فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۶٬۳۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ماهیت فضایی سرزمین های شهر محور در برنامه ریزی منطقه ای چهار پدیده فضایی با نگاهی بر کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرزمین های شهر محور، برآیندی از روابط عملکردی و کالبدی است. گسترش روز افزون این روابط منجر به پیچیده شدن ادراک هر یک از پدیده های فضایی و برنامه ریزی منطقه ای می گردد. هدف از این پژوهش، بررسی چهار واژه پر کاربرد در مطالعات منطقه ای (منطقه کلان شهری، شهر- منطقه، منطقه شهری عملکردی و منطقه شهری چند هسته ای) با استفاده از روش تحلیل تطبیقی است تا بر اساس آن به تبین ماهیت هر یک از این پدیده ها، با توجه به دو مؤلفه تعامل عملکردی و کالبدی بپردازد. اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات برای تطبیق الگوی فضایی کلانشهر تهران و نواحی پیرامونی اش با چارچوب نظری به دست آمده، از روش های آماری و مدل های برنامه ریزی مانند میزان فعالیت و مدل ضریب مکانی (L.Q) استفاده شده است. در نهایت بر اساس تحلیل های فضایی، الگوی فضایی بهینه در مقیاس های مختلف برای کلانشهر تهران و نواحی پیرامونش ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد کلانشهر تهران پذیرنده نقش های مرکزیت در مقیاس های تو در تویی از فضای ملی، منطقه و نیز بین آن دو می باشد. پس وجود الگوهای متنوعی از تعاملات عملکردی بین کلانشهر تهران و شهرهای پیرامونش می تواند از هر بعدی ماهیت فضایی تازه ای به این کلانشهر و نواحی پیرامون تزریق نماید. نگاه صرفاً کالبدی به پدیده های فضایی تا کنون موجب گردیده که سرزمین های شهرمحور از نظر مورفولوژیکی به هم نزدیک باشند. پس شایسته است که پدیده های فضایی را به عنوان سیستمی شکل یافته از مؤلفه های مورفولوژیکی، عملکردی، ارتباطی و سیاسی مورد توجه و تفکر قرار داد. بر این مبنا، سه مفهوم منطقه کلانشهری، شهر- منطقه و منطقه شهری عملکردی در مقیاس های گوناگونی از فضا برای نواحی پیرامون کلانشهر تهران، به عنوان مفاهیم قابل قبول، تعریف پذیر و بهینه سازی می شوند.
بررسی جایگاه شهر نهاوند در سلسله مراتب شهری استان همدان
حوزههای تخصصی:
تبیین عوامل مؤثر کالبدی بر میزان زیست پذیری مناطق شهری (مطالعه موردی: مناطق شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
411 - 429
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکردها و مفاهیم گوناگونی برای رفع مشکل شهرها مطرح شده است که زیست پذیری یکی از مفاهیم مرتبط با برنامه ریزی شهری به شمار می آید. این مقوله به درجه تأمین ملزومات جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیت های افراد آن جامعه اشاره دارد. در این پژوهش، به تأثیر ویژگی های کالبدی بر سایر ابعاد زیست پذیری (اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی) پرداخته شده است. سه منطقه از میان پانزده منطقه شهری مدنظر قرار گرفته اند که شامل مناطق 1، 5 و 8 شهرداری اصفهان هستند. هدف پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر، شناخت وضعیت زیست پذیری اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، بررسی کیفیت مسکن در این مناطق و میزان اثرگذاری شاخص های کالبدی بر زیست پذیری است تا بتوان علاوه بر رفع نیازهای فیزیکی شهروندان، حس رضایت عمومی آن ها را تاحدی برآورده کرد. روش گردآوری داده ها میدانی و با استفاده از پرسشنامه است. حجم نمونه نیز به کمک فرمول کوکران 384 نفر به دست آمده است. برای تبیین عوامل مؤثر کالبدی بر زیست پذیری از مدل معادلات ساختاری استفاده شد تا ارتباط میان متغیرها درک شود. یافته ها بیان کننده این است که شاخص کالبدی بر زیست پذیری اقتصادی تأثیرگذار است و رابطه ای معنادار با هم دارند. میزان بتا نیز 62/0 است. همچنین شاخص کالبدی بر زیست محیطی اثر دارد و رابطه ای معنادار با بتای 32/0 دارد، اما این شاخص بر زیست پذیری اجتماعی، هویت و مسکن نقش مؤثری ندارد.
اثربخشی رویکرد مدیریت اجتماع محور در راستای تقویت سرمایه اجتماعی برون گروهی و کاهش مطرودیت اجتماعی (مطالعة موردی: شهرستان ریگان، استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر رویکرد اجتماع محور در راستای تقویت سرمایه اجتماعی برون گروهی و کاهش مطرودیت اجتماعی از طریق روش تحلیل شبکه در دو بازه زمانی قبل و بعد از اجرای پروژه اجتماع محور RFLDL (احیای اراضی جنگلی و تخریب یافته با تأکید ویژه بر اراضی شور و حساس به فرسایش بادی) در بین سرگروه های کمیته های خرد توسعه است.
روش تحقیق: در این تحقیق براساس روش پیمایشی و با استفاده از مشاهده مستقیم و مصاحبه با گروه های هدف، گره های شبکه شامل سرگروه های کمیته های خرد توسعه (به عنوان تصمیم گیرندگان اصلی در هر زیرگروه) شامل ۳۳ نفر در چهار منطقه می باشند.
یافته ها: میزان شاخص تراکم در بین سرگروه های چهار روستای مورد مطالعه در پیوندهای اعتماد و مشارکت بعد از اجرای پروژه افزایش یافته است. افزایش میزان تراکم در افراد سبب توسعه اعتماد، مشارکت و سرمایه اجتماعی در سطح افراد می شود. دوسویگی پیوندها نیز در ابعاد اعتماد و مشارکت بعد از اجرای پروژه روند افزایشی داشته است. افزایش این شاخص باعث پایداری شبکه سرگروه ها به میزان مطلوب شده است. میانگین فاصله ژئودزیک در پیوندهای اعتماد و مشارکت در چهار روستا به ترتیب برابر با ۰۵/۲ و ۰۹/۲ بوده است. این میزان بعد از اجرای پروژه به ۶۱/۱ و ۶۷/۱ رسیده است. در واقع، نزدیک بودن عدد میانگین فاصله ژئودزیک به عدد یک، نشان دهنده بالابودن سرعت گردش منابع و اطلاعات در افراد بوده و اتحاد و یگانگی بالای افراد را بیان می کند. میزان این شاخص بعد از اجرای پروژه متوسط ارزیابی می شود. شاخص E-I در میزان اعتماد برون گروهی به میزان حدود ۲ برابر در بین ۴ روستای پایلوت افزایش یافته است و از نظر شاخص مشارکت در حدود ۵/۱ برابر افزایش یافته است که این امر به نوبه خود در افزایش سرمایه اجتماعی برون گروهی و متعاقباً کاهش مطرودیت اجتماعی نقش مهمی را ایفا می کند.
محدودیت ها: در پروژه بین المللی RFLDL به جنبه های تقویت دانش و مهارت و ایجاد اشتغال زایی در مناطق مختلف توجه بیش تری شده است. اگرچه تقویت سرمایه اجتماعی از طریق نهادسازی و ظرفیت سازی مد نظر بوده، بررسی روند تغییرات از نگاه سرمایه اجتماعی در طول اجرای پروژه مورد غفلت قرار گرفته است.
راه کارهای عملی: به کارگیری روش تحلیل شبکه ای در تحلیل و ارزیابی ابعاد اجتماعی پروژه های توا ن مندسازی جوامع محلی و ارزیابی میزان اثربخشی پروژه های مشارکتی و مردم محور جهت نشان دادن روند تغییرات اجتماعی.
اصالت و ارزش: این مطالعه به دلیل این که از روش تحلیل شبکه برای اولین بار در ایران برای ارزیابی سرمایه اجتماعی به صورت کمّی استفاده کرده است، جدید است و سایر محققان نیز می توانند از روش طی شده و یافته های آن در سایر تحقیقات استفاده کنند.
واکاوی و تحلیل عوامل موثر بر گردشگری شهر تبریز از منظر گردشگران داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
33 - 43
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری نقش مهمی را در چرخه اقتصادی کشورها بر عهده دارد و با پیش بینی های صورت گرفته توسط برخی از سازمان ها در سطح جهان، صنعت گردشگری باگذشت زمان نقش و اهمیت بیشتری را در اقتصاد شهرها پیدا خواهد کرد. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر رشد، توسعه و رونق گردشگری شهر تبریز می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی می باشد که جهت جمع آوری داده های آن از روش پیمایش با ابزار پرسشنامه بهره گرفته شد. از آزمون آلفای کرونباخ، روایی و پایایی برای ابعاد مختلف آن محاسبه گردید. جامعه آماری این پژوهش، یک میلیون گردشگر داخلی می باشد که در سال 1396 به شهر تبریز سفر کرده اند که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 384 نفر با میزان خطای 05/0 و ضریب اطمینان 95 درصد انتخاب شد. برای تجزیه وتحلیل داده های پرسشنامه نیز از روش تحلیل عاملی اکتشافی بر پایه مؤلفه های اصلی و آزمون کروسکال والیس در نرم افزار SPSS24 استفاده شد. در نهایت تحلیل عاملی متغیرهای پژوهش را در 14 عامل خلاصه کرد که این عوامل به صورت تجمعی 26/62 درصد از عوامل مؤثر بر رشد، توسعه و رونق گردشگری شهر تبریز را تبیین می کرد. نتایج به دست آمده نشان داده اند که اولین عامل در رونق و یا عدم رونق گردشگری شهر تبریز در ارتباط با تبلیغات و یا عدم تبلیغات جاذبه های گردشگری شهر تبریز، مسائل فرهنگی-اجتماعی ازجمله زبان و سبک متفاوت زندگی در شهر تبریز، کیفیت خدمات و مهمان نوازی جامعه میزبان، تأثیر زیادی را در ارتقا و رونق گردشگری شهر تبریز دارد. همچنین نتایج به دست آمده از یافته های تحقیق نشان داد که تأثیر شاخص های پژوهش برخلاف فرضیه تحقیق بر روی گردشگران با گروه های درآمدی و تحصیلی متفاوت، یکسان می باشد.
سنجش میزانِ تحقق آرایش فضایی چندمرکزی درمناطق کلان شهری (مطالعه ی موردی:منطقه ی کلان شهری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه چندمرکزی به عنوان یکی از راهبردهای اصلی برنامه ریزی فضایی در تمامی مقیاس ها مدنظر است، علی رغم گذشت بیش از سه دهه از طرح مقوله ی چندمرکزی، مفهوم، مقیاس و ابعاد آن به درستی تبیین نگردیده است. ابهامات و برداشت های مختلف از مفهوم چندمرکزی، اتخاذ این رویکرد را به عنوان چشم انداز مطلوب فضایی آینده شهرها دشوارتر می نماید. هدف محوری پژوهش حاضرتدقیق مفهوم چندمرکزی و ارائه ی مدلی جامع برای سنجش میزان چندمرکزیت برمبنای مفهوم شبکه است. نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق ترکیبی است، جامعه آماری مشتمل بر شهرستان های استان تهران است و باتوجه به هدف پژوهش،اطلاعات کل شهرستان های استان تهران در نمونه لحاظ گردیده است لذا حجمِ نمونه کل جامعه ی آماری را پوشش می دهد. اطلاعات مورد نیاز با بهره گیری از کتب، مقالات و پژوهش های مرتبط با موضوع پژوهش وداده های سالنامه ی آماری شهر تهران و سرشماری عمومی نفوس و مسکن در بازه ی زمانی دو سرشماری 1385 تا 1390 فراهم شد، لذا روش جمع آوری اطلاعات اسنادی است. در بخش کمی پژوهش، داده های آماری براساس شاخص های پژوهش و با کمک ابزار تحلیل آماریSPSS به نتایج کمی و قابل مقایسه تبدیل شده است. سپس براساس نتاج کمی و با کمک مدل ویکور VIKOR)) شهرستان ها از حیثِ قابلیت مرکزیت رتبه بندی شده اند. آزمون مدل پیشنهادی در منطقه ی کلان شهری تهران ضمنِ تایید کارآیی مدل از حیثِ محتوایی، تناسب داده های مورد نیاز مدل با اطلاعات آماری ایران و قابلیت کاربرد مدل را برای سایر مناطق کلان شهری نشان می دهد. کاربست مدل پیشنهادی در استان تهران، شهرستان های دماوند، پاکدشت و قدس را به ترتیب با امتیاز نهایی 95/0، 84/0 و78/0 به عنوان زیرمراکز درحال تبلور منطقه ی کلان شهری تهران تعیین نمود.
بررسی تأثیر نشانه های شهری بر ارتقای هویت اجتماعی جوانان (مطالعه موردی: ورودی شمالی شهر شیراز-دروازه قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شهرسازی امروز کشور، شکل شهر با مسائل مهمی مواجه است. در این میان عدم توجه به جنبه های کیفی شهر، ویژگی های شهرسازی سنتی، نقش نشانه ها و عدم وجود رویکرد مناسب به گسترش های سریع شهری و دگرگونی در ساختار ورودی های شهرها قابل توجه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی مولفه های نشانه های شهری بر چگونگی شکل گیری هویت اجتماعی جوانان در شهر شیراز می باشد. سوال اصلی این تحقیق این است که چگونه نشانه های شهری بر شکل گیری هویت اجتماعی در جوانان تاثیر گذار هستند. روش تحقیق حاضر پیمایشی و به لحاظ هدف کاربردی و جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای می باشد. در ابتدا بر اساس مبانی نظری تحقیق و مطالعات کتابخانه ای پرسشنامه ای با 23 گویه تهیه گردید. سپس پرسشنامه های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار spss نسخه 24 تحلیل شدند. روش آزمون و بررسی فرضیات تحقیق با استفاده از آمار استیودنت(T)، همبستگی پیرسون و رگرسیون صورت گرفت. اعتبار پایایی این پرسشنامه با توجه به آلفای کرونباخ 0.786 مورد تایید قرار گرفت. مقاله حاضر در تلاش است تا ضمن شناسایی عوامل موثر بر شکل گیری نشانه های شهری، رابطه همبستگی بین این مهم با عامل هویت اجتماعی جوانان را در قالب یک مدل تحلیلی ترسیم کند. ضمن تایید فرضیه های این تحقیق، نتایج نیز نشانگر آن است که عناصر کالبدی- فضایی نشانه های شهری شامل عوامل ادراکی و فضایی( به عنوان متغیر مستقل) بر زیر عامل های هویت اجتماعی جوانان یعنی هویت دینی، هویت خانوادگی، هویت شغلی( به عنوان متغیرهای وابسته) تاثیر مستقیم دارد. بنابراین می توان گفتویژگی های ادراکی و ویژگی های عملکردی موثر بر نشانه های شهری می تواند موجب ارتقای هویت اجتماعی جوانان گردد.
تجزیه و تحلیل مکان گزینی مسکن اجتماعی با استفاده از AHP (مطالعه موردی: مسکن مهر شهرکازرون)
حوزههای تخصصی:
امروزه انتخاب مکان مناسب جهت احداث مکان های مسکونی، صنعتی و ... در زمره مسائل بسیار مهم در برنامه ریزی شهری می باشد. با توجه به اهمیّت موضوع، در این پژوهش مکان گزینی و استقرار پروژه مسکن مهر در شهر کازرون از دیدگاه برنامه ریزی شهری مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نوع پژوهش، کاربردی و روش انجام آن توصیفی – تحلیلی است. تکنیک مورد استفاده، فرایند تحلیل سلسله مراتبی تحلیل ها در محیط نرم افزاری ArcGIS صورت پذیرفته است. بر همین اساس، فرضیه پژوهش بیان می دارد که مکان گزینی و استقرار این پروژه در شهر کازرون با معیارهای برنامه ریزی شهری مطابقت دارد. برای انجام پژوهش ابتدا سایت ها و گزینه های ۱۶گانه پیشنهادی برای اجرای پروژه در این شهر بر روی نقشه مشخص شدند. سپس معیارها و زیرمعیارهای مکانیابی مسکونی با استفاده از نظرات متخصّصان، تعیین و وزن دهی شدند. پس از مقایسه هر یک از سایت-های ۱۶ گانه بر اساس معیارهای وزن داده شده، وزن هر یک از سایت ها محاسبه شد. سپس وزن اولویّت ترکیبی هر یک از سایت ها به دست آمد و در نهایت، امتیاز نهایی هر یک از آنها حساب شد. به این ترتیب سایت هایی که بیشترین امتیاز را از نظر برنامه ریزی شهری کسب کردند، شناسایی شدند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سایت های شماره ده (اراضی دشتک) و همچنین دوازده (اراضی جنب دانشکده) دارای بیشترین امتیاز، جهت احداث مسکن مهر کازرون می باشند.
تبیین نقش توزیع مکانی قشربندی اجتماعی در آسیب پذیری از مخاطرات محیطی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قشربندی اجتماعی بیان ساختارمند نابرابری های اجتماعی است. «فضا و از جمله فضاهای شهری» تجلی جامعه است و در زمره ی تولیدات اجتماعی قرار دارد. از این رو، شناخت و تحلیل قشربندی اجتماعی و الگویابی توزیع مکانی قشرها ی گوناگون اجتماعی، علاوه بر اینکه موجب بازنمایی دسترسی نابرابر به منابع کمیاب و ارزشمند قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی در گستره و محله های شهری می شود، چهارچوب مناسبی نیز برای شناخت، تحلیل و زمینه یابی اجتماعی شکل گیری بافت های مسئله دار فضاهای آسیب پذیر و محیط های مخاطره خیز در شهرها فراهم می کند. در این باره، تحقیق حاضر بر مبنای روش های توصیفی تحلیلی و بهره گیری از قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی، قشربندی اجتماعی تهران و تحولات آن را به ویژه در فاصله دو دهه از 1365 تا 1385، بررسی کرده است. مقاله حاضر از بعد ارائه چهارچوب نظامند «مدل تعیین ساختار و ترکیب قشرهای اجتماعی» با استفاده از داده های «ماتریس گروه های عمده ی شغلی و وضعیت شغلی سرشماری های رسمی نفوس و مسکن»، به ویژه در شهر تهران، حائز اهمیت است. نظام قشربندی اجتماعی تهران ریشه در تحولات اقتصادی اجتماعی کشور در صد ساله اخیر دارد. طی سده اخیر، این شهر به «مرکز ثقل جمعیت و کار و فعالیت» و بزرگ ترین کانون سکونت قشرهای اجتماعی فرادست و مرفه و نیز قشرهای کارگری و فرودست جامعه و، نیز، مهم ترین کانون «نابرابری های اجتماعی فضایی» و «تضاد ثروت و فقر» در کشور تبدیل شده است. به علاوه، لایه بندی اجتماعی شهر تهران تمایزهای توپوگرافی، میکرو اقلیمی و اکولوژیکی را به خدمت گرفته است. در نتیجه، قشرهای اجتماعی فرادست و متوسط اغلب در پهنه ی شمالی سکونت گزیده اند که، اغلب، از کیفیت محیطی مطلوبی برخوردار است. این در حالی است که قشرهای کارگری و فرودست، با توان مالی کمتر برای انتخاب محل سکونت، در مناطق مرکزی و جنوبی ساکن شده اند که، اغلب، کیفیت محیطی نامطلوبی دارد و احتمال مخاطرات ناشی از آسیب پذیری کالبدی و اجتماعی در آنها بیشتر است. بنابراین، می توان تمرکز جریان تولید بافت های پرمخاطره فرسوده شهری در مناطق مرکزی و جنوبی تهران را در رابطه ی مستقیم با سکونت گزینی قشرهای اجتماعی کم درآمد، به ویژه قشرهای اجتماعی کارگری و فرودست در این مناطق، دانست.
تحلیل جایگاه تعاونی های مسکن در نظام برنامه ریزی مسکن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش مسکن در چند دهه گذشته به دلیل رشد سریع شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن در کشور منجر به عدم تأمین مسکن شهرنشینان توسط دولت شده است. با این وجود بخش«تعاونی» به عنوان راهی برای تحدید مشکل مسکن در کشور مورد توجه قرار گرفته است. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر تحلیل تعاونی های مسکن و جایگاه آن ها در نظام برنامه ریزی مسکن کشور می باشد. روش کار در این تحقیق با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی تدوین شده است. یافته ها نشان می دهد که علی رغم آن که تعداد پروانه های ساختمانی صادره برای تعاونی های مسکن نسبتا رقم کوچکی است، اما نسبت تعداد واحدهای مسکونی تعاونی های مسکن در ساختمان رقم بالاتری را نشان می دهد. به طوری که تعداد پروانه های ساختمانی صادره حدود 06/3 واحد مسکونی و پروانه های صادره برای بخش خصوصی حدود 6/2 واحد مسکونی و در پروانه های صادر شده برای بخش تعاونی مجوز 1/19 واحد مسکونی در نظر گرفته شده است. بنابراین ارقام فوق نشان دهنده تمایل شرکت های تعاونی مسکن به انبوه سازی بیش تر و استفاده هر چه بیش تر از زمین در جهت ساخت و ساز مسکن می باشد. همچنین با طبقه بندی استان ها از لحاظ تعداد متقاضی واحدهای مسکونی در پروانه های صادره نشان داده شد که استان تهران به تنهایی در یک خوشه مطلوب و در رده اول و استان های تبریز، اصفهان، خراسان رضوی، فارس و کرمانشاه در وضعیت نیمه مطلوب و در نهایت این که مابقی استان ها که بالغ بر 25 استان می باشند، در وضعیت نامطلوب قرار دارند.
تجزیه و تحلیل عملکرد تقاطع ها با استفاده از نرمافزار HCS (مطالعه ی موردی: خیابان حکیم نظامی اصفهان)
حوزههای تخصصی:
مطالعات صدمه های ناشی از رشد سریع وسایل نقلیه ی شخصی در کلان شهرها، غیر قابل تحمل شده و هر گونه افزایش این وسایل موجب بروز گره های ترافیکی خواهد شد، که خود عامل اصلی تأخیرهای ناشی در تقاطع ها محسوب می شود. به همین دلیل محقق سعی بر آن داشته تا با ارائه پیشنهاداتی در جهت رفع این مشکل اقدام نماید. تحقیق پیش رو از لحاظ هدف کاربردی است و جهت جمع آوری اطلاعات از برداشت میدانی استفاده شده است. ابتدا پس از برداشت متغیرهای تأخیر، حجم و ظرفیت و وارد کردن این مشخصات و پیش فرض های آیین نامه به نرم افزار HCS به محاسبه سطح سرویس پرداخته شد و بعد از آن مقایسه ای اجمالی بین تقاطع ها انجام شد. یافته ها نشان می دهد که در تمامی تقاطع های مورد بررسی در خیابان حکیم نظامی اصفهان، حجم و به تبع آن تأخیر بالایی وجود دارد که نشان دهنده ی سطح سرویس پایین است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که افزایش تأخیر در تقاطع های سطح شهر باعث عملکرد بسیار پایین سیستم حمل و نقلی شده و معابر شهر قفل می شوند و برای رهایی از این مشکل، هماهنگ سازی تقاطع ها روشی بسیار بهینه است.
ارزیابی میزان فاصله محله های بافت فرسوده پیرانشهر از سطح پایداری
حوزههای تخصصی:
احیای مجدد بافت های فرسوده به منظور ارتقای کیفیت آن ها امری حیاتی است، اما در گام نخست، ارزیابی میزان پایداری این محله ها به منظور سنجش فاصله آن ها از الگوی توسعه پایدار محله ای ضروری به نظر می رسد. بر همین مبنا پژوهش حاضر باهدف ارزیابی میزان فاصله محله های بافت فرسوده پیرانشهر از سطح پایداری به نگارش درآمده است. پژوهش حاضر برحسب هدف کاربردی و ازلحاظ ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی می باشد. روش جمع آوری داده ها با استفاده از ابزار پرسش نامه بوده و بدین ترتیب داده ها از جامعه آماری تحقیق (378 خانوار) به روش نمونه گیری تصادفی گردآوری گردید و با استفاده از مدل الکتره، وضعیت پایداری محله ها مشخص شد که نتایج بدین صورت می باشد: محله «سید قطب» به عنوان «محله بافاصله نسبتاً کم از سطح پایداری»، محله های ملارضا و زرگتن بافاصله متوسط، قپان بافاصله زیاد، دولی گراو، قیزقپان، کهنه خانه بافاصله نسبتاً زیاد و کانی کهنه خانه نیز در فاصله بسیار زیاد از سطح پایداری قرار دارند. از دلایل قرارگیری محله سید قطب در فاصله نسبتاً کم از سطح پایداری، می توان به موقعیت مناسب محله در جوار مرکز شهر، سهولت دسترسی به خدمات عمومی، روند مناسب نوسازی و توجه مدیریت شهری اشاره کرد که شاخص های دیگرِ پایداری را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. از ویژگی های محله های بافاصله زیاد نیز وجود جمعیت غیربومی، درصد اشتغال بالای جمعیت در مشاغل غیررسمی، روند نامناسب نوسازی، ارزش نسبتاً پایین زمین، دسترسی نامناسب به کاربری های خدماتی و کم توجهی مدیریت شهری می باشد. همچنین ازلحاظ برخورداریِ محله ها از شاخص های پایداری، «بیش ترین نابرابری» متعلق به شاخص «دسترسی» و کم ترین نابرابری مربوط به شاخص «تعلق» بوده است.
بررسی آشفتگی در الگوی خطر سیلاب در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیلاب اگرچه خود مخاطره ای محسوب می شود، بی نظمی هایی در الگوهای آن رخ می دهد که حاکی از تغییر ماهیت آن است. بی نظمی های الگوی سیلاب که شاهدی بر کیاس یا آشوب در سیستم رخداد آن است از طریق هندسه ی فرکتالی یا برخالی قابل مطالعه است. حوادث رخ داده در تغییرات مکانی سیلاب ها در 50 سال اخیرِ تهران حاکی از وقوع بی نظمی در الگوی پراکنش سیلاب است. در این پژوهش، بر مبنای داده های 27 ایستگاه هواشناسی در دوره ی آماری 2009- 1998 و با مدل کریجینگِ تابع گوس، میزان بارش شهر تهران تهیه گردید. با روش SCS (CN) برای کاربری های گوناگون شهر تهران، میزان شماره ی منحنی و روان آب محاسبه شد. با استفاده از متغیر های مسیل های طبیعی شهر، شبکه های ارتباطی، کاربری اراضی شهری، سازه های شهری، توزیع تراکم جمعیتی و شرایط ارتفاعی و مدل سلسله مراتبی نقشه ی پتانسیل خطر سیلاب در پنج رده خطر در تهران تهیه شد. همچنین، برای بررسی آشفتگی در الگوی سیلاب در تهران از دو مدل فرکتالی محیط مساحت و تعداد مساحت در 12 حوضه ی نمونه و در رده های آسیب پذیری استفاده گردید. بالاتر بودن میزان DAP و DP از عدد یک بیانگر افزایش کیاس یا بی نظمی در الگوی خطر سیلاب شهر تهران است و این آشفتگی از رده خطر خیلی کم به سمت رده خطر خیلی زیاد افزایش می یابد. بنابراین، افزایش آشفتگی هم زمان با بزرگ شدن مخاطره ی سیلاب بیانگر این است که امکان پیش بینی نحوه ی گسترش سیلاب و تعیین مناطق در معرض خطر فراهم نیست
ارزیابی شاخص های تعلق مکانی ساکنان بافت قدیم شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلبستگی به مکان و احساس تعلق به آن، این انگیزه را در فرد ایجاد می کند که به احیا و نوسازی همه جانبه محیط های خانگی و محلی بپردازد و اجرای برنامه های مختلف اقتصادی و اجتماعی را در اجتماع محلی با توفیق چشمگیر همراه کند و کیفیت زندگی را بهبود بخشد. هدف اصلی این مقاله، سنجش عوامل مؤثر در احساس تعلق خاطر ساکنان بافت قدیم شهر کاشان است. روش پژوهش به کار رفته در این پژوهش، توصیفی– تحلیلی و پیمایشی با ابزار پرسشنامه خودساخته است. جمعیت بافت قدیم شهر کاشان، 44548 نفر بوده است و حجم نمونه بر طبق فرمول نمونه گیری کوکران، 384 نفر محاسبه شد. برای تحلیل پرسشنامه ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی و پیرسون استفاده شده است. نتایج به دست آمده، بیانگر آن است که بافت قدیم شهر کاشان در حال حاضر بیانگر هویتی نیست که از ابتدا برای آن تعریف شده و تصویر ذهنی و سیمایی که از این بافت در ذهن ساکنان این بافت ها نقش بسته است، به دلیل وضعیت نابسامان و برنامه ریزی نشده، بسیار آشفته است و خوانایی، ابعاد زیباشناختی، بافت، مقیاس، شکل بافت، ردیف پنجره ها، مصالح و غیره که از مشخصه های اصلی سازنده هویت است، در این بافت رعایت نشده است. بافت نه در عمل و نه در ذهن افراد، هویت شایسته ای ندارد و نتوانسته است حس تعلق خاطر و این همانی را با افراد برقرار کند.
بررسی سرمایه اجتماعی در محلات مختلف شهر داراب (استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی رغم عمر اندک مقوله سرمایه اجتماعی، این متغییر از مباحث اجتماعی مهمی است که در میزان توسعه یافتگی مناطق و کشورها نقش بزرگی ایفا می کند و در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی، اقتصاد و اخیراً علوم سیاسی مطرح شده است. اهمیتش آن قدر زیاد است که از زوایای گوناگون روند رشد و توسعه یک جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد. در واقع سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از برترین سرمایه های یک جامعه به شمار می رود که از محیطی به محیط دیگر متفاوت است. هدف از این مقاله حاضر بررسی میزان سرمایه اجتماعی در محلات مختلف شهر داراب در استان فارس است. روش تحقیق مقاله حاضر از نظر ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی است که در این راستا بر اساس فرمول کوکران 180 پرسشنامه تهیه شده در 8 محله از کل محلات شهر داراب که به صورت نمونه انتخاب گردیدند تکمیل شده و برای به دست آوردن ضریب اعتبار پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ 75/0، حاکی از پایایی قابل قبولی را بیان می دارد و همچنین برای رتبه بندی میزان سرمایه اجتماعی در محلات مختلف از مدل تصمیم گیری Topsis استفاده گردیده است. نتایج تحقیق مؤید آن است که میزان سرمایه اجتماعی در محلات مورد مطالعه بالاترین میزان سطح برخورداری با توجه به شاخص های در نظر گرفته، از آن محله شهرک الزهرا با ضریب اولویت 82. و محله تاج آباد با ضریب اولویت 12. پایین ترین سطح برخورداری تعلق دارد. همین طور هر یک از این شاخص ها را در محلات مورد مطالعه مقایسه و بیشترین و کمترین میزان آن ها را بر روی نمودار نشان داده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده باید به تقویت مشوق هایی برای افزایش سرمایه اجتماعی در محلات اولویت دار پرداخت.
تحلیل بازآفرینی شهری با تأکید بر بعد کالبدی مطالعه موردی: شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
93 - 104
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی یکی از مهم ترین رویکردهای توسعه در نواحی شهری است که می تواند با توجه و الزام به رعایت اصول توسعه پایدار، نقش مهمی در ارتقا و توسعه ابعاد مختلف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و محیطی شهرها داشته باشد. می توان از طرح های بازآفرینی در شهرها به عنوان بزرگ ترین رویداد شهری یاد کرد چراکه تحولات ریشه ای و عمیقی را در جهت بهبود عملکرد شهرها به ویژه در بعد کالبدی آن به وجود آورده است. ازاین رو با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر سعی دارد به مطالعه تحلیل بازآفرینی در بعد کالبدی شهر بجنورد بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه می باشد. جامعه آماری پژوهش گروه خبرگان تشکیل می دهند که از میان آن ها 15 نفر به روش گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار تجزیه وتحلیل آماری نیز، نرم افزارهای spss و Super decision و آزمون های تی تک نمونه ای و Anp می باشد. بر اساس تحلیل صورت گرفته مشخص گردید که در طرح بازآفرینی شهر بجنورد شاخص مسکن و زیرساخت های آن بالاترین ارزش را با مقدار 486/0 دارد، شاخص مسکن با 269/0 و توجه به کیفیت مسکن با ضریب اهمیتی برابر با 167/0 در مراتب بعدی قرارگرفته اند. کم اهمیت ترین مقدار به حمل ونقل و ارتباطات و با مقدار 078/0 اختصاص یافته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت در بازآفرینی شهر بجنورد بیشتر کاربری مسکونی و بحث نوسازی و ساخت وساز واحدهای مسکونی مدنظر بوده و توجهی به اصول بازآفرینی از قبیل نیازهای ساکنین به مسکن مناسب، حمل ونقل و زیرساخت های آن، اوقات فراغت، پارکینگ های مناسب و ... نشده و این مشکلات ممکن است همچون قبل وجود داشته باشد. این امر حاکی از آن است که بسترهای کالبدی و عملکردی موجود در بافت جهت رسیدن به ارزش افزوده و بازآفرینی محدوده در راستای حفظ و باز زنده سازی هویت بومی و ارتقاء کیفی آن، مناسب نمی باشد.
تحلیلی بر تعامل کیفیت زندگی عینی و ذهنی برمبنای دسترسی به خدمات عمومی در بافت تاریخی شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر موضوع کیفیت زندگی شهری و ارتقاء رضایتمندی شهروندان از محیط زندگی خود توجه بسیاری از محققان و سازمان های جهانی را به خود جلب کرده است؛ تا آنجا که سازمان ملل متحد هر ساله با انتشار گزارشی شهرهای مختلف جهان را از نظر سطح کیفیت زندگی موجود مورد مقایسه قرار می دهد. کیفیت زندگی دارای معیارهای مختلفی است که یکی از مهمترین معیارهای آن دسترسی به خدمات شهری است که توجه به آن موجب کاهش مشکلات فراوانی از قبیل سوداگری زمین، ساخت وسازهای غیرقانونی و ... می شود. هدف این تحقیق ارزیابی کیفیت زندگی شهری با توجه به استانداردهای دسترسی به خدمات شهری است. بر این اساس معیار دسترسی به خدمات شهری از دو وجه عینی و ذهنی در بافت قدیمی شهر ارومیه مورد سنجش و بررسی قرار گرفته اند. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و در آن از ابزار پرسش نامه، مدل های تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل شبکه دسترسی و تکنیک های فازی، وزن دهی و ضریب همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل داده های کمی و کیفی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که رضایت از دسترسی به خدمات اثر مثبت و معناداری را به لحاظ آماری بر کیفیت زندگی ذهنی وارد می کند و افزایش رضایتمندی ساکنان از دسترسی به خدمات شهری، سبب افزایش کیفیت زندگی ذهنی می شود. این یافته ها به برنامه ریزان شهری گوشزد می کند که عوامل کالبدی نقش بسزایی در افزایش رضایتمندی از کیفیت زندگی شهروندان دارد.