فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱٬۱۶۲ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
21 - 42
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق برای اولین بار به منظور خودکار سازی فرآیند پردازش و تحلیل فرونشست دشت مرند از تصاویر ماهواره ای راداری سنتینل-1 توسط پکیج SNAP2StaMPS استفاده شده است. در سال های اخیر توسعه ناهمگون اراضی کشاورزی و برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی دشت مرند در استان آذربایجان شرقی موجب بروز پدید فرونشست زمین در سطح این دشت شده است. لوله زایی میله چاه های منطقه، شکاف های افقی در سطح این دشت، حکایت از رخداد فرونشست سطح زمین دارد. در این تحقیق برای تعیین نرخ جابجایی در جهت خط دید ماهواره، از الگوریتم پردازشی تداخل سنجی خودکار بین نرم افزار SNAP و StaMPS استفاده شد. نتایج فن تداخل سنجی PSI بروی 133 تصویر سنتینل-1 در مدار Descending ماهواره Sentinel-1، حاکی از نرخ جابجایی سالانه زمین برای دشت مرند از سال های 2016، 2017، 2018، 2019 و 2020 به ترتیب 7/13-، 12-، 2/15-،3/12 – و 1/13 سانتی متر دارد. جهت صحت سنجی نتایج، مقایسه میزان فرونشست حاصل از پردازش تداخل سنجی با میزان افت سطح آب های زیرزمینی در محدوده مطالعاتی از طریق روش تحلیل هیدروگراف واحد انجام شد. نتایج نشان می دهد که میزان افت سطح آب و نتایج حاصل از تحلیل هیدروگراف چاه های مشاهده ای منطقه، با نتایج حاصل نقشه های سری زمانی حاصل از تداخل سنجی تطابق دارند؛ بنابراین، از روش خودکار ارائه شده در این پژوهش می توان جهت پایش فرونشست زمین استفاده کرد.
ارزیابی کارایی مدل های دو متغیره در تعیین حساسیت پذیری فرونشست آبخوان دشت کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
69 - 98
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین یکی از مهم ترین مشکلات محیط زیستی است که بر کشاورزی و زیرساخت های شهری تأثیر می گذارد. لذا به منظور برنامه ریزی برای کاهش خطرات ناشی از فرونشست، شناسایی مناطق پرخطر و مستعد وقوع این پدیده در دشت های مختلف ایران ضروری است. هدف اصلی این تحقیق، حساسیت پذیری فرونشست زمین در آبخوان کاشان با استفاده از روش های دمپستر- شفر، وزن دهی شواهد، آنتروپی شانون و نسبت فراوانی است. برای انجام این تحقیق از 14 عامل مؤثر بر وقوع فرونشست شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، انحنای سطح، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل، فاصله از جاده، لیتولوژی، کاربری اراضی، انحنای طولی و عرضی، تغییرات سطح ایستابی، فاصله از معدن و تراکم چاه در سطح آبخوان استفاده شد. آنگاه پس از تعیین 108 موقعیت فرونشست و نیز 108 موقعیت عدم فرونشست در سطح آبخوان، این نقاط به صورت تصادفی و به نسبت 30 و 70 درصد به ترتیب به عنوان داده های اعتبارسنجی و داده های آزمون طبقه بندی شدند و برای ارزیابی هرکدام از مدل ها از منحنی تشخیص عملکرد نسبی ( ROC ) استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین روش های مورداستفاده بر اساس منحنی ROC و میزان AUC ، روش نسبت فراوانی (آموزش: 84/0 و اعتبارسنجی: 89/0) بهترین عملکرد را داشته است و به عنوان بهترین روش پیش بینی مناطق دارای حساسیت فرونشست در منطقه مطالعاتی معرفی می شود. روش های آنتروپی شانون، دمپستر- شفر و وزن دهی شواهد نیز به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفتند. نتایج این تحقیق برای کاهش خسارات ناشی از وقوع فرونشست زمین و تعیین مناطق بالقوه فرونشست، قابل استفاده برای مدیران استانی خواهد بود.
بررسی نقش کاربری بهینه اراضی در تولید رواناب (مطالعه موردی: حوزه آبخیز نهر اعظم شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
147 - 161
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی یکی از فاکتور های مهم در تغییر وضعیت هیدرولوژیکی جریان، فرسایش و رسوب و گاهی اوقات منجر به مشکلات جدی در شرایط اکولوژیکی می گردد. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت تبدیل بارش به رواناب حوزه در شرایط کاربری فعلی نسبت به شرایط بهینه است. بدین منظور پس از تهیه نقشه کاربری اراضی فعلی و نقشه توان اکولوژیکی حوزه (کاربری بهینه) اثرات کاربری اراضی روی تولید رواناب حوزه آبخیز نهر اعظم شیراز به وسیله اجرای مدل هیدرولوژیکی SCS (روش سرویس حفاظت خاک آمریکا) در دو حالت کاربری فعلی و بهینه موردبررسی قرار می گیرد. مقایسه سطوح کاربری ها در هر دو شرایط نشان می دهد که در کل در وسعت اراضی کشاورزی تغییر چندانی حاصل نشده است؛ اما در شرایط بهینه نسبت به شرایط فعلی 1/8 درصد از سطح اراضی شهری کاهش یافته و 18/17 درصد به سطح اراضی مرتعی افزوده می شود. همچنین نتایج نشان دهنده مقدار متوسط شماره منحنی 6/82 برای کاربری های فعلی و 2/75 برای کاربری های بهینه است. نتایج حاصل از برآورد ارتفاع رواناب در دو شرایط موردبررسی نشان می دهد که درصد کاهش ارتفاع رواناب در شرایط بهینه نسبت به فعلی با افزایش دوره بازگشت کمتر می شود، به طوری که بیشترین درصد کاهش ارتفاع رواناب مربوط به دوره بازگشت های 2، 5، 10 و 25 سال به ترتیب با 47/37، 97/29، 54/26 و 32/23 درصد است. این نتایج نشان می دهد که برنامه ریزی به منظور کاربری اراضی بر اساس استعداد آن ها نقش قابل توجهی در کاهش خسارات سیل و نیز هدررفت رواناب ها دارد.
بررسی و مقایسه دو مدل EPM و MPSIAC در برآورد فرسایش و رسوب (مطالعه موردی: حوضه آدینه مسجد استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۹۲-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
فرسایش و به تبع آن تولید رسوب باعث هدر رفت هر ساله هزاران تن از اراضی حاصلخیز کشور است. لذا لازم است که حوزه های تولید رسوب با شدت و میزان آن شناسایی شوند تا بتوان اقدام به طرح های آبخیزداری در این مناطق نمود. هدف از این تحقیق مقایسه دو مدل EPM و MPSIAC در برآورد فرسایش و رسوب حوزه آدینه مسجد از زیر حوزه های حوزه آبخیز کمال صالح واقع در جنوب غربی استان مرکزی با مساحت 15/11374 هکتار می باشد. بخشی از اطلاعات اولیه مورد نیاز مانند ویژگی های طبیعی و مورفولوژی حوزه از طریق مطالعات آبخیزداری و سایر اطلاعات از طریق پردازش تصاویر رقومی و مشاهدات و تهیه نقشه های مورد نیاز با استفاده از امکانات GIS برای تهیه فاکتورهای مورد نیاز مدل های EPM و MPSIAC به دست آمد. در مدل MPSIAC، میزان رسوب ویژه 713/112 (M3/Km2/year) و فرسایش ویژه 71/375 (M3/Km2/year) محاسبه شد، در مدل EPM میزان رسوب ویژه 95/213 (M3/Km2/year) و فرسایش ویژه 86/395 (M3/Km2/year) محاسبه شد. نتایج حاکی از این است که اگرچه دو مدل برای برآورد فرسایش و رسوب انطباق نسبی با هم دارند لکن نتایج حاصل از مدل MPSIAC با توجه به اینکه گستره ی بیشتری از عوامل دخیل را مورد ارزیابی قرار می دهد دارای کارایی بهتری نسبت به مدل EPM می باشد. بهرحال با توجه به فاصله نه چندان زیاد فرسایش برآوردی دو مدل، در صورتی که داده های مدل MPSIAC موجود نباشد، می توان از مدل EPM با داده های با سهولت دستیابی بیشتر استفاده کرد.
بررسی تأثیر مصرف نهاده ها بر تخلیه منابع زمین و پتانسیل آسیب آلاینده های زیست محیطی در شرایط اقلیمی گرگان و زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به دنبال توسعه کشاورزی، نگرانی هایی در مورد پیامدهای نامطلوب زیست محیطی مانند آلودگی آب، خاک، هوا، کاهش حاصلخیزی، فرسایش خاک و تخلیه منابع بر پایه استفاده از نهاده های غیرقابل تجدید بوجود آمده است که نیازمند چاره اندیشی در این باره است. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر مصرف نهاده ها بر تخلیه منابع زمین و پتانسیل آسیب آلاینده های زیست محیطی، طی سال زراعی 99-1398 در دو شهرستان گرگان و زاهدان انجام شد. در این پژوهش مصرف سوخت گازوئیل، آب، کود ورمی کمپوست، مصرف نانو کلات کود نیتروژن، نانو کلات کود فسفر و نانو کلات کود پتاسیم، و مصرف کامل کود شیمیایی (از منبع اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم) به عنوان نهاده های ورودی مستعد آسیب به محیط زیست در نظر گرفته شدند. به طور کلی به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان گرگان به دلیل مصرف کمتر نهاده ها در تمامی بخش های اثر بارهای محیطی کمتری نسبت به شهرستان زاهدان ایجاد می کند. بر اساس نتایج شاخص نهایی می توان نتیجه گرفت که از بین گروه های تأثیر، گروه تأثیر گرمایش جهانی با مقدار 819/5 کیلوگرم معادل با کیلوگرم CO2 در شهرستان زاهدان و مقدار 814/5 کیلوگرم معادل با کیلوگرم CO2 در شهرستان گرگان در تولید یک تن علوفه خرفه نسبت به سایر اثرات دارای پتانسیل آسیب زیست محیطی بیشتری می باشد، پس از آن نیز تخلیه منابع فسیلی به میزان 489/4 مگاژول بر کیلوگرم (کیلوگرم معادل نفت خام) در هر دو شهرستان زاهدان و گرگان دارای پتانسیل آسیب زیست محیطی است. بر اساس نتایج ارزیابی شاخص زیست محیطی ( Eco-X ) و شاخص تخلیه منابع ( RDI ) به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان زاهدان شاخص زیست محیطی (819/5 = Eco-X ) بالاتری را نسبت به شهرستان گرگان (814/5 = Eco-X ) نشان داد و فشارهای محیطی بیشتری ایجاد کرد. اما شاخص تخلیه منابع ( RDI ) با توجه به در نظر گرفتن بازه زمانی هدف 100 ساله به معنای مدت زمانی که پیش بینی می شود منبع مورد نظر در دسترس باشد، برای شهرستان زاهدان به میزان (677/7 = RDI ) و برای شهرستان گرگان به میزان (945/5 = RDI ) محاسبه گردید.
تحلیل روند تغییرات سری زمانی بیشینه بارش روزانه و سالانه حوضه آبریز کرخه و دز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
149 - 168
حوزههای تخصصی:
بارش به عنوان مهم ترین مشخصه اقلیمی هر منطقه است. این مشخصه اقلیمی جز نوسانی ترین متغیرهای اقلیمی است که بر منابع آب منطقه به طور جدی ﺗﺄثیرگذار است. این مسئله به ویژه در ایران با بارش متوسط بیش از 250 میلی متر، اهمیت دارد. هدف این مطالعه تحلیل بارش های سنگین حوضه کرخه و دز با استفاده از روش های آماری است. بدین منظور از داده های بارشی 14 ایستگاه سینوپتیکی و باران سنجی بازه زمانی 60 ساله (2019 – 1959) استفاده شد. جهت نیل به اهداف پژوهش، ابتدا با استفاده از تابع توزیع احتمالاتی حد نهایی تیپ 1 (گامبل)، آستانه بارش سنگین هر ایستگاه مشخص شد. آنگاه برای شناسایی روندهای یکنواخت و نایکنواخت موجود در سری زمانی بیشینه بارش های روزانه و مجموع بارش سالانه از روش گرافیکی ITA و آزمون ناپارامتری من- کندال استفاده شد. نتایج به دست آمده از آستانه های بارش سنگین مشخص شد. به طور متوسط بارش بیش از 7/40 میلی متر در حوضه کرخه و متوسط بارش بیش از 47 میلی متر در حوضه دز به عنوان بارش سنگین محسوب می شوند. تعداد روزهای بارش سنگین حوضه کرخه متوسط 118 روز و حوضه دز 81 روز است. آستانه سیلاب خیزی حوضه کرخه کمتر از حوضه دز است. بنابراین بارش های کرخه ناگهانی تر و نامنظم تر رخ می دهد، درحالی بارش های حوضه دز از سری های زمانی به هنجارتری برخوردار است. در نتیجه حوضه کرخه ازنظر افزایش بارش های سنگین منجر به سیلاب آسیب پذیرتر از حوضه دز است. نتایج حاصل از کاربرد آزمون من - کندال و ITA نشان داد آزمون من - کندال تنها قادر به شناسایی روندهای یکنواخت در سری های زمانی هستند، چنان که مزیت روش ITA این است علاوه بر روندهای یکنواخت، قادر است روندهای پنهان و داخلی را در سری های زمانی شناسایی کند. برای نمونه اگرچه آزمون من - کندال روند مشخصی برای بارش های بیشینه ایستگاه خرم آباد نشان نداد، ولی آزمون ITA روندهای پنهان و نایکنواخت این ایستگاه کشف و شناسایی کرد.
پهنه بندی آسیب پذیری سکونتگاه های شهرستان نهاوند در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
57 - 78
حوزههای تخصصی:
بررسی های اخیر در مورد پیامدهای فاجعه آمیز و خسارت گسترده جانی و مالی ناشی از بلایای طبیعی و به ویژه زلزله نشان دهنده آن است که اقدامات مؤثری در این زمینه، صورت نگرفته است. یکی از مناطق زلزله خیز استان همدان، شهرستان نهاوند است که ازجمله پهناورترین مناطق استان نیز به شمار می رود. در این خصوص پژوهش حاضر باهدف پهنه بندی آسیب پذیری سکونتگاه ها در برابر زلزله با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی و سیستم اطلاعات مکانی انجام شد. به همین منظور از 14 معیار که عبارت اند از بافت خاک، بزرگا و مراکز زلزله های پیشین، تأسیسات خطرساز، راه های دسترسی، رودخانه ها، لایه های زمین شناسی، موقعیت زمین لغزش، شیب زمین، فرسایش خاک، کاربری اراضی، گسل های منطقه، مدل رقومی ارتفاعی و نقاط جمعیتی استفاده گردید. در این خصوص نقشه پهنه بندی آسیب پذیری سکونتگاه ها در برابر زلزله جهت تحلیل ها و ارزیابی های محیطی تهیه شده است. با توجه به بررسی مطالعات صورت گرفته توسط دیگر محققان در سراسر دنیا، در این پژوهش به منظور همپوشانی وزن دار معیارها در فضای فازی، از تابع گاما با مقادیر اولیه 5/0، 7/0 و 9/0 استفاده شد؛ که پس از صحت سنجی نتایج و بررسی مقادیر آن ها، گامای 9/0 بکار گرفته شد. نتایج نهایی برای شناسایی سکونتگاه های در معرض آسیب محدوده شهرستان نهاوند در 5 کلاس طبقه بندی شد. محدوده های با پتانسیل آسیب پذیری بسیار پایین به مساحت 25065 هکتار، با پتانسیل نسبتاً پایین به مساحت 48173 هکتار، پتانسیل متوسط به مساحت 39000 هکتار، پتانسیل نسبتاً بالا به مساحت 25571 هکتار و پتانسیل بسیار بالا به مساحت 13980 هکتار در نتیجه این طبقه بندی مشخص شد. نتایج نشان می دهد، 28 روستا در محدوده با پتانسیل آسیب پذیری بالا و 3 شهر و 26 روستا در پهنه با پتانسیل آسیب پذیری نسبتاً بالا قرار دارند.
ارزیابی آسیب پذیری اکوسیستم تالاب میانگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل آسیب پذیری اکوسیستم ها در برابر عوامل مختلف طبیعی و انسانی اطلاعاتی از نقاط ضعف و ظرفیت آنها در اختیار می گذارد که برای مدیریت صحیح آنها الزامی هستند. هدف این پژوهش بررسی آسیب پذیری اکوسیستم تالاب میانگران و ارائه راهکارها و راهبردهای مدیریتی در جهت حفاظت از این اکوسیستم است. داده ها و اطلاعات مورد تحلیل از سازمان محیط زیست و مصاحبه با کارشناسان، اساتید در رشته های مربوطه، مطالعات کتابخانه ای و مرور مقالات داخلی و خارجی به دست آمده اند. برای انجام این پژوهش نخست با استفاده از منابع اطلاعاتی سازمان محیط زیست و منابع طبیعی، مصاحبه های صورت گرفته و مرور مقالات عوامل تهدیدکننده تالاب میانگران شناسایی شده و در قالب هفت شاخص (تولید آلودگی، تغییر رژیم هیدرولوژیکی، تغییر رژیم اکولوژیکی، تغییر کاربری، قوانین و ضعف زیرساخت ها، آتش سوزی عمدی مراتع اطراف تالاب و خشکسالی) قرار داده شدند. سپس امتیاز عوامل تهدیدکننده براساس دو شاخص، شدت تهدید و احتمال وقوع تهدید هر شاخص تعیین گردید. آنگاه، به این عوامل با استفاده از ماتریس های ارزیابی امتیاز داده شد. سپس تعامل میان این ارزش ها و عوامل تهدید کننده مورد بررسی قرار گرفت و میزان آسیب پذیری ارزش های تالاب نیز از ضرب امتیازهای کسب شده تمامی عوامل مورد بررسی به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که بیشترین آسیب پذیری بر ارزش های هیدرولوژی و اکولوژیکی تالاب وارد شده و از ارزش های اکولوژیکی پرندگان تالاب بیشترین اسیب را متحمل شده اند. در مجموع براساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان اذعان نمود که تالاب میانگران با وجود دارا بودن ارزش های فراوان اکولوژیکی، هیدرولوژیکی و اجتماعی و اقتصادی در معرض عوامل تهدید زیادی قرار دارد، که ارزیابی آسیب پذیری می تواند درک درستی از روابط میان عملکردهای تالاب و عوامل تهدید کننده آن را به نمایش بگذارد و این اقدام گام موثری برای مدیریت اکوسیستم تالاب میانگران است. همچنین با توجه به اینکه بیشترین آسیب در حوضه ارز ش های اکولوژیکی و هیدرولوژیکی می باشد. پس راهکارهای مدیریتی ارائه شد در این دو حوضه باید بیشتر مد نظر مدیران و کارشناسان قرار گیرد.
ارزیابی پایداری منابع آب زیرزمینی حوضه آبریز سیرجان با استفاده از روش پویایی سیستم ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
99 - 114
حوزههای تخصصی:
آب های زیرزمینی با توجه به کمبود منابع آب سطحی نقش مهمی را در زندگی بشر امروز ایفا می نمایند و از آنجایی که بیش از 60 درصد ایران را مناطق خشک و نیمه خشک تشکیل می دهد، تأمین آب در این مناطق و بخصوص منطقه مورد مطالعه بستگی مستقیم به منابع آب زیرزمینی داشته است، بدیهی است در صورت عدم مدیریت صحیح، برداشت مداوم از این منابع ارزشمند موجب بحران های جدی می شود. لذا مدل سازی این منابع مورد توجه محققین بسیاری و نیز تحقیق حاضر قرار گرفت. این پژوهش سعی دارد به ارزیابی وضعیت پایداری آبخوان در آینده و عوامل مؤثر بر ناپایداری منابع آب زیرزمینی در منطقه مورد مطالعه بپردازد. برای این منظور، با استفاده از روش پویایی سیستم(SD) و نرم افزار ونسیم به مدلسازی منابع و مصارف آب محدوده مطالعاتی سیرجان پرداخته شد. درادامه، پس از مشخص شدن درجه اطمینان از مدل، به تبیین سناریوها و اجرای مدل برای پیش بینی تراز آب زیرزمینی در سال های آتی پرداخته شد. در پایان، شاخص پایداری در هر سناریو محاسبه شد تا وضعیت پایداری آب در سال های آتی بررسی شود. پس از اعمال سناریوها نتایج نشان داد که با ادامه وضعیت موجود وضعیت آبخوان ناپایدارتر خواهد شد و از جمله متغیرهای برون زای مؤثر، مصارف کشاورزی می باشد.
تحلیل ریسک و آسیب پذیری لرزه ای سکونتگاه های انسانی شهرستان باشت با استفاده از مدل دیماتل فازی و Gis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
21 - 36
حوزههای تخصصی:
عصر پست متروپلیتین را می توان عصر آسیب پذیری سکونتگاه های شهری و روستایی نامید؛ زیرا از یک سو این سکونتگاه ها با مخاطرات طبیعی و بحران های تکنولوژیک و از سوی دیگر با بحران های امنیتی و اجتماعی روبرو می باشند. مقاله حاضر، ازنظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است. برای گردآوری داده ها از سازمان نقشه برداری کشور، تصاویر ماهواره ای و همچنین برای بررسی و تجزیه وتحلیل داه ها از نرم افزار ARCGIS، مدل Dimatel و WASPAS استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که از مساحت 64/1037 کیلومترمربع شهرستان باشت، 80/150 کیلومترمربع معادل 53/14، در پهنه بدون خطر و 25/282 کیلومترمربع معادل 25/27 درصد در پهنه کم خطر قرار دارد. 29/273 کیلومترمربع معادل 33/26 درصد در پهنه متوسط، 20/233 کیلومترمربع معادل 47/22 درصد در پهنه زیاد خطر زلزله و همچنین 320/98 کیلومترمربع از کل شهرستان معادل 47/9 در پهنه بسیار زیاد از خطر زلزله قرار دارد. همچنین نتایج حاصل از خطر زلزله نشان داد که شهر باشت بر روی پهنه با خطر بالای زلزله قرار دارد. تحلیل فضایی میزان آسیب پذیری نقاط روستایی و آبادی ها نشان می دهد که 94/32 درصد از آبادی ها و روستاهای شهرستان باشت در پهنه با خطر خیلی بالا، 52/23 درصد در پهنه با خطر زیاد، 82/28 درصد در پهنه با خطر متوسط و 17/11 درصد از سکونتگاه های روستایی و آبادی ها در پهنه با خطر کم زلزله قرار دارد؛ بنابراین انجام اقدامات لازم ازجمله جلوگیری از استقرار، صدور مجوز و ممانعت از ساخت وساز بر روی گسل ها، آگاه سازی عمومی در راستای اقدامات پیشگیرانه قبل از وقوع حوادث، جلوگیری از استقرار و تمرکز سکونتگاه های شهری و روستایی در پهنه های با خاطر بالا، برقراری سیستم هشدار و اخطار های به موقع در پس لرزه های قبل از زلزله، دسترسی تمام سکونتگاه های شهری و روستایی به راه های ارتباطی و مراکز امدادرسان برای دسترسی سریع به مناطق بحرانی پس از وقوع زلزله و... جهت کاهش آسیب های جانی و خسارات مالی ناشی از بحران زلزله در مراکز جمعیتی شهرستان باشت امری ضروری به نظر می رسد.
ارزیابی احتمالاتی خطر لرزه ای شهر جدید پرند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
53 - 74
حوزههای تخصصی:
فلات ایران در طول کمربند فعال کوهزایی آلپ- هیمالیا واقع شده که از صفحه عربی در جنوب غرب تا سپر پایدار اوراسیا در شمال شرق کشیده شده است و به پهنه های لرزه زمین ساختی مختلفی تقسیم شده است. استان تهران از نظر لرزه ای فعال بوده و به واسطه رخداد زلزله ها و وجود گسل های فراوان همواره مورد تهدید بوده است. شهر پرند در استان تهران و در ایالت لرزه زمین ساختی ایران مرکزی قرار دارد و در نقشه پهنه بندی خطر آیین نامه طراحی ساختمان ها در برابر زلزله (استاندارد2800) در منطقه با لرزه خیزی بسیار زیاد و زیاد قرار گرفته است. تاکنون مطالعه مستندی در زمینه تحلیل و ارزیابی خطر لرزه ای شهر پرند انجام نشده است. در این راستا، ارزیابی خطر لرزه ای شهر جدیدی پرند انجام یافت. این ارزیابی به روش احتمالاتی در 4 گام اساسی انجام یافت که شامل مطالعه لرزه زمین ساخت و مدل سازی چشمه های لرزه ای، توسعه مدل لرزه خیزی و بدست آوردن پارامترهای لرزه ای، انتخاب رابطه کاهندگی یا مدل برآورد جنبش های نیرومند زمین و تحلیل خطر احتمالاتی زلزله است. در این پژوهش، مقادیر β،λ و بیشینه شتاب مورد انتظار، بیشینه شتاب جنبش نیرومند زمین برای دوره بازگشت475 سال بدست آمد که این مقدار در سنگ کف برابر باg0.33است که با تاثیر اثر خاک حدودg 0.39 خواهد شد. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، شهر پرند به چهار پهنه تقسیم شده است که قسمت های جنوبی شهر دارای کمترین شتاب و قسمت های شمالی شهر دارای بیشترین شتاب می باشد.
ارزیابی پتانسیل آلودگی آب های زیرزمینی آبخوان خالد آباد-بادرود نطنز با مدل دراستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
39 - 58
حوزههای تخصصی:
از آنجا که منابع آب سطحی در بسیاری از مناطق کشور محدود است، آبهای زیرزمینی به عنوان مناسب ترین منبع در دسترس جهت تامین آب موردنیاز به حساب می آید، از طرف دیگر استفاده بیش از حد آفات و کود های شیمیایی منجر به آلودگی آب های زیرزمینی گردیده است، لذا تعیین عرصه های آسیب پذیر در حفظ این منابع حیاتی امری ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش، به منظور تحلیل آسیب پذیری آب زیرزمینی دشت خالدآباد- بادرود به آلودگی از مدل دراستیک بهره گرفته شد و به طور کلی 7 فاکتور تغذیه آب خالص، عمق آب زیرزمینی، ناحیه غیراشباع، بافت خاک، هدایت هیدرولیکی، محیط آبخوان، توپوگرافی در مدل دراستیک دخیل گردید. پس از تهیه نقشه این فاکتور ها، تعیین وزن این فاکتورها انجام گردید و در نهایت با روی هم گذاری این لایه ها و اعمال وزن آنها در نرم افزار ArcGIS 10.5 نقشه ی آسیب پذیری آب زیرزمینی تهیه شدند. به منظور اعتبارسنجی مدل دراستیک، اقدام به برداشت نمونه و تعیین میزان نیترات برای 13 چاه آب واقع در دشت خالدآباد- بادرود گردید. نتایج حاکی از آنست که در مدل دراستیک، 22 درصد از دشت در محدوده آسیب پذیر واقع شده است که بیشتر در محدوده اطراف شهر بادرود و نواحی شرقی قرار دارد. همچنین نتایج مقایسه نقشه نیترات با نتایج مدل دراستیک بیانگر این است که مدل دراستیک با میزان نیترات اندازه گیری شده دارای همبستگی 74 درصد است.
بررسی رابطه اشکال کارستی و ساختارهای تکتونیکی محدوده تمتمان نازلو چای، شمال غرب ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
43 - 65
حوزههای تخصصی:
نتایج حاصل از بررسی منطقه محدوده تمتمان نازلو چای، شمال غرب ارومیه، نشان می دهد اقلیم منطقه نیمه خشک و سرد بوده و رژیم بارش آن مدیترانه ای است. ژئومورفولوژی آن جوان و توپوگرافی اش رابطه مستقیم با ساختارهای زمین شناسی دارد؛ یعنی اغلب چین ها و شکستگی ها ارتفاعات را می سازند. سنگ شناسی سازند همراه با عملکرد فرآیندهای تکتونیکی که منجر به انحلال و ایجاد درزه و شکاف در سنگ ها شده است، شرایط لازم را جهت تشکیل اشکال نه چندان تکامل یافته کارستی فراهم کرده است مهم ترین اشکال کارستی منطقه عبارتند از کارن، پیناکل ها، کانال ها و دولین انحلالی و حفرات انحلالی، چشمه های کارستی و غارها که در امتداد درزه و شکاف ها و گسل ها گسترش یافته اند و بیانگر ارتباط بین این اشکال و ساختارهای تکتونیکی منطقه هستند. در این تحقیق به منظور پی بردن به ارتباط بین تکتونیک و کارست زایی، اقدام به اندازه گیری شیب و امتداد شکستگی ها (درزه ها و گسل ها) در 7 ناحیه شده است. نتایج به دست آمده از بررسی های صحرایی و مقایسه آن ها با اطلاعات موجود در اسناد سنجش ازدور نشان می دهد جهت غالب درزه ها در منطقه با جهت گسل ها انطباق دارد همچنین مشخص شده است که اشکال کارستی بیشتر در امتداد همین درزه ها به وجود آمده است. از طرف دیگر قسمت اعظم دره ها با ساختارهای زمین شناسی منطقه، یعنی گسل ها و چین ها نیز همخوانی دارد بنابراین تکتونیک نقش مؤثری در ایجاد اشکال کارستی و مخاطرات آن در منطقه داشته است بر اساس نقشه پهنه بندی مخاطرات ریزش سنگ تولید شده، 77/3 درصد از کل منطقه در محدوده خطر بالا قرار دارد.
ارزیابی حساسیت فرسایش خندقی با استفاده از مدل حداکثر آنتروپی در حوضه آبخیز رودخانه شور (شهرستان مُهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
123 - 145
حوزههای تخصصی:
فرسایش خندقی یکی از مهم ترین فرآیندهای تخریب زمین است که منجر به کاهش بهره برداری از زمین می گردد. بخش جنوب و جنوب شرقی حوضه شور مُهر تحت تأثیر فرسایش خندقی قرار گرفته است، از پیامدهای این نوع فرسایش می توان به بهم خوردن تعادل اکولوژیک منطقه، به خطر افتادن منابع زیستی اشاره کرد که این امر مطالعه در مورد فرسایش خندقی در منطقه را ضروری می کند. هدف از این پژوهش تهیه نقشه پهنه بندی حساسیت به فرسایش خندقی با استفاده از مدل حداکثر آنتروپی و سیستم اطلاعات جغرافیایی است. برای رسیدن به هدف مزبور 15 متغیر شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از آبراهه، تراکم زهکشی، فاصله از جاده، بافت خاک، زمین شناسی، کاربری اراضی، بارندگی، فاصله از گسل، پوشش گیاهی، انحنای مقطع، شاخص قدرت جریان (SPI)، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI) انتخاب و تست هم خطی با استفاده از شاخص های (Variance Inflation Factor) و (Tolernace) گرفته شد. از 100 خندق انتخابی موردبررسی 70 درصد به صورت تصادفی برای داده های آموزشی و 30 درصد برای اعتبار سنجی طبقه بندی و از روش نمونه برداری Bootstrap برای اجرای مدل استفاده شد. جهت تعیین مهم ترین متغیرها از آزمون جک نایف و برای مشخص نمودن قدرت پیش بینی مدل از منحنی ROC استفاده شد. نتایج تست هم خطی بین پوشش گیاهی، فاصله از گسل، انحنای مقطع، SPI و TWI وجود داشت درنتیجه حذف شدند. بر اساس آزمون جک نایف به ترتیب متغیرهای ارتفاع، متوسط بارندگی سالانه، بافت خاک، تراکم زهکشی، زمین شناسی، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه بیشترین تأثیر را در فرسایش خندقی داشتند. منحنیROC نشان دهنده دقت 95 درصدی در مرحله اعتبار سنجی مدل است. بر اساس این مدل بیش از 15 درصد حوضه (8445.83 هکتار) دارای حساسیت زیاد و خیلی زیاد به فرسایش خندقی است.
مقایسه نتایج تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره در پهنه بندی مناطق مستعد خطر سیلاب با شاخص های سنجش از دور در حوضه آبریز رودخانه کهیر(بلوچستان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه های خطر سیلاب یکی از ابزارهای سودمند در جهت مدیریت این مخاطره در حوضه آبریز و کاهش اثرات آن است. در حوضه بلوچستان جنوبی و حوضه آبریز رودخانه کهیر، باتوجه به وجود دو رژیم بارشی زمستانه و تابستانه، وقوع سیلاب های ناگهانی امری اجتناب ناپذیر است که باتوجه به استقرار جوامع روستایی و سکونتگاه ها در نواحی مستعد وقوع سیلاب، هرساله موجب واردآمدن خسارات فراوان به جمعیت آسیب پذیر منطقه می گردد. در راستای پهنه بندی خطر سیلاب، داده های اقلیمی، هیدرولوژیک، پوشش زمین و توپوگرافی حوضه از منابع معتبر تهیه و باتوجه به مطالعات علمی، دوازده متغیر تأثیرگذار بر بروز خطر سیلاب در قالب پنج مؤلفه اصلی (هیدرولوژیک، پوشش گیاهی، پوشش زمین، اقلیمی و توپوگرافی)، جمع آوری گردید. با استفاده از دو روش همپوشانی فازی و وزنی و امکانات سامانه اطلاعات جغرافیایی نقشه متغیرها و مؤلفه ها پس از طبقه بندی مجدد و فازی سازی با عملگرهای مناسب تهیه شد. نتایج نشان داد که روش همپوشانی فازی باتوجه به منطق حاکم بر آن، قدرت تمایز بهتری از مناطق مستعد وقوع سیلاب دارد و می تواند به ریز پهنه بندی خطر وقوع سیلاب، کمک نماید. با مقایسه نتایج حاصل از داده های واقعی وقوع سیلاب دی ماه ١٣٩٨ حاصل از تصاویر ماهواره سنتینل 2، صحت نتایج روش فازی به طور نسبی مورد تأیید قرار گرفت. با ملاحظه تمرکز سکونت گاه ها در پیرامون آبراهه اصلی و ضعف زیرساخت ها، مناطق جمعیتی قابل توجهی در معرض بالقوه خطر سیل قرار دارند.
مدلسازی نرخ فرسایش خاک و تولید رسوب با مدل RUSLE/SDR در حوضه آبریز دیزگران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
1 - 24
حوزههای تخصصی:
یکی از رایج ترین انواع تخریب خاک که اثرات بسیار مخرب بر محیط زیست و زندگی بشر دارد، پدیده فرسایش خاک آبی است. این پدیده کیفیت خاک را در محل کاهش می دهد و ممکن است باعث ایجاد مشکلات رسوب در پایین دست یا مخازن شود. شدت فرسایش خاک معمولا با استفاده از مدل های مختلف تخمین زده می شود. مدل معادله جهانی تلفات خاک (RUSLE ) به دلیل سادگی، نیاز کمتر به داده و سازگاری با شرایط مختلف محیطی رایج ترین مدل فرسایش خاک است. مطالعات در سراسر دنیا نشان می دهد که این مدل تجربی برای تخمین تلفات سالانه خاک در مقیاس حوضه بسیار کارآمد است. برای تخمین نرخ تولید رسوب بر اساس نرخ فرسایش خاک حاصل از مدل RUSLE، از نسبت تحویل رسوب (SDR ) استفاده می شود. حوضه آبریز دیزگران واقع در مرز استان های کردستان و کرمانشاه در غرب ایران، یکی از حوضه های کوهستانی کشور و دارای توپوگرافی ناهموار و شرایط پوشش گیاهی و آب و هوایی است که آن را مستعد فرسایش خاک شدید می کند. هدف این تحقیق برآورد میانگین سالانه فرسایش خاک و تولید رسوب در حوضه آبریز دیزگران و بررسی همبستگی عوامل مختلف RUSLE با نرخ فرسایش برای درک بهتر تاثیر هریک از عوامل موثر بر این پدیده است. در این تحقیق فاکتور فرسایندگی باران از روش رگرسیون خطی WTLS براساس مدل ارتفاعی رقومی ایجاد شد. با توجه به نتایج مدل RUSLE/SDR، نرخ متوسط فرسایش خاک در منطقه 45.09 تن در هکتار در سال و نرخ متوسط تولید رسوب 19.42 تن در هکتار در سال در حوضه محاسبه گردید. به ترتیب 3/1 % و 66/4 % از مساحت حوضه در کلاس های فرسایش خیلی کم و کم قرار گرفت. 18/16 % از منطقه در کلاس فرسایش متوسط و به ترتیب 18/36 % و 68/41 % از سطح منطقه در کلاس های فرسایش شدید و بسیار شدید قرار گرفت. همچنین نتایج حاکی از این است که دو عامل توپوگرافی (با ضریب همبستگی 79 درصد) و پوشش گیاهی (با ضریب همبستگی 47 درصد) به ترتیب بیشترین همبستگی را با نرخ فرسایش خاک داشته و بنابراین به ترتیب مهم ترین نقش را در تغییر نرخ فرسایش در منطقه دارند. نتایج این تحقیق نشان می دهد همانطور که از حضور اشکال مختلف فرسایش در بازدید میدانی از حوضه پیداست، این منطقه درگیر فرسایش شدید می باشد. از نتایج این تحقیق می توان برای انجام اقدامات مدیریتی در جهت کاهش نرخ فرسایش خاک در نقاط با نرخ بالای فرسایش و حفاظت و مدیریت حوضه آبریز دیزگران استفاده نمود.
ارزیابی و پهنه بندی خطر فرونشست با استفاده از الگوریتم تطبیقی MABAC و ANP (مطالعه موردی: دشت اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
43 - 68
حوزههای تخصصی:
یکی از مخاطرات پیشروی دشت های کشور، مخاطره فرونشست است. پدیده فرونشست زمین به دلایل مختلف ازجمله برداشت بیش ازحد منابع آب زیرزمینی و تغییرات جوّی سبب بروز مشکلات و معضلات فراوان در زمین های کشاورزی، جاده ها، خطوط انتقال نیرو و انرژی شده است؛ ازاین رو پرداختن به علل و عوامل تأثیرگذار جهت کنترل و مدیریت خطر دارای اهمیت است. دشت اردبیل نیز به خاطر تغییرات اقلیمی و افت سطح آب های زیرزمینی در سال های اخیر یکی از مناطق مستعد جهت مخاطره فرونشست است. هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی خطر فرونشست در این دشت است. در این مطالعه ابتدا، عوامل مؤثر جهت ایجاد فرونشست در دشت اردبیل (شیب، کاربری اراضی، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، افت سطح آب، فاصله ازشهر و روستا)، شناسایی شدند و سپس نسبت به تهیه لایه های اطلاعاتی در سامانه اطلاعات جغرافیایی اقدام گردید. در مرحله بعد وزن دهی عوامل موردبررسی، با استفاده از روش ANP و در محیط نرم افزار Super Decision انجام گردید و تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش MABAC به عنوان یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره، انجام شد. درنهایت، نقشه حاصله در پنج رده با خطر بسیار کم تا خطر بسیار زیاد طبقه بندی گردید. با توجه به نتایج مطالعه، عوامل افت سطح آب، فاصله از رودخانه و لیتولوژی بیشترین ضریب وزنی را به خود اختصاص دادند. همچنین، نتایج مطالعه نشان داد؛ به ترتیب 29/244 و 59/370 کیلومتر مربع از مساحت این دشت، در طبقات بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارند. درنهایت می توان اظهار داشت، نظر به توان بالای دشت اردبیل، از لحاظ رخداد فرونشست، بایستی اقدامات حفاظتی، مدیریتی در سطح دشت اردبیل مورد توجه مسئولان و دستگاه های ذیربط قرار گیرد.
تحلیل چالش های مدیریت تنوع زیستی در منطقه حفاظت شده سرخ آباد استان زنجان با استفاده از مطالعه نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
59 - 76
حوزههای تخصصی:
تنوع زیستی با مجموعه متعددی چالش ها روبروست که مدیریت آن را دشوار می سازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش های مدیریت تنوع زیستی در منطقه حفاظت شده سرخ آباد استان زنجان صورت گرفت. این مطالعه با استفاده از یک رویکرد کیفی و بکارگیری روش شناسی نظریه داده بنیاد انجام شد. نمونه ای از مشارکت کنندگان متشکل از 15 نفر از کارشناسان اداره کل حفاظت محیط زیست، اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری و مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان زنجان از طریق روش نمونه گیری نظری و گلوله برفی انتخاب گردیدند و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند گردآوری شدند. با استفاده از نرم افزار Nvivo10، چالش های مرتبط با مدیریت تنوع زیستی در منطقه ابتدا از طریق سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند که منجر به شناسایی 92 مفهوم، 38 مقوله اولیه، 22 مقوله اصلی و 9 مقوله کانونی گردید. سپس روابط بین چالشهای کانونی ترسیم شد. نتایج نشان داد تهدید و از بین رفتن تنوع زیستی تحت تأثیر مستقیم و غیر مستقیم عوامل مختلفی است که عبارتند از: راهبردها و سیاست های ضعیف کشور در مدیریت تنوع زیستی؛ ضعف منابع انسانی، مالی و فیزیکی سازمان های مسئول حفاظت از تنوع زیستی؛ عدم بکارگیری مدیریت یکپارچه و مشارکتی در مدیریت تنوع زیستی؛ ضعف دانش، نگرش و نظام ارزشی جامعه روستایی در مورد تنوع زیستی؛ کشاورزی و بهره برداری ناپایدار از منابع طبیعی توسط جامعه روستایی؛ بهره برداری ناپایدار و مداخله افراد خارج از جوامع روستایی؛ و اقدامات ناپایدار سازمان های بیرونی است. همچنین نتایج نشان داد، از بین رفتن تنوع زیستی رابطه دوسویه با دیگر مخاطرات طبیعی و بحران های محیط زیستی داشته و هر دو تحت تأثیر عوامل ذکر شده هستند.
ارزیابی شیوه های مدیریت آب کشاورزی در حوضه کوهستانی رودخانه کشکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
163 - 187
حوزههای تخصصی:
انتقال آب مناطق کوهستانی استان لرستان به سایر استان ها، ورود کشاورزان غیربومی به منطقه، در کنار وقوع خشکسالی باعث کاهش سطح آب رودخانه های استان لرستان و همچنین رودخانه کشکان شده است. این موضوع کشاورزانی را که از منابع آب سطحی برای کشاورزی استفاده می کنند، با مشکلاتی روبرو ساخته است. برای سازگاری با این چالش، مدیریت آب از موضوعات مهم است که می تواند به بهره وری بهینه آب کشاورزی کمک کند. هدف این مطالعه ارزیابی مدیریت آب کشاورزی در حوضه رودخانه کشکان در شهرستان پلدختر است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه و مصاحبه است. پژوهش حاضر دارای دو جامعه آماری است. جامعه آماری اول کشاورزان حوضه رودخانه کشکان است که از طریق فرمول کوکران 354 کشاورز برای تحلیل های کمی انتخاب شد. جامعه آماری دوم شامل کارشناسان کشاورزی و مدیریت آب است که با روش نمونه گیری هدفمند 30 کارشناس برای تحلیل های کیفی انتخاب شد. برای پاسخگویی به سؤالات پژوهش از آزمون رتبه ای هم انباشتگی نامحدود اکتشافی (روش جوهانسن) و تحلیل کیفی استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که استفاده از لوله برای انتقال آب، کاهش دفعات آبیاری، آبیاری در زمان تبخیرکم، سیمان زدن جوی های آب، لایروبی کانال های آب و استفاده از مخازن کوچک آب مهم ترین شیوه های مدیریت منابع آب کشاورزی در منطقه می باشند. نتایج کیفی نشان داد که اقدامات مهندسی، تکنولوژی، نهادی/مدیریتی، اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی مهم ترین اقداماتی است که می تواند جهت مدیریت بهینه آب کشاورزی در حوضه رودخانه کشکان از سوی کشاورزان مورداستفاده قرار گیرد.
فرا روشی برای شناسایی موضوع تحقیقات علمی در فرونشست زمین (یک تحقیق با رویکرد علم سنجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
1 - 19
حوزههای تخصصی:
یکی از مخاطراتی که در سال های اخیر در بسیاری از مناطق رخ داده، مخاطرات ناشی از فرونشست است. فرونشست زمین در مقایسه با دیگر مخاطرات، خسارات جانی کمتری دارد و پیامدهای سوء برجای مانده از آن به طور مستقیم بر توسعه انسانی، صنعتی، کشاورزی و عمرانی تأثیرگذار خواهد بود. اهمیت نگرش به این مسأله با دانستن این نکته که بیشترین عوارض زیان بار ناشی از آن جبران ناپذیر است، مشخص می گردد. این تحقیق، علی رغم تحقیقات فرونشست زمین در کشورمان، رویکردی متفاوت نسبت به موضوع مورد نظر داشته، در چارچوب تحقیقات علم سنجی به ارائه شناخت جامع از تحقیقات جهانی در موضوع مورد نظر پرداخته است. جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و از پایگاه علمی اسکوپوس (2022- 1965) به دست آمد. بیشترین تحقیقات علمی در موضوع فرونشست زمین برای کشورهای آمریکا و چین بوده و کشورمان نیز تحقیقات قابل توجهی انجام داده است. مهم ترین عوامل تشدیدکننده برای وقوع مخاطره شامل بهره برداری از آب های زیرزمینی و برداشت مواد معدنی بوده که در بیشتر تحقیقات بدان تأکید شده است. در سوی دیگر پیدایش فناوری های علمی نیز در طول سال های گذشته، ابعاد گسترده تری در تحقیقات فرونشست زمین پیدا کرده که اکنون استفاده از آن بیشتر برای پیش بینی مخاطره بوده است. به طورکلی تمرکز بیشتر تحقیقات در مخاطره فرونشست زمین بر روی استفاده از روش ها و مدل ها بوده و در تحقیقات تأثیر و پیامدهای آن بر جنبه های زندگی انسان ها مورد توجه قرار نگرفته است. تردیدی نیست انجام این تحقیقات می تواند به کاهش و مدیریت پیامدهای منفی فرونشست زمین کمک نماید.