فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۰۱ تا ۲٬۹۲۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان جمعیت شهری و تمرکز فزاینده آن در منطقه کلان شهری تهران، بارزترین تحول جمعیتی ایران معاصر محسوب می شود. تمرکز جمعیت و پویش فضایی - زمانی آن، آثار معناداری بر الگوهای پوشش زمین در منطقه کلان شهری تهران گذاشته است. این مقاله تحولات فضایی - زمانی جمعیت شهری و الگوهای پوشش زمین ناشی از آن را در چند دهه اخیر در منطقه کلان شهری تهران بررسی می کند. برای دستیابی به اهداف تحقیق از داده های حاصل از سرشماری و تصاویر ماهواره لندست استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که پویش فضایی - زمانی جمعیت شهری در منطقه کلان شهری تهران دربرگیرنده مراحل اصلی تمرکز جمعیت در شهر تهران، برگشت تمرکز و تمرکززدایی جمعیت در پیرامون کلان شهر تهران و شکل گیری منطقه کلان شهری تهران است. متناسب با پویش فضایی - زمانی جمعیت شهری و تغییرات پوشش زمین، الگوهای فضایی متفاوت شامل الگوی متمرکز و تک هسته ای، الگوی نیمه متمرکز و الگوی منظومه ای، مهم ترین الگوهای رشد شهری ناشی از تحولات جمعیتی در منطقه کلان شهری تهران اند.
نقدی بر کتاب «نشانه هائی از گذشته دور گیلان و مازندران»
حوزههای تخصصی:
کاربرد تجزیه و تحلیل طیف مخلوط نرمال شده (NSMA) جهت استخراج مناطق ساخته شده شهری و استفاده از آن در شبکه عصبی مصنوعی (MLP) برای پیش بینی رشدآتی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک مکانی متوسط به منظور شناسایی، نظارت و پیش بینی مناطق ساخته شده شهری در دهه های اخیر توسعه یافته است. مهم ترین گام در پیش بینی رشد مناطق شهری، استخراج ویژگی های سطح شهر با دقت و صحت بالا و مهم ترین چالش در این راه پیچید گی عوارض شهری و مسئله پیکسل های مخلوط است. هدف از این تحقیق استفاده از مدل های تجزیه و تحلیل زیر پیکسل، برای استخراج عوارض سطحی شهر رشت به منظور پیش بینی برای تغییرات رشد آتی این شهر است. بدین منظور از سه تصویر لندست مربوط به سال های؛ 0991 (سنجنده TM)، 2002 (سنجنده +ETM) و5102 (سنجنده OLI/TIRS) و روش تجزیه و تحلیل طیف مخلوط نرمال شده (NSMA)، برای استخراج عوارض سطحی استفاده شد. برای طبقه بندی تصاویر از لایه های کسری پوشش به عنوان لایه های ورودی و عضوهای پایانی به عنوان نمونه های آموزشی و الگوریتم حداکثر احتمال به عنوان الگوریتم طبقه بندی کننده استفاده شد؛ که در نتیجه صحت کلی بالای 99%و ضریب کاپای بالای 89/0 برای تصاویر سه دوره بدست آمد. به منظور پیش بینی رشد شهری با شبکه عصبی در این تحقیق از مدل پرسپترون چند لایه(MLP)با الگوریتم یادگیری پس انتشار (BP) استفاده شد. نتایج مقایسه خروجی مدل با نقشه طبقه بندی سال 5102 ، ضریب کاپای 29%،کاپای استاندارد 98% و کاپای طبقه ای (برای طبقه ساخته شده) 39%، را نشان داد. مدل استفاده شده در این تحقیق در پیش بینی رشد مرزهای شهر موفق عمل کرده است، اما در پیش بینی مناطق ساخته شده انفرادی اطراف شهر صحت کمتری دارد.
طهران
منبع:
کاوه آبان ۱۲۹۰ شماره ۵۱
حوزههای تخصصی:
مدل سازی و آنالیز اثر پوشش سطوح معابر بر دمای فضاهای باز شهری تفهم طراحی و نتایج از پروژه سهیل
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به ارزیابی آثار سه ماده آسفالت، بتن سیمانی و آجر توپر در کف سازی سطوح معابر شهری بر شرایط میکرو اقلیم فضاهای فعالیت به ویژه دمای محیطی حاکم بر آنها اختصاص دارد. هدف بهبود شرایط آسایش حرارتی و کاهش شدت جزیره گرمایی در ملاحظات منطقه ای است. تحقیق روی سایت سهیل واقع در شهر تهران با سنجش آثار مواد به کارگرفته شده در پوشش معابر آن از روش شبیه سازی در مدل سه بعدی ENVI_met® و در تیرماه انجام گرفته است. نتایج مدل سازی و شبیه سازی مؤلفه های دمایی ناشی از تغییر نوع پوشش شبکه معابر در پارامترهای دمای پتانسیل و دمای تابشی در فضای سایت مقایسه شد. این مقایسه نشان داد که استفاده از آجر به عنوان کف پوش سرد سنتی در پوشش معابر شهری به ویژه در اقالیم خشک ایران در مقایسه با پوشش های مدرن و پرکاربردی مانند آسفالت و بتن سیمانی کمک چشمگیری به کاهش اوج دمای محیط در طول روز تا بیش ازс◦5/1 و کاهش دمای سطحی معابر تا с◦10 می کند. درحالی که شرایط آسایش در حد قابل ملاحظه ای در بافت شبکه معابر آجری نسبت به دو سطح دیگر بهبود یافته است. همچنین آنالیز اختلاف دمای روزانه و شیب تغییرات در مقایسه با سه ماده نشان داد که اوج اختلاف دما بین آنها در ساعات 10صبح تا 17 بعدازظهر رخ می دهد و پس از ساعت 18 مقدار شیب تغییرات برای تمام پوشش ها اندک و دارای ارزش یکسانی است. به طور کلی نتایج نشان داد که استفاده از کف پوش های سرد سنتی مانند آجر توپر بر شبکه معابر و سایت های پیاده آثار قابل ملاحظه ای بر بهبود شرایط آسایش حرارتی در فضاهای باز شهری در مقابل مواد متداول امروزی خواهد داشت. این نتایج لزوم کاربرد رویکرد علمی بر جزئیات سبک و الگوی شهرسازی و معماری سنتی ایران را دوچندان می کند.
کاربرد مدل LTM در پیش بینی و مدل سازی توسعه فیزیکی شهر ایلخچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی فشارهای سنگینی بر سرزمین و منابع اطراف آن ها وارد کرده و موجب کاهش پوشش گیاهی، کاهش فضاهای باز و مشکلات جدی اجتماعی و زیست محیطی شده است. هدف از این مطالعه، درک عوامل مؤثر در روند توسعة فیزیکی شهر ایلخچی با عنایت به توسعة فضایی پایدار شهری از بعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دو دهة آتی است؛ بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانة لندست 5 و فنون پردازش شیء گرا، تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1360-1390 با تأکید بر گسترش افقی شهر ایلخچی ارزیابی شده است. براساس نتایج، مقدار مساحت شهر ایلخچی از 59/94 هکتار در سال 1363 به 57/438 هکتار در سال 1390 رسیده و 84/195 هکتار از توسعة ذکرشده بر روی اراضی باغی و زراعی صورت گرفته است که لزوم مدیریت توسعة آتی مبتنی بر اصول توسعة پایدار می طلبد. گفتنی است عوامل مؤثر بر توسعة فیزیکی شهر ایلخچی براساس پیشینة تحقیق، در قالب دوازده شاخص شناسایی، و با استفاده از روش شبکة عصبی مصنوعی نقشة احتمال توسعة شهری تهیه شده است. پس از پیش بینی الگوی آتی توسعة شهری در شهر ایلخچی با استفاده از راهبرد حفاظت از باغ ها و فضاهای سبز در فرایند توسعة شهری با بلوک بندی نقشة احتمال توسعة شهری، عواملی چون دادن فضای لازم برای توسعه، استخراج کمربند سبز طبیعی شرقی-غربی به طول پنج کیلومتر، اعمال ممنوعیت توسعه در اطراف کمربند سبز پیشنهادی و حفظ ذخایر اکولوژیک شهر ایلخچی با کاهش تخریب اراضی باغی عملیاتی شده است.
پهنه بندی فضایی امنیت با تأکید بر کاربری اراضی شهری (موردمطالعه: محلات شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر امنیت شهرها کاربری های اراضی شهری است که به عنوان سلول های تشکیل دهندة بافت شهری، شعاع اثر متفاوتی ازنظر محیطی و مکانی بر امنیت و ناامنی شهر می گذارند. هدف این پژوهش شناسایی پهنه های امن و ناامن فضای شهر کاشان است که با انتخاب ده شاخص از میان کاربری های زمین شهری که از ادبیات پژوهش مستخرج شده اند، با روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی به پهنه بندی ۸۷ محله شهر کاشان ازنظر امنیت پرداخته می شود. با توجه به نظر کارشناسان کاربری انتظامی با وزن (۰٫۳۳) ، فاصله از مخروبه ها و اراضی متروک با وزن (۰٫۲۱) و دسترسی سریع و آزاد به معابر اصلی و شریان های حیاتی با وزن (۰٫۱) بیشترین اثر را در میان کاربری ها در فرایند پهنه بندی امنیت شهر دارا می باشند. نتایج پژوهش نقشه پهنه بندی نهایی امنیت شهری است که نشان می دهد محلات روستاشهری بدترین و محلات نوساز و بافت جدید مطلوب ترین وضعیت را ازنظر امنیت شهری دارا هستند. هم چنین به طور نسبی (۴۰%) شهر کاشان در وضعیت امن و فرا امن، (۱۷%) در وضعیت امنیت متعادل و (۴۳%) در وضعیت ناامن و فرو امن قرار دارد و در پایان پژوهش، راهکارهای لازم برای تأمین امنیت در محلات فرو امن و ناامن ارائه می گردد.
سنجش مطلوبیت طراحی فضاهای شهری برای معلولان جسمی با رویکرد پایداری شهری، مطالعه موردی: پیاده راه های ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد بسترهای فضایی کالبدی مناسب جهت استفاده همه اقشار جامعه از خدمات و امکانات عمومی به منظور تحرک و جابه جایی بهتر انسان و دسترسی آسان تر در سطح شهر،به منظور رشد و توسعه جوامع، امری ضروری است. ناتوانان جسمی، معلولان و جانبازان بخشی از افراد جامعه هستند که همانند سایر افراد، نیازمند دسترسی و استفاده از امکانات و خدمات عمومی هستند؛ اما وجود برخی موانع به خصوص در نحوه طراحی، معماری و شهرسازی بسیاری از فضاهای شهری، به ویژه معابر عمومی، پارک ها و فضاهای سبز را فاقد شرایط لازم برای برآورده ساختن نیازهای دسترسی افراد معلول کرده است. براساس مطالعات انجام شده طرح کالبدی مناسب فضاهای شهری سبب پایداری این فضاها می گردد. بنابراین، تحقیق حاضر کیفیت طرح کالبدی مسیرهای پیاده را از دیدگاه معلولاندر خیابان های امام، کاشانی، سرداران، عطایی و خیام شهر ارومیه مورد بررسی قرار داده است. نوع تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. در این تحقیق چهار شاخص (مبلمان، خدمات، دسترسی و حمل ونقل) در بین پنج گروه از معلولان (نابینایان، کم بینایان، معلولان حرکتی، ناشنوایان و جانبازان) در پیاده راه های شهر ارومیه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. اطلاعات مورد نیاز در این تحقیق از طریق مشاهدات میدانی و پرسشنامه گردآوری شده و برای پردازشاطلاعاتاز نرم افزارهای آماری و برای سنجش ورتبه بندی شاخص ها و گروه های موردمطالعه ازمدلتصمیم گیری چندمعیاره استفادهشده است. یافته های پژوهش، بیشترین مطلوبیت را مربوط به شاخص دسترسی و کمترین مطلوبیت را در شاخص حمل ونقل برای سنجش مطلوبیت پیاده راه معلولان نشان می دهد. نتایج این پژوهش بیانگر این است که پیاده راه های شهر ارومیه متناسب ترین طراحی را برای گروه کم بینایان و نا مطلوب ترین طراحی را برای گروه ناشنوایان دارد.
بررسی آسیب پذیری شبکه معابر در زمان تخلیه اضطراری در زلزله های احتمالی(مطالعه موردی: منطقه ثامن مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی این مقاله شناسایی و پهنه بندی محدوده منطقه ثامن مشهد از نظر آسیب پذیری شبکه معابر در زمان بروز حوادثی همچون زلزله می باشد. روش: این مطالعه براساس هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی موردی است. بنابراین ابتدا پارامترهای مؤثّر در تعیین کارایی شبکه معابر در زمان بروز بلایایی، همچون زلزله با استفاده از نظرات کارشناسان تعیین گردیدند. سپس برای انتخاب بهینه ترین مسیر جهت تخلیه اضطراری در زلزله های احتمالی، از مدل تحلیل سلسله مراتبی و قابلیت ها و تکنیک های هم پوشانی لایه های اطّلاعاتی در نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. یافته ها/نتایج: استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی نشان داد که در بین شاخص های مطرح شده، شاخص ویژگی های سازه ای جداره درمجموع از دیگر شاخص ها تأثیرگذاری بیشتری را داشته است. همچنین نتایج حاصل از هم پوشانی شاخص ها نشان می دهد که معابر موجود در شمال منطقه نسبت به بقیه محدوده موردمطالعه، دارای آسیب پذیری بیشتری می باشند و با حرکت از شمال به جنوب منطقه، از میزان آسیب پذیری کاسته می شود. نتیجه گیری: بیشتر معابر این منطقه به لحاظ دارابودن بافت قدیمی و تراکم بالای جمعیتی و ساختار ساختمانی نامناسب، دارای بیشترین آسیب پذیری می باشند. بنابراین نیاز است تا زمان اصلاح شبکه معابر از مسیرهای اصلی منطقه به عنوان بهینه ترین مسیرها که دارای بهترین شرایط برای دسترسی به سایر مناطق هستند، استفاده کرد.
پیش بینی ترافیک تولیدی از کاربری های شهری مورد شناسی: شهر نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، تعیین سهم عوامل مختلف در پیش بینی میزان تولید ترافیک از کاربری های شهری در بخش مرکزی شهر نیشابور است. به این منظور، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی در قالب همبستگی از نوع پیش بین استفاده شده است. برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه محقق ساخته بهره برداری شده است. برای تأثیر تغییرات مربوط به هر یک از کاربری های شهری، ابتدا نظر متخصصان و مدیران مرتبط با امر ترافیک پرسیده شد و برای مقایسه این نتایج، نسبت به گردآوری داده های میدانی نیز اقدام شد. نمونه مورد نظر در بخش نظر سنجی از افراد بر اساس جدول مورگان 60 نفر تعیین شد که این افراد به دو گروه مساوی 30 نفری برای افراد شاغل در بدنة مدیریت شهری و سایر افراد تقسیم شدند. داده های گردآوری شده از این طریق با استفاده از نرم افزارهای مختلف به خصوص SPSS و مدل های آمار توصیفی و استنباطی از جمله خی دو و تحلیل رگرسیون چند متغیّره، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که از بین تمام عوامل مورد بررسی (تعداد شاغلان در هر کاربری، محل استقرار، میزان تراکم و نوع عملکرد)، تنها تعداد شاغلان در هر کاربری (تعداد مدیران و کارمندان دائمی و موقت در برابر سایر مؤلفه های هر کاربری و یا عملکرد) می تواند میزان تولید ترافیک هر کاربری (عملکرد شهری) را به طورِ معناداری پیش بینی کند (000/0=P)؛ اما افزودن هر یک از متغیّرهای محل استقرار، میزان تراکم و نوع عملکرد به متغیّر تعداد شاغلان، نمی تواند قدرت پیش بینی تولید ترافیک را به طورِ معناداری افزایش دهد.
تحلیل فضایی شاخص های کیفیت زندگی در محله های پیرامونی شهر زاهدان با استفاده از مدل تصمیم گیری چندمعیاره ویکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بررسی های مهم برنامه ریزان شهری، شناخت سطح کیفیت زندگی در مقیاس محله های شهری و چگونگی نابرابری بین آنهاست. امروزه توزیع عادلانه شاخص های کیفیت زندگی شامل کیفیت مسکن، حمل و نقل و ارتباطات، دسترسی به نیازهای روزمره، تسهیلات شهری، ایمنی و امنیت در سطح محله های شهری درخور توجه مدیران و برنامه ریزان شهری است. بر اساس این، هدف مقاله حاضر بررسی و رتبه بندی کیفیت زندگی از نظر شاخص های عینی و ذهنی در محله های پیرامونی شهر زاهدان است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان با سن بیشتر از 18 سال شهر زاهدان هستند که با روش نمونه گیری تصادفی و با فرمول کوکران، حجم نمونه 400 نفر انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها پیمایشی است. داده های حاصل از پرسش نامه با روش آنتروپی، وزن دهی و با الگوی ویکور[1] تحلیل و بررسی شدند. یافته های پژوهش، نابرابری بسیار زیاد سطح کیفیت زندگی را بین 19 محله پیرامونی شهر زاهدان نشان می دهند؛ به طوری که، 8 محله (11-5، 10-5، 6-1، 9-5، 11-2، 1-2، 5-1 و 10-1) [2]در وضعیت فراتوسعه، 1 محله (1-3) میان توسعه بالا، 3 محله (11-3، 6-3 و 7-5) میان توسعه، 3 محله (8-4، 6-5 و 4-4) میان توسعه پایین و 4 محله (5-5، 6-4، 5-4 و 11-4) در وضعیت فرو توسعه قرار دارند. بنابراین، لازم است طی برنامه کوتاه مدتی به محله های فروتوسعه و میان توسعه پایین توجه شود و در مرحله بعدی، برنامه ریزی و توسعه فضایی محله های میان توسعه و در نهایت محله های میان توسعه بالا و فراتوسعه مدنظر قرار گیرد. [1] VIKOR [2] عدد سمت راست شماره محله و عدد سمت چپ شماره منطقه شهری را نشان می دهد.
تحلیلی بر نمونه گیری در پژوهش های کمّی مبتنی بر پیمایش برنامه ریزی شهری (مطالعه موردی: نشریه پژوهش و برنامه ریزی شهری در سال 1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
207 - 230
حوزههای تخصصی:
نمونه گیری یکی از عناصر روش شناسی پرکاربرد در پژوهش های کمّی برنامه ریزی شهری در دهه های اخیر بوده است که به دلیل نقش بسزای آن در کیفیت و اعتبار پژوهش، تحلیل و ارزیابی فرایند طراحی، اجرا و گزارش آن بر اساس اصول و قواعد نظریه نمونه گیری ضروری و حائز اهمیت به نظر می رسد. در این راستا، پژوهش حاضر با انتخاب مقالات پیمایشی مبتنی بر نمونه گیری کمّی منتشر شده در شماره های 36 و 37 نشریه پژوهش و برنامه ریزی شهری در سال 1398 به عنوان نمونه موردی، به روش کیفی و تحلیل محتوا به ارزیابی گزارش روش نمونه گیری آن ها پرداخته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از مجموع مقالات مورد بررسی، نحوه توضیح و گزارش معیارهای «ذکر تعداد نمونه» با گزارش 100 درصدی (80 درصد گزارش دقیق و کامل و 20 درصد گزارش ناقص و مبهم)»، «تعریف جامعه آماری» با 90 درصد گزارش (40 درصد گزارش دقیق و کامل و و 50 درصد گزارش ناقص)، «روش محاسبه حجم نمونه» با 80 درصد گزارش (50 درصد گزارش دقیق و کامل و 30 درصد گزارش ناقص در وضعیت خوب و یا نسبتاً قابل قبولی بوده است؛ ولی معیارهای«چارچوب نمونه گیری (با 100 درصد عدم گزارش)»، «روش نمونه گیری (40 درصد عدم گزارش و 60 درصد گزارش ناقص، مبهم و یا اشتباه)»، «تعیین شیوه دسترسی به اعضای نمونه (80 درصد عدم گزارش)» در وضعیت بدتری قرار داشته اند. درنهایت، به طور کلی نحوه گزارش روش و فرایند نمونه گیری در 50 درصد آن ها «ناقص و مبهم»، 10 درصد «ناقص و اشتباه» و 40 درصد «ناقص، مبهم و اشتباه» بوده است و هیچ کدام از آن ها دارای گزارش کامل و درستی از روش شناسی نمونه گیری - در همه معیارها به صورت یکجا - نبوده اند. بنابراین نبود الگوی علمی مشخص و منظم در زمینه گزارش روش نمونه گیری بر اساس اصول و قواعد نظریه نمونه گیری در پژوهش های مورد بررسی و وجود کوتاهی و قصور در زمینه برخی معیارها در برخی مقالات، کیفیت علمی آن ها را از لحاظ هنجارها و کارکردهای تکرارپذیری، اعتبارپذیری، پایایی و تعمیم پذیری روش پژوهش علمی تحت تأثیر قرار می دهد. این امر، توجه جدی اعضای جامعه علمی حوزه برنامه ریزی شهری را به مسأله روش شناسی نمونه گیری در فرایند آموزش، پژوهش، ارزیابی و انتشار تحقیقات علمی طلب می کند.
شناسایی وتحلیل کانونهای جرمخیز در راستای دستیابی به امنیت پایدار(مطالعه موردی: مناطق شهرارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صحنه جرم در شهر یعنی همان مکانی که جرم در آن رخ میدهد و به عبارت دیگر، محدوده هایی که بزهکاری به لحاظ زمانی و مکانی در آن تجمع مییابد یا انجام جرم را آسان میسازد. این مقاله با هدف شناسایی کانونهای جرمخیز در مناطق شهر ارومیه به ارایه راهکارهایی برای رسیدن به امنیت پایدار در مناطق مختلف شهر ارومیه میپردازد. تحقیق پیش روی به لحاظ هدف «کاربردی» و به لحاظ ماهیت و روش «توصیفی – تحلیلی» است. جامعه آماری این پژوهش همه مجرمان دستگیر شده مناطق چهارگانه شهر ارومیه در سال 1389 بوده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آمار استنباطی و مدل های پیشرفته آماری، ضریب همبستگی، ضریب رگرسیون، تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل مسیر استفاده شده است. بررسی انواع جرمها در سطح مناطق شهر ارومیه در سال 1389 نشان میدهد منطقه دو و سه دارای بیشترین میزان ارتکاب انواع جرمها و منطقه چهار دارای کمترین میزان ارتکاب انواع جرمها هستند. همچنین بیضی انحراف معیار نشان میدهد توزیع جرمها و روند گسترش آن در مناطق این شهر، دارای جهتی شرقی به غربی است؛ به گونهای که منطقه چهار دارای کمترین میزان وقوع جرم است (توزیع متمرکز) و در سایر مناطق میزان ارتکاب انواع جرمها توزیعی پراکنده دارد. بررسی تحلیل مسیر اثرگذاری عوامل مختلف در شکلگیری کانونهای جرمخیز نیز نشان میدهد متغیرهای سرقت با میزان 504/0 و خرابکاری و اخلال در نظم جامعه با میزان 449/0 دارای بیشترین تأثیرها در شکلگیری کانونهای جرمخیز در شهر ارومیه بودهاند. در نهایت، راهکارهایی برای کاهش میزان جرمها و رسیدن به امنیت پایدار در سطح مناطق شهر ارومیه ارائه شده است.
حاشیه نشینی مانعی اثرگذار در ارائه خدمات و امنیت شهری نمونه موردی شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
درجه بندی زیست اقلیمی شهرها و استراحتگاه های آفریقای جنوبی
حوزههای تخصصی:
سنجش و ارزیابی پایداری شهری با استفاده از تکنیک های ANP, Topsis, Saw (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با بروز ضایعات زیست محیطی و کاهش سطح عمومی زندگی مردم به ویژه در جوامع شهری طی یکی دو دهه گذشته، رهیافت پایداری شهری به عنوان موضوع روز دهه آخر قرن 20 از سوی سازمان ملل مطرح شد و به عنوان دستور کار قرن 21 در سطوح بین المللی، منطقه ای و محلی تعیین گردید. هدف کلی تحقیق حاضر؛ ارزیابی شاخص های پایداری شهری در شهر کرمان با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه می باشد. روش شناسی تحقیق توصیفی – تحلیلی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه (ANP,Topsis,Saw) می باشد. براساس یافته های به دست آمده از تکنیک ANP، معیارهای اقتصادی با 254/0، زیربنایی با 251/0، اجتماعی با 162/0، زیستی با 125/0 و معیار کالبدی با 35/0 به ترتیب بالاترین مقادیر را از نظر سطوح پایداری به خود اختصاص داده اند. بر همین اساس منطقه 2 با 491/0، منطقه 1 با 302/0، منطقه 4 با 213/0 و در نهایت منطقه 3 با 211/0 اولویت های اول تا چهارم را به خود اختصاص داده اند. نتایج به دست آمده از تکنین SAW نیز بیانگر این مهم می باشدکه از بین معیارهای مؤثر در سطوح پایداری شهر کرمان، معیار زیستی با 26/0 ، اجتماعی و کالبدی با 23/0، اقتصادی با 18/0 و زیربنایی با 07/0 به ترتیب بیشترین وزن را به خود اختصاص داده اند و منطقه 2 با 73/0، منطقه 1 با 63/0، منطقه 3 با 55/0 و منطقه 4 با 53/0 به ترتیب اولویت های اول تا چهارم را به خود اختصاص داده اند. در ادامه یافته های تحقیق، نتایج به دست آمده از تکنیک Topsis نشان می دهد که منطقه 1 با 783/0، منطقه 4 با 743/0، منطقه 2 با 591/0 و منطقه 3 با 170/0 به ترتیب اولویت های اول تا چهارم را به خود اختصاص داده اند.
شاخص های مسکن در ایران و جهان و تأثیر شهر هوشمند بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن یکی از مهم ترین مسائل جامعه شهری می باشد.از یک سو، روشن است که داشتن برنامه ای سازماندهی شده در این بخش، نیازمند شناخت درست و تجزیه وتحلیل است، از سوی دیگر یکی از نظریه هایی که در دهه های اخیر برای مواجه با معضلات شهری نمود پیداکرده است، نظریه شهر هوشمند است. هدف از پژوهش بررسی شاخص های مسکن در ایران و جهان و تأثیرات شهر هوشمند بر این شاخص ها است. پژوهش از نوع کاربردی است و با رویکردی کیفی به بررسی شاخص های مسکن در ایران و جهان با استفاده از داده پردازی به روش اسنادی و کتابخانه ای پرداخته است. سپس از شیوه تحلیل محتوا برای دست یابی به داده ها و تحلیل آن ها به منظور تبیین اهداف مطالعات استفاده شده است و با مقایسه شاخص ها مسکن در ایران و جهان و تأثیراتی که شهر هوشمند بر این موارد دارد، یافته های پژوهش شکل گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هوشمند شدن شهرها در برخی از شاخص های مسکن تاثیرگذار است (مواردی نظیر کار و خرید از راه دور در شهر هوشمند نیاز به افزایش مساحت و تعداد اتاق و سایر شاخص های کالبدی را در یک مسکن شهری افزایش می دهد، کاربری مختلط و استفاده از سیستم های الکترونیک می تواند در افزایش و یا کاهش قیمت مسکن به عنوان یک شاخص اقتصادی تاثیرگذار باشد، همچنین استقلال واحدها در شهر هوشمند سبب کم شدن روابط همسایگی که از شاخص های اجتماعی مسکن است می شود)، لذا می بایست در سیر برنامه ریزی شهری، مواردی نظیر هوشمند شدن شهرها و متعاقب آن، تاثیراتی که بر سایر ابعاد و مؤلفه های شهری دارند را نیز در نظر گرفت.
پهنه بندی میزان آسیب پذیری شهر سنندج ناشی از زلزله با استفاده از دو مدل تحلیل سلسله مراتبی و مدل تاپسیسبا استفاده از دو مدل تحلیل سلسله مراتبی و مدل تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاجعه زلزله برای توسعه جامعه یک تهدید بزرگ محسوب می شود و متغیرهای محیطی بر میزان آسیب پذیری ناشی از آن تأثیر می گذارند. هدف این مقاله پهنه بندی میزان آسیب پذیری ناشی از زلزله در شهر سنندج بر اساس متغیرهای تأثیرگذار است. در این راستا، نقشه نهایی پهنه بندی آسیب پذیری طبیعی منطقه و معیارهای کالبدی (کیفیت سازه ها، تراکم، کاربری، کیفیت بر اساس مصالح مصرفی، فاصله از معابر اصلی و فرعی، فاصله از مراکز درمانی، آتش نشانی و فرودگاه) و معیارهای اجتماعی تأثیرگذار مورداستفاده قرار گرفتند. معیارهای اجتماعی موردبررسی واقع شده است. متغیرها که مجموعاً 15 معیار هست در سیستم اطلاعات جغرافیایی به لایه های اطلاعاتی تبدیل شدند سپس با استفاده از دو مدل تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس همپوشانی انجام گرفت. در نهایت، میزان آسیب پذیری در پنج گروه از آسیب پذیری بسیار کم تا بسیار زیاد طبقه بندی شد. با مقایسه نتایج دو مدل، مشخص گردید که پهنه های آسیب پذیری، تقریباً مشابه همدیگر هستند با این تفاوت که بر اساس مدل تحلیل سلسله مراتبی، مناطق دارای آسیب پذیری بسیار زیاد، دارای درصد و پراکندگی کم تری نسبت به مدل تاپسیس است. هم چنین، مطابق با مدل تحلیل سلسله مراتبی بیش ترین پراکندگی در نواحی با آسیب پذیری بسیار کم رخ داده است. درحالی که طبق مدل تاپسیس نواحی با آسیب پذیری متوسط بیش ترین وسعت را دارا است. مطابق با هر دو مدل مذکور مشخص شد نواحی دارای بیش ترین آسیب پذیری در شمال شهر قرارگرفته اند.
کیفیّت محیطی شهر و شکل ناموزون شهری در شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش روزافزون شهرها در ابعاد کالبدی، به ویژه در مقیاس افقی، به پیدایش پدیده ی نوینی با عنوان گسترش پراکنده ی شهری یا به گفته ای پراکنده رویی شهری منجر شده است، اما اینکه تا چه حد شهروندان ساکن در دو شکل متفاوت گسترده و فشرده ی شهری، کیفیّت زندگی بالایی دارند، مسأله ای است که مرتبط با ابعاد و مسائل بسیاری است. سازوکار و اَشکال این پدیده در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه بسیار متفاوت است با آنچه در کشورهای توسعه یافته ای چون آمریکا، استرالیا و کانادا در جریان است. هدف این مقاله، درواقع بررسی و تحلیل کیفیّت محیط زندگی در ارتباط با رشد ناموزون شهری در شهر بابلسر است. روش این مقاله توصیفی تحلیل بوده و برای تبیین و تشریح موضوع مورد نظر از دو روش اسنادی و میدانی و نیز، گردآوری داده های مورد نیاز استفاده شده است. برای تعیین نوع شکل رشد شهر از روش آنتروپی شانون استفاده شده و در ارتباط با سنجش کیفیّت محیط زندگی داده های به دست آمده در مطالعه ی پرسش نامه ای با استفاده از نرم افزار SPSS در چارچوب آزمون T،F و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده ی این است که شهر بابلسر طیّ دهه های پس از انقلاب دارای رشد پراکنده بوده که بیشتر کیفیّت محیط زندگی در این محلّه ها، شکل گرفته از کیفیّت محیط زندگی در سایر محلّه های پایین تر دیگر است. از سویی، نتایج حاکی از آن است که بین دو متغیّر رشد ناموزون شهر و کیفیّت محیط زندگی، همبستگی بالایی وجود دارد.