فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۰۱ تا ۵٬۰۲۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
شواهد تجربی نشانگر آن است که نابرابری به وجود آمده در کلان شهرهای ایران، ناشی از توسعه مبتنی بر نابرابری است. این روند باعث شده است که شکاف طبقاتی در شهرها عمق بیشتری یابد و هر یک از گروه های برنده و بازنده، نگاه ویژه ای به اداره شهر داشته باشند. به این منظور و برای آنکه مشخص شود، آیا احساس نابرابری بر مشارکت مردم مؤثر است یا خیر؟ تحقیق کنونی به شیوه توصیفی- تحلیلی در شهر مشهد به انجام رسید. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و از نمونه ای به حجم 382 نفر گردآوری شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری کولموگراف اسمیرنوف، رگرسیون چند متغیره و الگوی معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS و PLS تحلیل شد. نتایج نشان داد که شدت احساس نابرابری در ارتباط با نابرابری اقتصادی، شغلی و سیاسی در بالاترین حد و نابرابری فرصت ها در پایین ترین حد خود قرار دارد. علاوه بر آن، متغیر احساس نابرابری، توانایی پیش بینی مشارکت شهروندان در اداره امور شهر را داشته و به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار احساس نابرابری، میزان مشارکت 44/0 تغییر خواهد کرد. مطابق با یافته های فوق، پیشنهاد راهبردی پژوهش، تغییر روندهای کنونی توسعه مبتنی بر نابرابری ازطریق تحول مناسبات اجتماعی در سطح کلان است.
تبیین اثرات کارآفرینی بر توسعه پایدار شهری با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری (مطالعه موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
39 - 54
حوزههای تخصصی:
برای پیشگیری از ناپایداری فضاهای شهری، بهره برداری بهینه از منابع محدود انسانی و طبیعی امری ضروری است. توسعه و ترویج کارآفرینی، که از آن به عنوان موتور توسعه اقتصادی یاد می شود، یکی از مهم ترین اهرم های مورد تأکید اقتصاددانان و اندیشمندان در راستای نیل به توسعه پایدار شهری است. هدف از پژوهش کمی و کاربردی حاضر، که با ترکیبی از روش های توصیفی تحلیلی و علی انجام شده است، تبیین اثرات کارآفرینی بر توسعه پایدار شهری است که به صورت موردی در شهر یاسوج انجام شده است. ابزار اصلی پژوهش جهت گردآوری داده های میدانی، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن با رعایت مبانی تحقیقات میدانی تأیید شده است. جامعه آماری پژوهش را شهروندان ساکن در شهر یاسوج تشکیل می دهد (98130 نفر) که دارای سن بالاتر از 15 سال بوده اند و با توجه به محدودیت های مالی و زمانی، 383 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری برآورد شد و پرسشنامه ها به صورت کاملاً تصادفی در میان شهروندان توزیع گردید و در نهایت با توجه به مخدودش بودن تعدادی از پرسشنامه ها، اطلاعات گردآوری شده 375 نفر با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد برخورداری شهروندان از متغیرهای تشکیل دهنده کارآفرینی با میانگین 31/3، بالاتر از حد متوسط بوده و میانگین محاسبه شده برای توسعه پایدار شهر یاسوج با مقدار 02/3، در سطح متوسط قرار دارد و میانگین پایداری اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی به ترتیب 47/2 (پایین تر از حد متوسط)، 31/3 و 30/3 (بالاتراز حد متوسط) بوده است. نتایج سنجش برازش مدل ساختاری طراحی شده در خصوص اثر کارآفرینی بر توسعه پایدار شهری نشان داد معیارهای برآورد شده مدل مذکور در تطبیق با معیارهای پیشنهادی در وضعیت مطلوبی قرار دارند و کارآفرینی با اثر کل 662/0، دارای تأثیر آماری معناداری بر توسعه پایدار شهری بوده است و توانسته است 44 درصد از واریانس توسعه پایدار شهری در محدوده مطالعاتی را تبیین نماید.
بررسی تاثیر نشانههای شهری بر مسیریابی کودکان، نمونه مورد مطالعه: محله سجاد مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
87 - 98
حوزههای تخصصی:
مسیریابی توانایی شناسایی موقعیت مکانی و رسیدن به مقصد، حرکت در محیط های فضایی است. این موضوع در خصوص کودکان که معمولاً استقلال و تجربه کافی در جابه جایی در محیط های شهری را ندارند، بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر نشانه های شهری بر مسیریابی کودکان در فضای شهری تدوین گردیده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر کاربردی و پیمایشی است. روش نمونه گیری به صورت تصادفی با استفاده از فرمول کوکران و تکمیل پرسشنامه توسط 106 نفر از کودکانی که در بازه سنی 12-8 سال هستند، انجام گردیده است. در تحلیل داده ها به منظور ارزیابی تأثیر نقش نشانه ها در مسیریابی کودکان پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات حاصل با روش تحلیل عاملی تأییدی و با استفاده از نرم افزار Amos مورد تحلیل قرار گرفتند. همچنین برای تحلیل داده های کیفی به بررسی نقاشی های کودکان پرداخته شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که تفاوت در گروه های سنی کودکان باعث تفاوت در میزان تأثیرگذاری نشانه ها در مسیریابی کودکان می گردد. همچنین عناصر کالبدی و نشانه ها در فضاهای شهری در مسیریابی کودکان در محدوده مطالعاتی پژوهش بسیار تأثیرگذارند. ازجمله ویژگی های اشاره شده کودکان هشت ساله در فرآیند مسیریابی می توان به فضای سبز و فرم ابنیه اشاره نمود. کودکان 9-10 ساله به فرم کالبدی و تمایز ساختمان ها در فرآیند مسیریابی توجه دارند. کودکان 10-12 ساله به ساختمان هایی اشاره دارند که در آنها تنوع رنگی بیشتر و ساختمان هایی که فرم معماری متمایزتری نسبت به سایر ساختمان ها دارند. کودکان 10-12 ساله از معابر و ساختمان های شاخص در مسیریابی استفاده می نمایند. بررسی های صورت گرفته تأثیر کالبد متمایز در رفتار مسیریابی کودکان را نشان می دهد.
تبیین الگوی موزه محله در جهت حفظ و ارتقاء بافت های با ارزش تاریخی مطالعه موردی منطقه ۱۲ تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
31 - 44
حوزههای تخصصی:
محلات تاریخی از عناصر اصلی بافت تاریخی و صحنه بسیاری از رخدادهای تاریخ ساز و پیونددهنده فضاهای فرهنگی و تاریخی شهر است، که هویت اجتماعی و فرهنگی شهر را در طول تاریخ به نمایش می گذارد. یکی از راهکارها در راستای حفظ، نگهداری و ارتقاء این بافت ها استفاده از الگوی بازآفرینی خلاق، که مبتنی بر ارتباط میان اقتصاد و فرهنگ و تولید مکان های خلاق و نوآوراست. در این زمینه مراکز تاریخی شهرها از ظرفیت های بی نظیری برای ساخت و باززنده سازی فضاهای خلاق موردنیاز جهت جذب و نگهداری گروه های نوآور برخوردار است. ازجمله الگوهای بازآفرینی خلاق در بافت های تاریخی شهر تبدیل شهر به موزه محله می باشد. موزه-محله ها در دل خود هم پایگاه های ارزشمندی ازنظر فرهنگ ملی و محلی هستند و هم مجموعه های قدرتمندی برای تولید ثروت و آورده های مالی است. لذا با توجه به آثار تاریخی و ظرفیت بالای این آثار در منطقه 12 شهر تهران امکان تبدیل محلات این منطقه به یک موزه فضایی باز و استفاده از این آثار تاریخی به عنوان اشیاء موزه وجود دارد، که این اقدام ضمن حفاظت از محلات با ارزش تاریخی اقدامی در راستای بهبود توان اقتصادی محله، احیاء محلات تاریخی مناطق و بازآفرینی شهری در این محلات خواهد شد. پژوهش حاضر در پی ارائه الگویی به روش توصیفی –تحلیلی با استفاده از اسناد کتابخانه ای و داده های میدانی (پرسش نامه و مصاحبه) است، که پس از مصاحبه با خبرگان و جمع آوری پرسشنامه، نتایج حاصله با استفاده از نرم افزارهای SPSS,SMART- PLS، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و مدل ارائه شده در خصوص الگوی موزه محله در جهت حفظ و ارتقا بافت های باارزش تاریخی مورد تائید قرار گرفت.
تحلیلی بر شاخص های شهروند الکترونیکی از نظر شهروندان در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۳
57 - 70
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیلی بر شاخص های شهروند الکترونیکی از نظر شهروندان در شهر تبریز تدوین یافته است. نوع تحقیق با توجه به هدف؛ کاربردی- توسعه ای و از نظر ماهیت و روش از نوع توصیفی، تحلیلی و پیمایشی است. اطلاعات و داده های مورد نیاز تحقیق با استفاده از روش های اسنادی و میدانی (پرسشنامه) جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل شهروندان ساکن در مناطق دهگانه شهر تبریز می باشند که با استفاده از فرمول برآورد نمونه کوکران تعداد و حجم نمونه افراد مورد مطالعه برابر با 322 نفر تعیین و برای اطمینان بیشتر با 10 درصد افزایش، تعداد نهایی نمونه آماری به 354 نمونه افزایش یافته است. تعداد نمونه برای هر منطقه از طریق روش وزن دهی متناسب با جمعیت آن منطقه مشخص شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری پیرسون و تی تک نمونه ای استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که کیفیت دسترسی شهروندان به امکانات ICT و مراکز خدمات رسانی الکترونیک، پس از انجام آزمون تی تک نمونه ای، میانگین و میزان T به ترتیب برابر با 19/3 و 13/5 بوده که دسترسی نسبتاً مناسبی را به این امکانات نشان می دهد. از نظر شاخص های شهروند الکترونیکی میانگین بدست آمده 79/2 با در نظر گرفتن زیرساخت ها؛ در سطح مطلوبی قرار دارد. از دید شهروندان در استفاده ای که از فناوری اطلاعات و ارتباطات دارند نتایج نشان می دهد که استفاده بهینه از آن و شکل گیری شهر الکترونیک می تواند آثار مثبتی بر ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی توسعه پایدار شهر بر جای نهد. پس از انجام آزمون تی تک نمونه ای، میانگین و میزان T به ترتیب برابر با 71/3 و 03/19 بوده است. با توجه به تجربه استفاده از ICT، بالای 79 درصد شهروندان موافق با ضرورت استفاده از ICT و ایجاد شهر الکترونیک هستند؛ در نتیجه رابطه معناداری بین آمادگی الکترونیکی شهروندان و پذیرش اثرات استفاده از ICT و گسترش شهر الکترونیک وجود دارد، شدت همبستگی 433/0 r= حاکی از رابطه مثبت و رو به بالای بین این دو متغیر است. بنابراین شهروندان ضمن متوجه بودن به ضرورت آموزش هایی با متد و محتوایی نوین، نقش ICT را کاربرد بسیار ارزشمندی به منظور تجربه زندگی بهتر می دانند.
واکاوی نظم مکنون مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا از منظر گفتمان انتقادی (مورد پژوهی: محله اسلام آباد شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
909 - 931
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا دلالت بر شکل گیری نظمی است که با انتقاد همراه است؛ زیرا نظم شکل یافته بر حقیقتی متفاوت از نظم آشکار دلالت دارد. این امر به ویژه در سکونتگاه های مسئله دار به عنوان نوعی سکونتگاه غیررسمی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا این سکونتگاه ها تجسم عینی نظم نهادهایی هستند که تحت مناسبات قدرت حقایق را آشکار نمی کنند؛ از این رو هدف پژوهش حاضر واکاوی نظم مکنون مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا در سکونتگاه های مسئله دار با رویکرد گفتمان انتقادی در محله اسلام آباد شهر زنجان است. پژوهش حاضر کیفی و از نوع واکاوی است. به منظور گردآوری داده ها از مشاهده مشارکتی، مصاحبه ساخت نیافته از ساکنان و جامعه متخصصان در قالب پنل دلفی استفاده شد. برای شناخت نظم حاکم بر تولید متن/ فضا در محدوده مورد مطالعه از آزمون t تک نمونه ای و کشف متغیرهای مکنون از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج نشان می دهد مطلوبیت بعضی از متغیرهای حقوق فضا در تجربه زندگی ساکنان محله اسلام آباد، به دلیل بافت موقعیتی و دسترسی به خدمات اولیه است. شاخص های مؤثر در نظم تولید شده متن/ فضا در محله اسلام آباد در 8 طبقه تقسیم بندی شده که حقوق شهروندی با 9/19 درصد بیشترین تأثیر را در میان عوامل داشته است. همچنین تقابل ساختارهای زبانی سکونتگاه های مسئله دار در متن شهر با مفاهیم متفاوتی معنا شده است که آمال و خواسته های ساکنان را به نمایش می گذارند. پیام ناشی از این محله ها در متن شهر عمدتاً پذیرش سرنوشتی متفاوت با نظم آشکار است؛ فضاهایی که با فقر و نبود آگاهی شناخته شده و تلاش تحمیلگران برای طبیعی شوندگی و سرنوشت ابدی این سکونتگاه هاست؛ سرنوشتی که در سایه ایدئولوژی بازیگران مسلط در شرایطی مانند رکود اقتصادی، افزایش قیمت ها، بیکاری، ضعف در دسترسی به خدمات، رفع نیازهای اساسی و کاهش عدالت اجتماعی به افزایش فقر و عقب ماندگی ساکنان این فضاها منجر می شود.
نقش طراحی مناسب مجموعه های ورزشی شهر تهران در افزایش تعاملات اجتماعی معلولان جسمی- حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
127 - 137
حوزههای تخصصی:
وظیفه اصلی و مهم برنامه ریزی شهری، برنامه ریزی برای تمامی اقشار ساکن در شهر است؛ شهری که در آن سلامت، آسایش و زیبایی وجود داشته باشد. شهری پاک و روان برای همه اقشار جامعه. معلولان برای زندگی اجتماعی در شهرها با مشکلات متعددی روبه رو هستند. همواره ارتباط افراد دارای ضایعه نخاعی با محیط بیرون از منزل و ورود آنان به جامعه با مشکلاتی توأم است. بنابراین رفع محدودیت های شرایط محیط شهری به منظور پیشگیری از انزوای آنان، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. فضاها و اماکن ورزشی یکی از مهم ترین کاربری های درون شهری محسوب می شوند که طراحی مناسب آنها می تواند نقش مهمی به منظور بهبود تعاملات اجتماعی معلولان داشته باشد. در حال حاضر امکان حضور معلولان جسمی_حرکتی در اماکن ورزشی به دلیل عدم رعایت استانداردهای اولیه با مشکل روبه رو شده است. به طوری که براساس بررسی انجام شده، نبود امکانات و زیرساخت های استاندارد در بخش اماکن و مجموعه های ورزشی، استفاده معلولان را به طرز چشمگیری کاهش داده است. این پژوهش به دنبال بررسی نقش طراحی مناسب مجموعه های ورزشی در افزایش سطح تعاملات اجتماعی معلولان جسمی_حرکتی و افزایش نقش اجتماعی آنان در جامعه است. روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش، ترکیبی از روش کمی و کیفی است که به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات از دو روش اسنادی_کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. همین طور به منظور بررسی دقیق تر موضوع، تعداد 186 پرسشنامه به وسیله معلولان جسمی_حرکتی پاسخ داده شده و به کمک نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. براساس نتایج به دست آمده می توان گفت که در حال حاضر یک فرد معلول نمی تواند به راحتی و بدون حمایت و کمک فرد دیگری از وسایل اماکن و مجموعه های ورزشی استفاده کند. معلولان به منظور استفاده از اماکن ورزشی، از لحظه خروج از منزل تا لحظه استفاده از اماکن ورزشی با مشکلات عدیده ای مواجه می شوند و ترجیح می دهند در خانه بمانند و این امر آنها را دچار بحران های روحی و روانی می کند. نتایج پرسشنامه ها نشان می دهد که طراحی و استانداردسازی اماکن و مجموعه های ورزشی بر تعاملات اجتماعی معلولان جسمی_حرکتی شهر تهران رابطه مستقیمی (با ضریب تعیین 85/0) دارد.
ارائه مدلی برای تخمین میزان انتشار گازهای گلخانه ای بر اساس داده های کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
25-34
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مدلی برای تخمین میزان انتشار گازهای گلخانه ای در کشور ایران ارائه شده است. برای ارائه مدل ابتدا نظریه شکل معکوس بین تخریب مح یط زیست و پیشرفت U زیست محیطی کوزنتس مورد آزمون قرار گرفته است. این نظریه رابطه ای اقتصادی را پیشنهاد می دهد؛ بنابراین با در نظر گرفتن میزان انتشار گازهای گلخانهای به عنوان شاخص تخریب محیط زیست، ارتباط آن با سرانه تولید ناخالص داخلی به عنوان شاخص پیشرفت اقتصادی بررسی شده است. همچنین، متغیرهای تأثیرگذار دیگری همچون درصد زمینهای قابل کشت، سهم سوختهای فسیلی از کل انرژی مصرفی، سرانه مصرف برق، سرانه مصرف انرژی، رشد جمعیت، میزان شهرنشینی و سهم تجارت کالا از تولید ناخالص داخلی وارد مدل شده اند. پس از شناسایی متغیرهای مدل پیشنهادی، پارامترهای آن با استفاده از روش حداقل مربعات تخمین زده شده است. نتایج حاکی از تأیید نظریه کوزنتس و تأثیر معنادار مثبت متغیر سرانه مصرف برق و تأثیر معنادار منفی متغیرهای رشد جمعیت، میزان شهرنشینی و سهم تجارت کالا از تولید ناخالص داخلی روی میزان انتشار گازهای گلخانه ای است.
شهر همه شمول؛ رویکردی نوین در برنامه ریزی شهری، مطالعه موردی: شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر همه شمول رویکردی نوین به منظور دسترسی به ضرورت های مقرون به صرفه(ارزان) مانند مسکن و خدمات و دسترسی به مشاغل و فرصت های مناسب(به منظور ایجاد دارایی و ثروت) و همچنین حقوق برابر و مشارکت همه آحاد جامعه شهری است و مستلزم رعایت سه بعد فضایی، اجتماعی و اقتصادی است. هدف این پژوهش ارائه سناریو مطلوب به منظور سوق دادن کلانشهر تبریز به سوی یک شهر همه شمول است. روش پژوهش حاضر از نوع تحلیلی – اکتشافی است. اطلاعات لازم از بررسی منابع و اسناد فراداست و پرسشنامه محقق ساخته جمع-آوری شده است. به منظور تحلیل اطلاعات، از تکنیک تحلیل آثار متقاطع در نرم افزار میک مک استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می-دهد که سه متغیر عدالت فضایی، تاب آوری و توزیع فرصتها به عنوان متغیرهایی معرفی شدند که بیشترین تاثیرگذاری و نیز بیشترین عدم قطعیت را دارند. با توجه به یررسی طرح های فرادست در خصوص نقش بازسازی اقتصادی در توسعه پایدار کلانشهر تبریز متغیر بازسازی اقتصادی نیز به سه متغیر فوق اضافه شد. در ادامه سناریوی شهر آرمانی و همه شمول(بازسازی اقتصادی و افزایش تاب آوری همراه با عدالت فضایی و توزیع فرصت ها) به عنوان سناریوی مطلوب به منظور سوق دادن شهر تبریز به سوی شهر همه شمول معرفی گردید.
تأثیر کیفیت رفتار جامعه میزبان بر رضایت و وفاداری گردشگران مطالعه موردی: مجتمع تفریحی بام سبز شهر لاهیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
113 - 126
حوزههای تخصصی:
رفتار جامعه میزبان، یکی از عوامل مهم در جهت جذب و رضایتمندی گردشگران محسوب می شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر رفتار جامعه میزبان بر رضایت و وفاداری گردشگران شهری است. به این منظور رفتار جامعه میزبان در چهار متغیر رفتار متعهدانه، رفتار محترمانه، رفتار خیرخواهانه و رفتار فضیلت مدارانه در قالب 12 شاخص سنجیده شده است. این تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است. اطلاعات موردنیاز به وسیله پرسشنامه از گردشگران شهر لاهیجان در فصول مرداد و شهریور 1396 جمع آوری شد. حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر تعیین شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها و روابط بین متغیرها از مدل سازی معادلات ساختاری SEM و SPSS استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد، در حالت کلی بین مؤلفه های کیفیت رفتار جامعه میزبان با میزان رضایت گردشگران رابطه مستقیم و معناداری (001/0=(sig وجود دارد. ازنظر اولویت، متغیر رفتار متعهدانه در شرایط موجود با تأثیر 745/0 بیشترین اثر را بر رضایت مندی و وفاداری گردشگران دارد، متغیرهای رفتار خیرخواهانه (ضریب تأثیر 652/0) و رفتار فضیلت مدارانه 593/0 در رتبه های تأثیرگذار بعدی بر وفاداری گردشگران جای می گیرند. تحلیل مربوط به شیب خط رگرسیون در مورد متغیرهای پیش بین بیانگر آن است که متغیر رفتار متعهدانه جامعه میزبان با زیر شاخص های مهمان نوازی (104/0=B) رفتار مؤدبانه با (100/0=B) و توجه به پاسخگویی به نیاز گردشگران (108/0=B) با وفاداری گردشگران ارتباط مستقیم دارند. نتایج خروجی نرم افزار لیرزل در معادلات ساختاری نشان می دهد که رفتار متعهدانه به طور قابل توجهی بر وفاداری گردشگران تأثیرگذار است. این عامل ازجمله فاکتورهای اصلی در شکل گیری و بسط وفاداری گردشگران محسوب می شود.
سنجش نابرابری فضایی توسعه یافتگی زیرساختی در استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتقاد بر این است که تجهیز یک کشور یا منطقه به زیرساخت های کافی و مناسب، یک عامل مهم برای تداوم رشد اقتصادی، جذب سرمایه گذاری خارجی و گسترش تجارت است. با وجود این، نتایج چند پژوهش حاکی از این است که دسترسی به امکاناتِ زیرساختی در شهرستان های استان اردبیل نابرابر بوده است و زیرساخت های کافی برای بهره برداری از توان های بالقوه طبیعی این استان درجهت رشد اقتصادی وجود ندارد. با آگاهی از نبود مطالعه ای جامع در مورد زیرساخت های استان اردبیل، پژوهش حاضر با هدف تحلیل نابرابری فضایی توسعه یافتگی زیرساخت ها در استان اردبیل انجام شده است. هدفِ پژوهش، کاربردی؛ رویکرد آن، توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوردی داده ها، کتابخانه ای- اسنادی بوده است. برای نیل به این هدف، 100 شاخص زیرساختی به کار برده شد که در شش گروهِ زیرساخت های حمل ونقل و ارتباطات، اجتماعی- رفاهی، آب و انرژی، کشاورزی، مالی و مناطق سبز دسته بندی شدند. برای تجزیه وتحلیل این شاخص ها از مدل بولزای در قالب اعداد خاکستری سه پارامتره استفاده شد که وزن آن ها با روش انتخاب ارجحیت (PSI) محاسبه شد. محاسبات این مدل نشان داد که در بولزای مثبت (486/0) و نسبی (522/0)، شهرستان مغان و در بولزای جامع (488/0)، شهرستان اردبیل در جایگاه اول قرار دارند. شهرستان پارس آباد در هر سه جواب با امتیازهای 57/0، 19/0 و 776/5 به عنوان محروم ترین شهرستان ها شناخته شد. محاسبه بولزای جامع به تفکیک گروه های زیرساختی نشان داد که شهرستان «بیله سوار» در زیرساخت حمل ونقل و ارتباطات، شهرستان «پارس آباد» در زیرساخت اجتماعی- رفاهی، شهرستان «نیر» در زیرساخت انرژی، شهرستان «خلخال» در زیرساخت کشاورزی، شهرستان های «خلخال و مغان» در زیرساخت مالی و شهرستان «اردبیل» در زیرساخت سبز دچار کمبود شدیدی هستند. با توجه به تأثیر زیاد زیرساخت های سلامت بر توسعه ناخالص داخلی استان، اولویت سیاست اقتصادی و سرمایه گذاری عمومی، به زیرساخت های بهداشت و درمان داده شد. نتیجه این است که در استان اردبیل در توزیع امکانات زیرساختی، نابرابری وجود دارد و برنامه ریزی درست برای رفع این کاستی ها به مطالعاتی فراتر از پژوهش حاضر درجهت افزایش تولید ناخالص داخلی، همگرایی درآمد و رشد اقتصادی نیاز دارد.
تأثیر همه گیری کووید-19 بر ویژگی های کالبدی- رفتاری فضاهای عمومی، مطالعه موردی: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1 - 15
حوزههای تخصصی:
مقررات و قوانین وضع شده و ممنوعیت های ارتباطی در راستای ممانعت از گسترش بیماری Covid-19، سبب تغییر رفتار افراد در فضاهای عمومی گردیده و حفظ فواصل اجتماعی و عدم حضور مردم در فضاهای عمومی، موجب کاهش کیفیت این فضاها و از بین رفتن تعاملات اجتماعی شده است. فضاهایی که زنده بودن آن ها عاملی مهم در جهت تاب آوری شهرها در مقابل بحران همه گیری بیماری می باشد. پژوهش کاربردی حاضر که رویکردی کم-کیفی دارد، باهدف شناسایی و ارزیابی عوامل متأثر از ویروس کووید-19 و تأثیر آن ها بر فضاهای عمومی به منظور ارتقاء کیفیت زندگی در این فضاها و با تأکید بر تاب آوری شهری تنظیم و نوشته شده است. در همین راستا، متخصصین دو حوزه بهداشت- سلامت و معماری-شهرسازی، بر اساس پرسشنامه، تغییرات کالبدی و رفتاری افراد در فضاهای عمومی را بررسی نمودند. درمجموع 41 عامل مؤثر حاصل شد که به روش آمار توصیفی و تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفت. آمار توصیفی شامل آماره های فراوانی، میانگین، انحراف معیار، ضرایب چولگی و کشیدگی بوده و در آمار استنباطی، از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی بهره برده شد. همچنین برای محاسبه درصد مربوط به فراوانی پاسخ ها، از شاخص RII استفاده گردید. عوامل مذکور، در 17 رده تحت عنوان دو شاخص کالبدی و رفتاری قرار گرفتند. نتایج ارزیابی ها نشان می دهد کلیه عناصر و ویژگی های فیزیکی و عوامل مرتبط با آن ها یعنی مقیاس، دسترسی، علائم هشداردهنده و مبلمان، تراکم، فضای سبز، آلودگی، تردد، حمل ونقل، امنیت و فاصله؛ در بخش کالبدی و عوامل مربوط به فعالیت های اجتماعی و انفرادی و واکنش های حسی، وضع قوانین و مقررات، نظم، فعالیت های حمایتی، نظارت و فعالیت های مبتنی بر بهداشت و سلامت، در بخش رفتاری قرار می گیرند. در بخش کالبدی، افزایش فضاهای سبز، کاهش تردد و کاهش تراکم ساختمانی و در بخش رفتاری، نظارت بر فعالیت های رسمی، کاهش تراکم جمعیتی و ایجاد صف های منظم بر اساس شاخص RII، به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر فضاهای عمومی به منظور تاب آوری شهر معرفی می شوند.
تحلیلی بر جایگاه مؤلفه های برند شهری مطالعه موردی: شهر مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
63 - 76
حوزههای تخصصی:
شهرها به فراخور ظرفیت، امکانات و نقش خود از نوعی شهرت و آوازه مخصوص به خود برخوردارند، که آن ها را از دیگر شهرها ممتاز و متمایز می سازد. این شهرت و آوازه که از آن به برند شهری تعبیر می شود، آمیزه ای از هویت تاریخی، ویژگی های اجتماعی، نمادهای تمدنی، فعالیت های تجاری، امکانات رفاهی، تفریحی، مناسبات سیاسی و بین المللی هر شهر است که برآیند آن، برند شهری است. پژوهش حاضر با توجه به مؤلفه های چهارگانه (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی) که سازمان ملل برای توسعه برند شهری در نظر گرفته، این موضوع را در شهر مراغه موردبررسی قرار داده است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی – تحلیلی است که با اتکاء بر مطالعات اسنادی –کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه)، انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق تعداد 25 نفر از متخصصان در حوزه های مختلف مطالعات شهری بودند. برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون های آماری t تک نمونه ای و رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین مؤلفه های اقتصادی و اجتماعی کمتر از حد متوسط (3)، است. مؤلفه فرهنگی با میانگین بزرگ تر از 3 و p-value، 043/0 از وضعیت مطلوب برخوردار است. مؤلفه زیست محیطی نیز با میانگین بزرگ تر از 3 و p-value، 000/0 دارای وضعیت مطلوبی است. نتایج رگرسیون خطی نشان داد که مؤلفه اجتماعی بیشترین همبستگی را با برند شهری دارد؛ مؤلفه اقتصادی در جایگاه دوم همبستگی و مؤلفه فرهنگی در مرحله سوم و مؤلفه زیست محیطی در پایین ترین جایگاه قرار دارد. به عبارتی جهت برند سازی شهر مراغه هرچند مؤلفه های زیست محیطی و فرهنگی از پتانسیل بالاتری برخوردارند، اما مؤلفه های اجتماعی و اقتصادی نیازمند توجه بیشتری هستند؛ لازمه موفقیت در برند سازی یک شهر توجه هم زمان به ظرفیت ها و پتانسیل ها و رفع محدودیت ها است.
بازشناسی نظام معانی محیطی در محیطهای تاریخی با تأکید بر تحولات اجتماعی مخاطبان مطالعه موردی: محله صیقلان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۶
75 - 87
حوزههای تخصصی:
چارچوب رابطه غیرکلامی انسان_ محیط (که به ایجاد معانی محیطی و ادراک آن از سوی مخاطبان منجر می گردد) در بافت های تاریخی با توجه به جریان بطئی تحولات فیزیکی در آنها، از شرایط خاصی برخوردار است؛ چنان که در این بافت ها، بیشتر ِ تحول در شاخص های فردی و اجتماعی مخاطبان است که عامل اصلی دگرگونی در معانی محیطی محسوب می گردد. بر این اساس، سطح تحول یافتگی جامعه، می تواند مبنای تداوم پذیری معانی دیروزین و یا گونه گونی آنها در شرایط امروزین باشد. این پژوهش به کنکاش در چگونگی ادراک معانی محیطی از سوی مخاطبان و سنجش گوناگونی های آن، بر پایه تفاوت در سطح تحول یافتگی اجتماعی آنها می پردازد. فرضیات پژوهش بدین موضوع اشاره دارند که گروه های اجتماعی تحول یافته تر، بر پایه شرایط امروزین، معانی جدیدی را در مواجهه با بافت ها و عناصر تاریخی خلق می کنند، در حالی که گروه های اجتماعی کمتر تحول یافته، به دنبال کشف معانی دیروزین فضای تاریخی هستند. در این بین، گروه میانه ای نیز ضمن درک معانی دیروزین فضا، در پی بسط و تداوم آن در شرایط کنونی می باشند. روش تحقیق همبستگی در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته و در بخش هایی از تحقیق نیز از روش تفسیری_ تاریخی استفاده شده است. همچنین شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی_ میدانی (در محله تاریخی صیقلان رشت) بوده و داوری بر داده های گردآوری شده از طریق آزمون آماری کای دو، صورت گرفته است. یافته های پژوهش ضمن پاسخ به سؤالات تحقیق، بر این واقعیت تأکید دارند که درصد بالایی از جامعه آماری پژوهش، در گروه میانه ای قرار می گیرند که در پی تغییر بطئی معانی دیروزین و تداوم یافتن آن ها متناسب با شرایط تحولات امروزین جامعه هستند.
مطالعه تطبیقی کیفیت زندگی در محلات بافت جدید و قدیم شهری مطالعه موردی: محله شهرک قدس و قطارچیان شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
71 - 81
حوزههای تخصصی:
تحقیق در مورد کیفیت زندگی به طور نسبی پدیده ای تازه ای است و نقش مهمی در پایش سیاستهای حوزه عمومی و اثر بخشی برنامه ریزی شهری ایفا میکند. هدف این پژوهش مطالعه تطبیقی کیفیت زندگی در دوبافت قدیمی و جدید شهری سنندج و شناسایی مولفه¬های موثر بر بهبود کیفیت زندگی در هر دوبافت با تاکید بر نکات برجسته انهااست. مقاله حاضر با تاکید بر بعد ذهنی کیفیت زندگی، میزان رضایت مندی ساکنان دو محله انتخابی از بافت قدیم و جدید را با استفاده از شاخص های کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار داده و مدل نظری ارائه شده در این زمینه بر اساس چارچوب دیدگاه تحقیقات تجربی و با توجه به میزان رضایت مندی بنا شده است. به منظور ساختاربندی و ایجاد درخت ارزش کیفیت زندگی از روش کل به جزء (بالا به پایین) استفاده شده که در چهار سطح تنظیم گشته است. بر مبنای سنجه های سطح آخر، تعداد 45 سوال در قالب پرسش نامه تدوین و کیفیت زندگی شهری بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت توسط ساکنین مورد ارزیابی قرار گرفته است. اطلاعات استخراج شده از پرسش نامه با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چند متغیره، آزمون T و آزمون همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج بدست آمده از تحلیل، فرضیه تحقیق مبنی بر مطلوب تر بودن کیفیت زندگی در بافت جدید نسبت به بافت قدیم تایید شد و میانگین امتیاز رضایت مندی ساکنان محله قطارچیان(با میانگین72/2) ومحله شهرک قدس (با میانگین 44/3) میزان تفاوت رضایت مندی ساکنان دومحله را آشکارساخت.
چشم انداز حکمرانی دولت- شهر شبکه ای در ایران (افق 2050)
حوزههای تخصصی:
الگوی حکمرانی دولت-شهر شبکه ای به عنوان چشم انداز شهرهای ایران در دهه 2050 محسوب شده است که به صورت نیمه خود فرمان اداره می شود. فرضیه مقاله حاضر به این ترتیب است که اگر به واسطه توسعه فناوری های نوین، مشارکت شهروندان به صورت شبکه ای گسترش داده شود، آن گاه می توان الگوی حکمرانی دولت-شهر فرمانپذیر منفعل را به الگوی حکمرانی دولت-شهر شبکه ای تبدیل کرد. برای تحقق چنین چشم اندازی، باید روندهای گذشته، مناسبات کنونی و برنامه های آینده را در نظر گرفت. در بررسی روندهای گذشته، سه کلان روند تاریخی؛ کلان روند دولت-شهر های خودفرمان، دولت -شهرهای نیمه خودفرمان و دولت -شهرهای فرمان پذیر از عهد باستان تا زمان معاصر وجود داشته است، که فهم حکمرانی در این دولت-شهرها باعث شناخت و انباشت های تاریخی از خود برای ترسیم چشم انداز مورد نظر می شود. از سوی دیگر، دولت-شهرهای آینده، مستلزم داشتن درکی از فضای جغرافیایی در چارچوب چرخش پارادایمی می باشند. برای راهبردی کردن چشم انداز مذکور، روش مقاله حاضر کیفی و بر اساس تکنیک پس نگری صورتبندی گردیده است و گام های راهبردی شش گانه ، در رسیدن به چشم انداز، در آن، ترسیم شده است که این گام ها در بازه های زمانی 5 ساله (از 2045 تا2020) در قالب رهیافت های مختلف توسعه صورتبندی گردید. پس از آن، مأموریت، که هویت و اهداف نهادهای سیاستگذار در این راستا می باشند، مشخص می شود. نتایج نشان داد که برای رسیدن به چشم انداز دولت-شهر شبکه ای، عناصر مندرج در چرخش پارادایمی را باید درک نمود که به اعتبار آن، اقدام به ایجاد تحول در حکمرانی، سیاست، اقتصاد، آموزش و فناوری نمود. در نهایت با طرح پایداری شهری به عنوان هدف مندرج در مأموریت پژوهش، چند ارزش بنیادین، به عنوان اصول اخلاقی مستمر، معرفی می گردد که به منظور اتصال مأموریت سازمانی به چشم انداز، مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرند.
بررسی مقایسه ای سیاست های بهینه سازی مصرف انرژی در حوزه برنامه ریزی کاربری زمین در ایران و انگلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
41 - 60
حوزههای تخصصی:
امروزه، یکی از چالش های پیش روی دولت ها در سراسر جهان، ایجاد شهرهایی است که از نظر مصرف انرژی بهینه باشد. در این زمینه، برنامه ریزی کاربری زمین و ابزار آن (تراکم، توزیع کاربری ها و غیره) نقش موثری در کاهش مصرف انرژی در شهرها ایفا می کند. ایران به عنوان یکی از نقش آفرینان مهم در عرصه انرژی در دنیا باید از این ابزار به منظور بهینه سازی مصرف انرژی در شهرهای خود استفاده کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه نحوه ادغام ملاحظات انرژی در قوانین برنامه ریزی کاربری زمین و طرح های توسعه شهری در ایران و انگلیس است. روش این تحقیق از نوع تطبیقی است و در آن ابتدا راهکارهای برنامه ریزی کاربری زمین برای کاهش مصرف انرژی شهرها از طریق بررسی کتابخانه ای و جستجو در منابع مرتبط استخراج شده و سپس مقایسه ای تحلیلی بین کشورهای ایران و انگلیس در زمینه چارچوب قانونی برنامه ریزی کاربری زمین برای کاهش مصرف انرژی شهرها و چگونگی اجرای این قوانین در طرح های توسعه صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در ایران نقش برنامه ریزی کاربری زمین در کاهش مصرف انرژی شهرها نادیده گرفته شده است، در حالی که می توان با ادغام ملاحظات انرژی در برنامه ریزی کاربری زمین، از این ابزار موثر برنامه ریزی شهری به منظور افزایش پایداری توسعه شهرهای ایرانی استفاده کرد. با توجه به اینکه تا کنون در ایران و در چارچوب این تحقیق به موضوع انرژی در برنامه ریزی کاربری زمین پرداخته نشده است، نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده مراجع دولتی و عمومی برنامه ریزی کشور به منظور ادغام ملاحظات انرژی در برنامه ریزی کاربری زمین و طرح های توسعه شهری قرار گیرد.
تحلیل عوامل کلیدی موثر برآینده بافت ناکارآمد شهری در افق 1414 (مطالعه موردی: محله اکبرآباد یزد)
حوزههای تخصصی:
بافت های ناکارآمد، پهنه هایی از فضاهای شهری است که در مقایسه با سایر پهنه های شهر از جریان توسعه و چرخه تکاملی حیات عقب افتاده و به کانون مشکلات و نارسایی های شهری تبدیل شده است. در عصر فناوری اطلاعات و توسعه شبکه های ارتباطی که با عدم قطعیت و نوآوری بسیاری همراه است؛ نظام برنامه ریزی شهری که مبتنی بر رویکرد سیستمی بوده است از توانایی لازم جهت پاسخگویی به معضلات بافت ناکارآمد شهری برخوردار نیست. بنابراین ضروری است نسبت به تحولات آینده بافت های ناکارآمد برنامه ریزی علمی و عملی مناسب که در آینده پاسخگو باشد، صورت بگیرد. در سال های اخیر، رویکرد آینده پژوهی، به عنوان شیوه و روش شناختی با در نظر گرفتن وضعیت گذشته و حال، چشم انداز آینده را برای ما روشن می کند. این رویکرد با شناسایی عوامل موثر بر آینده این بافت ها، به ما کمک می کند که برای امور محتمل و غیرقابل پیش بینی آماده باشیم. از این رو هدف پژوهش حاضر، شناسایی متغیرهای کلیدی موثر بر آینده بافت ناکارآمد و بررسی روابط بین متغیرها و نحوه اثرگذاری بر یکدیگر در افق 1414 می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و بر اساس روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی می باشد. جهت تجزیه و تحلیل متغیرها، با توجه به ماهیت آینده پژوهی این پژوهش، از روش تحلیل اثرات متقاطع با استفاده از نرم افزار میک مک استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد کلیدی ترین عوامل موثر بر آینده بافت ناکارآمد محله اکبرآباد یزد در افق 1414، به ترتیب بیشترین میزان تاثیرگذاری، شامل گردشگری، نهادهای اجتماعی و مدنی، تمایل به مهاجرت، درآمد و پس انداز و جذابیت های سرمایه گذاری می باشد.
شناسایی چالش های اسکان غیررسمی و ارائه راهکارهای عملیاتی اجرایی برای بهبود آن در استان کردستان (مطالعه موردی: ناحیه منفصل شهری نایسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
111 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه سکونت گاههای غیررسمی جزء جدایی ناپذیر بیش تر شهرهای دنیا هستند. این شیوه از سکونت دارای مشخصه هایی مانند فقر، بیکاری، شیوع ناهنجای های اجتماعی، دسترسی ناکافی به آب سالم و سرویس بهداشتی، مسکن ناپایدار، کمبود زیرساخت های ضروری و غیره است. با توجه به اینکه سکونت گاههای غیررسمی جمعیت قابل توجهی از شهروندان را در خود جای داده اند، در راستای رعایت حقوق شهروندی و توسعه پایدار شهری، برنامه ریزی و سیاست گذاری برای حل مشکلات این سکونت گاهها امری ضروری به نظر می رسد. سکونت گاههای غیررسمی واقع در مجاورت شهر سنندج، از جمله نایسر نیز از این قاعده مستثنی نیستند. روش: این پژوهش با هدف شناسایی چالش ها و ارائه راهکارهای عملیاتی اجرایی برای بهبود وضعیت نایسر به عنوان یکی از سکونت گاههای غیررسمی مجاور شهر سنندج انجام گرفته است. این مطالعه در چارچوب پارادایم تفسیری - برساختی انجام شده است و روش پژوهش در آن تحلیل مضمونی می باشد. برای گرد آوری داده ها از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته فردی و مصاحبه های گروهی استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مشکلات کالبدی - زیرساختی، مسائل و ناهنجاری های اجتماعی امنیتی، مشکلات مدیریتی اداری، ناپایداری اقتصادی و نارسایی های قانونی - حقوقی، مهم ترین چالش ها و مشکلات شناسایی شده در محدوده مطالعاتی هستند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد در میان مضامین شناسایی شده، نارسایی های قانونی حقوقی مضمون مرکزی بوده و به نوعی حلقه اصلی چالش ها و مشکلات نایسر است که محرک سایر مشکلات موجود در این فضای شهری است. در مجموع چالش های یاد شده به صورت ترکیبی و پیوسته دست به دست هم داده و نابسامانی، آشفتگی، هرج و مرج فضایی و در نهایت، زوال فضای شهری نایسر را رقم زده اند. در ادامه برای رفع چالش های شناسایی شده پروژه های عملیاتی اجرایی در قالب برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و هم چنین، راهکارهای ضربتی اجرایی ارائه شده است.
سنجش تناسب شغلی و میزان پوشش شرح وظایف سازمانی در شهرداری تهران؛ مورد مطالعه: شهرداری منطقه 7(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی سازمان های دولتی در ایران، گزینش و مدیریت نیروی انسانی است. این ضعف ناشی از عواملی همچون عدم تناسب میان شغل و شاغل و نیز عدم وجود شفافیت در شرح وظایف شغلی هر سمت و مأموریت های ابلاغی سازمان می باشد، که منجر به بروز مشکلاتی من جمله ناکارآمدی سازمان، عدم وجود تعهد شغلی، نارضایتی شغلی، ترک شغل، دوباره کاری و اتلاف منابع و زمان خواهد شد. این پژوهش به بررسی شرایط موجود در شهرداری منطقه 7 تهران با 908 نیروی شاغل در حوزه های تخصصی متنوع می پردازد، که روند فعلی گزینش و جابجایی نیروی انسانی در آن بر اساس توصیه و یا سلیقه شخصی افراد شکل می گیرد؛ همچنین ضمن استفاده از مطالعات اسنادی سازمان مربوطه و طراحی کاربرگ هایی جهت سنجش میزان آگاهی و تسلط کارکنان هر واحد بر شرح وظایف شغلی و نحوه عملکرد آن ها در راستای دستیابی به اهداف و مأموریت های سازمان، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، وضعیت نیروی انسانی معاونت خدمات شهری و محیط زیست این سازمان را به صورت موردی تشریح کرده و راهکارهایی را جهت بهبود ارائه می دهد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارکنان شهرداری منطقه 7 تهران بوده و روش اجرای طرح، سرشماری از تمام کارکنان است. با توجه به مسئله مهم و حیاتی مهندسی مجدد شرح وظایف شغلی، که امروزه اکثر سازمان ها از این رویکرد به منظور ارتقاء بهره وری و جلب رضایت ذینفعان خود بهره می برند، نتایج این پژوهش می تواند یک ابزار مهم و حیاتی برای تصمیم گیری مدیران در حوزه مدیریت شهری باشد. نتایج تجربی حاصل از این پژوهش نشان می دهد اگر چه به ظاهر و در لایه های سطحی سازمان پراکندگی نیرو و وظایف سازمانی به نحو احسن و با کمترین چالش شکل گرفته است ، اما هنگامی که با نگاهی دقیق تر به موشکافی وضعیت و لایه های عمیق تر می پردازیم، متوجه گسیختگی هایی می شویم که بنظر می رسد این موضوع در اکثر مناطق تهران صدق نماید.