فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۲٬۲۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحلیل فضایی و برنامه ریزی کاربری اراضی شهری دوگنبدان (گچساران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فرایند توسعه شهری در جهان، کاربری زمین و برنامه ریزی برای پایداری های شهری بوده است. با عنایت به این مهم، پژوهش حاضر، برنامه ریزی کاربری اراضی دوگنبدان را هدف خود قرار داده است. پژوهش از نوع کاربردی- تحلیلی است و با استفاده از شاخص گسترش اراضی و مدل پتانسیلی هنسن سعی شده به مطالعه و برنامه ریزی کاربری اراضی در این شهر پرداخته شود. شاخص گسترش اراضی شهری 53.12 درصد محاسبه شده که نشان دهنده توسعه فیزیکی چشمگیر شهر دوگنبدان است. نتایج مدل هنسن نشان می-دهدکه بیشترین پتانسیل نسبی توسعه به نواحی7 و5 شهری تعلق دارد. در پایان سال1390 که جمعیت شهر دوگنبدان به 107640 (38550 نفر اضافه جمعیتی) می رسد، برای ساخت انواع کاربری به92/1315 هکتار (42/805 در وضع موجود و50/510 هکتار در پایان سال برنامه-ریزی) فضای کالبدی نیاز است.
تعیین مناطق فرونشست احتمالی دشت اردبیل با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت اردبیل با مساحت تقریبی23/1097 کیلومترمربع در مختصات جغرافیایی́5˚38 تا́ 27˚38 عرض شمالی و ́9 ˚48 تا ́37 ˚48 طول شرقی، یک دشت میانکوهی محسوب میشود، که طی سالهای اخیر با افت چشمگیر آبهای زیرزمینی مواجه شده است. جهت بررسی تغییرات بهوجود آمده در حجم آبی آبخوان و میزان افت آبهای زیرزمینی در کلِ دشت از دادههای آماری چاههای مشاهدهای استفاده و با بهرهگیری از فزارARCGIS ، نقشههای ایزوپیز و پهنه افت در منطقه مورد مطالعه ترسیم گردید. نقشههای ترسیمی نشان دادند که بیشترین میزان افت آب، در قسمت جنوب و جنوبشرقی منطقه اتفاق افتاده است. بر اساس نقشه پهنهبندی تهیه شده، 14درصد از مساحت دشت در پهنه خیلی زیاد افت، 73/29 درصد در پهنه زیاد، 6/26 درصد در پهنه متوسط، 38/17 درصد در پهنه کم و 29/12 درصد در پهنه خیلی کم افت قرار میگیرد. با تلفیق لایههای میزان بارش، شیب،هیدرولوژی، لیتولوژی، ژئومورفولوژی، خاک، پوششگیاهی و عوامل انسانی در محیط GIS، نقشه پیشبینی مناطق افت آبهای زیرزمینی در آینده به روش کوکریجینگ نقطهای تهیه گردید. نتایج بهدست آمده نشان داد که بیشترین احتمال فرونشست دشت اردبیل در آینده به دلیل برداشت بیش از حد منابع آب زیرزمینی در قسمت جنوبشرق و غرب اتفاق خواهد افتاد.
ارزیابی توان زیست محیطی مناطق خشک و نیمه خشک با استفاده از تواناییهای سامانة اطلاعات جغرافیایی (مطالعة موردی: حوضة آبخیز بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده انسان از سرزمین از دو جنبة مدیریت سرزمین و نحوة بهره برداری از آن اهمیت پیدا میکند. ارزیابی توان زیست محیطی به عنوان راهکاری به منظور استفادة بهینه از امکانات آب و خاک و بررسی پیامدهای زیست محیطی، مورد استفاده قرار گیرد. در این مطالعه ارزیابی توان زیست محیطی حوضة آبریز بیرجند واقع در استان خراسان جنوبی با استفاده از روش رویهم گذاری نقشه ها بررسی شده است. شوری و قلیاییت، عدم تکامل پروفیل خاک، بافت نامناسب خاک، بارندگی کم و پراکنده و فقدان پوشش گیاهی مناسب از مهم ترین محدودیت های اساسی فعالیت های کشاورزی دشت بیرجند است. از تلفیق 5 نقشة جهات جغرافیایی، شیب، ارتفاع، اجزای واحد اراضی، پوشش گیاهی و در نظر گرفتن ویژگیهای اکولوژیک اقلیمی، جمعیتی و هیدرولوژیکی، نقشة نهایی واحد های زیست محیطی و در خاتمه نقشه توان زیست محیطی حوضة آبریز بیرجند به دست آمده است. بخش عمده ای از اراضی این حوضه، به استثنای بخش مرکزی به دلیل محدودیت های پیش گفته فاقد توان کاربری زراعیاند و فعالیت های کشاورزی به صورت فاریاب فقط در محدودة آبخوان دشت بیرجند قابل پیش بینی است. کاربری زراعی دیم نیز در محدودة آبخوان و در سطح کمی بیشتر از آبخوان بر روی تراس های فوقانی و دشت های دامنه ای و مناطقی با خاکهای عمیق قابل اجراست. کاربری باغی در محدودة آبخوان و در دره ها و مظهر قنات های واقع در بخش کوهستانی و کاربری مرتعی و حیات وحش نیز در مناطق با شیب بیش از 10 درصد قابل اجراست.
ارزیابی آسیب پذیری ساختمان های شهر با مدل Fuzzy AHP وGIS مطالعه موردی: منطقه 3 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور سیاست گذاری و برنامه ریزی کاهش آسیب پذیری ساختمان های شهری در مقابل زلزله و ارائه ی تصویری روشن از وقوع احتمالی زلزله و عواقب ناشی از آن ارزیابی پهنه های آسیب پذیر شهری ضروری است. براین اساس امروزه وضعیت و شرایط مختلف قبل از رخداد زلزله های احتمالی در شدت های مختلف شبیه سازی و بر مبنای آن نقشه های پهنه بندی آسیب پذیری ساختمان های شهری تهیه و مورد ارزیابی قرار می گیرد. پژوهش حاضر سعی دارد تا با مدلFuzzyAHP و نرم افزارGIS به طراحی سناریوهای زلزله در شدت های مختلف به منظور برآورد آسیب پذیری ساختمان های منطقه 3 شهرداری تهران در برابر زلزله ارائه نماید. این پژوهش کاربردیو با روش هایتوصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. میزان آسیب های وارده به ساختمان های این منطقه شهری در پنج گروه شامل: پهنه های آسیب پذیر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و نابودی کامل تقسیم شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان آسیب پذیری ساختمان ها در سناریوهای طراحی شده 6 مرکالی به ترتیب 88/53، 77/26، 04/19، 04/0، 25/0 درصد و در 7 مرکالی به ترتیب 28/23، 22/21، 31/9، 42/26، 75/19 درصد و در 8 مرکالی به ترتیب 54/0، 33/22،59/20، 55/9، 97/46 درصد است. بالاترین میزان آسیب پذیری بر اساس تعداد ساختمان ها به ترتیب در نواحی 2، 3، 5، 4، 1 و 6 منطقه وجود دارد. مهمترین دلایل این وضعیت استفاده از مصالح بی دوام و کم مقاوم در ساخت و سازها، بالا بودن عمر ساختمان ها، مکان یابی ساخت و سازها بر روی زمین های ناپایدار، عدم رعایت استاندارد های ساخت و ساز از جمله آیین نامه 2800، تمرکز و تراکم زیاد جمعیّت و برج سازی با مطالعات ضعیف می باشد.
برنامه ریزی کاربردی اراضی با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی ( منطقه مورد مطالعه : خرم آباد )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرزمین یک محیط فیزیکی شامل آب وهوا – توپوگرافی – خاک – هیدرولوژی و پوشش گیاهی می شود . همه این عوامل برای بعینع سازی کاربردی اراضی بر مبنای توان اکولوژیک مناطق استفاده می شوند . در این مطالعه که در منطقه خرم اباد صورت گرفته است – عوامل محیطی از جمله شیب – جهت – زمین شناسی – پوشش گیاهی – ارتفاع – میزان بارندگی و نوع خاک با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و تصاویر سنجش از دور تولید و جمع آوری شده اند . با بهرهگیری از توابع ویژه ساج از جمله همپوشانی و بافرینگ و ارزیابی چند عامله با استفاده از روش وزن دهی CRITIC – تناسب اراضی منطقه برای کاربردی های مختلف از جمله کشاورزی – ترسیم – جنگل کاری و مرتعداری تعیین شده است . نتایج این مطالعه نشان می دهد که در منطقه مورد بررسی امکان توسعه اراضی کشاورزی – مرتع و جنگلداری به ترتیب تا میزان 26-35-20 درصد از وسعت منطقه وجود دارد .
تحلیل نقش سیمای توپوگرافی در کاربری اراضی شهرستان گلوگاه با استفاده از GIS و RS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از زمین بدون توجه به سیمای توپوگرافی منطقه، باعث پیامدهای ناگواری، مانند: فرسایش، بیابان زایی وتخریب منابع محیطی می شود. این مطالعه که در منطقه گلوگاه در شرق استان مازندران صورت گرفته است، درصدد تبیین نقش عامل توپوگرافی در کاربری اراضی، در بخشی از شهرستان به وسعت، 19603 هکتار با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و تصاویر سنجش از دور است. در این تحقیق، به منظور طبقه بندی تصویر ماهواره ای برای تهیه نقشه کاربری اراضی، از روش حداکثر احتمال( Maximom likelihood )، به دلیل دقت بیشتر این روش در منطقه، استفاده شده است. پراکنش و وسعت کاربری های مختلف، شامل: ابنیه انسانی، اراضی کشاورزی، باغ ها، مراتع، جنگل های انبوه وتنک، منابع آب دایمی، زمین های شنی و سنگلاخی با استفاده از نرم افزار Arcview تعیین و تفسیر و نقشه سیستم های ارضی بر مبنای نقشه های کاربری اراضی، شیب و هیپسومتری تهیه شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در منطقه مورد بررسی، کاربری کشاورزی و جنگل انبوه به طور تقریبا"" یکسان، بیش از 95 درصد از وسعت منطقه را در برگرفته و سایر کاربری های انسانی 7/3 درصد از مساحت ناحیه را به خود اختصاص داده که قریب 90 درصد آن در ارتفاع کمتر از 200 متر جلگه ای هموار استقرار یافته است. به این ترتیب، سه کاربری عمده متناسب با توپوگرافی منطقه استقرار یافته اند.
برنامه ریزی استراتژیک و ارائه راهبردهای بهبود جایگاه سیستم حمل و نقل شهری در شهرکرد با استفاده از تلفیق رویکردهای SWOT و QSPM
حوزههای تخصصی:
اهمیت حمل و نقل درون شهری با اختصاص حدود 25 درص د از فضای شهرها به خ ود و همچن ین ب ا ف راهم س ازی زمینه تحول و پویایی شهرها و شهروندان آنه ا بس یار واضح و غیر قاب ل انک ار اس ت. امروزه حم ل و نق ل شهری ب ه دلی ل مس ائل و مشکلات و چالشها از قبیل آلوده س ازی ه وای ش هرها و آلودگی صوتی مورد توجه برنامه ریزان شهری و محققان است. در شهر شهرکرد در زمینه حمل و نقل پایدار برنامه ریزی صورت نگرفته و زیرساخت های ضعیف حمل و نقل موجود، کفاف جمعیت رو به رشد شهر را ندارد و شهر با مشکلات جدی از جمله آلودگی های زیست محیطی، ترافیک، تصادفات روبرو است. از این رو ضروری است که مدیران و برنامه ریزان شهری با نگاه راهبردی به تحلیل و برنامه ریزی در توسعه سیستم حمل و نقل شهری بپردازند. لذا در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، ابتدا بوسیله مدل SWOT نقاظ ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدات سیستم حمل و نقل شهرکرد شناسایی شده و سپس با استفاده از ارزیابی عوامل و ماتریس عوامل داخلی و خارجی جایگاه و موقعیت سیستم حمل و نقل شهر مشخص گردیده و بر این اساس راهبرهای ترکیبی برای بهبود وضعیت موجود پیشنهاد شده است. در نهایت با استفاده از ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی (QSPM) به اولویت بندی راهبردهای پیشنهادی پرداخته شده است.
استفاده از الگوریتم ژنتیک برای بهینه سازی مسأله مکانیابی-تخصیص چندهدفه در محیط GIS (مطالعه موردی: ایستگاههای آتش نشانی منطقه 11 شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
مسأله موردنظر در این مقاله،مسألهمکانیابی-تخصیص چندهدفه برایتعیین موقعیت و تخصیص ظرفیت بهینه به ایستگاههای آتش نشانی منطقه 11 شهر تهران در محیطGIS و با استفاده از الگوریتم ژنتیک می باشد. اهداف این تحقیق شامل: 1- کمینه کردن فاصله بین ایستگاه آتش نشانی و تقاضاها2- کمینه کردن زمان رسیدن به تقاضا از ایستگاههای آتش نشانی 3- بیشینه کردن پوشش ایستگاههای آتش نشانیمی باشد.مسألهمکانیابی-تخصیص یک مسأله بهینه سازی ترکیبی است و به دلیل پیچیدگی محاسباتی، معروف به NP-Hard است. بنابراین روشهای جبری رایج،نمی توانند در حل مسائل مکانیابی-تخصیص پیچیده با چندین شرط مختلف، موفق باشند. برای حل این مسألهمکانیابی-تخصیص، از روش فوق ابتکاری الگوریتم ژنتیک استفاده می شود.در این مدل ژنتیک چندهدفه،برای بررسی اثر هر هدف، ابتدا هر تابع به صورت تک هدفه اجرا و نتایج آنها مقایسه می شود. در مرحله دوم، خروجی مدل با یک بردار وزن ثابت ارزیابی می شود و نتیجه نشان می دهد که مدل بخوبی می تواند موقعیتهای بهینه ایستگاههای آتش نشانی را با در نظر گرفتن ظرفیت ایستگاههای آتش نشانی مشخص کند. در نهایت، برای ارزیابی مناسب بودن مدل، از یک برنامه وزندهی اتوماتیک استفاده می شود. در این حالت هر بار به هر جواب، بردار وزنی تصادفی تعلق می گیرد و در نهایت مجموعه ای از جوابهای غیرمسلط حاصل می گردد که به تصمیم گیرندگان، فرصت می دهد،جوابهای مناسب(Non-dominated)را با توجه به شروط مشخص و یا اولویت آنها به یک هدف،انتخاب کنند.
اولویّت بندی مکان های مستعد دفن پسماند شهر مشهد با تأکید بر شاخص های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون جمعیّت شهرها و کلان شهرها ضمن ایجاد فرصتهای مناسب جهت توسعه فیزیکی - کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و افزایش سطح رفاه، نیاز به مدیریت شهری را در برنامهریزی محیط زیست کلان شهرها ضروری کرده است. افزایش تولید زبالههای خانگی، از جمله چالش های محیط زیستی گریبانگیر اکثر کلان شهرها در سالهای اخیر است، به گونهای که انتخاب مکان مناسب دفن این پسماندها با توجه به شرایط مکانی، از اولویتهای مدیریت شهری است. شهر مشهد، با بیش از 3 میلیون نفر جمعیّت، دومین کلا ن شهر ایران، دومین شهر مذهبی جهان و پایتخت معنوی ایران است که با تولید حجم وسیعی از زباله های خانگی در دهه اخیر روبه رو است. شناخت مناطق مستعد دفن زباله های مذکور، از مسائل مهم مدیریت پسماندها در این کلان شهر محسوب میشود. هدف این پژوهش مکان گزینی مناطق مناسب دفن پسماند خانگی کلان شهر مشهد بر پایه ی شاخص های ژئومورفیک بوده است. بدین منظور با کمک روش های تصمیم گیری چندمعیاره رتبه ای تاپسیس و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، پنج مکان دفن پسماند شناسایی، اولویّت بندی و مکان یابی گردید. رتبه بندی مناطق دفن پسماند بر اساس هفت معیار ژئومورفولوژیک شیب، جنس سنگ بستر، فاصله از گسل، فاصله از آب سطحی، عمق آب زیرزمینی، کاربری اراضی و تیپ ژئومورفولوژی انجام گرفته است. با استفاده از الگوریتم تاپسیس شاخص ها امتیازدهی و وزن دهی شد و در نهایت، رتبه بندی مناطق، صورت گرفت. همچنین، با کمک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، مقایسه زوجی بین شاخص ها انجام و اهمیت معیارها و نقش مؤثر هرکدام در انتخاب مناطق مشخص شد. نتایج نشان دهنده ی آن است که منطقه ی دو - مکان جدید دفن پسماند واقع در جاده میامی- در رتبه ی نخست دفن زباله قرار دارد. همچنین منطقه یک، واقع در جاده نیشابور، که مکان قدیم دفن زباله های شهر مشهد بوده است، در این رتبه بندی، جایگاه مناسبی را کسب نکرده است.
پهنه بندی مناطق مناسب برای تغذیه مصنوعی دردشت ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهینه سازی مکانی فرایند طراحی و برنامه ریزی شهری به کمک عملگرهای ابتکاریِ توسعه داده شده در قالب الگوریتم تکاملی چند هدفه NSGA-II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از روش های امروزین برای بهینه سازی فرایند برنامه ریزی شهری می تواند منجر به حل بسیاری از مسائل پیچیده ای شود که تصمیم گیرندگان و تحلیل گران امور شهری با آن مواجه اند. الگوریتم های تکاملی چند هدفه را می توان با توجه به گستردگی عوامل درگیر با امور شهری، به عنوان ابزاری مناسب در این زمینه در نظر گرفت. اما با توجه به ماهیت مکانی بسیاری از امور مرتبط با برنامه ریزی شهری، استفاده از الگوریتم های تکاملی که عموماً روابط مکانی و منطقی موجود میان عوارض را در جهان واقعی نادیده می گیرند و صرفاً به بهینه سازی اطلاعات توصیفی عوارض می پردازند، نمی تواند به حل درست و مناسب مسائل پیچیده شهری بینجامد. در این مقاله با ارائه ی مدلی نو و ابتکاری، راه حلی مؤثر برای به کارگیری الگوریتم های تکاملی در انواع مسائل مکان محور، به گونه ای که امکان تحلیل های مکانی نیز وجود داشته باشد، ارائه شده است. این مدل ابتدا با استفاده از ساختار جدید سلولی ـ درختی، فضای جست وجو را کدگذاری می کند و سپس با استفاده از علمگرهای ابتکاری ادغام و جهش مکانی در قالب جست وجویی تکاملی به ارائه راه حل های مناسب می پردازد. مدل ابتکاریِ تکوین و توسعه یافته براساس الگوریتم NSGA-II برای طراحی و برنامه ریزی به منظور ایجاد شهری به کار گرفته شده و نتایج و بررسی های حاصل از آن در این مقاله ارائه گردیده است.
بررسی الگوی پیچان رودی رودخانه تالار با استفاده از شاخص های ضریب خمیدگی و زاویه مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش عمده ای از شهرها و آبادیها در امتداد رودخانه ها و به ویژه در روی پادگانه های رودخانه ای استقرار یافته اند. از دلایل اصلی این استقرار دسترسی به آب این رودها به منظور بهره برداری زراعی، شرب و صنعت و از طرفی مساعد بودن توپوگرافی و خاک این زمین ها، می باشد. این زمین ها تحت تاثیر دینامیک رودخانه و تغییرات دبی، همواره در معرض خطراتی از جمله سیلاب و ناپایداری بستر، در نتیجه حرکات پیچان رودی است.محدوده مورد بررسی این مقاله، رودخانه تالار واقع در جلگه ساحلی مازندران می باشد. برای تعیین الگوی این رودخانه از ضریب خمیدگی (به روش لئوپلد و ولمن) و نیز زاویه مرکزی (به روش کورنایس)، به عنوان ابزار غیر فیزیکی و از نقشه های توپوگرافی بزرگ مقیاس و عکسهای هوایی به عنوان ابزار فیزیکی تحقیق استفاده شده است. با توجه به اینکه سرعت تکامل پیچان رودها از نظر زمانی و مکانی یکسان نیست، بنابراین مدلهای مذکور میانگین ضریب خمیدگی قوسها را برابر 1.39 نشان می دهند و این رقم بیانگر بالا بودن نسبت پیچ و خم دار بودن رودخانه تالار است. از طرفی با توجه به نتیجه به دست آمده از شاخص ضریب خمیدگی، 26.45 درصد از قوسهای این رودخانه در زمره الگوی پیچان رودی تکامل یافته قرار می گیرند. همچنین، شاخص زاویه مرکزی، میانگین زاویه مرکزی، قوسهای رودخانه تالار را 129.1 درجه نشان می دهد که با توجه به این شاخص (مدل کورنایس)، 60.4 درصد قوسها در زمره پیچان رود توسعه یافته و 25.5 درصد قوسها در زمره پیچان رودهای خیلی توسعه یافته قرار دارند. ضرایب به دست آمده از طریق این مدلها، ضرورت تثبیت میان مدت و کوتاه مدت بستر را از طریق روشهای مدیریتی و مهندسی سازه ایجاب می کند
الزامات پدافند غیرعامل در طراحی ایستگاه های مترو با استفاده از تکنیک دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دفاع مفهومی یکپارچه است که شامل دو بخش دفاع عامل و دفاع غیرعامل است. در اثر بروز جنگ، صدمات و آسیب های انسانی و مادی سنگینی به شهرهای کشور وارد می شود که با بکارگیری تمهیدات و شیوه های پدافند غیرعامل قبل از وقوع جنگ، امکان کاهش آسیب پذیری، وجود دارد. قطارهای شهری به عنوان یکی از مستحدثات حیاتی و حساس کشور و همچنین کاربردی می تواند در مواقع بحران و تهدید مکانی امن جهت اسکان پناهجویان در نظر گرفته شود. رعایت ضوابط ایمنی و محافظت در برابر تهدیدات می تواند رویکردی پدافندی را شاخصه اصلی ساختمان های مترو نماید. به همین سبب هدف از این پژوهش بدست آوردن الزامات معمارانه در طراحی ایستگاه مترو با رویکرد پدافند غیرعامل است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و تکنیک مورد استفاده در آن دلفی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه متخصصان حوزه پدافند و معماری است که از آنها 6 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که الزامات معمارانه از منظر پدافند غیرعامل در 4 دسته کلی اعم از الزامات طراحی، الزامات دسترسی و مکانیابی، الزامات مدیریتی و الزامات تاسیساتی طبقه بندی می شوند. هم چنین اعضای پانل از بین معیارهای متعدد بیشترین امتیاز را به 11 معیار فرعی اختصاص دادند به طوری که گویه ""چند منظوره بودن مترو که قابلیت پناهگاهی در شرایط بحران و کاربری های معمولی در شرایط عادی را داشته باشد"" نخستین معیار با بالاترین میانگین و با موافقت 100 درصد از نظر متخصصان دارای بیشترین اهمیت بوده و گویه"" استفاده از سطوح کف و دیواره های سفید یا براق برای تقویت نورپردازی و لحاظ نمودن لامپ های شب تاب و کم انرژی"" با کمترین میانگین و با موافقت60 درصد از متخصصان، دارای کمترین اهمیت از دیدگاه متخصصان پدافندی بوده است.
بررسی تعزیه به عنوان یکی از پتانسیل های گردشگری مذهبی با بهره گیری از تکنیک SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری در واقع ناشی از تفاوت ساختارهای اجتماعی است و هر جا از هر چیز، دو نوع متفاوت وجود داشته باشد، بیشک جذابیتی برای فهم نوع دیگر پدید خواهد آمد. تنوع مذاهب نیز جذابیتی برای فهم مذهبهای دیگر بوجود میآورد و یک انگیزه را در گردشگران برای گردشگری مذهبی شکل میدهد. گردشگری مذهبی یکی از رایجترین اشکال گردشگری در سراسر جهان است. جاذبههای مذهبی، زیارتگاهها و اماکن مقدس هر ساله تعداد زیادی از گردشگران را بهسوی خود جلب میکنند. در کشور ایران تعزیه، نمایشی سنتی - مذهبی است که آمیزهای از باورهای سنن ایرانی و اسلامی شیعه است که ارزش های اجتماعی و فلسفی جامعه ایران در این هنر تجسم یافته است. تعزیه یکی از پتانسیلهای گردشگری مذهبی است که قابلیت جذب گردشگران مذهبی را دارا میباشد. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی میباشد. برای این منظور در فرآیند انجام تحقیق ابتدا گردشگری مذهبی تشرح شده است و در ادامه تعزیه بهعنوان نمایش ملی ـ مذهبی ایران بررسی شده است. و با بهرهگیری از تکنیکSWOT قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدات تعزیه بهعنوان پتانسیل گردشگری مذهبی در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. پس از بررسی تأثیرات متقابل آنها بر یکدیگر و از یکدیگر و تحلیل آنها، در نهایت 21 استراتژی متناسب با آنها استخراج و ارایه گردیده است این استراتژیها میتواند اهمیت و خاستگاه تعزیه در ایران، اهداف و ارزشهای فرهنگی و هنری آن را بیش از پیش روشن سازد.
پهنه بندی مناطق حساس به زمین لغزش با استفاده از الگوریتم Fuzzy TOPSIS و سامانه اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران با توپوگرافی عمدتاً کوهستانی، فعالیت زمین ساختی و لرزه خیزی زیاد، و شرایط متنوع اقلیمی و زمین شناسی، مهم ترین شرایط طبیعی را برای وقوع زمین لغزش داراست. وجود عوامل مستعد ناپایداری دامنه ها مانند، شیب، زمین شناسی و کاربری اراضی از جمله عوامل ایجاد کنندة خطر زمین لغزش قلمداد می شوند. روش های فراوانی برای پهنه بندی خطر زمین لغزش وجود دارد، که در این مقاله از روش Fuzzy TOPSIS برای پهنه بندی مناطق مستعد زمین لغزش استفاده شده است. داده های مورد استفاده شامل اطلاعات شیب، جهت شیب، قابلیت اراضی، کاربری اراضی، فاصله از گسل و فاصله از رودخانه بودند. از تعداد 162 زمین لغزه ثبت شده در محدوده مورد مطالعه، 70 درصد آن به طور تصادفی به عنوان نقاط Training انتخاب شد و مابقی به عنوان نقاط آزمون مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از روش های محاسبه فاصله تفرق حاکی از آن است، که در صورت استفادة همزمان، از هر سه شاخص درجه عضویت، درجه عدم عضویت و درجه عدم قطعیت، استفاده از فاصلة اقلیدسی ـ برای محاسبة فاصلة تفرق ـ در مقایسه با فاصلة همینگ ارجحیت دارد. نتایج حاصل از 4 روش محاسبه فاصله تفرق، نشان می دهد که الگوریتم Fuzzy TOPSIS کارایی مناسبی در پهنه بندی خطر زمین لغزش دارد.
تعیین عدم قطعیت حاصل از داده ورودی در خروجی آنالیزهای مسیریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین کاربردهای سامانه های اطلاعات مکانی در زمینه مدیریت بهینه فراهم آوردن تسهیلاتی در حمل ونقل است. قابلیت های تجزیه و تحلیل شبکه در سامانه های اطلاعات مکانی، از جمله محاسبه کوتاه ترین مسیر، می تواند بسیار مفید واقع شود. تا کنون معیارهای مختلفی از قبیل مسافت، زمان سفر، راحتی مسیر، زیبایی مسیر و مانند اینها برای انجام آنالیز کوتاه ترین مسیر در تجزیه و تحلیل شبکه در سامانه های اطلاعات مکانی در نظر گرفته شده اند. اما یکی از موضوعاتی که تا کنون در مورد این مسیریابی ها به آن توجه چندانی نشده، مسئله عدم قطعیت حاصل از خطای داده ورودی در مسیر خروجی است. به عنوان مثال در مورد معیار طول، خطای موقعیت که تابعی از روش جمع آوری داده و مقیاس داده است می تواند در نتیجه آنالیزهای مسیریابی تاثیرگذار شود و نتایج آنالیزهای مسیریابی را تغییر دهد. این عدم قطعیت در مورد معیارهای دیگر مسیریابی نیز وجود دارد. در پژوهش حاضر کوشش شده است که راه حلی برای تعیین میزان عدم قطعیت در مسیریابی های براساس معیار فاصله و زمان ارائه شود. برای این منظور از قوانین انتشار خطا برای مدل کردن عدم قطعیت معیار طول و از نظریه مجموعه های فازی برای مدل کردن عدم قطعیت معیار زمان استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که با استفاده از قوانین انتشار خطا و نظریه مجموعه های فازی در مدل سازی عدم قطعیت معیارهای طول و زمان می توان به جای ارائه مسیری واحد به عنوان خروجی، چندین مسیر مجزا را که هر کدام دارای طول ها و عدم قطعیت های متفاوتی هستند، به کاربر ارائه داد. آنگاه کاربر براساس نیاز خود مسیر مناسب را انتخاب خواهد کرد. نظریه ها و روش های ارائه شده در این مقاله در مطالعه ای موردی اجرا شده است. نتایج به دست آمده در مطالعه مذکور نشان داد که مدل کردن عدم قطعیت در آنالیزهای مسیریابی براساس معیار فاصله و زمان می تواند منجر به مسیرهایی هر چند کمی طولانی تر، اما مطمئن تر شود.
ادغام اطلاعات مکانی تصویرآیکونوس و اطلاعات طیفی تصاویر اسپات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری ماهواره های سنجش از دور، قابلیت زیادی در تولید تصاویر چند طیفی ایجاد کرده است. این تصاویر ویژگیهای مکانی، طیفی و رادیومتری مختلفی دارند. امکان اخذ تصاویری که هم دقت طیفی و هم دقت مکانی بالایی داشته باشند، به دلیل محدودیت های عملی در ساخت سنجنده ها امکان پذیر نمیباشد. برای غلبه بر این مشکل میتوان از فرایند ادغام تصاویر استفاده کرد. در این فرایند، اطلاعات مکانی از تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بالا و اطلاعات طیفی از تصاویر با دقت طیفی بالا استخراج و با یکپارچه کردن آنها، تصویری با دقت مکانی و طیفی بالا ایجاد میشود. ادغام اطلاعات موجب افزایش کاربری آن شده، به نحوی که میتوان به تصویر جدید با اطلاعات جامع تر دسترسی پیدا کرد. فرایند ادغام ایدئال فرایندی است که سبب تخریب اطلاعات طیفی نشده و ویژگیهای طیفی را به طور کامل حفظ و خواص مکانی را به تصاویر چند طیفی اضافه کند. روش ها و الگوریتم های موجود برای ادغام تصاویر ماهواره های جدید به دلیل تغییراتی که در ماهواره ها صورت گرفته، کارایی لازم را ندارند (امکان ادغام تصاویر با نسبت دقت مکانی بیش از 6 را ندارند). در این صورت فراهم کردن روش های جدید ادغام برای تصاویر با نسبت دقت مکانی بالا (بیش از 10) لازم و ضروری میباشد.
در این مقاله الگوریتم جدیدی برای ادغام اطلاعات مکانی تصویر IKONOS با دقت مکانی یک متر و اطلاعات طیفی تصاویر SPOT با دقت مکانی 20 متر، معرفی شده است (نسبت دقت مکانی 20). این الگوریتم در سطح ویژگی بوده و براساس مدل شبکیه چشم میباشد.
مقایسه نتایج با چند الگوریتم مشهور IHS، HPF، PCA، موجک، و روش هیبرید موجک-PCA بر روی این تصاویر انجام شد. ارزیابی کیفی و کمی اطلاعات مکانی و طیفی تصاویر ادغام شده صورت گرفت، نتایج مؤید بهینه بودن الگوریتم پیشنهادی نسبت به روش های مذکور، از نظر حفظ اطلاعات طیفی و مکانی میباشد. یکی از ویژگیهای بارز این روش پیشنهادی نیاز نداشتن به فرایند نمونه برداری مجدد است که در تمامی روش های قبلی اجتناب ناپذیر بوده و یک فرایند مخرب اطلاعات مکانی محسوب میشود.
آشنایی با جغرافیای ارتباطات
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی و تخصیص بهینه منابع تولید کشاورزی در شرایط عدم قطعیت؛ کاربرد رهیافت چندهدفه برنامه ریزی آرمانی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نادقیق بودن و عدم قطعیت از جمله جوانب اجتناب ناپذیر در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های زراعی است. لحاظ نمودن عدم قطعیت در بهینه سازی برنامه ریزی محصول و مدیریت منابع آب و خاک، طی سال های اخیر به کمک انواع مدل ها و رهیافت های برنامه ریزی ریاضی فازی میسر شده است. تحقیق حاضر به معرفی و کاربرد رهیافت چندهدفه برنامه ریزی آرمانی فازی (FGP) در بهینه سازی الگوی کشت و برنامه ریزی کاربری اراضی زراعی در شرایط عدم قطعیت در منطقه روستایی براآن شمالی در شرق شهر اصفهان می پردازد. برای این منظور معیارهایچندگانه حداکثرسازی سطح زیرکشت، سود خالص و فرصت های اشتغال در قالب اهداف فازی و کاهش هزینه ها و جلوگیری از فشار بر منابع آب (بصورت ماهانه) در کنار محدودیت های ماهانه نیروی کار و تناوب زراعی نیز در قالب محدودیت های فازی در تدوین مدل تحقیق در نظر گرفته شده اند.علاوه بررهیافت FGPبعنوان مدل اصلی تحقیق، مدل های GP و LP دیگری نیز تدوین و همگی به کمک نرم افزار LINDO حل گردیدند. تحلیل کمی نتایج حاصل، بیانگر برتری رهیافت FGP بر دیگر مدل ها به لحاظ دستیابی همزمان به اهداف و همچنین کاهش هزینه ها و مصرف منابع آب نسبت به الگوی کشت فعلی، با وجود مجموع سطح زیرکشت تقریباً برابر در این دو الگو می باشد که نشان دهنده بهینه نبودن وضعیت موجود بهره برداری از منابع آب و خاکدر منطقه مورد مطالعهاست.ترکیب کشت محصولات در الگوی FGP با حذف جو، برنج، ذرت دانه ای و پیاز، کاهش سطح زیرکشت یونجه و افزایش سطح زیرکشت گندم و سیب زمینی نسبت به الگوی فعلی به گونه ای تغییر کرده است که مجموع سطح زیرکشت این دو الگو تقریباً مساوی می باشد. .