فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۱۶۲ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
1 - 18
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش روند تغییرات وردایست بر روی جو ایران در ماه های دو فصل بهار و پاییز با استفاده از داده های پایگاه ECMWF در بازه-ی زمانی 1979 تا 2018 مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی روند تغییرات وردایست در دو فصل بهار و پاییز نشان داد که در بخش های وسیعی از کشور روند برآورد شده فاقد معنی آماری است و فقط در ماه مارس در بخش هایی از غرب و شمال غرب کشور و در ماه سپتامبر بر روی ارتفاعات زاگرس روند مثبت و به لحاظ آماری معنی دار بود. نتایج بررسی روند دمای دو تراز اطراف وردایست نیز نشان داد که در تمام ماه های فصل بهار و دو ماه اول فصل پاییز به جز مناطق بسیار محدودی از کشور، روند برآورد شده فاقد معنی آماری است. روند دمای دو تراز اطراف وردایست در ماه نوامبر با دیگر ماه های مورد واکاوی تفاوت قابل توجهی داشت. در این ماه بخش های وسیعی از کشور در دو تراز اطراف وردایست روند به لحاظ آماری معنی دار بود. بررسی روند تفاضل دمایی دو تراز اطراف وردایست نیز نشان داد که در مناطق توأم با روند معنی دار، روند تفاضل دو تراز بالا و پایین وردایست منفی بوده است. این ویژگی می تواند به معنای کاهش ستبرای لایه ی وردایست در طول چهل سال گذشته باشد. واکاوی روند پراش، چولگی و کشیدگی وردایست نیز نشان داد که در سه ماه فصل بهار در اغلب مناطق روند فاقد معنی آماری است؛ امّا در فصل پاییز (به ویژه ماه سپتامبر) در بخش هایی از کشور روند مشاهده شده به لحاظ آماری معنی دار است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که در طول چهل سال گذشته تأثیر خطی تغییرات آب و هوایی بر تغییرات تراز فشار لایه ی وردایست موجود بر روی جو ایران طی ماه های فصل بهار و پاییز بسیار ناچیز و تغییرات خطی در فصل بهار بسیار محدودتر از فصل پاییز بوده است.
تحلیل چالش های مدیریت تنوع زیستی در منطقه حفاظت شده سرخ آباد استان زنجان با استفاده از مطالعه نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
59 - 76
حوزههای تخصصی:
تنوع زیستی با مجموعه متعددی چالش ها روبروست که مدیریت آن را دشوار می سازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش های مدیریت تنوع زیستی در منطقه حفاظت شده سرخ آباد استان زنجان صورت گرفت. این مطالعه با استفاده از یک رویکرد کیفی و بکارگیری روش شناسی نظریه داده بنیاد انجام شد. نمونه ای از مشارکت کنندگان متشکل از 15 نفر از کارشناسان اداره کل حفاظت محیط زیست، اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری و مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان زنجان از طریق روش نمونه گیری نظری و گلوله برفی انتخاب گردیدند و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند گردآوری شدند. با استفاده از نرم افزار Nvivo10، چالش های مرتبط با مدیریت تنوع زیستی در منطقه ابتدا از طریق سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند که منجر به شناسایی 92 مفهوم، 38 مقوله اولیه، 22 مقوله اصلی و 9 مقوله کانونی گردید. سپس روابط بین چالشهای کانونی ترسیم شد. نتایج نشان داد تهدید و از بین رفتن تنوع زیستی تحت تأثیر مستقیم و غیر مستقیم عوامل مختلفی است که عبارتند از: راهبردها و سیاست های ضعیف کشور در مدیریت تنوع زیستی؛ ضعف منابع انسانی، مالی و فیزیکی سازمان های مسئول حفاظت از تنوع زیستی؛ عدم بکارگیری مدیریت یکپارچه و مشارکتی در مدیریت تنوع زیستی؛ ضعف دانش، نگرش و نظام ارزشی جامعه روستایی در مورد تنوع زیستی؛ کشاورزی و بهره برداری ناپایدار از منابع طبیعی توسط جامعه روستایی؛ بهره برداری ناپایدار و مداخله افراد خارج از جوامع روستایی؛ و اقدامات ناپایدار سازمان های بیرونی است. همچنین نتایج نشان داد، از بین رفتن تنوع زیستی رابطه دوسویه با دیگر مخاطرات طبیعی و بحران های محیط زیستی داشته و هر دو تحت تأثیر عوامل ذکر شده هستند.
ارزیابی ارتباط خشکیدگی جنگل و خشکسالی با استفاده از مدل های آماری در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه ارتباط بین خشکیدگی درختان بلوط ایرانی و خشکسالی در استان ایلام بررسی شده است. هدف اصلی تحقیق معرفی مدلی مناسب از روابط بین خشکیدگی بلوط و خشکسالی می باشد بنابراین از شاخص های SPI و NDVI وآماره شاخص موران و آماره رگرسیون خطی و تصاویر ماهواره ای مودیس و لندست در تحلیل ارتباط خشکیدگی جنگل های ایلام با خشکسالی های رخ داده در منطقه استفاده شده است. داده های بارش 93 ایستگاه باران سنج در طول دوره آماری تحلیل شد و با توجه به ضرایب خشکی شاخص SPI لایه های پهنه بندی خشکسالی استان ایلام برای دو سری زمانی سالهای 2000 تا 2009 و سال های 2010 تا 2019تهیه شد. لایه های رستری سبزینگی از تصاویر ماهواره ای مودیس برای سری های زمانی ذکر شده تهیه شد. نتایچ تحلیل آماره موران همبستگی معناداری بین شاخص SPI و شاخص NDVI در بعد فضایی و مکانی نشان داد. به روش تصادفی ساده 143 نقطه خشکیدگی بلوط در ابعاد 30 مترمربع که هر نقطه معادل یک پیکسل سایز بود با دستگاه GPS ثبت و با شبیه سازی در تصاویر ماهواره ای، لایه نقطه ای خشکیدگی بلوط استخراج شد. هرچند رگرسیون خطی بین نقاط خشکیدگی بلوط استخراج شده با نتایج شاخص SPI و آماره موران معنی دار بود، اما نتایج ارتباط شاخص NDVI و آماره موران تاثیر روند خشکسالی در ابعاد مکانی و زمانی بر روند خشکیدگی بلوط با تحلیل فضایی و رگرسیون غیر خطی از معناداری و تبیین آماری مناسب تر و دقیق تری برخوردار است. بنابراین این روش در تحلیل خشکسالی و خشکیدگی بلوط مطلوب تشخیص داده و معرفی شد.
تحلیل الگوی توسعه و رشد و پراکندگی شهری با استفاده از تصاویر ماهواره ای (محدوده مورد بررسی: شهر کاشمر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
269 - 283
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های برنامه ریزان در قرن حاضر، رشد سریع شهرنشینی است. در ایران رشد زیاد شهرنشینی دلیل هجوم مهاجران به شهرها و نبود برنامه ریزی مناسب و کارآمد برای اسکان مهاجران سبب بروز مناطق حاشیه ای پیرامون شهرها، گسترش شهر به اطراف و تخریب اراضی مرغوب و باغ ها شده است. هدف این پژوهش تحلیل الگوی توسعه و گسترش شهری کاشمر بین سال های 1379-1399 و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی تا افق های پیش رو است. در این پژوهش با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال در نرم افزار ENVI نقشه کاربری اراضی طبقه بندی شده و با استفاده از الگوریتم LEI در نرم افزار GIS گونه رشد شهری به دست آمد. نتایج نشان داد که بر اساس مدل مارکوف طی سال های 1379 تا 1389 و 1399 درصد محدوده ساخته شده، کشاورزی و باغات رشد یافته است و از میزان اراضی بایر و مراتع کاسته شده همچنین تغییرات مساحت کاربری ها برای افق 1420 نسبت به حال حاضر نیز به همین صورت است. بیشترین تغییرات اختصاص به کاربری محدوده ساخته شده دارد. همچنین برای پیش بینی سال هزار و چهارصد و بیست رشد شهر کاشمر 7.12 درصد از نوع گسترش به سمت حاشیه شهر (infilling) و حدود 91.59 درصد از نوع توسعه از لبه شهر (edge-expansion) خواهد بود و حدود 1.28 درصد توسعه بیرونی (Outlaying) خواهد داشت؛ لذا مدیران و برنامه ریزان شهری با تأکید بر نتایج این تحقیق می توانند از رشد افقی و افسارگسیخته شهر در دوره های آینده جلوگیری نمایند.
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از روش های مبتنی بر GIS و داده های راداری (مطالعه موردی: فریدون شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
177 - 196
حوزههای تخصصی:
استفاده از روش های مختلف در پهنه بندی خطر زمین لغزش و دستیابی به بهترین نتیجه می تواند منجر به برنامه ریزی و مدیریت خطرات احتمالی شود. هدف اصلی از مطالعه حاضر، انجام ارزیابی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در شهرستان فریدون شهر واقع در غرب استان اصفهان به منظور ایجاد یک چهارچوب کلی برای تجزیه و تحلیل خطر زمین لغزش احتمالی در منطقه مطالعاتی می باشد. در این مطالعه اعتبارسنجی روشهای آماری و تحلیل کارشناسی بر پایه GIS با استفاده از روش تداخل سنجی تصاویر راداری سنتینل 1 مورد تحلیل قرار گرفته است. این تحلیل منجر به ارائه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش، مناطق مستعد و تعیین عوامل منطقه ای مؤثر در وقوع زمین لغزش می شود. در ابتدا برای ارزیابی خطر و پهنه بندی، عوامل مسبب از جمله شیب، ارتفاع، جهت شیب، انحنا، فاصله تا گسل، فاصله تا آبراهه، لیتولوژی و پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفت و همبستگی آماری بین هر یک از عوامل مسبب و لغزش های گذشته در محیط GIS ایجاد شد تا سهم نسبی طبقه های مربوط به هر عامل ارزیابی شود. در روش تحلیل کارشناسی نیز منطقه مطالعاتی بر اساس نظر کارشناسی مبتنی بر مطالعات انجام شده بر روی 70 زمین لغزش، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج، علاوه بر نقشه مناطق حساس و پرخطر منطقه فریدون شهر، همپوشانی 67 درصد از سلول های مناطق با خطر خیلی زیاد و زیاد در نقشه های پهنه بندی خطر با سلول هایی از نقشه جابجایی سطحی بدست آمده از پردازش تصاویر راداری سنتینل با بیشترین جابجایی، را نشان می دهد؛ که می تواند بیانگر احتمال زمین لغزه و یا خطر زمین لغزه در این مناطق باشد. از این رو استفاده از تصاویر راداری و بررسی تغییرات جابجایی سطح زمین می تواند یک ابزار مفید در پایش و دقت سنجی روش های پهنه بندی خطر زمین لغزش جهت برنامه ریزی در مناطق حساس باشد
تحلیل و سطح بندی پیشران های کلیدی مؤثر بر افزایش تاب آوری کالبدی شهر تهران در برابر زلزله با استفاده از مدل سازی ساختاری-تفسیری ISM (مورد پژوهی: منطقه 10)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
285 - 309
حوزههای تخصصی:
تاب آوری رویکردی نو در راستای ارتقای ظرفیت مانایی و تحمل پذیری بنیان های توسعه در شهرهاست. هدف از پژوهش پیش رو مدل سازی پیشران های کلیدی مؤثر بر افزایش تاب آوری کالبدی منطقه 10 تهران در برابر زلزله با رویکرد آینده نگاری و طراحی ارتباطات بین این پیشران ها است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و پیشران های کلیدی موردبحث با روش تحلیل محتوا شناسایی شده اند. در بخش مدل سازی، از آرای خبرگان دانشگاهی در حوزه تاب آوری با روش دلفی استفاده شده است. داده ها با ابزار مصاحبه و پرسشنامه دو به دویی جمع آوری و با استفاده از ملاک روایی صوری، روایی پرسشنامه سنجیده شده است. روابط بین پیشران های کلیدی مؤثر بر افزایش تاب آوری کالبدی نمونه موردمطالعه در برابر زلزله با استفاده از روش مدل سازی ساختاری-تفسیری (ISM) تعیین و به صورت یکپارچه تحلیل شده است. درنهایت با استفاده از تحلیل میک مک (Micmac) نوع پیشران های کلیدی با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری آن ها بر سایر عوامل مشخص و در شش عرصه، سطح بندی شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیشران "کلاس دانه بندی" با بیشترین قدرت نفوذ، زیربنا و محرک اصلی تاب آوری کالبدی شهری بوده و هرگونه اقدام برای افزایش تاب آوری کالبدی نمونه موردمطالعه در برابر زلزله، مستلزم اصلاحات در این پیشران است. پیشران های "توزیع خدمات" و "استحکام بناهای با کاربری عمومی" نیز به ترتیب با میزان قدرت نفوذ 1 و 3 کمترین تأثیر را در تاب آوری کالبدی نمونه موردمطالعه دارند. همچنین نتایج پژوهش حاکی از این است که عناصر در سطوح بالاتر، قدرت تحریک کنندگی کمتر و میزان وابستگی بیشتر دارند.
تعیین راهبردهای بهبود تاب آوری محیطی در آبخیز قره شیران اردبیل با تکنیک تحلیل SOAR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکردهای جدید در حوزه مدیریت بحران از مفاهیم آسیب پذیری به تاب آوری تغییر پیدا کرده اند و بر تقویت توانایی سیستم در مقابله با خطرات ناشی از وقوع سوانح طبیعی تاکید می کنند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناخت قابلیت های آبخیز قره شیران و برنامه ریزی مدیریت بحران با تاکید بر تاب آوری محیطی انجام گرفت. برای تدوین استراتژی، تشریح قوت ها، فرصت ها، آرمان ها و نتایج قابل اندازه گیری از تکنیک تحلیلی SOAR و نظرات کارشناسی 52 کارشناس خبره استفاده شد. نتایج تکنیک SOAR و راهبردهای پیشگیری و آمادگی مدیریت بحران با میزان تاب آوری محیطی حوزه مورد مقایسه قرار گرفت. بر اساس نتایج کاهش خسارات مستقیم و غیرمستقیم سیل با 9/51 درصد و داشتن حوزه ای با مقدار فرسایش خاک و هدررفت آب بسیار کم با 3/42 درصد به ترتیب مهم ترین نتایج مدل SOAR شناخته شدند. از میان ۱۵ مولفه تاب آوری محیطی، عملکرد 5 مؤلفه به صورت معنی دار (05/0) مورد پذیرش قرار گرفت. نتایج ارزیابی مطلوبیت تاب آوری محیطی حوزه با آزمون T تک نمونه ای نشان داد که بعد محیطی تاب آوری (67/2) با سطح معنی داری (003/0 sig=) دارای اختلاف معنی دار است و بیان گر آسیب پذیری بالا و تاب آوری پایین است. توجه به معیارهای مکان یابی اصولی سازه های آبخیزداری، ایجاد فرصت بیش تر و استفاده از پتانسیل های بخش خصوصی، سازمان های مردم نهاد محلی در مدیریت بحران مفید خواهد بود. تحلیل مولفه های تاب آوری آبخیز در دستیابی به مدیریت جامع حوزه های آبخیز، شناخت صحیح کارکرد آبخیز، امکان خودساماندهی و بازیابی تعادل و پذیرش سازگاری با مخاطرات طبیعی، مشارکت آبخیزنشینان در تصمیم گیری، آمادگی و مقابله با بحران هایی همچون سیل می تواند در افزایش تاب آوری موثر باشد.
تبیین الگوهای مکانی شدت های خشکسالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت الگوهای مکانی رخداد خشکسالی نقش مهمی در پایش، پیش آگاهی و پیش بینی، مقابله، کاهش آسیب پذیری و افزایش سازگاری با این مخاطره دارد. هدف پژوهش شناسایی پراکنش مکانی و تحلیل الگوهای مکانی سالانه، فصلی و ماهانه شدت های خشکسالی ایران است. با این هدف، استخراج شدت های خشکسالی از داده های بارش ماهانه بازکاوی شده (ERA5) مرکز پیش بینی میان مدت اروپا (ECMWF) در بازه زمانی 2021-1979 و شاخص ZSI انجام شد. برای دستیابی به هدف تحقیق و تبیین الگوی مکانی حاکم بر فراوانی شدت های خشکسالی (بسیارشدید، شدید، متوسط و ضعیف) از روش های آمار فضایی مانند خودهمبستگی موران جهانی، شاخص انسیلن محلی موران و لکه های داغ استفاده شد. نتایج شاخص موران جهانی نشان داد که با افزایش شدت، پراکنش مکانی پدیده خشکسالی خوشه ای شده است. توزیع مکانی شاخص موران محلی و لکه های داغ نیز این امر را تأیید می کنند. تضاد بسیار واضح در خوشه های محلی رخداد بالا (پایین) و همچنین لکه های داغ (سرد) خشکسالی های شدید (بسیار شدید) سالانه در جنوب، جنوب شرق و شرق دیده شد. در فصل پاییز خشکسالی های ضعیف تا بسیارشدید، جهت گیری جنوب شرقی- شمال غربی دارند. اما در فصل بهار و زمستان الگوی مکانی خشکسالی بسیارشدید برعکس خشکسالی شدید و متوسط است. با وجود تغییرپذیری نسبتاً بالای بیشینه خودهمبستگی فضایی مثبت خشکسالی های شدید و بسیارشدید ماهانه، الگوی مکانی آن ها تقریباً مشابه است. تشکیل خوشه های مکانی خشکسالی های شدید و بسیار شدید در شمال غرب، شمال شرق و به ویژه سواحل خزری، هشدار جدی در مورد مدیریت منابع آب به خصوص برای فعالیت های مبتنی بر رخداد بارش، مانند کشاورزی است.
تحلیل ناپایداری محیط با استفاده از شاخص های ژئومورفولوژیکی (مطالعه موردی: توده نفوذی آله در قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
57 - 72
حوزههای تخصصی:
اشکال ژئومورفولوژیکی هرکدام در مراحل مختلفی از روند تغییرات محیطی و تکامل خود، شرایط پایداری و ناپایداری هایی را تحت تأثیر فرآیندهای بیرونی و درونی متحمل می شوند. یکی از این فرم ها، توده های آذرین هستند که در اثر حرکات زمین ساختی و جنبش گسل ها، شکل متمایزی به خود گرفته و تغییر می یابند. این تغییر را با استفاده از شواهد و شاخص های ژئومورفولوژیکی می توان نشان داد. توده آذرین آله در ورای کمربند دگرگونی سنندج -سیرجان در قسمت غربی استان قم واقع شده است. با بررسی الگوهای مختلف از قبیل الگوی زهکشی، تن رنگ، شیب، حلقه های مدور و شاخص های ژئومورفولوژی، رشد توده در این منطقه آشکار شد. شاخص الگوی کاملاً حکایت از ناپایداری این توده را دارد. اکثر سطوح دامنه های توده آله متشکل از اشکال مثلثی شکل است که تشکیل این سطوح حاصل عملکرد فرآیندهای درونی فعال در مقابل فرآیندهای بیرونی می باشد. تن رنگ سطوح مخروط افکنه ها روشن است که نشان از فعال بودن زمین ساخت است. حلقه های دایره ای شکل گرفته در توده حکایت از گسترش دامنه های شرقی دارد. شیب مخروط افکنه های این توده بین ۵- ۱۰.۵ است که با عملکرد تکتونیک توجیه می شود و فرآیند مورفولوژی سطوح مخروط افکنه ها به صورت مجرا و پشته های کوچک است و 2 مورد از حالت فرسایش در قسمت جنوب شرقی توده نفوذی مشاهده شد که به سمت رأس مخروط افکنه در حال پیشروی است. اسارت و انحراف آبراهه ها در منطقه، از شواهدی دیگری است که متأثر از تکتونیک فعال است. به دلیل ناپایداری دامنه ها و مخروط افکنه ها هیچ گونه فعالیت انسانی (به جزء مواردی خاص) در منطقه شکل نگرفته است. به طورکلی این شاخص ها و شواهد، از ناپایداری و فعال بودن جنبش های زمین ساختی در توده دیوریتی و هم شکل نبودن قسمت های مختلف توده آذرین خبر می دهند. بنابراین فعال بودن تکتونیک و ناپایداری این محیط کاملاً مورد تأیید است.
تعیین حساسیت اراضی به فرسایش بادی با استفاده از داده های میدانی در هامون برینگک سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
121 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پهنه بندی حساسیت اراضی به فرسایش بادی در هامون برینگک سیستان با یک روش مناسب است. تعیین حساسیت اراضی، به اولویت بندی برنامه ریزی تثبیت کانونهای تولید گردوغبار و ماسه کمک شایانی می نماید. برای این منظور از شاخص-های میزان بادبردگی (فرسایش پذیری )، مقاومت برشی خاک و درصد تاج پوشش گیاهی استفاده شد. بدین منظور در منطقه برداشت حدفاصل دو هامون پوزک و صابوری که یکی از مهمترین کانونهای تولید ریزگرد وماسه در منطقه سیستان است تعداد 74عدد پیکه مدرج در دو ردیف نصب شدند و میزان بادبردگی در انتهای بادهای 120 روزه اندازه گیری شد. مقاومت برشی خاک سطحی نیز با استفاده از پره برشی تعیین گردید. میزان تراکم تاج پوشش گیاهی با استفاده از شاخص NDVI از تصاویر رقومی استخراج شد و روابط رگرسیونی و همبستگی بین شاخصها تعیین گردید. نتایج نشان داد که ارتباط بسیار معنی داری( در سطح 1%) بین مقاومت برشی خاک و میزان بادبردگی و درصد پوشش گیاهی وجود دارد ازاین رو برای پهنه بندی حساسیت خاک در منطقه برداشت می توان بجای اندازه گیری میزان برداشت خاک و یا تعیین آستانه فرسایش در تونل باد از مقاومت برشی در منطقه برداشت استفاده کرد. مقایسه نتایج حاصل از برآورد مدل رگرسیونی با ارقام واقعی بادبردگی در سطح 01/0 درصد معنی دار بودند.
تحلیل تغییرات فضایی و زمانی رسوب معلق در حوزه آبخیز نکارود استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
۲۰۸-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
مشکل رسوب زایی، انتقال رسوب، فرسایش و رسوب گذاری از بحث های مهم در برنامه ریزی راهبردهای خرد و کلان آبخیزداری و مدیریت حوزه های آبخیز است. گردآمدن رسوب در منطقه های پایین دست موجب بروز خسارت برون منطقه ای، تخریب مسیر آبراهه ها، گل آلودگی آب مصرفی، انباشت نهرها از رسوب و کاهش ظرفیت مخازن سدها و تنگناهای زیست محیطی بسیاری می شود. رسوبات ناشی از فرسایش حوزه های آبخیز علاوه بر هدر رفت خاک و کم شدن حاصلخیزی، موجبات کاهش کیفیت آب را فراهم آورده و عمر مفید سدها را به دلیل انباشت رسوبات در مخازن آن ها به خطر می اندازد. در این تحقیق تغییرات زمانی و مکانی بار رسوب معلق، در سه ایستگاه هیدرومتری سفیدچاه، گلورد و آبلو واقع در شاخه اصلی نکارود با استفاده از منحنی های سنجه رسوب و مدل خطی رگرسیونی در محیط نرم افزارهایMINITAB وEXCEL مورد بررسی قرار گرفت. همچنین به منظور تعیین بهترین مدل، از شاخص ضریب همبستگی(R2) استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که در تغییرات زمانی مدل فصلی بهار در هر سه ایستگاه با حداکثر ضریب همبستگی (89/0) به عنوان مناسب ترین مدل برآورد بار رسوبی معلق از بین مدل های مورد بررسی است. در مطالعات مکانی نیز ایستگاه آبلو واقع در خروجی حوزه آبخیز نکارود دارای بیشترین میزان ضریب همبستگی (934/0) بین دبی جریان و دبی رسوب است.
مقایسه نتایج تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره در پهنه بندی مناطق مستعد خطر سیلاب با شاخص های سنجش از دور در حوضه آبریز رودخانه کهیر(بلوچستان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه های خطر سیلاب یکی از ابزارهای سودمند در جهت مدیریت این مخاطره در حوضه آبریز و کاهش اثرات آن است. در حوضه بلوچستان جنوبی و حوضه آبریز رودخانه کهیر، باتوجه به وجود دو رژیم بارشی زمستانه و تابستانه، وقوع سیلاب های ناگهانی امری اجتناب ناپذیر است که باتوجه به استقرار جوامع روستایی و سکونتگاه ها در نواحی مستعد وقوع سیلاب، هرساله موجب واردآمدن خسارات فراوان به جمعیت آسیب پذیر منطقه می گردد. در راستای پهنه بندی خطر سیلاب، داده های اقلیمی، هیدرولوژیک، پوشش زمین و توپوگرافی حوضه از منابع معتبر تهیه و باتوجه به مطالعات علمی، دوازده متغیر تأثیرگذار بر بروز خطر سیلاب در قالب پنج مؤلفه اصلی (هیدرولوژیک، پوشش گیاهی، پوشش زمین، اقلیمی و توپوگرافی)، جمع آوری گردید. با استفاده از دو روش همپوشانی فازی و وزنی و امکانات سامانه اطلاعات جغرافیایی نقشه متغیرها و مؤلفه ها پس از طبقه بندی مجدد و فازی سازی با عملگرهای مناسب تهیه شد. نتایج نشان داد که روش همپوشانی فازی باتوجه به منطق حاکم بر آن، قدرت تمایز بهتری از مناطق مستعد وقوع سیلاب دارد و می تواند به ریز پهنه بندی خطر وقوع سیلاب، کمک نماید. با مقایسه نتایج حاصل از داده های واقعی وقوع سیلاب دی ماه ١٣٩٨ حاصل از تصاویر ماهواره سنتینل 2، صحت نتایج روش فازی به طور نسبی مورد تأیید قرار گرفت. با ملاحظه تمرکز سکونت گاه ها در پیرامون آبراهه اصلی و ضعف زیرساخت ها، مناطق جمعیتی قابل توجهی در معرض بالقوه خطر سیل قرار دارند.
واکاوی همبستگی الگوی زمانی- مکانی خشکی و شاخص توفان گردوغبار در مناطق خشک استان سمنان (ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
۲۱۰-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
پدیده گردوغبار خطرهای فراوانی را برای جامعه بشری داشته و اهمیت ویژه ای برای ساکنان ایران دارد. پژوهش گران مختلف از زوایای متفاوت این پدیده را مورد مطالعه قرار داده اند و از نظر اهمیت موضوع و مخاطرات ناشی از آن، هم چنان در صدر موضوع های مورد علاقه پژوهش گران در سراسر جهان قرار دارد. هدف از پژوهش حاضر نیز استفاده از شاخص DSI در ارزیابی و پهنه بندی توفان های گردوغباردر استان سمنان است. در این تحقیق توزیع زمانی توفان های گردوغباراستان سمنان با درنظرگرفتن شرایط آب و هوایی و میانگین سرعت باد غالب منطقه مورد مطالعه در طی سال های 2003 تا 2017 در پنج ایستگاه سینوپتیک مورد بررسی قرار گرفت. همگن بودن پارامترهای اقلیمی و شاخص های توفان ریزگرد و روند این دو متغیر با استفاده از رگرسیون خطی در محیط نرم افزار SPSS محاسبه گردید و پس از بررسی روند تغییر شاخص یونپ، اطلاعات حاصل در محیط نرم افزار ArcGIS پهنه بندی شد. نتایج این مطالعه نشان داد که در طی دوره آماری مورد بررسی، شاخص DSI هم زمان با افزیش شدت خشکی افزایش یافته است درحالی که همبستگی آن با شاخص خشکی طی دوره 15 ساله در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار نبوده است. نقشه پهنه بندی شاخص DSI نشان داد که شهرستان شاهرود و دامغان از شاخص توفان گردوغبار بالاتری نسبت به سایر مناطق برخوردار هستند. هم چنین هم خوانی به نسبت مناسبی بین شاخص DSI و خشکی در منطقه وجود دارد به طوری که هرگاه دوره تری بوده، مقدار DSI به دنبال آن کاسته شده و هرگاه دوره خشکی بوده، مقدار شاخص گردوغبار افزایش یافته است.
بررسی نقش تعامل الگوهای توأم بریده کم فشار و رودباد جبهه قطبی در رخداد بارش سنگین فروردین ماه 1398 در استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
225 - 249
حوزههای تخصصی:
بارش های سنگین به عنوان عامل مخاطره آمیز در بروز سیل، به طور مداوم خسارت های جبران ناپذیری در بیشتر مناطق، ازجمله استان لرستان وارد می کند. در این پژوهش به بررسی نقش تعامل الگوهای توأم بریده کم فشار و رودباد جبهه قطبی در رخداد بارش سنگین فروردین ماه 1398 در استان لرستان پرداخته شد. برای نیل به این هدف، از چهار پایگاه داده شامل: فراسنج های پایش جوی روزانه (نقشه های فشار، دما، باد، تاوایی، رطوبت نسبی و ...) پایگاه NCEP/NCAR با قدرت تفکیک مکانی 5/2 درجه جهت شناسایی الگوهای همدیدی مؤثر بر وضعیت هواشناختی منطقه موردمطالعه، نقشه های همپوشانی مدل عددی جهانیGFS با قدرت تفکیک مکانی 13 کیلومتر برای بررسی تطبیقی جریان باد با فراسنج های موردمطالعه، داده های بارش ماهوارهTRMM با قدرت تفکیک مکانی 25/0 درجه، جهت پایش توزیع فضایی بارش و داده های مشاهداتی ایستگاه هواشناسی خرم آباد بر اساس کدهای هواشناسی همدیدی (ww)، در راستای تحلیل وضعیت هوا در هنگام رخداد بارش سنگین، استفاده شد. نتایج حاصله حاکی از ناپایداری و صعود هوای مرطوب، توسط دو واداشت جوی بریده کم فشار و رودباد جبهه قطبی و همگرا شدن جریانات مرطوب از سه کانون رطوبتی شمال اقیانوس هند، دریای سرخ و شرق مدیترانه می باشد. این ویژگی ها، شرایط همدیدی دینامیکی لازم را برای وقوع بارش سنگین مهیا نمود. البته عوامل محیطی متعدد دیگری، از قبیل اشباع بودن لایه سطحی خاک به دلیل میزان بالای بارش در روزهای قبل از وقوع سیل و ... در تشدید سیل مذکور نقش داشته اند.
فرا روشی برای شناسایی موضوع تحقیقات علمی در فرونشست زمین (یک تحقیق با رویکرد علم سنجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
1 - 19
حوزههای تخصصی:
یکی از مخاطراتی که در سال های اخیر در بسیاری از مناطق رخ داده، مخاطرات ناشی از فرونشست است. فرونشست زمین در مقایسه با دیگر مخاطرات، خسارات جانی کمتری دارد و پیامدهای سوء برجای مانده از آن به طور مستقیم بر توسعه انسانی، صنعتی، کشاورزی و عمرانی تأثیرگذار خواهد بود. اهمیت نگرش به این مسأله با دانستن این نکته که بیشترین عوارض زیان بار ناشی از آن جبران ناپذیر است، مشخص می گردد. این تحقیق، علی رغم تحقیقات فرونشست زمین در کشورمان، رویکردی متفاوت نسبت به موضوع مورد نظر داشته، در چارچوب تحقیقات علم سنجی به ارائه شناخت جامع از تحقیقات جهانی در موضوع مورد نظر پرداخته است. جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و از پایگاه علمی اسکوپوس (2022- 1965) به دست آمد. بیشترین تحقیقات علمی در موضوع فرونشست زمین برای کشورهای آمریکا و چین بوده و کشورمان نیز تحقیقات قابل توجهی انجام داده است. مهم ترین عوامل تشدیدکننده برای وقوع مخاطره شامل بهره برداری از آب های زیرزمینی و برداشت مواد معدنی بوده که در بیشتر تحقیقات بدان تأکید شده است. در سوی دیگر پیدایش فناوری های علمی نیز در طول سال های گذشته، ابعاد گسترده تری در تحقیقات فرونشست زمین پیدا کرده که اکنون استفاده از آن بیشتر برای پیش بینی مخاطره بوده است. به طورکلی تمرکز بیشتر تحقیقات در مخاطره فرونشست زمین بر روی استفاده از روش ها و مدل ها بوده و در تحقیقات تأثیر و پیامدهای آن بر جنبه های زندگی انسان ها مورد توجه قرار نگرفته است. تردیدی نیست انجام این تحقیقات می تواند به کاهش و مدیریت پیامدهای منفی فرونشست زمین کمک نماید.
تحلیلی بر شبکه تهدید و حلقه مخاطره در خطر پذیری زلزله با رویکرد پدافند غیرعامل (مورد مطالعه: کلان شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج ارزیابی آسیب شناسی از پهنه های لرزه خیز در فضای سرزمینی حاکی از تمرکز قابل توجهی از فضاهای سکونتی بویژه شهرها است.از سوی دیگر تجارب مدیریت بحران ناشی از مخاطرات زلزله در کشور نیز نشانگر ناکارآمدی در آسیب شناسی و حفاظت از فضاهای شهری و کاهش خشارات اقتصادی و انسانی بوده است. از این رو یکی از الگوهای مطلوب در شناخت، تحلیل و کاهش خسارات در فضاهای شهری بکارگیری چارچوب ساختاری و کارکردی پدافند غیر عامل است. در بسیاری از پژوهشهای اخیر موضوع کاهش خسارات ناشی از زلزله در قلمرو حوزه کالبدی_فضایی به منظور افزایش مقاومت بنا در برابر زلزله بوده است. در حالیکه این پژوهش با شناخت مولفه های محیطی، کالبدی_ فضایی، اجتماعی، اقتصادی و شاخص های اثرگذار در هر مولفه (45 شاخص) آسیب شناسی و پهنه های خطرپذیر ناشی از زلزله را به صورت جامع و مطلوب تعیین و بر اساس آن استراتژی های کاهش خطر را باز تعریف ساخته است. بعبارت دیگر با شناخت و تحلیل مفهومی بنیادی شبکه تهدید و حلقه مخاطره با رویکرد پدافند غیرعامل در ارزیابی و آسیب پذیری از زلزله در کلان شهر کرمانشاه نسبت به تشکیل ساختار پایگاه اطلاعاتی مورد نیاز در محیط نرم افزاری مناسب، سیاست گذاری مناسب و اقدامات مدیریت بحران شهری متناسب با مخاطره زلزله طرح ریزی می شود.
واکاوی روند تغییرات شمار مراکز چرخندی دریای مدیترانه در بازه زمانی (2018- 1979)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
۲۲۲-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر از داده های مرکز جوی اروپایی(ECMWF)، از سال 1979 تا پایان سال 2018 تفکیک مکانی 25/. در 25/. به منظور واکاوی تغییرات شمار مراکز چرخندی دریای مدیترانه استفاده شده است. روش های زیادی برای بررسی تغییرات و وجود روند در بین داده های آماری وجود دارد، که به دو دسته آمار پارامتری و ناپارامتری تقسیم می شود. روش رگرسیون خطی از دسته پارامتری است و معمول ترین روش ناپارمتری آزمون من -کندال می باشد. با برازش مدل من کندال و مدل رگرسیون خطی روند مقدار، فراونی مراکز چرخندی حوضه دریای مدیترانه دردو مقیاس فصلی و سالانه ارزیابی شد. با واکاوی روند تغییرات شمار مراکزچرخندی در مقیاس فصلی فصل های بهار، پاییز و تابستان تداوم های پنج روزه دارای روند معنی دار بوده است. اما در مقیاس سالانه در هیچ کدام از تداوم ها روند معنی دار مشاهده نگردید. با برازش مدل رگرسیون در مقیاس فصلی و سالانه تداوم های یک و دو روزه دارای شیب خط رگرسیون مثبت می باشند.
تحلیلی بر کاهش حوادث در فضاهای کارگاهی ساختمانی با بهره گیری از اینترنت اشیاء در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
۱۷۸-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
با عنایت به افزایش مسکن سازی در جوامع درحال توسعه مانند ایران، پرداختن به موضوع کاهش حوادث ساختمانی به خصوص در کلان شهرها و ایمن سازی های مربوطه با کمک تکنولوژی های نوظهور، امری ضروری است. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر عبارت است از: واکاوی کاربست اینترنت اشیاء جهت نظارت و کنترل بر نقاط دارای خطر زیاد به منظور کاهش حوادث و ارتقای ایمنی در فضاهای کارگاهی ساختمانی در شهر تهران. در این پژوهش کاربردی، ابتدا مطالعه کتابخانه ای درخصوص مفهوم و کاربرد اینترنت اشیاء در حوزه ی ایمنی صنعت ساخت و ساز انجام شد. سپس، نقاط و فعالیت های دارای خطر زیاد شناسایی شدند. پس از آن، در مرحله مطالعه میدانی، این لیست توسط 52 مشاور ذی صلاح ایمنی ساختمان تصحیح و تکمیل شد. بعد ا ز آن، ده مصاحبه نیمه ساختار یافته با کارشناسان خبره ایمنی و آگاه به حوزه ی اینترنت اشیاء، صورت پذیرفت. براین اساس، راهکارهای موثر مبتنی بر اینترنت اشیاء برای کنترل و نظارت بر نقاط دارای خطر زیاد استخراج گردیدند. همچنین، در این ارتباط، وضعیت موجود و بسترهای مورد نیاز از جنبه های تکنولوژی، سازمان، هزینه و برون سازمان تبیین شدند. درواقع، یافته های اصلی این تحقیق، در قالب مدل مفهومی، نشان می دهد که توجه به مراحل انتخاب حادثه، انتخاب نقطه و فعالیت مورد نظر، تعیین راهکار مناسب با موقعیت تعیین شده (پایش میزان جابه جایی و سلامت سازه، پایش مجاورت مواد اشتعال زا با دیگر مواد، پایش مجاورت افراد و ماشین آلات و ممانعت از ادامه ی حرکت و تعیین محدوده در اطراف بازشوها) و بررسی بسترهای مورد نیاز (زیرساخت، پشتیبانی، اعتباربخشی، فرهنگ، بودجه، کارفرمایان و قانون)، به ترتیب، جهت طراحی و پیاده سازی سیستم های ایمنی اینترنت اشیاء محور در فضاهای کارگاهی ساختمانی حیاتی است.
تدوین و اولویت بندی راهبردهای پابرجا مبتنی بر سناریوهای باورپذیر افزایش تاب آوری کالبدی شهر تهران در برابر زلزله (نمونه موردی: منطقه 10)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
235 - 254
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در نظر دارد تا با تکیه بر عوامل کلیدی مؤثر بر تاب آوری کالبدی در بافت های فرسوده شهری و با بهره گیری از رویکرد سناریونگاری، سناریوهای افزایش تاب آوری کالبدی منطقه 10 شهر تهران در برابر زلزله را موردبررسی قرار داده و بر اساس سناریوهای باورپذیر به تدوین و اولویت بندی راهبردهای پابرجا در راستای افزایش تاب آوری کالبدی محدوده موردمطالعه در افق 1404 بپردازد. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و به دنبال پاسخ به این سؤال است که راهبردهای پابرجا و مطلوبی که بتوانند تاب آوری کالبدی محدوده موردمطالعه در برابر زلزله را در افق 1404 تضمین کنند کدامند؟ بدین منظور برای تدوین چارچوب نظری، ابتدا با استفاده از روش اسنادی، ادبیات و مبانی نظری موضوع بیان شده و سپس با تکیه بر تکنیک پویش محیطی، داده های تجربی مستخرج گردیده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 20 نفر از خبرگان و متخصصین شهری بوده و روش نمونه گیری، هدفمند است. در گام اول، پس از تعیین وضعیت های احتمالی عوامل کلیدی و وزن دهی به آن ها توسط خبرگان، داده های لازم وارد نرم افزار ScenarioWizardشدند و سناریوهای قوی، ضعیف و باورپذیر از این نرم افزار مستخرج گردیدند. در گام بعدی با تحلیل عوامل داخلی و خارجی مرتبط با تاب آوری کالبدی نمونه موردمطالعه، راهبردهای پژوهش در قالب روش SWOT و بر اساس سناریوهای باورپذیر ارائه شدند و درنهایت با استفاده از تکنیک ماتریس کمی برنامه ریزی استراتژیک (QSPM)، راهبردهای پابرجا به منظور افزایش تاب آوری کالبدی محدوده موردمطالعه، احصاء و اولویت بندی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد چنانچه منطقه 10 شهر تهران قصد داشته باشد تا به سمت افزایش و ارتقای تاب آوری کالبدی در برابر آسیب های ناشی از مخاطرات طبیعی همچون زلزله قدم بردارد، تکیه بر راهبردهای پابرجای تدافعی اجتناب ناپذیر و الزامی است.
ارزیابی نقش خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی بر خشکیدن دریاچه های بختگان و طشک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
79 - 100
حوزههای تخصصی:
دریاچه های بختگان و طشک به عنوان دومین دریاچه های ایران از نظر بزرگی، از سال 1387 با بحران کم آبی و خشکی شدید روبرو شده اند. این پدیده سبب به هم خوردن زیست بوم منطقه و بروز کاستی های اجتماعی، بهداشتی و محیط زیستی شده است. هدف از این پژوهش بررسی نقش خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی بر خشکیدن این دریاچه ها است. برای این منظور، از داده های دما و بارش اندازه گیری شده در 21 ایستگاه باران سنجی، دبی سنجیده شده در سه ایستگاه هیدرومتری و مساحت حاصل از محاسبه شاخص تفاضلی بهنجار شده آب (با پردازش 46 تصویر ماهواره لندست) استفاده شد. برای تعیین رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و جهت بررسی روند تغییرات هر متغییر از روش رگرسیون خطی استفاده گردید. همچنین برای تعیین اثر خشکسالی اقلیمی و آبشناسی بر تغییرات مساحت دریاچه ها از شاخص های بارش و رواناب استاندارد شده دوازده ماهه استفاده شد. با تعیین روند تغییرات مساحت دریاچه ها در بازه زمانی بین سال های 1352 تا 1399 مشخص شد که وسعت پهنه آبی آنها از سال 1387 روند کاهشی به خود گرفته و از سال 1391 به این سو در بیشتر زمان ها این دریاچه ها خشک بوده اند. با وجود روند افزایشی در دمای حوضه به میزان 4/0 درجه سانتی گراد در هر ده سال، تغییر چشمگیری در مقدار این روند در سال 1387 (همزمان با خشکیدن دریاچه ها) دیده نشده است. بررسی بارش حوضه و آورد رود کر (مهمترین ورودی دریاچه ها) نشانگر وجود روند کاهشی در بارش و آورد رودخانه، بویژه از سال 1387 به این سو است. محاسبه شاخص های بارش و رواناب استاندارد نیز از آغاز خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی در حوضه از سال 1387 حکایت دارد. مقدار بارش در دوره خشکسالی به میزان 47 درصد کاهش یافته اما آبدهی ایستگاه هیدرومتری نزدیک به دریاچه کاهش بیش از 95 درصدی را نشان می دهد. بر اساس نتایج این پژوهش، هر چند کاهش بارش و افزایش دما سبب کاهش مساحت دریاچه های بختگان و طشک شده، اما عوامل دیگیری نیز در این رخداد نقش دارند. بنابراین به نظر می رسد که خشکسالی اقلیمی تنها عامل خشکیدن این دریاچه ها نیست. برای تعیین نقش سایر عوامل در این پدیده مخرب، مطالعه نقش عوامل انسانی بر خشک شدن دریاچه ها پیشنهاد می گردد.