فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۶٬۳۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مبحث اشتغال و به طور کلی نوع فعالیت نیروی انسانی در بخش های مختلف از موضوعات مهم جغرافیای اقتصادی می باشد. در اقتصاد ایران اشتغال از دغدغه های اصلی سیاست گذاران اقتصادی است و همچنین بخش های اقتصادی از ارکان توسعه هر منطقه محسوب می شود. لازمه ی تدوین یک برنامه مناسب برای اشتغال زایی و توسعه پایدار منطقه، شناخت دقیق از استعدادها و توان های بالقوه بخش ها و چگونگی ترکیب آن در مناطق می باشد، تا بر اساس این شناخت برنامه ریزی و اشتغال زایی متوازن و متعادلی در هریک از بخش ها و مناطق ایجاد شود. این تحقیق بصورت توصیفی و تحلیلی به مطالعه وضعیت اشتغال بخش ها و گروه های عمده فعالیت های اقتصادی در مراکز شهرستان های استان اردبیل طی سال های 90-1385 پرداخته است. مدل های مورد استفاده در این تحقیق، مدل تغییر سهم با هدف تعیین ضریب رشد و پیش بینی وضعیت اشتغال بخش های اقتصادی هر یک از شهرستان ها، مدل ضریب مکانی برای تعیین وضعیت هر یک از بخش های اقتصادی از نظر صادرات و واردات و همچنین محاسبه نرخ بیکاری می باشد. نتایج حاصله نشان دهنده وجود عدم تعادل بین بخش های سه گانه اقتصادی می باشد. بطوری که بخش خدمات در استان بصورت فزاینده رشد نموده و بر بخش های دیگر مسلط شده است. نرخ بیکاری در استان در سال 1385 (84/12) درصد و در سال1390 به (92/16) درصد افزایش یافته است. نرخ رشد در کل اقتصاد مرجع (اردبیل) برابر 09/0 می باشد. در بین بخش های اقتصادی استان طی سال های90-1385 بخش کشاورزی مثبت و دارای صعود بوده است. همچنین در طی سال های 90-1385 در استان بخش کشاورزی صادرکننده کالا، و جزء فعالیت های پایه ای و بخش خدمات و صنعت واردکننده کالا و جزء فعالیت غیرپایه ای محسوب می شوند.
کاربرد مدل شاخص محور (PTVA) در ارزیابی آسیب پذیری مخاطرات مرکب (حریق در پی زلزله) در منطقه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق شهری بسیاری به وسیله مخاطرات مرکب مورد تهدید قرار می گیرند که منجر به ایجاد آسیب های جدی به انسان ها ، ساختمان ها و زیر ساخت ها می گردد. این مسأله متأثر از تحولات مرتبط مانند شهرنشینی، ساخت و سازها در مناطق با آسیب پذیری بالا می باشد. مهمترین هدف در این مطالعه، توسعه رویکردی شاخص محور می باشد که بستری را برای ارزیابی آسیب پذیری در خصوص مخاطرات مرکب (حریق در پی زلزله )فراهم می نماید. مدل شاخص محور ارائه شده، بر اساس انتخاب مشخصات رتبه هایی می باشد که شاخص های آسیب پذیری کالبدی و انسانی را در محدوده مورد مطالعه مطرح می نماید. کاربرد مدل PTVA [1] ، در محدوده ای از شهر شیراز می باشد. تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده بر اساس نوع و هدف مطالعه با توجه به روش های آماری و مبتنی بر مشخصات ارزیابی ریسک کمی با استفاده از نرم افزارهای HAZUS & GIS و تجزیه و تحلیل آسیب پذیری معیار محور ( RVI [2] ) می باشد، یافته ها در برآورد سطوح آسیب پذیری کالبدی و انسانی(تلفات) نهایی حاکی از این می باشد که 69 ساختمان با مساحتی برابر 47523.64متر مربع از محدوده مورد مطالعه دارای سطح ریسک گسترده و کامل می باشند. [1]- Papathoma Tsunami Vulnerability Assessment [2]- Relative Vulnerability Index (RVI)
تدوین و اولویت بندی استراتژی های توسعه گردشگری با رویکرد پایداری (نمونه موردی: شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
17 - 30
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به افزایش مشکلات مسئله گردشگری توجه به رویکرد پایداری در گردشگری الزامی است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی نیروهای ترغیب کننده و بازدارنده در توسعه گردشگری شهر کاشان و اولویت بندی استراتژی های مناسب انجام گرفته است. در این زمینه، پس از مطالعه مبانی نظری و پیشینه تحقیق،پنج شاخص اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، محیطی، نهادی و کالبدی- زیرساختی شناسایی و تجزیه و تحلیل شدند که این شاخص ها بر گردشگری پایدار شهر کاشان موثر هستند.این تحقیق از نظر هدف،کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی می باشد. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را گردشگران و کارشناسان صنعت گردشگری و جامعه محلی شهر کاشان تشکیل می دهد.در این راستا ابتدا نیروهای ترغیب کننده و بازدارنده به وسیله مدلPIP شناسایی و سپس بر اساس روش ANP اولویت بندی گردیدند. در مرحله بعد مناسب ترین استراتژی های توسعه گردشگری پایدار استان به ازاء مهمترین نیروها تدوین شدند. در نهایت جهت اولویت بندی استراتژی ها، بین استراتژی های تدوین شده بر اساس زیر شاخص های تحقیق مقایسه زوجی برقرار شد و اولویت ها رتبه بندی شدند.نتایج تحقیق نشان داد "ایجاد اشتغال و درآمد زایی" و "افزایش هزینه کالاها و خدمات" مهم ترین نیروها میان نیروهای ترغیب کننده و بازدارنده بودند. در نهایت" بهره گیری بهینه و هدفمند از افزایش انگیزه مسافرت در بین مردم" و "نظارت بر قیمت اجناس از طرف سازمانهای مرتبط در طول فصول پر گردشگر" مناسب ترین استراتژی پیشنهاد داده شد.
تحلیل احتمال تولید سفر فضاهای فراغتی در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
33 - 48
حوزههای تخصصی:
در طول چند دهه اخیر، تغییرات بنیادی در شهرنشینی و دگرگونی در مفهوم کار، چگونگی گذران اوقات فراغت به یکی از ضرورت های حیاتی جوامع بشری تبدیل شده است. به گونه ای که در ضوابط منطقه بندی جدید، ایجاد فضاهای فراغتی به عنوان یکی از کاربری های اصلی شهر پذیرفته شده است. پژوهش حاضر براساس هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی و براساس ماهیت، کاربردی-نظری است. در این مطالعه سعی شده است با استفاده از مدل احتمالاتی Huff در محیط نرم افزارArc GIS احتمال تولید سفر به فضاهای فراغت شهری، در ارتباط با جاذبه و توزیع این فضاها در سطح کلان شهر اهواز محاسبه و پیش بینی شود. نتایج پژوهش بیانگر، نبودن تعادل در توزیع امکانات فراغتی در شهر است. این موضوع به نبود تعادل فضایی در سطح شهر منجر شده و از این منظر، رفتار فراغتی شهروندان در سطح مناطق، تابعی از چگونگی توزیع هر کاربری است. یافته ها نشان می دهد که کاربری های فراغتی فضای سبز، اجتماعی- فراغتی، ورزشی به ترتیب با بالاترین احتمال تولید سفر و کاربری های تفریحی و آموزشی- فراغتی به ترتیب جاذبه کمتری دارد. درنهایت، کمترین احتمال تولید سفر به کاربری های تاریخی اختصاص دارد. این شهر حتی بدون درنظرگرفتن شرایط ویژه شهرهای صنعتی و آلوده، همواره با کمبود فضاهای فراغتی در شهر مواجهه است. از این رو، این گونه پژوهش های علمی و کاربردی مبنایی برای سیاست گذاری و برنامه ریزی، در جهت بهبود وضعیت موجود و مدیریت آگاهانه این فضاها خواهد بود.
ارزیابی کیفیت زندگی در مناطق شهری (مطالعه موردی: منطقه 11 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
357 - 379
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی رویکردی جامع و دارای ابعاد گوناگون کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. برنامه ریزان شهری در طرح ها و برنامه های خود ارتقای شاخص های کیفیت زندگی و رضایتمندی ضروری می دانند. کیفیت زندگی از لحاظ عینی شامل: محیط طبیعی به منزله بستر، کیفیت ساخت وسازهای شهری، اقتصاد، امکانات رفاهی و تعاملات اجتماعی و... است. از لحاظ بعد ذهنی شامل: جنبه های معنوی، روحی و روانی فرد است. ارتقاء کیفیت زندگی در فضاهای شهری با ساماندهی این ابعاد و شاخص ها، موجب آسایش و آرامش جامعه می شود. هدف این پژوهش ارزیابی کیفیت زندگی در ابعاد کالبدی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی به منظور دستیابی به راهکارهای ارتقای کیفیت زندگی منطقه 11 شهرداری تهران است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و Excel و در بخش استنباطی و تحلیل های آماری t-test تک نمونه ای و آزمون پیرسون انجام شده است. تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر از شهروندان منطقه 11 شهر تهران و به صورت تصادفی ساده است. یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل پرسشنامه نشان می دهد که کیفیت زندگی شهری این منطقه از نظر بعد اقتصادی، 58 درصد در سطح متوسط و در بعد اجتماعی-فرهنگی 53 درصد در سطح متوسط و در بعد کالبدی 64 درصد وضعیت متوسط دارد. بیشترین رضایتمندی شهروندان از نظر عینی در بعد کالبدی و از نظر ذهنی در بعد اجتماعی-فرهنگی کمترین میزان را دارا است. بنابراین چالش هایی همچون کمبود وسایل حمل و نقل عمومی، کاستی خدمات عمومی شهری، مسکن نامناسب، کمبود فرصت ها و موقعیت های شغلی مناسب، نارسایی تعاملات اجتماعی و مشارکت مردمی موجب پایین بودن سطح کیفیت زندگی در محله های منطقه 11 شهر تهران شده است. درنتیجه برنامه ریزی اجتماعی، اقتصادی و کالبدی با مشارکت شهروندان برای ارتقای کیفیت زندگی ضروری است.
تحلیل تعادل فضایی بخش خدمات و جاذبه های گردشگری(نمونه موردی: استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نابرابری ها و عدم تعادل فضایی در بخش خدمات گردشگری در محدوده های جغرافیایی مختلف، پی بردن به اختلافات و تفاوت های موجود و سیاست گذاری جهت رفع و کاهش نابرابری ها از وظایف اساسی مدیران و دست اندرکاران بخش گردشگری به شمار می آید. یکی از عوامل اصلی در برهم خوردن توازن بین جاذبه های گردشگری، عدم توجه به توزیع عادلانة خدمات در سطح جاذبه های گردشگری است. هدف پژوهش حاضر استفاده از شاخص های آماره های فضایی و آنالیزهای مربوطه با کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی در راه دست یابی به شناخت اختلافات و تفاوت های موجود خدمات گردشگری در منطقة مورد مطالعه است. در این تحقیق از دو واحد پایه شامل واحد پایة رسمی (واحد پایة بخش های سیاسی استان فارس) و واحد پایة قراردادی (شبکه های الگوی راست گوشه) استفاده شده است. آماره های فضایی همچون خود هم بستگی فضایی، شاخص موران I، آمارة عمومی G، تحلیل لکه های داغ، مرکز متوسط و منحنی انحراف معیار برای تحلیل داده های مورد نظر به کار گرفته شده است. یافته های تحقیق حکایت از عدم تعادل شدید خدمات در استان فارس به ویژه مناطق مرکزی و نزدیک شهر شیراز با مناطق جنوب و جنوب غرب استان دارد. نتایج آماره های فضایی نشان می دهد که خدمات معین، خدمات پذیرایی و خدمات تجاری استان دارای خودهم بستگی ضعیف است و همچنین از الگوی خوشه ای پیروی کرده اند و بیشترین تراکم این خدمات نیز در بخش های مرکزی استان و بر روی بخش های شیراز، مرودشت، زرقان و ارژن قرار دارد. همچنین، از نظر زیرساخت های انسانی نیز تراکم بیش از حد آن بر روی مناطق شمالی استان واقع شده است. از سویی تمرکز جاذبه های گردشگری استان نیز در بخش های مرکزی استان واقع شده اند و می توان نتیجه گرفت که با توجه به وجود شهر شیراز که مرکز استان واقع شده است، خدمات گردشگری نیز به همان نسبت در حوالی این شهر و بخش های نزدیک به آن تمرکز یافته است و دیگر مناطق همچون مناطق جنوب و جنوب غربی استان حداقل امکانات را دارند.
بررسی روند تغییرات فضای سبز در سه دهة گذشته با استفاده از سنجش از دور (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت و نقش فضای سبز در حیات و توسعة شهرها تا حدی است که به عنوان یکی از شاخص های توسعة پایدار معرفی می شود. تاثیرات فیزیکی و طبیعی این فضاها در سیستم شهری و بازدهی های اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی آن ها در ساختار جوامع انکارناپذیر است. در این پژوهش جهت نمایش میزان تغییرات فضای سبز شهر یزد از اطلاعات باندهای ماهواره لندست سنجنده های ETM و TM در سال های 1366، 1378 و 1394 استفاده و میزان شاخص NDVI برای سال های مذکور در مناطق سه گانة شهر یزد محاسبه شد. نتایج نشان داد میزان مساحت فضای سبز شهری و تغییرات کاربری و تبدیل باغات به مناطق مسکونی و سایر کاربری های شهری در طی 30 سال گذشته 71/271 هکتار کاهش داشته است، درحالیکه جمعیت شهر یزد در طول این دوره 332124 نفر افزایش داشته است. بیشترین میزان کاهش فضای سبز در طی این سال ها برابر با 205 هکتار و مربوط به منطقة دو شهری است. با توجه به نتایج به دست آمده، میزان فضای سبز مناطق 1 و 2 در سال های مذکور روندی نزولی داشته است. این درحالی است که توسعة فضاهای سبز در منطقة یک نسبت به سال 1385 از روند رو به رشدی برخوردار بوده است. بنابراین، لازم است علاوه بر افزایش میزان سطح فضای سبز به توزیع مناسب و برنامه ریزی های توسعه ای در راستای حفظ باغات و افزایش سرانة فضای سبز به ویژه در مناطق در حال توسعة یک و سه اقدام کرد.
روش ترکیبی ELECTRE-FAHP برای ارزیابی تناسب اراضی با رویکرد مکان یابی دفن پسماند در شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله دفن مواد زائد همواره از سال های دور گریبان گیر بشر بوده است. مسائل و مشکلات ناشی از دفن زباله ها سبب شده است تا در برخی از کشورهای جهان زباله دان های روباز جای خود را به محل دفن بهداشتی بدهند. به همین دلیل، موضوع دفن مواد زائد یکی از بحث های مهم در زمینه مهندسی محیط زیست است. در این راستا، پژوهش حاضر در پی یافتن محل مناسب دفن پسماندهای شهری اهواز، طی دو مرحله، با استفاده از تکنیک GIS و روش ترکیبی FAHP- ELECTRE است. در مرحله اول، داده های معیارهای (23 معیار) مؤثر در انتخاب محل دفن پسماند از سازمان های مربوطه جمع آوری شد و با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی تجزیه و تحلیل و استانداردسازی شدند. سپس با ارائه نظر کارشناسی و به کارگیری روش FAHP هریک از معیارها وزن دهی و 17 معیار در این مرحله همپوشانی شدند و حاصل آن 5 مکان مناسب دفن بود که در شمال شرقی و شرق شهرستان اهواز واقع شده اند. در مرحله دوم 5 گزینه به دست آمده با به کارگیری 6 معیار باقی مانده در روش ELECTRE اولویت بندی و در نهایت 3 گزینه با ارزش یکسان به عنوان بهترین مکان های دفن انتخاب شدند. نتایج نشان داد گزینه های انتخابی در مقایسه با مراکز دفن جدید (صفیره) و قدیم (برومی) که در جنوب و جنوب شرقی، در مسیر بادهای شرجی و مناطق با سطح ایستابی بالا قرارگرفته اند، در مکان بهتری واقع شده اند. همچنین، رویکرد ترکیبی FAHP و ELECTRE به دلیل لحاظ کردن ماهیت نادقیق پدیده ها در وزن دهی و رتبه بندی گزینه ها، کارایی بهتری نسبت به روش های پیشین انتخاب مراکز دفن جدید (صفیره) و قدیم (برومی) دارد.
تأثیر اعتماد به شهرداری بر تمایل به سرمایه گذاری بخش خصوصی در پروژه های مشارکتی شهرداری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: شهرداری ها از رویکرد وظیفه محور به سمت رویکرد بازارمحور، مشتری مدار و مشارکت کننده در فعّالیت های اقتصادی در قالب مشارکت با سرمایه گذاران بخش خصوصی در احداث پروژه های مشارکتی، به منظور دستیابی به درآمدهای پایدار روی آورده اند. دراین میان، اعتماد سرمایه-گذاران به شهرداری در تداوم این حرکت، بسیار اساسی است. هدف این مقاله سنجش اعتماد سرمایه گذاران پروژه های مشارکتی شهرداری مشهد به شهرداری مشهد با ملاحظه ۹ شاخص در ۳۸ پروژه می باشد. روش: روش تحقیق توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اطّلاعات، پرسش نامه است. برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS استفاده شده است. جامعه آماری نیز کلیه سرمایه گذاران در پروژه-های مشارکتی شهرداری مشهد می باشند و حجم نمونه نیز برابر با کلیه این سرمایه گذاران می باشد. یافته ها/نتایج: برای سنجش این متغیّرها در ابتدا، معناداری شاخص ها از طریق آزمون کای-اسکوئر بررسی و مشخّص شد که پاسخ ها با سطح معناداری ۹۹ درصد درمورد متغیّرهای خیرخواهی، سهیم کردن و اهمّیت دیدگاه مشتریان معنادار نمی باشند. همچنین شاخص های تمایلات همکاری-جویانه، پیش بینی پذیری، اعتبار و صداقت، صلاحیت، کیفیت مدیریت و صراحت به عنوان عوامل مؤثّر بر جلب اعتمادِ سرمایه گذاران به شهرداری شناخته شدند. نتیجه گیری: ارتباط میان اعتماد به شهرداری و تمایل به مشارکت سرمایه گذاران با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و کندال تائوسی سنجیده شد که این ارتباط، در سطح ۹۹ درصد معنادار است.
ارزیابی میزان تراکم و ارتباط آن با آسیب پذیری لرزه ای (نمونه موردی: منطقه چهار شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وضعیت تراکم در کلان شهرهای کشور ازجمله تهران، با افزایش شدید جمعیت و بدون توجه به آثار اجتماعی، اقتصادی، روانی، فضایی-کالبدی و زیست محیطی مشکلات و مسائلی را به وجود آورده که توجه مدیران و برنامه ریزان شهری را به خود جلب نموده است. پژوهش حاضر به دنبال دست یابی به یک چارچوب مناسب از تراکم (تراکم جمعیتی، تراکم ارتفاعی و تراکم کاربری) در سطح نواحی نه گانه در منطقه چهار شهر تهران می باشد و در ادامه تأثیر تراکم بر افزایش آسیب پذیری ناشی از زلزله را ارزیابی می کند. ماهیت پژوهش کاربردی و روش بررسی پژوهش با استفاده از مدل های فازی، همبستگی و رگرسیون خطی چندمتغیره می باشد. روش جمع آوری داده ها در این پژوهش به صورت اسنادی و پیمایشی است. بر همین اساس با استفاده از روش مجموع ساده وزنی فازی (FSAW) مشخص گردید که ناحیه 6 (رتبه تراکمی: 46/1) و ناحیه 5 (رتبه تراکمی: 48/2)؛ به ترتیب بالاترین میانگین رتبه تراکم را به خود اختصاص داده اند؛ و به عبارتی عمده تراکم های جمعیتی، کاربری و ارتفاعی منطقه چهار شهرداری تهران، در این نواحی بوده اند. هم چنین با استفاده از همبستگی و نیز رگرسیون خطی چندمتغیره ارتباط آسیب پذیری با انواع تراکم مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که ضرایب همبستگی چندگانه این سه متغیر مستقل با متغیر وابسته (یعنی آسیب پذیری مساکن)، برابر با 754/0 است؛ و نیز ضریب رگرسیون تراکم های سه گانه بیانگر این بوده است که ضریب رگرسیون تراکم جمعیتی برابر با 738/0، ضریب رگرسیون تراکم ساختمانی برابر با 308/0 ضریب رگرسیون تراکم کاربری برابر با 165/0 بوده است که در حقیقت بیش ترین ضریب متعلق به تراکم جمعیتی در سطح نواحی نه گانه منطقه چهار شهر تهران است.
نقش مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر ایجاد نهادهای اجتماعی در شهر فردوسیه- شهرستان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل کم رنگ شدن مشارکت شهروندان در امور و مسائل شهری و همچنین اعتماد اندک به این نهادها،سرمایه اجتماعی به عنوان هر آنچه که در زندگی شهروندان مهم می باشد، با مؤلفه هایی همانند اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی در ایجاد نهادهای اجتماعی نقش به سزایی را ایفا می کند. بنابراین ضرورت مطالعه بیشتر در این زمینه که مؤلفه های سرمایه اجتماعی در ایجاد نهادهای اجتماعی از نظر شهروندان در شهر فردوسیه چه نقشی را دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است. مقاله حاضر در نظر دارد که به نقش مؤلفه های سرمایه اجتماعی در ایجاد نهادهای اجتماعی محله محور در سطح شهر فردوسیه بپردازد و همچنین مقدار همبستگی آنها را در ایجاد نهاد اجتماعی محله محور تعیین کند و مؤلفه مؤثرتر را نیز مشخص نماید. نوع تحقیق در این پژوهش کاربردی و روش بررسی آن توصیفی تحلیلی و پیمایشی می باشد و ابزار آن برای پژوهش مصاحبه و استفاده از پرسشنامه و تحلیل نتایج آن ها با نرم افزار SPSS است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که مؤلفه مشارکت با میزان 712/0 درصد، اعتماد با میزان 615/0 درصد و انسجام اجتماعی با 264/0 درصد به ترتیب در ایجاد نهادهای اجتماعی در شهر فردوسیه نقش تعیین کننده ای دارند و با استفاده از آزمون رگرسیون خطی معلوم شد که در میان مؤلفه های سرمایه اجتماعی، مؤلفه مشارکت شهروندان با 2/53 درصد در ایجاد نهادهای اجتماعی محله محور در شهر فردوسیه از اهمیت بالاتری برخوردار می باشد و یکی از ویژگی های این نهادها بهره گیری از نظرات شهروندان در امور شهری می باشد.
تأثیر اقلیت های فضایی بر قدرت ملی (با تأکید بر اقلیت های قومی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم قدرت ملی بعد از پیدایش و شکل گیری دولت های ملی از اروپا به سایر نقاط گسترش یافت و اکنون دستیابی به آن برای همه کشورها، مهم ترین سازوکار تحقق منافع و اهداف ملی محسوب می شود. قدرت ملی با منشأ و مبادی گوناگون نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فناورانه، جغرافیایی و... در یک کارکرد جمعی حاصل می شود، درحالی که عوامل مختلفی دولت ها را در حصول و تحقق آن مرتب با تهدید روبه رو می سازد. درنتیجه، گسترش کشمکش های قومی و افزایش اهمیت آن در سیاست بین الملل، وجود قومیت ها و به تبع آن تصور تضعیف قدرت ملی به فرضیه ای تعمیم پذیر در تحلیل مناسبات قومیت و چالش حاکمیت سیاسی تبدیل شده است. در همین راستا، «ترکیب ملت»، «کمیت اقلیت» و «مشارکت سیاسی مردم (اقلیت)» از نظر اینکه نشان دهنده میزان همگونی یا ناهمگونی جمعیت کشور و میزان مشارکت سیاسی مردم جامعه در مشروعیت بخشیدن به نظام حاکم است، همواره به عنوان عاملی قدرت آفرین مدنظر دولت هاست. براساس استدلال پژوهش حاضر، روابط متقابل گروه های اقلیت (قومی، مذهبی و...) و حاکمیت کشورها بر افزایش یا کاهش قدرت ملی نقشی مؤثر دارد. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و نتایج آن نشان می دهد تلفیقی از خواست اقلیت ها، ضعف حاکمیت ملی و همچنین حمایت های عوامل خارجی ممکن است نقش اقلیت ها را در کاهش قدرت ملی کشورها افزایش دهد.
تعیین اولویت احیاء بافت های فرسوده شهری با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره (نمونه: محله سرشور مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر مشهد به عنوان دومین شهر پرجمعیت ایران با ۲۲۴۵ هکتار بافت فرسوده شهری که یک سیزدهم مساحت شهر را شامل می-شود، با معضلی بزرگ برای احیا این بافت مواجه می باشد. محله سرشور مشهد که در محدوده اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) قرار گرفته، با وسعتی حدود ۶۱ هکتار و شامل ۲۱۶۶ قطعه است. هدف پژوهش، اولویت بندی قطعات محله سرشور برای احیاء می باشد تا جهت دهی مناسبی برای دستگاه های متولی، ساکنین و سرمایه گذاران وجود داشته باشد. روش تحقیق، توصیفی/ تحلیلی است و برای رسیدن به هدف، پنج شاخص قدمت، تعداد طبقات، کاربری، مصالح و دوام، انتخاب و از طریق برداشت میدانی از محدوده جمع آوری گردید. برای تعیین وزن هر یک از معیارها و زیر معیار ها، تعداد ۵۰ عدد پرسشنامه در دو مرحله از متخصصان این حوزه گردآوری و سپس این اوزان یکسان برای هر یک از معیارها و زیر معیار ها به همراه اطلاعات برداشت شده، به صورت جداگانه در مدل های تحلیل سلسله مراتبی، تحلیل شبکه ای، فازی و همپوشانی وزنی در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی وارد و اجرا شد که خروجی نهایی نقشه ها به صورت قطعاتی با بیشترین تا کمترین اولویت جهت احیاء به تفکیک هر مدل و کاربری طبقه بندی گردید. نتایج حاصل از پژوهش بیان گر آن است که در محله سرشور اولویت اول احیا، قطعات با کاربری مسکونی (۵۲ قطعه) و در مرحله بعد قطعات با کاربری تجاری/ اداری (۱۳۲ قطعه) قرار دارد. همچنین مشخص گردید که مدل های تصمیم گیری چند معیاره جهت تعیین اولویت احیا قطعات بافت های فرسوده شهری کارایی داشته و مدل فازی در مقایسه با سایر مدل های مورد بررسی دقت بیشتری دارد.
بررسی نقش ساختاری حکمروایی خوب شهری در ایجاد شهرهای هوشمند (نمونه مورد مطالعه: شهرداری تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترکیب ICT با برنامه ریزی شهری، تئوری شهر هوشمند را مطرح می کند. اما آنچه که در توسعه زیرساخت و ایجاد چنین شهری نقش سازنده دارد حکمروایی خوب شهری است. شهرداری تبریز علی رغم صرف هزینه بسیار در اجرای فناوری های جدید به دلیل اینکه ساختار مدیریت و برنامه ریزی مناسبی برای انتخاب فناوری و نحوه اجرای آن ندارد موفقیت چندانی به دست نیاورده و نتوانسته است گامهای اولیه بسوی ایجاد یک شهر هوشمند را بردارد. هدف از این پژوهش شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار حکمروایی خوب شهری در ایجاد شهر هوشمند تبریز به عنوان یک تئوری جدید و سنجش اولویت و تأثیر این مؤلفه ها می باشد. این پژوهش در 3 مرحله انجام یافته است. در مرحله اول برای شناسایی مؤلفه های اصلی، روش تحلیل سلسله مراتبی مبتنی بر نظر 10 خبره از کارشناسان شهرداری تبریز بکار گرفته شده که منجر به شناسایی 8 مؤلفه اصلی شده است. در مرحله دوم جهت سنجش اهمیت مؤلفه ها در ایجاد حکمروایی خوب شهری، گویه هایی تعریف و با استفاده از مدل ANP مبتنی بر نظر 20 خبره اهمیت هر یک از مؤلفه ها شناسایی شده است. نتایج نشان می دهد در بین مؤلفه های حکمروایی خوب شهری، مؤلفه پاسخگویی با مقدار 0.269، قانونمندی با مقدار 0.206، مسئولیت پذیری با مقدار 0.118، اثربخشی با مقدار 0.114، شفافیت با مقدار 0.093، مشارکت با مقدار 0.073، اجماع گرایی با مقدار 0.064، عدالت با مقدار 0.059 به ترتیب بیشترین نقش را در حکمروایی خوب شهری دارا هستند. در مرحله سوم جهت تحلیل تأثیر مؤلفه های حکمروایی خوب در ایجاد شهر هوشمند، 376 نفر از کارمندان شهرداری تبریز پرسشنامه مربوطه را تکمیل نموده اند و مدلسازی ساختاری (LISREL) انجام یافته است. برحسب آزمون T-Value در بین متغیرهای مکنون درونی، مؤلفه پاسخگویی با اثر مستقیم 0.78، شفاف سازی با اثر مستقیم 0.76، اثربخشی 0.69، مشارکت با اثر مستقیم0.63، مسئولیت پذیری با اثر مستقیم0.60، عدالت با اثر مستقیم0.56، اجماع گرایی با اثر مستقیم0.52، قانون مندی با اثر مستقیم 0.50 به ترتیب بیشترین تأثیرات را در متغیر مکنون بیرونی شهر هوشمند دارند. نتایج نشانگر تأثیر بسیار بالای حکمروایی خوب شهری در ایجاد شهر هوشمند است زیرا معنی داری اعداد (t-value) از 96/1 بزرگ تر است.
بررسی نقش اکولوژی اجتماعی در بافت های فرسوده هسته مرکزی شهر ایلام
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی نقش اکولوژی اجتماعی در بافت های فرسوده هسته مرکزی شهر ایلام می پردازد. یکی از مشکلات اساسی کشور، فرسودگی بخشی از بافت های شهری است. بافت فرسوده از هرگونه که باشد، چالشی است در حیات شهر، و آنچه در بافت فرسوده رها شده می ماند، تنها در همان بافت رسوب نمی کند، به همه شهر بازتاب می دهد و از آن فراتر بر منظر شهر می نشیند. ناحیه مورد مطالعه در این تحقیق، ناحیه مرکزی شهر ایلام است که یکی از نواحی قدیمی این شهر می باشد. در این پژوهش روش بررسی توصیفی – تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه ساکنین بافت فرسوده ناحیه مرکزی شهر ایلام می باشد که تعداد 13365 نفر را شامل می شود. همچنین نمونه آماری تحقیق تعداد 371 نفر را شامل شد که این عدد به کمک فرمول کوکران به دست آمده است. جهت انجام تحقیق و انتخاب نمونه آماری از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بوده که پایایی آن مورد تایید اساتید دانشگاهی قرار گرفته و همچنین روایی آن به کمک آلفای کرونباخ محاسبه شده که عدد 83/0 به دست آمده و مورد تایید می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که تمامی فرضیات تحقیق مورد تایید می باشند. این مساله بیانگر آن است که وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ساکنین هسته مرکزی شهر ایلام در فرسودگی این بافت و ناکارآمدی آن تاثیرگذار است.
تحلیل جایگاه شاخص های توسعه راهبرد شهری (CDS) در شهر ایلام
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت، گسترش شهرنشینی در سال های اخیر توجه به برنامه ریزی و مدیریت شهری را افزایش داده است. تدوین برنامه های چشم انداز و توسعه از راهکار هایی است که مسئولان شهری به منظور پیش گیری از مشکلات احتمالی در مدیریت شهری از آنها استفاده می کنند. استراتژی توسعه شهری رویکردی راهبردی است که هم اکنون در بسیاری از کشورهای در حال توسعه با استقبال مواجه شده است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف تحلیل جایگاه شاخص های توسعه شهری در شهر ایلام به نگارش درآمده است. روش انجام این پژوهش توصیفی–تحلیل (پیمایشی) است. جامعه آماری آن را کارشناسان مدیریت شهری و شهروندان شهر ایلام تشکیل می دهد که تعداد 80 نفر از کارشناسان به روش در دسترس و 384 نفر از شهروندان به صورت تصادفی ساده انتخاب و بین آنها پرسشنامه توزیع شد. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن توسط اساتید مورد تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به میزان 914/0 محاسبه و مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی (تأیید مدل متغیر پژوهش)، دوجمله ای، کروسکال والیس و فریدمن انجام شد. نتایج حاکی از آن داشت که وضعیت شاخص های توسعه شهری در شهر ایلام از نظر کارشناسان با میانگین (754/2) و شهروندان با میانگین (448/2) نامطلوب است. همچنین نظرات هر دو جامعه آماری در مورد اهمیت استراتژی های توسعه شهری به جز مورد بانکی-بودن با رویکرد فناوری متفاوت است. مهمترین استراتژی توسعه شهری در شهر ایلام از دیدگاه هر دو جامعه آماری بانکی بودن با رویکرد فناوری با میانگین رتبه (571/2) می باشد.
تحلیل مفهوم انسجام ساختار فضایی در محله های تاریخی با روش نحو فضا (نمونه موردی: محله های تاریخی شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله های تاریخی ایران به عنوان هسته اولیه پیدایش شهرهای ایرانی، دارای اصول و ویژگی های معماری و شهرسازی کهن ایرانی- اسلامی بوده و هستند. یکی از مهم ترین ویژگی های معماری و شهرسازی کهن ایرانی- اسلامی، انسجام آن هاست. این کیفیت حاصل پیوند و ارتباط اجزای تشکیل دهنده آثار معماری و شهرهاست. افزایش جمعیت و ظهور فناوری های جدید، ساختار شهرها را دستخوش تحولاتی کرد که منجر به ازبین رفتن وحدت و انسجام در معماری و شهرسازی گذشته شد. شهرها و محله ها مجموعه ای از بناها و فضاها به صورت ساختارهای مستقل و مجزایی شدند که بی ارتباط با عناصر هم جوار خود هستند. هدف این پژوهش، تحلیل مفهوم انسجام و عوامل زمینه ساز آن در معماری و شهرسازی کهن ایرانی- اسلامی و به طور خاص در محله های تاریخی است. در این راستا، با استفاده از روش نحو فضا به بررسی این ویژگی در چهار محله تاریخی شهر همدان پرداخته شده است. فضای محله های مورد نظر به صورت محوربندی شده با متغیر انسجام تحلیل و بررسی شده است. مقایسه و تحلیل نتایج نشان می دهد در محله های تاریخی اگر ساختار فضایی آن ها -که به صورت مرکز محله ای و سلسله مراتبی است- حفظ شود، انسجام فضایی از بین نمی رود و به طورکلی، هرچه تخریب بافت و ساخت وسازهای جدید در محله های تاریخی کمتر باشد، ساختار آن ها منسجم تر است و این مسئله بر ساختار و روابط اجتماعی ساکنان محله تأثیرگذار است. نتایج این پژوهش می تواند زمینه ساز ارائه الگوهایی مناسب برای محله های جدید، توسعه محله های تاریخی و حفظ ساختار منسجم آن ها باشد. همچنین، بستری برای پژوهش های آینده در راستای ویژگی های خاص محله های تاریخی فراهم می شود.
تدوین چارچوب نظری منظر شهری به کمک نظریه تولید فضا و نیروهای مؤثر بر منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
81 - 94
حوزههای تخصصی:
مفهوم منظر شهر همواره با پیچیدگی های فراوانی روبرو بوده است. از طرفی، مفهوم سیما نیز به ادبیات نظری رشته های طراحی شهری، معماری منظر و معماری وارد گردیده است و بر ایهام این دو افزوده است. نبود وفاق دانشگاهی بر سر این دو مفهوم، سوء برداشت های بسیاری را موجب شده است. از طرفی، امروزه، واژه های منظر و چشم انداز از معنای اولیه ی خود فاصله گرفته اند و به منظورهای مختلفی مورد استفاده قرار می گیرند. این مقاله تلاش دارد ضمن مرور مفهوم منظر در ادبیات موجود و برشمردن پیچیدگی های این مفاهیم، ضرورت تدوین چارچوب نظری برای منظر شهری را نشان دهد. مرور مفاهیم نشان می دهد مفهوم منظر متأثر از رهیافت های مختلف فلسفه ی علم بوده است و اکنون شاهد یک تغییر رهیافتی (پارادایمی) است که می توان دگرگونی های اجتماعی را نیز نشان دهد. این مطالعه نشان می دهد تعریف پیشین منظر شهری مبتنی بر رهیافت های «اثبات گرایانه» (پوزیتویستی) و «عقل گرایی انتقادی» است. با توجه به این دو رویکرد است که منظر شهری، مستقل از جامعه مورد بررسی قرار گرفته است. تدوین چارچوب نظری برای منظر شهری، نیازمند بازنگری بنیادین در این رهیافت هاست. رهیافتی که به جای توصیف صرف منظر و مؤلفه های آن، به چرایی و چگونگی منظر بپردازد. این تحقیق از نوع کیفی است و در این راستا، از رهیافت واقع گرایی علمی، جهت تدوین نظریه منظر شهری کمک گرفته است. با این نگاه و با استفاده از تحلیل محتوا و به کمک نظریات هانری لوفور، سعی در بازتعریف مفهوم منظر می شود. منظر را نمی توان به منظر ذهنی و منظر عینی تقسیم کرد و رابطه ی این دو نیز تنها یک رابطه ی پدیدارشناختی نیست. بنابراین «منظر نه سوژه است و نه ابژه، بلکه برونداد یک واقعیت اجتماعی است که در یک ارتباط پدیدارشناسانه و نشانه شناسانه از سوی استفاده کنندگان از فضا به صورت پویایی مورد ادراک قرار می گیرد.»منظر به سه زیر تعریف تقسیم می شود که به واسطه ی نیروهای مؤثر بر منظر شهر، تولید و بازتولید می گردند؛ «منظر ادراک شده»، «منظر تصور شده» و «منظر زیسته». سپس به کمک مفهوم نیروهای مؤثر بر منظر، تلاش می شود ابهام های نظریه تولید فضا رفع شده و آن را برای چارچوب نظری منظری شهری متناسب کرد.
معیارهای اصلی شکل گیری حس مکان در پهنه های توسعه جدید شهری مطالعه موردی:منطقه 22 و منطقه 4 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
17 - 30
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با مطالعه حس مکان و مفاهیم مرتبط با آن، به تبیین معیارهای اصلی در ارتقای حس مکان در توسعه جدید شهرها پرداخته است. در چارچوب هدف یاد شده و براساس مبانی نظری، 10 معیار اصلی شامل غنای بصری، تناسبات بصری، کیفیت کالبدی فضایی، خوانایی، قابلیت ادراک مکان، هویت و شخصیت، قابلیت دسترسی، انعطاف پذیری، آسایش و دعوت کننده و جذاب بودن مکان، در زمینه شکل گیری و تشخیص حس مکان از نقطه نظر ساکنان توسعه جدید شهری تدوین شد. بررسی و تبیین بیشتر این 10 معیار، به واسطه 42 زیرمعیار با استناد به انجام تحلیل عاملی مورد توجه قرار گرفته است. به منظور عملیاتی شدن چارچوب نظری تدوین شده، مطالعه موردی شامل شهرک های دهکده المپیک، چشمه، پیکانشهر و امید از منطقه 22 شهرداری تهران، به عنوان بزرگترین توسعه شهری جدید متصل به تهران و همچنین محله حکیمیه از منطقه 4 شهرداری تهران به عنوان یکی دیگر از توسعه های نسبتاً جدید تهران انتخاب شدند که با استفاده از روش آلفای کرونباخ حجم نمونه در مجموع 1070 نفر تعیین شده است. همچنین از روش های آماری مدلسازی معادلات ساختاری، برآورد حداکثر درست نمایی، آزمون همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون خطی چندگانه برای تعیین ماهیت رابطه میان انگاره حس مکان و معیارهای ده گانه فوق استفاده شده است. در نهایت امکان طرح مدل 10 عاملی در زمینه مطالعه و سنجش حس مکان در پهنه های توسعه جدید شهری فراهم شده که کفایت برازندگی این مدل به واسطه شاخص های مختلف نشان می دهد، الگوی مورد نظر از نظر هماهنگی داده ها با ساختار عاملی آن، از برازندگی قابل قبولی برخوردار است.
پهنه بندی گردشگری اقلیمی استان های ایلام و کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی در امر گردشگری از جنبه های مختلف ضروری و مهم است و شناخت پهنه های مناسب برای گردشگری به لحاظ آسایش اقلیمی از موارد مهم در برنامه ریزی گردشگری می باشد. هدف از انجام این تحقیق، برآورد آسایش اقلیمی مناطق شهری و روستایی دو استان ایلام و کرمانشاه در جهت توسعه و برنامه ریزی گردشگری می باشد. جهت این امر، ابتدا به بررسی جاذبه های های گردشگری دو استان در زمینه های فرهنگی-تاریخی و طبیعی اقدام گردید و سپس از شاخص بیکر جهت برآورد آسایش اقلیمی بهره گرفته شد و تحلیل های لازم صورت پذیرفت. در نهایت برای پهنه بندی شرایط زیست اقلیم، داده ها به محیط GIS منتقل و با استفاده از روش میان یابیKriging نقشه ها ترسیم گردیدند. نتایج حاکی از آن می باشد که در 3 ماه زمستان؛ تنها دو ایستگاه دهلران و سرپل ذهاب، در ماه آوریل؛ ایستگاه های دهلران، اسلام آبادغرب، ایلام و سر پل ذهاب، در ماه می؛ ایستگاه های روانسر، کرمانشاه، کنگاور، اسلام آبادغرب، ایلام و سر پل ذهاب، در ماه ژوئن؛ ایستگاه های روانسر، کرمانشاه، کنگاور و اسلام آبادغرب، در ماه ژوئیه؛ ایستگاه های کنگاور و کرمانشاه، در ماه سپتامبر و اکتبر؛ روانسر، کرمانشاه، کنگاور و اسلام آبادغرب و ایلام، در ماه نوامبر؛ ایستگاه های دهلران، کنگاور، اسلام آبادغرب، ایلام و سر پل ذهاب و در ماه دسامبر؛ ایستگاه های دهلران، اسلام آبادغرب و سر پل ذهاب، شرایط مطبوع را برای گردشگری شهری و روستایی دارا می باشند.