فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۲٬۳۰۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
در طول زمان، الگوهای پوشش زمین و به تبع آن کاربری اراضی دچار تغییر و دگرگونی اساسی مـیشوند. اصولاً برای استفاده بهینه از قابـلیت های منابع طبیعی، کسب اطـلاعات دقیق از پتانسیلهای کاربری اراضی امری ضروری است. امروزه، فنآوری سنجش از راه دور به عنوان یک راهکار ارزشمند در جهت شناسایی منابع طبیعی، بهویژه در روند تهیه نقشههای کاربری اراضی، در مناطق مختلف جهان به صورت علمی مورد استناد قرار میگیرد. بر این اساس، برای بررسی تغییرات کاربری اراضی شهرستان تبریز طی سال های 2010، 2007، 2001، 1989، تـصاویر ماهوارهایTM1989, ETM2001+2010, IRS1989 پردازش شد و با تکنیک شئ گرا طبقه بندی گردید. سپس در محیط GIS به روش مقایسه پس از طبقه بندی، تغییرات طی این دوره زمانی نمایش داده شـد. نتایج حاصله نشان مـیدهد که میزان تـغییرات طی دوره های زمانی 2010-1989، 2010-2007، 2007-2001، 2001-1989، به ترتیب 80/60، 30/66، 80/56، 40/56 درصـد میباشد، بهطوری که کاربری پوشش گیاهی و سطوح آبی بیشترین میزان کاهش را داشته است. در این میان بیشترین تبدیل کاربری، در اراضی ساخته شده اتفاق افتاده است.
تحلیل فضایی و سطح بندی شاخص های اشتغال در استان های کشور (با به کارگیری تحلیل عاملی و خوشه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فزونی جمعیت جوان و افزایش نرخ بیکاری سبب شده است موضوع اشتغال و شاخص های مربوط به آن یکی از چالش های جدی و بحث انگیز کشور باشد. در تحقیق پیرامون اشتغال در گسترة استان های کشور، متغیرها و مؤلفه های گوناگونی دخالت دارند و به نظر می رسد نبود توازن در توزیع این متغیرها نابرابری های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در بین استان ها به دنبال داشته است. هدف اصلی این پ ژوهش توصیفی- تحلیلی، روشن شدن بخشی از نابرابری اجتماعی اقتصادی در زمینة اشتغال، به منظور توزیع عادلانه امکانات در استان های کشور است. در این نوشتار، بر اساس نتایج عمومی نفوس و مسکن سال 1385 کشور، 55 متغیر نرمال شده به کار گرفته شد. این متغیرها با روش تحلیل عاملی به 10 عامل کاهش یافت و به طور ترکیبی در مؤلفه های معنی دار قرار داده شد. سپس، استان های کشور با مدل تحلیل خوشه ای به 4 طبقه همگن تقسیم شدند. نتیجة تحقیق نشان داد عدم تعادل های شدیدی در سطح کشور وجود دارد، به طوری که استان های تهران و قم بهترین شرایط را از لحاظ شاخص های اشتغال داشته و در سطح اول، یعنی بسیار برخوردار می باشند و استان خراسان جنوبی در ردیف آخر و سطح چهارم، یعنی محروم قرار می گیرد.
اولویت بندی قطب های گردشگری و تدوین راهبردهای توسعه گردشگری منطقه ای با استفاده از تکنیک TOPSISو SWOT مطالعه موردی: استان کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه شهرنشینی و نیاز به گذران اوقات فراغت و رهایی از تنش های روزمره، اهمیت جاذبه های گردشگری در نواحی جغرافیایی را بیشتر نمایان ساخته؛ از این رو الگوهای نوین توسعه گردشگری بر مدار توسعه محلی و بهره گیری از تنوع های مکانی- فضایی گردشگری استوار هستند؛ لذا در برنامه ریزی آمایش سرزمین به منظور شناخت محیط های مستعد، هدایت گردشگران، کاهش آسیب های زیست محیطی و تمرکز فعالیت در مناطق مستعد، اولویت بندی نواحی و سپس ارائه برنامه-ریزی راهبردی برای اجرای طرح های توسعه در کانون توجه برنامه ریزان توسعه قرار دارد. بر این اساس استفاده ازروش های مناسب جهت شناسایی بهترین مکان از میان تعداد زیادی مکان، با مدد معیارها و شاخص ها، ضروری می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی قطب های گردشگری استان کرمانشاه بر اساس 4 شاخص(طبیعی، تاریخی، تفریحی، تجاری) صورت گرفته که بر اساس این اولویت بندی به تدوین راهبردهای توسعه گردشگری در این قطب ها می پردازد. پژوهش حاضر از نظر روش و ماهیت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی و بر حسب محتوا کاربردی- توسعه ای می باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری پژوهش را صاحب نظران و کارشناسان گردشگری در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تشکیل می دهد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های TOPSIS و SWOT استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان به ترتیب اهمیت در قطب گردشگری کنگاور 93/0، اورامانات 92/0(بسیار خوب)، قصر شیرین 61/0(خوب)، کرمانشاه با 45/0(متوسط) و اسلام آباد غرب با صفر(ضعیف) ارزیابی شده است. که نشان دهنده این است که قطب های گردشگری به برنامه ریزی استراتژیک نیازمند می باشد.
ارزیابی روند توسعه فیزیکی شهر شیراز و تأثیر شرایط فیزیوگرافیک بر روی روند تغییرات کاربری اراضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط طبیعی معمولاً با توسعه شهرها و سکونتگاه های بشر، سازگار نیست. بسیارند شهرهای تاریخی که بر اثر همین ناسازگاری محیط طبیعی متروکه شده اند. مهمترین عوامل طبیعی تأثیر گذار بر توسعه شهرها وضعیت توپوگرافی، شیب اراضی، آب و هوا، زمین شناسی، هیدرولوژی و ژئومورفولوژی می باشند. با توجه به افزایش گرایش به شهرنشینی، شهرها برای پذیرش جمعیت، نیاز به زمین های وسیع و گسترده ای دارند. هراندازه که شهرها توسعه یابند، برخورد آنها با واحدهای گوناگون توپوگرافی و ژئومورفولوژی و موضوعات مربوط به آنها زیادتر می شود. باید جهت یابی توسعه فیزیکی با توجه به عوامل تأثیر گذار به گونه ای باشد که همراه با توسعه فیزیکی شهر، کمترین میزان خسارت به محیط زیست وارد گشته و بتوان با حفظ محیط زیست به توسعه پایدار همه جانبه شهر نیز دست یافت. روش سنجش از دور به صورت گسترده ای برای بررسی گسترش شهرنشینی و شهرها مورد استفاده قرار می گیرد زیرا این روش مقرون به صرفه بوده و از تکنولوژی های مناسبی بهره مند است. در این تحقیق با استفاده از نقشه رقومی ارتفاعی منطقه، نقشه شیب و جهت بدست آمد. سپس با استفاده از نقشه کاربری اراضی سال 1990 و 2009 که از روی تصاویر ماهواره ای مربوطه استخراج شده بود نقشه تغییرات کاربری اراضی مربوط به فاصله ی سال های 1990 تا 2009 استخراج شد و در مرحله بعد با استفاده از تابع tabulation نقشه تغییرات با نقشه های شیب و جهت و ارتفاع مورد مقایسه قرار گرفتند و نمودار تغییرات مربوط به هر مورد استخراج شد. نتایج نشان می دهد که زمین های کشاورزی، آبی و باغ به طور پیوسته با نرخ های 37.8%،5.8% و 45.7% از سال 1990 تا 2009 در مدت 19سال کاهش یافته است در حالی که مناطق دارای ساخت و ساز شهری دارای نرخ رشد افزایشی 37% درصدی بوده است.
سنجش عوامل آسیب رسان ناشی از زلزله در منطقه یک شهر تهران با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران از جمله کشورهای زلزلهخیز جهان است. نود درصد خاک ایران بر روی کمربند زلزله واقع است. کلانشهر تهران بر اساس نقشههای پهنهبندی زلزله، جزو مناطق پرخطر محسوب میشود. منطقه یک شهرداری تهران بر روی یکی از اصلیترین گسلهای شهر تهران به نام گسل شمال تهران واقع است. از آنجایی که شناسایی عوامل آسیبرسان در کاهش مخاطرات ناشی از زلزله نقش به سزایی دارد، لذا سنجش عوامل آسیبزا به منظور کنترل این عوامل و کاهش خسارات جانی و مالی میتواند در کاهش آسیبها نقش بسزایی داشته باشد.
هدف اصلی این پژوهش شناسایی مهمترین عوامل تشدیدکننده آسیبرسان ناشی از زلزله در منطقه یک شهرداری تهران و همچنین شناسایی آسیبپذیرترین نواحی در سه گروه نواحی با آسیبپذیری زیاد، متوسط و آسیبپذیری کم میباشد. دادهها و اطلاعات جمعآوری شده در این پژوهش، دادههای فضایی، آماری و توصیفی است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی با بهرهگیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. نتایج حاصله مشخص میسازد مهمترین عوامل تشدیدکننده آسیبها در منطقه یک به ترتیب اولویت؛ فاصله از گسل، شیب زمین، همجواری با کاربریهای ناسازگار، عمر بنا، تراکم زیاد جمعیت، عدم دسترسی به فضاهای باز شهری و مساحت نامناسب قطعات زمین کاربریها میباشد. همچنین آسیبپذیرترین نواحی در این منطقه به ترتیب اولویت نواحی؛ هشت، شش، ده و چهار میباشند
ارزیابی گردشگری روستایی با استفاده از مدلSWOT مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان مراغه که در جنوبشرقی استان آذربایجانشرقی قرار دارد از پتانسیلهای بالایی در زمینه گردشگری روستایی برخوردار است. توسعه گردشگری روستایی میتواند زمینه مناسبی برای کاهش مهاجرت، ایجاد اشتغال، افزایش درآمد، بهبود زیرساختها و حفظ محیط زیست روستاهای منطقه مورد مطالعه (بخش مرکزی) ایجاد کند. از اینرو پژوهش حاضر سعی دارد ضمن معرفی کوتاه جاذبههای گردشگری روستایی، موانع و چالشهای گردشگری روستایی در بخش مرکزی شهرستان مراغه را با استفاده از مدل SWOT مشخص نموده و استراتژیهای مناسب را در زمینه توسعه گردشگری روستایی ارائه کند. این پژوهش از نظر روش تحقیق، میدانی، توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد و حجم نمونه هم با استفاده از روش کوکران تعیین شد. تحلیل دادههای جمعآوری شده با استفاده از روشهای آماری چند متغیره و با بهرهگیری از نرمافزار SPSS و Maple صورت گرفت و تهیه نقشههای پایه مورد نیاز در محیط GIS انجام شدند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که مهمترین نقطه قوت جاذبههای گردشگری روستاهای بخش مرکزی مراغه، وجود جاذبههای طبیعی با مجموع وزن 1105 و میانگین 42/4 میباشد و عدم وجود امکانات اقامتی، رفاهی، بهداشتی و ورزشی در مناطق گردشگری روستایی با مجموع وزن 1103 و میانگین 41/4 مهمترین نقطه ضعف جاذبههای گردشگری روستاهای این منطقه است که نیازمند برنامهریزی مناسب و افزایش امکانات و خدمات رفاهی و تفریحی میباشد. حمایت مسئولان دولتی از توسعه گردشگری روستایی با رویکرد اشتغالزایی از جمله فرصتها و افزایش تخلفات اجتماعی و بزهکاری با ورود گردشگران به نواحی گردشگری روستایی از مهمترین تهدیدهای جاذبههای گردشگری روستایی در بخش مرکزی شهرستان مراغه هستند.
جایگاه سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در مطالعات طبیعی
حوزههای تخصصی:
شناسایی مناطق بهمن خیز با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی G.I.S
حوزههای تخصصی:
کشور ایران به دلیل تنوع اقلیمی زیاد، همیشه در معرض خطرات طبیعی مختلفی بوده است .یکی از این بلایا، سقوط بهمن در مناطق برف خیز است که در جای خود، آسیب های قابل توجهی را بر پیکرة اقتصادی و اجتماعی کشور تحمیل کرده است . لذا تهیه ی نقشه های برای تعیین میزان خطرات بهمن در بخش های مختلف این منطقه از اهمیت به سزائی برخوردار است .در این مقاله با استفاده از نقشه های ارتفاع، جهت شیب، کاربری اراضی و ژئومورفولوژی و با در نظر گرفتن عوامل اقلیمی و بازدید میدانی گذرگاه های بهمن در قالب مدل AHP با توجه به درجه تأثیر آنها وزندهی گردیده و ضمن ترکیب این لایه ها با هم نقشه میزان وقوع بهمن در هر کدام از بخش های این حوزه آبخیز تعیین گردید که خود نشان دهنده قابلیت بالای سامانه اطلاعات جغرافیایی در شناسایی گذرگاه های بهمن میباشد. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که از هفده گذرگاه بهمن شناسایی شده در حوزه آبخیز سامان شش گذرگاه، جاده و مناطق مسکونی را تحت تأثیر قرار میدهند که دست اندرکاران بایستی تمهیدات لازم برای کنترل این گذرگاهها انجام دهند.
تحلیل تناسب اراضی (LSA) برای توسعه شهری در محدوده مجموعه شهری تبریز با استفاده از روش تحلیل فرایند سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد مهم و پیچیده برای برنامهریزان شهری تصمیم گیری در مورد مکانهای مناسب جهت گسترش آتی شهرها و تعیین اراضی مناسب توسعه میباشد. پیچیدگی و فراوانی عوامل مؤثر در تعیین مطلوبیت اراضی برای توسعه شهری لزوم به کارگیری فناوریهایی برای مدیریت بهینه و جلوگیری از رشد پراکنده شهری را میطللبد. هدف اصلی مقاله حاضر تشخیص و تعیین مکانهای مناسب جهت گسترش آتی فضاهای سکونت و فعالیت در محدوده مجموعه شهری تبریز است. بدین منظور از روشهای ارزیابی چند معیاره مبتنی بر تحلیل سلسله مراتبی برای تولید و تجزیه و تحلیل نقشهها و لایههای مختلف کاربری اراضی استفاده شده است. طی این فرآیند ابتدا شاخصهای طبیعی و انسانی مورد نیاز و تأثیرگذار در قالب 12 شاخص شناسایی، تهیه و مورد استفاده قرار گرفتهاند و در نهایت نقشه نهایی اراضی مناسب توسعه بر اساس مدل AHP تولید شده است. بر اساس یافتههای تحقیق، از کل مساحت 8/272761 هکتاری محدوده مورد مطالعه حدود 41 درصد اراضی مناسب و نسبتاً مناسب برای توسعه و 37/31 درصد، اراضی نامناسب و نسبتاً نامناسب برای توسعه تشکیل میدهند . همچنین از نظر توزیع مکانی اراضی مناسب توسعه بیشتر در قسمتهای مرکزی به طرف جنوب و اراضی نامطلوب در قسمتهای شرق و شمال به طرف شمال غرب قرار گرفتهاند.
کاربرد مدلهای تاپسیس و فازی در پهنه بندی خطر حرکات ریزشی (مطالعه موردی شهرستان ماکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریزش سنگ نوع رایجی از زمین لغزشها در دامنه مناطق کوهستانی هستند که به دلیل ناگهانی بودن سبب خسارت جانی و مالی می شوند بنابراین لازم است آنها شناسایی و از لحاظ میزان خطر با روشهای مناسب پهنه بندی شوند. هدف از انجام این پژوهش پهنه بندی خطر ریزش در شهرستان ماکو با استفاده از مدلهای فازی و تاپسیس، مقایسه و معرفی مناسب ترین مدل با کمک داده های میدانی در شناسایی این پهنه ها میباشد. بنابراین ده پارامتر نظیر اختلاف دما، بارش، یخبندان، ارتفاع، شیب، زمین شناسی، پوشش زمین، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده و داده های میدانی جهت تجزیه و تحلیل ریزشهای منطقه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد که مدل گامای 9/0 مناسب ترین پهنه بندی را از حرکات ریزش ارائه می دهد. بر اساس نقشه بدست آمده بوسیله این مدل سطوح با پتانسیل بالای حرکات دامنه ای دارای شیبی بیش از 30 درصد و ارتفاع حدود 1300 تا 1600 متر می باشند و اغلب از سنگ آهک تشکیل گردیده اند، و در مجموع حدود 28 درصدمحدوده را شامل می شوند.
بررسی تطبیقی شاخص های توسعه پایدار اجتماعی کلانشهر تهران مطالعه موردی؛ منطقه 6 و10(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد اجتماعی رویکرد توسعه پایدارشهری با تکیه بر اصل عدالت اجتماعی و برابر ی درون نسلی، ابزار مفیدی درخدمت انسجام شهری میباشد، به همبن دلیل طرح مبحث توسعه پایدار اجتماعی در کلانشهر تهران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چراکه کلانشهر تهران امروزه به منظور حفظ و ارتقای کیفیت زندگی شهروندانش باچالشهای جدی مواجه می باشد. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی ابعاد اجتماعی مبتنی بر رویکرد توسعه پایدارشهری کلانشهر تهران در2منطقه 6و10 است. این تحقیق مبتنی بر روش توصیفی- پیمایشی بوده که روش گردآوری اطلاعات بوسیله پرسشنامه می باشد، تعداد پاسخگویان براساس نمونهگیری طبقه بندی شده در دو منطقه (6و10)365 نفر میباشد. یافتههای تحقیق بر اساس تحلیلهای آماری (آزمونF) نشان میدهد، وضعیت عواملی از جمله: مشارکت شهروندی شهروندان، نحوه عملکرد اجرایی مدیریت شهری، میزان دسترسی به منابع و امکانات شهری وکیفیت محیط زندگی در منطقه 6 پایدارتر از منطقه10می باشد و این عوامل موجب اختلاف و تفاوت دو منطقه 6 و10از منظر توسعه پایدار اجتماعی می باشد.
سنجش سازگاری کاربری اراضی براساس مدل GIS_AHPدر محله عنصری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دربرنامه ریزی شهری تحلیل چگونگی قرارگیری کاربری های مختلف در کنار هم اهمیت اساسی دارد .تأثیرات مثبت و منفی که کاربری های مجاور بر روی هم دارند، باعث سازگاری یا ناسازگاری آن ها در کنار یکدیگر می شود، که ممکن است در مواقعی باعث پایین آمدن سطح کیفیت زندگی وکاهش کارآیی کاربری های مختلف گردد. در محلة عنصری مشهد تقابل شهر زائر وشهر مجاور باعث تغییرات در کاربری اراضی، به خصوص در دو دهة گذشته شده است. شناسایی تغییرات و ارزیابی نوع سازگاری آن ها در جهت هدایت برنامه ریزی این محله به سوی توسعة پایدار، هدف این پژوهش می باشد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی– تحلیلی و از شاخة میدانی می باشد، به طوری که تغییرات کاربری اراضی محلة عنصری به صورت میدانی برداشت شده، سپس با استفاده از مدل تلفیقی ماتریس سازگاری وAHP به ارزیابی نحوه سازگاری اراضی وضع موجود در قالب نقشه های GIS پرداخته ونقشه نهایی خروجی این مدل ارائه شده است. در نهایت نتایج حاصل، نشان از تغییرات گسترده کاربری مسکونی به سایر کاربری ها از جمله اقامتی ومذهبی دارد. همچنین عدم سازگاری اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی کاربری های ایجاد شده با سایر کاربری های مسکونی محله مشهود است.
مدل سازی اکتشاف ذخایر مس پورفیری با استفاده از سیستم های استنتاج گر و روابط فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند تهیة نقشه پتانسیل معدنی به دلیل وجود فاکتورهای متعدد کانی سازی، داده های متنوع کمی و کیفی اکتشافی و همچنین دیدگاه های کارشناسی و سلایق گوناگون، فرایندی پیچیده و دشوار است. در این فرایند توجه هم زمان به مدل سازی ماهیت غیرقطعی داده های اکتشافی، به کارگیری دانش کارشناسی و انعطاف پذیری روش برای انواع ذخایر معدنی در قالب سامانه ای یکپارچه، ضروری است. در پژوهش حاضر ، روشی جدید با استفاده از سیستم استنتاج گر و روابط فازی ارائه شد و در اندیس مس چاه فیروز پیاده سازی گردید. این روش در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله نخست، نقشه های فاکتور اولیه با استفاده از روش آنالیز رابطه نامتقارن فازی وزن دهی و به روش ارزیابی جامع چندسطحی فازی با یکدیگر تلفیق شدند و نقشه های فاکتور سطح دوم که فازی هستند به دست آمد. در مرحله دوم، نقشه های فاکتور تهیه شده در مرحله قبل با استفاده از سیستم استنتاج گر فازی تلفیق و نقشة پتانسیل معدنی تهیه شد. در نقشه پتانسیل معدنی تهیه شده، مناطق مستعد کانی سازی مس پورفیری در نواحی مرکزی و با گسترش شمالی جنوبی شناسایی شدند. به منظور ارزیابی، وضعیت گمانه های اکتشافی موجود در منطقه با نقشة پتانسیل معدنی انطباق داده شدند. بیشترین میزان تطابق در نقشة پتانسیل معدنی برابر با 33/83 درصد به دست آمد.
تهیه ی نقشه ی واحدهای دگرسان به روش فیلتر سازگاریافته ی تنظیم اختلاط با استفاده از تصاویر ابرطیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشکارسازی عوارض در سطح زیر پیکسل، یکی از مسائلی است که در سال های اخیر و در زمینه های مختلف کاربردی مطرح بوده و با توجّه به ضعف توان تفکیک مکانی در بسیاری از سنجنده های ابرطیفی، روشی کارآمد معرّفی شده است. ازجمله اطلاعات بسیار با ارزش در زمینه ی اکتشاف های معدنی، تفکیک واحدهای دگرسانی در هر منطقه است. در این پژوهش برای تهیّه ی نقشه ی نواحی دگرسان، از منطقه ی آتشفشان مزاحم شهر بابک در ایران مرکزی و تصاویر سنجنده ی ابرطیفی هایپریون استفاده شده است و پس از حذف باندهای بد و پیکسل های معیوب، دو مرحله ی دیگر شامل حذف راه راه شدگی های تصویری و انحنای طیفی روی تصویر اعمال شد و در ادامه تصحیحات اتمسفری و هندسی روی آن انجام گرفت. سپس به منظور کاهش ابعاد داده ها از تبدیل حداقل سازی نویز روی تصاویر سنجنده ی هایپریون استفاده شد و به کمک فیلتر سازگاریافته ی تنظیم اختلاط و تحلیلی ابرداده های حاصل از ارزش های فراوانی اهداف و مقادیر ناممکن، حدّ آستانه های لازم برای استخراج اهداف به کار گرفته و به این ترتیب نقشه ی نواحی دگرسان به دست آمد. به منظور ارزیابی عملکرد روش مطرح شده از روش زیرپیکسل طیفی خطّی و گزارش های موجود از منطقه ی مورد مطالعه استفاده شد. نتایج نشان دادند که روش آشکارسازی فیلتر سازگاریافته ی تنظیم اختلاط در قالب الگوریتم مطرح شده، به میزان 20 درصد دقّت بهتری نسبت به روش زیرپیکسل طیفی خطّی از خود ارائه کرده است. این بهبود در آشکارسازی به وسیله ی الگوریتم مطرح شده، در حدّ آستانه های مختلف نیز نتایج بهتری نسبت به زیرپیکسل طیفی خطّی از خود نشان داد و مقادیر کاذب مثبت کمتری تولید کرد. افزون بر این، نتایج طبقه بندی نشان دادند که بخش عمده ی دگرسانی ها در ناحیه ی مرکزی آتشفشان مزاحم قرار گرفته و نواحی اطراف آن را دو ناحیه ی دگرسانی با شدّت های کمتر دربرگرفته است.
ارزیابی الگوهای مکانی زمانی محوطه های باستانی شهرستان سنقروکلیایی در GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو قصد دارد تا الگوهای مکانی زمانی محوطه های باستانی شهرستان سنقروکلیایی را در محیط GIS مورد ارزیابی قرار دهد. برای دست یابی به این مهم، نخست منطقه مورد نظر با روش بررسی عمومی از دید باستان شناختی مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه این بررسی شناسایی دویست وهشتادوشش محوطه باستانی مربوط به دوره های مختلف بود که مواد و جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. پراکنش محوطه های باستانی شناسایی شده نسبت به متغیرهای ارتفاع، دوری و نزدیکی به رودخانه های اصلی، پوشش گیاهی مرتعی، شیب و جهت شیب و میزان بارش مطالعه شد. مطالعه به عمل آمده نشان داد که عوامل طبیعی مؤثر بر استقراهای انسانی و در پی آن، استقرارهای باستانی منطقه مورد مطالعه عبارتند از ناهمواری ها، منابع آب، پوشش گیاهی، نوع لندفرم و سازندهای زمین شناسی، شیب و جهت شیب که در این پژوهش به آنها پرداخته خواهد شد. همچنین بر اساس این پژوهش مشخص شد که عوامل طبیعی مختلف نقش متفاوتی را در توزیع محوطه های باستانی دوره های مختلف داشته اند و همه آنها از قانون مندی یکسانی پیروی نمی کنند. درنهایت پس از تجزیه وتحلیل توزیع فضایی محوطه ها، سه عامل ارتفاع، شیب و جهت شیب و نزدیکی به رودخانه، مهم ترین و مؤثرترین عوامل زیست محیطی در شکل گیری استقرارهای باستانی شهرستان سنقروکلیایی شناسایی شدند.
بارزسازی توده گردوغبار بخشی از خاورمیانه برمبنای داده های طیفی سنجنده مادیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر ساله مقادیر زیادی از آئروسل های طوفان گردوغبار به اتمسفر وارد می شود که تأثیرات بالقوه در آب و هوا، محیط زیست، کیفیت هوا و زندگی روزانه دارد. به دلیل اهمیت آئروسل های گردوغبار در آب و هوا، محیط زیست، کیفیت هوا و زندگی روزانه، شناسایی آئروسل های گردوغبار از سایر پدیده ها اهمیت بسیاری دارد. در این پژوهش با استفاده از تصاویر سنجنده مادیس مربوط به دو طوفان گردوغبار رخ داده در تاریخ 28 اسفند 1390 و 31 خرداد 1391، دو روش بارزسازی شامل الگوریتم شناسایی گردوغبار یک و الگوریتم شناسایی گردوغبار دو اجرا شد. همچنین برای مقایسه و ارزیابی روش های متفاوت بارزسازی گردوغبار، ترکیب رنگی کاذب سنجنده مادیس (143RGB) و محصولات سطح دو اتمسفری، ازجمله عمق اپتیکی آئروسل (AOD) و بخش ریزآئروسل (FMF) به کار گرفته شده است. نتایج نشان داد که اگرچه الگوریتم شناسایی گردوغبار دو، موفق به استخراج گردوغبار شد، این الگوریتم مرز دقیق گردوغبار با سایر پدیده ها را به خوبی شناسایی نمی کند. درمقابل الگوریتم شناسایی گردوغبار یک، به خوبی توده گردوغبار و مرز آن را شناسایی کرد. افزون بر این با استفاده از الگوریتم شناسایی گردوغبار یک، به خوبی می توان گردوغبار غلیظ را نیز استخراج کرد. بنابراین پیشنهاد می شود از الگوریتم شناسایی گردوغبار یک، برای بارزسازی توده های گردوغبار موجود در کشورهای خاورمیانه استفاده شود.
طراحی نواحی ترافیکی با استفاده از توسعه مکانی الگوریتم k-means(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نواحی ترافیکی که برای نمایش مکان های تولید و جذب سفر به کار گرفته می شوند در بسیاری از برنامه ریزی های حمل ونقل کاربرد گسترده ای دارند. از آنجا که نحوة تعیین این نواحی روی نتایج حاصل از تحلیل و مدل سازی های حمل ونقل تأثیر فراوانی دارد، طراحی مناسب آن بسیار مهم است. در این مقاله با استفاده از سامانه اطلاعات مکانی روشی کارآمد برای طراحی مناسب این نواحی ارائه شده است. با استفاده از روش ارائه شده می توان معیارهای مختلفی را برای ایجاد نواحی ترافیکی همگن در نظر گرفت و تعداد و اندازه شان را کنترل کرد. در روش پیشنهادی این مقاله از تکنیک k-means برای خوشه بندی واحدهای مکانی پایه و ایجاد نواحی ترافیکی همگن استفاده شده است. برای جلوگیری از ایجاد فضای خالی و همپوشانی میان نواحی و نیز ممانعت از تشکیل نواحی با اندازه های خیلی بزرگ یا کوچک، قیدهایی به تکنیک k-means افزوده شده است. اما ایجاد نواحی همگن بدون درنظرگرفتن فشردگی شکل هندسی، سبب پیچیدگی شکل هندسی نواحی می گردد. به منظور برطرف ساختن این مشکل یک الگوریتم هندسی برای ایجاد نواحی با شکل هندسی فشرده شرح و بسط داده شده است. در نهایت از روش پیشنهادی برای طراحی مجدد نواحی ترافیکی شهر تهران و مقایسة نتایج آن با نواحی ترافیکی موجود استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که نواحی طراحی شده در این مقاله بسیار همگن تر از نواحی موجود است. اگرچه با اعمال الگوریتم فشردگی شکل هندسی، از میزان همگنی نواحی ایجادشده کاسته می شود، اما باز هم از نواحی موجود همگن ترند.
نقش استراتژی توسعه شهری (CDS) در سیاست های تأمین مسکن گروه های کم درآمد شهری (مورد مطالعه: ناحیه صفرآباد و بی سیم شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمین مسکن برای گروه های کم درآمد شهری از مهم ترین مسایل و چالش های پیش روی کشورهای جهان برای دست یابی به توسعه پایدار محسوب می شود. مهم ترین روش برای رسیدن به هدف تأمین مسکن گروه های کم درآمد شهری، بهم پیوستن فعالیت ها بین بخش های عمومی و خصوصی در جامعه می باشد. هدف از این مطالعه بررسی نقش CDS در سطح ناحیه صفرآباد و بی سیم شهر زنجان می باشد؛ تا بتواند زمینه مناسبی برای تحرک بخشی به مسکن گروه های کم درآمد و برنامه ریزی بهتر برای توسعه شهری در سطح استان و منطقه را ارائه کند. روش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی، در محدوده مورد مطالعه استفاده شده است لذا بعد از مطالعه مبانی تئوریکی با استفاده روش های میدانی داده های مورد نظر گردآوری شده و در نهایت با استفاده از نرم افزار Spss و Matlab به تجزیه و تحلیل یافته ها پرداخته شد. جامعه آماری در این تحقیق 14441 واحد مسکونی می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری کوکران حجم نمونه 120 پرسشنامه محاسبه شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد که در مؤلفه های اصلی ارائه وام های مسکن با بهره کم، در ایجاد انگیزه برای مقاوم سازی مساکن نقش تعیین کننده دارد که 751/3% و همچنین مؤلفه دوم که بیانگر بهبود وضعیت اقتصادی مردم و افزایش درآمد آنان بوده 614/3% و مؤلفه سوم یعنی نوع مصالح به کار رفته در ساختمان263/2% مقادیر ویژه مشاهدات را توجیه و تبیین می نمایند. همچنین در تحلیل عاملی شاخص اقتصادی بیشترین تأثیر را در مسکن گروه های کم درآمد شهری دارا می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد: گروه های کم درآمد در مقایسه با سایر گروه های بالاتر، بهره مندی کمتری از منافع برنامه های توسعه شهری دارند.
تحلیل گرادیان الگوی سیمای سرزمین شهری(مطالعه ی موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمّی کردن الگوی سیمای سرزمین شهری برای ارزیابی و پایش کارکردهای اقتصادی اجتماعی و زیست محیطی شهری ضرورت دارد. در این مطالعه از ترکیب روش تحلیل گرادیان و متریک های سیمای سرزمین، برای کمّی کردن الگوی سیمای سرزمین شهر اصفهان استفاده شده است. بدین منظور نقشه ی کاربری اراضی سال 1386 در شش طبقه ی انسان ساخت، کشاورزی، فضای سبز، بایر، جادّه و رودخانه تهیّه شد. برای انجام تحلیل گرادیان دو ترانسکت در جهت شمال جنوب و شرق غرب با عبور از مرکز شهر، هدایت شد. برای محاسبه ی متریک ها در طول ترانسکت ها از روش پنجره ی متحرّک استفاده شد و متریک ها در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین کمّی شدند. در کل، در سطح کلّ سیمای سرزمین شهر اصفهان، بیشترین درصد کلاس و تراکم لکّه و نمایه ی بزرگترین اندازه ی لکّه مربوط به اراضی کشاورزی است و میانگین اندازه ی لکّه ی اراضی بایر و مرتع بیشترین مقدار است. در طول ترانسکت ها علاوه بر تغییر انواع کاربری ها، تغییر در مقادیر متریک های مختلف نیز مشاهده شد. متریک تراکم لکّه و تراکم حاشیه به سمت مرکز شهر افزایش یافت. به طور کلّی نتایج حاصل نشان داد، میانگین اندازه ی لکّه در حواشی ترانسکت بیشتر است و به عکس تراکم لکّه و تراکم حاشیه در مرکز شهر مقادیر بیشتری دارد. از این نتایج می توان چنین برداشت کرد که مقادیر تراکم لکّه و تراکم حاشیه با توسعه ی شهری افزایش یافته است. این مطالعه نشان داد در طول ترانسکت ها علاوه بر تغییرات کاربری ها، شکل و تراکم لکّه ها نیز تغییر کرده است و روند این تغییرات در دو ترانسکت از هم متفاوت است.
شبیه سازی فرسایش و رسوب ناشی از زمین لغزش ها با استفاده از مدلGeoWEPP (مطالعه موردی: حوضه گرمچای میانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش آبی و زمین لغزش ها، هر دو از منابع اصلی تولید رسوب در حوضه های آبخیز هستند، ولی تا کنون مدل جامعی برای تعیین سهم حرکات توده ای در بار رسوبی حوضه هایی که در آن زمین لغزش های زیادی اتفاق افتاده، ارائه نشده است. پژوهش پیش رو با این فرض انجام گرفته است که عوامل مؤثر در فرسایش پذیری و افزایش بار رسوبی حوضه ها، تأثیر مشابهی در ایجاد و تشدید حرکات توده ای زمین داشته و توان تولید رسوب در دامنه های ناپایدار همبستگی معناداری با سطوح گسیختگی دارد. با توجه به اینکه همیشه تمامی مواد جابه جا شده لغزشی، امکان انتقال به داخل شبکه زهکشی را نداشته و در اغلب موارد، بخشی از آن در سطح دامنه ها همچنان باقی خواهند ماند. در این پژوهش، از مدل فرایندی WEPPدر محیط نرم افزاری ArcGIS با عنوان GeoWEPP، برای شبیه سازی مقادیر رسوب و ته نشست متأثر از وقوع زمین لغزش ها در حوضه گرمچای میانه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بار رسوبی سطوح ناپایدار دامنه ای در ارتباط با مورفولوژی دامنه و مدیریت حاکم برآن در قالب کاربری زمین و اقلیم منطقه متغیر بوده و مدل یاد شده به خوبی قادر به شبیه سازی مقادیر رسوب و ته نشست در ارتباط با عوامل تأثیرگذار برآن بوده است. قابلیت مدل یادشده در این زمینه، پیش از این در مطالعات مشابه دیگری ثابت شده است. از آنجاکه در حوضه آبخیز گرمچای اطلاعات رسوب اندازه گیری شده موجود نبود، لذا نتایج شبیه سازی مدل فقط از طریق انطباق مناطق بحرانی رسوب با سطوح لغزشی مشاهده ای، به صورت کیفی ارزیابی شده است. رابطه بین مناطق لغزشی با بار رسوبی، از طریق ارائه مدل رگرسیونی دو متغیره بررسی شد. نتایج آن وجود رابطه معناداری با ضریب تبیین 71/0 درصد را نشان داد که این رقم معیار مناسبی از موفقیت مدل یاد شده است و نشان می دهد که می توان از این مدل در برآورد بار رسوبی مناطق لغزشی حوضه های فاقد آمار رسوب استفاده کرد.