فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۲٬۲۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحلیل رگرسیونی داده های اقلیمی با استفاده از ایستگاه های انتخابی ایران
حوزههای تخصصی:
هدف از تحلیل رگرسیونی پیش بینی متغیر وابسته از طریق متغیر مستقل می باشد. بر این اساس در تحلیل رگرسیونی محقق به دنبال پیش بینی است. به همین دلیل برای تحلیل های پیشرفته و پیش بینی تغییر در متغیر وابسته در صورت تغییر در متغیر یا متغیرهای مستقل باید از روش های تحلیل رگرسیونی استفاده کرد. وقتی رابطة متغیرها بررسی می شود باید به این نتیجه رسید که متغیرها قابلیت تحلیل رگرسیونی را دارند. در تحلیل رگرسیونی بررسی فرض های خطی بودن، بهنجاری، ثابت بودن واریانس داده و مستقل بودن مشاهدات اهمیت زیادی دارد. لذا کاربرد تحلیل رگرسیونی در مطالعات اقلیمی به منظور بررسی رابطة بین متغیرها و پراکنش آنها می باشد. مراحل اجرای تحلیل رگرسیونی داده های اقلیمی سنجش، تحلیل و پیش بینی است. در مرحلة سنجش محقق باید داده ها را برای تحلیل رگرسیونی ارزیابی کند، سپس شرایط موجود هر ایستگاه را تحلیل کند و در نهایت رابطه و میزان تغییر و پراکنش متغیرها را پیش بینی نماید. با بررسی رابطه و پراکنش متغیرها می توان به وضعیت و شرایط حاکم بر یک ایستگاه پی برد. متناسب با روند تحلیلی مدل های رگرسیونی از سری های دمای ایستگاه های یزد و خرم آباد استفاده شده است.
نظارت بر پویایی شهرنشینی در ایران معاصر با استفاده از تصاویر چند زمانه DMSP/OLS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظارت بر چگونگی گسترش مناطق شهری در مقیاس کلان امری بسیار مهم به منظور برنامه ریزی توسعه شهری و پیشگیری از مشکلات فاجعه بار در مناطق کلان شهری می باشد. با این حال، در اغلب موارد کمبود اطلاعات اولیه در این زمینه به ویژه در کشورهای در حال توسعه یکی از موانع اصلی برای رسیدن به این امر است. بنابراین به منظور بررسی تعادل در نظام شهری ایران از شاخص نخست شهری و رتبه اندازه شهرهای ایران از سال 1335 تا 1390 با استفاده از داده های جمعیتی نقاط شهری در دوره های مختلف سرشماری بهره برده شد. همچنین به منظور نظارت بر پویایی شهرنشینی در ایران معاصر از دید فضایی-زمانی از تصاویر چند زمانه DMSP/OLSمربوط به سال های 1371 تا 1391 بهره برده شد. نتایج تحقیق نشان داد ک ه پدیده نخست شهری، با توجه به تمام شاخص ها در نظام شهری ایران، در تمام این دوره ها وجود داشته است؛ و به طور کلی نتایج حاصل از توزیع لگاریتمی مرتبه- اندازه شهرهای ایران در فاصله زمانی 1335 تا 1390 نشان می دهد که در 55 سال اخیر با گذر زمان توزیع شهرها به سمت عدم تعادل میل کرده و در سال 1385 نامتعادل ترین توزیع را با شیب خط مطلق 142/1 نشان می دهد. در نهایت تجزیه و تحلیل تصاویر DMSP در ارتباط با مناطق شهری و تولید ناخالص ملی از مدل رگرسیون خطی بهره برده شد، که نتایج نشان داد که رابطه خطی بین نور در شب و جمعیت کشور، جمعیت شهری کشور و تولید ناخالص ملی وجود دارد. میزان R2 برای جمعیت شهری برابر با 854/0 می باشد؛ که نشان می دهد از این تصاویر می توان به عنوان عاملی برای شناسایی پویایی در نظام شهری ایران بهره برد.
مقایسه الگوریتم های نقشه بردار زاویه طیفی و انطباق سیمای طیفی در بارزسازی واحدهای سنگ شناختی افیولیت بر پایه داده های ASTER؛ مطالعه موردی کمپلکس افیولیتی نیریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر با تکامل فناوری سنجش از دور، این فناوری به مثابه روشی مؤثر برای نقشه برداری واحدهای سنگی مطرح شده، و داده های سنجنده استر نیز به طور گسترده برای جداسازی انواع کانی ها و سنگ های سیلیکاتی مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از این تحقیق مقایسه الگوریتم های نقشه بردار زاویه طیفی و انطباق سیمای طیفی در تفکیک واحدهای سنگی کمپلکس افیولیتی نیریز بر پایه دسته داده های کالیبره شده SWIR و TIR استر است. طیف نمونه های صحرایی که به وسیله دستگاه های تجزیه طیفی (ASD) و طیف سنجی فروسرخ تبدیل فوریه (FTIR) اندازه گیری شده اند، به عنوان عضوهای انتهایی در این الگوریتم ها به کار رفته اند. مقایسه نتایج الگوریتم های نقشه بردار زاویه طیفی و انطباق سیمای طیفی با نقشه های زمین شناسی منطقه و مشاهدات میدانی و با استفاده از ماتریس آشفتگی، نشان داد که به دلیل حذف پیوستار و در نتیجه نرمال شدن سیماهای طیفی، الگوریتم انطباق سیمای طیفی دارای دقت بیشتری برای بارزسازی واحدهای سنگی هارزبورژیت ـ لرزولیت، هارزبورژیت ـ دونیت، گابرو، مرمر، دیاباز و رادیولاریت بدون بارزشدگی رخنمون های اطراف است، در حالی که الگوریتم نقشه بردار زاویه طیفی بخش های عمده ای از رسوبات دریاچه ای، آبرفتی، واریزه های کوهرفتی و زمین های کشاورزی را همراه با این واحدهای سنگی بارز می کند. به علاوه، نتایج نشان داد که به دلیل متمرکز شدن رفتار طیفی نمونه های سنگی منطقه در محدوده SWIR، این داده ها بهتر از داده های TIR توان جداسازی انواع واحدهای سنگ شناختی را دارند.
پیش بینی تغییرات پارامترهای اقلیمی استان لرستان در 50 سال آتی با استفاده از مدل HADCM3(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش گازهای گلخانه ای در چند دهه اخیر باعث بر هم خوردن تعادل اقلیمی کره زمین شده که به آن پدیده تغییر اقلیم اطلاق می شود. مهم ترین تبعات تغییر اقلیم افزایش دمای متوسط کره زمین، افزایش پدیده های حدی اقلیمی نظیر سیل، طوفان، تگرگ، امواج گرمایی، افزایش سطح آب دریاها، ذوب شدن یخ های قطبی و سرماهای نابهنگام خواهد بود. استفاده از مدل های ریز مقیاس نمایی آماری در برآورد نوسانات اقلیمی، این امکان را فراهم ساخته که بتوان داده های آب و هوایی را در مقیاس مکانی و زمانی مناسب تولید کرد. چنین قابلیتی کمک شایانی به مطالعه نوسانات اقلیمی در مقیاس محلی و منطقه ای کرده است. در این تحقیق کارایی مدل LARS-WG برای تولید و شبیه سازی داده های روزانه دما، بارش و ساعت آفتابی در استان لرستان با استفاده از پارامترهای آماری MAE, T-STUDENT,MAE,R2 مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و تغییرات ناشی از آن ها نیز در آینده آشکارشد. نتایج حاصل از آن نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد تفاوت معنی داری بین داده های واقعی و داده های حاصل از مدل وجود ندارد و مدل کارایی لازم را در جهت تولید داد ه های روزانه داراست. پس از اطمینان از کارایی مدل، از خروجی های مدل HADCM3 استفاده شد و داده های روزانه دما، تابش و بارش برای دوره پایه (2005-1961) ، تحت سه سناریوی A1B (سناریوی حد وسط)، A2 (سناریوی حداکثر) و B1 (سناریوی حداقل) شبیه سازی گردید. بر اساس برآورد مدل HADCM3 برای سناریوهای مورد بررسی در دوره های آتی، میانگین دمای بیشینه و بارش استان به ترتیب حدود(9/0 تا 03/1 درجه) و(04/12 درصد)افزایش و میانگین ساعات آفتابی حدود6/0 کاهش خواهد یافت.همچنین با وجود تغییرات کمتر دمای بیشینه نسبت به دمای کمینه، افزایش متوسط دمای هوا در این دوره قابل انتظار می باشد. طبق این نتایج شرایط اقلیمی استان لرستان در 50 سال آینده تفاوت محسوسی با شرایط فعلی خواهد داشت و برنامه ریزی های بلند مدت و استراتژیک برای مدیریت این شرایط ضروری بنظر می رسد.
کاربرد مدل NWP دماهای سطحی در ردگیری ابراز طریق ماهواره
حوزههای تخصصی:
بررسی و تعیین روند تغییرات پارامترهای کمّی و کیفی چشمه های آب گرم معدنی شهر توریستی سرعین با استفاده از آزمون ناپارامتری مان– کندال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چشمه های آب معدنی شهر سرعین نقش بسیار مهمی در تأمین منابع آب و همچنین رونق اقتصادی و جذب گردشگری منطقه دارد. از اینرو مطالعه روند تغییرات کمّی و کیفی آب بسیار حائز اهمیت است. در این مطالعه با استفاده از آزمون ناپارامتری مان کندال نسبت به بررسی و تعیین روند پارامترهای کمّی و کیفی چشمه های 9گانه ی آبگرم معدنی شهر سرعین واقع در شمال غرب ایران در دوره ی آماری 1389-1360 در 3 سطح معنی داری 1%، 5% و 10% اقدام گردیده است. متغیّرهای مورد بررسی شامل دبی و دما با داده های ماهانه 25 ساله و متغیّرهای اسیدیته، میزان سیلیس، هدایت الکتریکی و سختی کل با داده های سالانه 30 ساله می باشد. بدین منظور ابتدا خودهمبستگی معنی دار مرتبه ی اول از سری داده ها حذف و سپس برای هر سری زمانی شیب خط روند با روش تخمین گر Sen محاسبه شد. در نهایت مطابقت کلی نسبتاً قابل قبولی با فرض اولیه تحقیق مبنی بر کاهش آبدهی و افزایش دما به دلیل گرمایش زمین در نتایج مشاهده گردید. اکثرچشمه ها دارای آبدهی با روند منفی معنی داربودند و به عبارتی روند آبدهی چشمه ها کاهشی بوده است. در مورد دمای چشمه ها نیز3 چشمه افزایش دما و 2 چشمه کاهش دما داشته و سایر چشمه ها فاقد روند دمایی می باشند. اسیدیته و میزان سیلیس اکثر چشمه ها در 30 سال دوره ی سالانه افزایش یافته و هدایت الکتریکی و سختی کل اکثر چشمه ها کاهش یافته است.
توسعه سیستم اطلاعات مکانی شهروند-محور به منظور پایش و تحلیل جرائم شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع جرائم یکی از معضلات روزافزون در جوامع امروزی، به خصوص در کلان شهرهاست و پیشگیری و کنترل جرائم در این شهرها به بهره گیری درست و بهینه از توان ها و استعدادهای شهروندان در قالب برنامه های مشارکتی نیازمند است. امروزه با توسعة وب 2.0 به عنوان رویکردی نو با امکان تعامل و مشارکت بیشتر، اتصال به شبکه های گسترده تر و کانال های ارتباطی متعدد، زمینة مشارکت شهروندان در امر پایش، تحلیل و تصمیم گیری در حوزة جرائم شهری فراهم شده است. بهره گیری از سیستم های اطلاعات مکانی (GIS) شهروند-محور در بستر وب سبب سهولت دسترسی به اطلاعات مکانی به هنگام جرائم می شود و زمینة حضور هرچه بیشتر شهروندان در حوزة پیشگیری و کنترل جرائم را فراهم می کند. با استفاده از سیستم مذکور، مردم جامعه به پایشگران فعال جرائم تبدیل می شوند و می توانند به منزلة حسگرهای فعال، تحلیل گر، هوشمند، مسئولیت پذیر، محیط-آگاه، سیار، توزیع یافته و تعامل پذیر جرائم پیرامون خود را رصد کنند و گزارش دهند. پژوهش حاضر با هدف توسعة سیستم پایش شهروند-محور جرائم مبتنی بر وب GIS صورت گرفته است. ابزارهای پیاده سازی شده در این سیستم شامل ارسال اطلاعات دقیق مکانی، نوع، تاریخ و ساعت وقوع جرائم شهروندان، مشاهدة جرائم گزارش شده و تجزیه وتحلیل این اطلاعات است. نتایج این پژوهش نشان می دهد این سیستم ابزار مناسبی برای پایش جرائم است و سبب سهولت مشارکت شهروندان به منظور جمع آوری، تحلیل و تصمیم گیری برای پیشگیری و کنترل جرائم می شود.
تحلیل فضایی شاخص های توسعة منطقه ای با بهره گیری تلفیقی از تکنیک های شباهت به گزینه ایده آل، تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل خوشه ای ( نمونه موردی : استان کردستان)
حوزههای تخصصی:
توسعه، تغییر بنیادی در متغییر های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هرجامعه محسوب می شود و تحقق آن، مستلزم ایجاد هماهنگی بین ابعاد گوناگون جامعه است. وجود دوگانگی های اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیکی و فرهنگی در فرآیند توسعه و تحول جامعه، یکی از مباحث اساسی در ادبیات نوین توسعه است. این معضل یک نوع آسیب شناسی توسعه را مطرح می سازد که توجه و اهتمام به آن بیش از پیش لازم و ضروری است.
براین اساس در پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با استفاده از تکنیک هایی چون روش تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس، تحلیل خوشه ای و محاسبه ضریب تغییرات(CV) تلاش شده است تا وضعیت برخورداری و کیفیت توزیع شاخص های توسعة اقتصادی- اجتماعی، فرهنگی- آموزشی، بهداشتی- درمانی و صنعتی در استان کردستان مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد.
نتایج این مطالعه حاکی از آن است وضعیت برخورداری شهرستان های استان کردستان از شاخص های مورد بررسی متعادل نبوده و اختلافات به نسبت محسوسی مابین شهرستانهای استان مشاهده می گردد. علاوه بر این وضعیت توزیع هریک از شاخص های چهارگانه مورد ارزیابی نیز با همدیگر متفاوت است. بیشترین اختلاف توسعه با ضریب تغییرات 804/0 در برخورداری از شاخص های صنعتی و کمترین اختلاف در برخورداری از شاخص های بهداشتی درمانی با ضریب تغییر 363/0 مشاهده گردید. نهایتاً باتوجه به شاخص تلفیقی توسعه، شهرسنندج به عنوان مرکز سیاسی- اقتصادی استان، برخوردارترین شهرستان و شهرستان تازه تشکیل شده دهگلان نیز محروم ترین شهرستان استان از نظر شاخص-های بررسی شده شناخته شدند.
ارزیابی میزان روایی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری (مطالعه موردی شهرستان آذرشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های تصمیم گیری چند شاخصه مجموعه ای توانمند از تکنیک ها و فرایندها را برای ساختار مسائل تصمیم گیری، طراحی، ارزیابی و اولویت بندی گزینه های تصمیم گیری فراهم می آورد. هدف این مقاله تحلیل میزان روایی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری در شهرستان آذرشهر با استفاده از معیارهای شیب، جهت جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، فاصله از محدوده های شهری،فاصله از گسل و فاصله از جاده های اصلی است. از روش های تصمیم گیری چند شاخصه، روش مجموع ساده وزنی[1]، تکنیک رتبه بندی براساس تشابه به حد ایده آل[2]، تکنیک ویکور[3]، روش تحلیل سلسله مراتبی[4]انتخاب شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فضایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی در 5 طبقه بسیار نامناسب، نامناسب، تا حدودی مناسب، مناسب و بسیار مناسب طبقه بندی شده و برای ارزیابی میزان روایی روش ها از ضرایب صحت کلی[5] و کاپا[6] توسط نرم افزار ERDAS IMAGINEاستفاده شد. برابر با نتایج به دست آمده، روش تحلیل سلسله مراتبی به ترتیب با ضرایب صحت کلی 93/86 و ضریب کاپا 14/83 درصد بیشترین مقدار روایی را در میان انواع روش های مورد ارزیابی برای پهنه بندی مناسب توسعه شهری به دست آورد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که روش تحلیل سلسله مراتبی با بیشترین مقادیر نسبت به سایر روش ها بهینه ترین مدل با موضوع موردبحث در منطقه مورد مطالعه است.
بررسی عدم قطعیت مدل های AOGCM و سناریوهای انتشار در برآورد پارامترهای اقلیمی (مطالعه موردی: ایستگاه سینوپتیک مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرمایش جهانی و به تبع آن تغییر اقلیم، موضوع مهمی است که در دهه های اخیر توسط محققین در سرتاسر دنیا موردمطالعه قرارگرفته است. در این مطالعات تغییرات پارامترهای اقلیمی موردبررسی قرار می گیرد. با توجه به عدم قطعیت فراوان دخیل در برآورد این پارامترها، بهتر است شیوه ای اتخاذ گردد تا تحلیل ها با بررسی باند ناشی از منابع مختلف عدم قطعیت، صورت پذیرد. بدین منظور در این مطالعه تلاش شد با بررسی باند عدم قطعیت ناشی از 15 مدل AOGCM تحت تأثیر سه سناریو انتشار A1B، A2 و B1 به بررسی تغییرات پارامترهای حداقل دما، حداکثر دما و بارندگی در ایستگاه سینوپتیک مشهد واقع در حوضه قره قوم پرداخته شود. از مدل LARS-WG به منظور ریزمقیاس نمایی استفاده گردید. توانایی بالای مدل LARS-WG در شبیه سازی پارامترهای اقلیمی در دوره پایه تأیید شد؛ به طوری که مقادیر مدل نسبت به مقادیر مشاهده شده در تمامی ماه ها دقت خوبی را دارا بوده است. نتایج حاکی از وجود بیشترین باند عدم قطعیت در برآوردهای مربوط به سناریو A1B بود، ولی در مورد کمترین باند عدم قطعیت در مورد پارامترهای مختلف نتایج متفاوتی به دست آمد که برای حداقل دما و بارندگی سناریو B1 و برای حداکثر دما سناریو A2 معرفی گردید.
پهنه بندی پتانسیل بوم گردی حوزه نفوذ شهری با استفاده از روش تلفیقی تصمیم گیری چند معیارهTOPSIS و GIS
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد مهم و جدید مورد توجه در توسعه پایدار گردشگری، اکوتوریسم(بوم گردی) می باشد که ریشه در نظریه توسعه پایدار داشته و در مقابل دیدگاه گردشگری انبوه که دارای اثرات نامطلوب زیست محیطی بوده شکل گرفته است و فراتر از طبیعت گردی می باشد. از این رو نمی توان سفر به طبیعت یا طبیعت گردی را بدون در نظر گرفتن ویژگیهای توسعه پایدار، اکوتوریسم نامید زیرا اکوتوریسم(بوم گردی) ارتباط عمیقی با حفاظت محیط زیست دارد. بر این اساس مشخص کردن محدوه های دقیق گستره مکانی- فضایی پتانسیل خاص اکوتوریستی یکی از اساسی ترین گامها در برنامه ریزی و مدیریت اکوتوریسم می باشد که با در نظر گرفتن شاخص های اکولوژیکی گردشگری امکانپذیر میباشد. این امر به ویژه در قلمروهای جغرافیایی و حوزه نفوذ شهری کلانشهری مانند تهران که عرضه و تقاضای اکوتوریستی در آن بسیار بالا است بیشتر ضرورت دارد. لذا هدف این مطالعه استفاده از تحلیل تصمیم گیری چند معیاره(MCDM) تاپسیس در محیط GIS برای پهنه بندی و اولویت بندی پتانسیل های اکوتوریستی محدوده استان تهران می باشد. برای رسیدن به این هدف از روش شناسی توصیفی- تحلیلی بر پایه مطالعات اسنادی- کتابخانه ای و تحلیل ترکیبی چندمعیاره داده های فضایی استفاده شده است. نتایج به دست آمده در محدوده مورد مطالعه نشان دهنده 5 پهنه اساسی در رابطه با پتانسیل اکوتوریسم میباشد که پهنه های با امتیازات بالاتر منطبق با مناطق حفاظت شده می باشد و قسمت عمده پهنه های با پتانسیل بالای اکوتوریسم در منطقه شمالی استان تهران در میان چین خوردگیهای البزر قرار دارد.
تحلیل تناسب کاربری اراضی برای توسعه شهر تبریز با استفاده از مدل AHP-OWA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل تناسب زمین برای توسعه شهری عمل بسیار مهمی است که برنامه ریزان و مدیران شهری با هدف تعیین مناسب ترین الگوی فضایی برای توسعه شهری به کار می گیرند. گسترش کالبدی شهر تبریز طی دهه های اخیر در نواحی نامناسب توسعه، مثل شیب های تند، مجاورت با گسل، مجاورت با صنایع بزرگ، یا در اراضی باغی و زراعی مرغوب اطراف شهرها صورت گرفته است. بنابراین در راستای کاهش آثار منفی گسترش نامناسب توسعه شهری و دستیابی به اصول توسعه پایدار شهری، اتخاذ تدابیری برای تعیین نواحی مناسب برای توسعه آتی شهری که معیارهای زیست محیطی و اقتصادی را لحاظ کند، ضروری است. یکی از روش ها استفاده از روش های ارزیابی های چندمعیاره AHP-OWA است. در این تحقیق پس از مطالعه معیارهای مؤثر در فرایند توسعه شهری، سه نقشه محدودیت (اراضی ساخته شده، صنعتی و 50 متری سطوح آبی) و 12 نقشه فاکتور (ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از جاده، فاصله از شهر، فاصله از صنایع، فاصله از اراضی زراعی و باغی، فاصله از اراضی بایر، فاصله از سطوح آبی، قابلیت های کاربری زمین و فاصله از گسل) و وزن دهی به آنها به روش AHP تعیین شده است. سپس، اوزان ترتیبی OWA برای کنترل سطح جبران پذیری و ریسک پذیری تعیین می شود. نتایج نشان دهنده تعیین نواحی برای توسعه شهر در محدوده بین صفر تا 255 است.
تحلیل زمانی و مکانی خشکسالی با استفاده از شاخص SPI در ایران
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از داده های روزانه بارش سی ایستگاه سینوپتیک با طول دوره ی آماری مشترک چهل سال، شاخص SPI، به تفکیک 5 سری زمانی 3, 6, 12, 24 و 48 ماه به بررسی الگوی زمانی و مکانی خشکسالی با سه مشخصه ی شدت، فراوانی و مدت در مقیاس ملی پرداخته شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که حداکثر فراوانی وقوع خشکسالی در مقیاس سه و شش ماه در رده ی فراخشک، ایستگاه سنندج و در مقیاس شش ماه در رده ی نسبتاً خشک، ایستگاه اهواز، رده ی خشک شدید، ایستگاه نوشهر و رده ی فراخشک ایستگاه سنندج، در مقیاس دوازده ماه، رده ی نسبتاً خشک، ایستگاه ارومیه، رده ی خشک شدید، ایستگاه نوشهر و رده ی فراخشک ایستگاه بابلسر، مقیاس 24ماه در رده ی نسبتاً خشک در ایستگاه بندرعباس در رده ی خشک شدید ایستگاه نوشهر و در رده ی فراخشک ایستگاه رامسر، در مقیاس 48 ماه در رده ی نسبتاً خشک ایستگاه بندرعباس و دو رده ی بعدی ایستگاه نوشهر بیشترین فراوانی وقوع خشکسالی را دارا بوده اند. همچنین شدیدترین خشکسالی در ایستگاه سمنان در مقیاس زمانی سه ماه با مقدار 89/3- رخ داده است.
بازیابی و تحلیل ضریب بازپخش سیگنال در قطبیدگیVV و HH با سری زمانی تصاویر راداری به منظور پایش محصول گندم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش محصولات کشاورزی از جمله گندم، اقدام ارزشمندی است که مورد تاکید و توجه بسیاری از محققین سنجش از دوری قرارگرفته و داده ها و الگوریتم های متعددی در این زمینه معرفی و بکارگیری شده است. پردازش و تحلیل شاخص های بازیابی شده از سیگنال های راداری در طول موج ها و قطبیدگی های مختلف از جمله تکنیک های مورد استفاده در پایش این محصول است که هر چند در ایران کمتر مورد توجه واقع شده، لیکن محققان بسیاری به آن پرداخته و قابلیت های خاصی برای آن معرفی نموده اند. در این تحقیق برای اولین مطالعه، پایش گیاه گندم (آبی و دیم) در تعدادی از مزارع شهرستان شیروان با استفاده از داده های سنجنده راداری ENVISAT ASAR در باند C و دو قطبیدگی VV و HH و زاویه برخورد41 درجه و از طریق بازیابی و تحلیل ضریب بازپخش سیگنال به کمک تکنیک تداخلسنجی مورد توجه گرفته است. نتایج حاکی از آن است که ضریب بازپخش در هر دو قطبیدگی HH و VV توانایی قابل قبولی در پایش مراحل رشد گندم آبی برای نواحی خاصی از ایران از جمله منطقه مورد مطالعه را داراست. یافته های تفضیلی تحقیق روشن ساخت که عدم حساسیت سیگنال با قطبیدگی HH به رطوبت خاک، نتایج بهتری در پایش محصول به نسبت سیگنال با قطبیدگی VV فراهم می آورد. در گندم دیم به سبب وجود فضای خالی نسبتا زیاد بین ردیف های کشت و ظریف تر بودن اجزای این گیاه نسبت به گندم آبی، سیگنال رادار در قطبیدگی VV از تاج گیاه نفوذ کرده و با رشد بیشتر گیاه، سهم بازپخش از خاک کاهش می یابد. همچنین در قطبیدگی HH، بازپخش رادار تا رسیدن گیاه به مرحله خوشه دهی افزایش و پس از آن کاهش می یابد.
بررسی تغییرات مورفومتری تپه ماسه ای با استفاده از تکنیک سنجش از دور (مطالعه موردی: جنوب شرقی عشق آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی پویایی و تغییر پذیری عوارض ژئومورفولوژیکی زمین به ویژه در مناطق خشک و بیابانی که به طور عمده از عوارض ماسه ای پوشیده شده است، به دلیل تاثیر منفی ماسه های متحرک در زندگی مردم، اهمیت ویژه ای دارد. از طرف دیگر تصاویر ماهواره ای و تکنیک های سنجش از دور، امروزه به دلیل هزینه و زمان کم تر مورد نیاز، هم پوشانی با تصاویر قبلی و همچنین ارائه قدرت تفکیک مکانی بالا و امکان بررسی تغییرات زمانی، کاربرد گسترده ای در روند-یابی این تغییرات پیدا کرده است. از آنجا که تپه های ماسه ای بخش عمده ای از عوارض ژئومورفولوژیکی در مناطق بیابانی می باشند، لذا در این مطالعه تغییرات مورفومتری تپه ماسه ای جنوب شرقی شهر عشق آباد، در فاصله زمانی 12 ساله از سال 2000 تا 2012 میلادی و با استفاده از تصاویر سنجنده ETM+ماهواره ی لندست 7 مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر ماهواره ای پس از تصحیحات هندسی، به سه روش نظارت شده با بیشترین شباهت، نظارت شده با کمترین فاصله از میانگین و روش نظارت نشده در نرم افزار ENVI مورد طبقه بندی قرار گرفتند. روش طبقه بندی نظارت شده با بیشترین شباهت، دقت بالاتری را در شناخت تپه ماسه ای مورد نظر نسبت به دو روش دیگر ارائه داد. تصاویر طبقه بندی شده به روش نظارت شده با بیشترین شباهت پس از برش به صورت رستری وارد نرم افزار Arc-GIS شد و پس از تبدیل فرمت رستری به پلیگون، مساحت و محیط تپه ماسه ای مورد مطالعه برای هر سال محاسبه گردید. نتایج نشان داد که طی 12 سال مورد مطالعه، مساحت و محیط تپه ماسه ای به ترتیب کاهشی برابر با 872/42 هکتار و 307/781 متر داشته است که علت اصلی آن مربوط به طرح های بیابان زدایی اجرا شده در قالب تاغ کاری درسال های گذشته و همچنین زادآوری طبیعی تاغ در روی تپه ماسه ای و نواحی اطراف آن بوده و اثرات مثبت طرح های بیولوژیکی بیابان زدایی را در تثبیت تپه ماسه ای نشان می دهد.
راهبرد های آمایش مناطق مرزی بر اساس مدل های SWOT – AHP و SWOT- ANP(مورد مطالعه: سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مقالة حاضر تدوین راهبردهایی جهت توسعة مناطق مرزی استان سیستان و بلوچستان است. در این تحقیق روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. همچنین، تحقیق مورد نظر از نوع تحقیقات کاربردی است و شیوه های جمع آوری اطلاعات اسنادی و میدانی و در قالب پرسشنامه انجام گرفته است و روایی پرسشنامة حاضر توسط ۲۰ نفر از متخصصان برنامه ریزی شهری و روستایی، شهرسازی و آمایش سرزمین بررسی و تأیید شد. مدل های به کار گرفته شده در این تحقیق مدل های ترکیبی SWOT-ANP و SWOT- AHP است. در نتیجه، سنجش قابلیت ها و محدودیت های آمایش مناطق مرزی به لحاظ توسعه انجام گرفته است، برای رسیدن به این هدف و با بهره گیری از فن SWOT نقاط قوت و ضعف (عوامل داخلی)، و فرصت ها و تهدیدها (عوامل خارجی) شناسایی شد و با به کارگیری مدل ANP و AHP مجموعة عوامل داخلی و خارجی جهت اتخاذ بهترین راهبرد (SO,WO,ST,WT) وزن دهی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد در مدل SWOT-ANP، راهبرد، SO با امتیاز وزنی 28152/0 مهم ترین راهبرد، و راهبرد ST با امتیاز وزنی 26573/0، راهبرد جایگزین است. همچنین، در مدل SWOT- AHP، راهبرد ST با امتیاز وزنی 705/0 به عنوان مهم ترین راهبرد و راهبرد WO با امتیاز 601/0 به عنوان راهبرد جایگزین انتخاب شده است.
مهندس بغایری
منبع:
وحید مهر ۱۳۵۵ شماره ۱۹۶
حوزههای تخصصی:
مقایسه کارآیی روش های تصمیم گیری چند شاخصه AHPو تاپسیس به منظور تعیین نواحی مستعد کشت محصول پسته در دشت مختاران شهرستان بیرجند در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محصول پسته به عنوان یکی از محصولات پربازده و دارای مقاومت زیاد در برابر خشکی و شوری، نقش قابل توجهی در وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشاورزان مناطق خشک و نیمه خشک دارد. دشت مختاران در خراسان جنوبی از جمله مناطقی است که کشت این محصول در آن تمرکز فراوانی یافته است. تحقیق حاضر تلاش داشته تا ضمن پهنهبندی نواحی مستعد کشت پسته با روشهای تصمیمگیری چند شاخصهای AHP و تاپسیس در محیط GIS، مناسبترین متد را از میان آن دو روش شناسایی و معرفی نماید. این پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی میباشد که پس از جمعآوری اطلاعات و لایههای مختلف و آمادهسازی آنها، از دو روش نامبرده جهت تعیین نواحی مستعد کشت بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد بر اساس روش AHP بخش عمده دشت مختاران برای کشت پسته با محدودیت متوسط، کم و بدون محدودیت هستند اما در روش تاپسیس بیشتر مناطق این دشت با محدودیت متوسط، نسبتاً شدید و محدودیت شدید تشخیص داده شدهاند. تطبیق موقعیت جغرافیایی پهنههای تعیین شده از دو روش مزبور نیز موید عدم یکسانی موقعیت این پهنهها به ویژه در نواحی بودن محدودیت برای کشت پسته در دشت مورد مطالعه است. با توجه به این که روش AHP نسبت به روش تاپسیس نواحی بیشتری را مستعد کشت پسته در دشت مختاران معرفی نموده و هم چنین نواحی مستعد معرفی شده در آن، با وضع موجود کشت پسته در این منطقه انطباق بیشتری دارد میتوان گفت از کارآیی بیشتری در راستای مکانیابی نواحی مستعد کشت محصولات کشاورزی برخوردار است.
ارزیابی سازگاری کاربری اراضی بر اساس مدل GIS-AHP و بررسی الگوی توزیع کاربری ها و تأثیرات آن ها بر کیفیت زندگی شهری مورد شناسی: بافت قدیم شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع نامناسب کاربری های شهری و بی توجهی به مؤلفه های مکانی – فضایی تصمیم گیری همچون سازگاری کاربری اراضی شهری از جمله دلایل اصلی در از بین رفتن کیفیت زندگی در بافت های شهری است؛ بنابراین، تحلیل چگونگی قرارگیری کاربری های مختلف در کنار هم و بررسی الگوی توزیع آن ها اهمیت اساسی دارد. از این رو این مقاله در صدد است با استفاده از مدل هایی که توانایی تلفیق تعداد زیادی معیارهای کمی و کیفی را به صورت همزمان دارند، مانند مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تلفیق آن در قالبسیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) با قابلیت نمایش مکانی پدیده ها، به ارزیابی نحوه سازگاری اراضی وضع موجود در قالب نقشه های GIS در بافت قدیم شهر کرمان بپردازد و نقشه نهایی خروجی این مدل را ارائه کند. همچنین جهت بررسی توزیع کاربری ها در محدوده مطالعاتی از روش نزدیک ترین مجاورت (RN) استفاده شده است. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی و از شاخه میدانی است. نتایج تحلیل ها حاکی از آن است که کاربری ها در بافت قدیم شهر کرمان در وضع موجود از نظر سازگاری، نظام توزیع و الگوی همجواری، هماهنگی چندانی با معیارهای برنامه ریزی شهری ندارند و این موضوع کیفیت زندگی شهری در سطح محدوده را تحت تأثیر قرار داده است. بیشترین سازگاری بین کاربری ها در بین کاربری مسکونی دیده می شود به گونه ای که 89 درصد از کاربری های مسکونی در حالت کاملاً سازگار و نسبتأ سازگار با همجواری های خود قرار دارند، از طرفی بی نظمی و تصادفی بودن پخش کاربری ها در سطح بافت قدیم شهر کرمان بسیار به چشم می خورد.