فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۲٬۳۰۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
فرایند تهیة نقشه پتانسیل معدنی به دلیل وجود فاکتورهای متعدد کانی سازی، داده های متنوع کمی و کیفی اکتشافی و همچنین دیدگاه های کارشناسی و سلایق گوناگون، فرایندی پیچیده و دشوار است. در این فرایند توجه هم زمان به مدل سازی ماهیت غیرقطعی داده های اکتشافی، به کارگیری دانش کارشناسی و انعطاف پذیری روش برای انواع ذخایر معدنی در قالب سامانه ای یکپارچه، ضروری است. در پژوهش حاضر ، روشی جدید با استفاده از سیستم استنتاج گر و روابط فازی ارائه شد و در اندیس مس چاه فیروز پیاده سازی گردید. این روش در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله نخست، نقشه های فاکتور اولیه با استفاده از روش آنالیز رابطه نامتقارن فازی وزن دهی و به روش ارزیابی جامع چندسطحی فازی با یکدیگر تلفیق شدند و نقشه های فاکتور سطح دوم که فازی هستند به دست آمد. در مرحله دوم، نقشه های فاکتور تهیه شده در مرحله قبل با استفاده از سیستم استنتاج گر فازی تلفیق و نقشة پتانسیل معدنی تهیه شد. در نقشه پتانسیل معدنی تهیه شده، مناطق مستعد کانی سازی مس پورفیری در نواحی مرکزی و با گسترش شمالی جنوبی شناسایی شدند. به منظور ارزیابی، وضعیت گمانه های اکتشافی موجود در منطقه با نقشة پتانسیل معدنی انطباق داده شدند. بیشترین میزان تطابق در نقشة پتانسیل معدنی برابر با 33/83 درصد به دست آمد.
بررسی تطبیقی شاخص های توسعه پایدار اجتماعی کلانشهر تهران مطالعه موردی؛ منطقه 6 و10(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد اجتماعی رویکرد توسعه پایدارشهری با تکیه بر اصل عدالت اجتماعی و برابر ی درون نسلی، ابزار مفیدی درخدمت انسجام شهری میباشد، به همبن دلیل طرح مبحث توسعه پایدار اجتماعی در کلانشهر تهران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چراکه کلانشهر تهران امروزه به منظور حفظ و ارتقای کیفیت زندگی شهروندانش باچالشهای جدی مواجه می باشد. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی ابعاد اجتماعی مبتنی بر رویکرد توسعه پایدارشهری کلانشهر تهران در2منطقه 6و10 است. این تحقیق مبتنی بر روش توصیفی- پیمایشی بوده که روش گردآوری اطلاعات بوسیله پرسشنامه می باشد، تعداد پاسخگویان براساس نمونهگیری طبقه بندی شده در دو منطقه (6و10)365 نفر میباشد. یافتههای تحقیق بر اساس تحلیلهای آماری (آزمونF) نشان میدهد، وضعیت عواملی از جمله: مشارکت شهروندی شهروندان، نحوه عملکرد اجرایی مدیریت شهری، میزان دسترسی به منابع و امکانات شهری وکیفیت محیط زندگی در منطقه 6 پایدارتر از منطقه10می باشد و این عوامل موجب اختلاف و تفاوت دو منطقه 6 و10از منظر توسعه پایدار اجتماعی می باشد.
مقایسه مدل های AWBM و SimHyd در مدل سازی بارش – رواناب (مطالعه موردی: حوضه آبریز نازلو چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل سازی بارش - رواناب یک منطقه، یکی از مهمترین تحقیقات هیدرولوژیک در علوم مهندسی آب است. با پیشرفت علوم، امروزه این مهم به صورت کامپیوتری انجام می شود و در این میان مدل های بسیاری ایجاد شده اند. در این مطالعه حوضه آبریز نازلوچای واقع در استان آذربایجان غربی مورد بررسی قرار گرفت و با داده هایی نظیر بارش و تبخیر-تعرق، رواناب روزانه در خروجی حوضه مورد بررسی به دست آمد. رابطه بارش و جریان در حوضه نازلو چای بر مبنای مدل های کامپیوتری مدل-سازی شد. سه ایستگاه کریم آباد، تپیک و مرز سرو درون حوضه انتخاب شدند. طول دوره آماری در این تحقیق 10 سال بود. مدل های AWBM(Australian Water Balance Model) و SimHyd(Simple Hydrology) جهت این تحقیق انتخاب گردیدند. این مدل ها در نرم افزار RRL(Rainfall Runoff Library) موجود و برای بدست آوردن روابط بارش رواناب حوضه طراحی شده اند. آماده سازی داده ها در نرم افزار Arc GIS 9.3 انجام شد. مجموع 224 واسنجی و صحت سنجی برای هر مدل انجام و در نهایت پارامترهای مدل بهینه گردیدند. آنالیز حساسیت نیز برای درک حساسیت مدل به تغییر پارامترها انجام گردید. اثر تغییر پارامترها بر روی نتایج مدل با آنالیز حساسیت روشن شد. هدف از این تحقیق، بهینه کردن پارامترهای مدلهای انتخابی، تعیین روان آب ناشی از بارش و محاسبه جریان خروجی در دوره های زمانی مختلف در خروجی حوضه آبریز نازلوچای بود. کارایی مدل ها برای مقایسه بین مقادیر تولید شده با مقادیر مشاهداتی مورد بررسی قرار گرفت و در این راستا شاخص های کارایی نظیر معیار ناش (Nash-Sutcliffe) و ضریب (R²) مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت، نتایج نشان داد که مدلها، تطبیق قابل قبولی با شرایط منطقه مورد مطالعه دارند.
بارزسازی توده گردوغبار بخشی از خاورمیانه برمبنای داده های طیفی سنجنده مادیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر ساله مقادیر زیادی از آئروسل های طوفان گردوغبار به اتمسفر وارد می شود که تأثیرات بالقوه در آب و هوا، محیط زیست، کیفیت هوا و زندگی روزانه دارد. به دلیل اهمیت آئروسل های گردوغبار در آب و هوا، محیط زیست، کیفیت هوا و زندگی روزانه، شناسایی آئروسل های گردوغبار از سایر پدیده ها اهمیت بسیاری دارد. در این پژوهش با استفاده از تصاویر سنجنده مادیس مربوط به دو طوفان گردوغبار رخ داده در تاریخ 28 اسفند 1390 و 31 خرداد 1391، دو روش بارزسازی شامل الگوریتم شناسایی گردوغبار یک و الگوریتم شناسایی گردوغبار دو اجرا شد. همچنین برای مقایسه و ارزیابی روش های متفاوت بارزسازی گردوغبار، ترکیب رنگی کاذب سنجنده مادیس (143RGB) و محصولات سطح دو اتمسفری، ازجمله عمق اپتیکی آئروسل (AOD) و بخش ریزآئروسل (FMF) به کار گرفته شده است. نتایج نشان داد که اگرچه الگوریتم شناسایی گردوغبار دو، موفق به استخراج گردوغبار شد، این الگوریتم مرز دقیق گردوغبار با سایر پدیده ها را به خوبی شناسایی نمی کند. درمقابل الگوریتم شناسایی گردوغبار یک، به خوبی توده گردوغبار و مرز آن را شناسایی کرد. افزون بر این با استفاده از الگوریتم شناسایی گردوغبار یک، به خوبی می توان گردوغبار غلیظ را نیز استخراج کرد. بنابراین پیشنهاد می شود از الگوریتم شناسایی گردوغبار یک، برای بارزسازی توده های گردوغبار موجود در کشورهای خاورمیانه استفاده شود.
بررسی اولویت های برنامه ریزی و آمایش مناطق مرزی در استان آذربایجان شرقی با به کارگیری مدل تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیامد فضایی آمایش، تعامل میان انسان و فعالیت هایش در فضا، و به طور کلی چیدمان منطقی از استقرار جمعیت و فعالیت در پهنة سرزمین است و نقش آن در برنامه ریزی های دیگر به نحوی است که تمام برنامه های توسعة اجتماعی و اقتصادی در سطوح مختلف جغرافیایی متأثر از آن است. لذا، آمایش فضایی شهرهای مرزی به عنوان نقاط راهبردی و امنیتی، مقوله ای مهم محسوب می شود. هدف این پژوهش، تعیین رویکردها و برنامه های توسعه در آمایش شهرهای مناطق مرزی استان آذربایجان شرقی است. تحقیق حاضر با تکیه بر روشANP و با ارائة رویکرد تصمیم گیری چندمعیاره، ضمن شناسایی و رتبه بندی زیرشاخص های برنامه های توسعة آمایش مناطق مرزی، برنامه های آمایشی را اولویت بندی می کند. جهت تعیین اولویت های اجرایی برنامه ریزی فضایی آمایش در دو سطح معیارها (4 معیار اصلی) و زیرمعیارها (9 زیرمعیار با 30 شاخص) با توجه به شرایط محیطی و منطقه ای شهرهای مرزی آذربایجان شرقی انتخاب شد. پس از محاسبه تحلیل شبکه ای، از میان رویکردهای توسعة آمایشی این استان رویکرد توسعة اقتصادی با زیرمعیارهای تأسیسات و تجهیزات زیربنایی، درمانی، حمل و نقل و ارتباطات، فعالیت های اقتصادی و محیط زیست در اولویت نخست، توسعة روابط دیپلماتیک و امنیت ملی در اولویت دوم، و رویکرد توسعة فرهنگی و اجتماعی در رتبه های بعدی قرار گرفتند.
برآورد ارزش تفریحی و بررسی عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت گردشگران از آبشار آسیاب خرابه با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری بعد از صنعت نفت به عنوان دومین اقتصاد جهان، درآمدهای بسیاری را برای کشورهای مختلف در پی دارد و از طرفی چون به گستردهترین صنعت دنیا نیز تبدیل شده است، لذا به یکی از مولفههای تفکیکناپذیر زندگی انسان معاصر نیز تبدیل شده است. امروزه منابع طبیعی به عنوان سرمایههای اصلی اکوتوریسم با چالشهای متعددی مواجه میباشند، تلقی منابع زیست محیطی و مقاصد اکوتوریستی به مثابه کالاها و خدمات رایگان، یکی از مهمترین دلایل اصلی این چالش محسوب میشود. بنابراین ارزشگذاری مناطق اکوتوریستی و کارکردهای زیست محیطی در راستای اتخاذ راهبردها و سیاستهای اقـتصادی از مهمترین مقولات توسعه و برنامهریزی صنعت گردشگری به شمار میآید. آبشار آسیاب خرابه از جاذبههای اکوتوریستی شهرستان جلفا در استان آذربایجانشرقی قرار دارد و به عنوان یکی از مقاصد گردشگری در سطح استان و ناحیه محسوب میشود. هدف تحقیق حاضر برآورد ارزش تفریحی آبشار آسیاب خرابه با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط بوده که در این راستا با استفاده از مدل لوجیت به بررسی عوامل مؤثر در پذیرش تمایل به پرداخت برای بازدید از این آبشار در تابستان سال 1387 با استفاده از 130 نمونه میپردازد. نتایج این پژوهش نشان مـیدهد که 68 درصد بازدیدکنندگان حاضر به پرداخت مبلغی برای بازدیـد از این جاذبه اکوتوریستی میباشند. متغیرهای مبلغ پیشنهادی، میزان تحصیلات، درآمد، رضایت، بعد خانوار، سن و جنسیت عوامل موثر در احتمال پذیرش تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان میباشند که دو متغیر سن و جنسیت معنادار نمیباشند. میانگین تمایل به پرداخت در بین بازدیدکنندگان 4000 ریال و ارزش تفریحی سالانه این جاذبه 380 میلیون ریال برآورد گردید. لذا با توجه به ارزش و اهمیت بالای آبشار آسیاب خرابه، میطلبد که برنامهریزان برای توسعه گردشگری و بالا بردن رفاه بازدیدکنندگان به این منطقه توجه بیشتری داشته باشند.
بررسی تغییرات مورفومتری تپه ماسه ای با استفاده از تکنیک سنجش از دور (مطالعه موردی: جنوب شرقی عشق آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی پویایی و تغییر پذیری عوارض ژئومورفولوژیکی زمین به ویژه در مناطق خشک و بیابانی که به طور عمده از عوارض ماسه ای پوشیده شده است، به دلیل تاثیر منفی ماسه های متحرک در زندگی مردم، اهمیت ویژه ای دارد. از طرف دیگر تصاویر ماهواره ای و تکنیک های سنجش از دور، امروزه به دلیل هزینه و زمان کم تر مورد نیاز، هم پوشانی با تصاویر قبلی و همچنین ارائه قدرت تفکیک مکانی بالا و امکان بررسی تغییرات زمانی، کاربرد گسترده ای در روند-یابی این تغییرات پیدا کرده است. از آنجا که تپه های ماسه ای بخش عمده ای از عوارض ژئومورفولوژیکی در مناطق بیابانی می باشند، لذا در این مطالعه تغییرات مورفومتری تپه ماسه ای جنوب شرقی شهر عشق آباد، در فاصله زمانی 12 ساله از سال 2000 تا 2012 میلادی و با استفاده از تصاویر سنجنده ETM+ماهواره ی لندست 7 مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر ماهواره ای پس از تصحیحات هندسی، به سه روش نظارت شده با بیشترین شباهت، نظارت شده با کمترین فاصله از میانگین و روش نظارت نشده در نرم افزار ENVI مورد طبقه بندی قرار گرفتند. روش طبقه بندی نظارت شده با بیشترین شباهت، دقت بالاتری را در شناخت تپه ماسه ای مورد نظر نسبت به دو روش دیگر ارائه داد. تصاویر طبقه بندی شده به روش نظارت شده با بیشترین شباهت پس از برش به صورت رستری وارد نرم افزار Arc-GIS شد و پس از تبدیل فرمت رستری به پلیگون، مساحت و محیط تپه ماسه ای مورد مطالعه برای هر سال محاسبه گردید. نتایج نشان داد که طی 12 سال مورد مطالعه، مساحت و محیط تپه ماسه ای به ترتیب کاهشی برابر با 872/42 هکتار و 307/781 متر داشته است که علت اصلی آن مربوط به طرح های بیابان زدایی اجرا شده در قالب تاغ کاری درسال های گذشته و همچنین زادآوری طبیعی تاغ در روی تپه ماسه ای و نواحی اطراف آن بوده و اثرات مثبت طرح های بیولوژیکی بیابان زدایی را در تثبیت تپه ماسه ای نشان می دهد.
مکانیابی سایت های اسکان موقت با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP)؛ مطالعه موردی منطقه 16 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسکان موقت به عنوان یکی از متداولترین شـیوههای تأمین مسکن افـراد بیخانمان به حساب میآید که در چرخه تأمین سرپناه پس از سانحه، بلافاصله پس از تأمین سرپناه اضطراری و پیش از عملیات بازسازی مطرح میگردد. این شیوه از سکونت گرچه در یک برهه زمانی خاص مطرح شده و با گذر زمان کارکرد اصلی خود را از دست میدهد، اما فرآیند مکانگزینی آن بسیار حایز اهمیت میباشد. این مقاله که با هدف مکانیابی سایتهای اسکان موقت در منطقه 16 تهران تدوین گردیده است در ابتدا با بررسی و مطالعه ادبیات مسکن و سکونتگاه موقت، 24 شاخص تأثیرگذار بر مکانیابی سایتهای اسکان موقت را شناسایی نموده و ضرایب اهمیت هر یک از این 24 شاخص را با بهرهگیری از فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی فازی (FAHP) مورد سنجش قرار داده است. و سپس از طریق همپوشانی لایههای اطلاعاتی (Overlay) و اعمال این ضرایب در محیط نرمافزار GIS مرجحترین مکانها را متناسب با هدف، شناسایی نموده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که از میان شاخصهای مطالعه شده؛ 5 شاخص مالکیت، مدت زمان بهرهبرداری از فضا به عنوان اسکان موقت، دسترسی به شریانهای اصلی، دسترسی به شبکه گاز و کاربری وضع موجود بیشترین و 3 شاخص میزان مجاورت با حریم معابر و محورهای ارتباطی، دوری از آلایندههای صوتی و مراکز جمعآوری زباله کمترین میزان اهمیت را در فرآیند گزینش مکان برای سکونتدهی افراد بیخانمان در حوزه تصمیمگیری از منظر برنامهریزان به خود اختصاص میدهند، در ضمن باتوجه به روش و شاخصهای گزینش شده، دو بوستان بعثت و بهمن مناسبترین مکان برای استقرار سایتهای اسکان موقت شناسایی گردیدهاند.
ارزیابی گردشگری روستایی با استفاده از مدلSWOT مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان مراغه که در جنوبشرقی استان آذربایجانشرقی قرار دارد از پتانسیلهای بالایی در زمینه گردشگری روستایی برخوردار است. توسعه گردشگری روستایی میتواند زمینه مناسبی برای کاهش مهاجرت، ایجاد اشتغال، افزایش درآمد، بهبود زیرساختها و حفظ محیط زیست روستاهای منطقه مورد مطالعه (بخش مرکزی) ایجاد کند. از اینرو پژوهش حاضر سعی دارد ضمن معرفی کوتاه جاذبههای گردشگری روستایی، موانع و چالشهای گردشگری روستایی در بخش مرکزی شهرستان مراغه را با استفاده از مدل SWOT مشخص نموده و استراتژیهای مناسب را در زمینه توسعه گردشگری روستایی ارائه کند. این پژوهش از نظر روش تحقیق، میدانی، توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد و حجم نمونه هم با استفاده از روش کوکران تعیین شد. تحلیل دادههای جمعآوری شده با استفاده از روشهای آماری چند متغیره و با بهرهگیری از نرمافزار SPSS و Maple صورت گرفت و تهیه نقشههای پایه مورد نیاز در محیط GIS انجام شدند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که مهمترین نقطه قوت جاذبههای گردشگری روستاهای بخش مرکزی مراغه، وجود جاذبههای طبیعی با مجموع وزن 1105 و میانگین 42/4 میباشد و عدم وجود امکانات اقامتی، رفاهی، بهداشتی و ورزشی در مناطق گردشگری روستایی با مجموع وزن 1103 و میانگین 41/4 مهمترین نقطه ضعف جاذبههای گردشگری روستاهای این منطقه است که نیازمند برنامهریزی مناسب و افزایش امکانات و خدمات رفاهی و تفریحی میباشد. حمایت مسئولان دولتی از توسعه گردشگری روستایی با رویکرد اشتغالزایی از جمله فرصتها و افزایش تخلفات اجتماعی و بزهکاری با ورود گردشگران به نواحی گردشگری روستایی از مهمترین تهدیدهای جاذبههای گردشگری روستایی در بخش مرکزی شهرستان مراغه هستند.
طراحی نواحی ترافیکی با استفاده از توسعه مکانی الگوریتم k-means(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نواحی ترافیکی که برای نمایش مکان های تولید و جذب سفر به کار گرفته می شوند در بسیاری از برنامه ریزی های حمل ونقل کاربرد گسترده ای دارند. از آنجا که نحوة تعیین این نواحی روی نتایج حاصل از تحلیل و مدل سازی های حمل ونقل تأثیر فراوانی دارد، طراحی مناسب آن بسیار مهم است. در این مقاله با استفاده از سامانه اطلاعات مکانی روشی کارآمد برای طراحی مناسب این نواحی ارائه شده است. با استفاده از روش ارائه شده می توان معیارهای مختلفی را برای ایجاد نواحی ترافیکی همگن در نظر گرفت و تعداد و اندازه شان را کنترل کرد. در روش پیشنهادی این مقاله از تکنیک k-means برای خوشه بندی واحدهای مکانی پایه و ایجاد نواحی ترافیکی همگن استفاده شده است. برای جلوگیری از ایجاد فضای خالی و همپوشانی میان نواحی و نیز ممانعت از تشکیل نواحی با اندازه های خیلی بزرگ یا کوچک، قیدهایی به تکنیک k-means افزوده شده است. اما ایجاد نواحی همگن بدون درنظرگرفتن فشردگی شکل هندسی، سبب پیچیدگی شکل هندسی نواحی می گردد. به منظور برطرف ساختن این مشکل یک الگوریتم هندسی برای ایجاد نواحی با شکل هندسی فشرده شرح و بسط داده شده است. در نهایت از روش پیشنهادی برای طراحی مجدد نواحی ترافیکی شهر تهران و مقایسة نتایج آن با نواحی ترافیکی موجود استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که نواحی طراحی شده در این مقاله بسیار همگن تر از نواحی موجود است. اگرچه با اعمال الگوریتم فشردگی شکل هندسی، از میزان همگنی نواحی ایجادشده کاسته می شود، اما باز هم از نواحی موجود همگن ترند.
اولویت بندی قطب های گردشگری و تدوین راهبردهای توسعه گردشگری منطقه ای با استفاده از تکنیک TOPSISو SWOT مطالعه موردی: استان کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه شهرنشینی و نیاز به گذران اوقات فراغت و رهایی از تنش های روزمره، اهمیت جاذبه های گردشگری در نواحی جغرافیایی را بیشتر نمایان ساخته؛ از این رو الگوهای نوین توسعه گردشگری بر مدار توسعه محلی و بهره گیری از تنوع های مکانی- فضایی گردشگری استوار هستند؛ لذا در برنامه ریزی آمایش سرزمین به منظور شناخت محیط های مستعد، هدایت گردشگران، کاهش آسیب های زیست محیطی و تمرکز فعالیت در مناطق مستعد، اولویت بندی نواحی و سپس ارائه برنامه-ریزی راهبردی برای اجرای طرح های توسعه در کانون توجه برنامه ریزان توسعه قرار دارد. بر این اساس استفاده ازروش های مناسب جهت شناسایی بهترین مکان از میان تعداد زیادی مکان، با مدد معیارها و شاخص ها، ضروری می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی قطب های گردشگری استان کرمانشاه بر اساس 4 شاخص(طبیعی، تاریخی، تفریحی، تجاری) صورت گرفته که بر اساس این اولویت بندی به تدوین راهبردهای توسعه گردشگری در این قطب ها می پردازد. پژوهش حاضر از نظر روش و ماهیت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی و بر حسب محتوا کاربردی- توسعه ای می باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری پژوهش را صاحب نظران و کارشناسان گردشگری در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تشکیل می دهد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های TOPSIS و SWOT استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان به ترتیب اهمیت در قطب گردشگری کنگاور 93/0، اورامانات 92/0(بسیار خوب)، قصر شیرین 61/0(خوب)، کرمانشاه با 45/0(متوسط) و اسلام آباد غرب با صفر(ضعیف) ارزیابی شده است. که نشان دهنده این است که قطب های گردشگری به برنامه ریزی استراتژیک نیازمند می باشد.
ارزیابی الگوهای مکانی زمانی محوطه های باستانی شهرستان سنقروکلیایی در GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو قصد دارد تا الگوهای مکانی زمانی محوطه های باستانی شهرستان سنقروکلیایی را در محیط GIS مورد ارزیابی قرار دهد. برای دست یابی به این مهم، نخست منطقه مورد نظر با روش بررسی عمومی از دید باستان شناختی مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه این بررسی شناسایی دویست وهشتادوشش محوطه باستانی مربوط به دوره های مختلف بود که مواد و جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. پراکنش محوطه های باستانی شناسایی شده نسبت به متغیرهای ارتفاع، دوری و نزدیکی به رودخانه های اصلی، پوشش گیاهی مرتعی، شیب و جهت شیب و میزان بارش مطالعه شد. مطالعه به عمل آمده نشان داد که عوامل طبیعی مؤثر بر استقراهای انسانی و در پی آن، استقرارهای باستانی منطقه مورد مطالعه عبارتند از ناهمواری ها، منابع آب، پوشش گیاهی، نوع لندفرم و سازندهای زمین شناسی، شیب و جهت شیب که در این پژوهش به آنها پرداخته خواهد شد. همچنین بر اساس این پژوهش مشخص شد که عوامل طبیعی مختلف نقش متفاوتی را در توزیع محوطه های باستانی دوره های مختلف داشته اند و همه آنها از قانون مندی یکسانی پیروی نمی کنند. درنهایت پس از تجزیه وتحلیل توزیع فضایی محوطه ها، سه عامل ارتفاع، شیب و جهت شیب و نزدیکی به رودخانه، مهم ترین و مؤثرترین عوامل زیست محیطی در شکل گیری استقرارهای باستانی شهرستان سنقروکلیایی شناسایی شدند.
تحلیل گرادیان الگوی سیمای سرزمین شهری(مطالعه ی موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمّی کردن الگوی سیمای سرزمین شهری برای ارزیابی و پایش کارکردهای اقتصادی اجتماعی و زیست محیطی شهری ضرورت دارد. در این مطالعه از ترکیب روش تحلیل گرادیان و متریک های سیمای سرزمین، برای کمّی کردن الگوی سیمای سرزمین شهر اصفهان استفاده شده است. بدین منظور نقشه ی کاربری اراضی سال 1386 در شش طبقه ی انسان ساخت، کشاورزی، فضای سبز، بایر، جادّه و رودخانه تهیّه شد. برای انجام تحلیل گرادیان دو ترانسکت در جهت شمال جنوب و شرق غرب با عبور از مرکز شهر، هدایت شد. برای محاسبه ی متریک ها در طول ترانسکت ها از روش پنجره ی متحرّک استفاده شد و متریک ها در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین کمّی شدند. در کل، در سطح کلّ سیمای سرزمین شهر اصفهان، بیشترین درصد کلاس و تراکم لکّه و نمایه ی بزرگترین اندازه ی لکّه مربوط به اراضی کشاورزی است و میانگین اندازه ی لکّه ی اراضی بایر و مرتع بیشترین مقدار است. در طول ترانسکت ها علاوه بر تغییر انواع کاربری ها، تغییر در مقادیر متریک های مختلف نیز مشاهده شد. متریک تراکم لکّه و تراکم حاشیه به سمت مرکز شهر افزایش یافت. به طور کلّی نتایج حاصل نشان داد، میانگین اندازه ی لکّه در حواشی ترانسکت بیشتر است و به عکس تراکم لکّه و تراکم حاشیه در مرکز شهر مقادیر بیشتری دارد. از این نتایج می توان چنین برداشت کرد که مقادیر تراکم لکّه و تراکم حاشیه با توسعه ی شهری افزایش یافته است. این مطالعه نشان داد در طول ترانسکت ها علاوه بر تغییرات کاربری ها، شکل و تراکم لکّه ها نیز تغییر کرده است و روند این تغییرات در دو ترانسکت از هم متفاوت است.
ارائه روشی ترکیبی مبتنی بر بهینه سازی جمعیت مورچه ها و الگوریتم ژنتیک برای حل مسئله فروشنده دوره گرد در GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان از دیرباز برای حل مسائل پیچیده، از جهان زندة پیرامونش الهام گرفته است. این امر آشکارا در توسعة الگوریتم های مختلف تقریبی، از نظریة تکاملی داروین تا الگوریتم های مختلف هوش جمعی، دیده می شود. مسئلة فروشنده دوره گرد از مسائلی است که می توان آن را با الگوریتم هوش جمعی به چالش کشید. در پژوهش حاضر ابتدا با ارزیابی و تنظیم صحیح پارامترهای مؤثر در الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچه ها، الگوریتم هوش جمعی بهبود می یابد. سپس روشی ترکیبی برای حل دودویی مسئله فروشندة دوره گرد در مقیاس بزرگ و برمبنای الگوریتم بهبود یافته کلونی مورچه ها و عملگرهای الگوریتم ژنتیک ارائه می شود. به منظور بررسی کیفیت جواب های به دست آمده، نتایج روش پیشنهادی با نتایج دو الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچه ها و الگوریتم ژنتیک در مسیریابی بین مراکز استان ها مقایسه می شود. این مقایسه بهبود در جواب ها، کاهش زمان اجرای الگوریتم، و کاهش حجم لازم برای ذخیره سازی جواب های به دست آمده در شرایط گوناگون را نشان می دهد. با توجه به پایداری و بهینگی نتایج حاصل از الگوریتم مورچة بهبود یافته و اهمیت افزایش خدمات در سامانه اطلاعات مکانی، کاربرد الگوریتم پیشنهادی در صنعت توریسم مطرح می شود.
جایگاه سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در مطالعات طبیعی
حوزههای تخصصی:
تعیین زمان آغاز، خاتمه و طول مدت وزش باد سیستان با بهره گیری از روش های تخمین نقطه تغییر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باد سیستان به عنوان برجسته ترین جریان ترازهای زیرین جو در فلات ایران، بنا به ماهیت، گستره ای محلی تا منطقه ای را در شرق این فلات اشغال می نماید. اگرچه محلی و یا منطقه ای بودن باد سیستان موضوعی باز تلقی می گردد، اما آغاز و خاتمه ناگهانی وزش باد سیستان در شرق ایران و تغییرات سال به سال قابل ملاحظه در زمان آغاز و خاتمه این باد، نقش برجسته عوامل بزرگ مقیاس و مقیاس منطقه ای را در شکل گیری باد سیستان متذکر می گردد. پژوهش حاضر سعی دارد با بهره گیری از روش هایی موسوم به «نقطه تغییر»، زمان آغازگری (Onset)، زمان خاتمه و طول مدت وزش باد سیستان را مورد بررسی قرار دهد. مطالعه با بهره گیری از داده های روزانه شدت و جهت باد در ایستگاه زابل، به عنوان ایستگاه معرف باد سیستان، برای یک دوره 41 ساله (2012-1972) به انجام رسید و جهت تعیین زمان آغازگری و خاتمه باد سیستان از سه روش Pettitt، SNHT و Buishand استفاده شد. در این تحقیق با بهره گیری از سری زمانی روزانه شدت و جهت وزش باد، زمان آغاز، خاتمه و طول مدت وزش باد سیستان تعیین گردید. یافته ها بیانگر آن است که از میان سه روش تخمین نقطه تغییر، روش پتیت در تعیین زمان آغاز و خاتمه باد سیستان از کارایی مناسب تری برخوردار است. بر اساس روش پتیت باد سیستان بطور متوسط در روز 122 ام (2 می) از سال میلادی آغاز شده و تا روز 287 ام (14 اکتبر) تداوم می یابد. بر این اساس، متوسط طول دوره وزش باد سیستان 165 روز در سال تعیین گردید. یافته ها همچنین بیانگر آن است که زمان آغازگری، زمان خاتمه، شدت و طول مدت وزش باد سیستان تغییرات قابل ملاحظه ای را از سالی به سال دیگر نشان می دهد. از دیگر نتایج این مطالعه، نبود یک روند معنی دار در رفتار تمامی ویژگی های باد سیستان است.
تخمین میزان نیتروژن در گیاه سویا با استفاده از سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غلظت شیمیایی مواد در برگ گیاهان، مهم ترین عامل آشکار کننده شرایط زیست شناختی آنها است. از بین عناصر شیمیایی برگی مختلف، نیتروژن یکی از عناصر مهم و اصلی در فتوسنتز و وضعیت تغذیه ای گیاه است. به طور سنتی، مقدار نیتروژن برگ در آزمایشگاه با استفاده از روش های شیمیایی تعیین می شود. مطالعات نشان داده که فناوری سنجش از دور، روش نوینی را برای جایگزینی روش های شیمیایی پیچیده، زمان بَر و هزینه بَر در برآورد نیتروژنِ گیاهانِ مناطق جغرافیایی گسترده پیشنهاد می کند. هدف این پژوهش، برآورد مقدار نیتروژن تاج پوشش گیاه سویا در منطقه جغرافیایی گسترده و با استفاده از روش های سنجش از دور است. در این مطالعه از تصویر سنجنده TM ماهواره LANDSAT استفاده شده است که این تصاویر همزمان با تاریخ عملیات میدانی دریافت شد. عملیات میدانی در روزهای پانزدهم تا نوزدهم مرداد ماه سال 1389 در ناحیه شمال ایران گرگان انجام گرفت. پنجاه پلات 30×30 مترمربعی به صورت تصادفی انتخاب شد و در هریک، چهار تا هفت زیرپلات یک متر مربعی با توجه به همگنی محصول برگزیده شد. از هر زیرپلات سی برگ از قسمت های مختلف تاج پوشش بریده و پس از انتقال به آزمایشگاه با استفاده از روش پرسولفات، غلظت نیتروژن گیاه اندازه گیری شد. در هر زیرپلات درصد پوشش گیاه نیز اندازه گیری شد. درصد پوشش حاصل در میزان نیتروژن اندازه گیری شده در سطح برگ ضرب و در نتیجه مقدار نیتروژن تاج پوشش (CNC) گیاه به دست آمد. رگرسیون مقدار نیتروژن تاج پوشش در مقابل شاخص گیاهی اختلاف نرمال شده (NDVI)، شاخص سبزینگی (GI)، شاخص گیاهی تعدیل شده با خاک (SAVI2) و شاخص (GRI) ترسیم شد و با استفاده از روش اعتبارسنجی مورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج نشان داد که شاخص GI رابطه نزدیکی با CNC دارد (022/1 = و 6488/0 = ) و از آن می توان در تخمین مقادیر نیتروژن در گیاهان استفاده کرد.
بررسی وضعیّت توسعه ی پایدار شهرستان رشت با استفاده از روش جای پای اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها پس از انقلاب صنعتی به سرعت توسعه یافتند و این رشد و توسعه پیامدهای بسیاری با
خود به همراه داشت. عمده ی آثار این پیامدها بر محیط زیست و کیفیت زندگی مردم این جوامع
وارد شده است. با بروز و تشدید این آثار، رهیافت توسعه ی پایدار از سوی سازمان ملل متّحد
مطرح شد و در دستور کار دولت ها و برنام هریزان قرار گرفت. یکی از عناصر اساسی توسع ه ی
پایدار این است که انسان ها در چارچوب ظرفیت زیستی طبیعت زندگی کنند . از آن زمان،
روش های مختلفی برای انداز هگیری توسعه ی پایدار جوامع ابداع شد . روش جای پای
اکولوژیک یکی از این روش ها است. امروزه از این روش، به عنوان شاخص سنجش پایداری در
دنیا استفاده م یشود. بر اساس این روش، توسعه ی یک منطقه زمانی ""ناپایدار "" قلمداد
می شود که میزان جای پای اکولوژیک از ظرفیت زیستی منطقه بالاتر باشد . روش جای پای
اکولوژیک تاکنون برای سنجش پایداری شهرهای بزرگ دنیا مانند لندن، سانتیاگو، لیورپول
مورد استفاده قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از روش جای پای اکولوژیک ، به
بررسی پایداری شهرستان رشت پرداخته ایم. بر اساس محاسبات، جای پای اکولوژیک مصرف
0/ 1 هکتار ب هازای هر نفر برآورد شد. همچنین، ظرفیت زیستی 414 / در شهرستان رشت، 979
هکتار به ازای هر نفر محاسبه شد. با مقایسه ظرفیت زیستی و جای پای اکولوژیک می توانیم
مشاهده کنیم که شهرستان رشت از کسری اکولوژیک رنج می برد . همچنین تحلیل نتایج
به دست آمده نشان م یدهد که شهرستان رشت از دیدگاه اکولوژیک ناپایدار است. درنهایت ،
شاخص جای پای اکولوژیک محاسبه شده در رشت با مقدار این شاخص در ایران و آسیا و دنیا
مقایسه می شود.
تحلیل مکان یابی جایگاه های سوخت CNG در شهر مشهد با استفاده از مدل AHP در GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وقوع انقلاب صنعتی، شهرها به طور ناموزون شروع به توسعه یافتند، فضاهای باز شهری ناپدید شدند، مسائل حادّ بهداشتی، آموزشی، مسکن و اشتغال در شهرهای پرجمعیت به وجود آمد و تعادل در روابط اجتماعی و انسانی بین ساکنان شهری به هم خورد. با افزایش جمعیت شهرها، بحث توزیع فضایی مناسب خدمات شهری دارای اهمیت زیادی شد. با افزایش استفاده از وسایل نقلیه و موتوری، بحث مکان یابی جایگاه-های سوخت رسانی به این وسایل نقلیه در شهرها مورد توجه قرار گرفت. پراکنش نامناسب مکانی جایگاه های سوخت گاز طبیعی در شهرها از جمله مشکلاتی است که ذهن بسیاری از محققان مسائل شهری را به خود مشغول نموده است. موقعیت مکانی نیز از مهم ترین عوامل مؤثر در موقعیت یک جایگاه سوخت محسوب می شود و منجر به کسب درآمد بیشتر برای آن ها و ارائة خدمات مناسب تر برای استفاده کنندگان با حدأقل هزینه های ممکن می شود. هدف کلی این تحقیق شناخت و ارزیابی وضع موجود توزیع مراکز جایگاه های سوخت رسانی و ارزیابی مکان یابی این جایگاه ها در سطح شهر مشهد با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی در راستای توزیع عادلانه خدمات و ارتقاء رفاه جامعه و شهروندان می باشد. بنابراین در این پژوهش به بررسی تمامی ایستگاه های گاز طبیعی از لحاظ وضعیت مکان یابی بر اساس چهار شاخص مطلوبیت، سازگاری، ظرفیت و دسترسی در مدل AHP با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) پرداختـه شـده است.
تحلیل تناسب اراضی (LSA) برای توسعه شهری در محدوده مجموعه شهری تبریز با استفاده از روش تحلیل فرایند سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد مهم و پیچیده برای برنامهریزان شهری تصمیم گیری در مورد مکانهای مناسب جهت گسترش آتی شهرها و تعیین اراضی مناسب توسعه میباشد. پیچیدگی و فراوانی عوامل مؤثر در تعیین مطلوبیت اراضی برای توسعه شهری لزوم به کارگیری فناوریهایی برای مدیریت بهینه و جلوگیری از رشد پراکنده شهری را میطللبد. هدف اصلی مقاله حاضر تشخیص و تعیین مکانهای مناسب جهت گسترش آتی فضاهای سکونت و فعالیت در محدوده مجموعه شهری تبریز است. بدین منظور از روشهای ارزیابی چند معیاره مبتنی بر تحلیل سلسله مراتبی برای تولید و تجزیه و تحلیل نقشهها و لایههای مختلف کاربری اراضی استفاده شده است. طی این فرآیند ابتدا شاخصهای طبیعی و انسانی مورد نیاز و تأثیرگذار در قالب 12 شاخص شناسایی، تهیه و مورد استفاده قرار گرفتهاند و در نهایت نقشه نهایی اراضی مناسب توسعه بر اساس مدل AHP تولید شده است. بر اساس یافتههای تحقیق، از کل مساحت 8/272761 هکتاری محدوده مورد مطالعه حدود 41 درصد اراضی مناسب و نسبتاً مناسب برای توسعه و 37/31 درصد، اراضی نامناسب و نسبتاً نامناسب برای توسعه تشکیل میدهند . همچنین از نظر توزیع مکانی اراضی مناسب توسعه بیشتر در قسمتهای مرکزی به طرف جنوب و اراضی نامطلوب در قسمتهای شرق و شمال به طرف شمال غرب قرار گرفتهاند.