مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
ژئومورفیک
حوزههای تخصصی:
چشمه گرو، یکی از پدیده های جالب و استثنایی «هیدروژئومورفیک» و «هیدرومورفوتکتونیک» است که در محدوده 33 کیلومتری جنوب شهر مشهد قرار دارد. بر اثر فعالیت این چشمه در طی کواترنر، توده های حجیم و وسیع تراورتنی رسوب کرده اند که از نظر مورفولوژی، لندفرم های بسیار جالبی را به نمایش گذاشته اند. از جمله می توان به مخروط های به وجود آمده شبیه مخروط های آتشفشانی (با دهانه های کراتری)، اشکال مینیاتوری، ریزآبشارها و امثال آن اشاره نمود. هرچند این پدیده های ژئومورفیک در طول دوره های بارانی کواترنر شکل گرفته اند، اما هم اکنون برخی از آنها فعال بوده و تحولات ژئومورفولوژیک را تجربه می کنند. در مورد منشا پیدایش این چشمه و لندفرم های حاصل از آن، نظریات متفاوتی ارایه شده است، از جمله این که برخی از صاحب نظران آنها را به عملکرد آتشفشان ها نسبت می دهند، گروهی نیز این پدیده را به برخورد شهاب سنگ ها نسبت می دهند، ... و برخی نیز آن را جزو چشمه های گسلی به شمار می آورند. نوشتار حاضر به دنبال آن است که پاسخ مناسبی را در خصوص چگونگی پیدایش این چشمه و لندفرم های حاصل از آن ارایه نماید.
ویژگی های ژئومورفولوژیکی گل فشان عین (Ain) و تعیین ترکیب معدنی آب و گل آن با استفاده روش های فیزیکی و شیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گِلفشان عین که در 24 کیلومتری جنوب غربی روستای کهیر (Kahir) و در جلگه ساحلی دریای عمان قرار دارد، یکی از پدیدههای منحصر به فرد ژئومورفولوژیدر استان سیستان و بلوچستان است. این گِلشان برخلاف اکثر گِلفشانهای اسـتان که دارای مخروط هسـتند، حوضـچهای به شـکل بیضی دارد که قـطر بزرگ آن52 و قطر کوچک آن42 متر میباشد. فعالیت این گِلفشان به نحوی است که گاهی اوقات پس از پر شدن حوضچه از گِلاب (مخلوط آب و گِل)، مازاد آن به صورت روانههای گِلی از دامنة جنوبی خارج شده و به دورتر از گِلفشان هدایت میشود. گل خروجی این گلفشان معمولاً رقیق است ولی گاهی با افزایش غلظت و تشکیل حباب همراه است. آزمایشات انجام شده نشان داد که گاز خروجی از این گلفشان متان میباشد. از آنجا که تا کنون هیچگونه مطالعهای بر روی این گِلفشان به طور اختصاصی انجام نشده است، لذا برای رفع کمبود منابع کتابخانهای، در این مقاله سعی بر این خواهد بود که بیشتر از مطالعات میدانی و آزمایشگاهی بهره گرفته شود تا علاوه بر مطالعات ژئومورفیک و مورفومتریک، نسبت به تعیین ترکیب، آّب و گِل خروجی از آن اقدام گردد تا شاید بتوان از این راه بخشی از ابعاد ناشناخته این گِلفشان را مشخص و معرفی کرد. از این رو سه نمونه از آب و گل این گلفشان که در تاریخ های 16/11/82، 21/9/84 و 26/12/84 تهیه شده بود با استفاده از روشهای مختلف آنالیز فیزیکی و شیمیایی مثل XRD, BET, TGA, DSC, FAAS جهت تعیین ترکیب معدنی مورد آزمایش و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
تأثیر نوزمین ساخت بر تحول لندفرم های دامنه های جنوب غرب شیرکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مورفوتکتونیک از منظر زمین ساخت و نیروهای درونی با بررسی چشم اندازهای هر ناحیه، نقش مهمی در شناخت نحوه تکامل لندفرمها و تفسیر آنها دارد. هدف از این پژوهش بررسی شواهد ژئومورفیک گسل دهشیر می باشد. در این راستا شواهد تکتونیک فعال منطقه با تکنیک های مختلف دورسنجی، ژئومورفومتری، پیمایش ها، اندازه گیری ها و برداشت های میدانی شناسایی و ارتباط فرم و فرآیند مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. نتایج کمی حاصل از بررسی های صورت گرفته بر روی تپه شاهدهای تراورتنی (با سن تقریبی ۸/۱ میلیون سال)، اشکال پلی ژنتیک، پرتگاه های گسلی و چاه های اکتشافی منطقه نشان می دهند که گسل دهشیر با جهش تجمعی ۲۰۰ متری در طی کواترنر، نرخ لغزش تقریبی ۱۱/۰ میلی متر در هر سال را داشته است. در واقع این امر سبب افت سطح اساس شبکه های زهکشی دامنه های جنوبغرب شیرکوه از اوایل کواترنر تاکنون و در نتیجه تسریع فرسایش قهقرایی و کاوش سطوح تراورتنی و پیدایش تپه شاهدها و پیش تپه ها در این ناحیه شده است. همچنین دینامیک اخیر به همراه حرکت راستا لغز این گسل، موجب تغییر شکل شبکه زهکشی، توالی مخروط افکنه ها و ظهور چشمه های گسلی شده اند که همگی بیانگر فعالیت قابل توجه این گسل می باشند.
مورفولوژی فضائی دیاپیر نمکی در تعامل با ژئوتوریسم داخلی و خارجی و نقش آن در توسعه پایدار منطقه ای استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان فارس به سبب تنوع مکان های ژئومورفیک در ارتباط با عملکرد دیاپیریسم، از توانایی بالقوه آمایش ژئوتوریسمی برخوردار است. عملکرد این دیاپیریسم در استان، به صورت پلاگ ها و گنبدهای نمکی رخنمون یافته است. به گونه ای که تعداد 56 پلاگ نمکی در محدوده فارس و در زون زمین شناسی کمربند زاگرس گزارش شده است. اکثر این مکان ها دارای جاذبه زمین شناختی بوده و قابلیت تبدیل شدن به ژئوسایت را دارند. هم چنین با توجه به ارزش علمی، فرهنگی- تاریخی، زیبایی شناختی و اجتماعی- اقتصادی، از گنبدهای نمکی می توان به عنوان مکان های ژئومورفیک نام برد. در پژوهش حاضر سعی بر ورود برآوردهای کمی در مدیریت ژئوتوریسمی کشور شده است. این کار با استناد به اطلاعات و آمار موجود اعم از ژئولوژیک، ژئومورفیک، توپوگرافیک و حوزه های دموگرافیکی استان و با بهره گیری از آنالیزهای اولیه در محیط سیستم اطلاعات جغرافیائی (GIS) انجام گردیده است. متغیرهای مختلفی در مدیریت بهینه ژئوتوریسم دیاپیری استان فارس مورد بررسی قرار گرفته اند که با توجه به ضابطه ها و محاسبات انجام شده به این ترتیب اولویت بندی شده اند: راه (تقریباً 100%)، تجهیزات مراکز شهرستان (98%)، ارتفاع گنبدها (97%)، فاصله گنبدها از آبادی ها (82%). خروجی های این پژوهش، کاربرد ژئوتوریسم دیاپیری در تسریع روند توسعه پایدار منطقه و پیشرفت اقتصادی مراکز شهرستان ها و حتی آبادی های نزدیک این گنبدها، که بستر ژئوسایت ها هستند را نشان می دهد.
بررسی نقش ویژگی های ژئومورفیک در مکانیابی مناطق بهینه به منظور احداث مجتمع های مسکونی (نمونه موردی شهر شاهرود)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
121 - 136
حوزههای تخصصی:
برخی از پدیده های ژئومورفولوژیکی نه تنها به عنوان عوامل مخرب و بازدارنده در استقرار و توسعه شهرها محسوب نمی شوند، بلکه اگر برنامه ریزان شهری آگاهی کامل از نوع و کاربرد همه جانبه ژئومورفولوژیکی این پدیده ها داشته باشند، آن ها را به عاملی مثبت در استقرار و توسعه شهرها تبدیل خواهند نمود. به علاوه برنامه ریزی های زیر بنایی شهر به دور از تاثیرات شرایط توپوگرافی نبوده و نیست زیرا توپوگرافی محل و جهت گیری ناهمواریها در مسائلی نظیر ساخت ساز شهری و یا در جابجایی جمیعت شهری نقش انکار ناپذیری دارد در این پژوهش یا استفاده از روش تحلیلی و میدانی با استفاده از آزمون مقایسه میانگین بین دو نمونه (T-Test) میانگین پدیده های ژئومورفیک و مکانیابی متأثر از از خدمات سازمان های مربوطه در هنگام صدور مجوز از دیدگاه کارشناسان مورد مقایسه قرار گرفته و از آنجائیکه بین میانگین دو نمونه به لحاظ آماری اختلاف معنی داری وجود دارد این تفاوت بیان می کند که عدم توجه به شاخص های ژئومورفیک توسط سازمان های متولی در هنگام صدور مجوز به دلیل اختلاف معنادار از شاخص استاندارد تاثیرمعناداری در روند مکانیابی مجتمع های مسکونی موفق عمل نکرده است.
بررسی ویژگی های ژئومورفیک منطقه تفتان و نقش آنها در توسعه توریسم با استفاده از مدل پرالونگ
منبع:
فضای گردشگری سال چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۳
79 - 98
حوزههای تخصصی:
برای ایجاد یک توسعه همه جانبه و پایدار و همچنین جایگزینی منابع جدید کسب درآمد به جای منابع نفتی نیازمند استفاده از تمامی امکانات و قابلیت ها می باشیم. در این راستا صنعت گردشگری که اقتصاددانان آن را سومین پدیده اقتصادی پویا و رو به رشد پس از صنعت نفت و خودرو سازی می دانند. به عنوان یک نیاز اساسی کشور مطرح می شود؛ اما با توجه به مسایل فرهنگی و مذهبی کشور ایران یکی از بهترین گزینه ها جهت کسب درآمدهای توریستی مبحث اکوتوریسم و ژئوتوریسم می باشد. از این رو مطالعه و شناخت مناطق مستعد جهت ایجاد این نوع از گردشگری در مناطق مختلف ضرورت می یابد. بنا بر این بررسی ویژگی های ژئومورفیک منطقه تفتان و نقش آن ها در توسعه توریسم به عنوان یک مسأله اساسی در دستور کار این پژوهش قرار گرفت. در این پژوهش به منظور بررسی ویژگی های ژئوتوریسم منطقه تفتان از مدل پرالونگ استفاده شده است. از بین مکان های ژئومورفیک منطقه تفتان 6مکان انتخاب شد و برای هر کدام از مکان های ژئومورفیک یک شناسنامه تشکیل داده شد که پس از سنجش دادها مشخص شد که منطقه قابلیت بالایی جهت جذب توریسم دارد. ارزش گردشگری این مکان ها به دلیل بالا بودن عیار ظاهری زیبایی و عیار علمی این مکان ها می باشد. عواملی مانند عدم امنیت، دشواری دسترسی، دوری از مراکز جمعیتی و عدم توجه به ژئوتوریسم باعث کاهش مجموع عیارهای محاسبه شده گردیده است. بر این اساس قله تفتان با عیار گردشگری 63/0 و میانگین ارزش بهره وری75/0 دارای بالا ترین عیار ژئوتوریسمی می باشد.
توزیع فضایی مراکز خدماتی شهر کرمان نسبت به پدیده های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال نهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳۵
43 - 70
حوزههای تخصصی:
شهرها، زمین های وسیع و گسترده ای را به خود اختصاص می دهند، که این زمین ها از ترکیب واحدهای مختلف توپوگرافی و ژئومورفولوژی تشکیل شده اند. هر اندازه شهرها توسعه و گسترش یابند، برخورد آنها با واحدهای مختلف ژئومورفولوژی و موضوعات مربوط به آنها زیادتر می شود. از آنجا که واحدهای ژئومورفولوژی همیشه با پویایی و دینامیسم محیط طبیعی در ارتباط است، هر گونه اقدام در راستای توسعه و عمران شهرها به نحوی با پویایی و دینامیسم مذکور و در نتیجه با پدیده های ژئومورفولوژی تلاقی می کند. در همین راستا این پژوهش، توزیع فضایی مراکز خدماتی نسبت به واحدهای ژئومورفولوژی را در شهر کرمان بررسی نموده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به موقعیت طبیعی شهر کرمان تقریبا تمامی مراکز خدماتی در سطوح هموار با شیب صفر تا 2 درصد قرار داشته و فقط تعداد معدودی از مراکز تجاری در سطوح محدب با شیب 8 تا 100 درصد قرار گرفته اند. همچنین نتایج حاکی از آنست توزیع مراکز خدماتی شهر کرمان نسبت به محدوده های دارای خطر لرزه خیزی اصلا مناسب نیست. بطوریکه 1/23 درصد از مراکز آموزشی، 5/34 درصد از مراکز بهداشتی- درمانی، 2/22 درصد از مراکز اداری، 14 درصد از مراکز تجاری و 9/18 درصد از مراکز ورزشی در محدوده های با شدت تخریب شدید و بسیار شدید قرار دارند. همچنین نتایج نشان می- دهد که 50 درصد مراکز آموزشی، 56 درصد مراکز بهداشتی- درمانی، 4/57 درصد از مراکز اداری، 2/62 درصد از مراکز تجاری و 3/70 درصد از مراکز ورزشی در محدوده های دارای فرونشست قرار گرفته اند. باید توجه داشت که وجود 5/34 درصد از مراکز بهداشتی- درمانی و 1/23 درصد از مراکز آموزشی در محدوده های با شدت تخریب شدید و بسیار شدید برنامه ریزی اسسی را برای مقابله با خطرات احتمالی می طلبد.
تحلیل فضایی فرونشست سطح زمین با استفاده از تداخل سنجی راداری (موردمطالعه: دشت مرکزی شهرستان قاین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
99 - 126
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین یکی از مخاطرات مهم ژئومورفیک است که دارای حرکتی کُند بوده و در بلندمدت آثار مخربی برجای می گذارد. در این تحقیق به منظور تحلیل فضایی میزان جابجایی از داده های سنتینل A1 در بازه زمانی 3 ساله (2020- 2017) و روش تداخل سنجی راداری و نرم افزار (SNAP)، تغییرات سطح زمین را در بازه زمانی مذکور استخراج کرده ایم. همچنین مشاهدات میدانی برای صحت سنجی و بررسی نتایج تحقیق صورت گرفت. نتایج نشان داد که میزان فرونشست زمین از سال 2017 تا سال 2020 افزایش داشته است؛ به طوری که از 2.6 سانتی متر در سال 2017 به 7.8 سانتی متر در سال 2020 رسیده است. همچنین هیدروگراف معرف آب زیرزمینی در دشت مرکزی قاین نیز افت محسوسی داشته است؛ به طوری که میزان افت تراز آب در سطح دشت حدود 1.30 متر در طول 5 سال (از سال 2014 تا مارس 2020) بوده است؛ یعنی حدوداً سالی 26 سانتی متر افت سطح آب های زیرزمینی را داشته ایم. ضمن اینکه تحلیل خودهمبستگی فضایی و شاخص موران (0.984)، خوشه ای بودن رخداد فرونشست تحت تأثیر تغییرات سطح آب در منطقه موردمطالعه را تأیید کرد. نتایج همبستگی نیز نشان داد که بین عامل تغییرات تراز سطح آب و نرخ فرونشست زمین، همبستگی کمی وجود داشته (p= -0.138) که این ارتباط غیرمستقیم است؛ یعنی هر چه میزان برداشت آب زیرزمینی بیشتر باشد (یا سطح تراز آب کمتر شود)، میزان فرونشست نیز بیشتر می شود؛ اما با توجه به سطح معناداری (sig= 0.585) این ارتباط معنادار نیست.