فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۲٬۴۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی شیوه های بومی و نوین مدیریتی (گردانندگی) و ریشه های ماندگاری و یا ناکامی آنها در شهرستان ارسنجان استان فارس انجام پذیرفت. موردپژوهی به عنوان رویکرد مطالعاتی این پژوهش برگزیده شد و داده ها با استفاده از تکنیک مشاهده، مصاحبه و اسنادپژوهی گردآوری گردید. بدین ترتیب، چگونگی دارایی (شرایط مالکیتی) و شیوه گردانندگی کاریزهای عایشه، بناب و کتک ارسنجان که یادگار کهن آبیاری و زندگی مردم این شهر است، با دو مورد سامانه نوین گردانندگی (شرکت پیشین سهامی عام برق و مجتمع تعاونی امت اسلامی) برابر سازی و سنجش گردید. آوردهای پژوهش روشن ساخت که مالکیت این سه رشته کاریز، به هفتصد و بیست (720) سهم بخش شده و بسیاری از مردم بومی ارسنجان مالک پاره کوچکی از این آب هستند. آشکار گردید که در این کاریزها، شیوه های گردانندگی، مهندسی ساخت و پخش آب از دانش بومی ارزشمند و پویایی برخوردار است که با اندیشه های نوین همیاری سازگاری دارد. کار گروهی برای نوکَنی، بهسازی و بهره برداری از کاریزها فرهنگ همیاری با ارزش و کهنی را پایه ریزی کرده که بر بسیاری از پیوستگی های پولی و مردمی سایه افکنده است. روشن گردید که در سنجش با شرکت سهامی پیشین برق ارسنجان، سامانه همیاری کاریزها از زیرساخت های نیرومندتری برخوردار است. پراکنش دارندگان آب کاریز در 24 زیرگروه (تاق)، گزینش سرگروه ها از مردمانی خوش نام و اندیشمند و دوری جستن از دولتی شدن از رازهای پایداری این سامانه می باشد. رو در روی این، سستی های اساسنامه، پاسخگو نبودن چندان نیکوی گردانندگان، روشن نبودن و یا دادگرانه نبودن بهره هییت مدیره از کارکرد خود و وابستگی بنگاه های نوین به سازمان های دولتی از ساز وکارهای فروپاشی آنها هستند.
مکان یابی و اولویت بندی استقرار صنایع تبدیلی کشاورزی در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش فرصت های جدید به منظور توسعه محلی و منطقه ای در گرو استفاده از ابزار مهم توسعه صنعتی است. یکی از صنایعی که می تواند در استان های با قابلیت کشاورزی در کشور ایجاد شود صنایع تبدیلی بخش کشاورزی می باشد. صنایع وابسته به کشاورزی را می توان به عنوان شرط لازم و محرک توسعه این بخش، محسوب داشت. در واقع صنعتی شدن کشاورزی و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی دارای ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر می باشد. به طوری که نوع جدیدی از صنعت برای دستیابی به توسعه پایدار را به وجود می آورد. تصمیم گیری درباره این که چه صنایعی در چه مکانی احداث شود از موارد بسیار با اهمیت به شمار می رود. استان گلستان با برخورداری از منابع آب فراوان، اقلیم مناسب و اراضی حاصل خیز و مستعد از قطب های کشاورزی کشور به حساب می آید که هر چند در این بین بخشی از این محصولات برای مصرف مستقیم و مصرف صنایع موجود استفاده می شود، وجود مازاد تولید در بسیاری از محصولات استان، بیانگر قابلیت بالا در استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی در این استان است. از این رو در این مقاله از روش Fuller Triangle سلسله مراتبی برای وزن دهی معیارها و در ادامه با استفاده از مدل ORESTE جهت اولویت بندی شهرستان های استان گلستان برای استقرار صنایع تبدیلی با استفاده از آمارهای سال 1390 بخش کشاورزی استان پرداخته شده است که نتایج نشان دهنده اولویت بالای شهرستان های علی آباد، گرگان و رامیان برای استقرار صنایع بخش کشاورزی دارد.
نیازهای آموزشی برای توسعه روستایی
حوزههای تخصصی:
زنان روستایی و امکان دست رسی آن ها به امکانات مالی
حوزههای تخصصی:
تأملی بر مهاجرت های روستایی در شهرستان نهاوند
حوزههای تخصصی:
تحلیل هزینه های شکست کارآفرینان روستایی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شناخت پیامدها و هزینه های شکست کارآفرینان روستایی می توان برای پدیده شکست آمادگی پیدا کرد و از تبدیل شدن شکست به بحران اقتصادی اجتماعی در روستاها جلوگیری کرد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش توصیفی پیمایشی بررسی و تحلیل هزینه های شکست کارآفرینان روستایی شهرستان کرمانشاه بود. جامعه آماری مطالعه شده شامل 110 نفر از کارآفرینان روستایی شکست خورده بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 86 نفر تعیین شد و برای دستیابی دقیق به افراد مطالعه شده، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. به منظور گردآوری داده ها، از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که کاهش درآمد، بدهی شخصی، نزول کردن پول، کاهش ناگهانی در موقعیت اجتماعی، کاهش اعتمادبه نفس، ایجاد حس لکه ننگ بودن، احساس غم و اندوه، سرزنش دیگران و احساس ندامت و پشیمانی بیشترین مشکلاتی هستند که اکثر کارآفرینان بعد از شکست کسب وکار با آن ها مواجه می شوند. تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای جنسیت، وضعیت مالی، تجربه کارآفرینی، اشتغال به کسب وکارهای دیگر، گذراندن دوره های کارآفرینی، فرهنگ شکست، خوش بینی و اعتمادبه نفس متغیرهایی هستند که بر کاهش هزینه های شکست کارآفرینان روستایی مؤثرند. یافته های حاصل از این پژوهش می تواند در توانمندسازی و آماده کردن کارآفرینان کوچک و متوسط برای بقا و تعالی، حیاتی باشد و به تقویت قابلیت تطبیق پذیری کارآفرینان، ایجاد فضای مناسب برای یادگیری از شکست ها و خطاها، فراهم کردن راهکارهای علمی کاربردی لازم برای سیاست گذاری توسعه و پایداری کسب وکارهای کوچک و متوسط منجر شود و از تبدیل شدن شکست به بحران جلوگیری کند.
عوامل تأثیرگذار بر مشارکت جوانان روستایی در زمینه توسعه کشاورزی (مطالعه موردی: شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی مشارکت جوانان روستایی در زمینه توسعه کشاورزی و تحلیل عوامل تأثیرگذار بر این مشارکت بوده است. روش شناسی تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است که با رویکرد پیمایش پرسشنامه ای به انجام رسیده است. جامعه آماری این تحقیق را جوانان روستایی شهرستان کرمانشاه تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 175 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین گردیدند. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با دریافت دیدگاه های متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی به دست آمد. آزمون مقدماتی نیز برای دستیابی به ابزارهای پژوهش انجام گرفت و ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه 85/0 به دست آمد. یافته های تحقیق نشان داد که مشارکت بیشتر جوانان، در سطح متوسط است. نتایج آزمون مقایسه میانگین ها نشان از آن داشت که بین میانگین مشارکت جوانان روستایی در زمینه توسعه کشاورزی با توجه به جنسیت و شرکت در آموزش های ترویجی، اختلافی معنی دار وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیره گام به گام نشان داد که متغیرهای نگرش نسبت به اشتغال در فعالیت های کشاورزی، عوامل انگیزشی مؤثر در مشارکت، استفاده از منابع اطلاعاتی و ارتباطی و مسیرهای شان، میزان اراضی زراعی و سن، تبیین کنندة 7/56 درصد از تغییرات در میزان مشارکت جوانان در زمینة توسعه کشاورزی است.
تحلیل اکتشافی داده های فضایی اشتغال در سکونتگاه های روستایی (موردپژوهی: نواحی روستایی استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اشتغال یکی از مهم ترین شاخص های توسعه در کشور به شمار می رود و توزیع عادلانه آن از الزامات اساسی توسعه پایدار و هماهنگ است. بحث اشتغال و ابعاد آن بخش های مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور را تحت تأثیر قرار داده است. در ایران اشتغال و توزیع عادلانه فرصت های آن در نواحی شهری و روستایی یکی از مسائل مهم برنامه ریزان و سیاست گذاران است. در این راستا پژوهش حاضر در پی کشف الگوی تغییرات و روند فضائی اشتغال و فعالیت در نواحی روستایی استان اصفهان است. روش پژوهش، تحلیل اکتشافی داده ها [1]ESDAاست و از روش میانگین متحرک فضائی برای کشف الگوها و روندهای فضائی استفاده شده است. تعداد واحدهای همسایگی{60و54و42و30و24و12}k= در نظر گرفته شده است که با توجه به مقایسه الگوهای مختلف دو نوع روند عمومی و محلی را در مقیاس های مختلف می توان کشف نمود. داده های مورد استفاده در این پژوهش بر اساس آمار نفوس و مسکن سال 1390 برای 1357 نقطه روستایی دارای جمعیت استان اصفهان است. نقشه های محلی نشان دهنده نرخ بالای اشتغال در عمده مناطق روستایی است (12K= و24 K=) و با افزایش میزان K به 60، لکه های نرخ اشتغال پایین واضح تر شده و روند عمومی تری به خود می گیرد. این فرایند برای شاخص های نرخ بیکاری، جمعیت شاغل 10 ساله و بیشتر و نیز فعالیت های بخش کشاورزی، صنعت و خدمات نیز انجام شد. نتایج بیانگر نابرابری های فضایی شاخص ها در مناطق روستایی و تمرکز عمده فعالیت های خدمات و صنعت در نواحی روستایی مجاور مرکز شهر اصفهان است.
واکاوی عوامل بازدارندة مدیریت نوین روستایی در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت روستایی درواقع فرایند سازماندهی و هدایت جامعه و محیط روستایی ازطریق شکل دهی به سازمان ها و نهادهاست. سازمان ها و نهادها، ابزارهای تأمین هدف های جامعة روستایی به شمار می آیند. با تشکیل و استقرار دهیاری ها، مدیریتی نوین در عرصة روستایی و فضای اجرایی روستاهای کشور پدید آمد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل بازدارندة مدیریت نوین روستایی در استان همدان است. این تحقیق ازنظر پارادایمیک، در قالب روش آمیخته مشتمل بر روش کیفی و کمی است و ازنظر هدف در حیطة تحقیقات کاربردی در قالب راهبرد پیمایشی قرار دارد. در فاز کیفی با استفاده از روش بحث گروهی متمرکز در چهار شهرستان و با حضور 32 دهیار، فهرست مشکلات و عوامل بازدارندة عملکرد دهیاری ها تعیین شد، سپس متغیرهای شناسایی شده به متغیرهای اولیة حاصل از مرور منابع اضافه شده و در فاز کمی به کار گرفته شدند. در فاز کمی برای رسیدن به هدف، از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه استفاده شد. برای روایی پرسشنامه از نظر استادان و متخصصان و برای تعیین پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. مقادیر محاسبه شده برای آلفای کرونباخ 79/0 به دست آمد. جامعة آماری تحقیق حاضر، همة دهیاران استان بودند که 241 پرسشنامه را تکمیل کردند و داده های آن به کار گرفته شد. نتایج فاز کیفی به شناسایی سه تم یا محور اصلی موانع وابسته به دهیار، موانع نهادی حمایتی و موانع زمینه ای فرهنگی منجر شد. نتایج بخش توصیفی از فاز کمی نشان دادند که موانعی ازقبیل پایین بودن حقوق و مزایای دهیاری با ضریب تغییرات 197/0، همکاری نکردن و کارشکنی برخی از اهالی روستا با ضریب تغییرات 205/0 و توقع زیاد روستاییان با ضریب تغییرات 208/0 به ترتیب در اولویت های اول تا سوم مشکلات دهیاران قرار گرفتند. در بخش تحلیلی با استفاده از روش تحلیل عاملی، عوامل بازدارنده شناسایی شدند. نتایج نشان دادند که بیش از 58 واریانس عوامل بازدارنده در هشت عامل موانع دانشی انگیزشی، موانع ساختاری مدیریتی، ضعف های حمایتی، موانع نگرشی اهالی، موانع مرتبط با شورا، ضعف های تأمینی، ضعف در هماهنگی و موانع مالی تبیین شد. نتیجة آزمون t نشان داد که مدیریت نوین روستایی در نگرش دهیاران جایگاه چندانی نداشت.
مطالعه تعیین تفاوت اثربخشی دو دانش بومی و نوین در کاهش آسیب پذیری جوامع روستایی در برابر بلایای طبیعی (مطالعه موردی: روستاهای بخش خورش رستم شهرستان خلخال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در مدیریت سوانح طبیعی، بر رویکرد جدیدی به نام مدیریت اجتماع محور تأکید می شود که به ظرفیت ها و دانش های جوامع محلی و استفاده از تکنیک های بومی با فناوری های نوین برای کاهش آسیب پذیری از سوانح توجه دارد. ابتکارهای متنوعی در جوامع روستایی برای کاهش آسیب پذیری سوانح طبیعی وجود دارد که می توان به عنوان مکمل دانش نوین به آن توجه کرد؛ بنابراین، مقالة حاضر دانش بومی و نوین کاهش آثار سوانح طبیعی را در جوامع روستایی منطقة خورش رستم تحلیل می کند. هدف مطالعه، شناخت و سنجش میزان اثربخشی نظام دانش بومی و نوین در کاهش آثار سوانح طبیعی در روستاهای منطقة خورش رستم است. روش تحقیق، اکتشافی- توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی است. حجم نمونه، شامل 90 نفر از روستاییان منطقه است. ابتدا با تکیه بر اسناد و پرسش از مسئولان منطقه و خبرگان روستاها، سوانح طبیعی و خسارت های ناشی از هر سانحة طبیعی منطقه شناسایی شد و سپس از این خسارت ها به عنوان گویه های سنجش استفاده شد. سپس شناخت دانش بومی و نوین منطقه صورت گرفت و درپایان، پرسشنامه تدوین و در روستاهای نمونه توزیع شد. برای تجزیه و تحلیل، از آزمون T مستقل استفاده شد. نتایج نشان می دهد تفاوت معناداری بین اثربخشی دو دانش در کاهش آسیب پذیری سوانح طبیعی وجود دارد. همچنین از دیدگاه جامعة نمونه، میزان اثربخشی دانش بومی در مقایسه با دانش نوین، در کاهش آسیب پذیری از سوانح طبیعی در منطقة مورد مطالعه بیشتر بوده است.
واکاوی کیفی مشکلات گردشگری روستایی با استفاده از نظریه مبنایی (مورد مطالعه: روستای شگفت سرآقاسید- شهرستان کوهرنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شرایطی که قرن بیستم به پایان رسیده است هنوز توسعه برخی استان ها با مسائل و چالش های متعددی مواجه است. چرا که، راهبردهای گذشته در زمینه توسعه نواحی موفقیت آمیز نبوده و نتوانسته اند مسائلی همچون فقر، اشتغال، بهداشت، امنیت غذایی و پایداری محیط زیست را تأمین کنند. این راهبردها در توزیع منافع حاصل از رشد و توسعه نیز موفق نبوده و سبب ایجاد مشکلات متعددی برای نواحی، به خصوص نواحی روستایی شده اند. یکی از راهبردهایی که اخیراً در اغلب کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته، توسعه و گسترش گردشگری در نواحی محروم و دارای پتانسیل های لازم برای گسترش گردشگری می باشد. هدف از انجام این پژوهش واکاوی ژرف اندیشانه متخصصان برای تدوین مدلی سامانه ای از موانع و مشکلات گردشگری در روستای شگفت سرآقاسید می باشد، لازم به ذکر است که مدل استخراجی، برگرفته از مدل پایه استخراج شده استان چهارمحال و بختیاری می باشد. مطالعه حاضر از لحاظ پارادایم، جز تحقیقات کیفی بوده و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش، از روش تئوری بنیانی (یکی از تکنیک های کیفی) استفاده شد. جامعه آماری مورد مطالعه تحقیق شامل سه دسته مطلعان روستایی[1]، گردشگران داخل و خارج استان و دسته ی سوم متخصصان گردشگری (کارشناسان میراث فرهنگی) بودند. روش نمونه گیری به صورت کاملاً هدفمند (19 نفر با روش گلوله برفی) بوده که پس از انجام مصاحبه های عمیق، مصاحبه متمرکز، مصاحبه ساختار یافته و نیمه ساختار یافته (به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات) و در نهایت رسیدن به اشباع تئوری، اطلاعات جمع آوری شده و سپس به منظور تحلیل داده ها، مراحل کدگذاری و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا صورت پذیرفت. نتایج حاصل از تحقیق حاضر استخراج مدل مفهومی مشکلات گردشگری روستای سرآقاسید بود که نشان داد این روستا دارای مشکلات زیرساختی، بازاریابی، بهداشت و سلامت و سایر موارد که در ادامه آورده شده است، می باشد.
مدل دینامیکی اثرات نوسازی مساکن روستایی در روستای پل باباحسین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت مساکن جدید بر اساس ارزش های کاذب وارد شده از شهرها و نامتناسب با شرایط اقلیمی و ارزش های اصیل روستایی منجر به تغییرات اساسی در ابعاد مختلف زندگی روستاییان شده است. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در دهه ی اخیر به این امر دامن زده و با عنوان طرح نوسازی مساکن روستایی تسهیلات لازم برای ساخت مساکن مقاوم در برابر حوادث طبیعی را در اختیار روستاییان قرار داده است. این طرح همانند سایر طرح های توسعه روستایی، دارای اثرات و پیامدهای مثبت و منفی متعددی بوده است. در این راستا تحقیق پیش رو با رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی با هدف بررسی مدل دینامیکی اثرات نوسازی مساکن روستایی انجام پذیرفت. در نهایت مدل دینامیکی اثرات نوسازی مساکن روستایی از ابعاد مطرح شده ترسیم و تحلیل شد. جامعه ی مورد مطالعه شامل تمامی ساکنانی است که خانه های خود را نوسازی کرده اند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی بود. بر اساس اشباع تئوریک 52 نفر از افرادی که خانه های خود را نوسازی کرده اند مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور طبقه بندی داده ها از نرم افزار NVIVO و ترسیم مدل دینامیکی از نرم افزار ونسیم استفاده گردید. نتایج بخش کیفی نشان داد مهم ترین اثرات اجتماعی، اقتصادی، روانی و زیست محیطی نوسازی خانه ها به ترتیب شامل تمایل به ماندگاری روستاییان در روستا، تحمیل هزینه های نوسازی به خانوار، دغدغه ی پرداخت وام و سرد شدن خانه های نوساز در زمستان و گرم شدن آن ها در تابستان بوده است.
تحلیل عوامل موثر بر شکل گیری اعتماد اجتماعی در جوامع روستایی ((مطالعه موردی: دهستان هجدان دشت، شهرستان مهران))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر از نوع تحقیقات پیمایشی- اسنادی می باشد. در این اثر ابعاد اعتماد اجتماعی مشخص شده و در سه دسته اعتماد بین شخصی، اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی قرار داده شدند. عوامل موثر بر شکل گیری اعتماد اجتماعی نیز در مشارکت اجتماعی، طرد اجتماعی، عوامل و ویژگی های فردی، پایگاه اجتماعی، اقتصادی و احساس امنیت اجتماعی فرض گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می باشد. پایایی پرسشنامه توسط گروهی از اساتید و متخصصین و روایی بوسیله آلفای کرونباخ تایید شد. واحد تحلیل فرد و سطح تحلیل خرد می باشد. جامعه آماری شامل کلیه افراد بالای 15 سال در دهستان هجداندشت از توابع شهرستان مهران، استان ایلام می باشد که با استفاده فرمول تعیین حجم نمونه کوکران، تعداد 331 نمونه به روش خوشه ای طبقه ای و به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیدند. روش تجزیه و تحلیل داده ها بوسیله نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری اسپیرمن، کی دو و رگرسیون چند متغیره انجام گرفت. نتایج تحقیق حاکی از وجود رابطه معنادار بین تحصیلات، مشارکت، پایگاه اقتصادی، اجتماعی ، سن و طرد اجتماعی با اعتماد اجتماعی می باشد. جهت رابطه در چهار متغیر اول مثبت و در دو متغیر آخر منفی می باشد. بین جنسیت و احساس امنیت اجتماعی با اعتماد اجتماعی رابطه معناداری مشاهده نشد.
پیامدهای کالبدی– فضایی ادغام روستا شهری (نظام مسکن در جماران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی فرایندی جهانی است که با تأخیر و در قرن بیستم به کشورهای درحال توسعه سرایت کرده است. بنابراین پدیده ادغام هسته های روستایی در شهرها که امروزه به عنوان یک مسأله فضایی – اجتماعی در کانون توجه قرار دارد، حاصل شهرنشینی سریع و گسترش و خزش شدید کالبدی شهرها در کشورهای درحال توسعه است. به این ترتیب در نتیجه دست اندازی سریع و بی برنامه شهر به اراضی و فضاهای روستایی، روستاها در یک جریان غالباً سریع کارکردهای طبیعی و ذاتی خود را از دست داده و بافت کالبدی آن ها نیز در محاصره شهر قرار می گیرد. این عامل سبب ایجاد ناهمگونی در ابعاد مختلف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی در محیط های روستایی شد. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی پیامدهای تحولات نظام مسکن در هسته اولیه و بافت فراگیر شهری جماران است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی است. در این تحقیق از آزمون T در سطح 95% برای بررسی معناداری تفاوت شاخص ها در محدوده هسته های روستایی و بافت فراگیر شهری آن استفاده شده است. نتایج نشان داد که بافت های هسته اولیه ریزدانه تر و همچنین بناهای هسته اولیه بیشتر تخریبی و بافت فراگیر نوسازند. در ضمن، هسته اولیه بیشترین درصد اشغال را دارد و بیشتر ساختمان های آن یک و دو طبقه است. همچنین این هسته، نفوذناپذیرتر از بافت فراگیر است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آزمون T نیز بیانگر ناهمگونی و تضاد کالبدی-فضایی نظام مسکن بین هسته اولیه و بافت فراگیر شهری جماران است.
ارزیابی عملکرد دهیاری ها در توسعه اقتصاد نواحی روستایی از دیدگاه ساکنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت روستایی به عنوان یکی از ارکان مهم توسعه در جوامع روستایی در ایران بر عهده نهاد دهیاری ها قرار دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی عملکرد دهیاری ها به عنوان نهاد مسئول مدیریت روستاها در توسعه اقتصادی از نظر ساکنین روستایی دهستان دهبکری شهرستان بم در سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات می باشد. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و روش بررسی آن به صورت توصیفی- تحلیلی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را ساکنین روستای دهبکری در بخش مرکزی شهرستان بم تشکیل می دهد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و بهره گیری از فرمول کوکران 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. داده های مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه جمع آوری گردید. جهت تعیین روایی گویه های مورد نظر از نظر متخصصین و کارشناسان دانشگاه اصفهان و جهت تعیین میزان پایایی گویه ها از آلفای کرونباخ استفاده گردید که این میزان برای گویه های بخش خدمات 762/0، بخش کشاورزی 704/0 و بخش صنعت 723/0 بدست آمد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در جامعه آماری مورد مطالعه، میزان رضایت ساکنین از عملکرد دهیاری که با آزمون T سنجیده شده، حاکی از رضایت مندی متوسط در شاخص های بخش خدمات (t=1.514) و عدم رضایت در شاخص های بخش کشاورزی (t=-28.076) و صنعت (t=-15.876) می باشد.
نقش تعاونی های تولیدی در توانمندسازی زنان روستایی استان فارس مطالعه موردی: تعاونی روستایی زنان همایجان سپیدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توانمندسازی زنان ضمن اینکه وسیله ای برای رسیدن به اهداف توسعه ای دیگر قلمداد می شود، خود به تنهایی نیز هدف است. در دهه های اخیر، توانمندسازی به عنوان سازوکاری برای افزایش کیفیت زندگی کاری و شخصی زنان مطرح شده است. هدف این پژوهش، ارزیابی تأثیر تعاونی تولید روستایی زنان همایجان- که از تعاونی های موفق در ایران است- بر توانمندسازی زنان است. روش تحقیق این پژوهش، مطالعة موردی است. برای تعیین نمونه در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. داده ها از طریق پرسشنامه ای که 123 نفر از اعضای تعاونی آن را تکمیل کردند، جمع آوری شد (300 =N). تأثیر عضویت در تعاونی بر توانمندی اعضا، در ابعاد توانمندی اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، خانوادگی و توانمندی روانی اندازه گیری شد. روایی ظاهری پرسشنامه در نشستی با حضور متخصصان تأیید شد و پایایی آن نیز از طریق آزمون پیشاهنگ به دست آمد. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که تعاونی روستایی زنان همایجان تأثیر اندکی در توانمندی زنان عضو، در ابعاد مختلف توانمندی اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، خانوادگی و روانی داشته است. نتایج همچنین حاکی از آن بود که میزان رضایت اعضا از تعاونی و هیئت مدیره، و میزان درآمد اعضا مهم ترین متغیرهای تأثیرگذار بر توانمندی اعضای تعاونی است.
واکاوی و بررسی سازه های مؤثر در توسعه تعاونی های تولید روستایی استان خراسان رضوی از نظر کارشناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق بررسی و واکاوی سازههای مؤثر در توسعه تعاونیهای تولید روستاییاستان خراسان رضوی است. بدین منظور عوامل مؤثر بر توسعه تعاونیها در سه بعد درون سازمانی، برون سازمانی و ساختاری با استفاده از مدل راهبردی سوات تجزیه و تحلیل شده است.در این بررسی 34 شاخص شناسایی و از طریق مصاحبه حضوری با کارشناسان و تکمیل پرسشنامه، با تکنیک آنتروپی وزن دهی و اولویت بندی شدند. در پژوهش حاضر هدف اصلی آن است که با به کارگیری فرایند برنامه ریزی استراتژیک، ضمن پی جویی توانمندیها به منظور توسعه تعاونیهای تولید، به ارائه راهکارها و تعیین استراتژیهای کاربردی پرداخته شود. نتیجه نهایی مبین آن است که استراتژیهای قابل قبول در توسعه تعاونیها، در اولویت نخست استراتژیهای تهاجمیاند و استراتژی محافظه کارانه در اولویت دوم قرار میگیرد. در واقع استراتژی SO4با امتیاز 19/1 به مثابه بهترین استراتژی در توسعه تعاونیها تلقی میگردد. استراتژی مذکور با کمکهای دولتی از طریق فراهم نمودن منابع مالی، زیرساختها و بستر قانونی عملی میگردد. در عین حال استراتژی محافظه کارانه WO1با امتیاز 17/1 مؤثرترین راهبرد پس از استراتژی تهاجمی قلمداد میشود که بر رفع مشکلات مالی و اعتباری و استفاده مؤثرتر از منابع مالی و انسانی تأکید دارد. یافتههای پژوهش در مجموع بیانگر عملکرد ضعیف تعاونیهاست و بدیهی است زمینهها و زیرساختهای لازم در زمینههایی چون بازنگری در قوانین و مقررات و اصلاح و ارائه سیاستهای صحیح توسط دولت میتواند زمینهای مناسب برای رفع محدودیتها و استفاده مطلوب از ظرفیتهای درونی و فرصتهای بیرونی فراهم آورد.
شناخت و ارزیابی میزان پراکنده رویی شهری براساس مدل تحلیل عاملی (مطالعه موردی: محلات شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد و گسترش کالبدی شهر فرآیندی است که بر تمام نظامات و ساختارهای شهر به طور مستقیم یا غیرمستقیم تأثیر می گذارد. به همین دلیل چنانچه این فرآیند جریان درستی را طی نکند، اثرات نامطلوب بسیاری بر شهر و اجزای آن بر جای می گذارد. رشد و گسترش پراکنده یکی از اَشکال رشد شهر است، که بر اثر عوامل متعددی چون کمبود برنامه های مدیریت رشد شهری و فقدان قوانین واحد و جامع در مورد نظارت و کنترل رشد شهری، موجب دست اندازی به فضاهای باز پیرامون و زمین های کشاورزی و روستایی به بدنه کالبدی شهر می گردد و زمینه پراکنده رویی را ایجاد می نماید. از جمله پیامدهای منفی پراکنده رویی، نابودی اراضی حاصلخیز، تبدیل زمین های کشاورزی و منابع طبیعی به زمین های شهری، تهدید و کاهش انسجام اجتماعی، جدایی گزینی فضایی، حذف فضاهای باز، وابستگی روزافزون به خودرو و افزایش مصرف سوخت و انرژی است. از این رو هدف از این مقاله تحلیل و شناسایی پدیده پراکنده رویی و اندازه گیری شاخص های تأثیر گذار بر این پدیده در شهر شیراز است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از20 شاخص در هفت گروه (تراکم، قطعات ساختمانی، دسترسی، مرکزیت، اختلاط کاربری ها، بی قاعدگی نواحی ساخته شده و فضای فعالیت)، میزان پراکنده رویی بررسی و بر اساس وزن دهی به عامل ها، شدت و ضعف پراکنده رویی در 111 محله شهر بر اساس روش تحلیل عاملی مشخص گردید. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد روند گسترش کالبدی شهر شیراز طی چند دهه اخیر به صورت پراکنده رویی و بیشترین میزان در محور شمال غرب و جنوب شرق شیراز است.