فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۶۱ تا ۴٬۱۸۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه کمبود عناصر هویت بخش در یک محله منجر به عدم ارتباط بین شهروندان، از بین رفتن تعاملات اجتماعی و درنهایت نیز منجر به از بین رفتن حس تعلق به محیط شهری می شود. این عناصر را بر اساس نوع می توان شامل عناصر کالبدی- عملکردی و معنایی به شمار آورد. بر این اساس مطالعه پیش رو سعی دارد تأثیر کاربری اراضی بر هویت بخشی به محله تلگرد واقع در منطقه4 شهرداری مشهد را مورد سنجش قرار دهد. این محله از گذشته به عنوان مرکز تولید جارو در شهر مشهد محسوب می شده است به گونه ای که 150 کارگاه جاروبافی در این محدوده فعالیت داشته اند و کلیه نیازهای شهر را تأمین می کرده اند. روش مطالعه توصیفی- تحلیلی است و شیوه جمع آوری داده ها مبتنی بر پرسشنامه است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G-Power و با توجه به جمعیت محله (27328 نفر)، 377 نفر برآورد شده است. داده ها با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های خی دو، فریدمن، تائوبی کندال و پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. این مطالعه نشان داد که عناصر هویت محله در شرایط فعلی از نظر ساکنین، کارگاه های جاروبافی و کاربری مذهبی (مسجد جوادالائمه) است به گونه ای که ارتباط معناداری میان حضور کارگاه های جاروبافی، حس تعلق و هویت به محله تلگرد وجود دارد. این درحالی است که تعداد این کارگاه ها در شرایط فعلی روبه کاهش است. این کارگاه ها امروزه نیز باعث تمایز محله، ایجاد اشتغال و عامل همبستگی اجتماعی در محله شده است. با این که کارگاه های جاروبافی برطرف کننده نیاز شهر هستند ولی از نظر هویت بخشی فیزیکی نیازمند توجه بیشتر در برنامه ریزی های شهر و همچنین مرمت می باشند.
تحلیلی فضایی بر سلسله مراتب شهری با تکیه بر شکل گیری سیستم پلکانی نظام شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
473 - 490
حوزههای تخصصی:
سیستم پلکانی در شهرها موضوعی جدید است که در آن، شهرها به گروه هایی با شکاف جمعیتی تقسیم می شوند و نظمی درونی را در سلسله مراتب شهری نشان می دهند. آنچه تاکنون بررسی نشده است چگونگی قرارگیری شهرهای هم گروه در بستر جغرافیایی است؛ از این رو در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، با استفاده از سرشماری سال 1395 در سطح استان های ایران به بررسی این مقوله و ویژگی های مناطق مختلف پرداخته شده است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، از مدل های میانگین نزدیک ترین همسایه، تحلیل خوشه ای فضایی چندفاصله ای و بیضی انحراف معیار استفاده شد. در پایان از آزمون اسپیرمن برای کشف روابط میان متغیرهای مورد مطالعه، از نرم افزار SPSS برای انجام آزمون های آماری و از GIS برای تهیه نقشه های مورد نیاز استفاده شد. پژوهش حاضر به دنبال توصیف وضعیت شهرها از نظر سلسله مراتب نیست، بلکه هدف اصلی آن بررسی سیستم پلکانی در سطوح ملی و منطقه ای و کنکاش در موضوعات وابسته به آن است. نتایج نشان می دهد در ایران نظام پلکانی در هر دو سطح ملی و منطقه ای وجود دارد که البته در این میان تفاوت هایی در ویژگی ها، به ویژه در تعداد گروه های شهری دیده می شود. از سوی دیگر شهرهای هم گروه در این سیستم جز در برخی موارد استثنایی که توزیع خوشه ای دارند، با توزیع پراکنده همراه هستند. از سوی دیگر، میان تعداد نقاط شهری و جمعیت شهری با تعداد گروه ها ارتباط معناداری وجود ندارد و برای شکل گیری گروه های مختلف شهری در نظام پلکانی شهرها، باید به دنبال عوامل تأثیرگذار دیگری بود.
تحلیل فضایی رابطه شهرنشینی و طلاق در استان های کشور
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی تمام عرصه های زندگی انسان ازجمله روابط انسانی و تعاملات متقابل اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است. این فرآیند نوعی تغییر و دگرگونی اجتماعی محسوب می شود. رشد سریع جمعیت شهری، تراکم و افزایش آن منجر به پیامدهای آسیب زای ارتباطی و تعاملی شده است. یکی از این پیامدهای آسیب زا، افزایش طلاق در بین شهروندان می باشد. بر اساس آمار رسمی مرکز آمار ایران و سازمان ثبت احوال، تعداد طلاق های ثبت شده در کشور در سالیان اخیر در حال افزایش بوده و نرخ رشد طلاق روندی صعودی را طی کرده است که این مسئله می تواند زنگ خطری برای کانون خانواده تلقی شود. هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه شهرنشینی با میزان طلاق در بین استان های کشور می باشد. داده های حاصل از سرشماری سال 1390 مرکز آمار ایران که شامل داده های مربوط به وضعیت زناشویی افراد 10 سال به بالا در استان های کشور است، موردبررسی و تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. روش تحقیق، اسنادی و کتابخانه ای با استفاده از اطلاعات مرکز آمار و سازمان ثبت احوال است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرارگرفته است. یافته ها نشان می دهد بیشترین طلاق در سرشماری سال 90 مربوط به استان های تهران، البرز و خراسان رضوی می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد، بین استان های مختلف کشور تفاوت معناداری میان میزان طلاق مشاهده می شود و نتایج آزمون همبستگی بیانگر رابطه میان شهرنشینی و طلاق است.
پایش و پیش بینی فرایند گسترش کالبدی و تغییرات کاربری زمین در شهرهای میانه اندام (مورد شناسی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
125 - 144
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر شهرهای ایران مانند بسیاری از شهرهای جهان سوم دچار تحولات چشمگیری شده اند، به طوری که روند رشد شهرنشینی در پی تحولات اقتصادی، اجتماعی، موجب رشد لجام گسیخته و بی قواره شهرهای با نقش ملی و ناحیه ا ی شده که در اغلب شهرهای کشور ناشی از فقدان سیاست های نامناسب ساخت وساز و بی برنامگی در بهره برداری از زمین شهری است؛ ازاین رو ارزیابی روند گسترش فیزیکی شهر و آگاهی از الگوهای تغییرات کاربری اراضی و به کارگیری نتایج آن، در برنامه ریزی های آینده شهر ضروری است. در پژوهش حاضر به بررسی تغییرات کاربری اراضی و روند گسترش فیزیکی پیرامون شهر مرند در طی سال های 1378-1395 و سپس به پیش بینی این تغییرات تا سال 1405 با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف پرداخته شد و برای این منظور از تصاویر ماهواره ای لندست TM، سال های 1378، 1384، 1390 و 1395 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. تعیین نقشه کاربری بعد از انجام تصحیحات بر روی تصاویر ماهواره ای، تعیین نمونه های آموزشی و ارزیابی دقت طبقه بندی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که در طی این دوره، طبقه اراضی ساخته شده افزایش قابل توجهی داشته است؛ به طوری که حدود 36 درصد از تغییرات را دربر داشته و در روند افزایش اراضی ساخته شده، طبقات اراضی بایر و باغات به ترتیب بیشترین نقش را داشته است و این تغییرات عمدتاً ناشی از افزایش میزان مهاجرت از سکونتگاه های پیرامون شهر مرند به این شهر است.
ارزیابی تاب آوری و مؤلفه های آن در برابر مخاطرات طبیعی مطالعه موردی: شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
105 - 123
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی به صورت تکرارپذیر، جوامع بشری ازجمله شهرها را در معرض آسیب پذیری قرار می دهد. لذا تاب آور شدن با رویکرد تقویت جوامع و تحلیل آسیب پذیری مطرح می شود. در این راستا ارزیابی تاب آوری و ابعاد آن در شهر ایلام مطابق با راهبردهای جهانی تاب آوری و بررسی میزان کارآمدی سند جهانی تاب آوری مطابق با واقعیات ساختار تاب آوری شهر ایلام ضروری می نماید. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل خبرگان حوزه مدیریت بحران و ساکنین محلات شهر ایلام است. شاخص ها و مؤلفه ها با تلفیق مدل CDRI و راهبردهای سند سندای عملیاتی شده اند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری همچون آزمون تی (T) تک نمونه ای و دو نمونه مستقل استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش، وضعیت تاب آوری شهر ایلام بر مبنای راهبردهای جهانی تاب آوری با مقدار میانگین 42/2 درصد کمتر از حد مبنا (3) است که نشان می دهد وضعیت تاب آوری شهر ایلام با وضعیت مطلوب فاصله داشته و نامطلوب ارزیابی می شود. ابعاد تاب آوری اقتصادی، اجتماعی، نهادی، طبیعی و کالبدی با وضعیت مطلوب تاب آوری فاصله داشته و به سمت آسیب پذیری گرایش دارد. تفاوت معنادار بین تاب آوری بافت های فرسوده و حاشیه نشین با نواحی شهری دارای بافت جدید بیانگر سطوح متفاوت آسیب پذیری در سطح مناطق و نواحی محدوده موردمطالعه است. نتایج آزمون تی (Test –T) پرسشنامه مبتنی بر نظر خبرگان حاکی از آن است که راهبردهای بین المللی تاب آوری در صورت اجرا در تقویت تاب آوری جوامع محلی (ایلام) مؤثر می باشد که این امر استفاده از تجارب جهانی و لزوم بازنگری در راهبردهای کاربردی در حوزه تاب آوری شهری را یادآور می شود.
ارزیابی تطبیقی مبانی الگوی توسعه پیشنهادی طرح ساختاری راهبردی (جامع) شهر تهران 1386 با الگوی توسعه حمل ونقل عمومی محور (TOD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به مسائل پیش روی تهران؛ از جمله آلودگی هوا، ترافیک، مصرف بالای انرژی و... حرکت بسوی پایداری، نه یک پیشنهاد، بلکه به عنوان یک «ضرورت» مطرح است. هدف مقاله حاضر ارزیابی میزان انطباق مبانی الگوی توسعه پیشنهادی در طرح جامع شهر تهران (مصوب 1386)، با الگوی توسعه حمل ونقل عمومی محور (TOD) به عنوان یکی از الگوهای مهم در جهت تحقق پایداری است. در این مقاله، با مروری بر ادبیات و تجارب جهانی، الگوی توسعه TOD شامل پنج مؤلفه «ساختار توسعه»، «مقیاس توسعه»، «شدت توسعه»، «جهت توسعه» و «کیفیت توسعه» استخراج شد. برای استخراج الگوی توسعه طرح جامع تهران 1386 از روش تحلیل محتوا استفاده شد و پس از آن با استفاده از «ارزیابی انطباقی» الگوی توسعه طرح جامع تهران با الگوی TOD مقایسه شد که در 4 مؤلفه، مبنای ارزیابی قضاوت های کارشناسی و در مؤلفه «شدت توسعه»، از روش های کمی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد کمترین میزان انطباق با الگوی TOD مربوط به مؤلفه «ساختار توسعه» است که ناشی از توزیع تراکم تهران بر مبنای خیابان ها و نه ایستگاه های مترو است. همچنین بیشترین میزان انطباق مربوط به مؤلفه «جهت توسعه» است که دلیل انتخاب رویکرد رشد درون زا در طرح جامع تهران، کاملاً همسو با اصول TOD است. با در نظر گرفتن کلیه متغیرها، متوسط میزان انطباق الگوی توسعه تهران با الگوی TOD در بازه «انطباق کم» قرار دارد. پیشنهاد می شود در طرح جامع بعدی تهران، الگوی TOD به شکل دقیق تری مبنا قرار گیرد که جزئیات این پیشنهاد در مقاله ارائه شده است.
ساماندهی بافت های مسئله دار شهری با رویکرد تحلیل ذینفعان و شبکه اجتماعی (نمونه تجربی: محدوده خلازیر جنوبی در منطقه 19 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : خلازیر جنوبی یکی از محدوده های مسئله دار کلان شهر تهران است. این محدوده به دلیل تجمع مشاغل مزاحم شهری مشکلات زیادی را برای نواحی پیرامون و حتی کلان شهر تهران ایجاد کرده است. به دلیل پیچیدگی مسئله، ساماندهی این محدوده نیازمند مشارکت همه ذینفعان است. هدف پژوهش حاضر شناسایی ذی نفعان اصلی، تحلیل تمایل و قدرت ذی نفعان، شناسایی نیاز و خواسته های ذی نفعان و تحلیل شبکه اجتماعی ذی نفعان در خصوص مسئله خلازیر جنوبی است.
داده و روش : روش تحقیق در این پژوهش، ترکیبی(کیفی و کمی) با تأکید بر روش کیفی و ترکیب داده های کمی در خلال تحلیل است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه با ذی نفعان مربوطه جمع آوری شده است. تحلیل داده ها با کمک ماتریس تمایل-قدرت و نرم افزار NodeXL انجام گرفته است.
یافته ها : یافته ها نشان می دهد که مسئله خلازیر جنوبی دارای 16 ذی نفع اصلی است که دارای خواسته و نیازهای مختلفی هستند. همچنین نتایج پژوهش حاکی از آن است که شهرداری منطقه 19، موقوفه مدرسه مروی، کسبه خلازیر و شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران بیشترین قدرت را دارند. نتایج دیگر نشان می دهد که سازمان نوسازی شهر تهران، معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری منطقه 19 تهران، معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران، معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری تهران بیشترین قدرت در شبکه اجتماعی ذینفعان دارند.
نتیجه گیری : نتایج نشان می دهد همه ذی نفعان جهت ساماندهی و حل مسئله خلازیر جنوبی تمایل به حل مساله دارند؛ اما از نظر قدرت، میزان قدرت همه ذی نفعان یکسان نیست و سه ذی نفع موقوفه مدرسه مروی، شهرداری منطقه 19 ، شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران و کسبه خلازیر بیشترین قدرت را دارند و هرگونه اقدامات بایستی از طریق این ذی نفعان شروع شود. همچنین نتایج نشان می دهد که معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری تهران با نمره مرکزیت بینیت 1.20 و معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری منطقه 19 با مرکزیت بردار 0.096 بیشترین نقش را در روابط بین ذی نفعان بر عهده دارند.
رویکرد مسکن اندک افزا به مثابه سیاست ارتقای مسکن در سکونتگاه های غیررسمی؛ نمونه مورد مطالعه: شهر چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
77 - 90
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های غیررسمی یکی از تبعات شهرنشینی سریع است که عمدتاً مهاجران روستایی و تهیدستان شهری را در خود جای داده و بدون مجوز و خارج از برنامه ریزی رسمی و قانون توسعه شهری در درون یا خارج از محدوده شهرها شکل می گیرند. این نوع سکونتگاه ها نتیجه ناکارآمدی نظام تأمین مسکن شهری است که در امتداد رشد کنترل نشده آن و عدم ثبات اقتصادی بازار مسکن رخ می دهد. این پژوهش بر سیاست مسکن اندک افزا به مثابه فرآیندی برای بهسازی کالبدی مسکن در سکونتگاه های غیررسمی در شهر چابهار تأکید دارد و می تواند برای بهبود کیفیت فضایی_کالبدی زاغه ها و ادغام آن با مناطق رسمی شهری مورد استفاده قرار گیرد. رویکردی است در جهت تطبیق سیاست مسکن این نوع بافت و محلات با محدودیت ها و قیود تأمین منابع مالی و شرایط اقتصادی ساکنان. در الگوی پیشنهادی به حفظ ساختارهای حائز اهمیت مردمان محدوده پژوهش توجه جدی شده است. تأکید بر حفظ ساختار فضایی ساکنان که منطبق بر فرهنگ سکونت جامعه مخاطب طرح است و از الگوهای فعالیتی حیات روزمره ایشان تبعیت می کند، از اهداف پژوهش پیشِ روست. نتایج تحقیق نشان می دهد که با بهره گیری از مسکن اندک افزا و رویکردهای مرتبط با آن افراز، تجمیع و تکمیل فضایی می توان به مدلی مطلوب و بهینه دست پیدا کرد که در آن راهبرد عمودی از بالا به پایین و بی توجه به ساکنان جای خود را به شکل همدلانه تری از توسعه داده است. روش پژوهش با درگیری فعال محقق در میدان تحقیق و مصاحبه های عمیق با ساکنان همراه بوده تا شیوه برآمده از تجربه زیسته آنها شناسایی و در ارائه الگو استفاده گردد. طراح در این فرآیند عمدتاً نقش پیش ران یا کاتالیزور را خواهد داشت و نه فراتر. طراح قرار است صرفاً تسهیل گر باشد و در ادامه خود ساکنان می توانند تصمیم به افراز، تجمیع یا تکمیل درون واحدهای سکونتی خود را بگیرند.
مطالعه تطبیقی ساختارهای فضایی در معماری و موسیقی سنتی ایران
حوزههای تخصصی:
در موسیقی سنتی ایران، قطعه های موسیقی به صورت ردیف ها و دستگاه ها دسته بندی شده اند که باعث تداوم موسیقی سنتی شده اند اما این گونه دسته بندی در عناصر معماری ایران وجود ندارد. پژوهش های پیشین اشتراکاتی بین معماری و موسیقی برشمرده اند؛ اما با توجه به اهمیت فضا در معماری اسلامی، این وجه کمتر موردتوجه بوده است. هدف این پژوهش، شناخت الگوهای فضایی در معماری سنتی ایران است. این پژوهش، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به مقایسه ی ساختارهای معماری و موسیقی ایرانی پرداخته و ویژگی های ساختاری معماری و موسیقی سنتی ایران را مطالعه نموده است. درنهایت بر اساس نوع ارتباط فضایی و ساختار مشترک فضای آن ها، اندام هایی از معماری را بر اساس ردیف موسیقی سنتی دسته بندی کرده است؛ بنابراین فضاهای معماری سنتی به فضاهای متمرکز و ویژه،ضرباهنگی متمرکز، گذر (عدم تمرکز)، تجمع، فضای پیش ورودی، ورودی، فضاهای تکرارشونده (متداوم و پیوسته) و فضای اتصال دسته بندی شده است. همچنین پژوهش نشان داده است بین نحوه ی تبدیل فضاها در معماری سنتی ایران و نحوه ی تبدیل گوشه ها ی موسیقی سنتی (فضاسازی موسیقی سنتی)، تشابه ساختاری وجود دارد.
مقایسه ترجیح و ادراک مردم از پارک های شهری طبیعی- ارگانیک و منظم - هندسی مطالعه موردی: پارک لاله و پارک دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۳
5 - 16
حوزههای تخصصی:
در دهه های پایانی قرن بیستم تغییر سریعی در نگرش ها نسبت به طبیعت درمحیط شهری به وجود آمده است که نشان می دهد اگاهی بیشتری نسبت به طبیعت در میان عموم مردم و متخصصان ایجاد شده است. مزایا و فواید ارتباط با طبیعت توسط روان شناسان محیطی مورد تحقیق وبررسی قرارگرفته است و میتوان گفت که چنین ارتباطی برای سلامت انسان ضروری است و وجود مناطق باز و طبیعی مزایای زیبایی شناسی و روانی زیادی در بر دارد. برای افزایش استفاده عموم از فضاهای سبز شهری بهتر است این فضاها بر اساس ترجیحات و نیازهای عموم مردم طراحی شوند. پژوهش هایی وجود دارد که نشان می دهد در کشورهای غربی و به ویژه اروپایی برخی از مردم به منظر طبیعی و نامنظم در مناطق شهری اهمیت نمی دهند و آن را نامرتب ، ناهنجار، بی ارزش یا حتی ترسناک میدانند و منظرهای شهری منظم و طراحی شده را ترجیح میدهند. این پژوهش دیدگاه مردم را نسبت به منظرهای ارگانیک شهری در مقایسه با طرح های منظم تر و هندسی بررسی می کند. نظر عموم با استفاده از پرسش نامه با نمونه گیری تصادفی در دو فضای ارگانیک، و منتظم و هندسی مورد سنجش قرار گرفته و این دو شیوه طراحی با هم مقایسه شدند. نتایج نشان میدهد اگرچه استفاده کنندگان از هر دو پارک فواید و ویژگی های مثبت را در هر یک از آنها اشاره می کنند( در جزئیات) اما به طورکلی جامعه مورد مطالعه درک مشخصی از طراحی ارگانیک و طبیعی نداشته، الگوی شطرنجی را برای فضاهای سبز شهری ترجیح می دهند و برای آن فواید و ارزش های بیشتری قائلند. شناخت درک و دریافت مردم از شیوه های طراحی منظر و توجه به ترجیحات و نیازهای آنها در استفاده از فضاهای سبز می تواند به طراحان منظر در طراحی این فضاها و نیز افزایش استفاده از آنها کمک کند.
بازشناسی مؤلفه های شکل دهنده سرزندگی خیابان به مثابه ارتقاء کیفیت زندگی اجتماعی در فضاهای شهری کوچک مطالعه موردی: خیابان شهید چمران شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
41 - 54
حوزههای تخصصی:
سرزندگی یکی از مؤلفه های اصلی تأمین کننده کیفیت مطلوب فضای شهری است. محیط های شهری سرزنده، زمینه ساز ایجاد و افزایش سرمایه های اجتماعی می باشند. ازآنجاکه امروزه شاهد تنزل سرزندگی در عرصه های عمومی و متعاقباً کاهش حضور داوطلبانه مردم در فضاهای شهری هستیم، ضروری به نظر می رسد که در پی ساخت محیط های شهری سرزنده تر باشیم. هدف از انجام پژوهش حاضر بازشناسی مؤلفه های مؤثر بر سرزندگی و تأیید مؤلفه ها در خیابان شهید چمران شهر شیراز می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، توصیفی-تبیینی و ازلحاظ کاربست نتایج، کاربردی و ازلحاظ روش شناسی، کمی است. روش تحقیق از نوع همبستگی رگرسیون و تحلیل عاملی می باشد. در این تحقیق در ابتدا بامطالعه مبانی نظری و پیشینه پژوهش ابعاد و مؤلفه های مؤثر در سرزندگی خیابان های شهری مورد شناسایی قرارگرفته و در غالب مدل جامع تبیین شد. بر اساس نتایج می توان بیان کرد مؤلفه های بازشناسی شده سرزندگی شهری شامل مؤلفه کالبدی-عملکردی با متغیرهای عملکرد، ایمنی، نظارت جمعی، دسترسی، خوانایی کالبدی و آسایش اقلیمی، مؤلفه زیباشناختی با متغیرهای تنوع، نورپردازی، نفوذپذیری و خوانایی و جذابیت بصری، مؤلفه زیست محیطی با متغیرهای سایه اندازی محیط، پوشش گیاهی و عاری بودن از آلودگی و مؤلفه فرهنگی و اجتماعی و متغیرهای آسایش اجتماعی و روانی، هویت برجسته و منحصربه فرد، ارزش های فرهنگی و تعاملات اجتماعی می باشد. در ادامه این مدل با استفاده از با استفاده از ابزار پرسشنامه و نرم افزار AMOS در خیابان شهید چمران شهر شیراز موردبررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی مؤلفه های بازشناسی شده در خیابان شهید چمران شهر شیراز نشان داد، ارتباط معناداری بین مؤلفه های پژوهش و متغیرهای آن ها و همچنین بین مؤلفه های پژوهش برقرار است. همچنین بیشترین وزن استاندارد مربوط به ارتباط بین مؤلفه های زیباشناختی و کالبدی-عملکردی می باشد که بیان کننده همبستگی بالای این دو مؤلفه است. به طورکلی می توان بیان کرد این مدل دارای برازش خوبی برای خیابان چمران شهر شیراز می باشد.
بررسی تناسب زیرساخت سبز شهری با رویکرد عدالت فضایی با استفاده از متریک های سیمای سرزمین و تحلیل شبکه فازی (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
299 - 325
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهم رشد شهری و افزایش جمعیت، تغییر کاربری زمین و از بین رفتن زیرساخت سبز است. در دهه های اخیر، زیرساخت سبز شهری کلان شهر تبریز که سریع ترین رشد شهری را در میان شهرهای شمال غرب کشور دارد، به دلایل مختلف از جمله توسعه شهر از سوی مدیران و گاهی خود شهروندان، قربانی سودجویی اقتصادی و کاربری های خاکستری شده است؛ از این رو پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای-کاربردی و توصیفی-تحلیلی به بررسی توزیع فضایی زیرساخت سبز شهری مناطق دهگانه کلان شهر تبریز با رویکرد عدالت فضایی پرداخته است. در این پژوهش، از سه معیار محیطی، اجتماعی، اقتصادی و پانزده زیرمعیار تأثیرگذار (ارتفاع، لیتولوژی، شیب زمین، جهت شیب، آسایش، فاصله از کاربری مسکونی، فاصله از کاربری آموزشی، فاصله از معابر اصلی، فاصله از تأسیسات و تجهیزات شهری، تراکم جمعیت، بعد خانوار، امنیت اجتماعی، پراکنش زیرساخت سبز، ارزش زمین و درآمد) استفاده شد. همچنین برای ارزیابی تناسب زیرساخت سبز از روش تحلیل شبکه فازی (ANP Fuzzy) استفاده شد. پس از استخراج وزن متغیرها در محیط نرم افزار Super Decision، این وزن ها در لایه های مربوط اعمال شدند و نقشه نهایی پهنه بندی زیرساخت سبز در پنج کلاس کاملاً مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب و کاملاً نامناسب استخراج شد. از سوی دیگر متریک های سیمای سرزمین (CA, NP, Pland, Pd, LPI) در محیط نرم افزار Fragstats به دست آمد. براساس نتایج، مناطق دهگانه تبریز از نظر برخورداری از زیرساخت سبز در سطح کلاس کاملاً مناسب بدین ترتیب قرار دارند: منطقه 1 با برخورداری از 72 درصد در رتبه اول، منطقه 2 با 51 درصد، منطقه 10 با 21 درصد، منطقه 4 با 20 درصد، منطقه 3 و 7 با 17 درصد، منطقه 5 با 14 درصد، منطقه 6 و 8 با 7 درصد و درنهایت منطقه 9 با نداشتن کلاس کاملاً مناسب به ترتیب در رده های دوم تا دهم قرار گرفته اند. بررسی نتایج سیمای سرزمین نیز نشان می دهد، وضعیت زیرساخت سبز شهری در مناطق دهگانه، به جز مناطق 1، 2 و 10، در بقیه مناطق نامطلوب است. همچنین تناسب زیرساخت سبز شهری از منظر عدالت فضایی در سطح مناطق دهگانه کلان شهر تبریز رعایت نشده است.
برآورد میزان فرسایش خاک با ادغام تصاویر ماهواره ای و استفاده از روش SVM (مطالعه موردی: استان خراسان جنوبی)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
92-109
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، به منظور تهیه نقشه فرسایش خاک در استان خراسان جنوبی از تکنیک ادغام تصاویر ماهواره ای لندست 8 و مادیس و الگوریتم طبقهبندی ماشین بردار پشتیبان (SVM) استفاده گردید. برای این منظور از سه لایه اطلاعاتی نقشه کاربری اراضی، شیب و پوشش گیاهی استفاده شد. در روش پیشنهادی جهت تهیه نقشه کاربری اراضی، چهار الگوریتم طبقه بندی نظارت شده بیشینه احتمال، فاصله ماهالانوبی، حداقل فاصله و شبکه عصبی مصنوعی با رویکرد باند مادون قرمز حرارتی به کار گرفته شد. جهت تهیه نقشه پوشش گیاهی، شش الگوریتم ادغام، NNDiffuse، HPF، Brovey، Gram-Schmidt، PC و CN، استفاده شد. از نقشه DEM ماهواره ASTER، جهت تهیه نقشه شیب منطقه استفاده گردید. نتایج آزمایشات صورت گرفته نشان می دهد که الگوریتم بیشینه احتمال به همراه باند حرارتی بیشترین دقت را در تهیه نقشه کاربری اراضی دارد. همچنین الگوریتم NNDiffuse از دقت مطلوب تری جهت ادغام باندهای قرمز و مادون قرمز نزدیک لندست 8 و مادیس برخوردار است. پس از تهیه نقشه کاربری اراضی، شیب و سه نقشه پوشش گیاهی حاصل از تصاویر لندست 8، مودیس و ادغام لندست 8 و مودیس، سه نقشه فرسایش با کاربرد الگوریتم SVM تهیه گردید. نتایج نشان می دهد که بیش ترین مقدار ضریب کاپا، (1/69)، مربوط به نقشه فرسایش حاصل از تصویر لندست 8 و کم ترین مقدار، (1/57)، مربوط به تصویر مودیس است. ادغام تصویر لندست 8 و مودیس، مقدار ضریب کاپا را به 3/67 درصد افزایش داد.
تحلیل اثرات مداخلات کالبدی بازسازی شهری بر پایداری اجتماعی، نمونه مورد مطالعه: طرح بازسازی پروژه تجاری اقامتی مجد شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که پروژه های بازسازی به دنبال احیاء هویت و رونق مجدد بافت فرسوده با حفظ بافت اجتماعی آن می باشند، حفظ حیات اجتماعی و هویت محدوده قبلی یکی از چالش های پیش روی این طرح هاست. در همین راستا پژوهش حاضر تغییرات اجتماعی ناشی از پروژه بازسازی مجد در محله عامل شهر مشهد را از منظر ساکنان بررسی نمود. برای این منظور ضمن بهره گیری از روش های کیفی و کمی و با تکمیل 630 پرسشنامه از ساکنین محله، وضعیت شاخص های پایداری اجتماعی در قبل و بعد از انجام پروژه مورد سنجش قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که سطح شادابی در محله بعد از اجرای پروژه به 50 درصد و تمایل به حضور در محله 10 درصد کاهش یافته است. عوامل ایجاد کننده ناامنی، وضعیت شاخص هایی مانند حس غربت و ناهمگنی اجتماعی افزایش داشته و تمایل به ماندن در محله از سوی ساکنین کاهش یافته و این مسئله سبب کاهش همبستگی اجتماعی تا 60 درصد در محله گردیده است. هم چنین حضور غریبه ها و تخلیه بافت از ساکنین قدیمی که از شاخص های پایداری اجتماعی می باشند را به همراه داشته است.
طراحی مدل برندسازی شهری مبتنی بر کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
6 - 17
حوزههای تخصصی:
مقدمه در دنیای امروز، برندسازی یکی از عوامل کلیدی در موفقیت بازاریابی و صادرات محصولات و خدمات است. بازار عرصه رقابت محصول نیست، بلکه عرصه ای برای تقابل برندهای تجاری است [1]. در این بین، برندهایی وجود دارند که هویت یک شهر را نشان می دهند [2]. طی صد سال گذشته، شهرها درصد زیادی از جمعیت جهان را به خود جذب کرده اند. سازمان ملل تخمین می زند که تا سال 2030 بیش از 60 درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی خواهند کرد و با سرعتی حدود 55 میلیون نفر در سال رشد می کنند [3]. از طرفی، برندسازی امروزه بیش از گذشته در صنعت خدمات مورد توجه قرار گرفته است [4]. برندسازی شهری، مفهومی جدید است و به عنوان فرایندی معرفی می شود که طی آن، ویژگی های فیزیکی منحصربه فرد شهر تعریف می شود و جوهر مکان را در بر می گیرد [5]. یکی از رویکردهای جدید در توسعه پایدار شهرها، برندسازی آن ها است. برندسازی شهر به سرعت در حال تبدیل شدن به یک ابزار سیاست عمومی محبوب برای دولت ها است، چرا که با تصویر شهر و همچنین دستیابی به انواع اهداف توسعه شهری در ارتباط است [6]. برندسازی شهری به یکی از سیاست های اولیه برای دستیابی به پایداری در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. به این ترتیب، می توان از استراتژی های بسیاری برای ایجاد برندسازی شهری و مکان استفاده کرد [7]. علاوه بر این، برندسازی شهری نه تنها به ارتقای تصویری مثبت از شهر محدود نمی شود، بلکه با گسترش بیشتر می تواند آن را به یک تجربه شهری تبدیل کند [5]. با توجه به اینکه توسعه سریع منجر به ایجاد استانداردهای جدید در تقاضای بازار شده و این روند تغییر و رشد تقاضا، به شدت محیط رقابتی و استراتژی ها، مدل ها و فرایندهای تجاری سنتی را تغییر داده است. فناوری های دیجیتال تأثیر قابل توجهی بر نحوه تصور از شهر و ایجاد کسب وکارهای جدید در آن دارند [8]. دیجیتالی شدن تنها به پیشرفت های جدید در کارآفرینی خلاصه نمی شود، بلکه مدل های کسب وکار با یک تغییر بزرگ به سمت محیط های دیجیتال روبه رو هستند. علاوه بر کسب وکارهای جدید ایجادشده از فرصت های به وجود آمده به دلیل دیجیتالی سازی، شعبه ها و کسب وکارهای موجود، از کسب وکار آفلاین به کسب وکار آنلاین تغییر کرده و «کارآفرینی دیجیتال» را به عنوان شکل جدیدی از فعالیت های کارآفرینانه ایجاد می کنند [9]. بنابراین، نیاز به توسعه کسب وکار پایدارتر [11]، تقاضاهای رو به رشد برای کسب وکارهای خدماتی با کیفیت بالا [12 و 13] و افزایش رقابت در بازارها، به تقویت اشکال جدیدی از کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق در شهرها کمک کرده است [14]، توسعه سریع و اخیر فناوری [14]، باعث شده تا کارآفرینان با تمرکز بر فرصت های تجاری جدید در کارآفرینی دیجیتال نوآوری کرده [15] و با توسعه کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق، اکنون به عنوان یک محرک کلیدی رشد اقتصادی در نظر گرفته شوند و کارآفرینان نوآور بیشتری را جذب کنند [13]. همان طور که مشاهده می شود، برندسازی شهری مبتنی بر کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق، آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته و احساس نیاز در بررسی و طراحی مدلی به منظور برنامه ریزی و توسعه در این راستا کاملاً مشهود است. با توجه به کلیه موارد مطرح شده، هدف از انجام این پژوهش، طراحی و ارائه مدل یادشده است. مواد و روش ها پژوهش حاضر از نظر فلسفه دارای پارادایم تفسیری، از نظر هدف توسعه ای- کاربردی و از لحاظ روش در دسته پژوهش های توصیفی است. پژوهش جاری با استفاده از استراتژی مطالعه موردی، شهر تهران را مورد بررسی قرار داده ، که در آن از رویکرد تحلیل محتوای کیفی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. به منظور گردآوری داده ها و مصاحبه با خبرگان، پرسشنامه نیمه ساختار یافته مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری شامل خبرگان فعال در حوزه کسب وکارهای صنایع خلاق و کارآفرینان دیجیتال در این حوزه (اساتید و مدیران حوزه صنایع فرهنگی) و همچنین مدیران شهرداری تهران هستند. نمونه گیری زنجیره ای (گلوله برفی) تعداد 23 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. جهت کدگذاری داده های به دست آمده از مصاحبه ها، از روش کدگذاری سه مرحله ای، کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شده است. ضریب پایایی نیز برابر با 0/823 به دست آمد. یافته ها در بخش اول یعنی مرحله کدگذاری باز- بخشی از تحلیل که به طور مشخص به نام گذاری و دسته بندی پدیده از طریق بررسی دقیق داده ها مربوط می شود. به بیان بهتر، در این نوع کدگذاری مفاهیم درون مصاحبه ها و اسناد و مدارک بر اساس ارتباط با موضوعات مشابه طبقه بندی می شوند. به این ترتیب، کدهای اولیه در این بخش استخراج می شوند. کدهای اولیه به دست آمده شامل 172 کد در این مرحله است. در این قسمت به ارائه نمونه ای از کدهای اختصاص یافته به همراه متن مصاحبه مربوطه ذکر شده است. طبق نتایج به دست آمده، در دو مرحله کدگذاری محوری و انتخابی، تعداد 52 کد محوری در ده دسته فرعی (راهبردهای برندسازی، زیرساخت، رقابت پذیری، بازاریابی مکان، زیرساخت ها، عوامل درون سازمانی، عوامل برون سازمانی، اکوسیستم، دانش، خلاقیت و نوآوری و سه دسته اصلی (عوامل برندسازی شهری، عوامل کارآفرینی دیجیتال و عوامل صنایع خلاق) مرتب شدند. بحث و نتیجه گیری نتایج پژوهش جاری نشان داد در هر متغیر، زیرمجموعه ای از عوامل تأثیرگذار وجود دارد. توجه و به کارگیری این عوامل در برنامه ریزی های اقتصادی و توسعه ای، می تواند همچون سکوی پروازی برای آینده برندسازی شهر تهران و البته سایر شهرهای کشور باشد. بنابراین، با توجه شکاف یادشده طراحی مدلی برای برندسازی شهری مبتنی بر کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق، هدف انجام این پژوهش بیان شده است. برندسازی شهری که خود بر تحرکات سرمایه به شهر اشاره دارد، می تواند در بستر کارآفرینی دیجیتال تقویت شده و با خلاقیت و نوآوری موجود در صنایع خلاق به رشد و توسعه شهری منجر شود و سرمایه های مالی و انسانی بیشتری جذب کند. مقوله زیرساخت در عوامل برندسازی شهری به اهمیت نقش قوانین در ایجاد تصویر احساسی اشاره دارد. قوانین می توانند محدود کننده برخی تبلیغات باشند که از دیدگاه احساسی به تصویر ایجاد شده خدشه وارد کنند. از طرفی، وجود امکانات رفاهی و تفریحی پایه، خدمات و هتل های مناسب برای گردشگران، زیرساخت های شهری همچون حمل ونقل عمومی و ... بر تصویر شهر در ذهن گردشگران به شدت تأثیرگذار است. در مقوله راهبردهای برندسازی نیز تصویر شهری می تواند به تبلیغ دهان به دهان توسط گردشگرانی که به سیاحت در شهر مقصد پرداخته اند، بینجامد. از طرفی، با جذب برندهای مشهور و شناخته شده در صنایع مختلف و به خصوص صنایع خلاق، می توان برند شهر را تقویت کرد و توسعه بخشید. این برندها خود زمینه تبلیغات گسترده برای شهر را فراهم می کنند و هزینه آن را به دوش می گیرند. با حضور این برندها در هر شهری ناخودآگاه تقویت برند شهر روی خواهد داد. در عوامل کارآفرینی دیجیتال در دسته زیرساخت ها، به اهمیت خدمات دیجیتال پایه که بنیان شهری مدرن را تشکیل می دهد و همچنین، نقش مراکز فرهنگی و وابستگی ها بیان شده اند. مراکز فرهنگی زیرساخت فرهنگی را ایجاد می کنند که در نتیجه آن، شهروندان مطالبه گر و مدیران با مسئولیت به تقویت برند شهر می پردازند. از طرفی، توجه به عوامل درون سازمانی در کارآفرینی دیجیتال، می تواند جذب سرمایه های خارج از شهرها را به سمت شهر مقصد به همراه داشته باشد. این مهم نه تنها در مورد سرمایه های مادی، بلکه در سرمایه های دانشی و منابع انسانی نیز صادق است. همچنین، عوامل برون سازمانی می توانند از طریق صنایع پشتیبان کارآفرینانه، از بخش کارآفرینی دیجیتال به توسعه برند شهری کمک کنند. در این مقوله، اقتصاد پویا، تنوع کسب وکارها و حضور کسب وکارهای بین المللی همگی نشانه های توجه به کسب وکار و کارآفرینی به خصوص در بخش دیجیتال و تأثیری که این کسب وکارها می توانند بر توسعه برند شهر داشته باشد، اشاره دارند. عامل خلاقیت و نوآوری در عوامل صنایع خلاق به ایده های متنوعی اشاره می کند که در صورت سرمایه گذاری در آن ها، می تواند در راستای تبدیل شهر تهران به یکی از موفق ترین ابر شهرهای دنیا مؤثر واقع شود. یکی از این عوامل سیلیکون ولی ایرانی است. وجود سیلیکون ولی ایرانی می تواند شرایط توسعه بیشتر این شهر را فراهم آورد.
تحلیل بافت های تاریخی شهری برای مقابله با مخاطرات انسانی مطالعه موردی: منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
589 - 613
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی شهری دربرگیرنده آثار جایگزین ناپذیری از گذشته هستند که می توانند در آگاهی جوامع از ارزش های فرهنگی پیشینیان مؤثر باشند. حفظ آن ها علاوه بر برانگیختن غرور ملی و ایجاد حس هویت، بر کیفیت زندگی نیز می افزاید. هدف از این پژوهش، تحلیل بافت های تاریخی شهری برای مقابله با مخاطرات انسانی است و منطقه 12 شهر تهران که یکی از مناطق قدیمی و مرکزی این شهر محسوب می شود، به دلیل وجود بناها و آثار تاریخی ارزشمند و متعدد، به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. این تحقیق از نوع اکتشافی است که با هدف کاربردی به بررسی داده ها پرداخته است. براساس اهداف و پرسش های تعیین شده برای تحقیق، به طور عمده مطالعات اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفت و با استفاده از روش پرسشنامه و مصاحبه برای آگاهی از نظرات، افکار و اندیشه های گروه های هدف استفاده شد. با بهره گیری از تکنیک ها و روش های معمول در مطالعات جغرافیایی، داده های جمع آوری شده، رتبه بندی، وزن دهی و دسته بندی و سپس تحلیل شدند. برای تهیه نقشه های موضوعی براساس داده های گردآوری شده و همچنین تجزیه و تحلیل و ترکیب لایه های اطلاعاتی و تهیه نقشه های استنتاجی از سیستم های اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. مهم ترین نکته قابل توجه در پژوهش حاضر، تلفیق اصول اساسی رویکرد «پدافند غیرعامل» و پارادایم «توسعه پایدار شهری» در تحلیل بافت های تاریخی برای مقابله با مخاطرات انسانی است؛ چرا که دو رویکرد فوق، تضاد مفهومی و عملکردی با هم دارند و تاکنون نیز در تعامل با یکدیگر مطالعه نشده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد بافت های تاریخی شهری در منطقه 12 تهران به شدت در برابر مخاطرات انسانی آسیب پذیر هستند. عامل «انسان» به همان میزان که قادر است بافت تاریخی را با انواع خطرات جدی مواجه سازد، به دلیل نقش تأثیرگذار خود در محافظت از این بافت، توان مقابله با انواع مخاطرات، به ویژه مخاطرات انسانی را نیز دارد؛ بنابراین پارادایم توسعه پایدار شهری به منظور حفظ تعادل بین سه رکن «فضا»، «جمعیت» و «فعالیت» و رویکرد پدافند غیرعامل با تأکید بر توانمندی عاملیت مقوله انسانی، علی رغم پارادوکس هایی که در معیارهای پایداری شهر با یکدیگر دارند، برای حفاظت بافت های تاریخی شهر باید در کنار یکدیگر استفاده شوند.
تبعات تقلیل فضای انتزاعی در برنامه ریزی شهری به نقشه ی طرح تفصیلی در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
103 - 116
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش فضا بسان ظرفی خنثی و فاقد تأثیر درک نمی شود، بلکه فضا به سان محتوایی آگاهی بخش به انسان ها فهم شده است. به عبارتی دیگر زمان در چارچوب فضا متصلب و هر نوع درکی از فضای اجتماعی، مستلزم فهمی تاریخی و آگاهی از اراده انسان است. هدف پژوهش رمزگشایی سازوکارهای مؤثر بر تولید فرم شهری «طبقاتی و بی قواره»، کارکرد «مصرف گرای سوژه ساز» و گسست ساختاری «تعاملات اجتماعی» در شیراز است. جریان هایی که درک آن ها به آسانی حاصل نمی شود و نیاز به موشکافی دقیق و تفکر انضمامی دارد. تجربه فضا جدا از متن نیست، بلکه حاکی از قلمروی نظری و درواقع ارتباط «کیفیت ایده آلیسم» با«کیفیت زندگی» دارد. هر نوع تعریف مطلق، انتزاعی، ریاضی، اجتماعی و ... فضا، به تبع روش شناسی خاص خود را دارد. با توجه به تولید اجتماعی فضا، نوع پژوهش کیفی و مبتنی بر دیالکتیک سه گانه؛ فضای محسوس (کنش ها و اقتصاد مسلط بر شیراز)، فضای معقول (ساختارها و قوانین حاکم بر شهر) و فضای زیسته (درک اراده مردم) است. درواقع سلطه تکنوکرات های به جای جامعه مدنی، کاهش تعاملات اجتماعی و تفکر، فقدان ساختار مالیاتی، رانتی شدن کدگذاری طرح تفصیلی، ناتوانی مالی عمده شهروندان در استفاده از خدمات با توزیع عادلانه، فقر، شکاف های طبقاتی و... از وِیژگی های شیراز امروز است. نتایج پژوهش حاکی از فقدان برنامه ریزی در شیراز و تقلیل آن به نقشه طرح تفصیلی است، نقشه ای که تحقق آن با توزیع گسترده و تثبیت تله های فضایی فقر در شیراز همراه بوده است. به طوری که از 477916 خانوار شهر شیراز تا سال 1395، بیش از 45% در خانه های اجاره ای سکونت داشته اند. خانوارهایی که با افزایش حدود 100% قیمت مسکن در پی تورم سال 1397، به شدت متضرر و امیدهای آن های برای خانه دار شدن بر باد رفت.
شناسایی عوامل موثر در ایجاد پیاده راه با استفاده از مدل تحلیل مسیر مطالعه موردی: شهر سرعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
31 - 44
حوزههای تخصصی:
امروزه حرکت پیاده به حلقه گمشده زندگی شهرنشینی تبدیل شده، از این رو نیاز به بازنگری در شکل و ساختار خیابان های امروزی، ضرورتی است که ذهن متخصصان شهری و مخاطبان را به خود مشغول کرده است. در این راستا شهر سرعین هم از این امر مستثنی نیست و با توجه فصلی بودن گردشگری آن و به تبع ترافیک و ازدحام در این ایام، ایجاد پیاده راه می تواند زمینه ساز مناسبی برای احیا و توسعه شهر باشد. این پژوهش برآن است تا عوامل مؤثر در ایجاد پیاده راه در سرعین را معرفی نماید تا زمینه ای برای ایجاد مطلوب پیاده راه در جهت توسعه گردشگری سرعین و جلب رضایت شهروندان و گردشگران باشد. در این راستا تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی_تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها از دو روش اسنادی و میدانی بهره گرفته شده است. جامعه آماری تحقیق کارشناسان شهر سرعین و کاسبان خیابان ولیعصر هستند که به شیوه هدفمند و تمام شماری از آنها در قالب پرسشنامه داده جمع آوری شده و برای تحلیل آنها از مدل تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که تحلیل اثرات در شش مرحله اتفاق می افتد که برای اثرات مستقیم 64 درصد واریانس تمایل به ایجاد پیاده راه را معیارهای هشت گانه تحقیق تبیین می کنند که از این بین اثرگذاری پنج معیار معنی داری است و معیار خدمات و امکانات شهری با ضریب 392/0 بیشترین تأثیر مستقیم را دارد. در اثرات غیرمستقیم هم که در پنج مرحله دیگر انجام گرفته، معیار عوامل جغرافیایی با ضریب بتای برابر با 248/0 بیشترین اثر غیرمستقیم را بر ایجاد پیاده راه داشته است. درنهایت این که مهمترین معیار تأثیرگذار بر ایجاد پیاده راه در سرعین، مربوط به معیار معابر و حمل و نقل است که 453/0 درصد در ایجاد پیاده راه در سرعین تأثیرگذار است. نتایج تحقیق نشان می دهد که معیارهای معابر و حمل و نقل، امنیت، کارکردهای اقتصادی و خدمات و امکانات شهری تأثیر بیشتری در ایجاد پیاده راه در سرعین دارند و باید در اولویت ارتقا باشند؛ با این حال نباید از سایر معیارها غافل ماند.
امکان سنجی و بسترسازی توسعه شهر الکترونیک در شهرهای منطقه ای (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان اصلی ترین محور تحول و توسعه سبب پیدایش ساختاری جدید در ادارة شهرها شده و مجموعه ای به نام شهر الکترونیک برای شهرها در حال شکل گیری است. با توجه به این که تردد انسان و وسایل نقلیه در شهرها جهت رفع نیازهای روزمره همیشه مشکلاتی چون افزایش تصادف ها، ترافیک و آلودگی را به وجود می آورد، لزوم به کارگیری فناوری اطلاعات و تکنولوژی در شهرها جهت رفع مشکلات و سهولت در انجام امور روزمره امری ضروری است. پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی و بسترسازی شهر الکترونیک در محدودة شهری گرگان با روش توصیفی– تحلیلی و کاربردی و همچنین استفاده از روش دلفی (استفاده از نظر کارشناسان) انجام گرفته است. جامعة مورد مطالعه در این تحقیق، کارشناسان، متخصصان و مدیران حوزة مدیریت شهری و فناوری اطلاعات شهر گرگان است و از آن جایی که تعداد صحیح از جامعة مورد مطالعه در دسترس نیست، به صورت تخمینی تعداد 70 نفر از آن ها انتخاب شده و پرسش نامه بین آن ها توزیع شده است نتایج به دست آمده از آزمون کای اسکوئر نشان دهندة استفادة متوسط شهروندان گرگانی از فناوری اطلاعات و ارتباطات است. همچنین، نتایج به دست آمده از آزمون رگرسیون نشان دهندة ارتباط بسیار زیاد بین مؤلفة گسترش آموزش کامپیوتر و اینترنت به همة طبقات جامعه و تفکر استراتژیک بلندمدت در سطح کلان کشور با شکل گیری شهر الکترونیک است، به گونه ای که ضریب Beta خود گویای این مطلب است.
آثار شیوع کرونا بر بودجه شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
235 - 242
حوزههای تخصصی:
شیوع کرونا از دو کانال کاهش تقاضا و کاهش عرضه به صورت توأمان اقتصاد جهانی را با رکودی بی سابقه مواجه نموده است. شوک آثار شیوع این ویروس بر اقتصاد ایران به دلیل تاب آوری شکننده آن به واسطه تحریم های بین المللی به مراتب بیشتر خواهد بود. اقتصادهای منطقه ای و شهری و به تبع آن مالیه شهرداری ها نیز در همین چارچوب با خسران مواجه خواهند شد. برآوردهای این تحقیق حاکی از این است که شیوع کرونا بر حدود 9/20 هزار میلیارد تومان از منابع 6/30 هزارمیلیاردتومانی بودجه 1399شهرداری تهران اثر خواهد گذاشت. این اثر در دو سناریو حداکثری با فرض عدم از میان رفتن ویروس در طول سال و سناریو حداقلی با فرض تعدیل 50 درصدی سناریو نخست مورد بررسی قرار گرفته است؛ بر همین مبنا در سناریو حداکثری کرونا 608/4 هزار میلیارد تومان و در سناریو تعدیل شده حدود 304/2 هزار میلیارد تومان کسری، مازاد بر کسری بودجه سالیانه شهرداری تهران به منابع درآمدی این سازمان تحمیل خواهد نمود. این در حالی است که مصارف بودجه شهرداری تهران تنها در بخش هزینه ها از شیوع کرونا اثر مستقیم می پذیرد و از این ناحیه نیز مصارف بودجه تنها 93 میلیون تومان در سرجمع افزایش خواهد یافت.