻫشی کار، عبارت از توصیف نظری و روش تحقیق انتخاب شده، ناظر بر روش ﺑﺮرﺳﯽ تاریخی و شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است. در این پژوهش از نظریه عقلانیت وبر به عنوان چارچوب نظری بهره برده ایم و حاصل بررسی، حکایت از این نکته دارد که راهبردهای توسعه فرهنگی در دوره رضاشاه ناظر بر توسعه عقلانیت ابزاری بوده و پیامدهای آن را در سه مورد می توان خلاصه کرد: 1) استبداد و اقتدارگرایی (2) ناسیونالیسم سرکوبگرا و 3) سکولاریسم ستیزه گر.
سنخ شناسی دین داری در میان جوانان شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به سنخ شناسی دین داری در میان گروهی از جوانان 21 تا 36 ساله ی شهر رشت می پردازد. رویکرد پژوهش ،کیفی و با روشِ تحلیلِ روایت و با ابزار مصاحبه نامه از نوع روایی انجام شده است. چارچوب نظری پژوهش، تلفیقی از آرای جامعه شناسان دین در خصوص وضعیت دین داری در جهان مدرن و حجم به دست آمده از نمونه های پژوهش، 16 تن بوده است. مهم ترین نتایج پژوهش عبارتند از: 1) تمام مصاحبه شونده ها از فرهنگ دینی خانوادگی فاصله گرفته بودند و از دین داری خانواده ی خاستگاهی به نحو قابل توجهی دور شده اند؛ 2) آنان از الگوی دین داری رسمی که شریعت مدارانه و همچنین الگوی دین داری حوزوی که فقه مدارانه است، نه تنها به نحو اساسی فاصله دارند؛ بلکه منتقد آن نیز هستند؛ 3) الگوی مسلط دین داری، دین داری عاطفی است؛ 4) تأثیرگذاری تجربه هایِ زیسته و نظام های شناختیِ در دسترس آنان، در شکل گیری مسیر حرکت دین داری شان مشهود و مشخص است، که با دیدگاه نظریه پردازان در چارچوب نظری نیز سازگار است.
دلالت های فرهنگی زندگی مرزنشینی: مطالعه موردی شهر نوسود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
41 - 64
حوزههای تخصصی:
همواره اندیشه های ناسیونالیستی و نابرابری های اقتصادی-فضایی سعی کردند سویه هایی از جهان مرزنشینی را آشکار کنند؛ اما این نوع «آشکارگی» برای جهان مرزنشینی هستی مستقلی قائل نیستند و آن را در تقابل با جهان مرکزنشینان بیان می نمایند، درنتیجه این نظریات، آن گونه که باید به ذات و معنای در جهان مرز بودن دست نیافته اند. ضمن اهمیتی که این نظریات در آشکار نمودن سویه هایی از در جهان مرز بودن دارند، این پژوهش درصدد است تا با در نظر گرفتن هستی مستقل برای مرز، چیستی این جهان را از جنبه ای دیگر آشکار نماید در نظر گرفتن هستی مستقل برای مرز بدین معناست که یک پیش زمینه تاریخی آشکارگی مرز را برایمان فهم پذیر می سازد و به نوبه خود نیز مرز مسبب آشگارگی هستنده ها و جهان پیرامون خودش، در معنای انتیک و انتولوژیک به گونه ای خاص می-شود. روش این تحقیق تلفیقی از روش اسنادی- تحلیلی و پدیدارشناسی هرمنوتیکی ون مانن است. یافته های این پژوهش بیانگر این است که اندیشه «برساخت» ملت شرایط آشکارگی مرزها را فراهم ساخت اما مرزها بعد از شکل گیری، به نوبه خود بر نحوه ی آشکارگی هستنده های جهان پیرامونشان اثر گذاشتند. مرزها مسبب آشکارگی جهان پیرامونشان نه در ذات و چیستی خویش بلکه به صورتی دیگر می شوند. «ناپایداری»، «ناامنی»، «دلهره آور بودن» ساختارهای وجودی هستنده های جهان مرز هستند. هم چنانکه مرزها جهان پیرامونشان را به شیوه ای خاص آشکار می کنند، بر «دازاین» مرزنشینان نیز اثر گذاشته و مرزنشینان را به عنوان مردمانی «نگران و اقامت نا گزین» آشکار می کنند.