ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۲۱۶ مورد.
۳۶۱.

پهنه بندی گستره خطر فرونشست زمین در دشت سراب، با بهره گیری از الگوریتم های تحلیل چند معیاره MARCOS و CODAS(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرونشست پهنه بندی دشت سراب الگوریتم های تحلیل چند معیاره

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۲۲۲
یکی از مخاطرات پیش روی دشت های کشور، مخاطره فرونشست است که سبب بروز مشکلات و معضلات فراوان در زمین های کشاورزی، جاده ها، خطوط انتقال نیرو و انرژی می گردد. دشت سراب نیز در طی سال های اخیر با افت شدید سطح آب زیرزمینی مواجه بوده که این عامل سبب گردیده تا این منطقه در معرض وقوع مخاطره فرونشست قرار گیرد. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد خطر فرونشست دشت سراب و مشخص کردن سطوح مستعد که احتمالاً در آینده درگیر فرونشست خواهند شد، با بهره گیری از الگوریتم های چند معیاره MARCOS و CODAS است. با توجه به نتایج حاصل از پهنه بندی خطر فرونشست؛ معیار های عمق آب، کاربری اراضی و شیب؛ به ترتیب با ضریب وزنی 194/0، 171/0 و 159/0، مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد خطر فرونشست محدوده مطالعاتی می باشند. با توجه به خروجی حاصل از روش MARCOS، به ترتیب؛ 50/167 و 09/276 کیلومتر مربع از مساحت دشت سراب و طبق نتایج حاصل از به کارگیری روش CODAS، 13/187 و 03/279 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، در طبقه پرخطر و بحرانی قرار دارد. به علاوه، نقشه مستخرج از الگوریتمMARCOS و CODAS با عمق سطح آب چاه ها به ترتیب؛ دارای مقدار ضریب همبستگی 77/ و 81/0 می باشند و بین خروجی هر دو روش با نقشه سطح آب همبستگی دیده می شود. به نظر می رسد، نتایج حاصل از مطالعه حاضر، می تواند به مدیران سازمانی و برنامه ریزان منابع اراضی و خاک، در زمینه حفاظت و مدیریت منابع آبی و مخاطرات طبیعی و جلوگیری از تخریب سرزمین کمک شایانی نماید.
۳۶۲.

ظرفیت سنجی میزان خطرپذیری سکونتگاه های حوضه آبریز تهلابِ سیستان و بلوچستان از سیلاب های اتفاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل شبکه ای GIS سیلاب اتفاقی حوضه آبریز تهلاب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۴ تعداد دانلود : ۲۲۷
سیل یکی از پدیده های مخرب طبیعی است که فعالیت های انسانی و سکونتگاه های بشری را به شدت تحت تأثیر قرارداده است. پژوهش حاضر با هدفِ شناسایی سکونتگاه های مستعد خطرپذیری سیلاب-های اتفاقی حوضه آبریزِ خشکِ تهلاب در استان سیستان و بلوچستان انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی-تحلیل و از نظر هدف، کاربردی است. داده ها با استفاده از 12 شاخص ظرفیت سنجی میزان خطرپذیری سکونتگاه ها شامل: جاده، آبادی، خاک، شیب، ارتفاع، بارش، پوشش گیاهی، زمین شناسی، کاربری اراضی، آبراهه اصلی، آبراهه فرعی و تراکم زهکشی حوضه جمع آوری گردیدند. در ادامه با استفاده از نظر کارشناسان خبره اصلاح و در 3 مرحله مورد تحلیل قرار گرفتند. ابتدا میزان اهمیت داده ها با استفاده از روش ANP، در محیط نرم افزار  Super Decision v2از عدد 1 تا 9 ارزش گذاری شد. در گام دوم در محیط Arc GIS 10.7 و بر اساس میزان اهمیت، هر لایه به 4 طبقه پرخطر، کم خطر، خطر متوسط و بدون خطر طبقه بندی شد. درگام سوم، با استفاده از ابزار همپوشانی وزنی، نقشه پهنه بندی خطر سیلاب حوضه آبریز تهلاب تهیه گردید. نتایج نشان داد که از میان 12 لایه فوق، آبراهه اصلی، شیب، کاربری اراضی و بارش بیشترین نقش را در تعیین پتانسیل خطر سیل خیزی محدوده تحقیق دارند. بر اساس یافته های پژوهش در مناطق خطرپذیر، 24 سکونتگاه از مجموع 68 سکونتگاه، در محدوده پتانسیل خطر زیاد تا خطر بسیار زیاد سیلاب واقع گردیده اند؛ به کارگیری روش های سازه ای (برنامه تأمین زمان ماند آب) و غیرسازه ای (سیستم اعلام هشدار برمبنای مدل های پیش بینی سیلاب) به منظور کاهش خطر سیلاب در این سکونتگاه ها امری ضروری است.
۳۶۳.

استفاده از مدل SWAT در شبیه سازی و آنالیز عدم قطعیت هیدرولوژیک حوزه آبخیز کسیلیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل SWAT حوزه آبخیز کسیلیان واسنجی عدم قطعیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۵ تعداد دانلود : ۲۴۲
مدل SWAT، ابزاری جهت ارزیابی آب وخاک است که برای بهبود مدیریت حوزه آبخیز توصیه می شود. چرخه مورداستفاده در  مدل SWAT  کاملاً شبیه چرخه هیدرولوژیکی در طبیعت است. این ابزار، مدیریت مؤثر حوزه آبخیز و تصمیم گیری آگاهانه برای توسعه بهتر آن را حمایت می کند که از نظر زمانی یک مدل پیوسته است. در مطالعه حاضر، هدف تحلیل ارزیابی کارایی مدل نیمه توزیعی- فیزیکی SWAT در شبیه سازی رواناب روزانه و ماهانه، بهینه سازی پارامترهای مؤثر بر بارش- رواناب و آنالیز عدم قطعیت هیدرولوژیک حوزه آبخیز کسیلیان است. در این تحقیق جهت شبیه سازی و آنالیز عدم قطعیت و واسنجی مدل از نرم افزار SWAT-CUP، روش های SUFI-2 و PARASOL استفاده شد. در مرحله واسنجی و اعتبار سنجی رواناب از ضرایب R 2 ، bR 2 و NS بین داده های مشاهده ای و شبیه سازی شده برای صحت سنجی استفاده شد. به طورکلی دقت شبیه سازی در دوره ماهانه بالاتر از دوره روزانه است. همچنین در دوره روزانه طی واسنجی و اعتبار سنجی دقت PARASOL بالاتر از SUFI-2 است، ولی در دوره زمانی ماهانه در واسنجی و اعتبارسنجی دقت SUFI-2 بالاتر است. در کل برحسب ضرورت برای به دست آوردن نتایج دقیق تر نیاز به تکرارهای بیشتری است. با توجه به نتایج ارزیابی، مدل در طی دوره های واسنجی و اعتبارسنجی با شاخص های آماری R 2 ، bR 2 ، MSE، RMSE و ضریب کارایی ENS حاکی از موفقیت آمیز بودن مدل در شبیه سازی دارد که با دقت نسبتاً خوبی فرآیندهای هیدرولوژیکی حوضه را شبیه سازی نموده است. این مدل می تواند برای آنالیزهای بعدی حوضه و زیر حوضه های مربوطه و برای بررسی مؤلفه های مختلف چرخه هیدرولوژیکی مورداستفاده قرار گیرد.
۳۶۴.

تدوین و اولویت بندی راهبردهای پابرجا مبتنی بر سناریوهای باورپذیر افزایش تاب آوری کالبدی شهر تهران در برابر زلزله (نمونه موردی: منطقه 10)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: راهبردهای پابرجا سناریوهای باورپذیر تاب آوری کالبدی زلزله منطقه 10 تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۰ تعداد دانلود : ۲۳۰
پژوهش حاضر در نظر دارد تا با تکیه بر عوامل کلیدی مؤثر بر تاب آوری کالبدی در بافت های فرسوده شهری و با بهره گیری از رویکرد سناریونگاری، سناریوهای افزایش تاب آوری کالبدی منطقه 10 شهر تهران در برابر زلزله را موردبررسی قرار داده و بر اساس سناریوهای باورپذیر به تدوین و اولویت بندی راهبردهای پابرجا در راستای افزایش تاب آوری کالبدی محدوده موردمطالعه در افق 1404 بپردازد. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و به دنبال پاسخ به این سؤال است که راهبردهای پابرجا و مطلوبی که بتوانند تاب آوری کالبدی محدوده موردمطالعه در برابر زلزله را در افق 1404 تضمین کنند کدامند؟ بدین منظور برای تدوین چارچوب نظری، ابتدا با استفاده از روش اسنادی، ادبیات و مبانی نظری موضوع بیان شده و سپس با تکیه بر تکنیک پویش محیطی، داده های تجربی مستخرج گردیده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 20 نفر از خبرگان و متخصصین شهری بوده و روش نمونه گیری، هدفمند است. در گام اول، پس از تعیین وضعیت های احتمالی عوامل کلیدی و وزن دهی به آن ها توسط خبرگان، داده های لازم وارد نرم افزار  ScenarioWizardشدند و سناریوهای قوی، ضعیف و باورپذیر از این نرم افزار مستخرج گردیدند. در گام بعدی با تحلیل عوامل داخلی و خارجی مرتبط با تاب آوری کالبدی نمونه موردمطالعه، راهبردهای پژوهش در قالب روش SWOT و بر اساس سناریوهای باورپذیر ارائه شدند و درنهایت با استفاده از تکنیک ماتریس کمی برنامه ریزی استراتژیک (QSPM)، راهبردهای پابرجا به منظور افزایش تاب آوری کالبدی محدوده موردمطالعه، احصاء و اولویت بندی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد چنانچه منطقه 10 شهر تهران قصد داشته باشد تا به سمت افزایش و ارتقای تاب آوری کالبدی در برابر آسیب های ناشی از مخاطرات طبیعی همچون زلزله قدم بردارد، تکیه بر راهبردهای پابرجای تدافعی اجتناب ناپذیر و الزامی است.
۳۶۵.

ارزیابی نقش خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی بر خشکیدن دریاچه های بختگان و طشک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دریاچه بختگان و طشک خشکسالی شاخص بارش و رواناب استاندارد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۱۹۳
دریاچه های بختگان و طشک به عنوان دومین دریاچه های ایران از نظر بزرگی، از سال 1387 با بحران کم آبی و خشکی شدید روبرو شده اند. این پدیده سبب به هم خوردن زیست بوم منطقه و بروز کاستی های اجتماعی، بهداشتی و محیط زیستی شده است. هدف از این پژوهش بررسی نقش خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی بر خشکیدن این دریاچه ها است. برای این منظور، از داده های دما و بارش اندازه گیری شده در 21  ایستگاه باران سنجی، دبی سنجیده شده در سه ایستگاه هیدرومتری و مساحت حاصل از محاسبه شاخص تفاضلی بهنجار شده آب (با پردازش 46 تصویر ماهواره لندست) استفاده شد. برای تعیین رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و جهت بررسی روند تغییرات هر متغییر از روش رگرسیون خطی استفاده گردید. همچنین برای تعیین اثر خشکسالی اقلیمی و آبشناسی بر تغییرات مساحت دریاچه ها از شاخص های بارش و رواناب استاندارد شده دوازده ماهه استفاده شد. با تعیین روند تغییرات مساحت دریاچه ها در بازه زمانی بین سال های 1352 تا 1399 مشخص شد که وسعت پهنه آبی آنها از سال 1387 روند کاهشی به خود گرفته و از سال 1391 به این سو در بیشتر زمان ها این دریاچه ها خشک بوده اند. با وجود روند افزایشی در دمای حوضه به میزان 4/0 درجه سانتی گراد در هر ده سال، تغییر چشمگیری در مقدار این روند در سال 1387 (همزمان با خشکیدن دریاچه ها) دیده نشده است. بررسی بارش حوضه و آورد رود کر (مهمترین ورودی دریاچه ها) نشانگر وجود روند کاهشی در بارش و آورد رودخانه، بویژه از سال 1387 به این سو است. محاسبه شاخص های بارش و رواناب استاندارد نیز از آغاز خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی در حوضه از سال 1387 حکایت دارد. مقدار بارش در دوره خشکسالی به میزان 47 درصد کاهش یافته اما  آبدهی ایستگاه هیدرومتری نزدیک به دریاچه کاهش بیش از 95 درصدی را نشان می دهد. بر اساس نتایج این پژوهش، هر چند کاهش بارش و افزایش دما سبب کاهش مساحت دریاچه های بختگان و طشک شده، اما عوامل دیگیری نیز در این رخداد نقش دارند. بنابراین به نظر می رسد که خشکسالی اقلیمی تنها عامل خشکیدن این دریاچه ها نیست. برای تعیین نقش سایر عوامل در این پدیده مخرب، مطالعه نقش عوامل انسانی بر خشک شدن دریاچه ها پیشنهاد می گردد.
۳۶۶.

تاثیر پارامترهای اقلیمی بر توزیع پوشش گیاهی در ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران مرکزی شاخص پوشش گیاهی NDVI دما تغییر اقلیم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۳۲۲
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر پارامترهای اقلیمی بر توزیع پوشش گیاهی در ایران مرکزی با استفاده از شاخص NDVI می باشد. برای شناخت پراکنش و توزیع پوشش گیاهی از روش های نوین ناحیه بندی PCA، خوشه بندی و روابط مکانی استفاده شد. بدین منظور دو متغیر اقلیمی (میانگین دما و رطوبت نسبی) از داده های هشت ایستگاه سینوپتیک در بازه زمانی آماری (1986-2018) انتخاب گردید. متناسب با فاصله های ایستگاه ها و تغییرات مکانی شاخص NDVI، شبکه ای به ابعاد 15*15 کیلومتر بر روی ایران مرکزی گسترانده شد. در این بررسی برای اطلاع از روند تغییرات شاخص NDVI از آزمون من-کندال به وسیله نرم افزار (MINITAB) استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد که میزان پراکنش پوشش گیاهی در ایران مرکزی با استفاده از شاخص NDVI بین 2/0- تا 64/0+ است. همچنین توزیع و تراکم پوشش گیاهی دارای رشد کمتر از یک درصد می باشد. نتایج این بررسی نشان می دهد متغیر اقلیمی دما بیشترین تأثیر را بر توزیع و تراکم پوشش گیاهی در ایران مرکزی دارد. بررسی توزیع و تراکم پوشش گیاهی ایران مرکزی با استفاده از روش PCA نشان داد که توزیع و تراکم پوشش گیاهی ایران مرکزی متاثر از هشت عامل است که عامل اول و دوم به تنهایی 56/81 درصد رفتار پوشش گیاهی را در ایران مرکزی تبیین می نمایند. درنهایت با انجام تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و با روش ادغام وارد بر روی ماتریس نمرات عامل ها، سه ناحیه توزیع و پراکنش پوشش گیاهی نامنظم، متوسط و یکنواخت در ایران مرکزی شناسایی و نمایش داده شدند.
۳۶۷.

ارزیابی نقش توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی در راستای کاهش اثرات خشکسالی؛ مطالعه موردی: شهرستان سرپل ذهاب (استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت سانحه اقتصاد روستایی توانمندسازی استان کرمانشاه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۲۵۲
بخش اعظمی از ایران به خاطر استقرار در کمربند خشک جغرافیایی و نوار بیابانی دنیا از شرایط اقلیمی ویژه ای برخوردار است که جزو مناطق کم باران جهان بشمار می آید. ازاین رو، خشکسالی به عنوان یکی از مهم ترین مخاطرات طبیعی ایران است. هدف تحقیق حاضر بررسی نقش توانمندسازی روستاییان در مواجهه و رویارویی با خشکسالی و کاستن از اثرات آن در مناطق روستایی شهرستان سرپل ذهاب در غرب استان کرمانشاه است. ازاین رو سعی کرده است تا به این سؤال پاسخ دهد که چه رابطه ای بین توانمند سازی اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی و کاهش اثرات خشکسالی در محدوده موردمطالعه وجود دارد؟ تحقیق حاضر از نوع پژوهش های کاربردی و روش مورداستفاده توصیفی- تحلیلی مبتنی بر گردآوری داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه است. به دلیل گستردگی جغرافیایی منطقه و تعداد زیاد سکونتگاه های روستایی، از بین روستاهای واقع در محدوده سیاسی شهرستان سرپل ذهاب که دارای 100 خانوار و بیشتر بودند، با لحاظ کردن موقعیت طبیعی، تعداد 10 نقطه روستایی به عنوان نمونه انتخاب شد. در سطح تحلیل خانوار از بین 1966 خانوار روستایی ساکن براساس داده های سرشماری سال (1395)، با بهره گیری از فرمول کوکران تعداد 321 مورد به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه به صورت تصادفی ساده توزیع شده است که از این تعداد، 305 پرسشنامه تکمیل شده در اختیار محققان قرار گرفت و در تحلیل های آماری مورداستفاده قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری t تک نمونه ای، تحلیل عاملی و مسیر استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که از دیدگاه ساکنین محلی توانمندسازی در ابعاد اقتصادی (3.84) و اجتماعی (3.60) بر روی کاهش اثرات سانحه تأثیر مثبتی دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد دسترسی به منابع مالی، بهبود فضای و کسب وکار و سرمایه اجتماعی محلی به ترتیب با 49/0، 53/0 و 34/0 بیشترین تأثیر را در توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی در راستای کاهش اثرات خشکسالی دارند.
۳۶۸.

ارزیابی میزان آسیب پذیری بهره برداران از خشکسالی و تحلیل مؤلفه های تبیین کننده مدیریت بحران خشکسالی (مطالعه موردی: استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسیب پذیری تحلیل مؤلفه ها خشکسالی مدیریت بحران خشکسالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۷ تعداد دانلود : ۲۳۰
این پژوهش با هدف ارزیابی میزان آسیب پذیری بهره برداران از خشکسالی و تحلیل مولفه های تبیین کننده مدیریت بحران خشکسالی در استان سیستان و بلوچستان از دیدگاه کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان انجام پذیرفته است. روش مورداستفاده در این پژوهش از نوع توصیفی – غیرآزمایشی می باشد. کلیه کارشناسان واحد ترویج و آموزش کشاورزی سازمان جهاد کشاورزی استان، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که نمونه ای از آن ها بر اساس جدول مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و موردمطالعه قرار گرفت (n=72). لیست شاخص های اولیه (10 شاخص اصلی) در پژوهش به روش دلفی (اتفاق نظر کارشناسان منطقه) تعیین شد. جهت سنجش آسیب پذیری و نیز تبیین مؤلفه های مدیریت بحران خشکسالی از فرمول Me-Bar & Valdez  و نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد در میان شاخص های آسیب پذیری موردبررسی، شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فنی به عنوان مهم ترین شاخص های آسیب پذیری در دوره خشکسالی معرفی شدند که در مجموع بیشترین میزان آسیب پذیری کل در شرایط خشکسالی، مربوط به شاخص های آسیب پذیری فنی بود. همچنین در قسمت تحلیل عاملی اکتشافی نتایج نشان داد، مؤلفه های مدیریت زراعی، سامان دهی نظام پیش آگاهی و مشارکت دهی، توسعه زیرساخت ها، مدیریت منابع آب، حمایت مالی، وضع قوانین و مقررات مناسب، سیاست گذاری، حمایت از تشکل های محلی و آموزش- ترویج راهکارهای خشکسالی به عنوان مهم ترین مؤلفه های تبیین کننده مدیریت بحران خشکسالی از دیدگاه کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان می باشند
۳۶۹.

تحلیل فضایی فرونشست سطح زمین با استفاده از تداخل سنجی راداری (موردمطالعه: دشت مرکزی شهرستان قاین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژئومورفیک سطح تراز آب زیرزمینی تداخل سنجی SNAP قاین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۲۶۷
فرونشست زمین یکی از مخاطرات مهم ژئومورفیک است که دارای حرکتی کُند بوده و در بلندمدت آثار مخربی برجای می گذارد. در این تحقیق به منظور تحلیل فضایی میزان جابجایی از داده های سنتینل A1 در بازه زمانی 3 ساله (2020- 2017) و روش تداخل سنجی راداری و نرم افزار (SNAP)، تغییرات سطح زمین را در بازه زمانی مذکور استخراج کرده ایم. همچنین مشاهدات میدانی برای صحت سنجی و بررسی نتایج تحقیق صورت گرفت. نتایج نشان داد که میزان فرونشست زمین از سال 2017 تا سال 2020 افزایش داشته است؛ به طوری که از 2.6 سانتی متر در سال 2017 به 7.8 سانتی متر در سال 2020 رسیده است. همچنین هیدروگراف معرف آب زیرزمینی در دشت مرکزی قاین نیز افت محسوسی داشته است؛ به طوری که میزان افت تراز آب در سطح دشت حدود 1.30 متر در طول 5 سال (از سال 2014 تا مارس 2020) بوده است؛ یعنی حدوداً سالی 26 سانتی متر افت سطح آب های زیرزمینی را داشته ایم. ضمن اینکه تحلیل خودهمبستگی فضایی و شاخص موران (0.984)، خوشه ای بودن رخداد فرونشست تحت تأثیر تغییرات سطح آب در منطقه موردمطالعه را تأیید کرد. نتایج همبستگی نیز نشان داد که بین عامل تغییرات تراز سطح آب و نرخ فرونشست زمین، همبستگی کمی وجود داشته (p= -0.138) که این ارتباط غیرمستقیم است؛ یعنی هر چه میزان برداشت آب زیرزمینی بیشتر باشد (یا سطح تراز آب کمتر شود)، میزان فرونشست نیز بیشتر می شود؛ اما با توجه به سطح معناداری (sig= 0.585) این ارتباط معنادار نیست.
۳۷۰.

تحلیلی بر کاهش حوادث در فضاهای کارگاهی ساختمانی با بهره گیری از اینترنت اشیاء در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاهش حوادث خطرات ایمنی اینترنت اشیاء فضاهای کارگاهی ساختمانی شهر تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۲۰۳
با عنایت به افزایش مسکن سازی در جوامع درحال توسعه مانند ایران، پرداختن به موضوع کاهش حوادث ساختمانی به خصوص در کلان شهرها و ایمن سازی های مربوطه با کمک تکنولوژی های نوظهور، امری ضروری است. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر عبارت است از: واکاوی کاربست اینترنت اشیاء جهت نظارت و کنترل بر نقاط دارای خطر زیاد به منظور کاهش حوادث و ارتقای ایمنی در فضاهای کارگاهی ساختمانی در شهر تهران. در این پژوهش کاربردی، ابتدا مطالعه کتابخانه ای درخصوص مفهوم و کاربرد اینترنت اشیاء در حوزه ی ایمنی صنعت ساخت و ساز انجام شد. سپس، نقاط و فعالیت های دارای خطر زیاد شناسایی شدند. پس از آن، در مرحله مطالعه میدانی، این لیست توسط 52 مشاور ذی صلاح ایمنی ساختمان تصحیح و تکمیل شد. بعد ا ز آن، ده مصاحبه نیمه ساختار یافته با کارشناسان خبره ایمنی و آگاه به حوزه ی اینترنت اشیاء، صورت پذیرفت. براین اساس، راهکارهای موثر مبتنی بر اینترنت اشیاء برای کنترل و نظارت بر نقاط دارای خطر زیاد استخراج گردیدند. همچنین، در این ارتباط، وضعیت موجود و بسترهای مورد نیاز از جنبه های تکنولوژی، سازمان، هزینه و برون سازمان تبیین شدند. درواقع، یافته های اصلی این تحقیق، در قالب مدل مفهومی، نشان می دهد که توجه به مراحل انتخاب حادثه، انتخاب نقطه و فعالیت مورد نظر، تعیین راهکار مناسب با موقعیت تعیین شده (پایش میزان جابه جایی و سلامت سازه، پایش مجاورت مواد اشتعال زا با دیگر مواد، پایش مجاورت افراد و ماشین آلات و ممانعت از ادامه ی حرکت و تعیین محدوده در اطراف بازشوها) و بررسی بسترهای مورد نیاز (زیرساخت، پشتیبانی، اعتباربخشی، فرهنگ، بودجه، کارفرمایان و قانون)، به ترتیب، جهت طراحی و پیاده سازی سیستم های ایمنی اینترنت اشیاء محور در فضاهای کارگاهی ساختمانی حیاتی است.
۳۷۱.

ارزیابی کارایی مدل های RUSLE و ICONA در پهنه بندی فرسایش خاک حوضه بلده، استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرسایش خاک RUSLE ICONA حوضه بلده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۵۶
ارزیابی و پهنه بندی فرسایش خاک با استفاده از مدل هایی که دقت بیشتری داشته باشند، به اجرای فعالیت های حفاظتی و کنترل فرسایش خاک در داخل حوضه و کاهش میزان رسوب در خارج از آن کمک می کند. هدف از این پژوهش پهنه بندی شدت فرسایش خاک حوضه بلده با استفاده از مدل های RUSLE و ICONA و بررسی میزان دقت آنها با مشاهدات و مقادیر واقعیت زمینی است. فاکتورهای مدل RUSLE شامل فرسایندگی باران ( R )، فرسایش پذیری خاک ( K )، توپوگرافی ( LS )، پوشش گیاهی ( C ) و عملیات حفاظتی ( P ) به ترتیب از داده های بارندگی منطقه، نقشه خاک، مدل رقومی ارتفاع و تکنیک های سنجش از دور محاسبه شده اند. براساس مدل ICONA درابتدا از هم پوشانی دو لایه شیب و سنگ شناسی، نقشه فرسایش پذیری خاک به دست آمد. سپس برای تهیه نقشه حفاظت خاک، لایه های شاخص پوشش گیاهی و کاربری اراضی منطقه همپوشانی شدند و در مرحله آخر با استفاده از لایه های فرسایش پذیری و حفاظت خاک، نقشه پهنه بندی فرسایش با این مدل نیز تهیه گردید. برای ارزیابی دقت این مدل ها از شاخص های آماری و روش BLM که تمامی عوامل آن طی مشاهدات میدانی به دست آمد، استفاده شده است. برای این منظور، یک نقشه با 2500 نقطه به صورت شبکه بندی منظم جهت نمونه برداری از نقشه های حاصل از مدل ها تهیه گردید و بر این اساس آماره های RMSE   (جذر میانگین مربعات خطا)،   MAE (میانگین خطای مطلق)، MSE (میانگین مربعات خطا) و NSEC (ضریب کارایی ناش و ساتکلیف) محاسبه شد. نتایج شاخص های آماری مذکور و خطاهای مدل ها نشان می دهند که مدل های مذکور در حوضه بلده کفایت بالایی ندارند، اما کارایی و میزان تطابق طبقات فرسایش مدل ICONA با خروجی BLM به عنوان نقشه مرجع اندکی بیشتر است، چرا که مقدار RMSE ، MAE و MSE آن کمتر و NSEC آن به عدد یک نزدیک تر است.
۳۷۲.

آشکارسازی واداشت های بازتاب سطحی پوشش اراضی استان لرستان با استفاده از محصولات سنجنده MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استان لرستان آلبیدوی سطحی پوشش اراضی کاربری اراضی سنجنده مادیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۲۲۴
مداخلات انسان در عرصه های طبیعی به صورت تغییر در کاربری اراضی منجر به ایجاد دومینویی از ناهنجاری ها و سپس مخاطرات محیطی شده است. این تغییرات گسترده و انباشتی در پوشش و کاربری اراضی، خود را به شکل ناهنجاری هایی از قبیل شکل گیری رواناب های شدید، فرسایش خاک، گسترش بیابان زایی و شور شدن خاک نشان داده است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی واداشت های رادیانسی سطحی (آلبیدو) فصلی ساختار پوشش اراضی استان لرستان است. در این راستا از داده های طبقات پوشش اراضی محصول کامپوزیت MCD12Q2 سنجنده MODISاستفاده شد. داده های رادیانسی شامل داده باز تحلیل آلبیدو سطحی بود که از پایگاه کوپرنیکس نسخه ERA5، اخذ شد، به منظور آشکارسازی واداشت های رادیانسی هرکدام از پوشش های اراضی استان به تفکیک فصلی از تکنیک ماتریس تحلیل متقاطع (CTM) استفاده شد. نتایج نشان داد به طورکلی در سطح استان لرستان 5 کد پوشش اراضی شامل: اراضی جنگلی، مراتع، اراضی کشاورزی، اراضی مسکونی و اراضی بایر قابل آشکارسازی هستند. همچنین نتایج این تحقیق بیانگر آن بود که که پوشش اراضی در فصل های پاییز، بهار و تابستان، واداشت و تأثیر معنی داری در میزان آلبیدوی سطحی در سطح استان اعمال نکرده اند، میزان آلبیدوی دو فصل بهار و پاییز در حالت کمینه قرار داشت که به میانگین آلبیدوی جهانی تقریبا 2/0 بسیار نزدیک است. اما در فصل زمستان اولاً میزان آلبیدوی سطحی در همه پوشش های اراضی استان (به جز طبقه اراضی جنگلی) به صورت قابل توجهی نسبت به سایر فصول افزایش پیدا کرده اند و دوما تفاوت قابل توجهی نیز بین پوشش های مختلف اراضی از لحاظ واد اشت آلبدو، آشکار شد. در این خصوص بیشترین میزان تغییر در آلبیدو مربوط به دو پوشش مراتع و اراضی بایر بود که در فصل زمستان میزان آلبیدوی این دو پوشش به ترتیب مقدار عددی 36/0 تا 38/0 رسیده است در حالی که اراضی جنگلی استان در فصل زمستان کمترین میزان آلبیدوی سطحی را از خود نشان داده است.
۳۷۳.

تحلیل روند تغییرات سری زمانی بیشینه بارش روزانه و سالانه حوضه آبریز کرخه و دز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بارش روش ITA آزمون من - کندال کرخه و دز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۲۳۸
بارش به عنوان مهم ترین مشخصه اقلیمی هر منطقه است. این مشخصه اقلیمی جز نوسانی ترین متغیرهای اقلیمی است که بر منابع آب  منطقه به طور جدی ﺗﺄثیرگذار است. این مسئله به ویژه در ایران با بارش متوسط بیش از 250 میلی متر، اهمیت دارد. هدف این مطالعه تحلیل بارش های سنگین حوضه کرخه و دز با استفاده از روش های آماری است. بدین منظور از داده های بارشی 14 ایستگاه سینوپتیکی و باران سنجی بازه زمانی 60 ساله (2019 – 1959) استفاده شد. جهت نیل به اهداف پژوهش، ابتدا با استفاده از تابع توزیع احتمالاتی حد نهایی تیپ 1 (گامبل)، آستانه بارش سنگین هر ایستگاه مشخص شد. آنگاه برای شناسایی روندهای یکنواخت و نایکنواخت موجود در سری زمانی بیشینه بارش های روزانه و مجموع بارش سالانه از روش گرافیکی  ITA و آزمون ناپارامتری من- کندال استفاده شد. نتایج به دست آمده از آستانه های بارش سنگین مشخص شد. به طور متوسط بارش بیش از 7/40 میلی متر در حوضه کرخه و متوسط بارش بیش از 47 میلی متر در حوضه دز به عنوان بارش سنگین محسوب می شوند. تعداد روزهای بارش سنگین حوضه کرخه متوسط 118 روز و حوضه دز 81 روز است. آستانه سیلاب خیزی حوضه کرخه کمتر از حوضه دز است. بنابراین بارش های کرخه ناگهانی تر و نامنظم تر رخ می دهد، درحالی بارش های حوضه دز از سری های زمانی به هنجارتری برخوردار است. در نتیجه حوضه کرخه ازنظر افزایش بارش های سنگین منجر به سیلاب آسیب پذیرتر از حوضه دز است. نتایج حاصل از کاربرد آزمون من - کندال و ITA نشان داد آزمون من - کندال تنها قادر به شناسایی روندهای یکنواخت در سری های زمانی هستند، چنان که مزیت روش ITA این است علاوه بر روندهای یکنواخت، قادر است روندهای پنهان و داخلی را در سری های زمانی شناسایی کند. برای نمونه اگرچه آزمون من - کندال روند مشخصی برای بارش های بیشینه ایستگاه خرم آباد نشان نداد، ولی آزمون ITA روندهای پنهان و نایکنواخت این ایستگاه کشف و شناسایی کرد.
۳۷۴.

ارزیابی مدل های CMIP5 در ناهنجاری فصلی فشار (تراز سطح دریا) ایران مبتنی بر روش ریزگردانی دینامیکی CORDEX تحت سناریوهای واداشت تابشی RCPs(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناهنجاری فشار مدل های CMIP5 مدل ریزگردانی CORDEX سناریو های RCPs ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۲۰۳
فرین های اقلیمی از مهم ترین مواردی است که اقلیم ایران را تحت تاثیر قرار داده و پیامدهای اقتصادی اجتماعی و آسیب های مالی فراوانی به جا گذاشته است. فشار تراز سطح دریا از مهم ترین عناصر آب وهوایی است که می تواند دیگر عناصر آب هوایی از جمله دما، رطوبت و باد را تحت تاثیر قرار دهد هدف این پژوهش ارزیابی مدل های CMIP5 مبتنی بر روش ریزگردانی دینامیکی CORDEX و وردایی ناهنجاری فشار فصلی در ایران در بین مدل های CMIP5 مبتنی بر پروژه CORDEX مدل های دینامیکی BCC-CSM، HadGEM2-ES، GFDL و MIROCمدل HADGEM2-ES از سطح همبستگی و کارایی بالاتری نسبت به سایر مدل ها برخوردار بود. در این راستا داده های 36 پیمونگاه همدید طی دوره آماری (2005-1960)، داده های مدل HadGEM2-ES ریزگردانی شده با استفاده از مدل CORDEX و سناریوهای RCPs برای دو دوره تاریخی (2005-1960) و پیش نگری شده طی سه دوره آینده نزدیک (2040-2011)، آینده میانی (2070-2041) و آینده دور (2099-2071) استفاده شد. برای ارزیابی کارایی مدل نیز از شش روش R2، MAE، MBE RMSE، t-Jacovides و نسبت t-Jacovides/R2 استفاده شد. نتایج نشان داد مدل از عملکرد مناسبی در مناطق پست کم ارتفاع برخوردار است. ناهنجاری فصلی در تمام فصول، سناریوها و دوره های زمانی موردمطالعه مثبت و فصل زمستان بیشینه ناهنجاری فشار را در بین فصول نشان داده است. بیشینه ناهنجاری فصلی فشار ایران در در تمام فصول، سناریوها و دوره های مورد مطالعه منطبق بر ارتفاعات از جمله کانون آن در ارتفاعات البرز و زاگرس و عرض های جغرافیایی بالاست وکمینه ناهنجای فشار منطبق بر مناطق کم ارتفاع و پست از جمله جلگه خوزستان و سواحل جنوبی کشور است.
۳۷۵.

تحلیل فضایی کیفیت هوای شهر تهران با تأکید بر ذرات معلق (PM10 و PM2.5)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت هوا ذرات معلق تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۱ تعداد دانلود : ۳۲۲
امروزه هوای بسیاری از شهر های ایران به ویژه کلان شهر ها با جمعیت بالا، از کیفیت مطلوبی برخوردار نمی باشند که این کیفیت نامطلوب به دلیل وجود منابع متعدد آلاینده از قبیل خودرو ها، صنایع، وسایل گرمایشی، فعالیت های ساختمانی و تجاری طی چند دهه اخیر می باشد و نگرانی های بسیاری را در پی داشته است. بنابراین، پایش آلاینده های هوا و بررسی تغییرات مکانی و فصلی آن ها اهمیت ویژه ای دارد. هدف از این پژوهش ارزیابى کیفیت هوا و بررسی تغییرات فصلی و مکانی ذرات معلق (PM 10 و PM 2.5 ) در شهر تهران می باشد. در این پژوهش، از شاخص AQI برای تعیین کیفیت هوای شهر تهران و معرفی آلاینده مسئول استفاده شده است. به منظور بررسی تغییرات ذرات معلق (PM 10 و PM 2.5 ) در مقیاس های فصلی و مکانی داده های ایستگاه های آلودگی سنجی (18 ایستگاه) شرکت کنترل کیفیت هوا طی 1397  و 98 مورداستفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزارهای  matlab و Excel و SPSS، تحلیل و نتایج حاصل از تحلیل های آماری توزیع آلاینده ها در مقیاس های فصلی و مکانی با نرم افزار Arc Gis با تابع تحلیلی درون یابی فاصله معکوس (IDW) به صورت نقشه ها، جداول و نمودار ها تهیه و ترسیم شده است. نتایج نشان داد سال 97 حدود  8/83 درصد در شرایط مطلوب و تنها 2/16 درصد در شرایط نا مطلوب قرار دارد. اما در سال 98 حدود 4/76 درصد در شرایط مطلوب و 6/23 درصد در شرایط نامطلوب قرار دارد که علت آن تغییرات میزان بارش و سرعت باد در سال 97 و 98 بوده است. بالاترین غلظت فصلی ذرات معلق (PM 10 ) و (PM 2.5 ) را به ترتیب فصل تابستان و زمستان و کمترین غلظت فصلی هر دو آلاینده مربوط به فصل بهار می باشد. همچنین نتایج حاصل از درون یابی فاصله معکوس (IDW) نشان داد که مناطق غربی، جنوبی و مرکزی شهر تهران بیشتر از سایر مناطق درگیر ذرات معلق (PM 10 , PM 2.5 ) می باشند.
۳۷۶.

بررسی رابطه تاب آوری مکانی و تاب آوری فردی نواحی مشمول طرح اسکان مجدد (مطالعه موردی: نواحی سیل زده شرق استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسکان مجدد تاب آوری فردی تاب آوری مکانی کونور– دیویدسون استان گلستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳ تعداد دانلود : ۲۲۶
هدف این تحقیق، بررسی رابطه تاب آوری مکانی و تاب آوری فردی در نواحی مشمول طرح اسکان مجدد واقع در شرق استان گلستان است که از جنبه هدف، کاربردی است و از جنبه جمع آوری داده ها از نوع پژوهش های پیمایشی به شمار می آید. جامعه آماری نیز سرپرستان خانوارهای مشمول طرح اسکان مجدد به تعداد 1610 خانوار در شهر جدید فراغی و 730 خانوار سه روستای جابه جا شده در سال 1395 است. ازاین رو پنج محله پاشایی، قپان سفلی، خوجلر، آق تقه و چاتال از شهر جدید فراغی (الگوی تجمیع) و روستای قولاق کسن (الگوی جابه جایی محدود) جهت نمونه برداری انتخاب شدند. جهت تعیین تعداد پرسشنامه مورد نیاز (حجم نمونه) از فرمول کوکران استفاده گردید. با توجه به فرمول کوکران تعداد 360 خانوار برای تکمیل پرسشنامه انتخاب گردیدند. همچنین جهت بررسی تاب آوری فردی پاسخگویان از نسخه اسپانیایی پرسشنامه تاب آوری کونور– دیویدسون استفاده شد. بررسی وضعیت تاب آوری فردی در هر دو الگوی موردمطالعه نشان دهنده عدم تاب آوری فردی جوامع موردمطالعه در هر سه زیر مقیاس تصور از شایستگی فردی، زیر مقیاس اعتماد به غریزه های فردی و زیرمقیاس پذیرش مثبت تغییر و روابط ایمن است. نتایج آزمون t نمونه های مستقل نشان دهنده عدم وجود اختلاف معنی دار ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- محیطی تاب آوری بین دو الگوی موردبررسی است. همچنین بین دو متغیر تاب آوری فردی و تاب آوری مکانی در هر دو الگوی موردمطالعه رابطه معنی دار وجود ندارد.
۳۷۷.

بررسی و تحلیل مخاطرات طبیعی و مسائل انسانی و محیطی شهر سنندج به منظور ارائه راهکارهای مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مخاطرات طبیعی و انسانی منطق فازی AHP سنندج

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۶ تعداد دانلود : ۲۴۲
در طی سال های اخیر به موازات افزایش جمعیت نواحی شهری، مخاطرات شهری نیز روند افزایشی داشته است. یکی از شهرهایی که پتانسیل بالایی جهت وقوع مخاطرات دارد، شهر سنندج است. در این پژوهش به بررسی مناطق آسیب پذیر شهر سنندج در برابر مخاطرات حرکات دامنه ای، سیلاب، زمین لرزه، آلودگی و ترافیک پرداخته شده است. با توجه به اهداف موردنظر، از دو مدل تلفیقی منطق فازی و تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) استفاده شده و مناطق آسیب پذیر در برابر هرکدام از مخاطرات مذکور شناسایی شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که بخش های زیادی از غرب شهر سنندج و همچنین مناطق شمالی شهر به دلیل شیب و ارتفاع زیاد مستعد وقوع حرکات دامنه ای است. همچنین به دلیل وجود رودخانه قشلاق در نیمه شرقی شهر سنندج و همچنین وجود مناطق کم شیب در مناطق داخلی شهر، بخش های زیادی از این شهر پتانسیل زیادی به منظور ایجاد سیلاب و آب گرفتگی دارد. ارزیابی پتانسیل آسیب پذیری در برابر زلزله بیانگر این است بخش های غربی و مرکزی شهر سنندج به دلیل نزدیکی به خطوط گسل، شیب زیاد، عدم دسترسی به فضای باز و تراکم جمعیتی بالا، پتانسیل آسیب پذیری بالایی دارد. از نظر آلودگی و ترافیک نیز بخش های مرکزی شهر سنندج به دلیل تراکم بالای جمعیت و وجود کاربری های مختلفی ازجمله حمل ونقل و ... پتانسیل آلودگی و ترافیک بالایی دارد. با توجه به موارد مذکور، بخش های غربی و شمالی شهر مستعد وقوع حرکات دامنه ای است و همچنین پتانسیل آسیب پذیری بالایی در برابر زلزله دارد. بخش های شرقی شهر پتانسیل بالایی از نظر وقوع سیلاب دارد. بخش های جنوبی نیز مستعد وقوع سیلاب است و پتانسیل آسیب پذیری بالایی در برابر زلزله دارد. همچنین بخش های مرکزی شهر سنندج پتانسیل بالایی از نظر آلودگی و ترافیک دارد.
۳۷۸.

پهنه بندی آسیب پذیری سکونتگاه های شهرستان نهاوند در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پهنه بندی خطر زلزله سیستم اطلاعات مکانی شهرستان نهاوند منطق فازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۵ تعداد دانلود : ۲۱۳
بررسی های اخیر در مورد پیامدهای فاجعه آمیز و خسارت گسترده جانی و مالی ناشی از بلایای طبیعی و به ویژه زلزله نشان دهنده آن است که اقدامات مؤثری در این زمینه، صورت نگرفته است. یکی از مناطق زلزله خیز استان همدان، شهرستان نهاوند است که ازجمله پهناورترین مناطق استان نیز به شمار می رود. در این خصوص پژوهش حاضر باهدف پهنه بندی آسیب پذیری سکونتگاه ها در برابر زلزله با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی و سیستم اطلاعات مکانی انجام شد. به همین منظور از 14 معیار که عبارت اند از بافت خاک، بزرگا و مراکز زلزله های پیشین، تأسیسات خطرساز، راه های دسترسی، رودخانه ها، لایه های زمین شناسی، موقعیت زمین لغزش، شیب زمین، فرسایش خاک، کاربری اراضی، گسل های منطقه، مدل رقومی ارتفاعی و نقاط جمعیتی استفاده گردید. در این خصوص نقشه پهنه بندی آسیب پذیری سکونتگاه ها در برابر زلزله جهت تحلیل ها و ارزیابی های محیطی تهیه شده است. با توجه به بررسی مطالعات صورت گرفته توسط دیگر محققان در سراسر دنیا، در این پژوهش به منظور همپوشانی وزن دار معیارها در فضای فازی، از تابع گاما با مقادیر اولیه 5/0، 7/0 و 9/0 استفاده شد؛ که پس از صحت سنجی نتایج و بررسی مقادیر آن ها، گامای 9/0 بکار گرفته شد. نتایج نهایی برای شناسایی سکونتگاه های در معرض آسیب محدوده شهرستان نهاوند در 5 کلاس طبقه بندی شد. محدوده های با پتانسیل آسیب پذیری بسیار پایین به مساحت 25065 هکتار، با پتانسیل نسبتاً پایین به مساحت 48173 هکتار، پتانسیل متوسط به مساحت 39000 هکتار، پتانسیل نسبتاً بالا به مساحت 25571 هکتار و پتانسیل بسیار بالا به مساحت 13980 هکتار در نتیجه این طبقه بندی مشخص شد. نتایج نشان می دهد، 28 روستا در محدوده با پتانسیل آسیب پذیری بالا و 3 شهر و 26 روستا در پهنه با پتانسیل آسیب پذیری نسبتاً بالا قرار دارند.
۳۷۹.

تحلیل تغییر رفتار واحدهای پاسخ هیدرولوژیکی در اثر توسعه سکونتگاهی (مطالعه موردی: حوضه آبریز چشمه کیله تنکابن)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واحد پاسخ هیدرولوژیک چشمه کیله رواناب شاخص تفاضل گیاهی نرمال شده مدل بارش - رواناب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۲۰۳
تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی به طور مستقیم منجر به تغییر رژیم هیدرولوژیکی می شود. در واقع توسعه شهری و کاهش اراضی جنگلی و مرتعی در، سیل خیزی را باعث شده است و از طرف دیگر افزایش باغات و کاربری های مشابه در مصرف و نفوذ بیشتر آب و کاهش دبی حوضه مطالعاتی نقش مؤثری دارد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل تغییر رفتار واحدهای پاسخ هیدرولوژیکی در ارتباط با پتانسیل تولید رواناب حوضه چشمه کیله در بازه زمانی 29 ساله (2018-1991) است. در این تحقیق، واحدهای پاسخ هیدرولوژیک(HRU) بعنوان واحد کاری برای تعیین پتانسیل تولید رواناب حوضه آبریز چشمه کیله شناسایی و استخراج شده است. به منظور پایش تغییرات تراکم و میزان پوشش گیاهی با استفاد ه از تصاویر ماهواره ای منطقه مطالعاتی در سال های 1991 و 2018 از شاخص تفاضل گیاهی نرمال شده استفاده شد؛ سپس با تلفیق لایه گروه های هیدرولوژیک و کاربری اراضی، برای هر یک از واحدهای پاسخ هیدرولوژیک میزان شماره منحنی مشخص شد. با توجه به مقادیر شماره منحنی به دست آمده برای هر واحد پاسخ هیدرولوژیک، مقدار توان نگهداشت رطوبت خاک استخراج شد. در نهایت، با محاسبه مقادیر متوسط ماهیانه، میزان رواناب حاصل از بارندگی برای سال های 1991 و 2018 برآورد شد. نتیجه تحقیق گویای کاهش میزان و تراکم پوشش گیاهی، افزایش مقدار شماره منحنی، کاهش میزان نفوذپذیری خاک و همچنین افزایش ارتفاع رواناب تولیدی در طول بازه زمانی 29 ساله (2018-1991) در حوضه چشمه کیله (به ویژه قسمت های شمال حوضه) است؛ به عبارتی توسعه شهری، تغییر کاربری اراضی و تضعیف پوشش گیاهی باعث تشدید سیل خیزی حوضه شده است.
۳۸۰.

عوامل مؤثر بر آمادگی فردی در برابر وقوع سیل در روستاهای کوهستانی مستعد طغیان سیل شهرستان پلدختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مخاطره سیل آمادگی فردی کاهش خطر بلایا روستاهای کوهستانی شهرستان پلدختر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۷ تعداد دانلود : ۲۶۵
مدیریت مخاطرات شامل کلیه اقداماتی است که از طریق آن ها بتوان از بروز حوادث ناگوار، پیشگیری نمود یا در صورت بروز آن حادثه، بتوان اثرات آن را کاهش داده و آمادگی لازم را برای امدادرسانی سریع و بهبود اوضاع فراهم نمود. از اقدامات مهم مدیریت مخاطرات، توجه به افزایش آمادگی فردی در مواجهه با مخاطرات است. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر آمادگی فردی در برابر وقوع سیل پرداخته است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمّی) است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری پژوهش 3861 خانوار ساکن در روستاهای کوهستانی در معرض طغیان سیل شهرستان پلدختر بوده است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده 360 خانوار از 30 روستای سیل گیر به عنوان نمونه انتخاب شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و مدل رگرسیون لجستیک باینری و تحلیل کیفی صورت گرفت. یافته های پژوهش در زمینه عوامل مؤثر بر آمادگی فردی در برابر وقوع سیل حاکی است که از بین چهار عامل مدنظر در این پژوهش به ترتیب عوامل: جامعه شناختی فردی، وضعیت اقتصادی- اجتماعی خانواده، تأثیر جامعه و سازگاری با خطر بیشترین نقش را در آمادگی فردی برابر سیل داشته اند. بررسی الزامات و اقدامات آمادگی در مواجهه با سیل نیز نشان داد که به ترتیب: توسعه اقتصاد محلی، توسعه زیرساخت های محلی، اعطای اعتبار خرد برای افزایش آمادگی، کمک های دولتی و افزایش استراتژی های تنوع معیشت خانوارها برجسته ترین الزامات و اقدامات مهم برای افزایش آمادگی در مواجهه با رخداد سیل می باشند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان