مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
تخریب سرزمین
حوزههای تخصصی:
تخریب سرزمین پدیده ای است که به دلایل مختلف در سراسرجهان درحال توسعه و گسترش است. دشت سیستان نیز از این پدیده متاثر بوده، به نحوی که به مشکل حادی برای صنایع، راههای مواصلاتی و فعالیت های اقتصادی ـ اجتماعی مردم منطقه مبدل گردیده است، لذا لزوم مبارزه با این پدیده و شناسایی عوامل مؤثر بر آن امری بدیهی است. هدف از این مطالعه برآورد وضعیت فعلی و پیش بینی وضعیت آینده تخریب سرزمین در منطقه نیاتک سیستان براساس روش بسط یافته ارزیابی شدت بیابان زایی (تخریب سرزمین) در ایران ، می باشد .برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه به عنوان نقشه ی پایه برای ارزش دهی به عوامل و شاخص های مورد نظر، به روش ژئومورفولوژی تهیه گردید. سپس با ارزش دهی به شاخص های ارزیابی فرسایش بادی و جمع امتیازات مربوط به آنها در هر واحد کاری و بر اساس جداول مبنا، شدت تخریب سرزمین برای کاربری های مختلف تعیین شد. در نهایت با بهره گیری از نرم افزار Arc view 3.2 نقشه های مربوط به وضعیت فعلی و آینده ی هر یک از کاربری های مذکور ترسیم گردید.
پایش روند تغییرات شاخص پوشش گیاهی (NDVI)، یکی از مهمترین شاخص های تخریب سرزمین ( در استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگل زدایی و تخریب پوشش گیاهی یکی از محرکان اصلی تغییرات جهانی زمین به شمار می رود و پیامدهای بزرگی بر عملکرد اکوسیستم و حفاظت از تنوع زیستی دارد. یکی از راه های مطالعه تغییرات پوشش گیاهی به عنوان مهمترین شاخص تخریب زمین، سنجش از راه دور است. در این مطالعه هدف اصلی پایش روند تغییرات پوشش گیاهی در راستای تخریب سرزمین در استان ایلام می باشد. بعد از اخذ و آماده سازی داده های مورد نیاز (410 تصویر دانلود شده) در محیط نرم افزار های Arc Gis و Surfer عملیات ضرب، موزائیک و ژئو رفرنس صورت گرفت. تبدیل فرمت تصاویر به فرمت ASCII مرحله بعدی کار را تشکیل داد. با تبدیل این فرمت تعداد مجموع پیکسل هایی که در داخل محدوده مورد مطالعه قرار گرفتند 953552 پیکسل، که بعد از حذف ارزش های گمشده و منفی، تعداد 328042 پیکسل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین با استفاده از روش آماری پارامتریک رگرسیون خطی کلاسیک و به کمک برنامه نویسی در محیط نرم افزار R ، روند شیب تغییرات و معناداری شیب تغییرات پوشش گیاهی برای دوره زمانی 17 ساله (2016-2000) بدست آمد. نتایج این تحقیق نشان داد که کانون بیشترین روند شیب تغییرات کاهشی (روند شیب تغییرات منفی) در شاخص NDVI در سراسر نیمه غربی محدوده مورد مطالعه وکانون بیشترین روند شیب تغییرات افزایشی (روند شیب تغییرات مثبت) در شاخص NDVI درمرکز و شرق محدوده مورد مطالعه مشاهده شده است. معنا داری روند شیب تغییرات نیز این ادعا را تاٌیید می کند. یعنی کانون بیشترین روند شیب تغییرات (منفی) در غرب و جنوب غرب محدوده مورد مطالعه و بیشترین روند شیب تغییرات (مثبت) در مرکز و شرق محدوده مورد مطالعه در سطح احتمالاتی 05/ معنی دار می باشند.
شناسایی و رتبه بندی مهم ترین عوامل بیابان زایی در استان خراسان رضوی با استفاده از روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی از مهم ترین عوامل تخریب سرزمین در نقاط مختلف جهان به ویژه مناطق خشک به شمار می آید و شناخت عوامل اصلی این پدیده می تواند در مدیریت صحیح و مناسب اراضی بسیار مؤثر باشد. لذا این تحقیق باهدف شناسایی و رتبه بندی شاخص های مؤثر خطر بیابان زایی در مناطق خشک شمال شرق ایران-استان خراسان رضوی و بر اساس روش دلفی، انجام شد. در این پژوهش ابتدا، بر اساس توزیع چندمرحله ای پرسش نامه (راند) در بین جامعه آماری که شامل؛ مدیران اجرایی، کارشناسان و متخصصان حوزه منابع طبیعی است، مهم ترین عوامل تأثیرگذار در گسترش خطر بیابان زایی استان خراسان رضوی شناسایی گردید. روایی و پایایی پرسش نامه ها به ترتیب طبق نظر جامعه خبره و همچنین با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. تجزیه وتحلیل آماری نتایج حاصل از پرسشنامه ها و رتبه بندی شاخص ها در محیط نرم افزاری Matlabو SPSS انجام گردید. سپس با بررسی روایی پرسشنامه ها 30 پرسش اصلی انتخاب شد و نتایج پایایی نیز بیانگر ضریب آلفای کرونباخ معادل 823/0 می باشد که اعتبار و پایایی قابل قبول پرسش نامه را تأیید نمود. نتایج حاصل از راند اوّل پرسش نامه ها نشان داد که معیارهایی همچون معیار اقلیم، آب، فعالیّت های انسانی، معیار اجتماعی-اقتصادی، پوشش گیاهی، فعالیّت های کشاورزی، خاک و زمین شناسی و فرسایش به ترتیب از مهم ترین عوامل توسعه بیابان زایی بوده اند. نتایج ارزیابی پرسشنامه ها در راند دوّم، طبق روش دلفی و آزمون آماری فریدمن نیز نشان داد فعالیّت های انسانی با شاخص بهره برداری بی رویه از سفره های آب زیرزمینی، معیار اقلیم با شاخص خشک سالی های مکرر، معیار آب با شاخص برداشت بیش ازحد از منابع آب زیرزمینی، معیار اجتماعی-اقتصادی با شاخص بهره برداری شدید از جنگل ها و مراتع، معیار پوشش گیاهی با بهره برداری بی رویه از پوشش گیاهی، معیار کشاورزی با شاخص الگوی غلط کشت و عدم رعایت تناوب زراعی، معیار خاک و زمین شناسی با شاخص فرسایش پذیری خاک در برابر عوامل فرساینده از مهم ترین معیارها و شاخص های مؤثر در گسترش خطر بیابان زایی استان خراسان رضوی در طی 30 سال گذشته بوده است.
پایش شوری خاک در راستای تخریب سرزمین با کمک تکنیک های سنجش از راه دور (مطالعه موردی استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
1 - 20
حوزههای تخصصی:
شور شدن خاک ها از فرآیندهای غالب تخریب زمین در مناطق خشک و نیمه خشک بشمار می آید و یکی از مهمترین مشکلاتی است که باروری خاک را در نقاط مختلف جهان با مشکل جدی مواجه کرده است. در این مطالعه در اولین قدم، نمونه های خاک برداشت و کار پیش پردازش روی تصاویر لندست، با تشخیص بهترین ترکیب باندی (باند های 7-5-2) صورت گرفت. از شاخص های سنجش از دوری مختلف شوری مانند NDSI (شاخص شوری نرمال شده)، BI (شاخص روشنایی) و SI (شاخص شوری) برای نقشه برداری شوری خاک منطقه مورد مطالعه استفاده شده است. همچنین اندازه گیری های آزمایشگاهی هدایت الکتریکی (EC) و اسیدیته خاک (PH) نیز روی نمونه های خاک انجام شده است. در این راستا مقادیر سه شاخص شوری NDSI, BI, SI برای سال های 2017، 2015، 2010، 2005، 2000 در محیط نرم افزار ENVI و GIS محاسبه شد و مناطق دارای شوری با رنگ قرمز در نقشه خروجی در محدوده مورد مطالعه نمایش داده شد. بر اساس نتایج حاصله از تجزیه و تحلیل تصاویر ماهواره ای زمین های دارای خاک شور به علل مختلفی از جمله (مجاورت با سازند گچساران، آبیاری شدن با آبهای زیرزمینی شور، جنس خاک و لم یزرع بودن اکثر زمین ها در منطقه و ...) به طور صد در صد در غرب و جنوب غرب استان ایلام ( در زیر حوضه های مهران، موسیان-آبدانان، دشت عباس غربی – شرقی و مولاب) واقع هستند. با توجه به بازدید های میدانی و نمونه برداری خاک جهت آزمایش از مناطق مختلف استان ایلام نیز مشخص شد که فقط مقادیر PH در زیر حوضه مهران، جنوب دهلران و پایین دست سد سیمره بالای 5/8 بوده که نشان دهنده ی قلیایی و سدیمی بودن خاک این مناطق است. نتایج آزمایشگاهی EC و PH نمونه های خاک تا حدودی نتایج تجزیه و تحلیل های سنجش از دوری بدست آمده از داده های ماهواره ای در منطقه مورد مطالعه تایید می کند.
تحلیل ارتباط بین تغییرات مکانی و زمانی کاربری اراضی و سنجه های سیمای سرزمین در حوزه آبخیز کوزه تپراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
82 - 99
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تحلیل ارتباط بین تغییرات کاربری اراضی در دوره های زمانی مختلف با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در حوزه آبخیز کوزه تپراقی واقع در استان اردبیل بوده است. بدین منظور، سه تصویر ماهواره ای لندست مربوط به سال های 1379، 1389 و 1400 از پایگاه اطلاعاتی سازمان زمین شناسی آمریکا (USGS) دریافت شد. پس از تهیه نقشه های کاربری اراضی منطقه به روش طبقه بندی نظارت شده و تبدیل آن به فرمت رستری، سنجه های سیمای سرزمین از نرم افزار Fragstats 8.2 در دو سطح سیما (22 سنجه) و کلاس (13 سنجه) محاسبه و کمی سازی شدند. مقدار ضریب کاپا برای نقشه های کاربری اراضی سه سال مورد بررسی (1379، 1389 و 1400) به ترتیب برابر با 2/58، 0/75 و 2/59 درصد به دست آمد. نتایج نشان داد که در سطح کلاس زراعت دیم حداکثر مقدار را در سنجه تراکم حاشیه (ED) و زراعت آبی حداکثر مقادیر را در سنجه های میانگین فاصله نزدیک ترین همسایه اقلیدسی (ENN-MN)، تعداد لکه (NP) و حاشیه کل (TE) در هر سه سال داشته اند. هم چنین در سطح سیما نیز شاخص تکه شدگی (SPLIT) در سال 1389 نسبت به سال 1379 کاهش جزئی داشته و سپس در سال 1400 افزایش پیدا کرده است. شاخص بزرگ ترین لکه (LPI) هم کاهش قابل توجهی در سال 1400 نشان داد، به طوری که از مقدار 34/43 در سال 1379 به 81/34 در سال 1400 رسیده است.
فرایندها و پیامدهای بیابانزایی
منبع:
مطالعات برنامه ریزی سکونتگاه های انسانی (چشم انداز جغرافیایی) دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۸۸ شماره ۹
121 - 138
آبرویل (1949) مفهوم «بیابانزایی»را برای توصیف تغییر زمین حاصلخیز به بیابان بکار برد که از فعالیت انسانی در ناحیه جنگل استوایی آفریقا ناشی شده بود. خشکسالی های پیاپی اواخر دهه 1960این معضل زیست محیطی را به یک فاجعه انسانی و جهانی تبدیل کرد.کنفرانس بیابانزایی سازمان ملل متحددر نایروبی(1977)، شروع موضوع بیابانزایی درعرصه سیاسی و مباحث جالب علمی بود. براساس تعریف کنوانسیون سازمان ملل متحد برای بیابان زدایی(1994): «بیابانزایی به معنی تخریب سرزمین در مناطق خشک ، نیمه خشک وخشک نیمه مرطوب ناشی ازعوامل مختلف از جمله تغییرات آب وهوایی وفعالیت های انسانی می باشد». مبارزه با بیابانزایی مستلزم ارتباط متقابل و مشارکت بین کاربران زمین و سازمان های طرفدار محیط زیست است تا کارکردهای «بیابان زدایی» در مقیاس وسیع را پدید آورد.
ارزیابی عددی تخریب سرزمین با درنظرگیری معیار نرخ فرونشست زمین در یازده حوزه آبریز داخلی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
363 - 382
حوزههای تخصصی:
تخریب سرزمین یک فرایند طبیعی یا فعالیت های انسان است که بر عملکرد زمین در یک اکوسیستم تأثیر منفی می گذارد. بهره برداری بی رویه از آب های زیرزمینی به ویژه در مناطق یادشده می تواند به فرونشست زمین منجر شود. هدف مطالعه حاضر بررسی میزان تأثیر فرونشست زمین در تخریب سرزمین در یازده حوضه آبریز ایران با استفاده از مدل اصلی IMDPA[1] و مدل توسعه یافته به نام IMDPAS[2] است. بدین منظور ابتدا با استفاده از تصاویر فرونشست زمین برای اولین بار طبقه بندی این معیار صورت گرفت. سپس، لایه اطلاعاتی پارامترهای کمی و کیفی آب زیرزمینی شامل افت سطح آب زیرزمینی، هدایت الکتریکی، و نسبت جذب سدیم طبقه بندی شد و در نهایت با میانگین هندسی و تلفیق نقشه نهایی شدت تخریب سرزمین با استفاده از کلاس های خطر نهایی تهیه و مقایسه شد. مقایسه نتایج کلاس های شدت تخریب سرزمین محاسبه شده نشان داد درصد تغییرات کلاس های شدت تخریب سرزمین با استفاده از مدل توسعه یافته منجر به افزایش 42 درصدی کلاس شدت تخریب سرزمین می شود که 37 درصد آن در کلاس افزایشی متوسط به شدید است. این موضوع حاکی از اهمیت معیار نرخ فرونشست و طبقه بندی آن است. در نهایت، در ارتباط با مدل مورد بررسی، با توجه به عدم وجود مرجع رفرنس دهی برای معیار نرخ فرونشست، پیشنهاد می شود با ادامه پایش طبقه بندی نهایی برای کل ایران تکمیل شود.
ارزیابی خطر بیابان زایی و ارائه برنامه های مدیریتی با استفاده از مدل مفهومی DPSIR-M در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
210 - 239
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی بزرگ ترین چالش محیط زیستی است که امنیت غذایی و تنوع زیستی را تهدید می کند. هدف این پژوهش ارزیابی شدت و خطر بیابان زایی در استان خراسان رضوی و ارائه راهکارهای مدیریتی با استفاده از مدل مفهومی DPSIR-M است؛ بنابراین، در ابتدا نقشه حساسیت اراضی به بیابان زایی با مدل جهانی ESAs به دست آمد و سپس با استفاده از مدل ریسک، نقشه خطر بیابان زایی تعیین شد. نتایج نشان داد بیش از 30 درصد از منطقه موردمطالعه در کلاس بیابان زایی نسبتاً بحرانی تا شدید قرار دارد. از نظر شکنندگی، حدود 59 درصد از مناطق استان خراسان رضوی در شرایط محیطی نسبتاً شکننده تا بسیار شکننده قرار داشته و در حدود 7 درصد نیز دارای پتانسیل شکنندگی هستند که در صورت بدتر شدن وضعیت از نظر شرایط محیطی، این میزان به کلاس شکننده اضافه خواهد شد. نتایج نقشه خطر بیابان زایی بیانگر آن است که بیش از 98 درصد مساحت منطقه موردمطالعه در کلاس خطر بیابان زایی زیاد و خیلی زیاد قرار داشته و تنها 2 درصد از مناطق در کلاس متوسط تا خیلی کم قرار دارند. بر اساس نقشه های شدت و خطر بیابان زایی و با استفاده از مدل DPSIR-M، 6 سیاست و 46 استراتژی و برنامه عملیاتی برای مدیریت بهینه اراضی استان خراسان رضوی پیشنهاد شد. همچنین پیشنهاد می شود نتایج به دست آمده از این پژوهش مورداستفاده مدیران و کارشناسان ادارات اجرایی قرار گیرد.