فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۲٬۳۰۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
اولین و مهم ترین گام در انجام پروژه طرح پخش سیلاب، مکان یابی مناطق مستعد برای پخش آب و نفوذ دادن آن به داخل سفره های زیرزمینی است. در این راستا استفاده از سامانه های اطلاعات مکانی (GIS)، برای تعیین مناطق مستعد پخش سیلاب بدون استفاده از سامانه تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) مقدور نیست. در این پژوهش ابتدا نُه شاخص شامل شیب، ارتفاع، هدایت الکتریکی، قابلیت انتقال، ژئومورفولوژی، کاربری اراضی، تراکم شبکه زهکشی، زمین شناسی و ضخامت آبرفت که در مکان یابی پخش سیلاب مؤثرند با استفاده از نرم افزار Arc GIS تبدیل به لایه های اطلاعاتی شده و پس از آن کلاس بندی شدند. سپس با روش خوشه بندی خاکستری (GCA)، تمام داده های ناقص یا گسسته به اعداد خاکستری برای بالا بردن کیفیت تحلیل و ارزش گذاری (وزن دهی) اطلاعات و داده ها تبدیل شدند. همچنین برای بالا بردن دقت پهنه بندی و تحلیل مقایسه ای، از دو روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (AHP) و روش خوشه بندی خاکستری (GCA) استفاده شد. درنهایت بر اساس هر روش، نقشه نهایی حوضه تهیه و به پنج کلاس کاملاً مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب، کاملاً نامناسب پهنه بندی شد. نتایج حاصله نشان می دهد که روش خوشه بندی خاکستری در مورد پهنه بندی مناطق مستعد پخش سیلاب، دقیق تر از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP ( بوده و همچنین نتایج حاصل از کاربرد این دو روش، نشان دهنده قرارگیری مناطق مستعد در واحدهای کواترنری PLQb, Qscg, Qgsc, Qb,
پهنه بندی فضایی جهت مکان یابی پایگاه اسکان موقت با رویکرد ارزیابی چند عامله در محیط GIS (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان فاروج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به این که ایران از کشورهای بلا خیز دنیا است، لازم است مدیریت روستایی قدرت بالایی در مواجهه با حوادث ناگوار طبیعی داشته باشد. برای این منظور، در سال های اخیر احداث پایگاه های پشتیبانی مدیریت بحران در دستور کار سازمان پیشگیری و مدیریت بحران در شهرها و روستاها قرار گرفته است. یکی از موارد قابل توجه قبل از احداث این پایگاه ها، مطالعه، بررسی و انتخاب مکان مناسب برای استقرار این نوع کاربری است. این پژوهش با هدف مکان یابی بهینه پایگاه های اسکان موقت در مدیریت بحران، در سطح روستاهای بخش مرکزی شهرستان فاروج تهیه شده است.
روش: بر این اساس، در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، پس از گردآوری و آماده سازی لایه ها، نقشه های فاکتور فازی تهیه شد و سپس، وزن دهی معیارها و شاخص های مورد مطالعه با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در نرم افزار Expertchoice انجام گرفت. در مرحله بعدی، لایه های اطلاعاتی (محیطی و کالبدی) در محیط نرم افزار ArcGIS، بر مبنای مدل های هم پوشانی شاخص و وزن فازی با یک دیگر تلفیق و در نهایت، از ترکیب نتایج، نقشه نهایی مکان بهینه پایگاه اسکان موقت تولید شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که 4 درصد روستاهای بخش مرکزی فاروج در شرایط کاملاً مناسب و 56 درصد در از شرایط مناسب برای مکان یابی پایگاه های اسکان موقت برخوردارند و در مقابل، 40 درصد روستاها از شرایط نامناسب برای این منظور برخوردار هستند.
محدودیت ها: نبود اطلاعات کافی در سطح روستاها، عدم دسترسی آسان به اطلاعات موجود در سازمان ها، عدم همکاری به موقع کارشناسان در تکمیل پرسش نامه ضریب ارجحیت شاخص های مکان یابی.
اصالت و ارزش ها: برنامه ریزی پیش از وقوع بحران از مسائل مهم پیش روی مدیران روستایی، به ویژه حوزه مدیریت بحران است. این پژوهش با استفاده از تکنیک های نوین در این راه گام برداشته است.
مقایسه روش های مختلف تهیه مدل ارتفاع رقومی مورد شناسی: حوضه آبخیز نوفرست، شهرستان بیرجند، استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برآورد دقیق خصوصیات کمی و کیفی پدیده های طبیعی، مستلزم صرف زمان و هزینه زیادی می باشد. بنابراین، روش های درون یابی به عنوان راه حل مناسبی در تخمین محل های بدون اطلاعات و نمونه برداری نشده مورد استفاده قرار می گیرند. از آنجا که نقشه های مشتق شده از مدل ارتفاع رقومی زیاد است و این نقشه در تحلیل های مختلف کاربرد دارند و ممکن است با وزن های متفاوت در نتایج یک کار تحلیلی، نقش داشته باشند. اگر منبع اصلی که همان نقشه مدل ارتفاع رقومی است، ایرادی داشته باشد؛ اشکال در کل پروژه زیاد خواهد شد. انتخاب مناسب ترین روش ساخت مدل ارتفاع رقومی که با دقت بالاتری بتواند مدل واقعی تری را از شرایط طبیعی زمین ارائه نماید، موضوع اصلی این تحقیق است. هدف از این تحقیق، مقایسه برخی روش های تهیه مدل ارتفاع رقومی شامل؛TIN, TOPOGRID و نیز مدل ارتفاع رقومی استخراج شده از تصاویر ماهواره ای سه بعدی است. روش های مذکور بر روی داده های حوضه آبخیز نوفرست در 40 کیلومتری شرق شهر بیرجند انجام شده و نتایج آن با همدیگر و نیز با داده های برداشت شده از سیستم های تعیین موقعیت جهانی دو فرکانسه مورد ارزیابی دقت، قرار گرفته است. نتایج حاصل از مقایسه مقادیر حداقل و حداکثر اختلافات و نیز مقایسه مقادیر RMSE بین مدل های ارتفاعی رقومی و داده های سیستم موقعیت جهانی دو فرکانسه 4DGPS در 10 محدوده مطالعاتی نشان می دهد که روش TIN با پنج بار کسب مقادیر، حداکثر اختلاف و کسب نکردن هیچ مقدار حداقلی، بیشترین خطا و مدل رقومی SRTM با سه بار کسب مقادیر حداقلی اختلاف و کسب نکردن هیچ مقدار حداکثری از دقت بالاتری برخوردار می باشد. در این مقایسه روش TOPOGRID و TOPOGRID IN5 و مدل رقومی استخراج شده از تصاویر ASTER در رتبه های بعدی قرار دارند
تخمین میزان آلودگی هوا با استفاده از داده های حجم ترافیک عبوری و داده های روزانه جوی در محدوده شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از میزان آلاینده های هوا و توزیع زمانی و مکانی آن ها اهمیت ویژه ای در تصمیم گیری و برنامه ریزی های مرتبط با سلامت، محیط زیست و برآورد کیفیت هوا در مقیاس های مختلف دارد. کلان شهر مشهد به دلیل موقعیت مذهبی، اجتماعی، فرهنگی و جغرافیای خاص خود در برخی روزهای سال آلوده ترین شهر کشور است. هدف این تحقیق با فرض وجود رابطه بین حجم ترافیک و غلظت آلاینده های مختلف (PM2.5, CO, ) تخمین میزان آلاینده های هوا براساس داده های حجم ترافیک و داده های ساده جوی است. برای این هدف با استفاده از مدل های تجربی Baker و AERMOD، مدل رگرسیون خطی و مدل غیر خطی شبکه های عصبی مصنوعی به بررسی رابطه میان تعداد وسایل نقلیه و غلظت آلاینده ها در نقاط مختلف شهر برای بازه زمانی شش ماهه پرداخته شد. نتایج حاکی از همبستگی پایین داده های حجم ترافیک و آلاینده های مختلف در بازه زمانی مورد مطالعه است که امکان استفاده از این مدل ها برای تخمین میزان آلودگی و تهیه نقشه پیوسته آلودگی این شهر را ناممکن می سازد. نتایج نشان می دهد که این همبستگی در آلاینده PM2.5 پایین تر از دو آلاینده دیگر است. نتایج تحلیل حساسیت مدل های تجربی نیز نشان داد که متغیر سرعت اتوموبیل اثرگذارترین متغیر در دو مدل تجربی مورد استفاده در تحقیق است.
تحلیل فضایی قیمت مسکن با استفاده از رگرسیون وزنی جغرافیایی (مطالعه موردی شهر مشهد)
حوزههای تخصصی:
قیمت اساسی ترین متغیر بخش مسکن است که در رفاه اجتماعی و اقتصادی شهر بسیار مهم می باشد و عوامل مختلفی بر آن اثر دارند، در این میان عوامل فضایی اهمیت خاصی دارند. لذا در این پژوهش تحلیل توزیع فضایی قیمت مسکن در شهر مشهد و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از رگرسیون وزنی جغرافیایی بررسی شده است. حجم نمونه شامل 1000 مورد از قیمت مسکن ویلایی و آپارتمانی است (628 مورد آپارتمانی و 372 ویلایی)، که از سایت های مربوط به املاک و مستغلات کشور و روزنامه خراسان در طول سال 1389 گردآوری و مختصات جغرافیایی آن ها بر روی نقشه شهر مشهد ثبت شده است. این مطالعه توصیفی و تحلیلی می باشد. نتایج حاصل از مطالعه نشانگر بعد خانوا ر 1.1 در واحد مسکونی است و کمبود مسکن برابر استاندارد در شهر مشهد رقم 58108 واحد مسکونی است.
مدلسازی تولید رواناب در حوضه آبریز رودخانه کشکان بر اساس روشهای آماری
حوزههای تخصصی:
با تمام اهمیتی که آب در اقتصاد ایران دارد، هر ساله سیلاب حجم زیادی از آبها و خاکهای حاصلخیز کشور را از دسترس خارج نموده و به کویرها، دریاچه ها و دریاها انتقال می دهد. مدل هیدرولوژیکی ساختاری است که بتواند با توجه به ویژگی های حوضه و عامل های موثر بر پدیده مورد نظر تعامل و رفتار آن را با تقریب قابل قبولی نشان دهد. با این وجود استفاده از مدل های مختلف تجربی موجود در برآورد رواناب با مشکلات فراوان همراه بوده است. به همین دلیل روش تحلیل منطقه ای در برآورد دبی با دوره های بازگشت معین با استفاده از ویژگی های فیزیوگرافی و اقلیمی کاربرد گسترده ای دارد. در این پژوهش از داده-های بارش و دبی در مقیاس ماهانه و ویژگی های فیزیوگرافی 5 زیر حوضه رودخانه کشکان که دارای پراکندگی مناسبی در سطح حوضه می باشند، استفاده شده است از طریق رگرسیون چند متغیره به مدل سازی تولید رواناب مبادرت گردیده است. برای ارزیابی مدلهای تهیه شده با استفاده از معیارها و شاخص های متعددی از جمله ضریب همبستگی، خطای استاندارد، خطای نسبی تخمین و تایید، درصد میانگین قدر مطلق خطا، میانگین نسبی مجذور مربعات خطا، میانگین مجذور مربعات خطا، میانگین قدر مطلق خطا استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره برای مدل سازی تولید رواناب نشان می دهد که عوامل تعیین کننده بر میزان دبی با دورهای بازگشت مختلف در حوضه آبریز رودخانه کشکان ،عوامل حداکثر بارش ماهانه، مساحت، زمان تمرکز، ضریب فشردگی و حداکثر ارتفاع می باشند.
بررسی تغییرات سطح و پوشش گیاهی کویر سیاهکوه با استفاده از داده های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی حساسیت وقوع زمین لغزش با استفاده از مدل هیبریدی قضیه بیز –ANP (مطالعه موردی: کرانه جنوبی حوضه آبریز اهر چای از روستای نصیرآباد تا سد ستارخان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه های حساسیت وقوع زمین لغزش یکی از مهم ترین ابزارهای لازم برای برنامه ریزان و تصمیم گیران محیطی به ویژه در مناطق کوهستانی است. در این پژوهش، پهنه بندی پتانسیل وقوع زمین لغزش در کرانه جنوبی حوضه آبریز اهرچای از روستای نصیرآباد تا سد ستارخان با استفاده از روش تحلیل شبکه ای بر پایه زمین لغزش های رخ داده درگذشته که به وسیله روش شی گرا استخراج و شناسایی گردیده است، و تئوری احتمالات شرطی (قضیه بیز)، موردمطالعه قرارگرفته است. تئوری بیز ، به عنوان مدلی سودمند و آزمایش شده در زمینه های مختلف، همچون مطالعه حرکات توده ای، تحقیقات معدنی و نقشه کشی چشمه های آب زیرزمینی می باشد. جهت وزن دهی به لایه ها در این روش ها، از10 پارامتر شیب زمین (به درجه)، جهت شیب، کاربری زمین، سنگ شناسی، بارش، شاخص تراکم پوشش گیاهی(NDVI)، شاخص طول شیب(LS)، شاخص رطوبت توپوگرافیک (TWI)، شاخص قدرت آبراهه (SPI)، فاصله از گسل و فاصله از آبراهه استفاده شده است. تعداد 70 درصد زمین لغزش ها (25 عدد) برای اجرای مدل و 30 درصد (10 عدد) دیگر برای اعتبارسنجی به کاررفته است. نتایج حاصله از روش مذکور و اعتبار سنجی میدانی مؤید دقت شناسایی 71.11٪ و دقت کلاس بندی 91.4٪ می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده 02/34 درصد از اراضی محدوده موردمطالعه از پتانسیل بسیار بالایی برای وقوع زمین لغزش برخوردار می باشند. همچنین، درصد قابل توجهی از زمین لغزش ها در طبقه با حساسیت زیاد (05/57) قرار دارند. لذا می توان گفت دقت مدل های بکار رفته در پهنه بندی حساسیت وقوع زمین لغزش قابل قبول و خوب است.
کاربرد شبکه عصبی مصنوعی در مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر سردرود (1410-1363)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک گام اساسی جهت مدیریت و برنامه ریزی توسعه شهری و هم چنین ارزیابی اثرات تجمعی آن بررسی و شبیه سازی توسعه فیزیکی شهر می باشد. هدف از این مطالعه، درک عوامل مؤثر در روند توسعه فیزیکی منطقه شهری سردرود با عنایت به مقوله توسعه فضایی پایدار شهری از بعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دو دهه آتی می باشد. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست 5 و تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی گرا تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1390-1363 با تأکید بر گسترش پراکنده شهر سردرود، مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت شهر سردرود از 24/111 هکتار در سال 1363 به 12/528 هکتار در سال 1390 رسیده است. 94/162 هکتار از توسعه ذکر شده بر روی اراضی باغی و زراعی صورت گرفته که لزوم مدیریت توسعه آتی مبتنی بر اصول توسعه پایدار را می طلبد. بدین منظور عوامل مؤثر بر توسعه فیزیکی شهر سردرود بر اساس پیشینه تحقیق در قالب 14 شاخص شناسایی و با استفاده از روش شبکه عصبی مبتنی بر مدل LTM نقشه احتمال توسعه شهری تهیه گردید. پس از پیش بینی الگوی آتی توسعه شهری در شهر سردرود با استفاده از راهبرد حفاظت از باغات و فضاهای سبز در فرایند توسعه شهری با بلوک بندی نقشه احتمال توسعه شهری، دادن فضای لازم برای توسعه، به طول 15 کیلومتر و پیشنهاد اعمال ممنوعیت توسعه در اطراف کمربند سبز پیشنهادی، حفظ ذخایر اکولوژیک شهر سردرود با کاهش تخریب اراضی باغی و جلوگیری از اتصال شهر به کلانشهر تبریز مورد تأکید قرار گرفته است.
بررسی پتانسیل زمین لغزش با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره (AHP و TOPSIS) در استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نواحی مستعد پدیده زمین لغزش و رتبه بندی آنها به عنوان یک مخاطره عمده در مناطق کوهستانی ایران را می توان یکی از گام های اولیه در برنامه ریزی های توسعه ای و عمرانی دانست. در مقاله حاضر وضعیت زمین لغزش های استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از مدل های TOPSIS و AHP مورد ارزیابی قرار گرفت. در این روش ها گزینه های مورد نظر را شهرستان های استان (شهرکرد، کوهرنگ، فارسان، بروجن، اردل و لردگان) و معیارهای مؤثر را نیز شیب، کاربری اراضی، سازندهای زمین شناسی، ارتفاع، تراکم آبراهه ها، بارش سالانه و فاصله از جاده تشکیل می دهند. پس از تهیه لایه های اطلاعاتی مورد نیاز در محیط GIS و امتیازدهی به هر کدام از معیارهای مؤثر، در نهایت نتایج بکارگیری مدل های مذکور نشان می دهد که عامل زمین شناسی با وزن تقریبی 2669/0 مهم ترین و شاخص تراکم آبراهه ها با وزن تقریبی 0192/0 کم اهمیت ترین معیارها می باشند. همچنین بررسی وضعیت پتانسیل رخداد زمین لغزش در محدوده مورد مطالعه، حاکی از وجود تفاوت در نتایج بدست آمده از بکارگیری مدل های AHP و TOPSIS است. تفاوت مذکور شرایط را برای استفاده از استراتژی های اولویت بندی (میانگین رتبه ها، بردا و کپ لند)، با ترکیب نتایج حاصل از مدل های AHP و TOPSIS فراهم کرد. نتایج به دست آمده از این امر نشان دهنده وجود بیشترین پتانسیل رخداد این پدیده طبیعی در شهرستان های اردل، کوهرنگ و فارسان و کمترین پتانسیل در شهرستان بروجن می باشد.
ارزیابی و تحلیل فضایی سیل گیری رودخانه قره سو با استفاده از منطق فازی در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از انواع مخاطرات طبیعی است که همه ساله خسارات زیانباری را در سراسر جهان و از جمله ایران به وجود می آورد. برای جلوگیری از رخداد سیلاب، باید مناطق دارای پتانسیل بالا و همچنین مولفه های اصلی و تاثیرگذار در ایجاد آن را شناسایی نمود. به این منظور، این پژوهش با استفاده از پارامترهای شیب، ارتفاع، فاصله از رود، تراکم زهکشی، کاربری اراضی، لیتولوژی، انحنای پروفیل، انحنای پلانیمتری و بارش در چارچوب منطق فازی به تحلیل سیلاب در رودخانه قره سو با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی می پردازد. مقادیر عضویت هر یک از این پارامترها با توجه به نوع روابط شان با سیل گیری و بر حسب توابع فازی تعیین شدند. یافته ها نشان می دهد که در حوضه رودخانه قره سو اغلب توابع عضویت بین پارامترهای مؤثر در سیل گیری، خطی و به شکل مستقیم می باشد. بر این اساس، بیشترین میزان سیل گیری در بخش های شمال غربی و در بالا دست حوضه در حوالی شهر روانسر و همچنین در شهر کرمانشاه وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که کم ترین میزان سیل گیری در ارتفاعات و نیز در نواحی با شیب بیشتر و جایی که فاصله بیشتری از مسیر رودخانه دارد دیده می شود. بر اساس نتایج خروجی مدل فازی و همپوشانی نقشه سیل گیری، مؤثرترین سطوح در ایجاد پهنه های سیل گیر اغلب شیب بین 0 تا 5 درجه، خاک های گروه هیدرولوژیکیD، سطوح ارتفاعی 1240 تا 1250، تراکم زهکشی4/0 تا 1، بارش 650 تا 700 میلی متر، انحنای پروفیل 4/0، انحنای پلانیمتری6/0 و کاربری اراضی شهری و فاصله 500 تا 1500 متری از آبراهه می باشد.
بررسی تبخیر و تعرق واقعی در کاربری های مختلف اراضی مناطق کوهستانی با استفاده از الگوریتم سبال و ترکیب تصاویر ماهواره ای MODIS و Landsat 8(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبخیر و تعرق از مؤثرترین مؤلفه های بیلان آبی یک حوضه آبریز در مناطق خشک و نیمه خشک جهان است. هدف از این پژوهش، بررسی و مقایسه دقت برآورد تبخیر و تعرق واقعی کاربری های مختلف اراضی به وسیله الگوریتم توازن انرژی در سطح زمین (سبال ) ویژه مناطق ناهموار و کوهستانی، در مقایسه با مقدار محاسبه شده به روش فائو- پنمن- مانتیث با ترکیب دو سنجنده مودیس و لندست 8 هم زمان در شهرستان ملایر است. الگوریتم سبال با برآورد تمامی مؤلفه های انرژی در سطح زمین همچون شار تابش خالص، شار گرمای خاک و شار گرمای محسوس، قادر به برآورد تبخیر و تعرق لحظه ای و روزانه است. در این پژوهش، از هشت تصویر سنجنده مودیس و تصویر لندست 8 هم زمان، طی سال های 2005 تا 2013 استفاده شد. داده های استفاده شده هواشناسی شامل دمای بیشینه، دمای کمینه، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی و سرعت باد، طی همین دوره آماری از ایستگاه سینوپتیک ملایر به دست آمد. برای بررسی ارتباط بین مقدارهای تبخیر و تعرق واقعی و کاربری اراضی در منطقه دردستِ مطالعه، از تابع Zonal Statistic استفاده شد. نتایج نشان داد که در برآورد تبخیر و تعرق روزانه، به طور میانگین 43/0درصد اختلاف میان روش سبال و روش فائو- پنمن- مانتیث وجود دارد؛ بنابراین می توان تبخیر و تعرق ساعتی و روزانه را برای منطقه دردستِ مطالعه با دقتی مناسب برآورد کرد. همچنین، نقشه کاربری اراضی منطقه با روش شیء گرا با دقت 88درصد و ضریب کاپای 85/0 تهیه شد. نتایج نشان داد روش درون یابی پیکسل های مودیس با پیکسل های لندست برای ارزیابی کاربری غالب در پیکسل تصویر مودیس مؤثر بوده است و مقدار بیشینه تبخیر و تعرق واقعی مربوط به کاربری های زراعت آبی و دیم و کمترین تبخیر و تعرق مربوط به کاربری نواحی مسکونی است. کمترین انحراف معیار مربوط به مناطق آبی و بیشترین پراکنش میانگین، مربوط به کاربری مراتع است.
ارائه مدل توسعه یافته فرا ابتکاری مبتنی بر الگوریتم ژنتیک چندهدفه جهت مدل سازی تغییر بهینه کاربری اراضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی کاربری اراضی توسط بشر در حال تغییر مداوم است. با توجه به پیچیدگی ها و فضای گسترده جواب در تغییر کاربری، وجود اهداف مختلف و متناقض و درنهایت داشتن قیود مختلف، لزوم استفاده از الگوریتم فرا ابتکاری ژنتیک در حل این مسائل را دوچندان کرده است. در تحقیق حاضر مدلی برای بهینه سازی تغییر کاربری اراضی با استفاده از الگوریتم ژنتیک(GA) در بخشی از حوضه طالقان، با اهداف بیشینه کردن سود اقتصادی, سازگاری کاربری ها و کمینه کردن سختی تغییر کاربری ارائه می شود. بهینه سازی با در نظر گرفتن یک سری محدودیت ها در تغییر کاربری انجام شده است. در این تحقیق ابتدا داده های لازم توسط توابع و تحلیل های مکانی سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه و سپس فاکتورهای مؤثر در تابع هدف، با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و درنهایت تغییر کاربری با استفاده از الگوریتم ژنتیک به گونه ای انتخاب شده که تابع هدف نهایی بهینه شود. نتایج نشان می دهد که الگوهای کاربری پیشنهادشده در این مدل می تواند سطح منفعت اقتصادی منطقه را در حدود 48 درصد افزایش دهد؛ با این توضیح که تمامی الگوها تا حد امکان دارای سازگاری بالا و دشواری تغییر اندک هستند .
مکان گزینی فضاهای همگانی امن در محلات شهری با رویکرد چیدمان فضا (نمونه موردی: محله وردآورد تهران)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، سنجش فضایی بافت محلات شهری به منظور مکان گزینی فضاهای همگانی امن است. در این راستا بافت محله وردآورد که به دلیل ویژگی های خاص، موجبات ایجاد معضلات و آسیب های اجتماعی را در فضاهای شهری خود فراهم کرده است، به عنوان نمونه موردی بررسی می شود. پژوهش از نوع کاربردی و شیوه مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی-تحلیلی و تجربی-پیمایشی است. بنابراین، در تبیین ادبیات و سوابق موضوع تحقیق و ارایه مدل تحلیلی پژوهش از مطالعات کتابخانه ای و برای جمع آوری اطلاعات با توجه به ماهیت تحقیق از روش های میدانی و مطالعات اسنادی استفاده شده است. مدل تحلیلی پژوهش متشکل از شاخص های موثر بر امنیت در فضاهای همگانی محلات شهری در قالب 5 مولفه کالبدی، عملکردی، حرکت و دسترسی، ادراکی-معنایی و مدیریت شهری و 19 معیار و سنجه های ارزیابی آن، ارائه گردیده است. در ادامه، به منظور اولویت بندی شاخص های ارائه شده از فرآیند تحلیل شبکه ای استفاده شده است. بنابراین، بر اساس نتایج حاصل از رتبه بندی، محدوده مطالعاتی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش چیدمان فضا، مناسب ترین مکان ها و موقعیت ها برای مکان گزینی فضاهای همگانی امن جهت ارتقاء امنیت در بافت شناسایی گردید. در انتها نتایج حاصل از تلفیق مدل ها و مطالعات انجام شده، در چارچوب مفهومی سوآت ارائه گردیده و به ارایه پیشنهادات بر مبنای مدل مفهومی پژوهش پرداخته شده است.
تحلیل طبقه بندی کیفیّت زندگی شهری با روش SAW(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیّت زندگی شهری، امروزه به عنوان یکی از مسائل اساسی مورد توجّه اندیشمندان علوم شهری است. در منابع مختلف، تعاریف متفاوتی از کیفیّت زندگی ارائه شده است. در یک نگاه می توان کیفیّت زندگی را، شرایط عینی مطلوب محیطی و ارزیابی مثبت فردی از این شرایط تعریف کرد. در عین حال، مقیاس مطالعه و روش مطالعه ی کیفیّت زندگی نیز، پیرو قانون خاصّی نیست. در رشته های مختلف علمی همچون، پزشکی، علوم اجتماعی، برنامه ریزی شهری، جغرافیا و... هر یک بسته به تخصّص خود، کیفیّت زندگی را مورد مطالعه قرار داده اند. تعیین نوع شاخص ها، نحوه ی تحلیل، روش به کار برده شده، مقیاس مطالعه و به طور کلّی تمام ابعاد مطالعاتی در بررسی کیفیّت زندگی، مرتبط با هدف اصلی مطالعه و تخصّص پژوهشگر است. در این مقاله، هدف اصلی تحلیل طبقه بندی کیفیّت زندگی شهری در شهر بابلسر است. روش این پژوهش از انواع روش های توصیفی تحلیلی است. برای تبیین کیفیّت زندگی در محلّه های شهر بابلسر، از داده های پرسشنامه ای و داده های مستخرج از منابع دیگر استفاده شده است. برای تعیین حجم نمونه ی مورد مطالعه، از رابطه ی کوکران بهره برده و تعداد320 پرسشنامه در سطح محلّه ها توزیع شده است. برای تعیین رتبه ی کیفیّت زندگیِ محلّه های شانزده گانه ی شهر بابلسر، از روش آنتروپی و SAW استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، ساکنان محلّه های شهری با وجودی که می توانند دارای استانداردهای بالایی از کیفیّت زندگی عینی باشند، اما باز هم از زندگی خود حسّ رضایتمندی نداشته باشند و در مقابل، محلّه های فقیرنشین ممکن است که از زندگی خود راضی باشند. در مجموع می توان گفت در بسیاری موارد، کیفیّت های مربوط به محیط ساخته شده و سایر ابعاد کیفیّت عینی زندگی، بر حسّ رضایتمندی افراد تأثیر دارد.
آشکارسازی تغییرات ساختمان ها از تصاویر ماهواره ای کوئیک برد با استفاده از الگوریتم درخت تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استخراج محدوده ساختمان ها از تصاویر ماهواره ای نه تنها نقش انسان را در تولید نقشه های شهری کاهش می دهد بلکه در زمان و هزینه تولید این نقشه ها صرفه جویی قابل توجهی صورت خواهد گرفت. همچنین امکان تهیه نقشه محدوده ساختمانها در بازه های زمانی کوتاه مدت سالیانه، ماهیانه و حتی کوتاه تر را نیز فراهم می آورد. شهرداریها و سایر ارگانهای شهری نیاز به نقشه های بروز از ساختمانها و سایر عوارض شهر دارند. روش انتخابی برای انجام این کار بر اساس اطلاعات هر پیکسل(Pixel Base) و با استفاده از الگوریتم درخت تصمیم گیری (Decesion Tree) است. به این صورت که با تعیین حد آستانه های مناسب با توجه به ویژگیهای طیفی هر پدیده نسبت به حذف مرحله ای عوارض اقدام و در نهایت کلاس ساختمانها با توجه به هدف مطالعه استخراج گردید. عملیات فوق بر روی تصاویر دو زمانه مربوط به سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲میلادی انجام و سپس نقشه تغییرات ساختمانها استخراج گردید و درنهایت نقشه خروجی با نقشه های رقومی املاک در وضع موجود که از ممیزی سطح شهر تولید شده مقایسه و دقت روش انتخابی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
تحلیل فضایی توسعة منطقه ای در استان بوشهر با بهره گیری تلفیقی از روش های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه، تغییر بنیادی در متغیر های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه محسوب می شود و تحقق آن، مستلزم ایجاد هماهنگی بین ابعاد گوناگون جامعه است. وجود دوگانگی های اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیکی و فرهنگی در فرآیند توسعه و تحول جامعه، یکی از مباحث اساسی در ادبیات نوین توسعه است. این معضل یک نوع آسیب شناسی توسعه را مطرح می سازد که توجه و اهتمام به آن بیش از پیش لازم و ضروری است. در همین راستا پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری تلفیقی از روش های تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس، تحلیل خوشه ای و محاسبه ضریب پراکندگی (CV) در تلاش است تا وضعیت توزیع و توسعه شاخص های توسعه ی اقتصادی- اجتماعی، بهداشتی- درمانی و صنعتی در استان بوشهر را مورد تحلیل و ارزیابی مقایسه ای قرار دهد. نتایج این مطالعه نشان داد که: سطح برخورداری شهرستان های مختلف استان بوشهر از شاخص های مورد بررسی متعادل و متوازن نبوده و تفاوت نسبتاً محسوسی از این نظر در بین شهرستان های استان مشاهده می گردد. علاوه بر این وضعیت توزیع هر یک از شاخص های سه گانه مورد ارزیابی نیز متفاوت از همدیگر است. بطوری که بیشترین اختلاف با ضریب پراکندگی برابر با 139/1 در برخورداری از شاخص های توسعه صنعتی و کمترین اختلاف در برخورداری از شاخص های اجتماعی- اقتصادی با ضریب پراکنش برابر با 387/0 مشاهده گردید. بر اساس شاخص تلفیقی توسعه، شهرستان های جم و بوشهر به عنوان برخوردارترین شهرستان ها و چهار شهرستان گناوه، دشتی، تنگستان و دیر نیز به عنوان محروم ترین شهرستانهای استان بوشهر شناخته شدند.
تبیین نابرابری فضایی سطح سلامت با استفاده از مدل تصمیم گیری الکتره (مطالعه موردی: شهرستان های استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: تعادل فضایی سلامت، یکی از اصول زمینه ساز تحقق عدالت و پایداری اجتماعی است و در این راستا، شناخت فضایی نسبت به نابرابری سلامت، در سطح استان، کمک شایانی به برنامه ریزان، جهت تصمیم گیری برای کاهش شکاف ، فراهم می کند؛بنابراین در تحقیق حاضر با هدف تبیین نابرابری فضایی سلامت، به سنجش سطح سلامت شهروندان در شهرستان های استان خراسان رضوی پرداخته می شود.
روش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و برای تحلیل وضعیت سلامت در استان و رتبه بندی شهرستان ها، از تکنیک الکتره استفاده می شود. ازجمله ورودی مدل الکتره، وزن معیار ها است که در تحقیق با مدل ANP و نرم افزارSuper Decision با تکیه بر نظر ۱۳ نفر از خبرگان به دست آمده است. روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و بر پایه داده های خام سرشماری عمومی و سالنامه های آماری استان، در سال های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ است.
یافته ها/ نتایج: نتایج نشان می دهد نابرابری فضایی سلامت، در سطح استان، بالا بوده است، به طوری که نوزده شهرستان استان در یازده طبقه قرار گرفته اند. دو شهرستان سبزوار و کاشمر با رتبه یک و شهرستان مشهد با رتبه دو، از وضعیت سلامت مطلوبی برخوردارند. دو شهرستان خلیل آباد و مه ولات با رتبه یازدهم، در پایین ترین سطح قرار دارند.
نتیجه گیری: وجود نابرابری فضایی سلامت بین شهرستان های استان، بیانگر آن است که در استان سیاست ها و برنامه های بهداشتی- درمانی، به دور از عدالت اجتماعی بوده است؛ بنابراین لازم است به توزیع عادلانه منابع، خدمات مراقبت های بهداشتی و دیگر عوامل بهداشتی مؤثر، در سطح سلامت، توجه شود.
مدل سازی روابط بین شاخص های شناسایی بافت های فرسوده شهری و شاخص های توسعه پایدار در اطراف حرم امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده شهری به عنوان مانعی بر سر راه تحقق روش های مدرن مدیریت شهری، همواره شاخص های توسعه پایدار شهری را تحت تأثیر قرار داده که با توسعه شهرها و مطرح شدن رویکرد توسعه پایدار، توجه و رعایت اصول پایداری و پیگیری اهداف آن، هر چه بیشتر در برنامه ریزی توسعه شهرها مورد توجه است. در این مطالعه، محدودة اطراف حرم مطهر رضوی با وجود اهمیتی که در رابطه با ورود سالانه بیش از 15 میلیون زائر به شهر داشته است، دارای حجم زیادی بافت فرسوده و قدیمی است که پاسخگوی نیاز زائران و حتی ساکنان شهر مشهد نبوده است. هدف اصلی این پژوهش، توسعه مدل مفهومی جهت تعیین تغییرات واریانسی موجود در شاخص های توسعه پایدار شهری و تعیین روابط بین نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده شهری و شاخص های توسعه پایدار در منطقه ثامن مشهد است که با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه، جمع آوری داده های تحقیق در بین ساکنان بافت فرسوده اطراف حرم رضوی به تعداد 170 نفر مطابق با روش نمونه گیری مطبق متناسب انجام و از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL جهت تجزیه و تحلیل استفاده شده است. نتایج مدل رگرسیونی نشان داد که، شاخص های شناسایی بافت فرسوده در تبیین واریانس های پایداری شهری از نظر آماری معنی دار هستند؛ شاخص شناسایی نفوذناپذیری بافت فرسوده به اندازة 31/0-، ناپایداری به اندازة 24/0- و ریزدانگی به اندازه 09/0- از واریانس های موجود در شاخص های توسعه پایدار را تبیین کرده اند. نتایج تفسیری از مدل سازی ساختارهای کوواریانسی دال بر وجود اثرگذاری معنادار شاخص های شناسایی بافت فرسوده در منطقه ثامن مشهد روی شاخص های توسعه پایدار شهری دارد. مطابق با نتایج مدل سازی معادلات ساختاری، مدل نهایی پذیرفته شده به اندازة 51/0- از تغییرات پایداری شهری را تبیین کرده است. بنابراین، نتایج به دست آمده نشان می دهد: اولاً با بالا رفتن سطح شاخص های شناسایی بافت فرسوده به ترتیب از نظر نفوذناپذیری، ناپایداری و ریزدانگی، روند توسعه پایدار در بافت فرسوده اطراف حرم با مشکلات جدی مواجه شده است؛ ثانیاً مدیریت شهری با برطرف کردن شاخص های شناسایی بافت فرسوده بدون توجه به ماهیت درونی بافت از نظر اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی، مسیر ناپایداری در شاخص های توسعه پایدار شهری را تداوم بخشیده است.