مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
برنج
حوزه های تخصصی:
امنیت غذایی در گذشته تنها در سطح جهانی و ملی مورد توجه قرار می گرفت؛ بر این اساس، فقط محور عرضه اقلام خوراکی برای تامین امنیت غذایی مدنظر بود؛ اما بعد از تعریف بانک جهانی از امنیت غذایی در سال 1986 که در کنفرانس بین المللی تغذیه مورد توافق کشورهای عضو قرار گرفت، امنیت غذایی بر پایه سه رکن عرضه پایدار غذا دسترسی و موجود بودن غذا استوار گردید.
به توجه به مفاهیم فوق، این مقاله به ارزیابی نقش تولید و واردات برنج در امنیت غذایی خانوارهای ایرانی می پردازد؛ به این منظور ابتدا روند تولید و تجارت برنج بررسی می گردد، سپس عملکرد تغذیه ای برنج محاسبه و تحلیل می شود تا مشخص گردد که آیا عرضه مناسب برنج به همراه دسترسی کافی و با کیفیت خانوار به برنج وجود دارد یا خیر؟
مهمترین نتایج حاصل دلالت بر آن دارد که روند تولید برنج تقریبا ثابت بوده است (در حالیکه جمعیت کشور افزایش داشته است). از طرف دیگر، روند واردات قانونی نیز همراه با نوسان بوده است. در خصوص دسترسی خانوارها به برنج نیز قابل ذکر است که نقش برنج ایرانی طی سالهای 75 تا 78 در تامین امنیت غذایی کاهش و نقش برنج خارجی افزایش یافته با این حال هنوز 50 درصد جامعه شهری و 70 درصد جامعه روستایی کمتر از مقدار توصیه شده برنج مصرف می کنند.
بررسی مزیت نسبی تولید و تخمین واردات برنج در ایران
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق با استفاده از ماتریس تحلیل سیاستی برنج تولید شده در ایران، تاثیر سیاست های حمایتی دولت در این بخش و همچنین وجود یا عدم وجود مزیت نسبی تولید در ایران بررسی شده است. برآورد با استفاده از روش OLS برای دوره ی 2005- 1990 انجام شده است. بر اساس نتایج این برآورد، تولید برنج داخل که تحت تاثیر قیمت برنج وارداتی، قیمت برنج داخلی و میزان مصرف برنج داخلی است، دارای مزیت نسبی نیست. همچنین، با استفاده از تحلیل های سری زمانی و مدل ARIMA تولید و مصرف برنج با فرض ادامه وضعیت موجود پیش بینی شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، در صورت ادامه ی روند اخیر تولید و مصرف برنج، ایران در ده سال آینده بیش از اکنون نیازمند واردات این محصول استراتژیک است.
مدل تصحیح خطای تقاضا برای انواع متفاوت برنج وارداتی و برنج داخلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنج یکی از اقلام مهم واردات محصولات کشاورزی ایران است. در این مقاله مدل تصحیح خطای تقریب خطی سیستم تقاضای تقریباً ایده آل ، برای انواع برنج شامل پاکستانی، تایلندی، سایر برنجهای خارجی و برنج ایرانی برآورد می شود. دوره تحقیق، سالهای 1360-1383 است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که کشش پذیریهای خودقیمتی کوتاه مدت و بلندمدت مارشالی همگی منفی هستند به جز برنج پاکستانی که در بلندمدت کشش خودقیمتی مثبت، ولی نزدیک به صفر دارد. کشش پذیریهای خودقیمتی کوتاه مدت هیکسی همگی به جز برنج پاکستانی منفی و نزدیک به نوع مارشالی آن هستند. کشش پذیریهای متقاطع هیکسی حکایت از این دارد که برنجهای وارداتی پاکستانی و تایلندی برای جایگزینی کمبود برنج داخلی برای مصرف توسط دولت وارد می شوند، لذا مکمل بودن آنها به دلیل ذائقه مصرف کنندگان نمی باشد.
بررسی اثر فناوری کاراندوز بر کارایی فنی برنجکاران استان فارس، مطالعه موردی: شهرستانهای شیراز، مرودشت و ممسنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنج پس از گندم در ردیف مهمترین مواد غذایی مردم دنیا قرار دارد و در کشور ما نیز دارای اهمیت زیادی در سبد غذایی خانوارهاست. چهار استان تولید کننده این محصول در کشور مازندران، گیلان، خوزستان و فارس است و در این میان استان فارس از نظر تولید در هکتار پس از مازندران در رده دوم قرار دارد. با توجه به پتانسیل های موجود در این استان، بررسی اقتصادی تولید این محصول در استان امری اجتناب ناپذیر است.یکی از راههای افزایش تولید این محصول، استفاده از فناوری نوین در تولید کشاورزی است. در این پژوهش اثر فناوری کاراندوز (ماشین نشاکار برنج) بر کارایی فنی زارعان این استان بررسی شده است. در بررسی حاضر با تکمیل 146 پرسشنامه از زارعان سه شهرستان عمده تولید کننده این محصول (شیراز، ممسنی و مرودشت)، آثار این فناوری بر کارایی فنی برنجکاران با استفاده از تخمین تابع تولید مرزی تصادفی بررسی شده است. با توجه به توابع تولید تخمینی برای سه شهرستان به روش ols می توان گفت که فناوری نوین تنها برای زارعان شهرستان مرودشت دارای اثر معنیدار بوده و در شهرستان های ممسنی و شیراز اثر معنی داری بر تولید نداشته است. همچنین تخمین تابع ناکارایی به صورت همزمان نشان می دهد که فناوری نوین تاثیری بر کارایی فنی زارعان شهرستان مرودشت و شیراز نداشته ولی بر کارایی زارعان شهرستان ممسنی دارای اثر منفی بوده است.همچنین میانگین کارایی فنی برای زارعان شهرستان شیراز 87 درصد، ممسنی 85 درصد و مرودشت 83 درصد برآورد شده است. از آنجا که فاصله میان حداقل و حداکثر کارایی در هر سه شهرستان زیاد نیست؛ بنابراین، با اعمال مدیریت درست می توان این شکاف را کاهش داد.
برآورد دوره های بازگشت و فواصل اطمینان بارش موثر برای کشت برنج در جلگه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقادیر بارش موثر بعنوان بخشی از نیاز آبی محصول برنج در جلگه مازندران ، بلحاظ اهمیت بالای این جلگه در تأمین برنج کشور ، بتفکیک واریته های زودرس و دیررس ، بروشهای مختلف محاسبه و نهایتاً با استفاده از روش بارش قابل اطمینان برآورد گردید. مقایسه نقشه های همبارش موثر معلوم می دارد که مقادیر بارش موثر در بخش غربی جلگه بیشتر از بخش شرقی آن است و در نتیجه نیاز خالص آبیاری در بخش غربی کمتر است . از آنجا که دانستن مقادیر حداقل و حداکثر بارش موثر با اطمینان مشخص ، یاریگر برنامه ریزان در امور مختلف است ، مقادیر بارش موثر در سه فاصله اطمینان 90، 95 و 99 درصد برآورد گردید. نقشه های مربوطه نشان می دهد که برای هر دو واریته زودرس و دیررس ، در بخش شرقی جلگه ، روی مقادیر بارش موثر کمتری می توان حساب باز کرد ؛ ضمن آنکه در سطوح اطمینان مختلف ، مقادیر بارش موثر برای واریته دیررس ، در حدود 50 میلیمتر بیشتر از واریته زودرس است. همچنین نقشه های مربوط به دوره های بازگشت بارش موثر نشان می دهد که مقادیر بارش موثر در بخش های غربی و مرکزی بیشتر از بخش شرقی است و دسترسی به بارش موثر در فصل رشد برنج ،بر حسب دوره بازگشت ، در بخشهای مختلف منطقه ، از کمتر از 80 تا بیش از 420 میلیمتر در نوسان است
برآورد بارش مؤثر و نیاز آبی برای کشت برنج در جلگه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقادیر نیاز آب مصرفی ( ETC ) محصول برنج در جلگه مازندران به تفکیک واریته های زودرس و دیررس، بر مبنای مقادیر تبخیر و تعرق پتانسیل (ETO) و ضرایب رشد گیاهی (KC) در ده ایستگاه جلگة مازندران محاسبه شد. سپس مقادیر بارش موثر (ER) به مناسب ترین روش و مقادیر آب زیرزمینی جذب شده توسط ریشه گیاه (GWC) محاسبه گردید. با کم کردن مقادیر بارش موثر (ER) و آب زیرزمینی جذب شده توسط ریشه گیاه (GWC) از مقادیر نیاز آب مصرفی (ETC)، مقادیر نیاز خالص آبیاری (IR) مشخص گردید. نتایج مطالعه نشان داد که نیاز آب مصرفی و نیاز خالص آبیاری در شرق جلگه مازندران بیشتر از غرب آن است؛ در حالی که مقدار بارش مؤثر در غرب جلگه بیشتر است. بارش مؤثر سهم بیشتری از نیاز آب مصرفی را در غرب جلگه تامین می کند؛ حال آن که این سهم در شرق کمتر است. مقادیر بارش مؤثر در منطقه بسیار کمتر از نیاز خالص آبیاری است.
بررسی وجود محدودیت مالی و اثر آن بر کاهش تولید برنج در شمال: کاربرد تابع تولید غیرمستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی اثر وجود محدودیت منابع مالی و تاثیر آن بر سطح تولید برنج در دو استان مازندران و گیلان می پردازد. در این راستا از رهیافت تابع تولید غیرمستقیم و با به کارگیری اطلاعات مربوط به تولیدات برنج برای سال زراعی 1386 در استان های یاد شده استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کمبود اعتبارات و منابع مالی در تمامی شهرستان های دو استان وجود دارد، بطوریکه در استان گیلان منابع مالی در دسترس 01/23 و در استان مازندران 04/21 درصد کمتر از میزان لازم برای دستیابی به سطح مطلوب اقتصادی در تولید است. این کمبود موجب کاهش میزان تولیدات فعلی در سطح 78/24 درصد در استان اول و 22/23 درصد در استان دوم نسبت به میزان تولید در نبود محدودیت مالی شده است. با توجه نقش به این دو استان در تامین برنج مورد نیاز کشور، تامین اعتبارات مورد نیاز می تواند نقش قابل توجهی در کاهش واردات این محصول داشته باشد.
تعیین ارزش اقتصادی زمین و نیروی کار خانوادگی در تولید برنج ( مطالعه موردی: شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با عنایت به اینکه حدود 34 درصد سطح زیر کشت برنج کشور به استان گیلان تعلق دارد، در مطالعه حاضر برخی ابعاد اقتصادی و مدیریت بکارگیری منابع تولید بویژه ارزش اقتصادی آن ها در شهرستان رشت مورد بررسی واقع شد. برای این کار داده های لازم از 80 شالیکار منطقه در سال 1386 جمع آوری گردید. با توجه به مزایای روش های پارامتریک در تبیین ساختار تولید و تقاضای نهاده ها، جهت نیل به هدف تحقیق از رهیافت تابع سود استفاده شد. با انتخاب و برازش الگوی سود ترانسلوگ به روش رگرسیون های به ظاهر نامرتبط، توابع تقاضای نهاده ها مشخص گردید. نهایتاٌ با بهره گیری از قضیه هتلینگ ارزش اقتصادی هر هکتار شالیزار 16000000 ریال و ارزش اقتصادی نیروی کار خانوادگی حدود 200000 ریال برای هر نفر روز به دست آمد. بدین ترتیب توجه تولید کنندگان به ارزش های فوق برای نهاده ها ی مورد نظر می توانند به سود آوری فرایند تولید برنج منجر شود.
تهیه نقشه و تخمین سطح زیرکشت برنج در شهرستان ساری با استفاده از تصاویر ماهواره ای رادارست ( RADARSAT )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست گذاری و برنامه ریزی در زمینه رشد کشاورزی و بهبود اوضاع و احوال روستاها و روستاییان نیازمند آمار و اطلاعات درست و بهنگام است. در ایران به دست آوردن آمار مربوط به کشاورزی، بیشتر از طریق کارشناسی و روش های سنتی صورت می پذیرد. بررسی ها نشان داده است که این روش ها دارای خطاهای زیادی است. در این پژوهش سعی شده است تا با استفاده از روش های جدید ـ ازجمله بهره گیری از تصاویر ماهواره ای و فناوری های سنجش از دور ـ با خطای کمتری به تولید آمار و اطلاعات کشاورزی بپردازد. از درهم آمیختن داده ها در قالب سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) می توان ضمن رسیدن به نتایجی با دقت و صحت بیشتر، امکان ذخیره و بازیابی، تجزیه و تحلیل، اندازه گیری، ترکیب و مدل سازی فعالیت های مختلف مدیریت منابع زمینی را فراهم آورد. در این پژوهش از تصاویر ماهواره ای رادارست دریافتی در سال 1998 و مقایسه آن با تصاویر اپتیکی لندست برای تهیه نقشه و تخمین سطح زیر کشت برنج در شهرستان ساری استفاده شده است. بعد از همسان سازیِ مختصاتیِ داده های موجود، از روش های متفاوت پردازش تصویر ـ ازجمله طبقه بندی تصاویر برمبنای روش حداکثر مشابهت (MLC) ـ برای شناسایی و تمییز زمین های برنجکاری استفاده شد. مقایسه نتایج به دست آمده با نقشه های کشت برنج موجود بیانگر آن است که روش های کسب آمار کشاورزی از طریق فناوری های سنجش از دور، بسیار دقیق تر از روش های سنتی کسب آمار و اطلاعات مکانی است.
بررسی عوامل مؤثر بر نگرش کشاورزان نسبت به کاشت برنج مطالعه موردی: شهرستان شیروان و چرداول در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این تحقیق، بررسی و سنجش عوامل مؤثر بر نگرش کشاورزان استان ایلام نسبت به تولید و توسعه کشت برنج میباشد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی کشاورزانی که در سال زراعی 87-1386 در شهرستان شیروان و چرداول به طور تخصصی به کاشت برنج مشغول بوده اند (2550N= ) است. از این میان تعداد 119 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه های آماری این تحقیق انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات، پرسشنامهی محقق ساخته، بود. برای اطمینان از روایی و پایایی ابزار مورد استفاده از 30 پرسشنامه اولیه استفاده شد. ضرایب به دست آمده برای روایی و پایایی (آلفای کرونباخ) پرسشنامه به ترتیب 729/0 و 96/0 محاسبه شد که در مجموع نشان دهنده مورد اعتماد و اطمینان بودن پرسشنامهی پژوهش است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحت ویندوز انجام گرفته و از آمار تحلیلی نظیر ضریب همبستگی، آزمون F و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد، میزان آب در دسترس، داشتن شغل فرعی، میزان دانش فنی و میزان درآمد بیشترین تاثیر را برنگرش برنجکاران منطقه مورد مطالعه نسبت به کاشت و توسعه سطح زیرکشت برنج دارد.
بررسی عوامل مؤثر در رشد بهره وری استان های عمده تولیدکننده برنج در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که تفاوت در نرخ های رشد بهره وری در استان های مختلف نتیجه نابرابری منطقه ای است، توجه به معیارهای بهره وری در ابعاد منطقه ای در توسعه فعالیت های کشاورزی سودمند است لذا مهم است که حرکات بلندمدت در تفاوت های سطوح بهره وری استان ها شناسایی شود تا اقدامات مؤثر مانند سرمایه گذاری بیشتر در تأسیسات زیربنایی، تحقیقات و توسعه انجام گیرد. در این مطالعه بهره وری کل عوامل تولید برنج و عوامل مؤثر بر آن در استان های عمده تولیدکننده برنج با استفاده از روش ناپارامتری مالم کوییست مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های مورد استفاده در این مطالعه از نوع داده های ادغام شده و مربوط به سیستم هزینه تولید برنج در سه استان عمده تولیدکننده برنج (مازندران، گیلان و گلستان) میباشند. نتایج نشان داد، متوسط رشد سالانه بهره وری کل عوامل تولید در زراعت برنج کشور در کل دوره 86-1369 مثبت ولی کم (5/1 درصد در سال) بوده است. استان گیلان بالاترین رقم را به میزان 7/6 درصد در سال داشته و استان های گلستان و مازندران در رتبه های بعدی قرار دارند. بررسی سهم عوامل مؤثر بر رشد بهره وری (تغییرات کارایی مقیاس، کارایی فنی خالص و تکنولوژی) نشان داد که در تولید برنج کارایی مقیاس تنها در استان گلستان بیش از دو جزء دیگر در افزایش بهره وری نقش دارد. همچنین در استان های مازندران و گیلان پیشرفت تکنولوژی تأثیر بیشتری نسبت به دو جزء دیگر در افزایش بهره وری داشته اند. با توجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه، تشکیل بانک نیازهای پژوهشی بهره وری در سایت نهاد های مرتبط با بخش کشاورزی، در اولویت قرار دادن استان هایی که از نظر رشد بهره وری در وضعیت مطلوبی قرار ندارند در سیاستگذاریهای توسعه ای کشور، بهره گیری از تکنولوژیهای جدید همراه با آموزش و خدمات مشاوره ای مکمل و توجه بیشتر به آموزش و مشاوره کشاورزان در استفاده صحیح از منابع، پیشنهاد میشود.
کارآیی شالی کاران منطقة کامفیروز جنوبی شهرستان مرودشت: کاربرد مدل تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعة حاضر بررسی کارآیی شالیکاران منطقة کامفیروز جنوبی استان فارس در سال زراعی 90-1389 است. داده ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای جمع آوری شد. کارآیی شالیکاران با استفاده از روش پایة تحلیل پوششی داده ها به دست آمد و نتایج با مدل تحلیل پوششی فراکارآیی مقایسه شد. به طور کلی، نتایج نشان داد که میانگین سطوح کارآیی فنی شالیکاران در مدل با فرض بازده ثابت به مقیاس معادل 93/83 درصد است، که در دامنه ای بین 43/0 تا 0/1 قرار دارد. میانگین سطوح کارآیی فنی در مدل بازده متغیر به مقیاس نیز معادل 25/86 درصد بود و 16/29 درصد از واحدها به طور کامل کارآ شناخته شدند. با توجه به میانگین کارآیی مقیاس بالا در مزارع و مقایسة آن با میزان کارآیی فنی مدیریتی، مشخص شد که مهم ترین علت ناکارآیی فنی مزارع تفاوت در نحوة مدیریت استفاده از نهاده هاست؛ و با مدیریت درست نهاده های مورد استفاده در فرایند تولید برنج، می توان از میزان ناکارآیی کاست.
ارزیابی آثار رفاهی کاهش یارانه کودشیمیایی در بازارگندم و برنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیامدهای نامطلوب توزیع یارانه های نهاده ها موجب شده است تا حذف یارانه ها به منظور تسریع رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه مورد تاکید قرار گیرد. در بخش کشاورزی ایران نهاده کود شیمیایی از جمله مهمترین نهاده های دریافت کننده یارانه است که حذف یارانه آن با توجه به استفاده گسترده از آن می تواند پیامدهای رفاهی جدی به همراه داشته باشد. از همین رو مطالعه حاضر با هدف تحلیل برخی از آثار رفاهی کاهش و حذف یارانه کود شیمیایی در تولید محصولات راهبردی گندم و برنج برای دوره 1353-1385 صورت گرفت. گروه های دخیل در تحلیل رفاهی نیز شامل عرضه کنندگان عوامل تولید، تقاضاکنندگان عوامل تولید یا تولید کنندگان محصولات منتخب و همچنین دولت است. در تحقیق حاضر یک الگوی شبیه سازی متشکل از بازار محصولات منتخب و نهاده های تولیدی ایجاد و اثر کاهش یارانه در قالب این سیستم تعقیب شد. این سیستم متشکل از عرضه و تقاضای عوامل تولید و تولید محصولات منتخب است.
یافته های مطالعه نشان داد دو نهاده سرمایه و نیروی کار در تولید گندم و برنج به صورت جانشین مورد استفاده قرار می گیرند. اثر قیمت سرمایه بر تقاضای آن و همچنین اثر قیمت محصولات منتخب بر تقاضای نیروی کار و سرمایه معنی دار نگردید. همچنین یافته های تابع تولید نشان داد که نیروی کار بر تولید گندم و برنج اثر معنی داری ندارد اما اثر سرمایه در تولید این محصولات معنی دار است. همچنین نتایج نشان داد که با کاهش یارانه کود شیمیایی، تولیدکنندگان با زیان رفاهی مواجه می شوند در حالی که عرضه کنندگان عوامل تولید افزایش رفاه را تجربه می کنند. البته با کاهش و حذف یارانه کود شیمیایی مجموع گروه های مورد بررسی با افزایش رفاه اجتماعی مواجه خواهند شد که این افزایش رفاه تحت سناریوی حذف کامل یارانه برای گندم و برنج به ترتیب 3927.6 و 404.4 میلیارد ریال خواهد بود.
سنجش شکست اراضی شالیکاری در چارچوب رهیافت تابع هزینه (مطالعه موردی: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه برای تعیین نقطه شکست زمین، از تابع هزینه ترانسلوگ استفاده شده است. داده های مورد نیاز در برآورد تابع هزینه شامل مقادیر و قیمت های نهاده ها و مقادیر تولید از یک نمونه 500 برنج کار استان گیلان که در سال 1387 گردآوری شده بدست آمده است. رهیافت مورد استفاده در این تحقیق رگسیون های به ظاهر نا مرتبط تکراری (SUR) می باشد. نتایج نشان می دهد که نیروی کار بیشترین سهم و نهاده سم کمترین سهم از هزینه تولید را به خود اختصاص می دهند. بر همین اساس افزایش دستمزد نیروی کار بیشترین اثر را بر افزایش قیمت برنج می گذارد. برآورد معیار بازدهی نسبت به مقیاس (ES) بیانگر آن است که بازدهی نسبت به مقیاس فزاینده در شالیزارهای مورد مطالعه وجود دارد. بر این اساس خرد شدن زمین های شالیکاری باعث افزایش قیمت تمام شده محصول برنج خواهد شد و ضمن افزایش قیمت آن در بازار موجب تضعیف شدن قدرت رقابتی برنجکاران در مقابل محصولات وارداتی خواهد گردید. نقطه شکست زمین در این مطالعه یک هکتار بدست آمد که نشان می دهد استفاده از زمین های با مساحت کمتر از یک هکتار به طور معنی داری هزینه های متوسط تولید را افزایش می دهد. توصیه سیاستی این است که زمین های با مساحت کمتر از یک هکتار یکپارچه گردد.
سنجش وجود تغییر ساختاری در ترجیحات مصرف کنندگان ایرانی برای سبد کالایی برنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضور موفق ارقام برنج هندی و پاکستانی در بازار ایران به سبب تشابه کیفی با ارقام ایرانی، قیمت پایین این ارقام، تبلیغات گسترده و برخورداری از بسته بندی مناسب، زراعت برنج در ایران را با چالش مواجه ساخته است. استقبال مصرف کنندگان ایرانی از این برنج های وارداتی چنانچه ناشی از تغییر در ترجیحات مصرف کنندگان ایرانی به نفع این ارقام و ایجاد وفاداری به محصولات فوق باشد می تواند به نابودی زراعت برنج در کشور منجر شود. پژوهش حاضر در پی بررسی همین موضوع است. در این تحقیق تلاش شده تا پایداری و وجود شکست ساختاری در ترجیحات مصرف کنندگان ایرانی برای سبد کالایی برنج مورد آزمون قرار گیرد. به این منظور از رهیافت غیرپارامتریک تشکیل ماتریس ترجیحات ابراز شده ضعیف (WARP) و ترکیب آن با آزمون آماری K-W با بهره گیری از آمار و اطلاعات مربوط به دوره 1386- 1369استفاده شده است. نتایج حاصل از تشکیل ماتریس WARP بیانگر رخداد نقض ترجیحات آشکار شده در سال 1378 می باشد. اما، نتایج آزمون K-W این نقض را در اثر تکانه های غیرخطی موقت می داند و عدم وجود شکست ساختاری در ترجیحات مصرف کنندگان ایرانی برای برنج را تایید می کند. پایداری ترجیحات مصرف کنندگان برای برنج ایرانی دلالت بر این دارد که تولید کنندگان ایرانی می توانند از این فرصت استفاده نمایند و با افزایش کیفیت محصول، بهبود بهروری و کاهش هزینه تولید جایگاه برنج داخلی را بار دیگر تثبیت نمایند.
بررسی توان رقابت پذیری سامانه ی تولید ارقام مختلف برنج در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با بهره گیری از مطالعات میدانی و جمع آوری پرسش نامه از مزارع برنج هیبرید استان گیلان در سال زراعی 85-1384 مزیت نسبی تولید این رقم را مورد بررسی قرار داد. از سو دیگر، محاسبه سودآوری اجتماعی، توان رقابت صادراتی و استفاده از ره یافت برنامه ریزی خطی به منظور محاسبه شاخص های مزیت و الگوی کشت بهینه اجتماعی زراعت ارقام برنج دانه بلند مرغوب و پرمحصول در سناریوهای مختلف از دیگر اهداف مورد نظر در این پژوهش است. نتایج به دست آمده از محاسبه مزیت نسبی و توان رقابت صادراتی گویای وضعیت برتر برنج دانه بلند پرمحصول در قیاس با برنج دانه بلند مرغوب در سناریوهای مختلف است. از سوی دیگر، الگوی برنامه ریزی خطی توسعه سطح زیر کشت ارقام پرمحصول تا 86 هزار هکتار را به منظور بیشینه سازی سود اجتماعی پیش نهاد کرد. با توجه به اهمیت برنج در امنیت غذایی ایران، اصلاح سامانه تولیدی برای کشت مکانیزه این محصول و کاهش هزینه های تولید در جهت افزایش رقابت پذیری و جلوگیری از اثر منفی کاهش سیاست های حمایتی الزامی است.
جایگاه کشت های دوم در اقتصاد نواحی روستایی (مطالعه موردی: دهستان دشت سر آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شرایط فعلی، کشاورزی مهم ترین فعالیت اقتصادی در اغلب روستاهای ایران بوده و لازم است به عنوان محور برنامه های توسعه قرار گیرد. بخش کشاورزی علاوه بر تامین نیازهای مصرفی جمعیت، ایجاد اشتغال، افزایش درآمد و غیره نقش اساسی در اقتصاد خانوارهای روستایی دارد. در نواحی روستایی که فعالیت غالب آن ها کشت محصولات زراعی است، بررسی نقش فعالیت های مکمل اقتصادی می تواند حائز اهمیت باشد. هدف از این تحقیق بررسی نقش و جایگاه کشت های دوم در اقتصاد خانوارهای روستایی در بین شالی کاران منطقه ی دشت سر آمل بوده است. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی- تحلیلی است که برای گردآوری اطلاعات از روش های میدانی (پرسشنامه) کمک گرفته شده و بر اساس آن علاوه بر شوراها و دهیاران 40 روستای مورد مطالعه، از 354 خانوار روستایی نمونه پرسشگری به عمل آمده است. نتایج نشان می دهد که ظهور کشت های دوم در نواحی روستایی مورد مطالعه از سه دهه ی قبل شروع شده، اما در دهه ی 1380 روند فزاینده ای به خود گرفته است، به نحوی که میزان گرایش روستاییان به کشت های دوم در بین 4/41 درصد پاسخگویان، زیاد و خیلی زیاد است. علاوه بر این سهم کشت های دوم در اقتصاد خانوارهای روستایی از نظر حجم درآمد خالص 5/37 درصد و از نظر حجم درآمدزایی کل برابر 3/21 درصد برآورد شده است . بنابراین ، ضریب درآمدزایی کشت های دوم نمونه تا 15/3 برابر نسبت به کشت غالب برنج می رسد. با توجه به یافته های پژوهش، راهکارهایی از قبیل ایجاد کارخانه ی بسته بندی سبزیجات، راه اندازی کارخانه های سبزی خشک کنی، استفاده های از بذرهای اصلاح شده و پر محصول و غیره پیشنهاد شده است.