فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۲٬۲۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
ایجاد توسعه همه جانبه و پایدار و جایگزینی منابع جدید کسب درآمد مستلزم بهره گیری از پتانسیل های بالقوه است. گردشگری در قلمرو جغرافیایی ایران یکی از این ظرفیت های بالقوه است که با توجه به اکولوژی طبیعی- انسانی مناطق مختلف ایران، توان تحقق چشم انداز توسعه منطقه ای را دوچندان نموده است. از این رو شناخت جاذبه ها و ارزیابی زیرساخت های گردشگری (اقامتی، پذیرایی، حمل و نقل و ارتباطی) از ارکان اساسی فعالیت گردشگری و بستر ساز توسعه منطقه ای به ویژه در مناطق کمتر توسعه یافته است. با این رویکرد هدف از این پژوهش کاربردی شناسایی و ارزیابی جاذبه ها و زیرساخت های گردشگری در استان خوزستان است. اطلاعات مورد نیاز از بانک داده های موجود و به روش کتابخانه ای گردآوری و به روش توصیفی- تحلیلی تفسیر شده است. روش آنالیز داده ها کمی- کیفی و مبتنی بر روش ترکیبی مدل سازیFAHP و تحلیل مکانی در محیط GIS است. معیارهای مؤثر در رتبه بندی فعالیت گردشگری استان خوزستان پس از انتخاب به روش تحلیل سلسله مراتبی فازی وزن دهی شدند و پس از تعیین اوزان نهایی در محیط GIS، نقشه شاخص ها تهیه گردید. در نهایت پس از اعمال اوزان در لایه های مکانی، نقشه قابلیت شهرستان های مختلف استان به منظور شکل بخشی به توسعه منطقه ای بر پایه گردشگری استخراج شد. تحلیل مکانی یافته ها نشان می دهد که شهرستان اهواز به عنوان برخوردارترین شهرستان بیشترین ظرفیت را برای توسعه منطقه ای ایجاد نموده است. همچنین شهرستان های بندر ماهشهر و آبادان به عنوان شهرستان های نسبتاً برخوردار و سایر شهرستان های استان به عنوان شهرستان های کمتر برخوردار از لحاظ قابلیت های گردشگری مؤثر در توسعه منطقه ای شناسایی شدند. در این راستا وجود جاذبه های گردشگریِ مذهبی و جاذبه های تاریخی با ارزش 19/0 و جاذبه های فرهنگی- یادمانی با ارزش 16/0 بالاترین ارزش وزنی را به خود اختصاص داده اند.
تحلیل فضایی روابط الگوهای پیوند از دور با دمای ماهانه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، با هدف آشکارسازی روابط الگوهای پیوند از دور با دمای ماهانه، رابطه بین دماهای ماهانه 24 ایستگاه سینوپتیک شمال غرب ایران با هفده الگوی پیوند از دور با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون گام به گام در دوره آماری (2011-1992) برای سنجش روابط استفاده شد و در نهایت، توزیع فضایی میزان همبستگی الگوها با ایستگاههای مورد مطالعه در محیط GISبا روش درون یابی کریجینگ پهنه بندی و ترسیم گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که ارتباط معنی داری بین الگوها و دمای منطقه وجود دارد که در این بین، الگوهای پیوند از دور EA/WR، MEI، SOI، EP/NPو AOبیشترین رابطه را با دمای منطقه از خود نشان داده و به عنوان تأثیرگذارترین الگوها شناسایی شدند. با توجه به محاسبات انجام شده در تأخیرهای زمانی 1 ماهه، 2 ماهه و 3 ماهه، بیشترین همبستگی متعلق به تأخیر زمانی 1 ماهه بوده و قویی ترین ارتباط معنی دار، مربوط به ایستگاه سردشت در ماه فوریه با ضریب همبستگی 771/0- با الگوی EA/WRاست.
طراحی مدل دسترسی به جاذبه های گردشگری جهت پایداری قطب های گردشگری با استفاده از GIS ، مطالعه موردی: استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رویکرد توسعه پایدار گردشگری نه تنها نیازهای بازار مورد توجه است بلکه نیازهای (ضروریات) جامعه و محیط زیست طبیعی نیز مورد تأکید قرار می گیرد. در همین راستا از GIS می توان برای بسیاری از فعالیت های مرتبط با گردشگری، برنامه ریزی و مدل سازی استفاده کرد. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل دسترسی به جاذبه های گردشگری برای پایداری در قطب های گردشگری استان اصفهان انجام گرفته است. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق توصیفی و پیمایشی است. این تحقیق بر اساس نزدیک ترین دسترسی با توجه به سرعت دسترسی (کیفیت جاده) بر حسب دقیقه و به منظور ارائه مدلی برای پایداری مناطق دارای بیشترین جاذبه و تمرکز توریسم در یک پهنه به جای یک نقطه صورت گرفت. شهرهای اصفهان و کاشان (تاریخی- فرهنگی) و شهرستان های سمیرم و فریدون شهر (توریسم طبیعی) به ترتیب دارای بیشترین ظرفیت توریسم در استان هستند.نتایج تحقیق نشان می دهد بر اساس مدل «نزدیکترین دسترسی» برای پایداری چهار قطب گردشگری در استان پنج طبقه در نظر گرفته شده که طبقه اول نقاط روستایی و شهری دارای پتانسیل را تا شعاع 60 دقیقه ای (بر اساس نظر کارشناسان میزان فاصله 60 دقیقه میزان فاصله ای است که گردشگر تمایل دارد به صورت سواره تا جاذبه مورد نظر طی کند) از قطب های گردشگری طبیعی، غرب (فریدون شهر) و جنوب غرب (سمیرم) و قطب های گردشگری تاریخی - فرهنگی اصفهان و کاشان در نظر گرفته است که باید مورد توجه مسؤلان امر همچنین برنامه ریزان گردشگری استان در هدایت گردشگر واقع شود.
بهبود شناسایی تغییرات در مناطق شهری با انتخاب ویژگی های طیفی و مکانی بهینه مبتنی بر الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنالیز تصاویر چندزمانه سنجش از دور، تکنیک کارآمدی برای شناسایی تغییرات کاربری و پوشش اراضی در مناطق شهری می باشد. جدا از تکنیک بکار رفته برای شناسایی تغییرات،فضای ویژگی تأثیر بسیار زیادی در صحت نتایج دارد. حصول نتایج رضایت بخش در شناسایی تغییرات مناطق شهری، مستلزم بکارگیری ویژگی های طیفی و مکانی (بافت) بهینه می باشد. اگرچه جستجوی سراسری تنها تضمین دست یابی به مجموعه ویژگی های بهینه است، ولی در عمل فرآیندی بسیار زمانبر و غیرعملی است. در تکنیک های کاهش بعد همچون تکنیکPCA تنها استقلال آماری داده ها برای رسیدن به مؤلفه هایی جدید با وابستگی کمتر مدنظر بوده و بهبود صحت شناسایی تغییرات بطور مستقیم دنبال نمی شود. تعیین حدآستانه مناسب برای انتخاب ویژگی های بهینه در تکنیک تفکیک پذیری آماری (SAA) با فاصله JM نیز عملاً از کارایی این تکنیک می کاهد. تمرکز اصلی مقاله حاضر، انتخاب ویژگی های طیفی و بافت بهینه با الگوریتم ژنتیک و طبقه بندی کننده بیزین می باشد. جهت بررسی کارآیی تکنیک پیشنهادی، تغییرات شهر جدید سهند (شمال غرب ایران) با بکارگیری تصاویر سنجنده های IRS-P6 و Geo-Eye1اخذ شده در 14 جولای 2006 و 1 سپتامبر 2013 مورد بررسی قرار گرفت.تمامی تکنیک های مذکور در محیط برنامه نویسی MATLABR2013aپیاده سازی شدند.نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد ویژگی های بافت می تواند به عنوان منبع اطلاعاتی مکمل، سبب بهبود نتایج شناسایی تغییرات در مناطق شهری شود. انتخاب ویژگی یک فرآیند تأثیرگذار در شناسایی تغییرات مبتنی بر ویژگی های طیفی و بافت می باشد. هریک از تکنیک های انتخاب ویژگی، محدودیت ها و مزایای خاص خودشان را داشته ولی در کل بهبود صحت شناسایی تغییرات را بدنبال دارند. مقایسه کارآیی تکنیک های انتخاب ویژگی نشان داد، تکنیک پیشنهادی در مقایسه با دو تکنیک متداولPCA و SAA (که نتایج مشابهی داشتند) از کارآیی و صحت بالاتری برخوردار است.با بکارگیری روش پیشنهادی، ضریب کاپا و صحت کلی نقشه تغییرات به ترتیب از 66/53% به 49/88% و از 94/58% به 39/90%،(در مقایسه با بکارگیری باندهای اصلی تصاویر)،افزایش یافت.
تبیین نابرابری های آموزشی و ارائه مدل توسعه آموزشی به منظور آمایش و نیل به عدالت آموزشی مورد شناسی: مناطق آموزشی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نابرابری های آموزشی مناطق 24 گانه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی با استفاده از تحلیل شاخص های آموزشی انجام گرفته است. تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری، مناطق 24 گانه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی است. شیوه جمع آوری آمار و اطلاعات به صورت اسنادی است. در تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های تاپسیس، ضریب پراکندگی، تحلیل رگرسیون، تحلیل مسیر و شبکه های عصبی استفاده شده است. نتایج رتبه بندی مناطق با استفاده از تکنیک تاپسیس نشان می دهد که بین مناطق آموزشی استان نابرابری وجود دارد و از 24 منطقه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی منطقه بوکان به عنوان برخوردارترین و منطقه صومای برادوست به عنوان محروم ترین مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی هستند. با استفاده از مدل ضریب پراکندگی برای اندازه گیری نابرابری معلوم می شود بیشترین میزان نابرابری با 0.828 در شاخص های دانش آموزی و کمترین میزان نابرابری با 3/0 در شاخص های پیشرفت تحصیلی بوده است. براساس نتایج تحلیل مسیر شاخص های امکانات دانش آموزی دارای بیشترین و شاخص های امکانات فیزیکی دارای کمترین تأثیرات بر نابرابری مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی بوده اند. نتایج پیش بینی با استفاده از شبکه عصبی نیز نشان می دهد، بیشترین تأثیر را بخش شاخص های اقتصادی و کمترین تأثیر را شاخص نیروی انسانی در پیشگویی نابرابری مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی داشته اند.
آسیب پذیری معابر در شهرهای لرزه خیز بر اساس مدل IHWP در ناحیه ی سه منطقه ی یک کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شهرهای لرزه خیز، برنامه ریزی شهری ناگزیر از آسیب شناسی لرزه ای معابر است. این مقاله می کوشد ضریب و الگوی آسیب پذیری لرزه ای معابر شهری را با دیدگاه برنامه ریزی پیشگیری در ناحیه ی سه کلان شهر تبریز ارزیابی کند. در این پژوهش، داده ها و لایه های اطلاعاتی با روش اسنادی تهیه و با روش دلفی رتبه بندی و امتیازدهی و با استفاده از روش IHWP در محیط GIS پردازش شده اند. جامعه ی آماری شبکه ی معابر ناحیه ی سه ی منطقه ی یک کلان شهر تبریز است. نتایج نشان می دهد درجه ی محصور بودن بالا، افزایش سطح سرویس ترافیک، تراکم جمعیت و نظام ویژه ی کاربری زمین به صورت تمرکز کاربری های تجاری، تفریحی و فرامنطقه ای دلایل اصلی آسیب پذیری معابر هستند. در معابر کم عرض (8 تا 10 متر)، درجه ی محصور بودن بر ضریب آسیب پذیری لرزه ای در معابر شریانی شاخص ترافیک و نظام کاربری افزوده اند. الگوی فضایی آسیب پذیری معابر از شرق به غرب و از شمال به جنوب روندی افزایشی دارد. کانون شدت فضایی آسیب پذیری معابر در مرکز ناحیه قرار دارد و بر خیابان های ولی عصر، شریعتی، عارف و رازی منطبق است. بدین ترتیب، به لحاظ زمین لرزه ای، معابر کارآمد و پایدار در شرق ناحیه واقع هستند
بررسی وضعیت حمایت مالی کسب و کارهای گردشگری روستایی از یکدیگر با رویکرد تحلیل شبکه (مطالعه موردی: رستورانهای روستاهای محور هراز، بخش لاریجان، شهرستان آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت حمایت مالی کسب و کارهای گردشگری روستایی از یکدیگر با رویکرد تحلیل شبکه در رستورانهای روستاهای محور هراز، بخش لاریجان، شهرستان آمل می باشد.
روش: روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است که به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری، صاحبان رستورانهای جاده هراز به تعداد 76 نفر بوده که پرسشنامه ای ماتریسی به منظور تعیین روابط بین آن ها اجرا شد. همچنین از نظریه و مدل تحلیل شبکه و با استفاده از نرم افزار Ucinet و آزمون های تراکم، درجه، دوسویگی، انتقال پذیری، E-I و غیره جهت تجزیه وتحلیل داده ها و از انواع گراف ها جهت نمایش روابط بهره برده شده است.
یافته ها: به صورت کلی نتایج این تحقیق نشان دهنده وضعیت نامناسب حمایت مالی از یکدیگر در بین رستورانها می-باشد. تعداد بسیار کمی از رستورانها (4 درصد) از یکدیگر حمایت مالی کرده که 23 درصد آن به صورت دوسویه و متقابل می باشد.
محدودیت ها: بالا بودن هزینه و زمان تکمیل پرسشنامه ها، با توجه به گستردگی محدوده مورد مطالعه، از اصلی ترین چالش-های پیش روی محققان در پژوهش حاضر بود.
اصالت/ ارزش: مقاله حاضر از این جهت دارای اهمیت است که می تواند به عنوان رویکردی جدید در برنامه ریزی توسعه گردشگری مورد استفاده قرار گیرد.
ارزیابی دقت روش های رگرسیون چند متغیره (MR)، رگرسیون لجستیک (LR)، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق فازی (FL) در پهنه بندی خطر زمین لغزش حوضه آبخیز طالقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی خطر زمین لغزش، سطح زمین را به نواحی ویژه و مجزایی از درجات بالفعل و بالقوه خطر (از هیچ یا بسیار زیاد) تقسیم می کند. این فرآیند که بر مبنای شناخت ویژگی های طبیعی و مدل سازی کمی بر پایه داده های ناحیه مورد مطالعه صورت می گیرد، می تواند مبنایی برای اقدامات بعدی و برنامه ریزی های آتی توسعه و عمران در مقیاس منطقه ای، ناحیه ای و محلی محسوب گردد. این پژوهش به ارزیابی میزان دقت روش های رگرسیون چند متغیره (MR)، رگرسیون لجستیک (LR)، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق فازی (FL) جهت تعیین مناسب ترین روش برای تهیه ی نقشه ی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز طالقان پرداخت. فاکتورهای ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، تراکم آبراهه، جاده، گسل و بارش به عنوان پارامترهای مؤثر بر وقوع پهنه های لغزشی، متغیرهای مستقل پژوهش را تشکیل دادند. پهنه های لغزشی هم متغیر وابسته در اجرای مدل-های ذکر شده بودند. مقدار شاخص مجموع کیفیت (Qs) که مقایسه و ارزیابی روش ها را در قیاس با یکدیگر نشان می دهد، در روش رگرسیون لجستیک 26/0 محاسبه شده است که مطلوبیت و صحت بیش تر استفاده از این روش را در پهنه بندی خطر سطح های لغزشی حوضه آبخیز مورد بررسی نشان می دهد. پس از آن، روش گامای فازی 7/0 با مجموع کیفیت 25/0 در درجه ی دوم مطلوبیت و صحت قرار دارد. مقدار Qs روش های رگرسیون چند متغیره، گامای فازی 8/0، گامای فازی 9/0 و تحلیل سلسله مراتبی بترتیب 24/0، 23/0، 22/0 و 16/0 بدست آمده است که بیانگر صحت کم تر آن ها نسبت به رگرسیون لجستیک می باشد. در مورد شاخص دقت پیش بینی خطر (P) هم مشاهده می شود که رگرسیون لجستیک با مقدار 22/0، تفکیک پذیری یکسان تر و مناسب تری از پهنه های خطر را نسبت به دیگر روش ها مورد استفاده تأیید می کند. مقدار این شاخص برای روش های گامای فازی 7/0 و رگرسیون چند متغیره، که دارای مجموع کیفیت بالاتری نسبت به سایر روش ها بودند، 18/0 برآورد شده است که نشان از تفکیک پذیری مناسب و یکسان پهنه های خطر لغزش در این دو روش دارد. دقت روش محاسبه شده برای گامای فازی 8/0 و 9/0 نیز 18/0 است.
بررسی منطقه بهمن خیز با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: تنگ درکش ورکش استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از خطرات طبیعی در مناطق کوهستانی که همواره منجر به بروز تلفات جانی و خسارات مالی فراوان می شود سقوط بهمن می باشد لذا بررسی مناطق بهمن خیز به خصوص زمانی که مسیرهای بهمن مناطق مسکونی و یا جاده ها را تحت تاثیر قرار می دهند جهت جلوگیری از خسارات احتمالی به طور قابل توجه ای اهمیت دارد. در این تحقیق براساس اطلاعات محلی، یکی از مناطق بهمن خیز در استان چهارمحال و بختیاری شناسایی شده است. سپس درعملیات میدانی، همه بخش های آن از نزدیک مورد بازدید قرار گرفت و خصوصیات مختلف ژئومورفولوژی و کاربری اراضی بررسی شد. در مرحله بعد با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی نقشه های ارتفاع، شیب و جهت تولید شد. با استفاده از این نقشه ها و اطلاعات بدست آمده از عملیات میدانی، منطقه تجمع بهمن، گذرگاه های بهمن، منطقه توقفگاه بهمن، مناطق شروع بهمن و پروفیل مسیر اصلی حرکت بهمن استخراج شده است.
مدل سازی مکانی زمانی سه بعدی پراکنش آلاینده ی اکسید های ازت هوا ناشی از ترافیک در تقاطع خیابان ولی عصر فاطمی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات اصلی شهرها افزایش سریع آلودگی هواست که ترافیک وسایل نقلیه یکی از مهم ترین عوامل آن به شمار می رود. مدیریت هدفمند این عامل آلوده کننده نیازمند اطلاعات صحیح و دقیق از نحوه ی انتشار آلاینده ها در شرایط گوناگون مکانی و زمانی است. در این باره، پژوهش حاضر نحوه ی انتشار سه بعدی آلودگی حاصل از اکسیدهای نیتروژن (NOx) را در مقیاس میکرو بررسی و با استفاده از مدل GRAL [1] محدوده ی تقاطع ولی عصر فاطمی شهر تهران را در فصل زمستان مطالعه می کند. با توجه به این، خودروها به منزله ی مهم ترین عامل آلاینده به مدل معرفی شد و فرآیند مدل سازی در نُه ارتفاع متفاوت (از 7/1 تا 5/52 متری) انجام گردید. برای بررسی ویژگی های فضایی و زمانی داده های میزان غلظت آلاینده ی NOx از روش های خودهم بستگی فضایی عمومی و محلی موران استفاده گردید. میزان شاخص موران معادل 7/0 تا 9/0 در حالت دوبعدی و معادل 22/0 در حالت سه بعدی در نتایج حاصل نشان دهنده ی وجود سطح بالایی از خود هم بستگی فضایی مثبت معنادار است که گواه صحت عملکرد شبیه سازی صورت گرفته است. تحلیل شاخص موران محلی/انسلین نشان دهنده ی غلبه ی نقاط بالا بالا در ارتفاعات پایین تا متوسط و افزایش نقاط پایین پایین در ارتفاع های بالاتر است. همچنین، وجود خوشه های آلودگی نسبتاً پایدارتر در ارتفاع های مختلف در تقاطع ها و ناپایداری وضعیت خوشه بندی آلودگی هوا در نزدیکی ساختمان ها در نتایج حاصل مشهود است
استفاده از تصاویرسنجنده ی TM-5 در تعیین تغییرات عمق نسبی و مساحت دریاچه ی پریشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش اطلاعات در خصوص وضعیت دریاچه ها و تالاب های کشور یکی از مهمترین عوامل حفاظت از محیط زیست است و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار مدیران حوزه محیط زیست قرار می دهد. در این راستا استفاده از روش های کم هزینه تر و سریع تر می تواند بسیار راهگشا باشد. فناوری سنجش از دور به عنوان یکی از جدیدترین روش های مطرح در این زمینه همواره در بسیاری از مطالعات زیست محیطی مورد استفاده بوده است. از این رو در این پژوهش دو پارامتر کلیدی عمق نسبی و وسعت دریاچه در سال های 1985 و 1999میلادی و بر مبنای استفاده از تصاویر سنجنده TM-5 مورد بررسی قرار گرفت و با مقایسه روش SID در مقابل SAM و BEC، و همچنین استفاده از فیلتراسیون Sieve، روش بکار رفته به عنوان روشی کارآمد برای تعیین مساحت دریاچه مطرح گردید و با استفاده از 4 باند اول این سنجنده تغییرات عمق نسبی به روش Log Ratio Transform در دو سال پایش شد. نتایج نشان دادند روش SID با 20 درصد افزایش دقت در زمینه تفکیک محدوده دریاچه، عملکرد بهتری نسبت به دو روش دیگر دارد. تغییرات محاسبه شده برای وسعت دریاچه حاکی از 42/46٪ درصد افزایش مساحت دریاچه در سال 1999 نسبت به سال 1985 است همچنین تغییرات عمق محاسبه شده نیز حاکی از افزایش ناحیه با عمق متوسط دریاچه در سال 1999 نسبت به قبل است و بطور کلی پستی و بلندی های کف دریاچه تغییر قابل توجه و معناداری در این دو سال داشته است. این پژوهش نشان داد تصاویر لندست TM-5 می توانند در بررسی تغییرات عمق نسبی دریاچه های کم عمق و همچنین تغییرات مساحت دریاچه استفاده گردند و برای مطالعات آتی به عنوان روشی کارامد مطرح باشند.
کاربرد مدلLARS-WG در پیش بینی پارامترهای هواشناسی حوضه قره سو استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک مولد آب و هوائی به عنوان ابزاری نسبتاً دقیق و ارزان برای تولید سناریوهای تغییر اقلیم چندساله در مقیاس روزانه به کار برده می شود و تغییرات در متغیرهای اقلیمی و میانگین های اقلیمی را ترکیب می کند. در این تحقیق کارایی مدل LARS-WG جهت تولید داده های روزانه بارش، دمای حداقل و حداکثر و ساعت آفتابی در حوضه آبخیز قره سو استان گلستان در ایستگاه گرگان مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و با استفاده از آن تغییرات پارامترهای اقلیمی در آینده بررسی شده است. در اولین گام مدل برای دوره 1999- 1970 اجرا گردیده و میانگین های ماهانه مشاهداتی و تولید شده پارامترهای اقلیمی مذکور مقایسه شد. همبستگی مقادیر با استفاده از آزمون T استیودنت نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد تفاوت معنی داری بین داده های واقعی و داده های حاصل از مدل وجود ندارد. مقادیر میانگین های ماهانه مشاهداتی و تولید شده متغیرهای هواشناسی با استفاده از پارامترهای آماری NA، RMSE وMAE نیز مورد مقایسه قرار گرفتند و اثبات شد که مدل کارآیی لازم جهت تولید داده های روزانه در حوضه آبخیز قره سو استان گلستان را داراست. هم چنین نمودارهای پراکنش مشاهداتی و شبیه سازی شده نشان داد که مقادیر دمای حداقل و حداکثر بیشترین همبستگی را داشته و مقادیر مربوط به ساعت آفتابی کمترین میزان همبستگی را داراست. در مرحله بعد پس از اطمینان از کارآیی این مدل در شبیه سازی پارامترهای هواشناسی مذکور در حوضه آبخیز قره سو استان گلستان، داده های سه سناریوی A2 (سناریوی حداکثر)،A1B (سناریوی حد وسط) و B1 (سناریوی حداقل) مدل HadCM3 در دو دوره 2030-2011 و 2099-2080 با مدل آماری LARS-WG کوچک مقیاس گردید. نتایج نشان داد که بر اساس برآورد مدل LARS-WG برای سناریوهای مورد بررسی در دوره های آتی میانگین دمای حوضه آبخیز قره سو به میزان 56/0 تا 04/4 درجه سلسیوس افزایش و مقدار بارش نیز در مقایسه با دوره پایه به میزان 28/10 تا 71/23 درصد افزایش می یابد.
بررسی پتانسیل زمین لغزش با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره (AHP و TOPSIS) در استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نواحی مستعد پدیده زمین لغزش و رتبه بندی آنها به عنوان یک مخاطره عمده در مناطق کوهستانی ایران را می توان یکی از گام های اولیه در برنامه ریزی های توسعه ای و عمرانی دانست. در مقاله حاضر وضعیت زمین لغزش های استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از مدل های TOPSIS و AHP مورد ارزیابی قرار گرفت. در این روش ها گزینه های مورد نظر را شهرستان های استان (شهرکرد، کوهرنگ، فارسان، بروجن، اردل و لردگان) و معیارهای مؤثر را نیز شیب، کاربری اراضی، سازندهای زمین شناسی، ارتفاع، تراکم آبراهه ها، بارش سالانه و فاصله از جاده تشکیل می دهند. پس از تهیه لایه های اطلاعاتی مورد نیاز در محیط GIS و امتیازدهی به هر کدام از معیارهای مؤثر، در نهایت نتایج بکارگیری مدل های مذکور نشان می دهد که عامل زمین شناسی با وزن تقریبی 2669/0 مهم ترین و شاخص تراکم آبراهه ها با وزن تقریبی 0192/0 کم اهمیت ترین معیارها می باشند. همچنین بررسی وضعیت پتانسیل رخداد زمین لغزش در محدوده مورد مطالعه، حاکی از وجود تفاوت در نتایج بدست آمده از بکارگیری مدل های AHP و TOPSIS است. تفاوت مذکور شرایط را برای استفاده از استراتژی های اولویت بندی (میانگین رتبه ها، بردا و کپ لند)، با ترکیب نتایج حاصل از مدل های AHP و TOPSIS فراهم کرد. نتایج به دست آمده از این امر نشان دهنده وجود بیشترین پتانسیل رخداد این پدیده طبیعی در شهرستان های اردل، کوهرنگ و فارسان و کمترین پتانسیل در شهرستان بروجن می باشد.
اولویت بندی سیل خیزی واحدهای آب شناسی حوضه آبریز دالکی با استفاده از شبیه سازی HEC-HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه هایی که می توان خسارت ناشی از سیلاب را کاهش داد، تعیین مناطق مولد سیلاب و اعمال روش های مناسب کنترل آن می باشد. در این پژوهش، با تلفیق GIS و شبیه آب شناسی HEC-HMS، میزان مشارکت زیر حوضه های بالادست ایستگاه آب سنجی چم چیت واقع در حوضه آبریز دالکی در سیل خروجی کل حوضه بر اساس دوره برگشت های 2، 50 و 100 ساله تعیین می شود. بدین منظور با استفاده از روش تکرار حذف انفرادی زیر حوضه ها و در محیط شبیهHEC-HMS ، زیر حوضه های آبریز بالادست ایستگاه آب سنجی چم چیت ازنظر سیل خیزی اولویت بندی می شوند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میزان مشارکت زیر حوضه ها دربده خروجی کل حوضه تنها تحت تأثیر مساحت و بده اوج زیر حوضه نمی باشد و عواملی مانند موقعیت مکانی زیر حوضه ها، فاصله تا خروجی، ضریب CN و نقش روندیابی در رودخانه اصلی تأثیر بسزایی در سیل خیز بودن زیر حوضه ها دارند. علاوه بر این تغییری در اولویت بندی سیل خیزی زیر حوضه ها در دوره برگشت های مختلف دیده نشد.
واسنجی و ارزیابی ﻋﻤﻠﮑﺮد مدل های ﻫﯿﺪروﻟﻮژی IHACRES و SWAT در شبیه سازی روان آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﻣﻘﺪار روان آب در هر منطقه ای با توجه به ﺷﺮاﯾﻂ اقلیمی، ﻫﯿﺪروﻟﻮژﯾﮑﯽ، ﺧﺎک و ﭘﻮﺷﺶ گیاهی در ﺳﻄﺢ ﺣﻮﺿﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی ﻓﺮآﯾﻨﺪﻫﺎی ﻓﻮق ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ اراﺋﻪ ی اﻃﻼﻋﺎت ﻻزم از ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﮑﺎﻧﯽ اﯾﻦ ﻋﻮاﻣﻞ است. در این زمینه، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻨﻮع ﻣﺪلﻫﺎی هیدرولوژیکی، دستیابی به مناسب ترین شبیه سازی چنین ﻣﺪلﻫﺎیی و انتخاب مدلی مناسب مستلزم ارزیابی میزان عملکرد آن ها متناسب با شرایط هیدرولوژیکی هر منطقه است. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪل، ﺑﻪ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ و ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻣﺪلﻫﺎی ﻫﯿﺪروﻟﻮژی ﺣﻮﺿﻪ ﻧﯿﺎز دارد. در اﯾﻦ پژوهش، میزان عملکرد دو ﻣﺪل ﺑﺎرش روان آب (SWAT, IHACRES) در ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی روان آب دو ﺣﻮﺿﻪ یلفان و سولان ارزﯾﺎﺑﯽ و ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ شده اﺳﺖ. بر این اساس، با ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ، واﺳﻨﺠﯽ و صحت سنجی مدل ها ارزیابی شدند. بازه ی زمانی 1999-1983 دوره ی واسنجی و دوره ی 2010-1983 دوره ی صحت سنجی انتخاب و بررسی گردید. سرانجام، به منظور تعیین توانایی مدل در شبیه سازی روان آب حوضه ها به کمک معیار های ضریب نش ساتکلیف NS ضریب تعیین)) (مورد) ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو مدل از توانمندی قابل پذیرشِ شبیه سازی روان آب در هر دو حوضه ی برخوردارند و ﻣﺪل SWAT در دوره ی ﺻﺤﺖ سنجی هر دو زیر حوضه در مقیاس روزانه و ماهیانه با ﺿﺮﯾﺐ ﻧﺶ 6/0 و ﺿﺮﯾﺐ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺑﺎﻻی 7/0 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻋﻤﻠﮑﺮد را از ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی روان آب در هر دو ﺣﻮﺿﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دادهﻫﺎی ﻣﺸﺎﻫﺪاﺗﯽ دارد
تجزیه و تحلیل آتش سوزی جنگل با منشأ آب و هوایی با داده های ماهواره ای در منطقه ی البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش از تصاویر ماهواره ای MODIS و الگوریتم جهانی کشف آتش برای آشکارسازی مکان های آتش سوزی در جنگل و مراتع استان مازندران استفاده گردید. با این روش پیشنهادی، پس از اجرای تصحیح های هندسی و رادیومتری و با تعیین حد آستانه ی مناسب نواحی دارای پتانسیل آتش مشخص گردید. سپس، با تعیین حد آستانه و آزمون های گوناگون، پیکسل آتش برای سه مورد آتش سوزی سال های 2006 در منطقه ی سوادکوه، 2009 در منطقه ی نور و برای 2010 در منطقه ی بهشهر استخراج شد. نتایج نشان می دهد که با استفاده از حد آستانه ی 310 درجه ی کلوین برای باند 22 سنجنده ی مودیس، که برای مقیاس جهانی در نظر گرفته شده است، آتش سوزی های سرد و کوچک آشکار نمی شود. از این رو، از حد آستانه بومی شده استفاده گردید. همچنین، با ترسیم نقشه های دمای سطحی و پوشش گیاهی به بررسی تأثیرات دما و مقدار سبزینگی پوشش گیاهی در روزهای آتش سوزی و روز قبل و بعد آن ها پرداخته شد. در این بررسی مشخص گردید برای پیکسل آتش سوزی مقدار سبزینگی در روز آتش از روز قبل کاهش و میزان دما برای پیکسل آتش در روز آتش سوزی از روز قبل افزایش داشته است. ترسیم و بررسی نقشه های سینوپتیکی نشان می دهد که در روز آتش سوزی در سطح زمین استیلای زبانه ی کم فشار و در تراز های میانی فراز مانع موجب انتقال هوای گرم عرض های جغرافیایی بالا به منطقه ی مطالعه شده است
ارزیابی توسعه کالبدی شهر دامغان بر اساس تکنیک های درجه تجمع، ضریب جینی و ضریب آنتروپی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، توسعهفیزیکیورشدجمعیتیشهرهایایرانبسیارسریعوشتابندهعملکردهاست،به طوری که رشدوگسترش شهرهابهصورت نوعیمعضلیامسئلهدرآمدهولزومتوجهبهمسائلشهریوبه ویژهمسائلکالبدیآندر قالبچارچوبیعلمی، اهمیتوضرورتیافتهاست. در این راستا، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی برآناستتاباارزیابی توسعه کالبدی شهرها به فراهمکردناطلاعاتتحلیلی در زمینهابعادمختلف رشدوتوسعهکالبدیشهر،ماهیت مسائلوعواقبناشیازآنبپردازد. در این پژوهش شهر دامغان به عنوان نمونه مطالعاتی مورد بررسی قرار می گیرد، جمعیت شهر در طی 55 سال، بیش از 6 برابر و همچنین مساحت آن بیش از 15 برابر رشد داشته است. اطلاعات گردآوری شده به روش اسنادی و میدانی، به کمک تکنیک های درجه تجمع، ضریب جینی و ضریب آنتروپی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه حاصل از مطالعه الگوی توسعه کالبدی شهر بیان می دارد که با گذشت زمان هرچه به سال 1390 نزدیک شده ایم، توسعه شهر به سوی پراکندگی و پراکنش افقی نیل داشته است.
تحلیل توزیع خدمات عمومی شهر شیراز با مدل های خودهمبستگی فضایی در نرم افزار ArcGIS و Geoda(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داده های فضایی در فضا توزیع یکنواختی ندارند و تکنیک ها و تحلیل های منحصر به فرد خود را می طلبند. از این رو، مدل های گوناگونی در زمینه، زمین آمار به وجود آمده اند. از آنجا که بررسی و تحلیل توزیع خدمات عمومی شهر به صورت همگن در فضا توزیع نشده اند بنابراین یکی از اساسی ترین عناصر ارتقاء دهنده کیفیت محیط شهری دسترسی مناسب به خدمات است و یک عامل ضروری برای توفیق پایداری محیط شهری تلقی می شود. در چنین شرایطی مدل های جدید تحلیل فضایی از جمله تحلیل حریم و تکنیک های خودهمبستگی فضایی توانسته اند، مسأله ی دسترسی به خدمات شهری را نه تنها برای یک نوع خدمت خاص بلکه برای تعداد زیادی از خدمات تحلیل نمایند و چگونگی پراکنش فضایی خدمات (تمرکز و تفرق) و دسترسی شهروندان و در نهایت عدالت فضایی شهری را تبیین نمایند. روش تحقیق حاضر توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی در سطح شهر شیراز است. با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزار Geoda و شاخص موران و آماره عمومی G و شاخص دو متغیره موران به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که خدمات متناسب با جمعیت در مناطق شهری شیراز توزیع شده اند، اما دسترسی شهروندان به خدمات عمومی شهری برابر نیست و از مدل مرکز پیرامون تبعیت می کنند. نواحی مرکز شهر از دسترسی مطلوبی به خدمات برخوردارند و نواحی پیرامونی از دسترسی ضعیفی برخوردار هستند.
مکان گزینی مراکز درمانی شهر سیرجان با استفاده از روش Ad-Hock
حوزههای تخصصی:
رشد شهرها و توسعه روزافزون و اغلب نامتناسب آنها تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی صورت می گیرد. ارائه خدمات به شهروندان و دسترسی آنها به امکانات شهری از مهمترین اولویت های برنامه ریزان و مدیران شهری محسوب می شود. ارائه بهترین خدمات، معمولاً با مکان یابی مراکز خدماتی معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا می کند. مسلماً مشخص کردن معیارهای لازم و مؤثر بر مکان یابی این مراکز و تعیین اولویت یا وزن هر معیار در فرآیند مکان یابی اهمیت به سزایی دارد. در این پژوهش به منظور مکان یابی مراکز درمانی شهر سیرجان از ۱۱ معیار از قبیل فاصله تا مراکز درمانی موجود، فاصله تا معابر، تراکم جمعیت، فاصله تا مراکز محله های شهری و ... استفاده شده است. ابتدا با استفاده از نرم افزار ArcGIS نسبت به تهیه لایه های رستری هر کدام از معیارها اقدام شده و سپس با وزن دهی به زیرمعیارهای هر معیار به روش تحلیل سلسله مراتبی AHP و روش اَد-هوک نسبت به همپوشانی لایه های رستری وزن دارشده اقدام گردیده و معیار تراکم جمعیّت و فاصله تا مراکز درمانی موجود بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. نتایج حاصل که به صورت نقشه مناسبت عرصه و نقشه بهترین مناطق جهت احداث مراکز درمانی جدید به دست آمده، نشان می دهد که از مجموع مساحت ۴۸ کیلومتر مربعی شهر سیرجان، در حدود ۹/۶ کیلومتر مربع جهت احداث مراکز درمانی جدید مناسب است. همچنین با بهره گیری از تابع اشتراک در محیط ArcGIS مشخص شد که هیچ گونه ارتباط مؤثر و مناسبی بین تراکم جمعیت و مراکز درمانی فعلی شهر سیرجان وجود ندارد. در نهایت با استفاده از آزمون «فاصله تا مکان های مطلوب» مشخص شد که مراکز درمانی فعلی شهر سیرجان در مکان های مناسبی احداث نشده اند.