فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
به طور کلی در تمامی مطالعات شهری و روستایی به منظور سهولت مطالعه، درک واقعیت های موجود، پی بردن به نابرابری ها و علل آن و رسیدن به نتیجة مطلوب و نهایتاً ارائة راه حل های لازم، گروه بندی امری لازم به شمار می رود به ویژه در کشوری نظیر ایران که بیش از 62 هزار روستا و مزرعه در پهنه وسیع آن و در نواحی کاملا متضاد با هم توزیع شده است و یا هندوستان که بیش از 300 هزار روستای اصلی دارد. در این تحقیق سعی شده است که روش علمی مناسبی مطابق با الگوی کمّی والتر روستو و براساس چهار سیستم تأثیرگذار در یک محدودة جغرافیایی اعم از استان، کشور یا یک ناحیه مشخص ارائه گردد . در این روش پیشنهادی تمام جنبه های طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در نظر گرفته می شود. روش تحقیق، عمدتاً توصیفی- تحلیلی و نوع تحقیق کاربردی-توسعه ای است. یافته ها و نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به اهداف برنامه ریزی روستایی که توسعه روستایی هدف اصلی آن است، نخست در یک مجموعه روستایی روستاها باید ابتدا براساس شاخص ها و الگوهای مناسب طبقه بندی شوند و ثانیاً پیشنهاد می شود که اصول و ضوابط طبقه بندی صرفاً آمار و ارقام مقایسه ای نظیر سقف جمعیتی و یا صرفاً شکل و تیپ و یا موقع ریاضی روستاها نباشد بلکه نتیجه آن باید گویای واقعیت هایی در خصوص وجود امکانات و پتانسیل ها و به عکس چالش و محرومیت ها در سطح روستاها باشد. از این رو طبقه بندی روستاها براساس الگوی والتر روستو و یا به کارگیری چهار سیستم طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به عنوان یک الگوی مناسب تحلیل شده است.
کانون های تولید دانش در پروژه های توسعه و عمران روستایی (مطالعه موردی: طرح های هادی روستایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر مبنای رویکرد تأثیرات پروانه ای، اگر شرایط مناسب ایجاد شود، حرکتی ضعیفی چون بال پروانه، منجر به تحولاتی بزرگ خواهد شد. با الهام از این ایده، در پژوهش حاضر تلاش شده است به تحلیل کانون های ایجاد دانش در جریان یک پروژه موردی پرداخته شود و با ایجاد مدل تحلیلی خاص حاصل ترکیب دو مدل نانوکا - تاکئوچی با DPSIRاین موضوع مورد بررسی قرار گیرد. بر این اساس، کانون های تولید دانش در فرآیند تهیه و اجرای طرح هادی به عنوان مصداق طرح های عمران روستایی شناسایی شده و چگونگی تولید و تبدیل دانش سازمانی و نحوه مدیریت فرآیندهای آن تبیین شده است. پژوهش حاضر با بهره گیری از آموزه های رشته های مدیریت دانش و برنامه ریزی جغرافیای روستایی در مورد اجرای طرح های هادی روستایی به نگارش درآمده است. به منظور گردآوری داده های لازم 30 نفر متخصص به عنوان خبره مرتبط با نظام برنامه ریزی، طراحی، اجرا و نظارت طرح های مذکور انتخاب شدند. صحت نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها با ضریب کرونباخ بررسی گردید که در پرسشنامه یکم و دوم معادل 84/0 و 79/0 به دست آمد. در نهایت نظام موجود برای شناسایی کانون ها و کسب دانش مورد بررسی قرار گرفت. بررسی صورت گرفته نشان داد که شکافی عمیق بین دانش ضمنی و عینی وجود دارد و نظام موجود به صورت گذرا و مقطعی به دانش تولیدی در کانون های دانش توجه دارد. به همین دلیل حجم بالایی از دانش ناخودآگاه از نظام و فرآیند تدوین و اجرای پروژه حذف می شود ک می تواند با ایجاد تغییرات شگرف بستر تحولات مهمی را در فرآیندهای طرح هادی فراهم سازد.
ارزیابی طرح های هادی و نقش آن در توسعه ی کالبدی روستا از دیدگاه روستاییان (مطالعه ی موردی: شهرستان جهرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذشت بیش از دو دهه از آغاز اجرای طرح های هادی در نواحی روستایی کشور و صرف هزینه های زیاد در مراحل مختلف تهیّه و اجرای آن، شاهد آثار گوناگون در زمینه های کالبدی فضایی، همچون دگرگونی در بافت کالبدی روستا، تغییر در الگوی ساخت مسکن، ناهماهنگی در شبکه ی معابر روستا، تسهیل در امر رفت وآمد روستاییان و ... هستیم. هدف از پژوهش در این مطالعه، ارزیابی آثار کالبدی اجرای طرح های هادی در توسعه ی سکونتگاه های روستایی در قسمتی از کشور است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است که برای گردآوری اطلاعات از روش های میدانی و اسنادی کمک گرفته شده و بر اساس آن با توجّه به حجم جامعه ی آماری (4025 خانوار)، حجم نمونه ی خانوارهای مورد پرسشگری بر پایه ی فرمول کوکران برابر 298 خانوار بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، بیشترین اثرگذاری طرح های هادی در روستاها در بُعد بازگشایی و نوسازی شبکه ی معابر روستایی روی داده است، به گونه ای که 6/77 درصد اثرگذاری طرح ها در رابطه با متغیّر شبکه ی معابر قرار می گیرد و در کنار آن، میانگین وزنی 88/2 اثرگذاری طرح هادی را در این متغیّر تبیین می کند، امّا در سایر متغیّرها، یعنی مسکن روستایی و کاربری اراضی، توفیق چندانی در محیط های روستایی حاصل نشده است. با توجّه به یافته های پژوهش، راهکارهای اجرایی مانند، ظرفیت سازی نهادی و قانونی در جهت تسهیل و افزایش مشارکت مردمی در توسعه ی کالبدی نقاط روستایی، تخصیص اعتبارات کافی و برنامه ی مدّون مالی برای اجرای کامل طرح ها، جلوگیری از ورود عناصر و قوانین مکتوب شهری به حوزه های روستایی و بازنگری آنها و... پیشنهاد می شود .
تحلیل نابرابری های فضایی سکونتگاه های روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع فضایی سکونتگاه های روستایی در ایران متعادل نمی باشد. این مقاله به بررسی و کشف الگوی فضایی سکونتگاه های روستایی براساس شاخصهای مختلف و نیز ارائه مدلی برای تحلیل و الگوسازی مطالعه نابرابری های فضایی می پردازد. برای انتخاب واحدهای پایه از نظریه MAUP که توسط اوپن شاو ارائه شده، استفاده شد. براساس این نظریه مناطقی که برای تلفیق داده ها انتخاب می شوند اختیاری است. در این زمینه دو موضوع مطرح می باشد یکی انتخاب مقیاس تلفیق و دیگری نحوه تلفیق می باشد. برای مدل سازی و انتخاب واحدهای پایه از مدل شش ضلعی استفاده شده است که در جغرافیا سابقه طولانی دارد. برای الگوسازی اختلافات فضایی از شاخص های عمومی و محلی خودهمبستگی فضاییاستفاده شده است. درسطح عمومی از شاخص I موران و در سطح محلی از شاخص های LISA استفاده شده است. شاخص های محلی الگوی فضایی و به عبارتی محلی خوشه ها را نشان می دهند. تحلیل و یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که از نظر شاخص های مختلف مورد مطالعه، نابرابری های فضایی وجود دارد ولی در مورد هر شاخص این الگو ممکن است متفاوت باشد.
تبیین عوامل مؤثّر بر توانمندسازی روستاییان در توسعه ی کارآفرینی(مطالعه ی موردی: بخش های زند و سامن شهرستان ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی به عنوان ابزاری است در دست برنامه ریزان که جوامع را به سمت توسعه پیش ببرند. از آنجاکه همه ی جوامع یا همه ی افراد درون یک کشور، برای دستیابی به شرایط کارآفرینی موقعیّت مساوی ندارند، باید شرایط لازم را برای توسعه ی کارآفرینی در سرزمین، ایجاد کرد. منطقه ی مورد مطالعه در این پژوهش، بخش های زند و سامن شهرستان ملایر است. روستاییان این ناحیه، شرایط مطلوبی برای کارآفرینی ندارند. بنابراین، توانمندسازی رسالتی است که برای پرکردن این خلأ تعریف شده است. در این پژوهش شرایطی که شایستگی لازم را در افراد برای تصمیم به ایجاد یا توسعه ی کسب و کار به وجود می آورد، در دو گروه فردی و محیطی با چهارده متغیّر تعریف شده اند. جامعه ی مورد مطالعه در این تحقیق کارآفرینان روستایی هستند که حدّاقل دارای سه سال سابقه ی فعّالیّت موفّق در کسب و کار کنونی بوده و کار آنان به نوعی با نوآوری آغاز شده و تداوم این روند در فعّالیّت آنان قابل مشاهده است. برای جمع آوری داده ها از توزیع پرسشنامه در بین 53 نفر کارآفرین در دسترس در ناحیه استفاده شده است. برای فراهم کردن امکان مقایسه ی نتایج، همین تعداد از روستاییان ساکن در محدوده ی مورد مطالعه، به عنوان گروه کنترل مشارکت داده شدند. داده پردازی و تحلیل داده ها باکمک نرم افزار SPSS صورت گرفت. روش مورد استفاده در هر دو گروه، تحلیل عاملی از طریق تحلیل مؤلّفه های اصلی بود. از بررسی مربوط به گروه کارآفرینان تعداد ده عامل مؤثّر بر افزایش توانمندی روستاییان برای توسعه ی کارآفرینی شناسایی شدند. این عوامل به ترتیب اولویت در تأثیر عبارت اند از: عامل پشتکار، عامل سازمانی، مالی و اقتصادی، آموزش و الگوی نقش، استقلال فردی، تجربه های قبلی، خلاّقیّت، احساس موفّقیّت و عامل مرکز کنترل درونی. درنتیجه می توان گفت وجود عوامل فردی و محیطی یاد شده در افزایش توانمندی روستاییان برای ایجاد و توسعه ی کسب و کار تأثیر دارد. عوامل مؤثّر از منظر گروه کنترل در این تحقیق عبارت اند از: عامل سازمانی، عامل منابع مالی و اقتصادی، عامل مهارت و دانش، عامل خانواده، عامل عزّت نفس، عامل مشارکت اجتماعی و عامل زیرساختی.
بررسی نقش اعتبارات خرد در توانمندسازی زنان روستایی نمونه موردی: دهستان لکستان شهرستان سلماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی زنان روستایی به معنی قدرت بخشیدن به این قشر از جامعه برای ایفای نقش برجسته در توسعه و مشارکت فعال آنها در تصمیم گیری است که یکی از ضرورت های دستیابی به توسعه پایدارمی باشد. در این میان اعتبارات خرد می تواند دسترسی به اهداف توانمندسازیرا تسهیل نماید. این پژوهش درپاسخ به این سوال اصلی است: آیا اعتبارات خرد در توانمندسازی اقتصادی و روانی (اعتماد به نفس) زنان دهستان لکستان شهرستان سلماس موثر واقع بوده است؟داده های مورد نیازاز روش کتابخانه ای، میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری گردید. جامعه آماری این پژوهش کل زنان دهستان لکستان بود که از آنها نمونه ای 225 نفری به روش نمونه گیری سهمی انتخاب شد. نتایج با استفاده از آزمون T مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد اعتبارات خرد در توانمندسازی زنان روستایی مؤثر بوده است. گروهی از زنانی که وام گرفته بودند نسبت به گروهی که وام دریافت نکرده بودند از لحاظ اقتصادی توانمندتر شده و از نظر روانی(اعتماد به نفس) نیز در وضعیت بهتری قرار داشتند.
نقش نواحی صنعتی در توسعه اقتصادی و اجتماعی سکونتگاه های روستایی ( مطالعه موردی ناحیه صنعتی خورآباد، استان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله راهبردهای توسعه سکونتگاه های روستایی صنعتی کردن آنها در قالب ایجاد شهرک ها و نواحی صنعتی در جوار این مناطق است. کشور ما نیز از این قائده مستثنی نبوده بطوری که تا پایان سال 1389 تعداد نواحی صنعتی مصوب برابر با 335 ناحیه بوده است که این روند منجر به تغییرات عمده ای در مناطق روستایی شده است. بر این اساس پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی به بررسی نقش ناحیه صنعتی خورآباد در توسعه سکونتگاه های روستایی پیرامون آن پرداخته است. جامعه آماری در این تحقیق کارکنان ناحیه صنعتی خورآباد در استان قم هستند که در مناطق روستایی اقامت دارند، لذا 50 نفر از مجموعه 139 نفر شاغل در این ناحیه صنعتی شرط مورد نظر را دارا بوده که حجم نمونه را در این تحقیق تشکیل دادند. برای تعیین شاخص ها نیز از منابع معتبر داخلی و خارجی استفاده شده است، تحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون ناپارامتری ویلکاکسون و مک نمار صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از تفاوت معنادار در برخی از شاخص ها از جمله افزایش درآمد، تنوع شغلی، امنیت و رضایت شغلی، بهبود تغذیه و کیفیت زندگی است، هرچند در برخی دیگر از شاخص ها همچون مشارکت، مالکیت مسکن و تمایل به ماندگاری در روستا تفاوت معناداری در قبل و بعد از اشتغال در ناحیه صنعتی مشاهده نگردید.
مناسبات جنسیتی درفضاهای روستایی و تأثیر آن بر مشارکت زنان؛ (مطالعه مقایسه ای دهستان مریدان شهرستان لنگرود و دهستان هولی شهرستان پاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان های روستایی همانند دیگر مکان های جغرافیایی فضاهایی به شدت جنسیتی هستند و تمامی رفتارها و عملکردها بازتابی از نگرش ها، عقاید و دیدگاه های در خصوص جایگاه و نقش ها و وظایف دو جنس است. پژوهش حاضر با تکیه بر تحلیل جنسیتی به دنبال شناخت تأثیر فضاهای جغرافیایی حاکم بر روستاها بر نوع نگرش به کار زنان و مشارکت آنان است. روش به کار رفته در تحقیق، پیمایشی توصیفی است و داده ها از طریق پرسشنامة محقق ساخته گردآوری شده است. پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ محاسبه شد و با رقم 88/0 برای گویه های مربوط به مشارکت زنان، با رقم 93/0 برای نگرش مردان به کار زنان و با رقم 90/0 برای نگرش زنان به کار خود، مورد تأیید قرار گرفت. جامعة آماری تحقیق، زنان و مردان ساکن در روستای دهستان مریدان از توابع شهرستان لنگرود و دهستان هولی از توابع شهرستان پاوه بوده اند. از مجموع جامعه آماری، 124 نفر از شهرستان لنگرود و 106 نفر از شهرستان پاوه از طریق فرمول کوکران به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج و تحلیل آزمون ها در SPSS نشان داد که تفاوت معنی داری بین زنان شهرستان های لنگرود و پاوه در خصوص نگرش شان به حقوق اجتماعی و وظایف شان وجود دارد. هعلاوه بر این، در سطح 99 درصد تفاوت معنی داری بین نگرش مثبت مردان به فعالیت زنان در بین دو شهرستان دیده شد. باتوجه به متفاوت بودن محیط جغرافیایی دو منطقة مورد مطالعه که منجر به دو نوع معیشت متفاوت می شود فرضیه پژوهش مبنی بر تفاوت در نگرش های موجود در مورد کار و مشارکت زنان، تأیید می شود.
فرایند شکل گیری اقتصاد مبتنی بر تولید ذغال در روستاهای منطقه سیمکان (فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شرایط فعلی، کشاورزی مهم ترین فعالیت اقتصادی در اغلب روستاهای ایران بوده و علاوه بر تضمین نیازهای مصرفی جمعیت،ایجاد اشتغال، افزایش درآمد و غیره نقش اساسی در اقتصاد خانوارهای روستایی دارد. در بسیاری از نواحی روستایی کشور کشاورزی به تنهایی جوابگوی معیشت خانوارهای روستایی نبوده و نقش فعالیت های اقتصادی مکمل از قبیل واحدهای تولیدی ذغال می تواند حائز اهمیت باشد. هدف از این تحقیق فرایند شکل گیری واحدهای تولید کننده ذغال و دلایل پیدایش آن در سطح روستاهای منطقه ی سیمکان در استان فارس بوده است. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی- تحلیلی است که برای گردآوری اطلاعات از روش های میدانی (پرسشنامه) کمک گرفته شده و بر اساس آن علاوه بر شوراها و دهیاران 40 روستای مورد مطالعه، از 249 خانوار روستایی نمونه پرسشگری به عمل آمده است. نتایج نشان می دهد که ظهور اقتصاد مبتنی بر تولید ذغال در نواحی روستایی مورد مطالعه از دهه 1370 شروع شده، امّا در دهه ی 1380 روند فزاینده ای به خود گرفته است و بیشترین تراکم آن در سطح دهستان پل به پایین و روستاهای کوشک سار، محیط آب و آب شیخ می باشد. مقایسه درآمد حاصل از واحدهای تولیدی ذغال در سطح روستاها با میانگین درآمد سالیانه ی هر خانوار روستایی نشان می دهد که هر خانوار تولید کننده ذغال 5/2 برابر سایر خانوارهای روستایی درآمد خواهد داشت. علاوه براین رابطه معناداری بین نرخ بیکاری (274/0=r) و سرانه اراضی کشاورزی (224/0- =r) و تعداد واحدهای تولید کننده ذغال وجود دارد که معرف همبستگی قابل قبول بین وضعیت اقتصادی خانوارهای روستایی و گسترش اقتصاد مبتنی بر تولید ذغال در سطح منطقه است. با توجه به یافته های پژوهش، راهکارهایی از قبیل ایجاد کارخانه ی بسته بندی ذغال، تشکیل اتحادیه، پوشش بیمه ای پیشنهاد شده است.
تحلیلی بر نقش پروژه ترسیب کربن در توانمند سازی زنان روستایی (مطالعه موردی: حسین آباد غیناب - شهرستان سربیشه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به توسعه پایدار در تمام جوامع انسانی بدون مشارکت زنان امکان پذیر نیست. در کشورهای جهان سوم، راهبرد هایی برای مشارکت عملی زنان در توسعه اتخاذ شده است. یکی از راهبرد ها در امر توسعه، راهبرد توانمند سازی زنان می باشد. در کشور ایران نیز گام هایی در این زمینه برداشته شده است. پروژه ی ترسیب کربن، در حسین آباد غیناب شهرستان سربیشه از جمله برنامه های توسعه است که با اتخاذ استراتژی مشارکت مردم محلی و بکارگیری توام زن و مرد، سعی در توانمند سازی زنان داشته است. هدف مقاله حاضر بررسی نقش این پروژه بر توانمند سازی زنان روستایی می باشد. روش تحقیق از نوع مطالعات بنیادی- کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی و میدانی می باشد، که ضمن جمع آوری اطلاعات توصیفی، نتایج حاصل نیز از طریق آزمون هایt تک نمونه ای، توکی و تحلیل واریانس مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد که پروژه در افزایش توانمندی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موفق بوده است. به گونه ای که نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای با اطمینان 95 درصد و در سطح خطای 05/0 و مقدار p برابر با 0001/0، مؤثر بودن پروژه ترسیب کربن در افزایش توانمند سازی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی را تأیید کرده است. بر این اساس سطح آگاهی زنان، درآمد، افزایش و تنوع فعالیت های شغلی، استقلال مالی، مشارکت بیشتر در تصمیم گیری ها و تغییر نگرش زنان، با فعالیت پروژه، مطلوب تر و سیر صعودی داشته است.
اثرات گسترش فناوری اطلاعات در توسعه روستایی (مورد: روستاهای استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شاخص های گسترش فناوری اطلاعات به عنوان یکی از شاخص های توسعه یافتگی محسوب می گردد و هر کشوری بتواند ضریب نفوذ این فناوری را در میان شهروندان خود افزایش دهد، از فواید متعدد آن در حوزه های مختلف بهره مند می شود. از طرفی توسعه روستایی به عنوان یک فرایند تغییرات اجتماعی و فرهنگی در محیط روستا شامل بهبود بازدهی و افزایش اشتغال و درآمد روستاییان،تأمین حداقل قابل قبول سطح تغذیه، آموزش و پرورش و بهداشت می باشد. در مجموع هر چه بتوان به شکل بهتری، فرایند توسعه روستایی را تسریع نمود، بهتر می توان مانع از مهاجرت بی رویه روستاییان به شهرها و مطلویبت فضاهای روستایی گردید. در این تحقیق سعی شده است تا به بررسی اثراتفناوری اطلاعات بر اشتغال، خود اشتغالی، مهارت های شغلی، دانش عمومی، دانش تخصصی مهاجرت روستاییان به شهرها پرداخته و میزان تأثیرگذاری آن را مورد ارزیابی قرار دهد. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه روستاییان بین 15 تا 30 سال است که در مناطق روستایی استان خراسان جنوبی زندگی می کنند و روستای آنها در محدوده توسعه فناوری اطلاعات قرار گرفته و در نتیجه به اینترنت و مراکز ICT دسترسی داشته باشند. روش نمونه گیری خوشه ای منظم است. حجم نمونه نهایی انتخابی برابر با 386 نفر می باشد. روش انجام تحقیق روش توصیفی پیمایشی بوده و ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه و مشاهده مستقیم می باشند. در تجزیه تحلیل داده ها از هر دو روش توصیفی و استنباطی در نرم افزار آماری SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد توسعه فناوری اطلاعات در روستاها به گونه ای است که عمدتاً جوانان بدان توجه دارند. به علاوه رابطه معناداری میان توسعه فناوری اطلاعات و بهبود دانش عمومی و تخصصی روستاییان و همچنین افزایش مهاجرت، بهبود خود اشتغالی و افزایش مهارت های شغلی وجود دارد.
تحلیل ادراکات روستاییان از پیشرفت زندگی، و ابعاد و موانع آن (مطالعه موردی: روستای دوساری دشت جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم پیشرفت زندگی روستایی ابعاد، محرکات و موانع چندگانه ای دارد. از آنجا که ادراکات و انگیزه های پیشرفت مردم متنوع اند پیشرفت زندگی نیز در نظر روستاییان مفهومی نسبی دارد. بنابراین در بررسی چنین موضوعاتی، برای اینکه هر دو جنبه جغرافیای ذهنی و عینی رعایت شود بایستی به ادراکات روستاییان رجوع کرد، زیرا ادراکات منعکس کنندة واقعیت ها ی عینی و ذهنی به همراه یکدیگرند. با توجه به چنین مبنای نظری، نمی توان با یکی از روش ها ی کمی یا کیفی به شناسایی ابعاد و مؤلفه های واقعی ادراکات مردم دست یافت. از اینرو مقاله حاضر، ترکیبی از مصاحبه اکتشافی (روش کیفی)، و تکنیک آماری تحلیل عاملی را به کار گرفته، منتها در این نوع تحلیل عاملی به جای تأکید بر متغیرها بر افراد و دسته بندی خود جامعه نمونه تأکید ورزیده است، به گونه ای که افراد در ارتباط با یکدیگر قرار داده می شوند و نه متغیرها. جامعه نمونه شامل 25 نفر از افراد باسواد روستا در مرحله نخست تحقیق و 70 نفر در مرحله دوم است. نتایج به دست آمده از تحقیق در پایان به دست کارشناسان و مسئولان روستا کارشناسی شد. روش شناسی تحقیق به گونه ای انتخاب شده است که بتواند ذهن مردم و کارشناسان را درگیر کند و به ویژه به مردم عادی نقش فعال دهد. نتایج تحقیق نشان داد که ادراکات مردم روستای دوساری در مورد پیشرفت زندگی در 4 دسته اصلی جای می گیرند: دید شاعرانه و رمانتیک، دید پیشرفت گرایانه همراه با توجه به ساختارها (دید اصلاح گرایانه)، دید پیشرفت گرایانه بدون توجه به وجود ساختارها، و دید محافظه کارانه.
وضعیت رضایت روستاییان و عوامل مرتبط با آن از عملکرد دهیاری ها (مطالعه موردی: روستاهای استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت مردم از عملکرد دهیاری ها نشانه توفیق مدیریت روستایی در زمینه های مهمی چون افزایش اثربخشی و پاسخگویی است. پرسش های اصلی این تحقیق این است که رضایت مردم از عملکرد دهیاری ها چه وضعیتی دارد؟ میزان رضایت از دهیاری ها در مقایسه با ارزیابی عملکرد مردم از سازمان دهیاری ها چگونه است؟ گونه شناسی رضایت از دهیاری ها از نگاه مردم، در چه محورهایی و با چه وزنی قرار دارد؟ و اینکه آیا متغیرهای زمینه ای بر رضایت از دهیاری ها تأثیر معناداری دارند یا خیر؟ تحقیق با روش پیمایشی انجام شده است و 200 نفر پاسخگو از 9 روستای شهرستان های قزوین، آبیک و البرز که به روش نمونه گیری تصادفی از روستاهای با ارزیابی عملکردی سازمانی بالا، متوسط و پایین، به پرسش ها پاسخ داده اند. یافته های تحقیق نشان می دهند که نزدیک به 70 درصد از پاسخگویان از عملکرد دهیاری ها در روستاهای شان رضایت دارند و هرچه ارزیابی عملکردی سازمانی از دهیاری بهتر باشد، میزان رضایت در روستا بیشتر می شود. این میزان از رضایت برای سازمانی که حدود یک دهه از فعالیت آن می گذرد، درخور توجه است. در تبیین این یافته می توان به دو عامل عام بودن دهیاری و رفع نسبی نابسامانی ناشی از برهم خوردن مدیریت روستایی از دهه 1340 خورشیدی به این سو اشاره کرد. دهیاری ها توانسته اند در روستاهایی که فاقد مدیریت بوده اند با انجام کارهای عمرانی مانند آسفالت معابر و تأمین پاکیزگی محیط، رضایت نسبی را کسب کنند.
تحلیل پایداری اجتماعی-اقتصادی تولید زعفران و تأثیر آن بر توسعه روستایی مورد: دهستان بالا ولایت شهرستان تربت حیدریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایداری کشاورزی امروزه بی شک یکی از مهمترین بخشهای توسعه پایدار است. اتکای اصلی درآمد ساکنین روستا های شهرستان تربت حیدریه و دهستان بالاولایت، به محصولات کشاورزی و باغی به ویژه زعفران می باشد که از قدیم درمنطقه خراسان کشت می شده است. بنابراین توجه به پایداری آن در توسعه روستایی مهم می باشد. این تحقیق با هدف تحلیل پایداری تولید زعفران از دو بعد اجتماعی و اقتصادی انجام گرفته است. برای بررسی این موضوع از دو روش اسنادی و میدانی از طریقروش تحقیق توصیفی– همبستگی استفاده شده است. در فرایند عملیات میدانی، دو نوع پرسشنامه تهیه گردید. پرسشنامه اول توسط دهیاران و بخشدار منطقه و پرسشنامه دوم از سوی 327 کشاورز زعفران کار انتخاب شده از طریق نمونه گیری مطبق از 20 روستای دهستان تکمیل گردیدند. نتایج نشان داد که وضعیت اقتصادی روستاها از جمله درآمد پایین، نوسان قیمت زعفران، عدم تضمین قیمت ها، عدم بازاریابی مناسب، هزینه بالای تولید زعفران و ناکارآمدی نهادهای دولتی در ایجاد تعاونی جهت بهبود خرید و فروش زعفران در ناپایداری اقتصادی تولید زعفران نقش دارند. همچنین با وجود برخی مشکلات اجتماعی از جمله دسترسی کم به نهادهای اجتماعی دولتی، مشارکت و همیاری مردم در قالب خود جوش و محلی در امور روستا و علاقه به تولید زعفران تأثیر مثبت بر پایداری داشته و به همین دلیل از لحاظ اجتماعی روستاها پایدارترند. همچنین، پایداری اجتماعی اقتصادی تولید زعفران با متغیرهای مستقل انسانی جمعیت و باسوادی دارای رابطه مثبت و معنی دار و با متغیر مستقل طبیعی فاصله از شهر، دارای رابطه منفی و معنی دار می باشد.
تحلیل مقایسه ای نظام بهره برداری از زمین در کردستان و نظام بهره برداری گروهی (بنه) در دورة قبل از اصلاحات ارضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با نشان دادن اختلاف نظرها و مناقشه های موجود دربارة محدودة جغرافیایی نظام بهره برداری گروهی (بنه) در ایران به طرح مسئله در باب ناشناخته ماندن نظام بهره برداری از زمین در کردستان می پردازد. هدف پژوهش این است که با استفاده از این رویکرد انتقادی، محدودة جغرافیایی بنه ها در ایران را با تأکید بر نظام بهره برداری ارضی در کردستان به حوزه شناخت درآورد و با نظام بهره برداری گروهی و ویژگی های آن مقایسه کند. برای ارائة این شناخت و مطالعه نظام بهره برداری ارضی در کردستان در دوره قبل از اصلاحات ارضی سال 1342 و تطبیق آن با نظام بهره برداری گروهی (بنه)، از روش های ترکیبی تحقیق کیفی یعنی روش تاریخی تطبیقی استفاده شده است. علاوه بر این، برای گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و مصاحبه های نیمه سازمان یافته از جمله داده های مربوط به روایت ها استفاده شده است. روایت های جمع آوری شده دسته بندی گردیده و سپس دو نوع نظام بهره برداری ارضی مذکور با هم مقایسه شده است. نتایج به دست آمده از مطالعات تطبیقی در پژوهش حاضر ضمن ایجاد شناخت از نظام بهره برداری ارضی در کردستان در دوره قبل از اصلاحات ارضی، نشان می دهد که بهره برداری مبتنی بر مزارعه در ایران، مصادیق مختلفی دارد که تحلیل های ارائه شده از آن بر همة مصادیق آن صادق نیست.
سنجش و ارزیابی زیست پذیری روستاهای پیرامون شهری(مطالعه موردی: شهرستان ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستاهای پیرامون شهری در واقع سکونتگاه هایی هستند که در عین حال عرصه های شکل گیری و رشد و تداوم فرصت ها و تهدیدهایی به شمار می آیند که بر کیفیت زیست و نحوه تأمین نیازهای ساکنان تأثیر می نهند. دسترسی به امکانات و خدمات موجود در شهرها از یک سو، و تهدیدهای بوم شناختی شهر و جذب جمعیت مهاجر از سوی دیگر، شرایط پیچیده ای را در این روستاها به وجود می آورد. لذا ارزیابی زیست پذیری در این روستاها به عنوان یکی از مفاهیم نو در پژوهش های برنامه ریزی سکونتگاهی اهمیت خاصی بیابد. سکونتگاه زیست پذیر به اختصار، محلی مناسب برای کار و زندگی تعریف شده است. منطقه مورد مطالعه تحقیق، روستاهای پیرامون شهری در سطح شهرستان ورامین است، و در مجاورت چهار نقطه شهری واقع در آن قرار دارد. روش تحقیق تحلیلی است و با استفاده از یافته های میدانی انجام گرفته است. نتایج حاکی از آن اند که زیست پذیری روستاها در مجموع شرایط مطلوبی ندارد و بیشتر روستاها در وضعیت نامطلوبی به سر می برند. دیگر اینکه ابعاد اقتصادی و اجتماعی زیست پذیری روستاها در سطح متوسط است و بعد زیست محیطی در وضعیت نامطلوب قرار دارد.