فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۲۱ تا ۵٬۴۴۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۲۹۶-۲۸۵
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی از جمله مسائل مهمی است که ابتدا با گسترش همه جانبه فناوری و فرایند صنعتی شدن در کشورهای غربی مورد توجه اندیشمندان قرار گرفت و روز به روز بر مطالعات در این زمینه افزوده شده و این مهم به دلیل اهمیت روز افزون مطالعات کیفیت زندگی در پایش سیاست های عمومی و نقش آن به عنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و برنامه ریزی شهری است. یکی از ابعاد مطالعات کیفیت زندگی مربوط به شاخص های ذهنی آن می باشد که در این بعد از مطالعات کیفیت زندگی می تواند میزان تجمعی از سطح رضایت در قلمروهای مختلف زندگی باشد. هدف مطالعه حاضر سنجش کیفیت زندگی در شهر کاشان با استفاده از شاخص های ذهنی می باشد که این شاخص ها در قالب سه قلمرو اقتصادی، کالبدی – زیست محیطی و فرهنگی – اجتماعی تدوین و مورد ارزیابی قرار می گیرند. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی می باشد. همچنین جامعه آماری در این پژوهش ساکنان شهر کاشان می باشند که به صورت تصادفی و با استفاده از جدول کرجی و مورگان 300 نمونه انتخاب و پرسش نامه بین آنها توزیع شده است. به همین جهت در این پژوهش جهت دستیابی به قضاوتی صحیح، از 19 شاخص در سه قلمرو اقتصاد، کالبدی – زیست محیطی و فرهنگی – اجتماعی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آنست که اکثر مولفه های ذهنی تا سطح 99% رابطه معناداری را نشان می دهد در واقع بیشتر ساکنان شهر کاشان تا حد نسبتا زیادی از کیفیت زندگی خود رضایت دارند. برای بررسی رابطه بین وضعیت اجتماعی – اقتصادی شهروندان و میزان رضایتمندی از مولفه های ذهنی کیفیت زندگی، از آزمون رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است که نتایج بدست آمده نشان دهنده رابطه معنادار بین وضعیت اقتصادی - اجتماعی شهروندان (به عنوان متغیر مستقل) و میزان رضایتمندی آنها از مولفه های ذهنی زندگی (به عنوان متغیر وابسته) می باشد.
توسعه ی یک مدل توصیفی دسترسی فضایی به خدمات درمان عمومی با استفاده از روش حوزه ی نفوذ شناور دومرحلهای (مطالعه ی موردی: منطقه ی 10 شهرداری اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی فضایی از مفاهیم اصلی در ادبیّات برنامه ریزی حمل ونقل و جغرافیا، به ویژه در ابعاد اجتماعی، ازجمله عدالت است. در مقاله ی پیش رو، مفهوم دسترسی مورد بررسی قرار گرفته و یک مدل توصیفی با استفاده از روش حوزه ی نفوذ شناور دو مرحله ای، برای تحلیل دسترسی فضایی به خدمات درمان عمومی در منطقه ی 10 شهرداری اصفهان ارائه می شود. هدف این مقاله، تحلیل کمّی برابری (یا نابرابری) فضایی حوزه های آماری مختلف، از نظر دسترسی به خدمات درمان عمومی با استفاده از مدل های ریاضی است. روش پژوهش از نوع تحلیلی توصیفی و داده های این تحلیل شامل اطلاعات جغرافیایی مکان و فراوانی نیروهای مراکز خدماتی در منطقه، داده های جمعیّتی حوزه ها و شبکه ی معابر در منطقه است که به واسطه ی رویکرد تحلیل توزیع فضایی، از ابزار تحلیل گر شبکه ی نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که این منطقه از نظر استاندارد تعداد نیرو از وضعیّت به نسبت مناسبی برخوردار است. با این وجود، توزیع فضایی نامناسب این نیروها در سطح منطقه، به ایجاد نابرابری بین حوزه ها در دسترسی به این خدمات منجر شده است. مقادیر به دست آمده برای میانگین و انحراف معیار دسترسی (00461/0 و 000655/0)، حاکی از اختلاف قابل توجّه دسترسی فضایی به خدمات بین حوزه هاست، به گونه ای که دسترسی حدود 68 درصد از حوزه ها، پایین تر از میانگین منطقه است که گویای عدم وجود فرصت برابر برای شهروندان است. حوزه های آماری واقع در شرق منطقه، نسبت به حوزه های غربی، دسترسی ضعیف تری به خدمات دارند. نتیجه ی دیگر اینکه وضعیّت دسترسی در حوزه های غربی، همگن تر از حوزه های شرقی است. از روش مورد استفاده در این مقاله، می توان برای بررسی دسترسی فضایی به انواع مختلف خدمات و چگونگی توزیع جغرافیایی آن، به شکل ریاضی و کمّی برای شناخت وضع موجود و برنامه ریزی برای رفع کاستی های احتمالی بهره برد.
کاربرد چیدمان فضایی در خیابان ولیعصر شهر باشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
۹۰-۸۱
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان بزرگترین محل تجمع انسانی هم از رفتار و عملکرد انسان های ساکن، تأثیر پذیرفته و شهر را بر اساس نیازها و خواسته های خودشان شکل داده اند و هم شهرها و چگونگی قرار گیری فضاها در کل سیستم شهر بر نوع رفتارها و عملکرد انسان ها تأثیر گذاشته است. که با مطالعه و شناخت این روابط می توان هر فضایی یا هر نوع کاربری را در جای خود استقرار نمود. در این بین نظریه چیدمان فضایی، نظریه نسبتاً جدیدی است که ریشه در علم ریاضیات گسسته (نظریه گراف ها) دارد و از دهه 1980 وارد مباحث شهرسازی و معماری شده است. این نظریه به بررسی روابط بین چیدمان فضاها و رفتار افراد در این فضاها با استفاده از عامل های وضوح، اتصال، هم پیوندی، عمق و نقشه هم پیوندی می پردازد. با استفاده از این نظریه و تحلیل عاملها در نرم افزارهای Arcgis, Arc view در شهر باشت به بررسی علت تجمع کاربری های تجاری در خیابان ولیعصر و به تبع آن تراکم رفت آمدهای سواره و پیاده در این خیابان بپردازد. در نهایت با این پژوهش مشخص می گردد که علت تجمع کاربری ها و به تبع آن تراکم رفت و آمدها بالا بودن وضوح، اتصال، هم پیوندی و پایین بودن عمق در خیابان ولیعصر شهر باشت است.
بررسی و تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار بر بهبود کیفیت فضایی پیاده راه ها به منظور افزایش سطح تعاملات اجتماعی، مطالعه موردی؛ محورهای تربیت و ولیعصر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول پاییز ۱۳۹۱ شماره ۴
95 - 104
حوزههای تخصصی:
با شروع انقلاب صنعتی،اختراع اتومبیل و گسترش شهرها، به تدریج اولویت دادن به نقش عابر پیاده و فضاهای پیاده محور در شهرها و فضاهای شهری کمرنگ شده و از کیفیت فضایی عرصه های عمومی شهر ، فضاهای باز شهری و پیاده راه ها کاسته شده است؛ عرصه هایی که خود به عنوان بستر و خاستگاه، نقش محوری در ارتقای سطح تماس ها،ارتباطات و تعاملات اجتماعی بین شهروندان ایفا می کنند.در این راستا عدم توجه به مقیاس انسانی و نادیده گرفته شدن نیازهای عابرین پیاده از معضلات پیش ِ رو می باشد، به طوری که کمبود و نبود کیفیت در پیاده راه ها منجر به تضعیف حضور و تعاملات اجتماعی شهروندان شده است. بنابراین ضرورت شناخت مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت این فضاها به منظور پاسخگویی به نیازهای شهروندان در راستای ارتقای حضور و سطح تعاملات اجتماعی ایشان، بیش از پیش مهم جلوه می نماید. کلانشهر تبریز نیز از این قاعده مستثنی نبوده و غلبه فضاهای سواره بر مسیرهای پیاده، عرصه را بر حضور شهروندان در فضاهای شهری تنگ نموده است. مطالعه حاضر به بررسی نمونه هایی از فضاهای پیاده در این کلانشهر پرداخته است. متد پژوهش از نوع متد ترکیبی می باشد که در آن با مطالعه مبانی نظری پژوهش در قسمت کیفی،چارچوب مبانی نظری تحقیق (شامل مؤلفه های تأثیر گذار بر کیفیات پیاده راه ها) استخراج شده است.در ادامه در بخش کمی که برای اعتبار دهی پژوهش و نتایج حاصله از بخش کیفی مورد استفاده قرار گرفته، به مطالعه موردی محورهای تربیت و ولی عصر کلانشهر تبریز پرداخته شده است. درنهایت در قسمت گردآوری داده ها،پژوهش حاضر از تکنیک پرسشنامه در باب تدقیق رابطه کیفیت فضایی پیاده راه ها و میزان رضایتمندی شهروندان از این فضاها سود جسته است. برای انتخاب نمونه آماری از فرمول کوکران و نرم افزار (G*POWER) و انجام تحلیل های استنباطی و توصیفی آماری مطالعه حاضر از نرم افزار SPSS بهره برده است. نتایج حاصل از این پژوهش، نشانگر این مدعاست که مؤلفه های سرزندگی، خوانایی، ایمنی و امنیتو نفوذپذیری که از مؤلفه های اصلی کیفیت فضاهای شهری محسوب می شوند، ارتباط معنی داری با سطح تعاملات اجتماعی و میزان حضور شهروندان در فضاهای شهری پیاده محور کلانشهر تبریز دارند.
بررسی کارکرد شهرهای جدید ایران در جذب سرریز جمعیت مادر شهرها (مطالعه موردی: شهر جدید سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند رو به افزایش شهرنشینی و بروز آثار ناشی از آن، ضرورت برنامهریزی در خصوص توسعه شهری را بیش از گذشته با اهمیت نموده است. از جمله گزینههای مقابله با مشکلات شهرنشینی شتابان و مسائل کلانشهرها، راهبرد احداث شهرهای جدید ـ بویژه از اواسط قرن بیستم ـ بوده است. بدین ترتیب، این الگو در بسیاری از کشورهای دنیا مورد توجه بوده و در کشور ایران، قبل از سال 1357 با هدف تأمین مسکن شاغلان بخش صنعت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، عمدتاً به منظور جذب سرریز جمعیت مادرشهرها جامه عمل پوشیده است.
اکنون، پس از گذشت بیش از ربع قرن و آغاز مرحله جذب جمعیت برای تعدادی از شهرهای جدید، پاسخ به این سؤال، که «سیاست اخیر تا چه میزان به اهداف خود نزدیکتر شده است»؟ به عنوان هدف اصلی مقاله انتخاب شده است. گفتنی است بررسی کارکرد شهر جدید سهند در جذب سرریز جمعیت مادر شهر تبریز در مقایسه با هدف اولیه پیشبینی شده برای آن، به روش اسنادی و پیمایشی و با انجام نمونهگیری از خانوارهای ساکن و شاغلان واحدهای تولیدی و خدماتی مستقر در شهر جدید انجام پذیرفته است.
یافتهها نشان میدهد، بنابه دلایلی اشباع جمعیت مادرشهر تبریز و آغاز سرریز آن حداقل تا دهه آینده منتفی است. بنابر این شهر جدید سهند از برنامه پیشبینی شده برای جذب جمعیت عقب افتاده و این روند ادامه خواهد داشت. اما به لحاظ کارکرد منظور شده در زمینه جذب جمعیت با ویژگیهای جمعیت سرریز ما در شهر تبریز تا حدودی امکان تحقق اهداف جهتگیری شده میسور مینماید.
بررسی و تحلیل تأثیر نابرابری ها بر امنیّت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک تأمین امنیّت کلان شهرهایی همچون مشهد تأثیر بسزایی در تأمین امنیّت ملّی کشور دارد. برقراری امنیّت در این گونه شهرها مستلزم رویکردهای عدالت محور در جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... است. از سویی، از مهم ترین عوامل تهدید امنیّت ملّی، همانا نابرابری های شهری است. امروزه، با برهم خوردن توازن جمعیّتی در ایران به نفع شهرها و رشد بی سابقه ی شهرنشینی و افزایش نابرابری ها در مناطق مختلف شهری، جغرافیای سیاسی شهری ویژه ای را ایجاد کرده است. تأثیرپذیری شهرها از انگاره ها و تصمیم های سیاسی، حاشیه نشینی و نظایر آن، توجّه بیش از پیش به شناخت هر چه بیشتر این معضلات را ضروری می کند. در مقاله ی حاضر تلاش بر این بوده تا ارزیابی وجوه نابرابری با استفاده از شاخص های اعتیاد، ضدّعفّت، جعل، سرقت، علیه اموال عمومِی و موادّ مخدّر، در مناطق دوازده گانه ی شهر مشهد مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در بین مناطق دوازده گانه ، منطقه ی 5 بیشترین فراوانی را دارد؛ یعنی افزون بر 2/17 درصد از مجرمان در این منطقه قرار گرفته اند. پس از این منطقه، مناطق 2 و 4 قرار دارند که این مناطق در قسمت های شمال و شرق شهر مشهد واقع شده اند. همچنین مناطق دوازده گانه از نظر شاخص های اعتیاد، ضدّعفّت، جعل، سرقت علیه اموال و موادّ مخدّر، تفاوت های قابل-ملاحظه ای را نشان می دهند. بنابراین وجود این نابرابری ها و شاخصهای مورد بررسی به علّت تمرکز جرم و جنایت در شمال و شرق شهر، مهم ترین منابع تهدیدهای امنیّت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی شمرده می شوند. همچنین نابرابری و محرومیّت به مثابه آن روی سکهی توسعه، خطری مستقیم برای امنیّت اجتماعی به شمار میآیند. بنابراین هیچ گونه سیاست و تدابیر امنیّتی نمی تواند بدون توجّه و برنامهریزی عمومی برای از میان برداشتن نابرابریها انجام گیرد.
ارزیابی شیوه های تأمین مالی در طرح های نوسازی بافتهای فرسوده شهری؛ نمونه موردی: محله حمزه آباد واقع در منطقه 20 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
۲۴۶-۲۳۵
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در روند رو به افزایش فرسودگی و متروک شدن بافت های فرسوده شهری و عدم تحقق پذیری طرح های نوسازی، نبود منابع مالی مورد نیاز است. هدف این پژوهش ارزیابی شیوه های تأمین مالی قابل اجرا در نوسازی بافتهای فرسوده شهری است. محله حمزه آباد شهر تهران یکی از محلات فرسوده شناسایی شده در منطقه 20 این شهر است که طرح نوسازی آن تهیه شده و پروژه های اجرایی نوسازی برای آن تدوین گردیده اند. جهت اجرای پروژه های نوسازی این محله نیاز به منابع مالی است که در حال حاضر یکی از دلایل اصلی عدم اجرای آن است. با توجه به نقاط قوت و ضعف هر یک از رو شهای تأمین مالی، لازم است معیارهای مؤثر در انتخاب از میان آنها مشخص شود. در این پژوهش 6 شیوه تأمین مالی مناسب برای نوسازی بافتهای فرسوده شهری با استفاده از سه شاخص مشارکت، سهولت اجرایی و بازدهی اقتصادی طرح مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت الویت بندی روش ها بر اساس هر یک از این شاخص ها از آزمون فریدمن (Freidman Test) و نرخ بازدهی داخلی (IRR) استفاده شد و تحلیل داده ها توسط نرم افزارهای SPSS و CAMFAR صورت گرفته است. با توجه به نتایج بدست آمده از تحلیل داده های تحقیق سطح مشارکت ساکنین محله حمزه آباد از مقبولیت نسبی برخوردار است. روش مشارکت مدنی در بین روش های تأمین مالی مورد نظر از بیشترین سطح مشارکت ساکنین برخوردار است و در رتبه های بعدی به ترتیب دریافت تسهیلات بانکی، سهامدار پروژه، روش فروش متری و اوراق مشارکت قرار دارد. از نظر مدیران شهری شیوه فروش متری زمین در مدیریت شهری در حال حاضر بهترین شیوه از نظر سهولت در اجراست. روش های اوراق مشارکت و سایر روش ها در رتبه های بعدی از نقطه نظر اجرایی قرار دارند. روش انتشار اوراق مشارکت با بیشترین نرخ بازدهی داخلی، بهترین روش تأمین مالی است. روش فروش متری، BOT، مشارکت مدنی، دریافت وام از مؤسسات و بانک های داخلی، سهامدار پروژه در رتبه های بعدی از نظر بازدهی اقتصادی طرح قرار گرفته اند.
بررسی و ارزیابی نقش دهیاری ها بر کیفیت زندگی در روستاها؛ مطالعه موردی: دهستان کرسف شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۲۰۶-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی و ارزیابی نقش دهیاری ها بر کیفیت زندگی روستاییان در دهستان کرسف شهرستان خدابنده است. در این راستا نخست به تاریخچه مدیریت روستایی در ایران و همچنین به دهیاری ها و وظایف آنها به عنوان مدیران اجرایی در روستاها پرداخته و سپس به بررسی و ارزیابی نقش دهیاران در کیفیت زندگی روستاییان پرداخته شده است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق را روستاهای دهستان کرسف در شهرستان خدابنده تشکیل می دهند. تعداد نمونه در هر روستا به نسبت خانوارها انتخاب شدند. پایایی گویه های تحقیق با آماره آلفای کرونباخ سنجیده شده است که برابر با 785/. بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شد. برای مقایسه کیفیت زندگی در روستاهای نمونه از آزمون U من ویتنی استفاده شد. همچنین 8 شاخص آموزشی، زیست محیطی، شبکه های حمایت اجتماعی، اقتصادی، سلامتی و امنیت، محیط مسکونی، زیرساخت ها، گذران اوقات و فراغت مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج از 8 شاخص مورد مقایسه در 7 شاخص تفاوت معنی داری بین روستاهای دارای دهیاری با روستاهای بدون دهیاری وجود داشت و فقط در حیطه گذران اوقات و فراغت تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
گردشگری خانه های دوم و اثرات آن بر بهبود کیفیت زندگی ساکنان روستایی (مطالعه موردی: بخش رودبار قصران، شهرستان شمیرانات)
حوزههای تخصصی:
از جمله الگوهای گردشگری در نواحی روستایی، گردشگری خانههای دوم است. گردشگری خانههای دوم همانند دیگر انواع گردشگری دارای آثار مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است. تاثیر این نوع گردشگری بر کیفیت زندگی ساکنان محلی می تواند از جمله این اثرات باشد در این راستا هدف پژوهش بررسیوتبیین اثرات گردشگری خانه های دوم در بهبود کیفیت زندگی ساکنان محلی در ناحیه روستایی رودبار قصران است. روش شناسی این تحقیق توصیفی و تحلیلی و داده های مورد نیاز با اسنفاده از پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش ساکنان محلی در روستاهای ناحیه است که در هر یک از روستاهای نمونه به طور برابر 22 سرپرست خانوار به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. همچنین با بهرهگیری از آزمون های آماری در محیطی نرم افزار SPSS دادههای جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که گردشگری خانه های دوم در ناحیه روستایی رودبار قصران نقش موثری بر بهبود کیفیت زندگی ساکنان محلی داشته است. به طوری که از 9 قلمرو مورد مطالعه در هفت قلمرو کیفیت محیط، فعالیت و اشتغال، مسکن، سلامت و رفاه، درآمد و ثروت، مشارکت و همبستگی و امنیت و بهزیستی فردی، موجب بهبود کیفیت زندگی ساکنان محلی شده ولی در دو قلمرو آموزش ـ فرهنگ، تفریح و اوقات فراغت بهبودی حاصل نشده است. همچنین نتایج در خصوص اثرات گردشگری خانههای دوم بر قلمروهای کیفیت زندگی نشان دهنده آنست که جز در قلمرو مسکن در دیگر قلمروها تفاوت معناداری در بین روستاهای مورد مطالعه وجود دارد.
تحلیلی بر اسکان غیررسمی و تعیین ضریب تأثیر عامل ها با استفاده از مدل تحلیل مسیر؛ مورد شناسی: شاطرآباد کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسایل مبتلا به شهرهای بزرگ، اسکان غیررسمی است. کمبود زمین مناسب و ساخت و ساز با قیمت زیاد در کنار رشد سریع جمعیت و در نتیجه روند فزاینده تقاضا برای مسکن شهری موجب گردیده تا عملاً دسترسی اقشار کم درآمد و حتی متوسط، به بازار زمین و مسکن کاهش یافته و زمینه ساخت و سازهای نامناسب را در بخش غیررسمی شهری گسترش بخشد. محله شاطرآباد از جمله مناطقی از شهر کرمانشاه است که در معرض ساخت و سازهای بیضابطه قرار گرفته و از بافت فضایی ـ کالبدی نامناسبی برخوردار است. ساخت و سازهای غیراصولی، تراکم بالا، بافت اجتماعی روستایی، محیط شهری نامطلوب و کمبود خدمات شهری از جمله مسایل مبتلا به این محله میباشند. در این مقالهمتغیرهای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مؤثر در پدید آمدن اسکان غیررسمی در محله شاطرآباد و اثرات فضایی ـ مکانی آن بررسی شده است. یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که ده عامل به عنوان مهمترین عوامل تأثیرگذار در پدید آمدن محله شاطرآباد نقشآفرین بوده؛ و با استفاده از تکنیک رگرسیون، ضریب تأثیرگذاری هر یک از این عوامل مشخص و با استفاده از مدل «تحلیل مسیر» چگونگی تأثیرگذاری این عوامل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از مدل تحلیل مسیر بیانگر آن است که در پدید آمدن محله شاطرآباد به ترتیب دو دسته عوامل قبل از مهاجرتهای روستا ـ شهری از جمله؛ مالکیت اولیه، چگونگی مهاجرت، سال مهاجرت و شغل قبلی همچنین عوامل بعد از مهاجرت شامل؛ شغل فعلی، مسأله مالکیت، دلایل سکونت، پروانه ساخت و درآمد دارای بیشترین تأثیرگذاری میباشند. در مجموع با محاسبه ضریب تأثیر متغیرهای مختلف و مستقل تأثیرگذار و با تفکیک آنها از یکدیگر، مشخص گردید که عوامل قبل از مهاجرت روستاییان به شهر به میزان 5/57 درصد و عوامل بعد از مهاجرت به میزان 5/42 درصد در پدید آمدن محله شاطرآباد تأثـیرگذار بودهاند. اینک چنانچه برنامهریزان و سیاستگذاران درصدد حل مشکلات ناشی از اسـکان غـیررسمی در شهرها هستند، میبایست ریشههای آن را در عوامل تأثیرگذار قبل از مهاجرت و در روستاها جستجو نمایند و پس از حل این ریشهها به حل مشکلات فعلی اسکان غیررسمی بپردازند
ارزیابی انواع ساختمانهای بلندمرتبه مسکونی از لحاظ تاثیر بر سیما و منظر شهری؛ نمونه موردی: بافتهای جدید شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۱۱۲-۹۱
حوزههای تخصصی:
امروزه در اکثر کلانشهرها و شهرهای بزرگ رشد و توسعه ساختمانهای بلند مرتبه مشهود است و اثرات مثبت و منفی زیادی را برجای گذارده است. تاثیر گسترده این ساختمانها بر کالبد و فضای شهرهای امروزی غیر قابل انکار بوده، به نحوی که باعث گردیده ساختمانهای بلند مرتبه از سوی متخصصین و صاحبنظران در حوزه های مختلف مورد نقد و بررسی قرار گیرد. در این میان، یکی از جنبه های اصلی تاثیرگذاری ساختمانهای بلند مرتبه، تاثیر بر سیما و منظر شهری است چرا که ساخت این ساختمانها در شهرهای مختلف باعث ارتقاء یا کاهش کیفیت سیما و منظر شهری شده است. در این خصوص توجه به مکانیابی و استقرار، برنامه ریزی و طراحی بر اساس اصول و ضوابط، هماهنگی با همجواری ها و بافت پیرامون، ایجاد فضای شهری در پیرامون با ترکیب شناسانه و محیط فعال و فراهم آوردن منظر و چشم انداز مطلوب از جمله موارد قابل توجه در ساختمانهای بلند مرتبه به لحاظ کیفیت سیما و منظر شهری است. در این مقاله ضمن شناسایی جنبه های مختلف اثر ساختمانهای بلند مرتبه مسکونی بر سیما و منظر شهری و تعریف معیارها و زیرمعیارها، به ارزیابی انواع ساختمانهای بلند مرتبه مسکونی در نمونه بافتهای جدید شهر مشهد (با استفاده روش تحلیلی و تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)) پرداخته شده است. از نتایج این تحقیق می توان به تبیین اثرات مختلف نمونه های انواع ساختمانهای بلند مرتبه مسکونی بر سیما و منظر شهری مشهد و عدم توجه به ابعاد مختلف سیما و منظر شهری در مکانیابی و استقرار، طراحی و ساخت و نگهداری آنها اشاره نمود. ضمن آنکه مشخص گردید نوع ساختمان بلند مرتبه (نیمه بلند) به شکل گسسته و غیر متراکم در مقایسه با ساختمانهای بلند مرتبه (نیمه بلند) پیوسته و متراکم دارای زمینه های بهتری جهت تاثیرگذاری مثبت بر سیما و منظر شهری هستند. در انتها نیز براساس یافته های تحقیق اصول و ضوابط کلی برنامه ریزی، طراحی و ساخت ساختمانهای بلند مرتبه جهت ارتقاء سیما و منظر شهری مطرح گردید.
عوامل مؤثّر در جمعیّت پذیری شهرهای جدید اقماری(مطالعه ی موردی: شهرجدید اندیشه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال گسترش شهرنشینی در جهان و ایران و حاد شدن مسائل آن بازنگری در رویکردهای برنامه ریزی و طرّاحی شهری به ضرورتی گریزناپذیر در کشور بدل شده است. ساخت شهرهای جدید برای حرکتی اساسی در نظام شهرنشینی کشور، از دهه ی 1360 به عنوان راه حلّی اساسی آغاز شد که اکنون نیز ادامه دارد. اکنون، پس از گذشت بیش از یک دهه از فعّالیت این شهرها، بررسی دلایل رشد و جمعیّت پذیری برخی از این شهرها نسبت به دیگر شهرها لازم به نظر می رسد. برای این منظور شهرجدید اندیشه، به عنوان پرجمعیّت ترین شهر از مجموعه شهرهای جدید اطراف تهران را مورد بررسی قرار دادیم. در این پژوهش از داده های مرکز آمار ایران و تکمیل پرسش نامه و مشاهده ی میدانی استفاده شده که روش های مناسبی برای بررسی موضوع ذکر شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزار (SPSS) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، میزان فاصله از کلان شهر تهران و تفاوت قیمت زمین و مسکن میان تهران و شهر جدید اندیشه از مهم ترین عوامل مؤثّر در جذب جمعیّت به این شهر جدید بوده است. شهرهای جدید تهران در دسته ی شهرهای جدید اقماری هستند و هدف از ساخت این نوع شهرها، عرضه ی مسکن ارزان قیمت، همراه با خودکفایی شغلی و خدماتی است، به گونه ای که رفت وآمد روزانه به مادرشهر را تشویق نکند؛ اما از آن جاکه شهرهای جدید تهران، در زمینه ی خودکفایی شغلی و خدماتی استقلال کافی را ندارند و همواره برای بازار کار و تأمین نیازهای ساکنان به کلان شهرتهران وابسته هستند، بنابراین شهر جدید اندیشه که در سمت و سو توسعه ی تهران و در فاصله ی کمتری از کلان شهر قرار دارد، از رشد جمعیّتی بیشتری برخوردار بوده است.
کاربرد فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) درارزیابی توان سرزمین به منظورتوسعه شهری در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز مشکلات محیط زیستی، در ابعاد مختلف، ناشی از عدم رعایت ملاحظات و معیارهای محیط زیستی در مکان یابی شهرهای جدید است. هدف اصلی این مقاله مقایسه معیار های مختلف بر اساس مطالعات کتابخانه ای و نظرات کارشناسان و تعیین معیار های مناسب به منظور ارزیابی توان محیط زیستی جهت استقرار شهر های جدید برای دستیابی به توسعه پایدار شهری است که کمترین اثرات سوءرا در حال حاضر و در بلند مدت به دنبال داشته باشد. در این تحقیق کاربرد رویکرد ارزیابی چند معیاره و به طور مشخص استفاده از روش الگوی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) درارزیابی توان سرزمین حوزه آبخیز زرد خوزستان جهت توسعه شهری، در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، مورد بررسی قرار گرفته است. مدل AHP یکی از معروفترین فنون تصمیم گیری چند منظوره برای وضعیت های پیچیده ای که سنجنده های متضاد وچندگانه دارند، به شمار می رود و قابلیت آن در برنامه ریزی های محیط زیستی از جمله ارزیابی توان سرزمین به اثبات رسیده است. لذا در این مطالعه از 13 معیار استفاده شد که از طریق روش(AHP) به صورت زوجی مقایسه شده و وزن عوامل محاسبه گردید. نتایج نشان می دهد که معیارهای نقاط زلزله خیز، کاربری اراضی، خاکشناسی دارای وزن بیشتری نسبت به دیگر معیارها بوده و براساس نقشه نهایی قسمت شمالی، مرکزی و شرقی حوزه آبخیز زرد و از لحاظ تقسیمات سیاسی دهستان قلعه تل از بخش مرکزی شهرستان باغملک از لحاظ توسه شهری دارای بالاترین اولویت است. نتایج بدست آمده از این تحقیق می تواند به عنوان الگویی جهت انتخاب مکان های مناسب توسعه شهری با توجه به رعایت ملاحظات زیست محیطی مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل مولفه های فرهنگی بر ایمنی محیط های اجتماعی (نمونه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول تابستان ۱۳۹۱ شماره ۳
50 - 57
حوزههای تخصصی:
توسعه سکونتگاه ها، تمرکز جمعیت، پذیرش عملکردهای مختلف و ضعف سازه های انسانی و فیزیکی، توجه به مولفه های فرهنگی ایمنی را افزایش داده است. در این راستا فرهنگ ایمنی ناظر بر اقدامات مهم پیشگیرانه در مواقع بحران های طبیعی و انسانی است. نبود فرهنگ ایمنی در میان مردم، مجریان و دستگاه های اجرایی از مشکلات اساسی برنامه ریزی مدیریت بحران در ایران است. نبود زیرساخت های اجتماعی مقابله با بحران های طبیعی، اثر بخشی اقدامات سازمان های دولتی را با چالش اساسی مواجه کرده است. بنابراین باید بسیاری از گروههای اجتماعی را به عنوان یک فرصت و سرمایه اجتماعی نگریست. هدف این پژوهش شناخت مولفه های موثر و صورت بندی آن ها در ایمنی محیط های اجتماعی است. ایمنی محیط های اجتماعی، توانایی و ظرفیت آن ها را در مقابله با بحران ها افزایش داده و امکان ایجاد هماهنگی های لازم و تداوم و اثربخشی آن را نیز فراهم می کند. این مقاله به سئوالاتی مانند مولفه های موثر در ایمنی محیط های اجتماعی کدام هستند؟ و آیا بین آموزش و بهبود مولفه های ایمنی در محیط های اجتماعی رابطه وجود دارد یا خیر؟ را بررسی و تحلیل می نماید. روش تحقیق پیمایشی، جامعه آماری شهر رشت با 384 نمونه(با استفاده از جدول مورگان) و شیوه نمونه گیری نیز خوشه ای است. یافته های پژوهش نیز شامل صورت بندی مولفه های تاثیرگذار در ایمن سازی محیط های اجتماعی مانند توجه به مولفه های موثر در تدوین اهداف و خط مشی ها در برنامه های مدیریت بحران، مشارکت، سرمایه های اجتماعی، سازگاری، یکپارچگی اجتماعی و نقش آموزش در ایمنی جوامع محلی است.
بررسی رابطه طرح کالبدی در مجتمع های مسکونی و حس دلبستگی به مکان در بین ساکنین (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی امام خمینی و امام رضا در همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۲۶۴-۲۵۳
حوزههای تخصصی:
مکان پدیده ایست که انسان در طول زندگی خود به آن معنا بخشیده و به آن وابسته می شود. وابستگی به مکان از کیفیت فضا و نحوه طراحی متأثر است و افراد طی دوره زمانی خاص آن را می آفرینند. میان دلبستگی به مکان و ادراک و شناخت مکان از سوی فرد رابطه مثبت وجود دارد تا آنجا که خود را با آن بازمی شناسد. این پژوهش به بررسی رابطه طرح کالبدی و حس دلبستگی به مکان در بین ساکنین مجتمع های مسکونی می پردازد. پس ازپرداختن به نظریه های موجود در زمینه دلبستگی به مکان بارویکردی استنتاجی و با استفاده از تحقیق پیمایشی به صورت تحلیلی به آزمون فرضیه ها می پردازد، برای به دست آوردن نتایج نهایی روشی ترکیبی در قالب مطالعه موردی که عمده آن راروش همبستگی تشکیل می دهد. برای بررسی مجتمع های مسکونی مورد مطالعه، پرسشنامه سنجش شاخص ها تهیه و تنظیم شده و در بین ساکنین مجتمع های مسکونی توزیع شده و اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که از بین شش شاخص بدست آمده یعنی تسهیلات و امکانات رفاهی، سازماندهی، کیفیت فضاهای داخلی، تعاملات اجتماعی، نوع دسترسی و دید و منظر تنها دو شاخص نوع دسترسی و دید ومنظر می تواند بعنوان عوامل تأثیرگذار در افزایش حس دلبستگی به مکان باشد.
امکان سنجی واگذاری مدیریت محیط زیست شهر به شهرداری ها (نمونه موردی :شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول تابستان ۱۳۹۱ شماره ۳
24 - 33
حوزههای تخصصی:
شهر تهران با مشکلات زیست محیطی فراوانی روبرو است که یکی از مهمترین آنها آلودگی های زیست محیطی است. سازمان هایی که مسئولیت مدیریت محیط زیست شهر را بر عهده دارند متعددند و ناهماهنگی بین آنها از عوامل بروز مشکلات زیست محیطی شهر تهران به حساب می آید. در پژوهش حاضر سعی شده با بررسی امکان واگذاری مدیریت محیط زیست شهر تهران به شهرداری، راهکارهایی جهت انسجام و یکپارچگی مدیریت محیط زیست شهر ارائه گردد. بر این اساس با استفاده از روش پژوهشی نظریه مبنایی ، از طریق مطالعه اسناد و مصاحبه با مسئولان و صاحب نظران این امر، مسئله مدیریت محیط زیست شهر تهران در قالب 5 وظیفه ی مدیریتی شامل: برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، کنترل و تأمین منابع ، مورد کنکاش قرار گرفته و در قالب یک مدل پارادایمی، شرایط، راهبردها و پیامدهای حاصل از پدیده ظهور یافته ارائه می گردد. نتایج حاصل از جمع آوری وتجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که امکان واگذاری جامع و کامل مدیریت محیط زیست به شهرداری وجود ندارد. اما از سوی دیگر می توان به شکلی نسبی وظایف مدیریتی ذکر شده را به شهرداری واگذار نمود و با همکاری سایر سازمان های ذیربط به صورت یکپارچه به مدیریت زیست محیطی شهر پرداخت. همچنین برای توانمند سازی شهرداری در انجام وظایف محول شده لازم است تا ظرفیت سازی هایی در سه حیطه ساختاری، قانونی و فرهنگی در سازمان شهرداری انجام شود.
سنجش سطح حاکمیت استراتژی مدیریت استعداد در شهرداری شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
۲۸۶-۲۷۷
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه مدیریت استعداد یکی از مهمترین عوامل کسب و کار و از مؤلفه های کلیدی حفظ مزیت رقابتی پایدار در سازمان ها به شمار می رود. پژوهش حاضر به بررسی میزان حاکمیت استراتژی مدیریت استعداد در شهرداری شهر اصفهان پرداخته است. جهت سنجش استراتژی مدیریت استعداد از مدل سوئیم استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی کارکنان دارای مدرک تحصیلی دیپلم و بالاتر شهرداری شهر اصفهان بوده و تعداد 217 نفر از آنان به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیده اند. از آزمون های t تک نمونه ای، فریدمن و همبستگی جهت آزمون فرضیات پژوهش استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سطح استراتژی مدیریت استعداد در شهرداری شهر اصفهان بالاتر از متوسط می باشد و طبق نظر کارکنان مؤلفه «ارتباطات» بالاترین امتیاز را داشته و پائین ترین امتیاز به مؤلفه «پاداش و قدردانی» اختصاص داشته است.
تحلیلی بر نقش شهرهای کوچک در توسعه اقتصادی- اجتماعی روستاهای پیرامون (مطالعه موردی: شهرستان قیروکارزین)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه گذشته توجه ویژهای به نقش شهر های کوچک در توسعه نواحی روستایی و عملکرد مثبت آنها در الگوی سکونتگاهی مناسب در کشورهای در حال توسعه شده است. مراکز شهری کوچک کارکردهای مهم - بازار نزدیک برای تولیدات کشاورزان، مکانی برای ایجاد فرصت های شغلی کوچک، مرکزی برای تولید خدمات اجتماعی، مرکزی برای انتشار اخبار و اطلاعات جدید از بازار کالاها و خدمات، مکانی برای اسکان جمعیت فاقد زمین و مسکن روستایی- بر پسکرانه های خود دارند. در این پژوهش به بررسی میزان رابطه روستاهای پیرامونی با شهرستان قیروکارزین و توسعه اقتصادی- اجتماعی آنها و تاثیرگذاری عوامل جغرافیایی بر این مقوله پرداخته شده است. ادبیات توسعه شهرهای کوچک، نحوه انتخاب شاخص ها و ارزیابی آنها بررسی شده و در ادامه با استفاده از مدل های آماری ناپارامتریک، توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی متاثر از شهر و تاثیر گذاری عوامل جغرافیایی مورد سنجش قرار گرفته است. با استفاده از مطالعات پیمایشی و نمونه گیری، 15 روستا و 300 خانوار در شهرستان قیروکارزین به عنوان جامعه نمونه بکار گرفته شده است. روش شناسی تحقیق توصیفی- تحلیلی است و طراحی شاخصها در مقوله اقتصادی- اجتماعی توسعه روستایی تنظیم شده است. با استفاده از مدل های آماری، همبستگی بین میزان ارتباط روستاهای پیرامونی با شهر قیر و توسعه اقتصادی- اجتماعی آنها سنجیده شد، که نتایج حاکی از وجود همبستگی بین میزان ارتباط روستاهای پیرامونی با شهر قیر در بسیاری از شاخص های توسعه اقتصادی و اجتماعی است.