فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۰۹۷ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
37-50
حوزههای تخصصی:
با ظهور مدرنیته و در شرایطی که شهر به عنوان برترین شکل سکونت انسانی در حال گسترش است. هر روز گسست های شهری بیشتری در جوامع بروز می نماید ارتقای تاب آوری دغدغه مهمی برای شهرها محسوب می شود. لذا تاب آوری در مبحث مدیریت بحران می تواند به عنوان تولد فرهنگ جدیدی برای واکنش به بلایا دیده شود. شهر ایلام نیز به عنوان شهری با خطرپذیری با درجه زیاد و قرارگیری آن در منطقه زاگرس سبب اهمیت و ضرورت بررسی تاب آوری گردیده است. لذا روش تحقیق حاضر ترکیبی از روش های تحقیق (توصیفی، تحلیلی، کتابخانه ای و میدانی) از دیدگاه تاب آوری و مدیریت بحران اقدام به بررسی موضوع نموده است. نتایج تحقیق نشان داده است ضرایب همبستگیِ روایی هم زمان حاکی از بیشترین همبستگی مثبت در مجموع متغیرهای تاب آوری شهری ایلام عامل تأسیسات و زیرساخت شهری با میزان (800/0) درصد دارا بوده است. همچنین مقدار آزمون Bartlett's برابر (000/0) بوده و مقدار آزمون KMO برابر (203/0) بوده است که نشان از مناسب بوده داده های مورد نظر جهت تحلیل عاملی در نواحی و موضوع تاب آوری شهری بوده است و تنها 4 عامل توانسته است نقش اساسی در تاب آوری شهر ایلام را ایفا نماید که از این عوامل متغیر جمعیت نواحی شهر ایلام به تنهایی 5/51 درصد نقش را دارا بوده است.
تحلیل ارتباط بین سنجه های سیمای سرزمین و فرسایش خاک حوزه آبخیز کوزه تپراقی، استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
65 - 91
حوزههای تخصصی:
فرآیند فرسایش خاک به عنوان متغیر اصلی موردبررسی در مطالعات حفاظت آب وخاک در اکوسیستم های پایدار تحت تأثیر عوامل طبیعی و انسانی است. هم چنین، ساختار و ترکیب کاربری اراضی در یک اکوسیستم از تغییرات صورت گرفته در سیمای سرزمین تأثیر می پذیرد. به همین منظور، پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سنجه های سیمای سرزمین و الگوی فرسایش خاک در حوزه آبخیز کوزه تپراقی استان اردبیل برنامه ریزی شد. در این راستا، ابتدا با استفاده از نرم افزار Fragstats 4.2.1، 14 سنجه سیمای سرزمین شامل تراکم لکه (PD)، شاخص بزرگ ترین لکه (LPI)، حاشیه کل (TE)، تراکم حاشیه (ED)، شاخص شکل لکه (LSI)، میانگین اندازه لکه (AREA-MN)، میانگین فاصله نزدیک ترین همسایه اقلیدسی (ENN-MN)، شاخص گسستگی سیما (DIVISION)، میانگین شاخص شکل لکه (SHAPE-MN)، شاخص تکه شدگی (SPLIT)، شاخص پیوستگی سیما (COHESION)، اندازه شبکه تأثیرگذار (MESH)، شاخص تجمع (AI) و درصد پوشش سیمای سرزمین (PLAND) محاسبه شد. سپس شدت فرسایش خاک منطقه با استفاده از مدل پتانسیل فرسایش (EPM) با عملکرد قابل قبول بر اساس مطالعات پیشین برآورد شد. در ادامه، نتایج حاصل از محاسبه سنجه ها و شدت فرسایش خاک وارد نرم افزار SPSS شده و رابطه های رگرسیونی میان آن ها تعیین شد. نتایج بیانگر وجود یک رابطه عکس میان سنجه های DIVISION و ED و LPI با فرسایش ویژه خاک و حاکی از وجود یک رابطه مستقیم بین SHAPE-MN و AREA-MN با فرسایش ویژه خاک حوزه آبخیز کوزه تپراقی است. هم چنین، نتایج بیان کننده الگوی متفاوت ارتباط سنجه های سیمای سرزمین و فرسایش خاک است. این نتایج در برنامه ریزی مؤثر و هدفمند مدیریت کاربری اراضی در مقیاس آبخیز و سیمای سرزمین کاربرد دارند.
واکاوی فصلی رخداد روزهای همراه با بارش سنگین در حوضه تالش – تالاب انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
17-40
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع مخاطرات طبیعی، وقوع بارش های سنگین است. بارش های سنگین، بصورت مستقیم و غیرمستقیم بر روی زندگی انسان و فعالیت های آن تاثیرگذارند. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق دو حوضه تالاب انزلی و تالش در غرب گیلان است. جهت تعیین احتمال رخداد بارش های سنگین (فصلی) و وجود روند از آزمون غیرپارامتریک من–کندال و برای تعیین احتمال رخداد بارش 30 میلی متر از توزیع پواسون و جهت شناسایی الگوهای مکانی رخداد بارش از روش میانیابیIDW استفاده شده است. داده های مورد استفاده در تحقیق شامل، بارش روزانه 30 میلی متر، 20 ایستگاه باران سنجی و سینوپتیک در یک دوره 30 ساله (2016-1987) است. نتایج تحقیق نشان داد که عمدتاَ روند تغییرات افزایشی است. بطوریکه ایستگاه های واقع در مرکز به سمت نیمه شمالی محدوده تحقیق در هر ۴ فصل و ایستگاه انزلی در بهار و ماسوله در سه فصل تابستان، پاییز و زمستان، دارای روند افزایشی و بصورت موردی برخی ایستگاه ها عمدتاَ به سمت نیمه جنوبی حوضه، مانند کسما در تابستان، باش محله و رشت در زمستان و قلعه رودخان در دو فصل پاییز و زمستان دارای روند کاهشی شدید هستند. همچنین درتمام فصول سال تغییرات نامنظم و تصادفی در فراوانی رخداد بعضی از ایستگاه ها مشاهده می شود که این بی نظمی در اثر عدم تداوم افزایش یا کاهش فراوانی رخداد بارش یا عدم وقوع بارش 30 میلی متر در برخی از ایستگاه ها است. توزیع پواسون نشان داد که احتمال عدم رخداد در ایستگاه های دارای اقلیم غیرمرطوب بسیار بالا است و جمع عدم رخداد با یک رخداد، بیش از90٪ فراوانی رخداد بارش30 میلی متر است. همچنین حداکثر احتمال برای رخدادهای مختلف در همه فصول سال در ایستگاه های شمالی و مرکزی حوضه به ثبت رسیده است. در نهایت نتایج تحقیق نشان داد که، توزیع پواسون ارزیابی مناسبی از رخدادهای بارش در این ناحیه دارد.
Cold Season’s Air Temperature Geostatistical Modeling: Considering the Landsat Thermal Band and Snow Cover Area(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Providing climatic data like temperature in good spatial resolution is a key requirement for many geographical, ecological and bioclimatic research. With this in mind, various related studies use thermal remote sensing images as auxiliary data to enhance the air temperature interpolation outcomes. That’s while normally summer season images are used as auxiliary data and less attention has been paid to winter season acquired images which are often covered by snowy areas. With this in mind, the Snow Covered Area (SCA) extent impacts on air temperature interpolation were investigated. The data used were temperature data and four Landsat thermal images of December 1986 and 1999. To calculate the area of snow cover, band combination and NDSI index were used. Results show that Thermal Co-Kriging (TCK) of December 1986 provide better results with more snow affected thermal image. While in 1999 although different results were obtained but the best selected output did not show impacts of different snow cover area. These results revealed that probably the SCA extent threshold could be different and could be found with more research. Finally, we know that number of our observation stations are too low and considering the Kriging requirements like normal distribution and stationarity are toilsome but we should consider that this problem exists in the regions with low density of gauges and should find a way to enhance the air temperature interpolation in these cases. At the end, using high resolution, Landsat thermal bands improve our ability to explain and visualize local temperature variability into a variety of applications such as deriving temperature dependent climatic variables, species distribution modelling and assessments of fire risk.
آشکارسازی تطبیقی تغییرات اقلیمی در دو ناحیه اقلیمی خیلی مرطوب - معتدل و کوهستانی سرد مطالعه موردی: بندر انزلی و شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله چالش های مهم پیش روی منابع آب کشور، می توان به پدیده تغییر اقلیم و تأثیرات آن اشاره کرد. مدل های گردش عمومی ( GCM ) بهترین اطلاعات درباره پاسخ جو به افزایش تمرکز گازهای گلخانه ای را می تواند فراهم کنند. ازآنجاکه خروجی های این مدل دارای دقت زمانی و مکانی کافی برای مطالعات تأثیر تغییر اقلیم نیست، لازم است داده های خروجی مدل های گردش عمومی کوچک مقیاس گردند؛ که در این پژوهش از روش ریزمقیاس نمایی آماری SDSM و برای ارزیابی تغییرات اقلیمی از مدل CanEMS2 که در گزارش پنجم IPCC آمده تحت سه سناریوی RCP2 . 6 ، RCP4 . 5 و RCP8.5 استفاده شده است. از داده های روزانه دمای کمینه، بیشینه و بارش ایستگاه سینوپتیک شهرکرد (ناحیه اقلیمی کوهستانی سرد) و بندر انزلی (ناحیه اقلیمی خیلی مرطوب و معتدل) بهره گرفته و پارامترهای مذکور برای سه دوره زمانی 2040-2011، 2070-2041 و 2099-2071 پیش بینی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مدل SDSM دقت و کارایی بالایی در ناحیه اقلیمی خیلی مرطوب و معتدل (بندر انزلی) نسبت به ناحیه اقلیمی کوهستانی سرد (شهرکرد) دارد. بااین حال مدل توانایی قابل قبولی در شبیه سازی پارامترهای مذکور در هر دو ناحیه را دارد. طبق هر سه سناریو RCP دمای کمینه، بیشینه و بارش در هر دو ناحیه اقلیمی در هر سه دوره زمانی افزایش را تجربه خواهند کرد، ولی ناحیه اقلیمی کوهستانی سرد بیشتر تحت تأثیر پدیده تغییر اقلیم قرار خواهد گرفت.
بررسی اثر خصوصیات خاک شناسی بر پتانسیل بیابان زایی مخروط افکنه ها با کاربرد روش AHP-FUZZY SAW (مطالعه موردی: مخروط افکنه های مشرف به ارتفاعات حلقه دره و جارو، منطقه اشتهارد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
195 - 212
حوزههای تخصصی:
رخداد بیابان زایی با حذف پوشش گیاهی، منجر به ایجاد آثار نامطلوبی از قبیل فرسایش و تخریب اراضی و نیز تشدید سیلاب ها شده و پیامدهای زیست محیطی نامطلوبی را به دنبال دارد. به منظور بررسی اثر خصوصیات خاک شناسی بر پتانسیل بیابان زایی مخروط افکنه-های مشرف به ارتفاعات حلقه دره و جارو (منطقه اشتهارد، استان البرز)، نخست اقدام به تهیه ی نقشه ی طبقات شیب، کاربری اراضی و زمین شناسی کاربردی با هدف ایجاد واحدهای همگن و تعیین خصوصیات خاک شد، به طوری که از طریق روی هم قرار دادن و تقاطع این نقشه ها با لایه شبکه ای ایجاد شده به وسیله برنامه جانبی ET GeoWizards در نرم افزار ArcGIS 10.3، نقشه ی واحدهای کاری حاصل شد. در این تحقیق سه شاخص حساسیت پذیری نسبت به فرسایش، شوری و نفوذپذیری خاک در نظر گرفته شد که در نهایت هر یک به صورت نقشه ای طبقه بندی شده، ارایه گردیدند. در این تحقیق، نمونه برداری خاک با هدف ایجاد نقشه های شوری (159 نمونه) و نفوذپذیری (174 نمونه) در منطقه تحقیق به انجام رسید. سپس اقدام به محاسبه وزن معیارها و نیز نسبت سازگاری با کاربرد روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) شد. در این تحقیق از روش FUZZY SAW به منظور تعیین پتانسیل و اولویت بندی گزینه ها استفاده شد، به طوری که پس از تعریف اعداد فازی مثلثی مربوط به عبارات زبانی در دو طیف چهار و هفت گانه، اقدام به محاسبه شاخص ارجحیت گزینه ها گردید. بر اساس نتایج به دست آمده، دامنه تغییرات مقادیر ارجحیت گزینه ها مبتنی بر روش AHP-FUZZY SAW برای عبارت های زبانی چهار و هفت گانه به ترتیب از 254/0 تا 889/0 و 236/0 تا 903/0 متغیر است. نتایج تحقیق مبتنی بر طیف چهارگانه نشان داد که 18/74 درصد (77/4245 هکتار) از منطقه دارای پتانسیل بیابان زایی کم و 82/25 درصد (67/1477 هکتار) دارای پتانسیل بیابان زایی خیلی زیاد است. نتایج تحقیق مبتنی بر طیف هفت گانه نیز نشان داد که 18/74 درصد (77/4245 هکتار) از منطقه دارای پتانسیل بیابان زایی کم، 78/9 درصد (53/559 هکتار) دارای پتانسیل بیابان زایی زیاد و 04/16 درصد (14/918 هکتار) دارای پتانسیل بیابان زایی خیلی زیاد است.
ارزیابی و مقایسه مدل های ضریب نسبت فراوانی و تحلیل شبکه در پهنه بندی ریزش سنگ (مطالعه موردی جاده زنجان- تهم- طارم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع مخاطرات طبیعی ریزش سنگ از دامنه کوه ها است که خسارت های فراوان مالی و جانی به بار می آورد. بخصوص اگر در مسیر راه های ارتباطی روی دهد. راه ارتباطی زنجان به تهم و طارم یکی از خطرناکترین جاده ها از نظر ریزش سنگ محسوب می شود. بنابراین هدف از انجام این تحقیق شناسایی پهنه های خطر در مسیر این جاده می باشد. برای انجام این تحقیق ضمن بازدید میدانی از محدوده مورد نظر و استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست سنجنده oli سال 2017، لایه ها و نقشه های مؤثر در ریزش سنگ، مانند لیتولوژی، شیب، سطوح ارتفاعی، جهات شیب، کاربری اراضی و پوشش گیاهی، گسل، فاصله از جاده، فاصله از آبراهه، سطوح همبارش، همدما، هم یخبندان استفاده گردید. نقاط ریزشی برداشت شده با GPS در محیط نرم افزار ARCGIS با نقشه و لایه های مؤثر قطع داده شد. سپس با استفاده از روش آماری ضریب نسبت فراوانی و روش تحلیل شبکه که از نظر خبرگان و داده های محیطی استفاده می کند، اقدام به پهنه بندی خطر ریزش از طریق تلفیق و جمع جبری نقشه ها در پنج طبقه خطرخیلی کم تا خیلی زیاد گردید. طبق نتایج بدست آمده در روش تحلیل شبکه 69 درصد مساحت به پهنه های خطر متوسط تا خیلی زیاد تعلق گرفت. در صورتی که برای روش ضریب نسبت فراوانی این عدد 60/45 درصد حاصل شد. جهت ارزیابی و دقت پهنه بندی روش های مذکور از دو شاخص مجموع کیفیت و شاخص دقت (احتمال تجربی) استفاده گردید. ارزیابی مدل ها نشان داد، در مدل تحلیل شبکه شاخص های مذکور به ترتیب 76/0 و 88/0 بدست آمد که نسبت مدل ضریب نسبت فراوانی از کیفیت و دقت بالاتری برخودار است.
برآورد حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک و شاخص آنتروپ ی مطالعه موردی: ارتفاعات شهرستان دالاهو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
165-180
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها بخصوص در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم، یکی از شناخته شده ترین مخاطرات طبیعی در جهان هستند و نتایج آنها به ویژه در مناطق شهری می تواند تهدیدی مستقیم برای زندگی و اقتصاد مردم در معرض خطر باشد. در این مطالعه به تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش دامنه های شهرستان دالاهو با استفاده از مقایسه ی شاخص آنتروپی و رگرسیون لجستیک پرداخته شده است. پارامترهای مورد مطالعه در تهیه نقشه LSM شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رود، فاصله از جاده، فاصله از گسل، کاربری اراضی، لیتولوژی و بارش هستند. هر یک از پارامترها با توجه به تأثیر بر مخاطره لغزش، طبق نظرات کارشناسی امتیازدهی شده و به صورت رستری به عنوان لایه های اصلی در شاخص آنتروپی بکار گرفته شده اند. ماتریس آنتروپی برای هر یک از عوامل محاسبه شده، و در محیط GIS نقشه پهنه بندی زمین لغزش منطقه، تهیه شده است. در تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک با توجه به متغیرهای مستقل( پارامترهای مؤثر بر لغزش) و متغیر وابسته(داده های زمین لغزش) به تعیین بهترین معادله اقدام شده و با استفاده از ضرایب مربوط به هر یک از متغیرهای مستقل، نقشه LSM منطقه مورد مطالعه تهیه شده است. جهت اعتبار سنجی مدل ها، با استفاده از 30 درصد نقاط لغزشی، منحنی ROC ، ترسیم شده و مساحت زیر منحنی( AUC ) محاسبه شده است. نتایج اعتبار سنجی نشان داده که شاخص مدل آنتروپی( AUC = .86 .) نسبت به مدل رگرسیون لجستیک ( AUC= .80 ) در تولید نقشه های حساسیت زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه از صحت بیشتری برخوردار است.
آشکارسازی کانون های بالقوه مولد گرد و غبارهای داخلی در استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی مناطق مستعد تبدیل شدن به کانون های گرد و غبار در استان لرستان می باشد در این راستا روش انجام کار مبتنی بر طبقه بندی، هر کدام از لایه های مربوطه، تعیین یا استخراج معیارهای کانون گردوغبار، وزن دهی به هرکدام از لایه های مربوطه با استفاده از ماتریس وزن دهی زوجی AHP ، و در نهایت برهم نهی نهایی لایه های مربوطه برای تعیین نواحی مساعد کانون های گردوغبار با استفاده از نرم افزارهای GIS ، Spss ، Expert Choice می باشد. نتایج نشان داد که حدود 9 درصد از مساحت استان لرستان پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به کانون های محلی گردوغبار داشته اند. توزیع فضایی این طبقه در استان در نقشه نهایی تولید شده بیانگر آن بود بیشترین مساحت این طبقه در نواحی شرقی و به ویژه شمال شرق استان که شامل شهرستان های ازنا و الیگودرز متمرکز شده است. در نواحی جنوبی منطقه مورد بررسی نیز از جمله شهرستان های پلدختر و رومشگان نیز بخش هایی دیده میشود. در نواحی مرکزی استان و همینطور بخش های شمال غرب استان شامل شهرستان های خرم آباد، دلفان، سلسله و دورود این طبقه مشاهده نمیگردد. در بخش های جنوبی شهرستان کوهدشت نیز بخش های کوچکی از طبقه کانون های بالقوه گردوغبار مشاهده میگردد. این طبقه بیشترین ریسک را برای تبدیل شدن به یک کانون فعال گردوغبار وجود دارد. منبع تغذیه بسیاری از رخدادهای گردوغبار استان نیز میتوان گفت همین نواحی هستند که برخی از آن ها در حال حاضر کانون های بالقوه گردوغبار هستند.
بررسی مخاطرات محیطی گذشته با استناد به ویژگی های پالئوپدولوژیکی نهشته ها در دشت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرگونه تغییر در شرایط طبیعی موجب تغییر در فرایندهای فرسایشی و همچنین تغییر در نوع مخاطرات محیطی می شود و این تغییرات درنهایت موجب تغییر در ویژگی های شیمیایی و فیزیکی آبرفت ها و در دانه بندی، رنگ و شکل بندی لایه ها می گردد. یکی از شاخصه های تغییرات محیطی، تغییر در میزان سولفات در سازندها است. تغییرات میزان سولفات و کلرید در سازندها نشانه مخاطرات محیطی در محدوده مورد مطالعه است زمانی که میزان آن از آستانه های مشخص فراتر می رود، به معنی آن است که شرایط سخت محیطی و یا خشکی بر محیط حاکمیت یافته است. در این مقاله به منظور بررسی تغییرات محیطی در گذشته، سعی شد در محدوده های مشخص که داده ها مورد دسترس و لایه ها قابل تفسیر و از نظر باستان شناسی نیز از اهمیت زیادی برخوردار بودند، چینه ها، لایه و همچنین ویژگی های شیمیایی نمونه های برداشت شده، مورد بررسی قرار گیرد و برای پیگیری تغییرات از داده های مربوط به حفاری در محدوده شهر تبریز بهره گیری گردید و با استفاده از داده های پالئوپدولوژیک و روش هایsd اطلاعات لازم کسب شد. نتایج حاصل از بررسی مقدار کلرید در بخش های مختلف محدوده مورد مطالعه نشان می دهد که مقدار کلرید در بخش هایی از محدوده از 8000 ppm بیشتر شده است، نوسان در میزان کلرید بخصوص وقوع تغییرات محسوس در آن به معنی وقوع تغییرات شدید در شرایط محیطی به ویژه تشدید خشکی محیط است. نتایج حاصل از استناد به افزایش میزان کلرید در نمونه های برداشت شده از بخش های مختلف دشت تبریز نشان می دهد که این محدوده در دوره پلیستوسن با سرمایش محیط مواجه شده است. بررسی ترکیب دانه بندی در نمونه های تهیه شده در محدوده میدان ساعت نشان می دهد که، تجمع دانه بندی ریز در عمق های پایین تر به 100 درصد می رسد. دوباره در لایه های تقریباً نزدیک به سطح، به درصد ریزدانه ها افزوده می شود. البته حضور ماسه های بادی در اعماق 15 متری تا 35 متری قابل ملاحظه است که حضور ماسه های بادی و ترکیب ریزدانه ای سازندها از حاکمیت شرایط خشک در محیط حکایت می کند.
ارزیابی میزان تاب آوری اجتماعی نواحی روستایی در برابر سیلاب با استفاده از مدل FANP و WASPAS(مطالعه موردی: بخش چهاردانگه شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیلاب از جمله مخاطرات طبیعی محسوب می شود که علاوه بر عوامل طبیعی تا حدودی تحت تأثیر عوامل انسانی نیز می باشد و اجتماعات روستایی به دلیل ارتباط عمیقی که با محیط و فعالیت های کشاورزی دارند بیش تر از سایر گروه های انسانی تحت تأثیر آسیب های ناشی از مخاطره سیلاب می باشند. بر این اساس در سطوح مختلف مدیریت سوانح شرایط مطلوبی برای کاهش کارآمد و موثرتر خطرها ایجاد شده است. در این میان تاب آوری و افزایش آن در ابعاد مختلف به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تحقق پایداری و عامل مکمل در فرایند مدیریت بحران در نظر گرفته شده است. هدف تحقیق حاضر آن است تا میزان تاب آوری اجتماعی روستاهای بخش چهاردانگه شهرستان ساری را در برابر سیلاب ارزیابی کند. پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش و ماهیت توصیفی-زمینه یابی است. جامعه آماری تحقیق را تعداد 10 روستا از روستاهای بخش چهاردانگه تشکیل می دهد که بیش از سایر روستاهای این بخش در معرض سیلابند (حدود 1435 نفر) که 303 نفر به عنوان حجم نمونه و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های FANP و WASPAS استفاده شده است. نتایج تحقیق بر اساس مدل FANP نشان داد که در بین شاخص های 24 گانه تاب آوری اجتماعی شاخص های پیوند همسایگی و حس تعلق به مکان به ترتیب با ضریب 0935/0 و 0902/0 بیش ترین تأثیر را در تاب آوری اجتماعی روستاهای بخش چهاردانگه شهرستان ساری داشتند. در نهایت نتایج حاصل از مدل WASPAS برای سنجش میزان تاب آوری اجتماعی نشان داد که روستاهای مورد مطالعه از لحاظ میزان تاب آوری اجتماعی در سطوح متفاوتی قرار دارند، به طوری که روستای اراء با ضریب اهمیت نسبی 9184/0 دارای بیش ترین و روستای ذکریاکلا با ضریب اهمیت نسبی 6597/0 دارای کم ترین میزان تاب آوری اجتماعی در برابر سیلاب بودند. لذا برقراری تعامل مستمر بین روستاهایی با ضریب تاب آوری بالا و روستاهایی با ضریب تاب آوری پایین به منظور بهره مندی از تجربیات یکدیگر و برگزاری کارگاه ها و دوره های آموزش آمادگی و نحوه مقابله با سیلاب احتمالی برای تشریح و عملیاتی کردن شاخص های تاب آوری اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه پیشنهاد می گردد.
بررسی شبیه سازی آتش با استفاده از مدل فارسایت (مطالعه موردی: ییلاق قصرداغ، شهرستان مشگین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
169-188
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی، مشکلی جدی در بسیاری از اکوسیستم های جنگلی و مرتعی جهان است. در مراتع نیمه استپی استان اردبیل نیز آتش سوزی ها با شدت زیاد منجر به آثار گسترده بر این اکوسیستم ها می شود. این آتش سوزی ها نتیجه ترکیب شرایط آب و هوایی، مواد سوختنی خشک و توپوگرافی است. آتش سوزی ییلاق قصرداغ شهرستان مشگین شهر در مرداد 1394 نمونه ای از آتش سوزی رخ داده است. در این مطالعه شرایط آب و هوایی، مواد سوختنی و توپوگرافی که اثر زیادی بر آتش دارد، به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده رفتار و گسترش آتش شامل محیط نهایی آتش مشاهده شده و زمان رسیدن جبهه آتش به مرز شمالی محیط آتش (نقطه اطفای حریق) جمع آوری شده در طول این حادثه با نتایج شبیه سازی آتش با مدل فارسایت مقایسه شد. میانگین مقادیر صحت شبیه سازی برای منطقه سوخته شده، با استفاده از ضریب سورنسون و نیز کاپا 0.84 می باشد. بیش برآورد شبیه سازی به ویژه در مناطق جناحی گسترش آتش مورد انتظار و مشاهد شد، زیرا فعالیت های اطفای حریق که از گسترش آتش در این مناطق جلوگیری کرده، به دلیل نبود اطلاعات دقیق در این زمینه، در این مدل بررسی نشده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی دقیق رفتار آتش سوزی اخیر به منظور یادگیری از آن و کاستن امکان بروز اشتباهات احتمالی یا جلوگیری از عملیات خطرناک اطفای حریق در شرایط مشابه است. علاوه بر این، نکته مهم آموختن و آمادگی تیم های اطفای حریق است که با رفتار ناگهانی و شدت زیاد آتش تحت شرایط سخت آتش تهدید نشوند.
پهنه بندی آسیب پذیری لرزه ای با استفاده از مدل WASPAS و سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
79 - 97
حوزههای تخصصی:
زلزله از جمله مخاطراتی است که به دلیل ماهیت غیرمنتظره اش، خسارت های جانی و مالی فراوانی بر جای می گذارد. هر چند برای پیشگیری از وقوع زلزله راهی وجود ندارد ولی می توان با راهکارهایی همچون پهنه بندی و شناسایی مناطق آسیب پذیر، خسارت های ناشی از آن را تا حدّی کاهش داد. هدف این پژوهش تهیه نقشه پهنه بندی آسیب پذیری شهر ارومیه در برابر زلزله می باشد. برای این منظور، معیارهای مؤثر شناسایی و اهمیت نسبی آنها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی، مشخص شدند. پهنه بندی با استفاده از روش تلفیقی جمع و ضرب وزنی (WASPAS)، به عنوان یکی از روش های جدید تصمیم گیری چند معیاره، در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام گردید. کل شهر ارومیه از نظر آسیب پذیری در برابر زلزله به پنج کلاس کلی آسیب پذیری بسیار بالا، آسیب پذیری بالا، آسیب پذیری متوسط، آسیب پذیری پایین و آسیب پذیری بسیار پایین تقسیم گردید. مناطق با آسیب پذیری بسیار بالا، حدود 21 درصد از کل منطقه را پوشش می دهند. مقایسه نتایج به دست آمده از روش WASPAS با روش متداول جمع وزنی(WS) نشان می دهد که در روشWASPAS، مناطق بیشتری به عنوان مناطق با آسیب پذیری بسیار بالا شناسایی شده اند.
مدل سازی گردش منطقه ای جو در رخداد شدیدترین توفان ریزگرد بهاره غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توفان گرد و غبار جزو آن دسته مخاطرات طبیعی است که بطورجدی شرایط جوی، اکوسیستم ها و سلامت انسان را تحت تأثیر خود قرار داده است. لذا بررسی چرخه های توفان های گرد و غبار و واکاویی شرایط هواشناسی (همدیدی و دینامیکی) و فرآیندهای آن می تواند منجر به پیش آگاهی و در فازهای بعدی کنترل این پدیده مخرب جوی منتهی گردد. به منظور دست یابی به هدف حاضر، توفان ریزگرد 25 اردیبهشت 1394 هجری خورشیدی به عنوان توفان شاخص بهاره غرب ایران انتخاب شد. جهت واکاویی ساختار توفان، یک مطالعه ترکیبی با بهره گیری از داده های رقومی باز تحلیل شده و خروجی مدل های منطقه ای و دینامیکی انجام شد. همچنین به منظور ساختار گردش منطقه ای جو در زمان رخداد توفان از داده های مؤلفه مداری و نصف النهاری باد، به همراه متغیرهای سمت و سرعت، فشار سطح دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، تاوایی نسبی و فرا رفت عمودی هوا استفاده شده است. نتایج بیانگر آن بوده است که در روز وقوع توفان، شیب فشار در محدوده غرب ایران افزایش یافته و از سوی دیگر همزمانی تسلط تاوایی های مثبت و منفی در یک فاصله نزدیک و فعال شدن جت تراز زیرین جو باعث شکل گیری توفان های گردوغبار شده است. نتایج عمق نوری و غلظت گرد و غبار سطحی با مدل NAAPS نشان داده است که غلظت ذرات غبار بین 640 تا 1260 میکروگرم بر مترمکعب در غرب کشور متغیر بوده است. خروجی دو مدل NMMB/BSC و DREAM Bb ضمن تأیید عمق نوری بالای ذرات نشان دادند که عوامل محلی و فاصله نزدیک تا مراکز چشمه غبار نقش بسزایی در رخداد پدیده حاضر برای غرب ایران دارند. شبیه سازی مسیر حرکت توفان نیز نشان از دو مسیر اصلی انتقال ذرات ریزگرد بهاره به غرب کشور؛ یعنی مسیر شمال غرب- جنوب شرق و مسیر غرب - شرق بوده است.
پیش بینی تعداد روزهای گرد و غباری سالیانه در استان خراسان رضوی با تحلیل های فضایی- زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
103-117
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های محیطی در سالیان اخیر در استان خراسان رضوی پدیده گرد و غبار است. بر این اساس پیش بینی فضایی- زمانی تعداد روزهای گرد و غباری سالیانه با استفاده از روش کریجینگ و با کمک نرم افزار R مورد بررسی قرار گرفت که در آن سرعت باد 15 متر در ثانیه و بیشتر و دید افقی زیر 1000 متر از نظر سازمان هواشناسی جهانی به عنوان روز گرد و غباری در نظر گرفته شد. پس از حذف همپوشانی داده ها از دو ماتریس فضایی- زمانی دید افقی و سرعت باد، آرایه SP Data به صورت ترکیبی از ماتریس و بردار در کلاس STFDF و STF ساخته شد. سپس تمامی مدل های تفکیک پذیر و غیر تفکیک پذیر، به مدل تجربی داده ها برازش داده شدند که تغییرنگار متریک با کمترین میانگین مربعات خطا به عنوان بهترین مدل برای پیش بینی تعداد روزهای گرد و غباری سالیانه انتخاب شد. خروجی مدل نشان داد که داده ها تا 5 سال دارای وابستگی فضایی- زمانی هستند، لذا می توان تا سال 2022 تعداد روزهای گرد و غباری را برآورد نمود. حدود اطمینان تعداد روزهای گرد و غباری در سطح 95% نشان داد در سال 2019 ایستگاه سبزوار با 56 روز بیشترین و ایستگاه گناباد با 26 روز کمترین تعداد روز گرد و غباری را خواهند داشت. همچنین پیش بینی ها نشان می دهد تعداد روزهای گرد و غباری در استان خراسان رضوی از 39 روز تا 42 روز در سال 2022 می رسد که روندی افزایشی دارد.
تحلیل فضایی آسیب پذیری شبکه معابر شهری در برابر زلزله با رویکرد مدیریت بحران (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
77 - 90
حوزههای تخصصی:
معابر شهری به عنوان یکی از عناصر مهم کالبدی شهر، نقشی چشم گیر در میزان آسیب پذیری دارند به طوری که در صورت مسدود شدن ممکن است خسارات و صدمات را به هنگام و بعد از وقوع زلزله به چندین برابر برسانند؛ مسائل و آسیب هایی سبب روی آوردن به مدیریت بحران به عنوان رویکردی جهت کاهش آسیب پذیری در برابر مخاطرات طبیعی خصوصاً زلزله در شهرها شده است بنابراین بررسی شبکه معابر با توجه به ارتباط تنگاتنگ آن با سایر کاربری ها دارای اهمیت هست. هدف از این تحقیق تحلیل فضایی آسیب-پذیری شبکه معابر به منظور کاهش میزان آسیب پذیری آن در برابر زلزله بخش مرکزی شهر زنجان می باشد. در این راستا پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از مجموعه داده های بلوک های آماری سال 1395، طرح تفصیلی 1394 و نظرات ۱۴ داور به تدوین شاخص های جامع پرداخته و برای تجزیه وتحلیل از مدل AHP در محیط ArcGIS و درنهایت با تلفیق معیارها و تولید لایه ها از منطق فازی به تحلیل آسیب پذیری شبکه معابر شهری در برابر زلزله پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که بخش مرکزی شهر زنجان آسیب پذیری بالایی در برابر زلزله های احتمالی داشته باشد. به طوری که از کل معابر منطقه موردمطالعه با مساحت 82 هکتار، 9.2 هکتار آسیب پذیری خیلی زیاد، 20.4هکتار آسیب پذیری زیاد، 25.4 هکتار آسیب پذیری متوسط، 11.5هکتار آسیب پذیری کم و 15.5 هکتار از آسیب پذیری خیلی کم برخوردار بوده است. که درمجموع 29.6 هکتار از سطح معابر از آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد برخوردار هستند. درنهایت می توان بیان داشت که مهم ترین عوامل آسیب پذیر شبکه معابر در بخش مرکزی زنجان شامل فرسودگی بافت جداره معبر، تراکم بالای جمعیت مرتبط با معبر و درجه محصوریت بالای معابر می باشد.
پهنه بندی و تحلیل ژئومورفولوژیکی سیلاب رودخانه دینور (استان کرمانشاه) با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
45 - 64
حوزههای تخصصی:
سیل متداول ترین مخاطره طبیعی است که تکرار وقوع آن در حال افزایش و خطرات مرتبط با آن در حوضه های شهری و روستایی از اهمیت جهانی برخوردار است. هدف این پژوهش پهنه بندی مخاطره سیلاب رودخانه دینور در استان کرمانشاه است؛ بنابراین جهت شبیه سازی سیلاب از مدل عددی HEC_RAS استفاده شد و از طریق الحاقی HEC–GEORAS در محیط GIS و پردازش داده های ژئومتری به کار گرفته شد. با استفاده از نرم افزار SMADA، دوره بازگشت دبی پیک لحظه ای محاسبه شد و پهنه سیلاب با دوره بازگشت های مختلف 2 و 3، 5،10، 25،50، 100 و 200 سال منطقه شبیه سازی شده است و با کمک مدل رقومی عمق آب و لایه کاربری اراضی، میزان خسارت با استفاده از معادله تابع عمق و خسارت در دوره بازگشت های 25 سال، 50 و 100 سال محاسبه شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که پهنه گسترش سیلاب در دوره بازگشت 25 سال 34/40 کیلومترمربع و در دوره بازگشت 50 سال 51/43 و در دوره بازگشت 100 سال، 28/44 کیلومترمربع را تحت مخاطره قرار داده است. از نظر خسارت، سیل با دوره بازگشت 25 سال یک سیل مبنا در نظر گرفته شده است که خسارت قابل توجهی را نشان می دهد که تمام مزارع زراعی را تحت پوشش قرار می دهد، ولی سیل در دوره بازگشت های کمتر قسمت هایی از مزارع را تحت تأثیر قرار می دهد اما قابل کنترل است؛ درحالی که سیل های 25 و 50 و 100 ساله بسیاری از مراکز روستایی و مزارع را کامل تحت مخاطره قرار داده است با توجه به نتایج میزان خسارت سیلاب 100 ساله نسبت به 25 ساله، در حدود 70 درصد و نسبت به 50 ساله به طور متوسط 85 درصد بیشتر بوده است که لزوم کنترل سیلاب جهت مدیریت پایدار ضرورت دارد.
بررسی پتانسیل نفوذ شورابه به منابع آب زیرزمینی با استفاده از مدل سازی عددی (مطالعه موردی: آبخوان ساحلی ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
161 - 184
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه سعی شده است برهمکنش منابع آب زیرزمینی محدوده ارومیه با دریاچه ارومیه از طریق مدل سازی عددی مورد بررسی قرار گیرد. مدل مفهومی آبخوان ارومیه با استفاده از اطلاعات موجود و نتایج حاصل از مطالعات ژئوفیزیکی تهیه شده است. مدل سازی جریان و انتقال مواد محلول در بخش ساحلی آبخوان ارومیه با استفاده از بسته نرم افزاری GMS انجام شده است. در این مورد، ابتدا جریان آب زیرزمینی با استفاده از ماژول MODFLOW مدل سازی شده است و پس از آن، انتقال مواد محلول (در این مطالعه، غلظت کلراید) با بهره گیری از کد MT3DMS به انجام رسیده است. پس از تهیه مدل جریان و انتقال مواد محلول، خروجی ها به عنوان داده ورودی در کد SEAWAT مورد استفاده قرار گرفته است. کالیبراسیون پارامترهای هیدرولیکی آبخوان با استفاده از کد PEST و روش دستی انجام شد. در مرحله ناپایدار و اجرای مدل با پارامترهای کالیبره شده، مقدار ME، MAE و RMSE مدل به ترتیب به 11/0، 14/1 و 41/1 رسیده است. بررسی نتایج مدل سازی جریان، انتقال مواد محلول و اختلاط آب شور و شیرین در آبخوان دشت ارومیه نشان می دهد که در وضعیت کنونی منطقه، ارتباط بین آبخوان ارومیه و دریاچه ارومیه در کم ترین مقدار ممکن وجود دارد و احتمال نفوذ آب شور به این آبخوان بسیار پایین است. علاوه بر این، تحلیل رفتار منابع آبی در بخش ساحلی این آبخوان در دو سناریو شامل کاهش ۵۰ درصدی آورد ۴ رودخانه اصلی و افزایش ۵۰ درصدی برداشت آب زیرزمینی نشان می دهد که تغییر قابل توجهی در نتایج این مدل ایجاد نشد.با توجه به اینکه انتقال مواد محلول تابعی از دینامیک جریان در منطقه است، جریان یک طرفه آب زیرزمینی به سمت دریاچه ارومیه، وجود رسوباتی با مقدار تراوایی پایین (به دلیل اندازه ریز ذرات و تشکیل لایه های نمکی) مانع ورود شورابه دریاچه ارومیه به محیط آبخوان می شود.
ارزیابی کمی شاخص تاب آوری لرزه ای شهری (مطالعه موردی: مناطق 1 و 3 شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
229 - 246
حوزههای تخصصی:
تاب آوری یک رویکرد جدید در جهت ایجاد جامعه ای انعطاف پذیر در برابر مخاطرات طبیعی به شمار می رود. تاب آور نمودن شهرها در برابر این مخاطرات، به منظور کاهش آسیب پذیری و مدیریت ریسک سوانح امری لازم و ضروری است. یکی از مهم ترین خطراتی که امروزه برای بسیاری از شهرها وجود دارد، احتمال رخداد زلزله می باشد. ازاین رو با به کار بردن مفهوم تاب آوری در شهرها می توان از اثرات زلزله های مخرب کاست و به بازگشت اوضاع به شرایط قبل از حادثه کمک نمود. در این مقاله به منظور آشنایی بیشتر با موضوع تاب آوری شهری و روش تجزیه وتحلیل آن، مناطق 1 و 3 شهر زنجان به عنوان نمونه موردمطالعه انتخاب و ازنظر تاب آوری در برابر زلزله، مقایسه شده اند. مدل استفاده شده در این مطالعه بر مبنای شاخص های تاب آوری می باشد که وزن این شاخص ها به وسیله روش تحلیل سلسله مراتبی و تقسیم پرسش نامه در میان صاحب نظران و بعدازآن انجام تحلیل های آماری بر داده های مستخرج از این پرسش نامه ها به دست آمده است. درنهایت میزان نهایی تاب آوری شهری در برابر زلزله در این مناطق با استفاده از روابط پیشنهاد شده محاسبه گردید. نتایج حاصله نشان می دهد که میزان نهایی تاب آوری در منطقه 1 برابر با 432/0 و در منطقه 3 برابر با 392/0 می باشد. بدین ترتیب با کمی سازی تاب آوری، این موضوع برای مسئولان و مهندسین فعال در این مناطق، قابل درک خواهد بود و آن ها را به سمت یافتن راهکارهایی به منظور ارتقا میزان تاب آوری شهری در برابر زلزله ترغیب می نماید.
تحلیل خصوصیات هیدروژئومورفیک حوضه آبریز الندچای به منظور اولویت بندی زیر حوضه ها از نظر حساسیت سیل خیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
61-83
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف اولویت بندی زیر حوضه های حوضه آبریز الند چای واقع در استان آذربایجان غربی از نظر حساسیت سیل خیزی انجام گرفته است. برای نیل به این هدف، ابتدا حوضه آبریز الندچای بر اساس خصوصیات شبکه زهکشی و توپوگرافی و با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با قدرت تفکیک مکانی 5/12 متر به 15 زیر حوضه تقسیم شد. در مرحله بعد پارامترهای ژئومورفومتریک هر زیر حوضه از سه جنبه خصوصیات شبکه زهکشی (شامل رتبه آبراهه، تعداد آبراهه، طول آبراهه، تناوب آبراهه، نسبت انشعاب، طول جریان در روی زمین، تراکم زهکشی، بافت زهکشی، نسبت بافت، شماره نفوذ، ثابت نگه داشت کانال و ضریب رو)، پارامترهای شکلی حوضه (شامل مساحت، ضریب فشردگی، نسبت مدور بودن، نسبت کشیدگی، ضریب شکل و شاخص شکل) و خصوصیات برجستگی حوضه آبریز (شامل برجستگی، نسبت برجستگی، عدد سختی یا زبری و نسبت شیب) با به کارگیری قوانین ژئومورفولوژیکی هورتن، شوم و استرالر در محیط نرم افزار ArcGIS تهیه شدند. به منظور وزن دهی 22 پارامتر مورد بررسی در تحقیق حاضر از روش وزن دهی نوین SWARA استفاده شده و وزن نسبی هر یک از پارامترها برای 15 زیر حوضه مورد مطالعه مشخص گردید. نتایج وزن دهی و اولویت بندی نشان داد که زیر حوضه های 3، 1، 4 و 2 به ترتیب با وزن 142/0، 122/0، 091/0 و 087/0 بیش ترین وزن را داشته و از حساسیت سیل خیزی بالایی برخوردار می باشند. در مقابل زیر حوضه 13 با وزن نهایی 018/0 و زیر حوضه 6 با وزن 020/0 به ترتیب کم ترین وزن را از نظر 22 پارامتر مورد بررسی داشته و درنتیجه در طبقه خیلی کم از نظر حساسیت سیل خیزی قرار دارند.