فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۰۱ تا ۴٬۹۲۰ مورد از کل ۶٬۳۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مناقشه یا منازعه به عنوان پدید ه ای که منعکس کنندة کنش و واکنش ملت ها، دولت ها، گروه های اجتماعی و افراد بر سر منافع، ارزش ها و امیال می باشند، تجلی ترکیب سه اصل جغرافیا، سیاست و قدرت است. مطالعه ژئوپلتیک مستلزم بررسی سرزمین، قدرت و کشمکش میان گروه ها، ملت ها و کشورهاست. شدت منازعات در نقاط مختلف جهان بسته به میزان اهمیت استراتژیک هر منطقه متغیر است. با این حال، همه مناطق ژئوپلتیک جهان کم و بیش منازعه و کشمکش را تجربه کرده اند. برخی مناطق جهان به لحاظ اهمیت ژئوپلتیکی که برای امنیت جهانی دارند، مورد توجه ویژه هستند و ایجاد نا امنی در آن ها به سرعت به خارج از منطقه گسترش می یابد و چه بسا امنیت جهانی را با خطر مواجه می سازد. آشکار است که درگیری و منازعه در این مناطق تفاوت بسیاری با مناطقی دارد که درجه پایین تری از اهمیت را دارند.منطقه شاخ آفریقا، به عنوان یکی از مناطق استراتژیک جهان، جزء پر مناقشه ترین مناطق نیز به شمار می آید. درگیری بین اریتره و اتیوپی، جنگ داخلی در سومالی، تجزیه طلبی و عدم ثبات سیاسی در سودان، درگیری های مذهبی بین مسیحیان و مسلمانان و همینطور مناقشه بین اعراب و آفریقایی ها و... نمونه هایی از این مناقشات هستند. در پژوهش حاضر که با روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است، به دنبال شناخت ماهیت و ابعاد مختلف مناقشات در این منطقه و ریشه یابی علل شکل گیری این مناقشات هستیم. نتایج پژوهش نشان می دهد، ریشه و منبع مناقشات در این منطقه متعدد است اما در عین حال به دو بخش ریشه های داخلی و خارجی تقسیم می شود. استعمار، بی ثباتی سیاسی، اختلافات ارضی و مرزی، فقر و سطح پایین توسعه اقتصادی، دخالت و نفوذ قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای، کارشکنی و دخالت اسرائیل، عدم کارآمدی نهادهای منطقه ای و بین المللی و... از موارد شکل دهنده به این مناقشات است.
بررسی رابطه سرمایه های اجتماعی و برنامه ریزی توسعه محله مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۱۰۰-۸۱
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر که در قالب یک مطالعه موردی و مقایسه تطبیقی انجام گرفته است، یک تحقیق میدانی از نوع پیمایشی می باشد و تکنیک تحقیق نیز پرسشنامه می باشد. در این راستا، پژوهشگر با مبنا قراردادن رویکرد رابرت پاتنام به مقوله سرمایه اجتماعی، آنرا در محلات منتخب مورد سنجش قرار داد. محله گیشا (کوی نصر) در منطقه 2، محله های یافت آباد و صادقیه و صاحب الزمان در منطقه 18 و شهرک فرهنگیان در منطقه 21 شهرداری تهران و همچنین میزان تمایل به برنامه ریزی توسعه محله مبنا را بر اساس مبانی نظری آن در همان محلات،کمّی نمود. محور تحقیق حاضر، بررسی رابطه سرمایه های اجتماعی و تمایل به برنامه ریزی توسعه محله مبنا بوده است و همبستگی مستقیم و قوی میان این دو متغیر اثبات گردید. مشاهده شد هرچه سرمایه اجتماعی در محله ای بالاتر بوده، تمایل به برنامه ریزی توسعه محله مبنا در آن بیشتر بوده است.این موضوع اهمیت وجود سطح بالایی از سرمایه اجتماعی را به عنوان پیش نیاز اساسی در جهت توسعه محله مبنا اثبات می نماید. همچنین بر اساس مدل ارائه شده در این پژوهش، سرمایه اجتماعی یک پیش بینی کننده خوب برای تبیین تمایل به برنامه ریزی توسعه محله مبنا از سوی مردم است.
به کارگیری خوشه بندی خاکستری و توابع پایه شعاعی در پهنه بندی اقتصادی کلانشهر تهران با تمرکز بر استقرار مؤسسات مالی و اعتباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۲۴۴-۲۲۷
حوزههای تخصصی:
اهمیت تصمیمات مکانی و تأثیرات آن بر عملکرد سازمان ها و شرکت های مختلف بر کسی پوشیده نیست. مکان مناسب باعث می شود تا سازمان به مشتریان بیشتری دست پیدا کند و مؤسسات مالی و اعتباری همواره در جستجوی بهترین مکان برای فعالیت های خود هستند. تحقق این هدف به شناسایی عوامل و معیارهای مؤثر در این زمینه و شناسایی میزان تأثیر گذاری هر یک از این عوامل بستگی دارد. این تحقیق به دنبال ارائه مدلی در راستای شناسایی پهنه های بهینه در استقرار شعب بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری به وسیله روش های ذهنی و عینی می باشد. در ابتدا پس از شناسایی معیار های و عوامل مؤثر اقتصادی بر اساس الگو رفتار فضایی مشتریان و مدیران، داده های مکانی متناسب با معیارها جمع آوری شد. در روش ذهنی، وزن هر کدام از معیارها پس از تکمیل پرسشنامه مقایسه زوجی از سوی کارشناسان به وسیله مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی(Fuzzy AHP) مشخص گردید و در مدل سازی فضایی و پهنه بندی منطقه از آنالیز خوشه بندی خاکستری(GCA) استفاده شد. همچنین در روش عینی از شبکه عصبی RBFLN جهت مدل سازی فضایی و پهنه بندی استفاده شد و به منظور ترکیب نتایج این دو روش از عملگر تلفیق AND مدل بولین استفاده گردید. نتایج ترکیب کلاس های بهینه هر کدام از این تکنیک های پهنه های پیشنهادی اولیه را تشکیل می دهند. این فرایند در شهر تهران و بر روی هر 22 منطقه این شهر اجرا شد. مدل مورد نظر بر اساس تراکم فعلی بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری شهر تهران برای هر دو روش عینی و ذهنی ارزیابی گردید که نتایج حاصل از کارایی مدل حکایت می کند.
برنامه ریزی توسعه پایدار شهر (مطالعه موردی: شهر بابلسر)
حوزههای تخصصی:
تأثیر توسعه پراکنده مناطق شهری بر الگوی سفرهای روزانه ساکنین شهرها (بررسی موردی: منطقه یک-کلانشهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر شواهد تجربی فراوانی بیانگر تأثیر برنامه ریزی کاربری زمین بر الگوی سفرهای درون شهری افراد بوده است. در این میان توسعه مناطق شهری بصورت پراکنده یکی از موضوعات بحث برانگیز در زمینه رابطه بین خصوصیات کالبدی شهر و نوع الگوی سفر ساکنین می باشد. رشد و توسعه لجام گسیخته شهرها توأم با فقدان سیستم حمل و نقل عمومی و برنامه ریزی کاربری اراضی مؤثر و کارآمد سبب افزایش سفرهای روزانه با خودرو شخصی شده است. در این راستا، شناخت عوامل مؤثر بر توسعه شکل شهر بصورت پراکنده می تواند در کاهش سفرهای درون شهری مؤثر واقع گردد. در این مقاله نقش پراکندگی شهری بر الگوی سفر ساکنین با توجه به یافته های حاصل از یک تحقیق تجربی مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق دو ناحیه مسکونی از محدوده منطقه یک شهرداری شیراز که از نظر شاخص های پراکندگی شهری در دو سطح متفاوت می باشند، مطالعه شده است. تعداد سفرهای روزانه انجام شده با خودرو شخصی توسط خانوارهای ساکن به عنوان شاخص الگوی سفرهای روزانه بیان شده است. اطلاعات و داده های اولیه از طریق تکمیل پرسشنامه خانوار (به تعداد 250 مورد) جمع آوری گردیده است. توصیف و بررسی رابطه بین تعداد سفرهای روزانه با خودرو شخصی با شاخص های پراکندگی شهری با استفاده از تجزیه و تحلیل های آماری (تحلیل واریانس و تحلیل همبستگی) انجام شده است. نتایج نشان می دهد که شاخص های پراکندگی شهری (فاصله محل سکونت تا محل کار، فاصله محل سکونت تا مراکز خرید، فاصله محل سکونت تا محل تفریح) در افزایش استفاده از خودرو شخصی نقش بسزایی داشته است. این امر نقش مدیران و برنامه ریزان شهری در اتخاذ تصمیمات شایسته و توجه به توسعه پایدار شهری در جهت کاهش سفر با وسایل نقلیه موتوری را تأیید می کند.
تحلیلی بر الگوهای تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز فضایی صنایع در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اصلی آمایش سرزمین و برنامه های کلان توسعه کشور تأکید برگسترش فعالیت های صنعتی در فضای جغرافیایی و تخصص یابی منطقه ای برای شکل گیری تقسیم کار فضایی است. اما در عمل و در برنامه های توسعه قبل و بعد از انقلاب، هدف های آمایش سرزمین تحقیق نیافته است. تمرکز فعالیت های صنعتی در چند نقطه خاص کشور و توزیع نامتوازن آنها در پهنه ی سرزمین به یکی از مهم ترین چالش های، فراروی سیاست گزاران کشور تبدیل شده است. با در نظر گرفتن این مسأله، این تحقیق، به دنبال پاسخ به این سؤال کلیدی است که آیا بین تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز صنعتی در ایران رابطه معنی داری وجود دارد؟ در این راستا، مقاله بررسی دو فرضیه یِ افزایش تمرکز فضایی فعالیت های صنعتی در ایران در دو مقطع زمانی10 ساله 1376- 1385 و افزایش تخصصی شدن مناطق در نتیجه یِ تمرکز فضایی فعالیت های صنعتی را دنبال می کند. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از حیث روش کمی- تحلیلی است. جامعه آماری مورد بررسی کل کشور بوده و داده ها و اطلاعات مورد نیاز برای شاخص های اندازه گیری، از آمار سرشماری کارگاه های صنعتی ده نفرکارکن و بیش تر برای دوره مزبور استفاده شد. بمنظور آزمون فرضیه های پژوهش، تکنیک های گوناگونی همچون ضریب جینی، شاخص صرفه جویی مقیاس، ضریب اقتصاد جغرافیایی و ضریب مکانی مورد توجه قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان می دهد که: متوسط تمرکز فضایی در طی دو مقطع 1376 و 1385،20 درصد افزایش یافته است؛ که نشان دهنده ی گرایش صنایع کشور به سوی تمرکز فضایی می باشد؛ و این تمرکز عمدتاً در استان های تهران و اصفهان اتفاق افتاده است. اگرچه در پایان دوره به نظر می رسد که این تمرکز به سمت استان هایی مانند خراسان و خوزستان نیز متمایل شده است. هم چنین دیگر نتایج نشان می دهد که رابطه ی معنی داری بین تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز صنعتی در ایران وجود داشته و استان های متمرکز در فعالیت های تمرکز یافته، تخصصی شده اند.
تحلیل سلسله مراتب شهری استان فارس طی 1390- 1345(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اتکا شهرهای استان فارس به پسکرانه کشاورزی خود هرگونه تغییرات شدید در نظام سلسله مراتب شهری را باید متاثر از بخش کشاورزی و تغییرات اقلیمی دانست، اما آنچه قابل ذکر است این که سلسله مراتب شهری در استان فارس تحت تاثیر عامل کشاورزی و اقلیمی قرار ندارد. عوامل سیاسی از جمله انتخاب شهرها به عنوان مرکز شهرستان (لامرد و نورآباد) و عوامل اقتصادی در تخصیص منابع به شهرها(به کارگیری قطب رشد) از جمله عوامل اصلی در گسیختگی و تحول در نظام سلسله مراتب شهری استان فارس است. در این پژوهش سعی بر این است تا با استفاده ازشاخص های نخست شهری، ضریب آنتروپی، منحنی لورنز و ضریب جینی و محاسبه شاخص هرفیندال و با به کارگیری نتایج سرشماری های عمومی نفوس و مسکن طی سال های 1345 تا 1390 سلسله مراتب و تحولات شبکه شهری استان فارس بررسی شود. نتایج حاکی از عدم تعادل و ناهمخوانی در سلسله مراتب شهری استان فارس است، عدم حضور هیچ شهری در طبقه دوم جمعیتی و کاهش فاصله شهر نخست با شهرهای پایین دست است.
تحلیل سرمایه اجتماعی شهروندان و تأثیر آن بر کیفیت زندگی مورد مطالعه: محله های شهر میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنجش کیفیت زندگی، پیچیده و تحت تأثیر عوامل فراوانی است. در این پژوهش از تأثیر شاخص های سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی شهروندان استفاده شده است. بر این اساس با توجه به مطالعه ادبیات نظری مربوط به کیفیت زندگی و سرمایه اجتماعی، چارچوب مفهومی متشکل از پنج مؤلفه برای سرمایه اجتماعی که متغیرهای مستقل و نُه مؤلفه برای کیفیت زندگی که متغیرهای وابسته پژوهش هستند، برای تحلیل تأثیر شاخص های سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی شهروندان محلات شهر میاندوآب، تدوین و مبنای پژوهش قرار گرفته است. درواقع هدف پژوهش، سنجش تأثیرپذیری سطح کیفیت زندگی شهروندان بر مبنای شاخص های سرمایه اجتماعی است. نوع پژوهش کاربردی و روش بررسی آن، توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری را سی محله شهر میاندوآب شکل داده است. اطلاعات مورد نیاز برای بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی که شامل سی ونه شاخص سرمایه اجتماعی (متغیر مستقل) و سی وپنج شاخص کیفیت زندگی (متغیر وابسته) است، از ابزار پرسش نامه و سرشماری عمومی نفوس مسکن، سالنامه های آماری، سازمان ها و نهادهای مربوطه جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد از دید سطح سرمایه اجتماعی، محله های 20، 22 و 17 در بالاترین سطح و محله های 16، 13 و 23 در پایین ترین سطح قرار دارند. همچنین از دید سطح کیفیت زندگی، محله های 20، 7 و22 در بالاترین سطح و محله های 13، 23 و 16 در پایین ترین سطح قرار دارند. یافته ها نشان می دهد که محلاتی که سطح سرمایه اجتماعی بالاتری داشتند، از سطح کیفیت زندگی بالاتری برخوردار بودند. همچنین از پنج مؤلفه سرمایه اجتماعی، مؤلفه مشارکت اجتماعی بیشترین تأثیر (612/0) را بر کیفیت زندگی داشته و چهار مؤلفه دیگر سرمایه اجتماعی نیز، رابطه معناداری با کیفیت زندگی داشته اند.
تحلیلی بر شاخص های پایداری حمل و نقل شهری در ایران
حوزههای تخصصی:
امروزه حمل و نقل شهری یکی از ارکان اصلی مبحث پایداری در روند توسعه به دلیل شرایط خاص موجود و چالش های ایجاد شده در ابعاد محیطی، اقتصادی و اجتماعی مربوط بدان تلقی می گردد. شناسایی و آگاهی از مؤلفه ها ومشخصه های پایداری در بخش حمل و نقل شهری و تجزیه و تحلیل اهمیت هرکدام از آنها با توجه به شرایط موجود یکی از ضروریات اساسی در سوق دادن این رکن اساسی توسعه به سمت پایداری آن و جلوگیری از تبعات زیان بار اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی آن است که در کشور ما با توجه بهمسائل و مشکلات و شرایط موجود آن امری گریز ناپذیر می باشد. در نوشتارحاضر که با رویکرد «توصیفی- تحلیلی» به انجام رسیده است، هدفپژوهش،تعیین میزان اهمیت شاخص های پایداری حمل و نقل شهری در کشور با عنایت به مسائل و مشکلات موجود با استفاده از شاخص های منتخبدر بحث پایداری حمل و نقل شهری از دیدگاه کارشناسان می باشد.در این راستا با توجه به جامعیت و شمول در تعاریف ومیزان دربرگیری شاخص هایفرعی، سه شاخص اصلی پایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطی در قالب30 متغیر انتخاب و جهت تعیین میزان اهمیت این شاخص ها و متغیرها از نظرات 20 نفر از کارشناسان امر بهره برده شده است. برای تحلیل داده های بدست آمده جهت آگاهی از میزان اهمیت شاخص هااز روش تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازیFDAHPاستفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که از نظر کارشناسان پژوهش ابعاد اقتصادیشاخص های پایداری حمل و نقل شهری درکشوربا کسب بیشترین وزن ها هم در بخش شاخص های اصلی و هم شاخص های فرعی دارای بیشترین اهمیت برای پرداخت بدان در بین شاخص های پایداری حمل و نقل شهری می باشد.
ارزیابی سطح ریسک در فرایند توسعه سیستم های گردشگری (مطالعه موردی: شهرستان خرّم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد شناسایی ریسک ها، از طریق فرایند ارزیابی و مدیریت ریسک و همچنین در تلاش برای بررسی وضعیت ریسک های گردشگری و تخمین سطح و طبقه بندی آنها در شهرستان خرم آباد است. در این مطالعه از دیدگاه سیستم گردشگری برای بررسی ریسک ها استفاده شده است. برای این منظور با بررسی ادبیات نظری و دیدگاه کارشناسان، ریسک ها شناسایی شدند و سپس برای ارزیابی پارامترهای ریسک از مدل Dematel- ANP و تکمیل پرسشنامه توسط دو گروه مدیران و گردشگران در سیستم گردشگری شهرستان خرم آباد استفاده گردید. نتایج پژوهش حاضر، حاکی از آن است که در بین ریسک های شناسایی شده در منطقه مورد مطالعه، که عبارتند: از ریسک های سیاسی، ریسک های حقوقی، ریسک های اقتصادی و مالی، ریسک های اجتماعی- فرهنگی، ریسک های بهداشتی و محیطی، ریسک های تکنولوژیکی، ریسک های ساختاری و عملکردی و ریسک های ایمنی و امنیت و ریسک های تکنولوژیکی بیشترین احتمال وقوع را دارند. بیشترین مقدار شدت، مربوط به ریسک های ساختاری و عملکردی است. همچنین از طبقه بندی ریسک ها که در ساختار سیستماتیک گردشگری شهرستان خرم آباد مشخص گردید، سطح ریسک در این محدوده، نسبتاً بالاست و مهم ترین سطح ریسک مربوط به ریسک های ساختار مدیریتی و عملکردی می باشد.
اقلیم و معماری شیراز
حوزههای تخصصی:
تحلیلی بر نقش پدافند غیرعامل در امنیت راهبردی کلانشهرها
حوزههای تخصصی:
ارزیابی آسیب پذیری فیزیکی بافت های شهری در برابر زلزله در روش RADIUS (نمونه موردی: منطقه 3 شهرداری شیراز)
حوزههای تخصصی:
کشور ایران به علت موقعیت جغرافیایی خود (قرارگیری روی کمربند زلزله آلپ - هیمالیا) به طور مکرر با وقوع سوانح طبیعی، به ویژه زلزله مواجه بوده است. به دلیل شدت یافتن روند گسترش شهرها و تمرکز جمعیت و سرمایه در آنها، اهمیت خطر زلزله در کشور ما بیشتر شده است. شیراز - مهم ترین شهر جنوب کشور- به دلیل وجود چندین گسل فعال در اطراف و درون آن، ریسک بالایی در برابر خطر زلزله دارد. شناسایی میزان آسیب پذیری اجزا و عناصر شهری با استفاده از مدل ها و روش های موجود اولین گام در این زمینه است. با توجه به اهمیت موضوع ارزیابی آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله در مباحث مربوط به برنامه ریزی شهری، در این مقاله سعی شده است با به کارگیری روش RADIUS با استفاده از شاخص هایی چون جنس خاک منطقه، فاصله از گسل و... برآورد مناسبی از آسیب پذیری منطقه 3 شهرداری شیراز در برابر زلزله ارائه شود. بعد از تحلیل های انجام گرفته، مشخص گردید که ناحیه ذکرشده با در نظر گرفتن این عوامل آسیب پذیری زیادی در برابر زلزله دارد. به طوری که در صورت وقوع زلزله ای با بزرگی 4/7 ریشتر بیش از یک سوم بناهای منطقه تخریب خواهد شد و حدود 3700 نفر کشته و 30508 زخمی بر جا خواهد ماند. این مطالعه نشان می دهد بافت ارگانیک، شبکه ارتباطی نامنظم و نبود تجهیزات شهری مناسب، آسیب پذیری شهرها را در برابر زلزله افزایش می دهد. به این ترتیب، از نتایج این ارزیابی می توان در پیش بینی برنامه های مدیریتی و شهری برای کاهش آسیب ها و تلفات استفاده کرد.
رویکرد زیست محیطی در مدلسازی تغییرات کاربری اراضی محدوده کلانشهر تبریز با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه ای، ارزیابی چند معیاری و سلولهای خودکار زنجیره مارکوف (3631-7141)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
13 - 30
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی فشارهای سنگینی بر سرزمین و منابع اطراف آنها وارد کرده و موجب کاهش پوشش گیاهی، کاهش فضاهای باز و مشکلات جدی اجتماعی و زیست محیطی شده است. از این رو، یک گام اساسی جهت مدیریت و برنامه ریزی توسعه شهری و همچنین ارزیابی اثرات تجمعی آن بررسی و شبیه سازی توسعه فیزیکی شهر می باشد. هدف از این مطالعه، درک عوامل موثر در روند توسعه فیزیکی کلانشهر تبریز با عنایت به مقوله توسعه فضایی پایدار شهری از بعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دو دهه آتی می باشد. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست 5 و 7 و تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی گرا تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 2011-1984 با تاکید بر گسترش فضائی کلانشهر تبریز مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت کلانشهر تبریز (مادر شهر تبریز و شهرهای اقماری) از 34/7220 هکتار در سال 1984 به 82/22346 هکتار در سال 2011 رسیده است. مساحت قابل توجهی از توسعه اخیر بر بستر سیلابی و پهنه های آسیب پذیر از زلزله صورت گرفته که لزوم مدیریت توسعه آتی شهرهای محدوده را می طلبد. بدین منظور عوامل موثر بر توسعه فیزیکی کلانشهر تبریز بر اساس پیشینه تحقیق در قالب 24 شاخص شناسایی و با استفاده از روش های ارزیابی چند متغیره مبتنی بر ترکیب خطی وزن دار فازی نقشه سازی شدند و با استخراج اراضی مستعد توسعه فیزیکی آتی به همراه متغیر وابسته تغییر ات شهری طی سالهای 2011-1984 با استفاده از مدل سلول های خودکار زنجیره مارکوف به پیش بینی الگوی آتی کاربری اراضی در قالب رویکرد حفاظت زیست محیطی و منطبق بر اصول توسعه پایدار تا سال 2038 پرداخته شد که درصورت استفاده از نتایج این تحقیق در توسعه های آینده شهر کمترین آسیب به اراضی زراعی و باغی خواهد رسید.
«اصالت بخشی به بافت فرسوده مرکزی شهر رفسنجان براساس مطالعه وضعیت اجتماعی و کالبدی محلات»
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ساماندهی به بافت قدیمی مرکز شهر رفسنجان و بالا بردن انگیزه اقامت ساکنین با ارتقاء کیفیت فضایی می باشد. در فرآیند توسعه نامتوازن جوامع شهری، بخش وسیعی از بافتهای مرکزی و قدیمی شهری با ناکارآمدی و فرسودگی در بعد کالبدی، شکلی از محیط را ارائه می کند که به جهت ناهمگونی با محیط پیرامون خود، جایگاه افراد مهاجر و کم در آمد شده است. بافت مرکزی شهر رفسنجان از روند تئوری اصالت بخشی تبعیت می کند و دارای ویژگی های نامناسب کالبدی بوده و به لحاظ شاخص های کالبدی در سطح پایین قرار دارد. در این تحقیق سعی شده است، تئوری اصالت بخشی به عنوان چارچوب نظری تحقیق انتخاب گردد، که این تئوری بر اصلاح مسکن به همراه بهبود کیفیت محیط مسکونی تأکید دارد. در این تئوری تنزل کیفیت فیزیکی محلات منجر به خروج سرمایه و گروههای درآمدی بالا از محلات و جایگزینی گروههای کم درآمد می گردد. اطلاعات مورد نیاز به صورت کتابخانه ای و میدانی جمع آوری و با استفاده از روشهای کمی، توصیفی و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزارSPSS ، بررسی می کنیم که چه ارتباطی بین پارامترها وجود دارد و شدت و ضعف آنها به چه میزان است. همچنین با استفاده از نرم افزار GIS اطلاعات برداشت شده ی حجم نمونه بر روی موقعیت مکانی آن انعکاس داده شده و نهایتاً تحلیل های مورد این پژوهش از حجم نمونه، بصورت گرافیکی ارائه می گردد. پس از این مرحله جدولSWOT ارائه و سپس بر این اساس به ارائه پیشنهادات پرداخته شده است.
مکان یابی بهینه پارکینگ های عمومی در C.B.D شهرهای ایران (نمونه موردی: مرکز تجاری تاریخی شهر تبریز)
حوزههای تخصصی:
ساختار سنتی شهرسازی ایران موجب شده است که در بیشتر شهرها، بازارها و مراکز تجاری شهری در بافت های مرکزی و تاریخی شهرها بنا شوند و به همین علت این بخش ها همواره با مشکلات ترافیکی دست به گریبان بوده اند. در این راستا، روان تر کردن ترافیک با حذف پارک های حاشیه ای و ایجاد پارکینگ های جدید از مهم ترین راهکارها به حساب می آید. یکی از مهم ترین ابزارهای مدیران شهری برای انتخاب بهترین مکان برای احداث انواع کاربری ها، به ویژه پارکینگ های شهری، سیستم اطلاعات جغرافیایی است. در تحقیق حاضر، نخست با استفاده از نظر کارشناسان و متخصصان معیارهای مناسب برای احداث پارکینگ های عمومی در بخش مرکزی شهر تبریز تعیین شده است. در این راستا چهار معیار نزدیکی به مراکز جاذب سفر، میزان دسترسی به شبکه معابر، ارزش زمین و سازگاری کاربری اراضی انتخاب شده است. در مرحله انتخاب مدل به دلیل قرارگیری بخش تجاری در منطقه تاریخی و محدوده میراث فرهنگی، با استفاده از منطق بولین محدوده های مکانی برای احداث پارکینگ مشخص شد. سپس با بهره گیری از تلفیق مدل های AHP،FUZZY وTOPSIS هم پوشانی لایه ها در نرم افزارARC GIS 9.3 انجام گرفت. در نهایت، پهنه های مناسب برای احداث پارکینگ های عمومی مشخص شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مدل ها و ابزار استفاده شده به همراه روش پژوهش، با در نظر گرفتن جوانب و شرایط مختلف منطقه تحت مطالعه، مناسب ترین سایت ها را برای احداث پارکینگ شناسایی کرده است؛ به طوری که این مکان ها در نزدیک ترین بخش های ممکن به بازار تبریز مکان یابی شدند. نتیجه به دست آمده تبیین کننده مناسب بودن روش ها، تکنیک ها و ابزارهای استفاده شده در پژوهش است.
گونه بندی شهرهای بالای صد هزار نفری ایران براساس تحولات جمعیتی 50 سال گذشته (85-1335)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تبیین تحولات 40 ساله در جمعیت این شهرها بویژه شهرهایی که از رشد نامتعادل تری برخوردار بودند صورت گرفته است. رویکرد این مطالعه از نوع تحلیلی- تکوینی بوده و بر پایه دادههای اسنادی- کتابخانهای و نتایج سرشماری سالهای 1345 تا 1385 استوار است. شهرها براساس نرخ رشد متوسط 40 سال اخیر در چهار گروه تقسیمبندی شدند. نتایج حاصله بیانگر آن است که 80 شهر بالای صدهزار نفری ایران 70 درصد جمعیت شهری را تشکیل میدهند این شهرها از نظر تعداد و سهم جمعیتی همواره رو به افزایش بوده و از نظر میزان رشد اکثراً تا سال 1365 سیری صعودی و پس از آن به تدریج روند نزولی را آغاز نمودند. برخلاف سدههای گذشته که عوامل طبیعی تأثیر تعیینکنندهای در رشد و پراکنش جمعیت شهری ایران داشته، امروزه عوامل انسانی نظیر سیاستهای اقتصادی و جمعیتی دولت نقش مهمی را در این خصوص ایفا نمودهاند. پس از اسلامشهر با 91/12 درصد رشد متوسط در طول p دوره مورد مطالعه، شهرهای اقماری تهران مانند قدس، ملارد، قرچک و پاکدشت با جذب سرریز جمعیتی تهران بیشترین رشد را داشتهاند. برخی شهرها مانند مسجدسلیمان و آبادان نیز از رشدی بسیار ضعیف وگاه منفی برخوردار بودند.
ارزیابی معناشناختی المان های محیطی و تهدیداستحاله معنایی و عملکردی «شهر زیارتی مشهد» به «شهر توریستی مشهد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شهرهای مذهبی و در این مطالعه به طور ویژه در شهر مشهد انتظار می رود المان های محیطی استفاده شده در فضاهای شهری متناسب با هویت شهر و تقویت کننده فرهنگ زیارت و در راستای معنویت باشد. اگر المان های محیطی که در برخی تقاطع ها و مکان های عمومی شهر مشهد جانمایی شده اند را بتوان در هر کلانشهر یا شهر دیگری از ایران استفاده کرد، پس در این زمینه تفاوتی میان سیاستگذاری، برنامه ریزی و اقدامات زیباسازی در شهر مشهد به عنوان پایتخت معنوی ایران و دیگر شهرهای ایران قائل نشده ایم. تلاش این تحقیق بر ارزیابی معناشناختی المان های محیطی «طرح استقبال از بهار» در شهر مشهد بر مبنای مدل تحلیلی تحقیق و با تأکید بر ارزش های اسلامی بوده و در این راه از مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و رویکرد تحلیلی تصاویر المان های محیطی (10 المان محیطی) استفاده شده است. نتایج تحلیل معنایی المان های محیطی «طرح استقبال از بهار» شهر مشهد نشان می دهد که «جانمایی نامناسب برخی المان ها خصوصاً در مبادی ورودی زائرین»، «بکارگیری المان هایی با مفاهیم معنایی پیچیده»، «نامشخص بودن مرجع تذکر در تعدادی از المان ها»، «استفاده از المان های متعدد بدون توجه به فرهنگ و هویت شهر مشهد»، «جانمایی المان هایی با مرجع تذکر ارزش های سنتی-آیینی در نقاط کم رفت و آمد» و «استفاده از ایده های خام در طراحی برخی المان ها بویژه در مقیاس بزرگ» مواردی هستند که باعث می شود مولفه های معنایی المان های محیطی و مولفه های زمینه ای در شهر مشهد مقدس ناسازگار باشند. در کل می توان گفت در فرآیند سیاستگذاری های مدیریت کلان شهر مشهد در این حوزه، مباحث معنایی المان ها، پیام هایی که این المان ها منتقل می کنند و هم چنین تناسب این پیام ها با زمینه فرهنگی و مذهبی شهر مشهد چندان مورد توجه قرار نگرفته و این تصمیمات و اقدامات، خواسته یا نا خواسته منجر به تغییر تصور ذهنی ناظر از «شهر زیارتی مشهد» به «شهر توریستی مشهد» و تبدیل «زائر» به «گردشگر» در آینده نه چندان دور خواهد شد.
بررسی تحلیلی نمود شفافیت و تأکید بر کاستن از ماده و افزایش فضا در برخی نمونه های ارزشمند معماری ایرانی
حوزههای تخصصی:
مدرنیته، ظهور تکنولوژی قرن بیست و یکم، غالب شدن زندگی ماشینی در دهه های اخیر، تجلی معماری اصیلی را که در آن فضاسازی، خلق محیط های شفاف و پویا از عناصر اصلی شکل گیری آن بوده است را کمرنگ کرده و گاهی از بین برده است. در این میان برای احیاء رابطه ی میان انسان، معماری و محیط و حل بحران های ناشی از گسست این روابط، به بررسی تداوم مفهوم شفافیت و شفاف سازی در معماری و شهرسازی و ارتباط آن با خلق فضاهای پویا، زنده و عملکرد گرا می پردازیم. معماری و شهرسازی ایرانی، همواره دغدغه ی تلاش و تکاپوی خلق فضای آزاد وزنده، کاستن از جرم و افزایش فضا و سیلان فضایی را در سیر تکاملی خود داشته است. در این پژوهش، با توجه به تأکید بر مفهوم خلق فضا و افزایش تعاملات فضایی، به احیاء و تکامل اصول و نظریه های مرتبط با شفافیت معماری و شهرسازی ایرانی و اسلامی پرداخته شده است. بدین منظور این پژوهش با استفاده از مطالعات اسن ادی و کتابخانه ای، چهارچوب نظری ارتباط میان شفافیت و فضاسازی را شکل داده است. در این راستا با استفاده از روشی کیفی با رویکرد تحلی لی توصیفی– پیمایشی بر اساس نمونه های برجسته هنر معماری، شاخصه ی شفافیت مرتبط با معماری و شهرسازی تدوین گردیده است. این پژوهش نشان می دهد که با استفاده از مبانی پایه شفافیت و تکامل آن و با به کارگیری این نظریات می توان گامی درراستای ساخت وسازهای پایدار معماری و شهرسازی برداشت.
بررسی ویژگی های شهر دوست داشتنی از نگاه کودکان مطالعه موردی:منطقه دو شهرداری قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
59 - 68
حوزههای تخصصی:
امروزه با توسعه روز افزون، شهرهای کوچک و بزرگ فاقد فضاهای شهری مطلوب می باشند. سازگاری این فضاها با نیاز ساکنان، در کانون توجه کارشناسان قرار گرفته است. فضاهای شهری در برآورده ساختن نیازهای اجتماعی و فردی کودکان و نوجوانان شهر، نقش منحصر به فردی دارند.این فضاها بخش عمده ای از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان از جمله کودکان و نوجوانان را به خود اختصاص می دهند و از دیدگاه مهندسی علوم انسانی، ارتقای کیفیت این فضاها می تواند در سلامت و رشد قوای جسمی، تقویت تعاملات اجتماعی و همبستگی های گروهی و پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان مؤثر باشد. این نوشتار می کوشد تا مبانی، ویژگی ها و فضاهای مورد نیاز برای ایجاد یک شهر دوست داشتنی از دیدگاه کودکان را بررسی کند. روش مورد استفاده در این مقاله، روش توصیفی_ تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای،اسنادی و بررسی های میدانی می باشد و جنبه کاربردی دارد. در این مقاله سعی شده از روش های مشارکتی مانند پرسشنامه، نقاشی،انشا و مصاحبه با 130 کودک قزوینی در مورد شهر و فضاهای شهری و همچنین فعالیت هایشان استفاده شود. در این راستا در گام نخست اطلاعات جامعی راجع به مکان های مورد علاقه و مکان هایی که کمتر مورد علاقه کودکان است، جمع آوری شد. در گام دوم به بررسی فعالیت های مورد علاقه کودکان پرداخته و در مرحله بعدی ویژگی های یک شهر دوست داشتنی از نگاه کودکان مورد بررسی قرار گرفته و در پایان برخی پیشنهادها برای رسیدن به ایده های کودکان بیان می شود.