فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
نابسامانی در سازمان فضایی کشورهای جهان سوم که در اثر عوامل گوناگون تحت تأثیر مکانیسم های حاکم بر ساختارهای اقتصادی – اجتماعی و سیاسی پدید آمده است، موجب گسستگی روابط بین شهرها شده و عدم تعادل های منطقه ای را به وجود آورده است. یکی از مشکلات اساسی توسعه فضایی و منطقه ای در استان کردستان، گسیختگی سازمان فضایی و عدم سلسله مراتب مبتنی بر رابطه تعاملی میان سکونتگاه ها است. سازمان فضای استان کردستان نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ بر همین اساس پژوهش حاضر به تحلیل و ارزیابی سازمان فضایی استان کردستان و تغییرات صورت گرفته طی 7 دوره سرشماری (1390- 1335) کشور می پردازد. دراین راستا تعیین و تشکیل سلسله مراتبی از سکونتگاه ها که بتواند چارچوب مؤثری برای توزیع جمعیت، فعالیت ها، خدمات و کارکردها در سطوح مختلف باشد ضروری است. هدف از این تحقیق، مطالعه سازمان فضایی، نظام شهری، نحوه توزیع جمعیت در پهنه سرزمین است. روش تحقیق در این پژوهش بنا بر ماهیت موضوع از دو روش توصیفی و تحلیلی به صورت توأمان استفاده شده است. روش تحلیلی که هدف از آن دستیابی به میزان تعادل فضایی هر ناحیه با استفاده از شاخص ها و مدل های موجود (مدل های رشد، اندازه و ساختار فضایی شهر، قانون رتبه- اندازه، شاخص های نخست شهری، ضریب آنتروپی، شاخص عدم تمرکز هندرسون، منحنی لورنز و ضریب جینی، تحلیل SWOT و...) است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نظام شهری و سازمان فضایی استان کردستان فاقد تعادل فضایی است که با ایجاد تعادل در توزیع امکانات و خدمات و فرصت های مناسب برای شهرهای استان در مراتب مختلف می توان به توسعه متعادل و پایدار و سازمان فضایی بهینه دست یافت.
شناسایی و سطح بندی میزان آسیب پذیری راه ها و معابر اضطراری اولیه و ثانویه شهر کرمان با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویدادهای پیش بینی نشده هرساله سهم عمده ای در ایجاد خسارات مالی و جانی در جهان دارند. یکی از ارکان مدیریت بحران در زمان وقوع زلزله، پیش گیری و کاهش تلفات ناشی از زلزله است. برای حصول به این اهداف، تسریع در رسیدن گروه های امداد و نجات به حادثه دیدگان، اهمیت ویژه ای می یابد. با توجه به کاهش گنجایش راه ها بر اثر خرابی و افزایش خروج از منطقه زلزله زده، ترافیک سنگینی که بر شبکه معابر تحمیل می شود، شبکه معابر را به عامل تعیین کننده در مدیریت بحران تبدیل می کند. این مقاله بخشی از زیرساخت های شهری کرمان در هنگام بحران، تحت عنوان شبکه معابر اضطراری را تحت مطالعه قرار می دهد. هدف تحقیق، شناسایی معابری است که در شرایط اضطراری می توانند بیشترین کمک را در مدیریت بحران داشته باشند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. داده های مورد نیاز به روش میدانی و اسنادی جمع آوری شده و با استفاده از نظریات کارشناسان، پارامترهای مؤثر بر آسیب پذیری راه ها مشخص شد. بر اساس اکستنشن SDM Fuzzy در محیط Arc GIS نقشه آسیب پذیری راه ها و معابر اضطراری اولیه و ثانویه شهر کرمان تهیه شد. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که از بین چهار عامل مؤثر (تراکم جمعیتی، فضای باز و خالی، عرض معابر، تعداد طبقات سازه ها(، عامل عرض معابر با وزن نهایی692/0، بیشترین وزن و عامل فضای باز و خالی با وزن نهایی171/0، کمترین وزن را داشته اند. به این ترتیب عرض معابر بیشترین تأثیر را در تعیین معابر اضطراری اولیه و ثانویه گذاشته است.
سنجش تأثیرات متغیرهای اجتماعی - اقتصادی بر مصرف گرایی شهروندان (نمونه موردی: شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف گرایی شهروندان یکی از چالش های اصلی برنامه ریزی شهری است که در ابعاد مختلفی چون ناپایداری شهرها نمایان شده است و سبک زندگی مردم در کشورهای در حال توسعه با گرایش به مدرنیته مصرف گرا شده است و پایداری شهر را به مخاطره انداخته است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف سنجش تاثیرات متغیرهای اجتماعی – اقتصادی بر مصرف گرایی شهروندان شهر کاشان پرداخته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد جهت تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه از روش های مدل یابی معادلات ساختاری( SEM ) با استفاده از نرم افزار Amos و هم چنین برای ارزیابی فراوانی داده های پرسشنامه از نرم فزار SPSS استفاده شده است. در نهایت، تأثیرات متغیرهای اجتماعی – اقتصادی بر مصرف گرایی توسط الگوی معادلات ساختاری ( SEM ) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت، که نتایج نشان می دهد با بالاتر رفتن شاخص اقتصادی درآمد و شاخص اجتماعی تحصیلات مصرف گرایی هم بالاتر ، با بالاتر رفتن بعد خانوار و سن مصرف گرایی کاهش می یابد.
نقش شاخص های مدیریتی و سرمایه اجتماعی در ارتقای میزان مشارکت شهروندان در امور شهری (مطالعه موردی: شهر پارساباد مغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت شهروندان در امور شهری در واقع توسعه از مردم، با مردم و برای مردم است؛ بنابراین بسترسازی لازم برای مشارکت اجتماعی شهروندان و درک جایگاه آنان در هر برنامه ریزی توسعه، بسیار ضروری است. به عبارتی مشارکت شهروندان در تصمیم گیری ها، برنامه ریزی ها و کلیه فعالیت ها و امور شهری، موردتوجه مدیران، برنامه ریزان و صاحب نظران توسعه اجتماعی مخصوصاً در حوزه برنامه ریزی شهری و شهرسازی قرارگرفته است. در این میان مفاهیم متعددی در ارتقای مشارکت شهروندان تأثیرگذار می باشد؛ که ازجمله مهم ترین آن ها می توان به متغیرهای متعدد سرمایه اجتماعی و متغیر شاخص های مدیریتی می باشد. لذا هدف مقاله حاضر بررسی شاخص های سرمایه اجتماعی و شاخص های مدیریتی متأثر برافزایش میزان مشارکت شهروندان در امور مربوط به امور شهری می باشد. لذا تحقیق موردنظر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و مواد و روش از نوع توصیفی – تحلیلی می باشد. برای انتخاب حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده گردید که با توجه به مشخص بودن حجم جامعه آماری و ضریب اطمینان 95% با توجه به جمعیت شهر پارساباد مغان تعداد نمونه 322 بدست آمد که برای نتیجه گیری بهتر تعداد پرسشنامه ها به تعداد 390 عدد افزایش یافت. در این پژوهش برای سنجش متغیرها و پاسخگویی به فرضیات تحقیق و تأثیر هر یک از معیارهای سرمایه اجتماعی و شاخص های مدیریتی مشارکت شهروندان قابل اندازه گیری بر میزان مشارکت شهروندان به عنوان متغیّر وابسته و همچنین تأثیر مستقیم و غیرمستقیم هر یک از متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته، روش پیرسون جهت شناخت میزان ضریب همبستگی و رگرسیون خطی جهت ضریب تعیین و Beta مورد استفاده قرارگرفته است تا اطلاعاتی در زمینه علّیت ها و روندهای موجود به دست دهد. لذا از بابت اینکه تعداد سؤالات برای هر کدام از متغیرها زیاد بوده، لذا در ابتدای امر با استفاده از روش تحلیل عاملی به کاهش تعداد داده ها (برای متغیر شاخص های مدیریتی تعداد 4 متغیر با کدهای MI، متغیر سرمایه اجتماعی به 6 متغیر با کدهای SC و برای متغیر مشارکت شهروندان تعداد 4 متغیر نهایی با کدهای P) پرداخته شده است. نتایج نشان داد که میان متغیرهای سرمایه اجتماعی و شاخص های مدیریتی با ارتقای میزان مشارکت شهروندان رابطه معناداری وجود دارد.
الگوی انتخاب بهینه پناهگاه های اضطراری چند منظوره در شهر کاشمر با استفاده از روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جنگ های جدید که با استفاده از تجهیزات پیشرفته هوشمند صورت می پذیرد و اهداف به صورت نقطه ای مورد هدف قرار می گیرند، نقاط و اهداف کلیدی که در شبکه فعالیت های کشور نقش کلیدی ایفا می کنند، در زمره اولین اهداف هستند. از آنجا که بخش قابل توجهی از این نقاط درون شهرها واقع هستند، شهرها و علی الخصوص شهرهای استان های مرزی نیز مورد تهاجم واقع می شوند. اصلی ترین سرمایه هر کشور مردم می باشند که حفظ جان آنها در برابر تهدیدات از وظایف اصلی دولت ها می باشد. یکی از راه های تأمین این هدف، احداث پناهگاه هایی امن جهت حفظ جان مردم در زمان بحران ناشی از جنگ می باشد. اما پناهگاه در صورتی که به شکل تک منظوره احداث شود، عدم استفاده از آن در زمان صلح، صرفه اقتصادی آن را از بین می برد و پایداری آن را به مخاطره می اندازد. برطرف کردن این مشکل با احداث پناهگاه های چندمنظوره میسر می گردد. هدف پژوهش بررسی عوامل کاهش آسیب پذیری و ایمن سازی سازمان سکونت و فعالیت شهر در برابر تهدیدات انسان ساخت با بکارگیری پناهگاه های چند منظوره با توجه به ملاحظات پدافند غیرعامل در برنامه ریزی و توسعه و عمران شهرها می باشد. روش پژوهش «توصیفی– تحلیلی» می باشد. کلیه داده های تولید شده در محیط GIS در فرایند سلسله مراتبی(AHP)، مورد تحلیل قرار گرفته است. در ادامه پژوهش با استفاده از مدل تحلیل حساسیت در نرم افزار Expert choice، تعداد 12 مکان بعنوان پناهگاه چندمنظوره انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد از بین معیارها، کاربری های حیاتی و دارایی ها به ترتیب با 217/0 و 174/0 امتیاز بیشترین اهمیت را داشته اند و در کاشمر به ترتیب 04/34 درصد شهر در پهنه مناسب و 61/15 درصد در پهنه کاملاً مناسب به جهت مکانیابی و احداث پناهگاه چندمنظوره هستند و سرانجام 12 مکان را به عنوان پناهگاه چند منظوره مورد شناسایی قرار گرفته و با استفاده از مدل تحلیل حساسیت در نرم افزار Expert Choice مکان های شناسایی شده اولویت بندی شده اند.
تحلیل قابلیت زیست پذیری در مناطق کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی به عنوان دومین انقلاب در فرهنگ انسان، باعث دگرگونی در روابط متقابل انسان ها و محیط شده است. در دهه های اخیر به موازات نظریه های توسعه پایدار و توسعه پایدار شهری ایده ارتقای کیفیت زندگی که خود موجبات زیست پذیر بودن شهرها را سبب می شود جای خود را در ادبیات برنامه ریزی شهری باز کرده است و به همین دلیل قابلیت برخورداری از خصوصیات زیست پذیری برای شهرها و به ویژه کلان شهرها ضرورت یافته است. هدف این پژوهش بررسی قابلیت زیست پذیری مناطق کلان شهر اهواز به منظور توسعه پایدار است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی می باشد. داده های مورد نیاز برای تحلیل از نوع کمی و کیفی می باشند. که با استفاده از مدل تاپسیس به تحلیل آنها پرداخته شده است. داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS، ArcGIS، و مدل TOPSIS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. جامعه آماری شامل مناطق و شهروندان کلان شهر اهواز می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در میان مناطق کلان شهر اهواز منطقه 2 با امتیاز 0.74 به نسبت سایر مناطق در وضعیت برخوردارتری قرار دارد و منطقه 7 با امتیاز 25/0 در بدترین وضعیت زیست پذیری قرار دارد. در میان ابعاد به کار رفته در پژوهش حاظر بعد زیست محیطی با امتیاز 0.63 بیشترین تأثیر را در وضعیت زیست پذیری کلان شهر اهواز داراست که با این روند کنونی به سمت توسعه پایدار پیش نخواهد رفت.
تحلیل فضایی عدالت اجتماعی در بهره مندی از خدمات عمومی شهری، مطالعه موردی: حوزه های 16 گانه شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از هم پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدماتی شهری یکی از مهم ترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی در دهه های اخیر بوده که زمینه ساز نابرابری شهروندان در برخورداری از این خدمات شده است. چنانچه مهم ترین رسالت برنامه ریزان و مدیران شهری در این زمینه، تلاش برای دستیابی به آرمان «برابری فرصت ها» در دسترس ی گروه های مختلف جامعه شهری به خدمات عمومی و از بین بردن تضاد در تأمین فرصت ها می باشد. در این راستا یکی از اساسی ترین عناصر شهری جهت افزایش سطح رفاه اجتماعی مردم شهر، وجود خدمات ش هری است. هدف از مطالعه حاضر تحلیل فضایی عدالت اجتماعی در بهره مندی از خدمات عمومی شهری در 16 حوزه شهر اردبیل می باشد که از نظر روش توصیفی– تحلیلی می باشد. در این پژوهش میزان دس تیابی ساکنین به خدمات عمومی شهری ابتدا با استفاده از مدل ANP وزن دهی و سپس با استفاده از مدل تاپسیس و ساو سطح بندی شدند. با توجه به رتبه متفاوت حوزه های شهری اردبیل در مدل های مختلف، در نهایت نتایج مدل ها با استفاده از مدل کاندرست ادغام گردید. نتایج به دست آمده از مطالعه نشان داد که حوزه های 12 و 11 با کسب رتبه اول از لحاظ میزان برخورداری از وضعیت بسیار مطلوبی برخوردارند، حوزه های 14، 15، 13و 16، با کسب رتبه دوم در طبقه برخوردار، حوزه های 6 و 10، در طبقه نیمه برخوردار و حوزه های 2،5 ،7 و 9، با کسب رتبه چهارم در طبقه نابرخوردار از خدمات عمومی قرار دارند و حوزه های 3، 4 و 8، در رتبه آخر قرار گرفته اند. یعنی از نظر برخورداری از خدمات عمومی شهری وضعیت بسیار نامطلوب دارند.
بررسی الگوهای رشد کالبدی شهر ارومیه و ارائه یک الگوی بهینه به منظور افزایش فشردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات حیاتی قرن بیست ویکم برای دانشمندان شهری در ارتباط با پایداری شهر، نوع فرم شهر (فشردگی یا پراکنش) و حومه نشینی است. درنتیجه، آگاهی از فرم فضایی و شکل شهر نقشی مهم در میزان موفقیت برنامه ریزان شهری دارد و به بهبود محیط های شهری کمک شایانی می کند. الگوی رشد شهر از آنجاکه با یکی از محدودترین منابع در دسترس انسان یعنی زمین سروکار دارد، از موضوع های مهم در برنامه ریزی شهری و یکی از معیارهای اساسی در توسعة پایدار شهری است. هدف از انجام دادن پژوهش حاضر، بررسی وضعیت تراکم و فشردگی شهری در ارومیه و روند رشد و توسعة فیزیکی شهر است تا با استفاده از نتایج آن بتوان به راهبرد و الگویی مناسب برای توسعة آیندة شهر دست یافت. بدین منظور از مدل های هلدرن، آنتروپی شانون و درجة تجمع برای بررسی روند توسعة شهر استفاده شده است. نتایج نشان داد شهر ارومیه به صورت افقی و پراکنده توسعه پیدا کرده است؛ بنابراین، سیاست اختلاط کاربری ها به عنوان یکی از راه های فشرده سازی شهری پیشنهاد می شود. برای بررسی وضعیت تنوع و اختلاط کاربری ها نیز از مدل تعیین تنوع اتکینسون استفاده شده است که با توجه به این شاخص منطقة 4 در بهترین و منطقة 3 در بدترین وضعیت قرار گرفته است.
بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای تعاملات اجتماعی در پارک های شهری (مطالعه موردی: شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارک ها جزئی از نظام کالبدی شهر به شمار می روند که انسان ها همواره با آن در تماس هستند و هدف از طراحی آن ها، توجه به نیازهای انسانی، فرهنگی جامعه و نیز جس تجوی عوام ل ض روری در ایج اد پارک های مناسب شهری است، درواقع، پارک ها پس از خانه مکانی هستند که فرد، بیش ترین برخورد و رفت وآمد را در سطح آن دارد. فضاهای عمومی عنصر مهمی در شکل گیری تعاملات اجتماعی در میان ساکنان آن است؛ بنابراین، در این مطالعه عوامل مؤثر بر ارتقای تعاملات اجتماعی در میان پارک های شهرستان زابل بررسی شده است. روش تحقیق، تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی است. همچنین در تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم افزار SPSS برای تعیین مؤلفه های مؤثر در ارتقای تعاملات اجتماعی پارک های شهرستان زابل، همچنین برای رتبه بندی پارک ها از مدل تصمیم گیری VIKOVER استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که تمامی شاخص های مطرح شده در پژوهش به جز شاخص ورزش و فعالیت های جسمی، در ارتقای تعاملات اجتماعی پارک ها در شهرستان زابل مؤثر است. درجه تعاملات اجتماعی در پارک های مورد مطالعه متفاوت است؛ به طوری که پارک یعقوب الیث با Q 509/0 در رتبه اول، پارک ملت با Q به دست آمده 502/0، پارک معلم با Q 454/0، و پارک الغدیر با Q به دست آمده 450/0 به ترتیب در رتبه های بعدی از لحاظ شاخص های تعاملات اجتماعی قرار گرفتند.
تحلیل جامعه شناختی تلفیق دانش بومی و نوین (در مدیریت مشارکتی) در احیاء، حفظ، نگهداری و بهره برداری از منابع طبیعی (مورد مطالعه، ایل ممسنی استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۴۷۶-۴۵۹
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن بررسی دانش بومی و نوین در خصوص مدیریت مشارکتی سنتی بهره برداری از مرتع در ایل ممسنی فارس، به بررسی تغییرات ایجاد شده بر اثر اجرای برنامه شبه مدرنیزم دولتی پرداخته است. در این مقاله از روش گراندد تئوری و تکنیک هایی ارزیابی مشارکتی روستایی، مصاحبه نیمه ساخت یافته، مشاهده و قدم زدن در میدان و بحث گروهی استفاده گردیده و پس از تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده در میدان از طریق کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با انتخاب طبقه مرکزی «مدیریت مشارکتی پایدار مرتع»، اقدام به تهیه یک مدل پیشنهادی تلفیق دانش بومی و نوین (در مدیریت مشارکتی) در حفظ، بهره برداری، اصلاح و توسعه منابع طبیعی (مرتع) برای دست یابی به یک روش بهینه در جهت احیا و توسعه بخشی از منابع طبیعی تجدید شونده نموده است تا با بکارگیری این روش بخشی از تغییرات ناخواسته که توسط شبه مدرنیزم دولتی ارایه شده در این عرصه که با زندگی مردم سنخیتی نداشت و آثار زیانباری را به همراه داشته است، را احیا کرده و از تخریب بیشتر این منابع جلوگیری گردد.
سنجش مفهوم قلمرو مطلوب در فضاهای همگانی شهری (مطالعه موردی: پل طبیعت تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
67 - 80
حوزههای تخصصی:
انسان ها به همان اندازه که ماحصل محیط اجتماعی هستند، ساخته ی محیط فیزیکی نیز به شمار می روند. از دیدگاه روانشناسی– اجتماعی، چهار مفهوم خلوت، فضای شخصی، قلمرو و ازدحام، پایه و اساس رفتارهای فردی و اجتماعی انسان در رابطه با محیط است. در همین راستا، مفاهیم فوق که برگرفته از علم پروکسمیک (Proxemics) می باشند، پایه ایی برای تحقیق در مورد رفتار محیطی انسان معرفی شده اند. در این مقاله، به مفهوم قلمرو به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار درآسایش روانی افراد و لازمه شکل گیری آن در فضاهای همگانی پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، بیان اهمیت طراحی همساز با روان انسان بخصوص در فضاهای انسان ساز (فضاهای همگانی) در قالب سنجش مفهوم قلمرو می باشد. پژوهش حاضر از نوع کمی و روش توصیفی-تحلیلی بوده و از دستگاه GPS برای موقعیت سنجی 372 نفر از مخاطبان در شرایط یکسان در بستر پل طبیعت استفاده شده است. نظر به هدف پژوهش، شناسایی محدوده های مطلوب جهت تأمین قلمرو مکانی افراد که در فضاهای مکث تعبیر می یابد، متغیر ثابت زمان در نظرگرفته شد تا با تغیر هر 5 ثانیه، مختصات مکانی افراد ثبت شود. داده های استخراج شده از GPS با فرمت .gpx توسط نرم افزار Garmin Base Camp مورد تحلیل قرارگرفته و سپس با ارزیابی محدوده های مطلوب، شاخص های شکل گیری قلمرو همگانی بازنگری و تبیین شده است. فضاهای شهری اعم از پیاده راه ها که تأکید بر مکث و سکون انسان دارد، باید فاکتورهایی چون عرصه بندی مطلوب، ساختار فضایی مناسب، نظم، آسایش فیزیکی، امنیت انعطاف پذیری، خوانایی، تعامل و مشارکت مردمی، هویت و ارزش های فرهنگی را جهت تحقق قلمرو همگانی مطلوب دارا باشند. نتایج تطبیق سنجی محدوده های مطلوب و طرح موجود حاکی از آنست که %33 از فضاهای مطلوب شناسایی شده در این پژوهش، فاقد تمهیدات اولیه برای تداعی قلمرو مکانی در طراحی هستند. همچنین، 53% از محدوده های تعریف شده برای مکث در طرح، فاقد کیفیت قلمرو مکانی مطلوب مخاطبان می باشند.
بررسی و تحلیل فضای عمومی شهری با استفاده از مدل استنتاج منطق فازی (مورد شناسی: ناحیة 1 و 2 شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی شهری یکی از نشانه های بارز نفوذ مدرنیته به زندگی جوامع بشری است و تعلق داشتن به جمع و حضور در فضاهای اجتماعی یکی از نیازهای زندگی انسان امروز است. در جوامع گوناگون، استفاده از فضاهای عمومی شهر برای افراد جامعه برحسبِ متغیّرهایی چون سن، جنس، گروه های اجتماعی، اقلیت های قومی و نژادی و ... متفاوت است و این عوامل بر میزان و نحوة حضور در فضاهای عمومی شهر تأثیر می گذارند. به طورکلی، هدف از بررسی و مطالعة فضاهای عمومی شهر زابل، بررسی و تحلیل وضعیت فضاهای عمومی در سطح شهر و پراکنش و نحوة استقرار فضاهای عمومی است. در پژوهش حاضر تلاش بر این است که مساحت و سرانة کاربری های عمومی و سطح توسعه یافتگی آن ها بر اساس شاخص های انتخاب شده، بررسی شوند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جامعة آماری پژوهش قسمت هایی از شهر زابل شامل ناحیة 1 و 2 می باشد که تقسیم بندی آن بر اساس طرح جامع شهر است. بررسی فضاهای عمومی شهر به وسیلة شاخص های اصلی و زیر شاخص آن ها صورت گرفته و پیاده سازی و تحلیل یافته های پژوهش با استفاده از روش استنتاج منطق فازی انجام شد. نتایج در قالب خروجی مدل ها، برای تبیین وضعیت موجود کاربری های فضاهای عمومی ناحیه های یک و دو شهر زابل و انطباق با وضعیت مطلوب و بهینه ارائه شد. نتایج تحقیق نشان داد که هیچ گونه ارتباط معنی داری بین ابعاد انسانی و کالبدی فضای عمومی در ناحیه های مورد بررسی وجود ندارد. همچنین شاخص کلی فضای عمومی نیز فقط با بُعد انسانی توسعه دارای رابطة معنی داری است (R PS,HPS=0/821) و با بُعد کالبدی آن هم خوانی و ارتباط معنی داری ندارد (R PS,SPS=0/314).
مقایسه شاخص اقلیم گردشگری (TCI) و شاخص اقلیمی تعطیلات (HCI) (مطالعه موردی: ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری یکی از بزرگ ترین بخش های اقتصادی در سطح جهان است. برای گردشگران، آب و هوا یکی از مؤلفه های اصلی گردشگری است. هدف از این پژوهش ارزیابی شرایط اقلیم گردشگری شهر ارومیه با استفاده از شاخص اقلیم تعطیلات (HCI) و شاخص اقلیم گردشگری (TCI) و مقایسة این دو شاخص برای مشخص کردن تأثیر عناصر اقلیمی بر فعالیت گردشگری است. برای محاسبة این شاخص ها از داده های روزانة حداکثر دمای هوا، میانگین دمای هوا، حداقل رطوبت نسبی، میانگین رطوبت نسبی، بارش، پوشش ابر، ساعات آفتابی، و سرعت باد در دورة زمانی 1981 2010 استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد هر دو شاخص TCIو HCI دارای اوج تابستانه اند و در ماه های ژوئن، ژوئیه، آگوست، و سپتامبر شرایط ایده آلی برای گردشگری و تفریح دارند. مقایسة دو شاخص در ارزیابی شرایط اقلیمی نشان داد که عمدتاً امتیازات شاخص HCI در بیشتر مواقع بیشتر از TCI است. علت اختلاف امتیاز بین دو شاخص اختلاف در وزن مؤلفه ها و سیستم رتبه دهی متغیرهاست. در کل، می توان گفت شاخص HCI به دلیل ارزیابی دقیق تر شرایط آب و هوا برای گردشگری و همچنین توجه به آرای گردشگران در شناسایی شرایط ایده آل اقلیمی بهتر از شاخص TCI است.
ارزیابی نقش احیا و باززنده سازی روددره ها در توسعه گردشگری شهری (مطالعه موردی: روددره فرحزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
63 - 75
حوزههای تخصصی:
روددره های شهری جزیی از پیکره طبیعی شهر و بستر پیوند زندگی شهری با طبیعت است. احداث تأسیسات در حریم و حتی بستر این روددره ها، روند طبیعی را در آن هادچار اختلال کرده است. در این میان، برنامه ریزی این دره ها به عنوان سبز راه و محل گذران اوقات فراغت و فعالیت های گردشگری می تواند در بهبود وضعیت زیست محیطی این نواحی در کنار ایجاد پتانسیل های تفریحی برای ساکنان شهر و گردشگران مؤثر باشد. این پژوهش با تکیه بر مطالعه در روددره فرحزاد شهر تهران، در پی ارزیابی نقش احیا و باززنده سازی روددره ها در توسعه گردشگری شهری است. نوع پژوهش کاربردی و به روش توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، گردشگرانی هستند که برای گذران اوقات فراغت به روددره فرحزاد مراجعه می کنند. به دلیل نداشتن تعداد دقیق آمار، تعداد نمونه با مشورت با اساتید، 350 نفر تعیین شد. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی است. تمرکز اصلی پژوهش در بخش مطالعه میدانی بر پرسشنامه است. داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه پس از کدگذاری و انتقال به نرم افزار رایانه ای SPSS، تجزیه و تحلیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های ضریب همبستگی و رگرسیون خطی ساده استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که احیا و باززنده سازی روددره فرحزاد در رونق گردشگری شهری تأثیر زیادی داشته و موجب توسعه گردشگری شهری شده است. البته مشاهدات میدانی و مصاحبه با افراد مطلع نشان می دهد که هنوز اهداف توسعه پایدار گردشگری شهری محقق نشده است.
تحلیل فضایی پهنه های مخاطره آمیز شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیرساخت های نامناسب واحدهای سکونتگاهی و نابرابری های اجتماعی- اقتصادی موجود میان شهرها و روستاها، منجر به نابسامانی فضایی در شبکه سکونتگاهی کشور شده و آسیب پذیری آنها را در برابر بلایای طبیعی پیوسته افزایش داده است؛ در همین راستا این پژوهش سعی دارد با استفاده از منطق فازی، مناطق مخاطره آمیز استان اردبیل را پهنه بندی کند. نتایج به دست آمده از پهنه بندی خطر لرزه خیزی، نشان می دهد مناطق خطرناک عمدتاً در نزدیکی گسل ها و سنگ هایی با مقاومت اندک در برابر زلزله، قرار گرفته اند. نکته جالب توجه این است که تقریبا بخش های وسیعی از منطقه در شمال و جنوب، به ویژه بخش هیر، در پهنه بسیار خطرناک قرار دارد؛ فقط بخش های کوچکی در غرب منطقه در پهنه کم خطر قرار گرفته است. همچنین بر مبنای نقشه به دست آمده، بخش های غربی و جنوب شرقی منطقه با داشتن ویژگی هایی از قبیل شیب های تند و آبراهه های متراکم، بیشترین میزان آسیب پذیری ناشی از حرکات دامنه ای را دارد. نتایج نشان می دهد بیشترین خطر سیل خیزی و فرسایش در حوالی شمال غربی تا غرب و تا حدودی جنوب شرق منطقه در محدوده بخش هیر است. به طور کلی نقشه نهایی پهنه بندی مخاطرات در منطقه مطالعاتی حاکی از آن است که بخش های شمال غربی و جنوب شرقی منطقه در پهنه های بسیار خطرناک قرار دارد.
تحلیل تطبیقی اثربخشی شاخص دسترسی در میزان وقوع جرم در دو محدوده کلانتری شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش رشد شهرنشینی در بسیاری از نواحی جهان، بویژه در کشورهای در حال توسعه بر مشکلات و نارسایی های زندگی شهری افزوده شده است. از جمله ی این مشکلات می توان به افزایش نرخ جرم و جنایات در شهرها و ناامنی اشاره کرد. بسیاری از جامعه شناسان و برنامه ریزان شهری بر نقش و تاثیر کالبد در پیشگیری و کاهش جرم توافق دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی شاخص های محیطی-کالبدی موثر در وقوع جرم در شهر اهواز، به مقایسه تطبیقی شاخص منتخب دسترسی (نوع شبکه معابر و وضعیت پیاده رو ها) در دو محدوده کلانتری 15 و 16 شهر اهواز پرداخته است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و به کمک پیمایش میدانی، فضای دو محدوده کلانتری را مورد مطالعه و تطبیق قرار داده است. نتایج آزمون های استفاده شده در محیط نرم افزار GIS نشان داده است که تفاوت در میزان وقوع جرم در دو محدوده کلانتری کاملا آشکار بوده، به طوری که این تفاوت در نوع جرم دو محدوده نیز تاثیر گذاشته است. بررسی های انجام شده در بخش شاخص دسترسی گویای وضعیت نامطلوب این شاخص در محدوده کلانتری 15 بوده است. به گونه ای که نوع شبکه ارتباطی در محدوده دارای بافت شطرنجی بوده و ورودی های این محدوده به نقاط حاشیه نشین و جرم خیز ختم گردیده است. بنابراین می توان گفت ویژگی های دسترسی و شبکه های ارتباطی، نقش بسیار زیادی در تامین ایمنی و امنیت مکان ها و محله های شهری دارند.
واکاوی اثرات جریان های بین شهری بر تغییرات کاربری اراضی واقع در خارج حریم شهرها؛ مورد مطالعه: اراضی پیرامون محورهای مواصلاتی شهرهای بابل، قائم شهر و ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق واکاوی و سنجش میزان تأثیرگذاری شدت جریان های بین شهری بر تغییرات کاربری اراضی در پیرامون محورهای مواصلاتی شهرهای قائم شهر، بابل و ساری می باشد. روش این پژوهش، از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و متکی به روش کمی می باشد. همچنین برای تجزیه و تحلیل های لازم از مدل آنتروپی، تحلیل جریان ها و مدل جاذبه در محیط نرم افزاری GIS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که افزایش تردد مسافر و جابجایی کالا در محورهای مواصلاتی شهرهای بابل، قائم شهر و ساری، سبب افزایش میزان تقاضا برای تغییر کاربری اراضی در پیرامون این محورها شده است؛ البته میزان تأثیرگذاری تردد مسافر (با ضریب همبستگی 0.72) بیش از جابجایی کالا (با ضریب هبستگی 0.43) بوده است. در نتیجه، با توجه به وجود تأثیرات متقابل و چند مرکزی بودن محدوده مورد مطالعه (بر اساس تحلیل آنتروپی)، به منظور نظارت و هدایت بر تغییرات کاربری اراضی پیرامونی شهرهای مذکور، تدوین سیستم کنترل و مدیریت یکپارچه فضایی در قالب یک مجموعه شهری پیشنهاد می گردد.
ارائه مدل مفهومی مطلوبیت سکونتگاه از طریق تحلیل دیدگاه پدیدارشناسان (نمونه موردی: چند مجتمع مسکونی در تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۰-۶۳۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به جایگاه و اهمیت واژگان معماری همچون (مکان)، بصورت اعم در مباحث فلسفی، ومفهوم (سکونت) در رویکرد پدیدارشناسی، به عنوان زیرمجموعه ای از آن، بصورت اخص تدوین گردیده است. امکان استخراج فرآیند نیل به رضایتمندی، بصورت مدلی مفهومی، از اندیشه پدیدارشناسان منتخب (مرلوپونتی، باشلار و شولتز)، پرسشی است که پژوهش بر اساس آن شکل گرفته است. مقاله درپی آن است که در ابتدا جوهره و اصالت سکونت را، مورد بررسی قرار داده و سپس با ارائه تعاریفی از مطلوبیت تشابهات و قرابت مابین این مفاهیم را بیابد. در این مسیر از روش تحقیق آمیخته (کمی و کیفی) و روش استدلال منطقی بهره برده شده است. ابزار پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری، ساکنان مجتمع های مسکونی تبریز بوده اند. برای تایید همبستگی از لیزرل (تحلیل چند متغیره) بهره برده شده است. کلید واژگان بدست آمده در سوالات مطرح و میزان تاثیر، ازطریق قضاوت معناداری انجام گرفته است. دیدگاه هر یک از اندیشمندان دربخش خود بصورت دیاگرام ارائه گردیده است و در نهایت پس از نتیجه گیری از مباحث و ارائه نتایج تحلیل ، دیاگرام تجمیعی بصورت مدل مفهومی مطلوبیت سکونتگاه ارائه گردیده است. مطالعه نشان داد که، ارتباط معنی داری بین ادراکات حسی، آگاهی مفهومی، این همانی با طبیعت و مطلوبیت سکونتگاه وجود دارد.
سنجش عملکرد مؤلفه های آسایش بصری در ارتقای کیفیت محیط شهر با استفاده از تکنیک وایکور (مطالعه موردی: کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش کیفیت محیط شهری گامی بلند به سوی ارتقای رضایت شهروندان است. یکی از ابعاد شایان توجه در افزایش کیفیت محیطی ارتقای آسایش بصری است. آسایش بصری بازتابی از کیفیت زندگی، آرامش و رفاه شهروندی است؛ بنابراین، هدف این تحقیق سنجش عملکرد مؤلفه های آسایش بصری در ارتقای کیفیت محیط شهری کلان شهر مشهد است که در این زمینه 14 مؤلفة کیفیت محیطی و 4 مؤلفة آسایش بصری، ارتباط این دو دسته متغیرها و وضعیت آن ها در سطح مناطق سیزده گانة مشهد ارزیابی شده است. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی است. جامعة آماری شامل تمام شهروندان مناطق 13 گانة مشهد می شود که با استفاده از فرمول کوکران 383 پرسشنامه به نسبت جمعیت مناطق توزیع شده است. پرسشنامه محقق ساخته و شامل 40 پرسش کیفیت محیط شهری و 40 پرسش آسایش بصری است. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و برای رتبه بندی مناطق از تکنیک رتبه بندی وایکور استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر وجود تفاوت معنی دار بین مؤلفه های آسایش بصری و کیفیت محیط شهری در سطح مناطق سیزده گانه است. علاوه براین، نتایج رتبه بندی مناطق نشان می دهد اغلب مناطقی که سطح آسایش بصری پایین دارند (مناطق 13، 4، 5)، کیفیت محیطی کمتر و درنتیجه رفاه شهری کمتری دارند. همچنین مناطق 1 و 9 و 8 با هم پوشانی بسیار بالا در بهترین وضعیت از منظر کیفیت محیط شهری و آسایش بصری قرار دارند.
مکان یابی سایت اسکان موقت در برابر زلزله در شهرها (مطالعه موردی: شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله به عنوان یکی از مهم ترین مخاطرات محیطی در شهرها، سالانه خسارات مالی و جانی فراوانی به بار می آورد و یکی از ضروری ترین اقدامات در این زمینه، به کارگیری اصول مدیریت بحران می باشد. اولین و مهم ترین نیاز اساسی آسیب دیدگان ناشی از مخاطرات محیطی داشتن یک سرپناه می باشد و در واقع، اسکان موقت از جمله اقدامات مهم مدیریت بحران است. به این منظور در این پژوهش به مکان یابی بهینه سایت های اسکان موقت شهر زاهدان پرداخته شده است. اطلاعات مورد نیاز از طریق نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال۱۳۹۰، طرح های جامع و تفصیلی شهر و سایر یافته های مرتبط با موضوع استخراج شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیل بوده و نتایج آن جنبه کاربردی دارد. برای این منظور از مدل های ANP ، AHP و Topsis و برای تحلیل داده ها نرم افزارهای Exprt Choice، ARC GIS، Super Decisions استفاده شده است. در یافته های پژوهش براساس معیارهای مؤثر در امر مکان یابی اسکان موقت، شش لایه تراکم جمعیت، سازگاری کاربری ها، دسترسی به راه، مراکز درمانی، مراکز انتظامی و ایستگاه های آتش نشانی در شهر بررسی شده و سپس نقشه مکان های مناسب جهت اسکان موقت تهیه شد. با تلفیق این لایه ها نقشه نهایی مکان یابی بهینه پایگاه های اسکان موقت در زاهدان ارائه شد و فضاهای باز موجود در شهر بر روی نقشه منطبق شد. نتایج به دست آمده بیان گر آن است که در مجموع از کل شهر زاهدان بخش های مرکزی و شرقی دارای اولویت بالاتری برای مکان یابی سایت اسکان موقت برخوردار بوده و نیازمند مطالعه جهت یافتن راهکارهای اجرایی برای تأمین و تجهیز آن هاست.