فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۲٬۴۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به تحلیل سازه های اجتماعی درون سازمانی مؤثر بر مشارکت کشاورزان در تعاونی های تولید روستایی می پردازد تا از این رهگذر بتوان برنامه ریزی های توسعه روستایی را بهبود بخشید.
روش: بدین منظور از روش توصیفی-همبستگی بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش، تعاونی های تولید روستایی شهرستان بویراحمد بودند که جمعاً 1809 نفر عضو دارند و با استفاده از جدول پاتن و روش نمونه گیری طبقه ای به صورت متناسب 317 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه است که محقق تهیه نموده است و برای تعیین اعتبار آن از روش تحلیل عاملی و به منظور تعیین پایایی آن از همسانی درونی به روش آلفا کرونباخ استفاده شد. آماره KMO (513/0 تا 834/0) و ضریب آلفای کرونباخ (54/0 تا 91/0) به دست آمده، از بهینگی پرسش نامه حکایت می کند. برای تجزیه تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و رگرسیون لجستیک استفاده شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است 6/57 درصد از افراد مورد مطالعه مشارکت متوسط به پایین دارند که در گروه کسانی که مشارکت نیمه فعال دارند قرار گرفتند، همچنین 4/42 درصد نیز مشارکت خوب و عالی دارند که در گروه مشارکت کنندگان فعال قرار گرفتند. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که سازه های میزان رضایت از خدمات ارائه شده از سوی تعاونی، مسئولیت پذیری هیئت مدیره؛ دانش و آگاهی اعضا از اصول و قوانین تعاونی، سرمایه اجتماعی هیئت مدیره و نگرش اعضا به تعاون و کار گروهی، تعیین کننده های مشارکت کشاورزان در تعاونی های تولید شهرستان بویراحمد می باشند.
محدودیت ها/ راهبردها: عمده ترین محدودیت هزینه ی بالای جمع آوری اطلاعات و پر کردن پرسش نامه های موردنیاز و گستردگی منطقه ی موردمطالعه است.
راهکارهای عملی: بنابراین، از نتایج مدل رگرسیون لجستیک چنین استنتاج می گردد که در صورت بهبود وضعیت مؤلفه های مورد بررسی می توان انتظار داشت که مشارکت کشاورزان عضو تعاونی های تولید روستایی بیشتر شود.
شناسایی موانع و مشکلات توسعه گردشگری در نواحی روستایی هدف گردشگری غرب شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل وضعیت گردشگری روستاهای هدف گردشگری غرب شهرستان مریوان با رویکردی جامع می باشد تا بدین وسیله شناختی جامع از موانع، مشکلات و محدودیت هایی که موجب عدم توسعه و گسترش مطلوب گردشگری در میان روستاهای هدف گردشگری منطقه علی رغم پتانسیل های فراوان گشته اند، حاصل آید و این شناخت همه جانبه وضع موجود، زمینه ساز اتخاذ برنامه های هدفمند جهت رفع موانع و توسعه صنعت گردشگری در میان روستاهای موردمطالعه گردد.
روش تحقیق: تحقیق کمی –کیفی حاضر به لحاظ نوع کاربردی بوده و به لحاظ روش توصیفی -تحلیلی است. داده های حاصل از مشاهده مستقیم و مصاحبه نیمه ساختاریافته با چهار گروه مسئولین، آگاهان روستایی، گردشگران و صاحبان خدمات مرتبط با گردشگری که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی گردآوری شدند، با استفاده از تکنیک تئوری بنیانی تجزیه وتحلیل گردیده است. در مرحله بعدی موانع و مشکلات توسعه گردشگری منطقه شناسایی شدند سپس جهت تأیید و تعمیم نتایج و تهیه مدل نهایی پژوهش پرسشنامه هایی در میان 30 نفر از مسئولین، 261 نفر از ساکنین محلی (فرمول کوکران) و 100 نفر از گردشگران توزیع و داده های حاصله با آزمون های کمی t تک نمونه ای و تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل گردیدند.
یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که کیفیت پایین خدمات رسانی، امکانات موجود و ضعف در زیرساخت ها، ضعف ساختارهای حمل ونقل، کمبود تبلیغات، اطلاع رسانی و آموزش در کنار معضلات مربوط به جاذبه های منطقه در بخش عرضه، تمایل و انگیزه کم بازدیدکنندگان برای توقف چندروزه در بخش تقاضا و در بخش عوامل خارجی تأثیرگذار، عدم مشارکت مردم و نارسایی هایی که از سوی سازمان های دولتی عنوان شده، مهم ترین موانع و مشکلات پیش روی پویایی روستاهای هدف گردشگری منطقه هستند. تمامی این موانع و محدودیت ها مورد تائید گروه های نمونه قرار گرفته و مدل نهایی پژوهش نشان می دهد که عدم توجه و نظارت مطلوب دولت بیشترین تأثیر را در عدم توسعه و پویایی گردشگری روستاها دارد.
محدودیت ها: در منطقه موردمطالعه هنوز به مفهوم گردشگری به عنوان مجموعه ای متشکل از عناصر و بازیگران مختلف توجه نشده است. همین عامل موجب گردیده که تنها به جنبه هایی از مجموعه گردشگری توجه گردد و سایر عناصر، اجزا و ارتباطات آن ها فراموش شوند که نتیجه این امر هم عدم پویایی و توسعه مطلوب گردشگری در میان روستاهای مورد مطالعه بوده است.
راهکارهای عملی: اتخاذ دیدی سیستمی و همه جانبه نگرانی در مدیریت گردشگری روستاها و تشکیل نهادی واحد مرکب از تمامی مسئولین و نهادهای مرتبط با توسعه روستایی و گردشگری منطقه.
اصالت و ارزش: این مطالعه به دلیل اینکه دارای رویکردی جامع و سیستمی در تحلیل وضعیت گردشگری روستاها بوده است؛ جدید می باشد و محققان دیگر می توانند از روش طی شده و یافته های آن استفاده نمایند.
ادراک ساکنان محلّی از نقش گردشگری در تغییرات اجتماعی (مطالعه موردی: روستای زیارت شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: گردشگری، تعاملاتی میان گردشگران و روستاییان ایجاد می کند که در دراز مدت می تواند موجب ایجاد تغییراتی در ساختارهای اجتماعی مناطق روستایی شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش گردشگری در ایجاد تغییرات اجتماعی در روستای زیارت است.
روش: روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل خانوارهای روستای زیارت با حجم 557 است که از میان آن ها با استفاده از جدول مورگان، تعداد 250 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی بین نمونه ها توزیع شد. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق، از آزمون دوجمله ای با نرم افزار SPSS استفاده شده است. به منظور بررسی نقش متغیرهای جمعیت شناختی مؤثر بر ادراک جامعه محلّی، از آزمون های من ویتنی، کروسکال والیس و تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) استفاده شد.
یافته ها: طبق نتایج این پژوهش، از نظر ساکنان، گردشگری در تغییر وضعیت اجتماعی زنان، تغییر تعاملات اجتماعی ساکنان و افزایش آسیب های اجتماعی در روستای زیارت نقش داشته است، به طوری که میانگین این متغیرها بیشتر از میانگین مورد انتظار (50%) شده است. همچنین، نتایج پژوهش نشان می دهد متغیرهای جنس و سن بر ادراک جامعه محلّی از نقش گردشگری در تغییرات اجتماعی مؤثرند.
محدودیت ها و راهبردها: محدودیت های این پژوهش شامل، محدود بودن ادبیات مرتبط با موضوع پژوهش و همچنین، وسیع بودن دامنه تغییرات اجتماعی و عدم امکان بررسی تمامی آن ها توسط پژوهشگران بوده است.
راهکارهای عملی: نیاز است تا سیاست های اجتماعی– فرهنگی در حوزه گردشگری روستایی به سمت حفظ ساختارهای اجتماعی روستا جهت گیری شود تا از بروز تغییرات اجتماعی نامتوازن و ناهماهنگ با جامعه مقصد در ناحیه های هدف گردشگری جلوگیری شود.
اصالت و ارزش: این مقاله برای برنامه ریزان گردشگری به منظور برنامه ریزی برای حفظ ساختارها و روابط اجتماعی روستاییان در روستاهای هدف گردشگری مفید خواهد بود.
بررسی نقش دفاتر ICT روستایی در توسعه ی اجتماعی زنان روستاییِ شهرستان شهرضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی نقش دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی در توسعه اجتماعی زنان روستایی انجام گرفته است. روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی بوده و اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه در سال 1392 جمع آوری گردید. جامعه آماری پژوهش شامل 5018 زن روستایی باسواد و بالای 15 سال ساکن در 16 روستای دارای دفاتر ICT شهرستان شهرضا می باشد؛ که با استفاده از فرمول کوکران، 190 زن روستایی به عنوان نمونه ی آماری انتخاب و پرسشنامه ها به روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب در بین آنان توزیع گردید. اعتبار صوری پرسشنامه با نظر متخصصین و اعتبار عاملی آن نیز با استفاده از آماره KMO برابر با 74/0 محاسبه گردید. پایایی ابزار تحقیق برای هر یک از مقیاس های اصلی پرسشنامه براساس ضریب آلفای کرونباخ از 79/0 تا 86/0 تأیید گردید. داده های گردآوری شده با نرم افزار SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که بیشترین میزان آگاهی زنان روستایی از «خدمات پایه دفاتر» و بیشترین میزان مراجعه آنان به دفاتر جهت دریافت همین خدمات می باشد. تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه ی اجتماعی زنان روستایی به ترتیب در افزایش مشارکت و آگاهی زنان روستایی، بهبود کیفیت خدمات ارائه شدهدر روستا، عدالت اجتماعی زنان روستایی و رضایت از موقعیت و شرایط زندگی می باشد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیر وابسته توسعه ی اجتماعی زنان روستایی با متغیرهای تحصیلات، تعداد مسافرت زنان روستایی در سال و با استقلال مالی در سطح 05/0 و با آگاهی از خدمات و میزان استفاده از خدمات در سطح 01/0 رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی بیانگر آن است که سه متغیر مهم و تأثیرگذار بر متغیر وابسته توسعه اجتماعی زنان روستایی عبارتند از: درصد استقلال مالی زنان روستایی، آگاهی از خدمات دفاتر ICT و میزان مراجعه به دفاتر ICT جهت دریافت خدمات.
تحلیل چالش های زیست محیطی نواحی روستایی با تأکید بر زباله های جامد (مطالعه موردی: شهرستان های انزلی،رشت و رودبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین چالش های زیست محیطی نواحی روستایی در محدوده شهرستان های انزلی، رشت و رودبار و تأثیر الگوهای مصرف جامعه روستایی و توسعه گردشگری بر افزایش آلودگی های زیست محیطی ناحیه می باشد که تحلیل این وضعیت، به ارائه راهکارهای لازم برای تعدیل آلودگی ها و بهبود زیرساخت های محیطی در ناحیه منتهی شود.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 486 روستا در قالب 3 شهرستان رشت، بندر انزلی و رودبار است. در جمع آوری داده ها، ضمن بهره گیری از منابع اسنادی، از «پرسشنامه روستا» نیز بهره گرفته شده است. مع آوری اطلاعات از 196روستا –به عنوان نمونه و براساس جدول استاندارد مورگان- انجام شده است. روش نمونه گیری از نوع خوشه ای می باشدو توزیع آن در روستاهای ناحیه به گونه ایانجام شده است که هم پوشی کامل براساس توزیع شهرستانی از یک سو، و توزیع جغرافیایی (بر اساس ارتفاع) از سوی دیگر به انجام برسد.
یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که سالانه به طور متوسط، در کل ناحیه مطالعاتی، 111 تن زباله تولید می شود که 65 درصد جمع آوری و مابقی به شیوه هایی همچون سوزاندن، رهاسازی و نیز دفن کردن، مدیریت می شوند. در ترکیب زباله های ناحیه، 4/64 درصد پلاستیک و نایلون، و 5/16 درصد کاغذ، چرم، پلاستیک، شیشه و فلزات (پسماند قابل بازیافت) وجود دارد که می توان از طریق سیاست های تشویقی و انگیزش مشارکتی (تفکیک از مبدأ) از تهدید موجود، یک فرصت اقتصادی و زیست محیطی ساخت.
راهکارهای عملی: با توجه به یافتهﻫﺎی پژوهش، راهکارهایی چون برگزاری کارگاه های آموزشی تفکیک زباله از مبدأ، تشکیل تیم های مشارکتی در روستاها برای ایجاد و توسعه فرهنگ بازیافت و بازدید اقشار مردم به خصوص کشاورزان، باغداران و صاحبان غذاخوری ها از نحوه تولید کمپوست و ارائه اموزش به مردم در جهت تبدیل زباله های تر خانگی به کمپوست پیشنهاد شده است.
اصالت و ارزش: همگام با تغییرات اقتصادی-اجتماعی نواحی روستایی، شیوه زندگی و بالطبع الگوی مصرف در این نواحی، دچار دگرگونی اساسی شده و محیط روستا نیز شاهد انواع آلودگی ها شده است. در این راستا، تحلیل و حل مشکلات زیست محیطی روستاها از الویت های برنامه ریزی این نواحی به شمار می رود تا از این طریق، روستاها بتوانند در راستای کارکردهای متنوع خود به محلی امن و با شاخص های زیست محیطی مناسب تغییر کنند و در نتیجه آن، ضریب بقاء و ماندگاری جمعیت افزایش یابد.
بررسی نقش منطقه ی ویژه اقتصادی در توسعه نواحی روستایی (مطالعه موردی: منطقه ویژه اقتصادی سلفچگان- استان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق ویژه اقتصادی امروزه نقش و جایگاه ویژه ای در توسعه اقتصادی منطقه ای دارند. به طوری که با توجه به آمارها و ارقام در داخل و خارج از کشور این مناطق در توسعه اقتصادی و در قالب شاخص های مختلفی چون درآمد افراد، اشتغال، تثبیت و ماندگاری افراد در محل سکونت خود و جلوگیری از مهاجرت به شهر، ایجاد زیرساخت های ارتباطی و خدمات زندگی و.... تأثیر به سزایی دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش منطقه ویژه اقتصادی سلفچگانِ استان قم در توسعه اقتصادی و اجتماعی منطقه ای به اجرا درآمد. روش تحقیق در پیمایشی می باشد. جامعه آماری کلیه روستاییان شهرستان سلفچگان در سال 1393 می باشد که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه 110 نفر برآورد شد و از طریق روش نمونه گیری چند مرحله ای شناسایی و پرسشنامه های تحقیق تکمیل شدند. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات صاحب نظران و پایایی آن با استفاده از آزمون کرونباخ آلفا برای مقیاس های مختلف مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. از آزمون کای اسکوئر به منظور بررسی اختلاف نسبت افراد موافق یا مخالف در زمینه مؤلفه های پژوهش استفاده شد. نتایج نشان داد که پاسخ دهندگان به جز گویه تثبیت جمعیت در مؤلفه تثبیت جمعیت، با سطح اطمینان 99 درصد اثرات مثبت همه مؤلفه ها و گویه ها را تأیید نمودند. نتایج آزمون t نیز با سطح اطمینان 99 درصد نشان داد که منطقه ویژه اقتصادی سلفچگان سبب بهبود مؤلفه های اشتغال، درآمد، تثبیت جمعیت، خدمات رسانی و توسعه زیرساخت های حمل و نقل شده است.
تحلیل تأثیر عوامل جمعیّتی و توسعة اراضی ساخته شده بر پراکنده رویی در شهر- منطقة مرکزی مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: در مقالة حاضر، به تحلیل تأثیر عوامل جمعیّتی و توسعة اراضی ساخته شده بر پراکنده رویی در شهر-منطقة مرکزی مازندران پرداخته شده است.
روش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جهت طبقه بندی تصاویر هوایی لندست شهر- منطقة مطالعاتی طیّ سال های 1365 تا 1390، از دستور طبقه بندی نرم افزار ENVI4.8 استفاده شد. خروجی این نرم افزار برای تحلیل مراحل بعدی پژوهش، در اختیار سیستم اطّلاعات جغرافیایی قرار گرفت تا رابطة میان جمعیّت و تبدیل اراضی به مصارف شهری و منطقه ای بررسی شود. روش های تحلیلی مورد استفاده در این پژوهش، روش تحلیل سیاه- سفید و شاخص تعادل تراکم است که بر مبنای بررسی متغیرهای جمعیّت و نرخ رشد آن، تغییرات تراکم جمعیّت و روند توسعة اراضی ساخته شده و نرخ رشد آن، به تحلیل روند پراکنده رویی می پردازد. یافته های پژوهش، حاکی از هم گرایی غیرمتمرکز در روند تحوّلات توسعة اراضی است که با کاهش تراکم جمعیتّی در حومه همراه است.
یافته ها/ نتایج: نتیجة حاصل از بررسی فرضیة سیاه- سفید، مبتنی بر کاهش پراکنده رویی در منطقة شهری بابل (کاهش شاخص پراکندگی با مقادیر02/42، 89/12 و 46/7) روند نزولی (کاهش شاخص پراکندگی از 31/36 به 49/7) و سپس صعودی (افزایش شاخص پراکندگی از 49/7 به 99/28) پراکنده رویی ساری و روند صعودی (افزایش شاخص پراکندگی از22/11 به 45/63) و سپس نزولی (کاهش شاخص پراکندگی از 45/63 به 02/5) قایم شهر است.
نتیجه گیری: این روندها نشان می دهد که تحوّلات فضایی در محدودة مطالعاتی طیّ سال های 1365 تا 1390، دارای فراز و نشیب زیادی بوده است و برای بهبود و تقویت کیفیت زندگی در شهر-منطقة مذکور، باید به مدیریت توسعة اراضی با استفاده از تدوین برنامه های مدوّن شهری و منطقه ای پرداخته شود.
طراحی الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل هاجهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف طراحی الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها جهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد اجرا شده است.
روش: در این مطالعه از روش تحقیق کیفی و نظریه بنیادی (رویکرد گلیسر) استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه شامل افراد دست اندرکار در هر کدام از بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل های کشاورزی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد بودند که به ترتیب 14، 12، 13 و 12 نفر را شامل شده است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است.
یافته ها: براساس نتایج حاصل از نظریه بنیادی، الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها جهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی ترسیم شده است. این الگو در بر دارنده مؤلفه های تأثیرگذار (از قبیل راهبرد مشارکت محور توسعه پایدار کشاورزی، خدمات کیفی بخش خصوصی، مشارکت محوری بهره برداران، محوریت سیستمی تشکل ها، تمرکززدایی و استفاده از قدرت های محلّی)، بازدارنده ها (از قبیل تمرکزگرایی و حاکمیت روابط در بخش دولتی، موانع و محدودیت های اجرایی و سرمایه گذاری بخش خصوصی، فقر اقتصادی و فرهنگی بهره برداران و چالش های نهادی و قانونی تشکل های بخش کشاورزی) و نیز جایگاه و نقش بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها در برقراری مشارکت متوازن و هماهنگ بوده است. همچنین، در این الگو شبکه مشارکت محور نظارتی و بانک اطلاعاتی کشاورزی پیش بینی شده است.
محدودیت ها: از محدودیت های تحقیق حاضر می توان به موارد ذیل اشاره نمود: الف) زمان بر بودن تحقیق؛ ب) عدم همکاری برخی از افراد مد نظر (مطلعان کلیدی) برای گرد آوری داده ها؛ ج) مشکل بودن ارزیابی اهمیت نسبی اجزاء و عوامل نظریه پیشنهادی.
راهکارهای عملی: با توجه به این که تحقیق های کیفی، زمینه خوبی را برای رسیدن به یافته های واقعی تر با مشارکت مردم فراهم می کند و در این فرآیند، محقق نیز جزء با ارزشی به شمار می آید که با فکر و ایده خود، هر آنچه را که از زمینه های واقعی موجود بیرون می آید سامان می دهد، شکل می بخشد و نظریه و الگو می سازد.
اصالت و ارزش: تحقیق حاضر به طراحی الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها جهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی پرداخته است تا بتواند همانگی لازم را بین بخش های مذکور برای برنامه ریزی های صحیح و اجرای آن ها به وجود بیاورد. با توجه به مسائل گفته شده، تحقیق حاضر در نوع خود نوآوری تلقی می شود.
تحلیل عوامل موثر بر رفتار روستاییان در بکارگیری خدمات آموزشی در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر، تحلیل عواملی است که در چگونگی به کارگیری آموخته های خدمات آموزشی مراکز ترویج در امور کشاورزی توسط کشاورزان مؤثر بوده اند.
روش: برای جمع آوری اطلاعات این پژوهش 384 روستایی با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری، از جامعه620 هزار نفری بهره برداران تحت پوشش مراکز 59 گانه جهادکشاورزی استان گیلان انتخاب شدند. این مطالعه از نوع توصیفی همبستگی است و در آن تلاش شده بر پایه مدلی جغرافیایی از نظریه رفتار برنامه ریزی شده، کلاس های آموزشی در مراکز جهاد کشاورزی گیلان، اولویت بندی شوند، همبستگی بین متغیرهای رفتاری با به کارگیری خدمات آموزشی محاسبه شود و میزان نقش عوامل رفتاری بر شکل گیری رفتار روستاییان با رگرسیون تعیین شود.
یافته ها: نتایج نشان داد 41 درصد از کلاس های مراکز مربوط به بخش تولیدات گیاهی، 32 درصد در رابطه با کلاس های ترویجی و 27 درصد به بخش تولیدات دامی اختصاص داشته است. یافته دیگر بیان گر آن است که هنجار ذهنی، نگرش و تأثیرات آموزشی، تا 45 درصد بر به کارگیری آموخته های عملی روستاییان تأثیر دارد و نظریه رفتار برنامه ریزی شده، قادر به پیش بینی نیمی از رفتار بوده است؛ اما با اضافه شدن عامل کنترل جغرافیایی، رفتار تحت تأثیر متغیر فاصله جغرافیایی (شعاع دسترسی به خدمات ترویجی) و الگوی فضایی در قالب مالکیت قرار می گیرد و نقشی مؤثر بر به کارگیری عملی آموزش از سوی روستاییان ایفا می کنند و میزان تبیین مدل جغرافیایی رفتاری تا 64 درصد افزایش می یابد.
راهکارهای عملی: نتایج بر لزوم افزایش شعاع ترویج تحویلی برای روستاهای دورتر از مرکز و اطلاع رسانی گسترده تر برای حضور عموم روستاییان علی الخصوص خرده مالکان برای خدمات مشاوره ای تأکید دارد.
اصالت و ارزش: شناسایی هنجارها، باورها و نگرش های روستاییان و کشاورزان به سازمان های دست اندر کار مسایل جامعه روستایی کمک می کند تا این جوامع را بهتر بشناسند و برنامه ریزی مناسب تری در ارتباط با آن ها ارایه دهند.
سطح بندی سرمایه های معیشتی در روستاهای گردشگری کوهستانی مورد: دهستان بالا طالقان در شهرستان طالقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر از مهم ترین چالش هایی است که جوامع به ویژه جوامع روستایی با آن مواجه بوده و ازاین رو رویکردهای مختلفی برای کاهش و ریشه کن کردن فقر مطرح شده است. از رویکردهای مشهور در این رابطه، رویکرد معیشت پایدار است که در دهه 1980 مطرح شد. ابزارهای مختلفی برای دستیابی به اهداف این رویکرد مدنظر بوده که گردشگری به عنوان جدیدترین این ابزارها توجه زیادی را به خود جلب نموده است. در این مقاله بُعد سرمایه های معیشتی یعنی سرمایه های انسانی، طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی در ارتباط با فعالیت های مرتبط با گردشگری بررسی شده است. برخی از نواحی روستایی با توجه به قابلیت های طبیعی که دارد، توانسته به عنوان جامعه میزبان گردشگران عمل نموده و از این طریق در وضعیت معیشتی خود تغییرات زیادی را به وجود آورد. جامعه ی مورد مطالعه در این مقاله، 10 روستای گردشگرپذیر دهستان بالا طالقان در شهرستان طالقان است که از این تعداد روستا، تعداد 297 نفر که سرپرست خانوار نیز بودند، به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. برای دستیابی به اهداف از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و روش میدانی در چارچوب پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات 20 نفر از متخصصین که در زمینه برنامه ریزی روستایی، گردشگری، گردشگری روستایی و توسعه ی روستایی فعالیت داشته اند، تأیید و پایایی ابزار نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ تأیید شده که مقدار آن برابر با 0.83 به دست آمده است. همچنین برای وزن دهی به شاخص ها از مدل فولر سلسله مراتبی و برای رتبه بندی و تعیین وضعیت روستاها از مدل ORESTEاستفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که وضعیت سرمایه های معیشتی روستائیان ناشی از فعالیت های گردشگری در روستاهای مورد مطالعه مساعد نیست، با این وجود روستای گلیرد نسبت به سایر روستاها وضعیت مناسب تری را دارا بوده است.
اثرات روابط اقتصادی شهر و روستا بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی مورد: شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمین امنیت غذایی جامعه روستایی یکی از اهداف اساسی در برنامه های توسعه روستایی است. در همین راستا با توجه به روند رو به گسترش شهرنشینی در کشورمان و تأثیرات آن بر روی سکونتگاه های روستایی، در تحقیق حاضر به بررسی اثرات روابط اقتصادی شهر و روستا بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستاهای شهرستان زنجان بوده است. شهرستان زنجان در سال 1390، دارای 97225 نفر جمعیت روستانشین، 26429 خانوار، 13 دهستان و 248 روستای دارای سکنه بوده است. 54 روستا با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران به عنوان روستاهای نمونه انتخاب گردید. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( آزمون یومن ویتنی و تی دوگروهی) و برای محاسبه میزان امنیت غذایی از روش مقیاس ناامنی غذایی و سبد غذایی استاندارد و محاسبه روابط اقتصادی شهر و روستا از شاخص های مرتبط و به صورت طیف لیکرت استفاده شده است. طبقه بندی وضعیت امنیت غذایی خانوارهای روستایی نشان داد 31.73 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی، 43.1 درصد دارای ناامنی غذایی بدون گرسنگی، 15.52 درصد دارای ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و 9.65 درصد خانوارها نیز دارای ناامنی غذایی با گرسنگی شدید هستند. همچنین روابط اقتصادی بین روستا و شهر در محدوده مورد مطالعه، در مجموع اثرات مثبتی بر روی امنیت غذایی خانوارهای روستایی نداشته است.
اثرات بهسازی مسکن در تحولات کارکرد اقتصادی مساکن روستایی مورد: دهستان شمشیر در شهرستان پاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پدیده بدمسکنی ناشی از فقدان استحکام مناسب، فرسودگی بنا، آلودگی های بهداشتی ناشی از تداخل دام و محیط زیست، تداخل فضای معیشتی و زیستی از مهم ترین چالش های مساکن روستایی در کشور است که از ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه روستایی کشور نشأت می گیرد. هدف این پژوهش، بررسی نقش بهسازی مسکن روستایی در بهبود ویژگی های کیفی آن و تأثیر این فرآیند در تحولات کارکردهای اقتصادی مساکن روستایی است. نوع پژوهش کاربردی است که برای تبیین موضوع و نتایج آن از روش های توصیفی– تحلیلی مبتنی بر مطالعه میدانی استفاده شده است. قلمرو مکانی پژوهش دهستان شمشیر در شهرستان پاوه در غرب استان کرمانشاه است و براساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1390) دارای 2593 خانوارهای ساکن بوده که با استفاده از فرمول کوکران 287 مورد به عنوان نمونه انتخاب گردید. نتایج مطالعه نشان داد بهسازی مساکن روستایی نقش مهمی در ایجاد تغییرات در اجزای مسکن روستایی برجا گذاشته است. به طوری که، این تغییرات را می توان در طرح و نقشه ظاهری و الگوبرداری گسترده از مساکن شهری، حذف برخی از اجزای اساسی مسکن قدیم و نیز بهبود دسترسی به امکانات و خدمات زیرساختی مشاهده نمود. همچنین به دلیل قرارگیری بیشتر روستاهای مورد مطالعه در مسیر ارتباطی روانسر- پاوه، بیشترین تغییرات صورت گرفته در کارکرد اقتصادی مسکن روستایی در بین مؤلفه های بررسی شده است که در دو دوره قبل و بعد از بهسازی بخشی از مسکن به ارایه خدماتی از قبیل مکانیکی، کارواش، پنچرگیری و خدمات مسافری و اشتغال به فعالیت های غیرکشاورزی در بین مردان اختصاص دارد. کمترین تفاوت معناداری در دوره قبل و بعد نیز به ترتیب در مؤلفه های وجود مکانی برای تأمین نیازهای خانوار و انجام فعالیت های اقتصادی در مسکن توسط زنان گزارش شده است. بنابراین می توان گفت، کارکرد اقتصادی مساکن روستایی در روستاهای نمونه، عمدتا از شکل سنتی اقتصاد روستایی به اشکال متنوع و جدید و عمدتا خدماتی در حال گذر است.
اثرات طرح های خرد صنعتی بر سکونتگاههای روستایی مورد: روستای شاهنجرین در شهرستان رزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راهبرد جدید توسعه روستایی لزوم پرداختن به فعالیت های غیرکشاورزی و جستجوی شیوه های جدید معیشت با اتکاء به منابع درونی روستاها را بیش از پیش مورد توجه قرار می دهد، صنعتی سازی روستاها نیز یکی از ابزار های مناسب برای متنوع سازی اقتصاد روستایی را فراهم می آورد و با ایجاد اشتغال و افزایش و توزیع متعادل تر درآمدها، سطح زندگی روستاییان را بهبود بخشیده و زمینه دستیابی به توسعه پایدار روستایی را فراهم می سازد؛ لذا با توجه به اهمیت نقش طرح های صنعتی در توسعه روستاها هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر کارخانه سیمان هگمتان بر روستای شاهنجرین بوده است. جامعه آماری این تحقیق اهالی روستای شاهنجرین واقع در بخش قروه درجزین شهرستان رزن در استان همدان بوده که بر اساس فرمول کوکران 161 نفر به صورت تصادفی و با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، مورد گزینش و مطالعه قرار گرفتند. مهم ترین ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که روایی صوری آن توسط متخصصان تأیید و جهت بررسی پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، پایایی 73 .0 برآورد شد که نشانگر قابلیت اعتماد آن است. طبق نتایج بدست آمده از تحلیل عاملی، اثرات کارخانه سیمان در پنج عامل اقتصادی، کشاورزی، اجتماعی، زیست محیطی و عامل کالبدی دسته بندی شدند که در مجموع پنج عامل مذکور توانسته اند، 865 .60درصد از کل واریانس متغیرها را تبیین نمایند. همچنین بررسی میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات متغییر ها نشان داد که اجرای طرح صنعتی مذکور بیشترین تأثیر را بر بهبود راه ارتباطی روستا به شهر، افزایش درآمد روستاییان، افزایش فرصت های اشتغال برای روستاییان و آلودگی هوای روستا داشته است.
شناسایی چالش های بازاریابی کارآفرینان کشاورزی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مهمی که باعث عدم موفقیت و ماندگارنبودن فعالیت های کارآفرینی می شود، نارسایی سیستم بازاریابی محصولات است. اهمیت شناسایی ساختار بازار محصولات و بازاریابی آن به حدی است که می توان آن را هم ارزش با تولید محصول دانست. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش های بازاریابی کارآفرینان کشاورزی شهرستان کرمانشاه است. این مطالعة کیفی با مشارکت 18 نفر از کارآفرینان کشاورزی شهرستان صورت گرفت. افراد با روش نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه گیری همگون انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های فردی به صورت نیمه ساختاریافته جمع آوری شدند و برای تحلیل یافته ها از روش تحلیل محتوای رابطه ای استفاده شد. پس از تحلیل نتایج، سه طبقة اصلی موانع سیاسی، اقتصادی و فنی به عنوان چالش های مهم بازاریابی کارآفرینان کشاورزی شناسایی شدند. این طبقه ها شامل چالش هایی همچون ضعف نظام قیمت گذاری، ساختار نامناسب نظام بازار، نامناسب بودن سامانة اطلاع رسانی بازار، کمبود امکانات زیرساختی، آسیب پذیربودن محصولات کشاورزی، کمبود اعتبار و سرمایة کافی، بی کیفیتی محصولات، درک نکردن مشتری و فقدان مهارت های بازاریابی کارآفرین است.
بررسی تأثیر مؤلفه های اجتماعی – اقتصادی بر توانمندی روان شناختی زنان روستایی در شهرستان اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مؤلفه های اجتماعی- اقتصادی بر توانمندی روان شناختی زنان روستایی پرداخته است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی به روش پیمایشی و جامعة آماری شامل زنان روستایی شهرستان اسلام آباد غرب است که 161 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بود و روایی آن را استادان و متخصصان رشته های توسعة روستایی، روان شناسی اجتماعی و ترویج کشاورزی تأیید کردند. پایایی پرسشنامه با انجام یک پیش آزمون و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (90/0=α درصد) محاسبه شد، که نشان دهندة قابلیت بالای ابزار تحقیق برای جمع آوری داده هاست. نتایج تحقیق نشان دادند که 5/56 درصد زنان مطالعه شده، توانمندی روان شناختی بالایی دارند. مدل نهایی تحقیق با استفاده از رگرسیون چندمتغیره نشان داد که قوی ترین متغیرهای اقتصادی - اجتماعی تبیین کنندة توانمندسازی روان شناختی زنان، به ترتیب میزان داشتن مالکیت و اعتمادبه نفس آنهاست. با توجه به یافته های پژوهش، به منظور افزایش و بهبود وضعیت توانمندی روان شناختی و زندگی زنان روستایی و تحول در پایگاه اقتصادی - اجتماعی آنها تحولات ساختاری و آموزشی ضروری است.
تحلیل فضایی الگوی اشتغال در بخش های عمده فعالیت نواحی روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله ی اشتغال و به طور کلی نیروی انسانی در مسائل اقتصادی، جایگاه ویژه ای دارد. در اقتصاد ایران، اشتغال از دغدغه های اصلی سیاست گذاران اقتصادی است. تجزیه و تحلیل روند اشتغال و ساختار آن در سطح کشور و مناطق مختلف آن، مستلزم شناخت دقیق استعدادها و توان بالقوه ی بخش ها و ترکیب آن در مناطق است تا بتوان برنامه ریزی و اشتغال زایی متوازن و متعادلی را در هر یک از بخش ها و مناطق محقق ساخت. هدف از این تحقیق، شناخت وضعیت بخش ها و گروه های عمده فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی کشور می باشد. جامعه آماری پژوهش، 394 شهرستان کشور بوده است که آمار و اطلاعات آن از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استخراج شده و با استفاده از تکنیک ضریب مکانی (LQ)، بخش های پایه که صادر کننده ی نیروی شاغل بوده اند، مشخص گردیده است. نتایج حاکی از آن است که در بخش کشاورزی، غرب و شمال غرب کشور و جنوب شرق از نواحی پایه ای می باشد. در بخش صنعت نیز نواحی مرکزی، شمال و بخشی از جنوب کشور صادر کننده نیروی کار به نواحی دیگر می باشد. بخش خدمات در مناطق مرکزی، شمال شرقی و غربی و جنوب کشور از نواحی پایه است که این نواحی به عنوان صادر کننده نیروی کار خدماتی شناخته می شود.
ارزیابی تأثیر شهرک های صنعتی بر کیفیت زندگی نواحی روستایی پیرامونی (مورد مطالعه: شهرک صنعتی شریف، شهرستان ابهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد شهرک ها و نواحی صنعتی، یکی از رویکردهای رایج صنعتی سازی در کشورهاست که به منظور تسهیل و تمرکز فعالیت ها انجام می شود. درحقیقت، توسعة این قبیل مناطق صنعتی، محرک مناسبی برای افزایش تولید و بهبود بهره وری صنایع فعال است. درنتیجه، افزایش پایداری، فرایند صنعتی سازی در روستا و کشور را امکان پذیر ساخته است. به عبارتی فرایندی در جهت دگرگونی فناورانه در راستای بهبود کیفیت زندگی، به ویژه در مناطق روستایی بوده است و شکوفایی و توسعة روستا و کل کشور را به همراه داشته است. پژوهش حاضر نقش شهرک صنعتی شریف بر کیفیت نواحی روستایی در شهرستان ابهر، بخش مرکزی، دهستان حومه را بررسی می کند. روش پژوهش کتابخانه ای- پیمایشی (پرسشنامه ای) است. برای تعیین پایایی پرسشنامه، از آزمون آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS استفاده شده است. پایایی پرسشنامه ها برابر با 926/0 است که رقم مناسبی برای این امر به شمار می رود. جامعة آماری، شامل روستاییان مناطق مورد مطالعه و نمونة آماری از بین روستاییان این نواحی است. برای نمونه گیری، ابتدا براساس روش کوکران، تعداد نمونه ها تعیین شد و سپس نمونه ها به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. درمجموع، 304 پرسشنامه تکمیل شد و در ادامه، برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون one sample t-test استفاده شد. نتایج نشان می دهد که ایجاد شهرک صنعتی شریف، بر مجموع شاخص های کیفیت زندگی در روستاهای مورد مطالعه اثر مطلوب داشته است. در این میان، شاخص اشتغال، بیشترین تأثیر و شاخص بهداشت، کمترین تأثیر را از این شهرک پذیرفته است.
نابرابری های فضایی توسعه بخش کشاورزی در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه کشاورزی، نیازمند برنامه ریزی اساسی بر پایه توانمندی های هر منطقه است؛ از این رو، مطالعه در مورد میزان توسعه یافتگی بخش کشاورزی مناطق مختلف برای برنامه ریزی و بررسی روند توسعه مهم است. در این پژوهش میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان آذربایجان شرقی از نظر کشاورزی با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. بدین منظور، 28 شاخص در بخش های زراعی، باغی، مکانیزاسیون، دامپروری انتخاب و با بهره گیری از روش تحلیل عاملی برای هر کدام از بخش ها عوامل و شاخص های تلفیقی استخراج گردیده و به عنوان ورودی روش تاکسونومی مورد استفاده قرار گرفته است و در نهایت جهت گروه بندی شهرستان ها از روش تحلیل خوشه ای استفاده شده است. نتایج نشان می دهد در استان آذربایجان شرقی در سال 1389 از مجموع 19 شهرستان، سه شهرستان توسعه یافته، 7 شهرستان نسبتا توسعه یافته، 5 شهرستان کمترتوسعه یافته و 4 شهرستان توسعه نیافته بوده است. رتبه بندی شهرستان های استان بر حسب شاخص های بخش زراعی نیز نشان داد که شهرستان ملکان بالاترین و شهرستان چاراویماق پایین ترین درصد توسعه یافتگی بخش کشاورزی را داشته است.
بررسی کمی نقش برنامه ریزی مشارکتی در کاهش فقر روستایی مورد شناسی: شهرستان فیروزکوه، روستای لزور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود تمرکزگرایی غالب طرح های توسعه روستایی ایران، پروژه هایی وجود دارند که کارشناسان سعی کردند بخشی یا تمام آن را با مداخله همه یا اکثر ذینفعان آن پروژه به انجام برسانند، از جمله آن ها، پروژه ملی حبله رود است. این پروژه با هدف مشارکت محلی، درصدد بوده است میزان مداخلات جوامع محلی را در طراحی و اجرای پروژه های حفظ منابع طبیعی به حداکثر برساند. پروژه مذکور با اهداف اصلی و عمده حفظ منابع طبیعی از طریق کاهش فقر روستایی و کاهش اثرهای تخریبی اقتصاد ناپایدار ناحیه بر آن منابع، پروژه مناسبی برای این تحقیق به نظر می رسد. چرا که تلاش شد در روستاهای پایلوت، نهادهای غیردولتی و محلی شکل بگیرد تا روستاییان بر طراحی و اجرای پروژه ها، نظارت و مدیریت داشته باشند و از طرف دیگر با سپری شدن زمان کافی از تأثیر پروژه ها و نهادهای مشارکت، تأثیر مشارکت روستایی بر شاخص های فقر قابل سنجش شده است. از این رو از مجموع روستاهای پایلوت زیر پروژه آبخیزداری این پروژه، روستای لزور در شهرستان فیروزکوه به عنوان تنها نمونه موفق (به اذعان کارشناسان) انتخاب شد. نتایج نشان می دهد که پروژه های کاهش فقر روستایی باید در کنار رویکردهای پولی به رویکردهای غیر پولی توجه نشان دهند. نباید تمام نواحی کشور را یکسان فرض بگیرند و باید غیر متمرکز و راهبردی و در تمام سطوح با رویکرد مشارکتی با دخالت مستقیم اجتماع محلی باشند. برای کاهش نگرانی مالی، بر اساس تجربه های جهانی و مطالعه موردی، می توان با توجه به اولویت های محلی، برنامه ها را به ابعاد خاص یا نواحی ویژه محدود کرد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد مشارکت روستایی می تواند جنبه های مادی و معنوی فقر را هدف قرار دهد و به کاهش آن کمک نماید.